دزد بازار

IranianWay

عضو جدید
دوش دیدم من به خواب ِ نیمه شب ، بسیار دزد
پشت ِ درب ِ خانه دزد و بر سر ِ دیوار ، دزد
هر طرف کردم نگه ، دیدم سبیل اندر سبیل
در اتاق و هال ، دزد و گوشه ی ِ تالار ، دزد
دور ِ حوض ِ خانه ، دزد و داخل گلخانه ، دزد
توی مطبخ ، پر زِ دزد و داخل ِ انبار ، دزد
نصف ِ شب آسیمه سر ، از خانه بیرون آمدم
توی کوچه ، دزد دیدم تا سر ِ بازار ، دزد
جانب ِ صحرا دویدم ، هر کجا کردم نظر
پشت ِ تپه دزد دیدم ، بر سر کُهسار ، دزد
گله ای از میش و بز دیدم به صحرا می چرید
سبزه ، دزد و گله دزد و شیشک و پرواز ، دزد
موقع پِشکل فکندن میش و خوردن ، بره دزد
اُشتر گردن شکسته موقع نُشخوار ، دزد
سر درون ِ باغ کردم ، جملگی یاران بدیدم
گرد هم گرد آمده ، از مست و از هُشیار ، دزد
نوبهاران بود و باغی دلگشا ، اما چه سود ؟
باغ دزد و زاغ دزد و مرغ ِ در گفتار ، دزد
جانب ِ میخانه رفتم ، پیر را دیدم به خواب
ساقی و میخانه ، دزد و پیر ، در کردار ، دزد
رفتم از بهر مداوا ، جانبِ دارالشفا
تخت ، دزد و رخت دزد و دکتر و بیمار ، دزد
بر در ِ دکان نجاری گذشتم از قضا
چوب ، دزد و تخته دزد و اره دزد و الوار ، دزد
داخل بازار گشتم ، دیدم از خرد و کلان
تاجر و دلال ، دزد و مُفلس و بیکار ، دزد
خواستم گیرم زِ عطاری ، کمی فلفل نمک
سنگ ، دزد و کفه دزد و طبله یِ عطار ، دزد
خرقه پوشی یا علی می گفت با صوت جَلی
صوت ، دزد و جُبه دزد و خرقه و دستار ، دزد
روزه دار مومنی دیدم به افطاری نشست
جُرعه دزد و لقمه دزد و سفره یِ افطار ، دزد
عاشقی با عشق پاک آسمانی می رود
عاشق و معشوق ، دزد و دلبر و دلدار ، دزد
با لباس خاص دیدم عده ای قانونگذار
قاف ، دزد و نون دزد و چوب ِ قانون دار ، دزد
گربه ای در خانه دارم همچو شیر از بهر موش
گربه یِ بی پیر ، دزد و موش ِ لاکردار ، دزد
الغرض در خواب دیدم ، دزدبازاری عجیب
هر چه دیدم مرگ تو از خواب و از بیدار ، دزد
پاک دزد و شسته دزد و شسته و ناشسته ، دزد
شحنه و داروغه ، دزد و سارق و اشرار ، دزد
هر چه گویم ، راست گویم سر به سر حتی رفیق
"خسرو" شیرین سخن در گفتن اشعار دزد
شعری که خواندید ، "دزدبازار" یا "رویای صادقانه" نام دارد و سروده ی ِ زنده یاد خسرو شاهانی است در زمستان 1335 شمسی ، که نخستین بار در روزنامه ی ِ خراسان به چاپ رسیده است .
 
بالا