مدیریت ژاپنی یا تولید ناب Lean Production

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
در اینجا قصد دارم در مورد تولید ناب یا Lean Production
که همون سیاست کارخانه تویو تا بود که صنعت ژاپن را متحول کرد
امروزه حتی در استانداردهای خودرو سازان(ایزو تی اس) از مزایای اون مانند 5S و کایزن و حذف اتلافات استفاده می شود.
همچنین خودرو سازان بزرگ جهان نظیر دایملر کرایسلر(مرسدس بنز) و فورد و دیگران به سمت تولید ناب رفته اند. این نوع مدیریت که بر حذف اتلاف و آفرینش ارزش استوار است در صنایع غیر خودرویی نیز جایگاه خود را یافته .
خواهش می کنم اگر کسی هم اطلاعاتی در مورد اون داشت اون رو با دوستان به اشتراک بگذاریم تا معلومات عمومی و کاربردیمون بالا بره
ان شاءا... اگر دوستان استقبال کردن تاپیک پر بار و خوبی رو با هم ادامه می دیم.
با تشکر
 

just in time

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام
در اینجا قصد دارم در مورد تولید ناب یا Lean Production
که همون سیاست کارخانه تویو تا بود که صنعت ژاپن را متحول کرد
امروزه حتی در استانداردهای خودرو سازان(ایزو تی اس) از مزایای اون مانند 5S و کایزن و حذف اتلافات استفاده می شود.
همچنین خودرو سازان بزرگ جهان نظیر دایملر کرایسلر(مرسدس بنز) و فورد و دیگران به سمت تولید ناب رفته اند. این نوع مدیریت که بر حذف اتلاف و آفرینش ارزش استوار است در صنایع غیر خودرویی نیز جایگاه خود را یافته .
خواهش می کنم اگر کسی هم اطلاعاتی در مورد اون داشت اون رو با دوستان به اشتراک بگذاریم تا معلومات عمومی و کاربردیمون بالا بره
ان شاءا... اگر دوستان استقبال کردن تاپیک پر بار و خوبی رو با هم ادامه می دیم.
با تشکر
باسلام
خيلي خوبه با توجه به تخصص شما اين تاپيك رو ايجاد كرديد.
من راجع به اين موضوع خوندم ، به نظر من بزرگترين تحولات فلسفي مهندسي صنايع رو كه همون بزرگترين تحولات صنعت بوده رو تويوتا ايجاد كرده ، نمي توني مفهومي رو توي تحولات ژرف صنعت پيدا كني كه اسمي از تويوتا پشتش نباشه.
توي توليد ، توي انبار ، توي تعميرات و نگهداري ، توي SCM و ...
همه و همه تويوتا توش پيش رو بوده.من هم راجع به توليد ناب حتما مي نويسم.
بااحترام
 

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
گانت چارت!

گانت چارت!

در ابتدا از مدیر محترم مهندسی صنایع به خاطر توجهشون به این بحث تشکر می کنم و امیدوارم باقی دوستان هم در این بحث وارد بشن.
خوب بحثمون رو ادامه می دیم.
برای اینکه بحثمون نظم داشته باشه اول می خواستم یه فهرست بندی از مطالب داشته باشیم تا کار منظم تر پیش بره و هر کس مطالبی رو که تمایل بیشتری نسبت به اونها داره اعلام کنه که زودتر مورد بحث قرار بگیرن.
من یک فهرست پیشنهاد می کنم و با کمک شما دوستان اون رو ویرایش می کنیم.
1-تاریخچه تولید ناب
- تاریخچه تویوتا
- تاریخچه تولید ناب
- زاده شدن تولید ناب در دانشگاه MIT
- تاریخچه تحولات 10 ساله ناب
- معرفی کتابها و سایتهای سودمند

2-آشنایی با مفاهیم و ابزارهای اولیه ناب
-حذف اتلافات(مودا) 7 گانه
-کایزن (بهبود مستمر)
-تابلوی اندن
-سیستم کانبان
-(6S) یا همان 5S
-تولید سلولی
-JIT
-سیستم کششی (سوپر مارکتی)
-زمان تکت
-استاندار سازی
3- پیاده سازی ناب
-از کجا شروع کنیم
-آموزش دیدن (LEARNING TO SEE)
-نقشه برداری از جریان ارزش (حال - ایده ال)
-مثالهایی از شرکتهای موفق

از دوستان عزیزم می خوام که اگه اضافه یا کمی در این فهرست (مطمئنا ناقص) می بینن منو یاری کنن چون فعلا حضور ذهن برای قسمتهای دیگه ندارم و در ضمن بخشی رو که علاقه بیشتری دارن رو اعلام کنن که در اولویت کاری قرار بگیره
با تشکر
 
آخرین ویرایش:

just in time

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
فهرست توي اولويت

فهرست توي اولويت

باسلام
به نظر من بهترين اولويت بندي همون فهرستيه كه نوشتيد ،‌در نتيجه بهترين روش اينه كه يه قسمت از فهرستتون رو به ترتيب توضيح بدين ، بعد يه روز وقت بدين همه سوال ها و بحثا شون رو بكنن و بريم سراغ قسمت بعد.
بااحترام
هم تاپيك تون و هم نظم تون ارزش امتياز رو داره و نه فقط يه امتياز
 

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
1-1 تاریخچه کارخانه تویوتا [1]
غالباً از تويوتا به عنوان ژاپني ترين شرکت خودروسازي ژاپن یاد می شود.
محل اين شرکت در ناحيه جزيره مانند ناگويا(Nagoya) قرار دارد و نه در توکيوي چند مليتي.
تويودا نام خانواده اي است که شرکت مذکور را پايه گذاري کرده اند و معناي آن در زبان ژاپني «برنجزار پربار» است، ليکن به دليل ملاحظات بازاريابي، اين نام مناسب نبود. از اين رو، به سال 1926، شرکت مذکور طي يک مسابقه عمومي و بين بيست و هفت هزار نام، نام «تويوتا» را برگزيد که در ژاپني هيچ معنايي ندارد.

