مشاعره با شعر سعدی

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به کرشمه عنایت نگهی به سوی ما کن

که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد
دلی که دید که پیرامن خطر می‌گشت
چو شمع زار و چو پروانه در به در می‌گشت

هزار گونه غم از چپ و راست دامنگیر
هنوز در تک و پوی غمی دگر می‌گشت
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا مصور گشت در چشمم خیال روی دوست
چشم خودبینی ندارم روی خودراییم نیست
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلا اگر چه که تلخست بیخ صبر ولی
چو بر امید وصالست خوشگوار آید
در آن نفـــــــس كه بميــــــــــرم، در آرزوي تـــو باشــــــــم
بدين اميــــــد دهـــم جان، كه خــاك كـــــوي تو باشـــم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

در آن نفـــــــس كه بميــــــــــرم، در آرزوي تـــو باشــــــــم
بدين اميــــــد دهـــم جان، كه خــاك كـــــوي تو باشـــم
من در این جای همین صورت بی جانم و بس

دلم آن جاست که آن دلبر عیار آن جاست
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تفاوتی نکند قدر پادشایی را

که التفات کند کمترین گدایی را
آه اگر دست دل من به تمنا نرسد
یا دل از چنبر عشق تو به من وانرسد

غم هجران به سویتتر از این قسمت کن
کاین همه درد به جان من تنها نرسد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آه اگر دست دل من به تمنا نرسد
یا دل از چنبر عشق تو به من وانرسد

غم هجران به سویتتر از این قسمت کن
کاین همه درد به جان من تنها نرسد
دلم از صحبت شیراز به کلی بگرفت
وقت آنست که پرسی خبر از بغدادم
 

toghrol1

کاربر بیش فعال
یک روز به اتفاق صحرا من و تو/از شهر برون شویم تنها من و تو
دانی که من و تو کی به هم خوش باشیم؟/آنوقت که کس
نباشد الا من و تو


دوستِ عزیز:
آنوقت که کس نباشد الا من و تو




 
آخرین ویرایش:

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یک روز به اتفاق صحرا من و تو/از شهر برون شویم تنها من و تو
دانی که من و تو کی به هم خوش باشیم؟/آنوقت که
کس نباشد الا من و تو
وقتِ طرب خوش یافتم آن دلبرِ طناز را

ساقی بیار آن جامِ می ، مطرب بزن آن ساز را

 

Similar threads

بالا