دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه رسم جالبی است !!! محبتت را میگذارند پای احتیاجت …
صداقتت را میگذارند پای سادگیت …

سکوتت را میگذارند پای نفهمیت …

نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت …

و وفاداریت را پای بی کسیت …

و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود که تنهایی و بیکس و محتاج !!!

ما را از کودکی
به جدایی ها عادت داده اند
همان جایی که روی تخته سیاهمان نوشتند:
خوب ها / بدها
 

zemestoon

عضو جدید
نبودنت در من قدم می زند، من زیر ِ باران!

تو دور میشوی، من خیس!

این دِلبری های ِ بهار است،

نیامده دیوانه می کند،

... کوچه را از تنهایی...!



يــه زد و خــورد ســاده بود......!

تــو جــا زدي....مــن جــا خــوردم......!
 

zemestoon

عضو جدید
وسعت نبود تو . . .
به اندازۀ تمام دنیای من است

تا آنجا که چشم کار میکند...

جای تو خالیست
خــیـلـی بـایـد ســنگــدل بــاشــی کـه نـفـهـمـی پـشـت جـمـلـه ی
"تــنــهــام نــذار مــن بــی تــو نــمـیـتـونـم"
چــه غــروری شــکــســتــه شــده ؛بــه خــاطــر دوســـت داشــتــنــت
و تــو خــیـــلی ســاده ازش بـــگــذری و بــری..
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خــیـلـی بـایـد ســنگــدل بــاشــی کـه نـفـهـمـی پـشـت جـمـلـه ی
"تــنــهــام نــذار مــن بــی تــو نــمـیـتـونـم"
چــه غــروری شــکــســتــه شــده ؛بــه خــاطــر دوســـت داشــتــنــت
و تــو خــیـــلی ســاده ازش بـــگــذری و بــری..

گــــــــاه می توانــــــــ تمامـــــــــ زندگیــــــ را در اغوشـــــــــ گرفتــــــــ


اگــــــــــــــــــ ــــ ــ ـــــــــــــــــر


♥ ♥
تمامـــــــ زندگیتـــــــــــــ یکـــــــ نفــــــ ــــ ـــــــر باشـــــــــــــد
♥ ♥
 

zemestoon

عضو جدید
گــــــــاه می توانــــــــ تمامـــــــــ زندگیــــــ را در اغوشـــــــــ گرفتــــــــ


اگــــــــــــــــــ ــــ ــ ـــــــــــــــــر


♥ ♥
تمامـــــــ زندگیتـــــــــــــ یکـــــــ نفــــــ ــــ ـــــــر باشـــــــــــــد
♥ ♥

وقتی کلِ دنیا دوره سرم میچرخید

وقتی همه ی بد بختی ها​
رو سرم خراب میشد...


سرمو توی آغوشه تو قایم میکردمو​


تو



(با همون لحنه دوست داشتنیت)​

میگفتی همه چیز درست میشه

حالا که رفتی​

وقتی دنیا و بد بختی ها سر به سرم میذارن


سرمو توی پتو قایم میکنم​
و بوی عطرت آرومم میکنه


امشب انقدر روی پتویی​
که عطره تو رو میده گریه کردم


انقدر گریه کردم​
که میترسم بوی عطرت پاک شده باشه

 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیـوآنـﮧ ےِ روزْهآیـے هَسْتـ ـَم





کـﮧ مِهـربآטּ میشَوے . . .


حَتـّے اَگـ َـرْ نَـدآنمْ چـرآ . . . !
 

zemestoon

عضو جدید
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]یه جمله ی کوتاه[/FONT]​


[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]که میتونه یه آدمو به آتیش بکشه:[/FONT]


[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]اون یکی رو جز من داشت ...![/FONT]​

 

Aghrab Khatoon

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنها بودن قدرت می خواهد
و این قدرت را کسی به من داد
که روزی می گفت:
تنهایت نمی گذارم!!!
و این تنهایی را به هیچ قیمتی حاضر نیستم از دست بدهم
 

baran92

عضو جدید
نگاهم را بخوان...می دانم!به دلم افتاده...من را ، از هر طرفکه بخوانی ام!

نامم بن بستیس، بر دیواری بلند
من ، سالهاستدل بسته ام به طنابی،که هروز لباس عشق، نم چشمانشخیس میکند!و بر حیات خانه ی ، حیاط زندگی اش پهنمی کند!به فال نیک گیرم...برایـم، به دروغپایت را میکشیوسط ، تمام بازی های کودکانه...معـرکه میگیریو چه کودکـانه، هرباربیشتــر بـاور میکنـم ،لباسهای خیست را،من ته کوچه!در انتظارت نشسته ام!
 

zemestoon

عضو جدید
در فراسوی مرزهای عشق تو را دوست می دارم

در فراسوی پرده و رنگ

در فراسوی پیکرهایمان.............
ر فراسوی مرزهای تنت تو را دوست میدارم.

آینه ها و شبپره های مشتاق را به من بده

روشنی و شراب را

آسمان بلند و کمان گشادهی پل

پرندهها و قوس و قزح را به من بده

و راه آخرین را

در پردهای که میزنی مکرر کن.

در فراسوی مرزهای تنام

تو را دوست می دارم.

در آن دور دست بعید

که رسالت اندامها پایان میپذیرد.

و شعله و شور تپشها و خواهشها

به تمامی

فرو مینشیند٬

...............
 

baran92

عضو جدید
[h=5][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]در تاکسی خودت را به خواب زدی تا[/FONT][/h][h=5][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من


وقتی زنی موقع زایمان فریاد کشید

حتی در فیلم تو بلند

گفتی:"زهرمار!"