سالهاي سال نيروي کاري آن را کارگراني تشکيل مي دادند که قبلا کشاورز بودند و شرکتهاي توکيو با عنوان «جماعتي زارع» تويوتا را مورد تمسخر قرار مي دادند.
در حالي که امروز صاحبنظران صنعت، تويوتا را کاراترين توليد کننده وسايل نقليه موتوري در جهان، با برترين کيفيت محصول به شمار مي آورند.
نخستين پيروزي خانواده تويوتا در صنعت نساجي بود؛
به اين ترتيب که آنها در اواخر قرن نوزدهم، تکنولوژي برتري را در مورده ماشينهاي بافندگي به کار بردند.
در دهه 1930 به دليل نياز شديد دولت، شرکت مذکور وارد صنعت وسايل نقليه موتوري و به ويژه کاميونهاي ارتشي شد.
قبل از شروع ناگهاني جنگ و نيز پيش از خاتمه توليد خودروهاي شخصي، شرکت مذکور تنها تعداد کمي خودرو به شيوه توليد دستي ساخت که هر کدام از آنها يک نمونه آغازين(=پروتوتايپ) بود.
پس از جنگ نيز خط مشي تويوتا بر توليد خودروهاي تمام عيار و کاميونها تجاري بود، اما با کاهش بي پايان حاشيه سود و انبوهي از مشکلات مواجه شد.
در بهار 1950، آي جي تويودا راهي سفر سه ماهه اي به ديتروت شد تا کارخانه روژه فورد را بررسي کند.
در واقع سفر مذکور، نخستين سفر خانواده تويودا به ديترويت نبود، چرا که قبلاً عموي آي جي، يعني کايي چي رو(Kiichiro)، در 1929 فورد را ملاقات کرده بود.
از همان آغاز، خانواده تويودا و شرکت تويوتا موتور که به سال 1937 پايه گذاري شد، رويدادهاي بسياري را پشت سر گذاشتند.
بسياري از رويدادهاي مذکور، براي اين شرکت فاجعه بار بودند: براي نمونه در دهه 1930، در روزگار جنگ، دولت نظامي مانع ساختن خودروهاي شخصي شد و به جاي آن توليد کاميون را که عمدتاً به شيوه دستي صورت مي گرفت، اجباري کرد.
همچنين سقوط نرخهاي فروش در پايان سال 1949 بود که شرکت را ناگزير کرد تا يک سوم از نيروي کاري اش را بيرون کند.(به پيشنهاد تاايچي اوهنو، مدير توليد جديد و بنيانگذار توليد ناب.)
باقي کارکنان به مدت 2 ماه اعتصاب کردند که تا استعفاي کايي چي رو، که مسئوليت شکستها را به گردن گرفت، پايان نپذيرفت.
شرکت تويوتا موتور تا سال 1950، طي سيزده سال تلاش، تنها 2685 خودرو توليد کرده بود، در حالي که زوژ فورد در يک روز هفت هزار خودرو توليد مي کرد.
آي جي، چه از لحاظ توانايي و چه از لحاظ بلند پروازي، مهندس توانمندي بود. او پس از آنکه ذره ذره کارخانه پهناور فورد، يعني بزرگترين و کاراترين امکان توليد صنعتي در جهان را مورد بررسي قرار داد، طي نامه اي به اداره مرکزي نوشت که فکر مي کند«امکاناتي براي بهبود سيستم توليد وجود دارد.»
اما نسخه برداري از فورد و اصلاح آن کار سختي به نظر مي رسيد.
هنگامي که آي جي تويودا و تايي چي اوهنو، نابغه توليد او، به ژاپن بازگشتند، به دلايلي که اختصاراً ذکر مي شود، به اين نتيجه رسيدند که توليد انبوه هرگز نمي تواند در ژاپن محقق شود.
از جمله دلايل آنها اين بود که:
* اقتصاد جنگ زده ژاپن به سرمايه و مبادلات خارجي نياز داشت. از اين رو خريد گسترده آخرين تکنولوژيهاي توليد غرب امري کاملاً ناممکن مي نمود.
* جهان خارج پر از توليد کنندگان بزرگ وسايل نقليه موتوري بود که علاقمند بودند بازارهاي ژاپن را نيز تسخير کنند و نيز آماده بودند تا در مقابل صادرات ژاپن در بازارهاي خود مقاومت ايجاد کنند.
* بازار داخلي کوچک بود و به انواع مختلف وسايل نقليه نياز داشت: خودروهاي مجلل براي دولت مردان، کاميون هاي بزرگ براي حمل و نقل کالاها، کاميونهاي کوچک براي کشاورزان، خودرو هاي کوچک و مناسب براي شهرهاي پر جمعيت ژاپن(توليد انبوه جايي در اين بازار نداشت.)
اين آزمون شروعي بود براي زاده شدن آنچه شرکت مذکور سيستم توليدي تويوتا ناميد و در نهايت به توليد ناب معروف شد.
اکنون توليد کنندگان صنعتي در سرتاسر جهان مي کوشند تا شيوۀ توليد ناب را به کار گيرند. اما آنان در مي يابند که گذار به توليد ناب امر دشواري است.
شرکتهايي که براي نخستين با اين سيستم را در اختيار گرفتند، همگي در يک کشور يعني ژاپن متمرکز شده اند. با بسط توليد ناب به امريکاي شمالي و اروپاي غربي به سرکردگي ژاپني ها، منازعات تجاري و مقاومتهاي فزاينده در مقابل سرمايه گذاري خارجي به دنبال آمده است.
امروزه، پي در پي مي شنويم که جهان با بحران اضافه ظرفيت بسيار رو در رو است، مديران برخي صنايع اين اضافه ظرفيت را به اندازه 8 ميليون واحد، اضافه بر فروش کنوني در جهان، که حدوداً 50 ميليون واحد است، تخمين زده اند. در واقع اين بحران به خطا بحران اضافه ظرفيت ناميده شده است.
واقعيت اين است که جهان با کمبود بسيار ظرفيت رقابتي توليد ناب و اشباع ظرفيت غير رقابتي توليد انبوه مواجه است و اين بحران ناشي از آن است که توليد ناب، موجوديت توليد انبوه را در مخاطره افکنده است.
اکنون بسياري از شرکتهاي غربي توليد ناب را درک کرده اند و دست کم يکي از آنها در راه معرفي آن خوب پيش رفته است. با اين همه تحميل روشهاي توليد ناب به سيستم هاي موجود توليد انبوه، به وخامت و بي نظمي اوضاع مي افزايد. وقتي بحران ادامه حيات، توليد کننده را تهديد نمي کند، تنها پيشرفت محدودي ممکن است.
جالبترين نمونه، جنرال موتورز است. اين شرکت غول آسا هنوز بزرگترين شرکت صنعتي جهان است و بي ترديد اين شرکت در توليد انبوه بهترين بوده است.
سيستم توليد انبوه به ياري همين شرکت به وجود آمد. اکنون در عصر توليد ناب، شرکت مذبور خود را در حصار مديران بسيار، کارگران بسيار و کارخانه هاي بسيار مي يابد.
البته جي ام (مخفف جنرال موتورز) هنوز با بحران مرگ و زندگي مواجه نشده است، چنانکه شرکت فورد در آغاز دهه 1980 به آن دچار بود، و شايد از اين روست که شرکت جنرال موتورز هنوز نتوانسته است خود را تغيير دهد.
ما با به قرار دادن کانون توجه خويش به صنعت جهاني خودرو سازي، بر آنيم که طي عباراتي ساده و محسوس، بيان کنيم که توليد ناب چيست، از کجا آمده است، کارکرد واقعي آن چگونه است و چگونه مي توان آن را به تمام گوشه و کنار جهان برد، به ساني که سود متقابل همگان را در بر داشته باشد.
اما اگر توليد کنندگان صنعتي جهان، دارند سالهاي بسياري را که به توليد انبوه مشغول بوده اند به کناري مي نهند تا توليد ناب را به کار گيرند، ديگر اين نگراني چه لزومي دارد؟
پاسخ اين است که اقتباس توليد ناب که به ناگريز تا فراسوي صنعت خودروسازي گسترش خواهد يافت، همه چيز را تقريباً در هر صنعتي دگرگون خواهد کرد. يعني انتخاب خريداران، ماهيت کار، آيندۀ شرکتها و در نهايت سرنوشت ملتها را تغيير خواهد داد.

چشم انداز تویوتا (مدیران گذشته و آینده)[2]
تویوتا
در ابتدای قرن بیستم به عنوان یك كارخانه ریسندگی وجود داشت. ساكیشی تویودا كه سالها در راه شغل پدر خود، یعنی فروش فرش فعالیت می كرد این كارخانه را راه انداخته بود و در سال ۱۸۹۴باهوش سرشار خود یك ماشین بافندگی صنعتی ابداع كرده و ساخته بود. او در سال ۱۹۲۴نوع تمام اتوماتیك آن را ساخت و دو سال بعد كارخانه اتوماتیك ریسندگی تویوتا، پابه عرصه وجود نهاد.

پسر كنجكاو و مستعد او، كیشیرو كه در رشته مهندسی مكانیك از دانشگاه توكیو فارغ التحصیل شده بود دركارخانه پدر مشغول به كار شد اما همه توجه و همت او صرف تولید موتور خودرو شد. در سال ۱۹۳۰كیشیرو تحقیق بر روی موتورهای گازوئیلی را آغاز كرد و سه سال بعد بخش خودرو را در قسمت كوچكی از كارخانه ریسندگی پدر راه انداخت.
در سال
۱۹۳۵اولین كارخانه خودرو تویوتا آغاز به كار كرد و سال بعد لوگوی تویودا به تویوتا تغییر یافت. یك سال بعد یعنی سال ۱۹۳۷شركت تویوتاموتور به طور رسمی افتتاح شد. بدین ترتیب یكی ازموفق ترین كارخانجات ریسندگی ژاپن در بین دو جنگ جهانی با تغییر گرایش، به كارخانه خودروسازی تبدیل شد. تلاش و همت كیشیرو تویودا باعث شد كه از دل كارخانه پدر، كارخانه جدید تأسیس شود.
در ابتدا خود كیشیرو به عنوان قائم مقام شركت جدید عمل می كرد و در سال
۱۹۴۱به عنوان مدیرعامل مشغول به كار شد. بلافاصله پس از راه افتادن شركت جدید، اصول مدیریتی نوینی در اداره كارخانه به كار گرفته شد. در سال ۱۹۳۸سیستم JIT به كار گرفته شد. دو سال بعد مؤسسه تحقیقاتی تویوتا افتتاح شد. سال ۱۹۵۱سیستم پیشنهاد ایده‌های خلاق در تویوتا فعال شد. سال ۱۹۷۳مركز طراحی و سال بعد مركز آموزش افتتاح شد. اولین محصول تجاری شركت تویوتا، كامیون ۵/۱تنی G۱بود. در طی جنگ جهانی دوم تمام كارخانه دراختیار جنگ بود و برای ارتش كامیون تولید می كرد.
تاچند سال بعد از اتمام جنگ نیز، اشغالگران اجازه تولید خودرو به تویوتا ندادند. در سال ۱۹۵۲با مرگ كیشیرو، مسئولیت شركت برعهده ایجی تویودا پسر عموی او قرار گرفت. ایجی به همراه پسر كیشیرو، شوئی شیرو تویودا و طی سالهای بعد تویوتا را به یكی از شركتهای بزرگ خودروسازی جهان تبدیل كردند. در سال ۱۹۷۷مركز فنی تویوتا در آمریكا افتتاح شد و سال ۱۹۸۴همكاری تویوتا با جنرال موتورز در آمریكا صورت گرفت. پس از ایجی، تایچی اونو مسئولیت شركت را به عهده داشت و در استقرار سیستم تولید تویوتا بسیار همت گماشت و اصول راهنمای تویوتا را در سال ۱۹۹۲منتشر كرد. تویوتا بزرگترین تولید کننده خودرو در ژاپن و دومین تولید کننده بزرگ خودرو در جهان است که از وسایل نقلیه کوچک گرفته تا کامیونهای بزرگ را در انواع مدلها تولید می کند.شرکت تویوتا همچنین فعالیتهای مختلفی در زمینه خدمات مخابراتی - خانه های پیش ساخته و قایقهای تفریحی انجام داده است. فروش جهانی تویوتا در سال گذشته ميلادي (۲۰۰۶) بیش از ‪۸/۸‬ ميليون خودرو بوده و با ‪ ۲۸۰‬هزار خودرو كمتر بعد از جنرال موتورز قرار گرفت. گروه تويوتا تصميم دارد در سال جاري فروش جهاني‌اش را به سطح 9.36 ميليون دستگاه (6 درصد بيشتر از سال 2006) برساند و به بزرگترین تولید کننده خودرو در جهان تبدیل شود.

مدیرعامل
بنیانگذار اولیه شركت، ساكیشی تویوداست كه اولین كارخانه ریسندگی اتوماتیك را در ژاپن به راه انداخت. بسیاری از ایده های خوب مدیریتی مانند بهبود مستمر كه بعدها در تویوتا به كار گرفته شد، از اوست. ساكیشی می گفت: پنجره را بازكن، دنیای بزرگی در بیرون وجود دارد. كیشیرو تویودا پسر ساكیشی، در گوشه ای از كارخانه پدر، خط تولید موتور گازوئیلی راه انداخت و در سال ۱۹۳۵با تولید اولین خودرو مدل A۱و سال بعد مدل AA رؤیای تولید یك خودرو شخصی را تحقق بخشید. هم اكنون كاتسواكی واتانا‌به مدیرعامل تویوتاست. او هماهنگی با مردم، جامعه و محیط را سرلوحه شعار خود قرار داده و می گوید: هدف ما این است كه یك شهروند جهانی خوب باشیم. تویوتا در آینده
تویوتا چشم انداز جهانی خود را برای سال
۲۰۱۰ارائه داده است. این چشم انداز تصویر جدیدی برای تویوتا در آینده ترسیم می كند: خلق خودروها و جامعه خودرو محور كه در آن افراد می توانند با سهولت و ایمنی رانندگی كنند. برای دستیابی به این مقصد، باید موازانه ای بین كمینه كردن و بیشینه كردن وجود داشته باشد. كمینه كردن، چشم انداز و فلسفه تلاشهای تویوتاست در به حداقل رساندن جنبه های منفی خودرو مانند تاثیرات مخرب زیست محیطی، ترافیكی و تصادفات. بیشینه كردن، فلسفه و چشم انداز تویوتاست در بیشتر كردن جنبه های مثبت خودرو مانند راحتی، سرگرمی، مشعوف ساختن و مهیج كردن. تشدید موثر این دو رویكرد، حركت پایدار را درپی دارد.

منابع:
1[FONT=H_Nazanin]:ووماک، جيمز. "توليد ناب" دانيل جونز، دانيل روس؛ ترجمه:کاظم موتابیان وآزاده راد نژاد-اصفهان، آترپات کتاب، .[/FONT]
2:http://www.janavar.blogfa.com






 
آخرین ویرایش:

mahtabi

مدیر بازنشسته
عامیانه

عامیانه

با سلام خدمت تفکر ناب:
تاپیک مناسب و بجاییه. من بیشتر با قسمت دوم فهرست موافقم اما خوب باید یه مقدمه بدونیم.به نظرم فهرست مناسبیه.می خواستم اگه براتون مقدوره مقدمه رو مختصر بیان کنید تا برسم بخونم و یه مقدار عامیانه تر تا از فرم کتابی بودن خارج شه. البته اگه مقدوره.
راستی یه مطلبی واسم جالبه ما یه استاد داشتیم که همش تاکید میکرد یه اسم برای شرکت یا محصولتون انتخاب کنید که جامع باشه و به نوعی مشتری رو جلب کنه.با معنی باشه اما چرا تویوتا رو به تویو دا ترجیح دادن؟!
امتیاز هم یادم نمیره.
با تشکر
 

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سلام خدمت تفکر ناب:
. من بیشتر با قسمت دوم فهرست موافقم اما خوب باید یه مقدمه بدونیم.به نظرم فهرست مناسبیه.می خواستم اگه براتون مقدوره مقدمه رو مختصر بیان کنید تا برسم بخونم و یه مقدار عامیانه تر تا از فرم کتابی بودن خارج شه. البته اگه مقدوره.
از توجهت ممنونم دوست عزیز. من خودم هم از زیاده گویی رو دوست ندارم چون باعث کسالت خواننده می شه. سعی می کنم سریعتر به قسمت دوم برسم.
راستی یه مطلبی واسم جالبه ما یه استاد داشتیم که همش تاکید میکرد یه اسم برای شرکت یا محصولتون انتخاب کنید که جامع باشه و به نوعی مشتری رو جلب کنه.با معنی باشه اما چرا تویوتا رو به تویو دا ترجیح دادن؟!
با تشکر
درست می گین انتخاب نام Brand از عوامل بسیار مهم در امر Marketing هست و اگر هدف فروش جهانی است باید المانهای زیادی رو برای اون در نظر گرفت. اما فکر می کنم چون در اون زمان هدف تویوتا تولید داخلی بوده و نام تویودا هم برای فروش داخلی خودرو زیاد مناسب نبوده و شاید فکر نمی کرده روزی اولین تولید کننده خودروی جهان باشه!( البته پیش بینی برای سال دیگر چون هنوز جنرال موتورز اولین است)
در ثانی بعد از مدتی که نام یک برند جا افتاد (با کیفیت بالا و رضایت مشتریان در مدت زمان طولانی، دیگر اون حساسیت های انتخاب اولیه نام از بین میره و خود اون نام یک نوع تبلیغاته.
امید وارم در بحثهای این تاپیک همچنان شرکت داشته باشی
به زودی به روز می کنم.
 

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
-مقدمه تولید ناب
چهل سال پيش، پيتر دراکر لقب «صنعت صنعتها» را به صنعت خودرو سازي اطلاق کرد. اکنون نيز همچنان خودروسازي با 50 ميليون واحد خودرو که هر ساله توليد مي گردد، در جهان عمده ترين فعاليت توليدي محسوب مي شود.
صنعت خودرو سازي حتي بيش از آنچه به نظر مي رسد براي ما اهميت دارد.
اين صنعت براي بار ديگر در قرن حاضر، بنيادي ترين ايده هاي ما را دربارۀ چگونگي ساخت مصنوعات تغيير داده است و چگونگي ساخت مصنوعات نه تنها تعيين کنندۀ چگونگي کارکردن ماست، بلکه به مه مي گويد که چه بخريم، چگونه فکر کنيم و به چه سان زندگي کنيم.
پس از جنگ جهاني اول، هنري فورد و آلفرد اسلون مدير جنرال موتورز، توليدات صنعتي جهان را از قرون توليد دستي (Craft Production) که شرکتهاي اروپايي رواج داده بودند، به در آوردند و به عصر توليد انبوه کشاندند. در نتيجه، ايالات متحده آمريکا خيلي زود بر اقتصاد جهاني توفق يافت.
پس از جنگ جهاني دوم، آي جي تويودا(Eiji Toyoda) و تا اي چي اوهنو (Taiichi Ohno) در شرکت تويوتا موتور در ژاپن، پيشگام مفهوم توليد ناب شدند و به هنگامي که صنايع و شرکتهاي ديگر ژاپني از اين سيستم قابل توجه نسخه برداري کردند، ژاپن تا مرحله برتري اقتصادي اي که امروز شاهد آن هستيم، رشد کرد.

مقايسه توليد ناب با توليد دستي و توليد انبوه [FONT=H_Nazanin]
شايد بهترين راه براي توصيف اين سيستم نوين توليد، مقايسه آن با توليد دستي و توليد انبوه باشد. يعني با دو سيستم ديگري که بشر براي ساختن مصنوعات ابداع کرده است.
[/FONT][FONT=H_Nazanin]يک توليد گر دستي(Hand Producer) [FONT=H_Nazanin] از کارگران بسيار ماهر و ابزارهاي ساده اما انعطاف پذير استفاده مي کند تا دقيقاً آنچه که مشتري مي خواهد بسازد، يعني يک واحد در يک زمان.[/FONT] [/FONT][FONT=H_Nazanin]لوازم معمولي منزل، محصولات هنري و تزئيني و ماشينهاي ورزشي عجيب وغريب، نمونه هايي از اين شيوه توليد هستند که امروزه ساخته مي شوند. [/FONT]ايدۀ[FONT=H_Nazanin] توليد دستي را همه ما دوست داريم، ولي مشکل آن را نيز همه مي دانيم: کالاهايي که به شيو[FONT=&quot]ۀ[/FONT][FONT=H_Nazanin] دستي توليد مي شوند، چنانکه زماني خودرو تنها به اين شيوه توليد مي شد، بسي گرانتر از توان خريد اکثريت ما هستند و اين گونه بود که در آغاز قرن بيستم توليد انبوه به عنوان يک جانشين براي توليد دستي، هستي پذيرفت.[/FONT] [/FONT][FONT=H_Nazanin]توليد گر انبوه(Mass Producer) [FONT=H_Nazanin] در طراحي محصولات از متخصصين ماهر استفاده مي کند، اما اين محصولات توسط کارگران غير ماهر يا نيمه ماهري ساخته مي شوند که ماشين آلات گران و تک منظوره را هدايت مي کنند.[/FONT] [/FONT][FONT=H_Nazanin]اين محصولات هم شکل ماشيني، در حجم بسيار بالا توليد مي شوند و چون ماشين آلات مورد نياز بسيار گرانند و نيز در مقابل اختلال، بسيار کم ظرفيت هستند، توليد گر انبوه ناگريز است محافظيني(Buffers)[FONT=H_Nazanin] به سيستم اضافه کند، تا يکنواختي روند توليد را بيمه کند. محافظيني نظير موجودي اضافي[/FONT] [/FONT](Extra Supplies)[FONT=H_Nazanin] کارگران اضافي، و فضاي اضافي. [/FONT][FONT=H_Nazanin]از آنجا که توليد محصول جديد محتاج تغيير کل سيستم است، بسي گرانتر از محصول قبلي خواهد شد. از اين رو توليد گر انبوه تا جايي که ممکن باشد، از نوآوري در طرح خودداري مي کند. [/FONT][FONT=H_Nazanin]نتيجه اينکه محصول، به قيمت از دست رفتن تنوع و به دليل وجود روشهاي کاري که براي کارکنان ملال آور و فاقد روح است، ارزانتر در اختيار خريدار قرار مي گيرد. [/FONT][FONT=H_Nazanin]در مقابل، توليد گر ناب(Lean Producer) [FONT=H_Nazanin] مزاياي توليد دستي و توليد انبوه را با يکديگر تلفيق کرده و از قيمت بالاي اولي و انعطاف ناپذيري دومي اجتناب مي کند.[/FONT] [/FONT][FONT=H_Nazanin]بنابراين توليد گر ناب، براي توليد محصولات بسيار متنوع، افرادي را از همه سطوح سازماني و با مهارت هاي مختلف گرد آورده و به صورت گروهي به کار مي گيرد، و نيز از ماشين آلاتي استفاده مي کند که هم به طور فزاينده خودکار هستند و هم بسيار انعطاف پذيرند. [/FONT][FONT=H_Nazanin]توليد ناب-اصطلاحي که جان کرافيست، پژوهشگر آي ام وي پي بر آن نهاده- از اين رو «ناب» ناميده مي شود که در مقايسه با توليد انبوه، هر چيز را به ميزان کمتر مورد استفاده قرار مي دهد، اين شيوه توليد، نيروي انساني موجود در کارخانه، فضاي لازم براي توليد، سرمايه اي که صرف ابزارآلات مي شود، نيروي مهندسي لازم براي به وجود آوردن محصول جديد و زمان مورد نياز براي ساخت محصول جديد، همه و همه را به نصف تقليل مي دهد. [/FONT][FONT=H_Nazanin]همچنين در توليد ناب موجودي(Inventory)[FONT=H_Nazanin] مورد نياز به کمتر از نصف مي رسد، عيب ها بسيار کمتر مي شود و محصولات با تنوعي فزاينده توليد مي شوند.[/FONT] [/FONT][FONT=H_Nazanin]شايد در خور توجه ترين تفاوت ميان توليد گر انبوه و توليد ناب، تفاوت در اهداف نهايي اين دو باشد. [/FONT][FONT=H_Nazanin]توليد گران انبوه هدف محدودي را براي خود قرار داده اند و آن، همانا «به اندازه کافي خوب بودن» است. [/FONT][FONT=H_Nazanin]عبارتي که مي تواند با اين صورت تعبير شود: شِمار قابل قبول عيبها، بيشترين سطح قابل قبول براي موجودي و گستره معيني از محصولات يکسان. در واقع استدلال آنها چنين است که کار بهتر، يا بيش از اندازه گران مي شود يا فراتر از حد استعداد ذاتي انسان است. [/FONT][FONT=H_Nazanin]در سوي ديگر، نگرگاههاي توليد گران ناب بر «کمال» مبتني است، يعني: نزول پيوسته قيمتها، به صفر رساندن ميزان عيوب، به صفر رساندن موجودي، و تنوع بي پايان محصول. [/FONT][FONT=H_Nazanin]البته هيچ توليد گر نابي تاکنون به اين سرزمين موعود نرسيده است و چه بسا هرگز نرسد، اما ميل هميشگي به کمال تا ايجاد تغييرات حيرت آور تداوم مي يابد. [/FONT][FONT=H_Nazanin]توليد ناب در چگونگي کارکرد فرد تغيير ايجاد مي کند، ولي نه به صورتي که ما فکر ميکنيم، بيشتر مردم به ويژه کارگران، حرفه خود را در توليد ناب چالش گرانه تر مي يابند. [/FONT][FONT=H_Nazanin]آنها در اين سيستم توليد يقيناً خلاق تر مي شوند. [/FONT][FONT=H_Nazanin]همچنين آنها کار خويش را پرمخاطره مي دانند. چرا که در توليد ناب هدف اين است که همه افراد، در هر رد[FONT=&quot]ۀ[/FONT][FONT=H_Nazanin] سازماني «مسئوليت» بپذيرند. و مراد از واژ[/FONT][FONT=&quot]ۀ[/FONT][FONT=H_Nazanin] مسئوليت همانا «آزادي در مديريت کار خويش» است و اين امتياز بزرگي است، گرچه همين امتياز آدمي را در مورد وقوع اشتباهاتي که بسيار گران تمام مي شوند نگران مي کند.[/FONT] [/FONT][FONT=H_Nazanin]توليد ناب معني شغل هاي تخصصي(Professional Careers)[FONT=H_Nazanin] را تغيير مي دهد.[/FONT] [/FONT][FONT=H_Nazanin]در غرب معمولاً تصور اين است که فرد به موازات پيشرفت پيوسته اش در رسيدن به سطوح بالاتر دانش فني، مهارت پيدا کردن در حوزه محدود تر يک تخصص، و مسئوليت يافتن در قبال تعداد زيادتري از افراد زيردست، از لحاظ شغلي رشد مي کند. مثلاً مدير حسابداري مي شود يا مدير کل توليد و از اين قبيل. [/FONT][FONT=H_Nazanin]در توليد ناب بايد چيزهايي بيش از مهارت هاي تخصصي ياد گرفت و آن آموخته ها را خلاقانه در درون گروه، و نه در سلسله مراتب خشک سازماني به کار بست. [/FONT][FONT=H_Nazanin]در اين قضيه معمايي وجود دارد، از اين قرار که هر چقدر شما در يک کار گروهي بهتر کار کنيد، درباره يک تخصص يا حوزه تخصصي ديگر کمتر مي دانيد! [/FONT][FONT=H_Nazanin]از اين رو نمي توانيد دانش تخصصي خود را برداريد و با خود به شرکتي ديگر ببريد يا حرفه جديدي را با آن شروع کنيد و چه بسا فقدان يک سلسله مراتب تخصصي، با توصيفات شغلي و نامگذاريهاي تدقيق شده، براي کارکنان نا اميد کننده و ترديد آور باشد. [/FONT][FONT=H_Nazanin]اگر قرار باشد کارکنان در چنين شرايطي موفق شوند، بايد شرکتها، آنان را در چالشهاي کاري پيوسته و متنوع درگير کنند. [/FONT][FONT=H_Nazanin]به اين طريق است که آنان احساس خواهند کرد که مهارتهايشان رشد مي کند و به دليل مهارتهاي مختلفي که کسب کرده اند، به آنان ارزش داده مي شود. [/FONT][FONT=H_Nazanin]بدون اين چالشهاي پيوسته، ممکن است کارگران احساس کنند که در نقطه آغاز شغل خويش، به آخر خط رسيده اند. در نتيجه آنها مانع رشد مهارتهاي خود شده و حس مسئوليت خود را از دست مي دهند، يعني عمده ترين مزيت توليد ناب از ميان مي رود.[/FONT]
 

mahtabi

مدیر بازنشسته
عالیه

عالیه

با سلام:
خیلی خوبه من شدیدا به ادامه ی مطلب علاقه مند شدم.
:)
 

Parsa_IE

عضو جدید
اصول تفکر ناب

اصول تفکر ناب

به طور خلاصه تفکر ناب در 5 اصل کلیدی خلاصه میشود(به نظر من)
1. تعیین ارزش محصول از دیدگاه مشتری (Value)
عنصر نهایی در تعیین ارزش، هزینه هدف است یعنی مصرف کننده نهایی ارزش را تعریف می کند.

2. شناسایی جریان ارزش محصول (Value Stream)
جریان ارزش = کلیه اعمال ضروری برای :
ارائه یک محصول جدید ( از ایده تا ورود به بازار)
مدیریت اطلاعات ( از سفارش گیری تا تحویل محصول)
تبدیل فیزیکی ( از مواد اولیه تا محصول نهایی)

3- ایجاد حرکت بدون وقفه در این ارزش (Flow)
توجه به هدف واقعی ، نادیده گرفتن مرزهای سنتی مشاغل، باز اندیشی وظایف کاری

4- ایجاد امکان کشش در زنجیره (Pull)
ساخت چیزی که مشتری نیاز داشته و سفارش میدهد

5- تعقیب کمال(Perfection)
شفافیت + بهبود مستمر( از بین بردن کامل مودا ها )

:gol: با تشکر
 

m_kh

عضو جدید
تولید ناب

تولید ناب

مقايسه توليد ناب با توليد دستي و توليد انبوه [FONT=H_Nazanin]
شايد بهترين راه براي توصيف اين سيستم نوين توليد، مقايسه آن با توليد دستي و توليد انبوه باشد. يعني با دو سيستم ديگري که بشر براي ساختن مصنوعات ابداع کرده است.......

بعد از بیان تفاوتهای تولید دستی، انبوه و ناب در بخشهای مختلف فکر کنم افزودن این قسمتها بد نیست:
[/FONT] تفاوت در زنجيره عرضه :
وظيفه كارخانه مونتاژ نهايي كه مونتاژ قطعات به صورت يك محصول كامل است ، تنها پانزده درصد از كل روند توليد را تشكيل مي‌دهد . چالشي كه شركتهاي مونتاژ نهايي پيوسته با آن روبرو بوده‌اند ، عبارت است از هماهنگي بخشيدن به روند عرضه به‌گونه‌اي ‌كه سفارشات به موقع ، با كيفيت و هزينه پايين به خط مونتاژ نهايي برسند .
در سيستم توليد انبوه مساله خريد يا ساخت ، ابتدا توسط كاركنان مركز مهندسي طراحي مي‌شود ، سپس شركتهاي مذكور طراحيها را در اختيار عرضه‌كنندگان قرار مي‌دهند ؛ همچنين تعداد ، كيفيت و زمان ارائه را نيز مشخص مي‌كنند آنگاه ازعرضه‌كننده‌ها مي‌خواهند تا قيمت خود را پيشنهاد دهند ؛ از ميان همه شركتهاي داخلي و خارجي كه در اين مناقصه شركت كرده‌اند ، شركتي كه كمترين قيمت را داده باشد مناقصه را مي‌برد .
كارخانه ناب ، شركتهاي مختلف عرضه‌كننده قطعات را در سطوحي با كاركردهاي مختلف سازماندهي مي‌كند و به شركتهاي كه در هر سطح قرار مي‌گيرند ، مسئوليتهاي مختلفي واگذار مي‌كند . مسئوليت عرضه‌كنندگان ، نخست آن است كه به عنوان بخش مكمل گروه تكوين محصول ، در امر تكوين محصول جديد فعاليت كنند . همچنين كارخانه ناب عرضه‌كنندگان رده نخست را تشويق مي‌كند تا با يكديگر درباره بهتركردن مراحل طراحي مشورت كنند . از آنجا كه اكثرا هر عرضه‌كننده در يك نوع قطعه تخصص دارد و از اين لحاظ با عرضه‌كنندگان ديگر گروه در رقابت نيست ، انتقال اطلاعات امري ساده و در عين حال مفيد براي همه است . هر عرضه‌كننده رده نخست با عرضه‌كننده رده دومي كار مي‌كند و وظيفه ساختن هر جزء به اين شركتهاي رده دوم داده مي‌شود . اين شركتهاي عرضه تقريبا مستقل بوده و مونتاژگر ناب در بخشي از سرمايه اين شركتها سهيم است و به صورت بانكدار گروه عرضه‌كنندگانش عمل مي‌كند و نياز مالي آنها را به صورت وام رفع مي‌نمايد و از نيروي انساني خود در صورت نياز شركتهاي عرضه‌كننده به آنها ، نيروي متخصص و مدير قرض مي‌دهد . بنابراين مزيت استفاده از توليد ناب براي عرضه‌كنندگان عبارت است از كاهش موجوديها ، افزايش جريان نقدينگي ، بهبود كيفيت ، تسهيل بازاريابي و ... كه تمام موارد مذكور منجر به كاهش هزينه‌هاي شركتهاي عرضه‌كننده مي‌شود .

تفاوت در طراحي قطعات :
روند طراحي در شركتهاي توليد انبوه مرحله‌به‌مرحله ، به صورت هرگام در يك زمان آغاز مي‌شود . نخست ، گروه طراحي محصول در شركت مونتاژ ، طرح كلي مدل جديد را مشخص مي‌كند و مديريت ارشد آن را مورد بررسي قرار مي‌دهد ؛ سپس جزئيات محصول طراحي مي‌شود و در مرحله بعد نقشه‌هاي مهندسي دقيق براي قطعه آماده مي‌شود و موادي كه بايد از آن ساخته شود ، به طور دقيق تعيين مي‌گردد و در اين مرحله سازمانهاي سازنده اين قطعات از طريق مناقصه مشخص مي‌شوند ؛ در اين مرحله مونتاژگرتوليد انبوه يك حد كيفي نيز تعيين مي‌كند سپس قيمت ، شرايط تحويل و زمان قرارداد مشخص مي‌شوند .
در اين شكل رابطه ، مونتاژگر تكيه بر قيمت دارد. بنابراين ، رمز اصلي در بردن مناقصه براي عرضه‌كنندگان ، دادن يك قيمت پايين براي هر قطعه است . بنابراين عرضه‌كنندگان در ابتدا سعي مي‌كنند كه قيمتي حتي پايين‌تر از بهاي تمام شده بدهند تا مناقصه را ببرند ؛ بعد از آنكه مونتاژگر به آنها وابسته شد به دلايل مختلف و بنابر سنت تعديل قيمت سالانه كه تورم كلي را مدنظر قرار مي‌دهد قيمتها را افزايش مي‌دهند و اينگونه است كه قرارداد آنها به قرارداد پولسازي تبديل مي شود .
در توليد ناب عرضه‌كنندگان بر اساس قيمتهايي كه مي‌دهند انتخاب نمي‌شوند بلكه اساس گزينش آنها سابقه همكاري و تجربه‌ايست كه از عملكرد آنها وجود دارد ؛ در اين سيستم ، ارتباط عرضه‌كنندگان به صورت هرمي‌شكل است كه عرضه‌كننده اول طرف اصلي با مونتاژگر است و عرضه‌كنندگان فرعي به صورت سلسله مراتبي با هم ارتباط دارند . عرضه‌كنندگان رده اول پس از شروع روند طراحي دو تا سه سال پيش از توليد ، هياتي را كه مهندسان طراح دائم ناميده مي‌شوند ، به گروه تكوين درشركت مونتاژ معرفي مي‌كنند . هنگاميكه طراحي محصول با همكاري پيوسته مهندسان شركتهاي عرضه‌كننده تكميل شد ، طراحي و مهندسي دقيق‌تر بخشهاي متفاوت به متخصصان مربوطه در شركتهاي عرضه‌كننده ارجاع مي‌شود . ازين‌رو كل مسئوليت طراحي و ساخت قطعات يك سازه به عهده عرضه‌كننده رده اول است .
تفاوت در شيوه‌هايطراحي :
تفاوت شيوه‌هايطراحي توليدكنندگان انبوه و ناب در چهار مورد است :
1- رهبري : توليدكنندگان ناب از نوعي رهبري به نام (شوسا) كه تويوتا پيشگام آن بود ، استفاده مي‌كنند . شوسا رهبر گروهيست كه وظيفه آن طراحي و مهندسي محصول جديد و آماده كردن آن براي توليد است . شوسا داراي قدرت بسياري است او فرايندي را هدايت مي‌كند كه نيازمند مهارتهاي بسياريست كه از عهده يك فرد خارج است . توليدكنندگان انبوه نيز داراي رهبر گروه تكوين محصول هستند اما در اين سيستم رهبر بيشتر يك هماهنگ‌كننده است كه وظيفه‌اش متقاعدكردن اعضاي گروه براي همكاري است . اين رهبر داراي قدرت محدود است .
2- كار گروهي : شوسا گروه كوچكي را براي اجراي پروژه تكوين محصول گرد هم مي‌آورد . اعضاي اين گروه همه از بخشهاي اجرايي شركت هستند ؛ نظير بخشهاي ارزيابي بازار ، طراحي محصول ، مهندسي توليد و عمليات كارخانه . البته افراد گروه پيوند خود را با بخشهاي اجرايي مربوطه حفظ مي‌نمايند اما در طول عمر برنامه ، آنها مشخصا تحت فرمان شوسا هستند . در مقابل در بيشتر شركتهاي توليد انبوه ، يك پروژه تكوين شامل افراديست كه براي مدت كوتاهي از بخشهاي اجرايي قرض گرفته مي‌شوند . همچنين خود پروژه در طول خط توليد كه گستره آن از ابتدا تا انتهاي شركت است ، از بخشي به بخش ديگر در حركت است و در نتيجه در هر بخش افراد متفاوتي روي پروژه كار مي‌كنند .
3- ارتباط با يكديگر : در توليد ناب ارتباط ميان اعضا بدين شكل است كه اعضاي گروه رسما متعهد مي‌شوند كه دقيقا كاري را انجام دهند كه همه اعضاي گروه بر سر آن به توافق رسيده‌اند . اما در توليد انبوه اعضاي گروه از برخوردهاي مستقيم به شدت پرهيز مي‌كنند . آنها بر سر تصميمات مربوط به طراحي ، قول‌وقرارهاي مبهمي با يكديگر مي گذارند و كاري را تا وقتي انجام مي‌دهند كه دليلي عليه آن وجود ندارد .
در ابتداي طراحي در سيستم توليد ناب تعداد افراد درگير در بالاترين ميزان خود است ؛ همه متخصصان حاضرند و شوسا رهبري گروه را بر عهده دارد و به ميزاني كه پروژه پيش مي‌رود از تعداد افراد درگير كاسته مي‌شود . اما در توليد انبوه ، در آغاز كار تعداد افراد درگير در پروژه كم است و در زمان عرضه محصول به بازار ، تعداد مذكور به اوج خود مي‌رسد چرا كه اين افراد اكنون بايد مشكلاتي را رفع كنند كه بايد در آغاز رفع مي‌شد و اين مشابه دوباره‌كاري در پايان خط توليد است كه در نتيجه قيمت محصول افزايش و كيفيت نهايي كاهش مي‌يابد.
4 - تكوين همزمان : به علت ارتباط ميان طراحان بخشهاي مختلف محصول ، اين امكان فراهم مي‌شود تا بخشهاي مختلف يك محصول به‌صورت همزمان حركت كند . به عنوان نمونه در طراحي خودرو ، طراح قالب و طراح بدنه با تماس و ارتباطي كه با هم دارند اين امكان را ايجاد مي‌كنند كه به طور همزمان بر روي يك پروژه كار كنند . اما در توليد انبوه چون ارتباطات در حداقل است و اعضاي گروه به هم اعتماد كمي دارند و بعضا آنها را رقيب خود مي شناسند امكان تكوين همزمان محصول و ارتباط دقيق و پيش بيني از بين مي رود . پس اين چنين است كه روشهاي تكوين محصول ناب ، همزمان از ميزان نيرو و زمان لازم براي ساخت محصول مي كاهد و اين برخلاف آن فرضهاييست كه در توليد انبوه وجود دارد كه : من مي توانم كار را زودتر تحويل بدهم ولي هزينه اش براي شما بيشترمي شود ، يا توهم : كيفيت پر هزينه‌تر است .

تفاوت در طرز كار كارخانه :
اوهنو ، سيستم كانبان را ايجاد كرد كه در يك گام تنها قطعاتي ساخته مي‌شوند كه مي‌بايد در گام بعدي فورا عرضه شوند . به اين ترتيب كانتينرهاي قطعات را به محل استفاده حمل مي‌كنند ، هنگاميكه بار يك كانتينر تماما استفاده شد ، به محل ارسال باز مي‌گردد و بازگشت آن علامتيست براي ساخت قطعات جديد .
طبق اين ايده موجودي انبار در كار نيست و اگر توليد يك قطعه با اشكال مواجه شود كل خط توليد متوقف مي شود . همين امر از نقطه‌نظر اوهنو نقطه قوت اين ايده بود ، چراكه در صورت تحقق اين ايده همه شبكه‌هايي كه تدوام توليد را ضمانت مي‌كرد ، از ميان مي‌رفت . در خط مونتاژ نهايي قطعات به طور پيوسته عرضه مي‌شوند و تقسيم كار متوازن است و وقتي كارگري با قطعه معيوب مواجه مي‌شود آنرا به دقت برچسب مي‌زند و به محوطه كنترل كيفي مي‌فرستد تا قطعه جانشين آن را دريافت كند . كارگران كنترل كيفي ، چراهاي پنجگانه را در مورد قطعه معيوب اعمال مي‌كنند تا رسيدن به منشا اصلي آن ، تا علت‌يابي شده و ديگر روي ندهد .
در سيستم توليد انبوه ، فقط مديران ارشد مي‌توانند خط توليد را متوقف كنند و خط غالبا بدليل مشكلات مربوط به ماشين‌آلات و عدم ارائه قطعات متوقف مي‌شود ؛ اما در سيستم توليد ناب هر كارگري مي‌تواند خط توليد را متوقف كند و جالب اينجاست كه در اين سيستم تقريبا هيچگاه خط توليد نمي‌ايستد چرا كه مشكلات از پيش رفع مي‌شود و هيچگاه يك مشكل براي بار دوم روي نمي‌دهد. در واقع ، توجه پيوسته به مشكلات و ممانعت از بروز آنها بيشتر دلايلي را كه منجر به باز ايستادن خط مي شود را از بين مي‌برد.
تفاوت در رفتار با مشتري :
در سيستم توليد انبوه فورد ، چون تنوع محصول كم بود و چون مالك خودرو از عهده بيشتر تعميرات آن برمي‌آمد ، وظيفه فروشنده اين بود كه آنقدر خودرو و قطعات يدكي دراختيار داشته باشد كه بتواند متناسب با تقاضاي مشتري عرضه كند . رابطه كارخانه و فروشنده رابطه‌اي زورمدارانه بود ، به اين مفهوم كه كارخانه سعي مي‌كرد براي هموار كردن توليد ، خودروهايش را به فروشنده تحميل كند و رابطه فروشنده و خريدار نيز به همان اندازه زورمندانه بود ، چرا كه فروشنده براي آنكه عرضه و تقاضا را با هم تطبيق دهد قيمتها را طوري تغيير مي‌داد كه بيشترين سود را كسب كند . در اين سيستم فروش ، هيچ تعهد درازمدتي از سوي طرفين نبود و همه براي آنكه فرصت چانه زدن را بيشتر كنند ، اطلاعات خود را مخفي مي‌كنند و فروشنده اطلاعات درستي درباره محصول نمي‌دهد و مشتري نيز خواسته‌هاي حقيقي‌ خود را مطرح نمي‌كند و بدين ترتيب در دراز مدت همگي ضرر مي بينند .
اما در سيستم فروش تويوتا ، اين شركت شبكه اي از توزيع كنندگان دارد كه برخي مستقل و در برخي تويوتا مبلغ كوچكي سرمايه‌گذاري كرده است . اين فروشندگان ابداع‌گر مجموعه جديدي از روشها شدند كه تويوتا آن را فروش فعال (Aggressive Selling)ناميد. ايده اصلي فروش فعال ، ايجاد رابطه درازمدت و در حقيقت مادام‌ا‌لعمري بود ميان شركت مونتاژگر ، فروشنده و خريدار ؛ اين رابطه به اين صورت ايجاد مي‌شد كه فروشنده جزئي از سيستم توليد و خريدار جزئي از روند تكوين محصول گردد ؛ فروشنده جزئي از سيستم توليد شد به اين صورت كه تويوتا بتدريج توليد را براي خريداران ناشناخته متوقف كرد و به جاي آن سيستم ساخت سفارشي را قرار داد . يك سيستم كانبان ديگري كه در آن فروشنده نخستين گام حركت بود ، او سفارشات مربوط به خودروهاي پيش‌فروش شده را به كارخانه مي‌فرستاد تا طي دو يا سه هفته به مشتريان عرضه گردد . همچنين در اين سيستم موجودي به اندازه دو يا سه هفته بيشتر نيست و درچنين شرايطي هزينه‌هاي نگهداري محصول تكميل شده كاهش مي يابد ؛ در اين سيستم ، فروشنده با مراجعه مستقيم به مشتري ، يك پايگاه اطلاعاتي ايجاد مي‌كند كه اطلاعات مربوط به خانواده‌ها و اولويتهاي آنان را تشكيل مي‌دهد و بدين‌ترتيب شركت انرژي خود را صرف كساني مي‌كند كه احتمال خريد آنها بيشتر است و اين چنين است كه اگرتوليدكننده ناب نتواند چيزي را بسازد كه مشتري مي خواهد، آنگاه همه تنوعي كه توليد ناب ممكن مي‌كند ، بيهوده است .
اما در سيستم توليد انبوه نيازهاي كارخانه در درجه اول اهميت است . درواقع فروشنده و خريدار بايد خود را با كارخانه سازگار كنند . رابطه بخش بازاريابي و فروشندگان نوعا زورمدارانه است ، زيرا بخش بازاريابي وظيفه خود مي داند اطمينان يابد كه ميزان فروش فروشندگان آن قدر هست كه كارخانه بتواند ميزان توليد خود را ثابت نگه دارد . فعاليت كليدي بخش فروش آن است كه با تردستي ، فروشنده و مصرف كننده را چنان برانگيزاند كه همه خودروهايش فروش رود . در اين سيستم مهارتهاي فروشنده در اين نيست كه اطلاعات را به طراحان محصول برگرداند ، بلكه در مجاب كردن مشتري است . به همين دليل بازخورد قوي براي انتقال نيازهاي مشتري از طرف فروشنده به كارخانه وجود ندارد . همچنين فروشنده قصد دارد معامله را هرچه زودتر قطعي كند وبراي رسيدن به هدفش اطلاعات كمي درباره محصول به مشتري مي‌دهد و وقتي معامله صورت گرفت ، فروشنده ديگر كاري با مشتري ندارد .
سيستم فروش ناب ، سعي در ايجاد وفاداري مادام‌العمر در مشتري دارد و هميشه نگران سهم بازار خود است و سعي مي‌كند حتي يك مشتري را از دست ندهد . اين سيستم ، فعال است ، نه منفعل و فروشنده مراجعه مستقيم به مشتري مي‌كند . وقتي كه سرعت فروش كم است ، نيروهاي فروش ساعت بيشتري كار مي‌كنند و وقتي فروش از يك سطحي پايينتر بيايد كه كارخانه سفارش كافي براي ادامه فعاليت ندارد ، كارمندان توليد به سيستم فروش منتقل مي‌شوند . بنابراين مشتري در نظر اين سيستم توليد جزء مكمل روند توليد است .
از ايراداتي كه به اين سيستم فروش گرفته مي شود هزينه‌هاي بالاي آن است اما شركتهاي ژاپني كاملا از هزينه‌هاي سيستم خود آگاهند و استدلال آنها چنين است كه اگر كاركرد فروش ناب همچون كاركرد فروش در توليد انبوه باشد ، همه هزينه‌هايي كه براي ناب شدن توليد صرف مي شود ، بي‌معني مي شود .
 

just in time

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
باسلام
بچه ها چون انتخاب مطلب ، تولید تاپیک با آقا/خانم leanthinker بوده در نتیجه هدایت و مدیریت هم با ایشون باشه ، پس برای ارائه مطلب توی چار چوب سرفصلی که آخرین بار ارائه شده مطلب بدید.
بااحترام
 

m_kh

عضو جدید
سلام
من با توجه به بيان تفاوتهاي توليد ناب با توليد دستي و انبوه
توسط آقاي Leanthinker در ادامه ي مطلب ايشون اين مطالب
رو اضافه كردم، فكر نكنم از چارچوب سرفصل خارج شده باشم
مدير محترم.
با تشكر
 

just in time

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام
من با توجه به بيان تفاوتهاي توليد ناب با توليد دستي و انبوه
توسط آقاي Leanthinker در ادامه ي مطلب ايشون اين مطالب
رو اضافه كردم، فكر نكنم از چارچوب سرفصل خارج شده باشم
مدير محترم.
با تشكر
باسلام
من از تون متشکرم کاملا درسته.
امتیاز حق شماست.
بااحترام
 

m_kh

عضو جدید
"باسلام
من از تون متشکرم کاملا درسته.
امتیاز حق شماست.
بااحترام"


سلام
ممنون از حسن توجهتون.
ولی امتیازتون کو مدیر عزیز؟
آخه میدونین امتیازگرفتن از
مدیر یه چیزه دیگس!!! :redface:
 

f-ind

عضو جدید
?

?

با سلام به بچه های گل صنایع
من بازم اومدم با چند تا سوال....!
می خوام بدونم کسی از این تولید و تفکر ناب چیزی می دونه؟
آخه می خوان تو دانشگاه های کشور یه طرحی رو پیاده کنند .
من ازتون می خوام اگه شما شناختی از اونا و کاراشون دارین به من هم اطلاعات بدین .
اگه با اونا مستقیما در ارتباط هستید چه بهتر ..!!!!
خوشحال می شم بدونم و منتظر هستم.
 

bardinova

مدیر بازنشسته
قبل از هر چیزی من میخوام یه سئوال بکنم . شما عنوان دیگه ای به جز گذاشتن علامت سئوال برای پستهایی که میفرستین نمیتونین انتخاب کنین ؟ .
 

just in time

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
با سلام به بچه های گل صنایع



من بازم اومدم با چند تا سوال....!


می خوام بدونم کسی از این تولید و تفکر ناب چیزی می دونه؟


آخه می خوان تو دانشگاه های کشور یه طرحی رو پیاده کنند .


من ازتون می خوام اگه شما شناختی از اونا و کاراشون دارین به من هم اطلاعات بدین .


اگه با اونا مستقیما در ارتباط هستید چه بهتر ..!!!!

خوشحال می شم بدونم و منتظر هستم.
باسلام
خانم / آقاي f-ind
با زحمات فراوان آقا / خانم leanthinker اين تاپيك توليد شده و به نظر هم مياد كه ايشون به اين زمينه مسلط هستن ، پس اگه سوالي داشتيد توي اين تاپيك مطرح كنيد.
بااحترام
 

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
پاسخ

پاسخ

می خوام بدونم کسی از این تولید و تفکر ناب چیزی می دونه؟
آخه می خوان تو دانشگاه های کشور یه طرحی رو پیاده کنند .
من ازتون می خوام اگه شما شناختی از اونا و کاراشون دارین به من هم اطلاعات بدین .
اگه با اونا مستقیما در ارتباط هستید چه بهتر ..!!!!
خوشحال می شم بدونم و منتظر هستم.
خوب فکر می کنم جواب سوالاتون رو بعد از ادامه این تاپیک می تونید بگیرید
اما دوست عزیز با شرمندگی من کمی گرفتار بودم
ان شاءا.. به زودی آپ می کنم
اما در مورد اینکه گفتین من نمی دونم در دانشگاهها تدریس می کنن یا نه اما یکی از دوستانم برای دانشگاههای مشهد رفته بود سمینار آشنایی بگذاره به نام آقای صفار زاده. فارغ التحصیل امیرکبیر که دوره اش رو در شرکت کرایسلر گذرونده . اگه سوالی داشتین بگین برایتون بپرسم یا خودتون شخصا به وبلاگش سر بزنید: http://www.leansoul.com/modules.php?name=Web_Links
 

Parsa_IE

عضو جدید
تولید ناب Lean Production

تولید ناب Lean Production

تاپیکی برای تبادل نظر و بحث در ارتباط با تولید ناب
به امید فعالیت هر چه بیشتر دوستان در این مبحث

این هم یک فایل برای افتتاحیه
 

پیوست ها

  • Lean Production.pdf
    692.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوست عزیز
فکر می کنم این تاپیک قبلا درست شده باشه، هرچند متاسفانه من به علت برخی مشکلات نتونستم ادامه بدم، اما می شد شما اگر علاقه دارید اونجا ادامه بدید.
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=21725
به هر حال اگر فکر می کنید موضوع متفاوتی مطرح میشه ادامه بدید خوشحال میشیم
موفق باشید
یاعلی
 

Parsa_IE

عضو جدید
سلام دوست عزیز
فکر می کنم این تاپیک قبلا درست شده باشه، هرچند متاسفانه من به علت برخی مشکلات نتونستم ادامه بدم، اما می شد شما اگر علاقه دارید اونجا ادامه بدید.
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=21725
به هر حال اگر فکر می کنید موضوع متفاوتی مطرح میشه ادامه بدید خوشحال میشیم
موفق باشید
یاعلی
تذکر به جایی بود ...
دوستان عزیز،از این به بعد مطالب را در آدرس بالا پی میگیریم
 

Parsa_IE

عضو جدید
تاپیکی برای تبادل نظر و بحث در ارتباط با تولید ناب
به امید فعالیت هر چه بیشتر دوستان در این مبحث

این هم یک فایل برای افتتاحیه
 

پیوست ها

  • Lean Production.pdf
    692.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0

Parsa_IE

عضو جدید
بیایم از قالب تئوری خارج بشیم وببینیم آیا تا کنون کسی از دوستان تولید ناب را به طور عملی در صنایع کشور پیاده کرده !؟ یا لا اقل تلاشی برای پیاده سازی این روش داشته ؟!
چه کنیم تا به Zero Defect برسیم !؟
در آغازین گام باید چه کرد !؟
 

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوست من
اگر اجازه بدهید من در فرصتی بتوانم این تاپیک را که ایجاد کرده ام را طبق فهرست تمام کنم (یا اگر شما تمایل دارید پیش بروید تا من هم بعد از تحویل پروژه همراه شما بشم) بعد این کار نیک را انحام دهیم (کار عملی)
من خودم در کارخانه چرم مشهد شروع به پیاده سازی ناب کرده ام و عنوان پروژه من هم همین بود و به صورت عملی هم گامها رو بر خواهیم شمرد
موفق باشید
یاعلی
 

Parsa_IE

عضو جدید
دوست من چرا که نه
بی صبرانه منتظر شروع فعال شما و ادامه بحث هستم

یا حق
 

Parsa_IE

عضو جدید
Lean Thinker عزیز میدانم که تالار موسسه شما را درگیر کرده
ولی بیاید استارت تولید ناب را بزنیم و بقیش با من و دیگر دوستان تالار مهندسی صنایع
حیفه که بحثی که خیلی در ایران جای کار دارد ابتر رها بشه

منتظریم
یا حق
 

kido

عضو جدید
من تو یه شرکت، تولید ناب رو کار میکنم.کارهایی رو که کردیم و مشکلاتی که پیش میاد رو میتونم با دوستان در میون بذارم و راجع بهش بحث کنیم ولی نمیدونم چطور این مطالب رو به اشتراک بذارم
 
بالا