رد پای احساس ...

[darling2011]

✖ ﺑﻌﻀـے ﻭﻗﺘﺎ . . .
ﺑﻪ ﺧﻮﺩتــــــــــــ ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪـے ﺩﯾﮕﻪ ﺟﻮﺍﺑﺸﻮ ﻧدے
ﺑﻬﺶ ﻣﺤﻞ ﻧﺬﺍرـے
ﺻﺪﺍﺷﻮ ﻧﺸﻨﻮـے
ﺗﺎ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﺑﻪ ﻧﺒﻮﺩﺵ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﻨـے !
ﻭﻟـے ﺗﺎ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﺯﻧﮓ مـے ﺰﻧﻪ
ﻧﻔﺴﺖ ﻣـے ﮕﯿﺮﻩ . . .
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﯿــــــــــــﻦ ﺯﻧگـــ ﺟﻮﺍبــــ ﻣﯿﺪے
ﺣﺘـے ﻣﯿﮕـے " ﺟﺎﻧﻢ "!
ﻧﻤـے ﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ
◄◄◄ﻧﻤﯿﺘﻮﻧـے ﺑﻌﻀﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺟﻠﻮـے ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺑﮕﯿــﺮـے . . .
[ ♥ ]
​

 

[darling2011]

خیانت تلخ ترین قسمت یک زندگی عاشقانه است

جایی که با قلبی شکسته و وحشتناک ترین درد ها متوجه میشوی

با تمام وجودت زیباترین داشته ات

''عــــشق''

را به بی لیاقت ترین شخص داده ای . . !

 

[fahimeh89]

امشب تمام حوصله ام را
در یک کلام کوچک

در "تو"...

خلاصه کردم
ای کاش
یک بار
تنها همین
یک بار

تکرار می شدی
تکرار....

 

[aynaz.m]

میگویند
قلبت کجاست
لبخند میزنم
میگویم
قلبی ندارم
جای قلب سنگی گذاشته ام
تا با لبخندی نلرزد
تا با نگاهی دردمند دردش نگیرد
تا فراموش کند قلب هست
انسانیتم را به حراج گذاشتم
تا کسی نداند
انسانیت
انقدر هزینه ای گزاف بر من تحمیل کرد
که توان بلند شدن ندارم
فراموش کردم
قلب را با این غ مینویسند نه ین ق
تمام دنیا را هم که بگردم هرگز
نخواهی یافت
قلبم را
اخر او را
خود در سنگی قبری
پنهان کردم
و تنها گاهی خاکی بر روی برش
میریزم
تا دیگر جان نگیرد

 

[ahoo_fr]

هرگز شاديآدمها را از ميزان خنده هايشان نسنجيد

هرگز تنهايي آدمها را از تعداد دوستانشان قضاوت نكنيد

هرگز تحمل آدمها را از ميزان ايستادگي شان تخمين نزنيد

هرگز​

 

[ahoo_fr]

​

خسته ام پینیکیو​

اینجا آدمها دروغهای شاخدار می گویند​

بعد دماغ خود را جراحی پلاستیک میکنند!!!​

 

[ahoo_fr]

​

گاهی نیاز است دکتر به جای تجویز ​

​

یک مشت قرص برایت ​

​

"فریاد"​

​

تجویز کند....​

 

[ahoo_fr]

زخم ها هميشه خونريزي نمي كنند​

زخم ها هميشه ورم،چرك،عفونت نمي كنند​

گاهي مي شود كه يك زخم شكل يك لبخند​

تا هميشه روي لبت تازه مي ماند!​

 

[ahoo_fr]

کسانی را می شناسم که با صدای بلند دعا می خوانند​

اما دستشان به ستاره ای نمی رسد​

اما کسانی هستند که بی دعا​

با خدا دست می دهند....​

 

[aynaz.m]