در خیابان دعوایت شد و تمام

ناسزاهایت، فحش خواهر

و مادر بود

در پارک، به خاطر بودن تو

نتوانستم پاهایم را دراز کنم

نتوانستم به استادیوم بیایم، چون

تو شعارهای آب نکشیده می دادی

من باید پوشیده باشم تا تو دینت را

حفظ کنی

مرا ارشاد می کنند تا تو ارشاد شوی

تو ازدواج نكردی و به من گفتی زن

گرفتن حماقت است

من ازدواج نكردم و به من گفتی ترشیده

عاشق که شدی مرا به زنجیر

انحصارطلبی کشیدی

عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرابپسندد

من باید لباس هایت را بشویم و اتو

بزنم تا به تو بگویند خوش تیپ

من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم

تا به تو بگویند آقای دکتر

وقتی گفتم پوشک بچه را

عوض کن، گفتی بچه مال مادر است

وقتی خواستی طلاقم بدهی، گفتی بچه

مال پدر است

در تمام زندگیم جای یک جمله خالی بود:

خسته نباشی مرد...
[/FONT]
[/h]
 

baran92

عضو جدید
دیگر دل نخواهم بست

دوست نخواهم داشت

دیگر احساس را از هیچکس تمنا نخواهم کرد

گرچه محتاج احساسم ، گرچه محتاج تسکینم

سهم من ازعشق آنکس که امید محبت داشتم سراسر اشک و
دلتنگیست

دیگر چه انتظار عشق ورزیدن از آنکس که ژرف نگاهم را نمی فهمد

تنهایم گذاشت آنگه که نیازمند احساس بودم

دستانم را نفشرد آنگاه که تن سردم محتاج گرما بود

به انزوا می روم

به آن ژرفترین ژرفا

آنجا با خاطراتش زنده خواهم بود، غیابش را حس نخواهم کرد

لااقل آنجا آرزوهایم را در آغوش دیگری نمی بینم...
 

baran92

عضو جدید
من پذیرفتم که عشق افسانه نیست
این دل درداشنا دیوانه نیست
میروم شاید فراموشت کنم
با فراموشی هم اغوشت کنم
میروم از رفتن من شاد باش
از عذاب دیدنم ازاد باش
گرچه تو تنهاتر از ما میروی
ارزو دارم ولی عاشق شوی
ارزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخوردهای سرد را
میرسد روزی که بی من
لحظه ها را سر کنی
میرسد روزی که مرگ عشق را باور کنی...
 

baran92

عضو جدید
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]شبیه برگ پاییزی پس از تو قسمت بادم[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
خداحافظ ولی هرگز نخواهی رفت ازیادمخداحافظ واین یعنی در اندوه تو میمرمدر این تنهایی مطلق که می بندد به زنجیرموبی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آردوبرف نا امیدی ب سرم یکریز می باردچگونه بگذرم از عشق و از دلبستگی هایم؟چگونه می روی با اینکه می بینی چه تنهایم؟خداحافظ ،تو ای همپای شب های غزل خوانیخداحافظ، به پایان آمد این دیدار پنهانیخداحافظ، بدون تو گمان کردی که میمانمخداحافظ، بدون من یقین دارم که میمانی
[/FONT]
 

Aghrab Khatoon

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=5]دیدی که سخت نیست
تنها بدون من؟!
دیدی صبح می شود
شب ها بدون من!!
این نبض زندگی بی وقفه می زند...
فرقی نمی کند
با من... بدون من...
دیروز گر چه سخت
امروزم هم گذشت!!!
طوری نمی شود
فردا بدون من!!!
[/h]
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عشق

عشق


عشق درد نیست... رنج نیست... سخت نیست... حتی شکست هم نیست...

یک رویای زیبا هست... از پاکی دل‌ عبور می‌کند... یک احساس صمیمی‌...

با افزایش محبت بروز می‌کند... یک نجابت... که از چشمها طلوع می‌کند...

در آخر یک موفقیت شیرین... در دل هايي که هوس جای ندارد...
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سخته عاشق باشي ؛ ولي هيشکي ندونه ....
اشکاتو زودي پاک کني کسي نفهمه !
سخته دوستش داشته باشي ولي ندونه ...
نگاهش بکني اما نخونه ....
واي که چه سخته !
قشنگي عشق که ميگن شايد همینه ...
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خداوندا تو می دانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است
چه رنجی می کشد انکس که انسان است و از احساس سرشار است
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دلت که گرفت
هیچی نگو
اخه میدونی
چیه
یه خبر بد
اگه
حرف بزنی
میشه نقطه ضعفت
اگه هم حرف نزنی
میشه
یه بغض تو گلوت که خفه ات میکنه
تنها
با یه لیوان
و یه دیوار یخ همه چیز درست میشه
لیوان اب بنوش
و با دیوار دردودل کن
چون دیوار هرگز پشتت خالی نمیکنه
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی دلت از سن و سالت می گیرد
می خواهی کودک باشی
کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد
و آسوده اشک می ریزد
بزرگ که باشی
باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی

از انسانها غمی به دل نگیرزیرا خود نیز غمگینند!
زیرا با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند!
زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند.
پس دوستشان بدار حتی اگر دوستت نداشته باشند

 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]تو که نیستی من به عکس هایت می نگرم این همان تنفسِ مصنوعی است[/FONT][FONT=&quot]…![/FONT]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا