SOW (statement of work)l
بیانیه کار، کل کاری که بایستی انجام شود. (توضیح اضافه تر نسبت به تعریف شما)
stakeholders
ذی نفعان
SPI (schedule performance index)l
شاخص عملکرد جدول زمانبندی، با اثر بخشی کار متبط است و هرچه میزان آن به 1 نزدیکتر باشد بهتر است و از رابطه SPI = EV / PV محاسبه میشود. (pv

lanned value ، ارزش برنامه ریزی شده)
project scope
قلمرو پروژه، بازه محصولاتی است که پروژه تولید میکند.
creep scope
قلمرو خزنده، روندی است که هنگامی رخ میدهد که مدیر پروژه اجازه دهد که حتی تغییرات کوچک هم وارد قلمرو پروژه شوند.
scope verification
تایید قلمرو، روندی که طی آن مشتری پروژه محصول پروژه را میپذیرد.
project goal
هدف پروژه، بیان نتیجه روشنی که پروژه باید به آن دست پیدا کند.
project kickoff
شروع پروژه، یک جلسه یا رخداد یا جشن برای معرفی پروژه است. (خیلی مهمه و ما بعضی وقتا متاسفانه یادمون میره که باعث بیگانه ماندن مدیران میانی و پرسنل شرکت مشتری میشه و باعث میشه پروژه به مشکل برخورد کنه !)
project information center
مرکز اطلاعات پروژه، در این اتاق مرکزی مجموعه ایی از مواد و موارد مرتبط با پروژه قرار دارد.
PMO (project management office)l
دفتر مدیریت پروژه، نقش PMO از دوجنبه مهم است: 1- خدمات سنتی مدیریت پروژه را در کل سازمان ارائه میکند. 2- به عنوان کمیته هادی پروژه در کل سازمان عمل میکند.
PND (project network diagram)l
نمودار شبکه ایی پروژه، نقشه سیال کاری است که باید انجام شود.
project planning phase
فاز طرح ریزی پروژه، سنگ بنای یک پروژه موفق فاز طرح ریزی آن است.
project sponsor
حامی پروژه، بنیانگذار پروژه، عامل اتصال مستقیم مدیر پروژه با مدیریت سازمان.
project vision
چشم انداز پروژه، در اصطلاح مدیریت پروژه توانائی دید روشن نسبت به محصولات پروژه و شناسائی راههای تولید آنهاست.
propose statement
بیانیه هدف، بیانیه ایی است که به بیان دلیل تحقیق و انعکاس آن در پروژه پیشنهادی می پردازد.
RFP (request for proposal)l
تقاضای پیشنهاد طرح، تقاضای رسمی از طرف شرکت مشتری به پیمانکار برای ارائه طرحی که در آن، طرح پیشنهادی انجام کار و تخمین هزینه آمده است.
RFQ (request for quote)l
تقاضای لیست قیمت، درخواست خریدار از فروشنده برای ارسال لیست قیمت کالای تولید شده یا خدمات است.
resource calender
تقویم منابع، در آن تعطیلات، محدودیتهای قرارداد کاری درباره کارها و سایر موارد آورده می شود.
critical path
مسیر بحرانی، ترتیب رخدادهایی است که تاریخ تکمیل پروژه را تعیین می کنند.
CPM (critical path method)l
روش مسیر بحرانی، یکی از مرسوم ترین راهها برای محاسبه زمان پایان پروژه است.
date constraints
قیود تعیین تاریخ.
semiflexible constraints
قیود نیمه انعطافی، این الزامات زمان ضرب العجل همراه خود دارند که لازمه انجام آنها این است که کار در تاریخ تعریف شده شروع و خاتمه یابد.
flexible constraints
قیود قابل انعطاف، در این الزامات تاریخ خاصی برای کار تعریف نشده است، بلکه تنها به کارهای قبلی و بعدی خود محدودند.
flexible dead line
ضرب العجل قابل انعطاف، ضرب العجلی است که تاریخ خاصی را برای زمان خاتمه تعیین نکرده است.
float (time or task)l
شناور. زمان یا کاری است که میتواند بدون آنکه سبب تاخیر زمان تکمیل پروژه گردد، وفقه داشته باشد.
SS (start to start)l
کارهایی که رابطه ss دارند میتوانند باهم آغاز شوند ولی لازم نیست با هم تمام شوند.
SF (start to finish)l
در کارهایی که رابطه sf دارند که بسیار نادر هم هست، کار اول شروع نمیشود مگر اینکه کار دوم تمام شده باشد.
SNET (start no earlier than)l
به این مفهوم است که شروع کار را به یک تاریخ معین یا بعد از آن تاریخ مکلف کرده اید و زودتر از آن مقدور نیست. یک الزام نیمه انعطافی است.
SNLT (start no later than)l
به این مفهوم است که لازمه آن شروع کار تا درست قبل از تاریخ تعریف شده است و دیرتر از آن مقدور نیست. یک الزام نیمه انعطافی است.
FF (finish to finish)l
در این موارد لازم است دو کار همزمان با هم و یا با فاصله معین خاتمه یابند.
FS (finish to start)l
در این موارد کار دوم نمیتواند قبل از پایان کار اول شروع شود و باید با فاصله زمانی مشخص از پایان کار اول و در بهترین حالت بلافاصله بعد از خاتمه کار اول آغاز شود.
FNET (finish no earlier than)l
الزام این است که کار در راس یا بعد از تاریخ معین تمام شود و زودتر از آن مقدور نیست.
FNLT (finish no later than)l
الزام این است که کار در راس یا قبل از تاریخ معین تمام شود و دیرتر از آن مقدور نیست.
lag
فاصله زمانی، زمان بین کارهای پروژه است.
parkinson's law
قانون پارکینسون، بیان میکند که کار تمام ظرف زمانی خود را پر میکند. یعنی هرچه به فعالیت زمان بیشتری اختصاص دهیم آن فعالیت بیشتر طول میکشد.
resource constraints
الزامات منابع، هنگامی رخ میدهد که مدیر پروژه بنا به محدودیتهای خاص منابع دو کار را که میتوانند رابطه SS داشته باشند به شکل FS تعریف نماید.
delphi technique
روش دلفی، یک روش پرس و جو از افراد خبره بدون ذکر نام و نشان افراد برای یافتن ریسک موجود در پروژه.
feasibility plan
طرح امکان سنجی، سند توضیحی و حاصل تحقیقی است که انجام داده اید. این طرح جهت تعیین اعتبار پروژه تدوین میشود.
forecasting
پیش بینی، یک تخمین علمی از زمان تکمیل پروژه که میتواند معرف تعیین میزان هزینه انجام پروژه هم باشد.
gant chart
نمودار گانت، تداخل کارها در انجام کار تکمیل پروژه را نشان میدهد. همینطور نمایانگر درصد پیشرفت فعالیتها و کل پروژه است.
GERT (graphical evaluation and review technique)l
گرت، تکنیک بررسی و برآورد گرافیکی، موفقیتهای شرطی، شاخه شاخه شدن و در حلقه افتادن کارها بنابر برآوردهای آماری است.
PERT (program evaluation and review technique)l
پرت، تکنیک بررسی و برآورد برنامه، یک ابزار زمانبندی شده است که از وزن متوسط برای پیش بینی طول مدت کارهای پروژه استفاده میکند.
influence diagram
نمودار تاثیر، این نمودار مشکلات تصمیم را آشکار میکند. تمامی اجزای متغییرها، تصمیمات و اهداف و تاثیر هرکدام را بر دیگری تعریف میکند.
milestones
اهداف کوتاه مدت، رسیدن به این اهداف واسط نشان دهنده اتمام کاری بخصوص و برطبق جدول زمانبندی است.
pilot team
تیم پیشاهنگ، یک دسته از افراد که قابلیت عملیاتی کردن محصول قبل از اینکه در دسترس همه سازمان قرار بگیرد را دارند و این فرصت را به مدیر پروژه میدهند که مطابقت محصول با هدف پروژه را ارزیابی نماید.
final project report
گزارش نهایی پروژه، مجموعه تمامی گزارشات فازهای کاری پروژه بعلاوه چند مورد اضافی است.
post - project audit
ممیزی پس از پروژه، هدف از این ممیزی تحلیل پروژه تکمیل شده، اثربخشی تیم پروژه، موفقیت پروژه، ارزش محصولات پروژه و تائید کل پروژه توسط مشتری است.
سعی کردم چیزی از قلم نیافته ولی مسلما اصطلاحات زیادی تو مدیریت پروژه هست که من حتی اسمشونم نشنیدم.
دوستان دیگه هم اگه اصطلاحاتی را میدونن بیان مطرح کنن تا تو این تاپیک فرهنگ لغت کاملی از مدیریت پروژه داشته باشیم.
برگرفته از کتاب :
Information Technology Project Management: on track from start to finish, joseph philips.