زخم ها هميشه خونريزي نمي كنند​

زخم ها هميشه ورم،چرك،عفونت نمي كنند​

گاهي مي شود كه يك زخم شكل يك لبخند​

تا هميشه روي لبت تازه مي ماند!​

زخمی برداشتم
اما دیگر جای گریه
ارام لبخند میزنم
کسی چه میفهمد دردهایم را
هر کس به تعبیر خود مرا میشناسد اما
نه هرگز
کسی مرا نخواهد شناخت

 

[masoud_2000]

می ترسم از نبودنت
و از بودنت بیشتر!
نداشتن تو ویرانم میکند
و داشتنت متوقفم!
وقتی نیستی کسی را نمی خواهم
و وقتی هستی” تو را” می خواهم
رنگهایم بی تو سیاه است و در کنارت خاکستری ام
خداحافظی ات به جنونم می کشاند
و سلامت به پریشانیم!؟
بی تو دلتنگم و با تو بی قرار
بی تو خسته ام و با تو در فرار
در خیال من بمان
از کنار من برو
من خو گرفته ام به نبودنت

 

[anise b]

بـایـد کـسـی را پـیـدا کـنـم


کـه دوسـتـم داشـتـه بـاشـد (!)


آنـقـدر کـه یـکـی از ایـن شـب هـای لـعـنـتـی


آغـوشـش را بـرای مـن و یـک دنـیـا خـسـتـگـی اَم بـگـشـایـد...


هـیـچ نـگـویـد! هـیـچ نـپـرسـد...


فـقـط مـرا در آغـوش بـگـیـرد...
​

​

​

بـعـد هـمـانـجـا بـمـیـرم...​

 

[zahra_216]

و این پاسخ تمام عاشقانه هایم بود
من نباشم تا تو باشی
مثل نبودن هوا چه سخت است زندگی بی تو

 

[masoud_2000]

یک روز عشقت رو دزدیدم و برای اینکه جای مطمئنی داشته باشه آن را در قلبم

پنهان کردم . غافل از اینکه روزی برای پس گرفتن آن قلبم را خواهی شکست .

 

[خیال شیشه ای]

در هوایی نامعلوم،

دنج می شود احساسم!

... شروع می شوی، از کتابی ناخوانده،

با سر فصلی تازه!!

می‌خوانمت، هزار بار!!


و دوره میکنم تو را...

که تو را می برد میان من

در روزنه هیاهو قرار می‌گردم تو را... بی قرار

نام تو ، نام کتابم می شود

کتابی به نام تو...

 

[masoud_2000]

كاريز خوش دارد خيال كند

كه رودها

تنها براي اين هستند

كه به او آب برسانند ... !!!

 

[**yosam**]

میخواستمت اما رفته بودی ، آمدم ببینمت اما دیگر نبودی . . .
نه میتوانم دل ببندم با دلی شکسته ، نه میتوانم بروم با این پاهای خسته . . .
چشمانم پر از نیاز ، قلبی پر از دلتنگی ، زندگی مانده و یک عالمه خاطره
خاطره هایی که کاش همچو عشقمان میسوخت ، اگر نیستی ،
اگر مرا تنها گذاشته ای و رفتی دیگر چه سود دارد خاطره هایی که از تو در دلم جا مانده ؟
عذابم میدهد ، دلتنگم میکند ، حالا که نیستی دیگر دلم لحظه شماری نمیکند
میخواستمت اما رفته بودی . . .
یک هوای پر از دلتنگی ، نیست در آن کسی که آرامم کند، نیست کسی که مرا درک کند!

 

[S R Engineer]

قدرت کلماتت را بالا ببر نه صدایت را

این باران است که باعث رشد گل میشود ، نه رعد و برق . . .

 

[S R Engineer]

ای آزادی ، مرغک پر شکسته زیبای من ! کاش قفست را می شکستم و در هوای پاک بی ابر بی غبار بامدادی ، پروازت می دادم

 

[Ahmad Engineer]

باران که می بارد
باید آغوشی باشد
پنجره نیمه بازی
موسیقی باران
بوی خاک
سرمای هوا
گرمای ناب عاشقی
صدای تپش قلبها
باران که میبارد
باید کسی باشد...

 

[lopht]

بــــــاور کن!

خیلی حـــــــرف است...

وفـــــــــادار دســــت هایی باشی

که یکبار هم لمســــشـــان نکرده ایی!

 

[elham.iteng]

بــــــاور کن!

خیلی حـــــــرف است...

وفـــــــــادار دســــت هایی باشی

که یکبار هم لمســــشـــان نکرده ایی!

خیلی سختهههههههههههه

 

[naghmeirani]

 

[**yosam**]

در زندگی زخم هایی هست که در انزوا روح آدم را مثل خوره می تراشد

این دردها را نمی توان به کسی گفت
و اگر بگویی باور نمی کنند
و می گویند عجیب و استثنایی است...
صادق هدایت

 

[Paydar91]

یآدم باشد نهــ دِلخوشــ از سَلآمی شومــ​

و نهــ دلگیر از رفتَنیــ​

کهــ دیگَر​

نه از سلآمی ​

سَرمَست می شومــ​

و نهــ از نبودنیــ​

دِلشِکَستــ
​

 

[GMFAR]

در زندگی زخم هایی هست که در انزوا روح آدم را مثل خوره می تراشد

این دردها را نمی توان به کسی گفت
و اگر بگویی باور نمی کنند
و می گویند عجیب و استثنایی است...
صادق هدایت

زندگي من پر از زخم هايي اين چنين است...
و من هر روز زخمهاي خودم را تماشا ميكنم
تا در خاطرم بماند...
آنها
هنوز زخمهاي من هستند!!!

 

[Ahmad Engineer]

چقدر باید بگذرد...؟

تا من در مرور خاطراتم

وقتی از کنار تو رد می شوم

تنم نلرزد...

بغضم نگیرد...

 

[**yosam**]

نگران نباش
آنقدر امروز و فرداهای نیامدن را دیده ام
که دیگر هیچ
وعده بی سرانجامی خواب و خیال آرزویم را آشفته نمی کند!
حالا یاد گرفته ام
که فراموشی دوای درد همه نیامدن ها و نداشتن ها و نخواستن هاست.
یادگرفته ام که از هیچ لبخندی ،خیال دوست داشتن به سرم نزند
یاد گرفته ام که بشنوم و به روی خود نیاورم
که فرداها هیچ وقت نمی آیند….

 

[aynaz.m]

لحظه ای را سراغ ندارم
وقتی تو نباشی
لحظات بی معنا میشود
وقتی هستی با معنا
نمیدانم
چگونه
در لحظات نبودنت روزگارم را
بگذرانم
تنها در سایه ای قرار گرفته ام
منتظر دیدنت
ارام و قرار ندارم

 

[aynaz.m]

نگران نباش
آنقدر امروز و فرداهای نیامدن را دیده ام
که دیگر هیچ
وعده بی سرانجامی خواب و خیال آرزویم را آشفته نمی کند!
حالا یاد گرفته ام
که فراموشی دوای درد همه نیامدن ها و نداشتن ها و نخواستن هاست.
یادگرفته ام که از هیچ لبخندی ،خیال دوست داشتن به سرم نزند
یاد گرفته ام که بشنوم و به روی خود نیاورم
که فرداها هیچ وقت نمی آیند….

شاید حال گاهی نازیبا باشد
شاید گذشته تلخ باشد
زندگی پر از درد باشد
اما درد اصلی ان
هست
که نتوانی لبخند بزنی بر زندگی
ارام بلند شوی
و با صدای بلند سوت بزنی
انوقت به زندگی بگویی
میخواهی زمینم بزنی بزن
اما باز به کمک خدایم
بلند میشوم
و پیش میروم