سلام. من دختری 23ساله و کارشناسی رو تموم کردم و ایشالا به زودی میرم سر کار.خانواده تحصیلکرده و نسبتا مذهبی دارم(چادری نیستم اما واجبات دینم رو رعایت می کنم) با وضعیت مالی خوب و قیافه معمولی نسبتا خوب. من تا حالا شخصیتم اجازه نداده که بخواهم با پسری دوست باشم و درعین اینکه در خانه و جمع دوستام خیلی شوخ هستم ولی همیشه جلوی یک پسر متانتم را حفظ کردم. اما گفتم یه کم خودمو خالی کنم. از دردام بگم. از تنهاییم بگم. خیلی دلم گرفته.دیگه واقعا خسته شدم.دیدم که اکثر پسر ها میگن: دوست داریم همسرمون نجیب باشه، خانوم باشه، خوش اخلاق باشه! اما من نه آرایش غلیظ میکنم، نه خانواده بدی دارم، خوش اخلاقم، مهربونم، همیشه نجابت خودم رو حفظ کردم اما تا به حال یه خواستگار خوب هم نداشتم. هر چی بوده مشکلات اساسی غیر قابل حل داشتن. الانم چند ماهیه که از اونم خبری نیست. دارم دیوونه میشم. وقتی دوستام از خواستگارای دکتر مهندسشون تعریف می کنند داغون میشم. نمیدونم چرا انقد بدبختم.خدا منو دوست نداره. چرا صدامو نمیشنوه؟ مگه من چه گناهی کردم؟ چقد دعا کردم؟ تو رو خدا نگید باید خودت یه کاری کنی، مجالس زنانه و اینا و ... . من همیشه در جمع هستم. همیشه ظاهرم مرتب و تر و تمیزه، همیشه خوش برخوردم. اما من دیگه از زندگیم هیچ لذتی نمیبرم. همش روز مرگیه.من واقعا نیاز به همسر دارم. اینو گفتم که نگید مگه همه چی ازدواجه، برای من ازدواج جزء مهم ترین هاست، من خودم خیلی خجالت میکشم از اینکه هیچکس انتخابم نمیکنه.نه اینکه خانوادم بد باشن، اونا اصلا به روی خودشون نمیارن. من دختری هستم که از سن کوچیکی نماز میخوندم. حجابم هم تقریبا کامله. مگه من چی از زندگی میخوام؟ اصلا مادیات برام مهم نیست. همین که محتاج کسی نباشیم برام کافیه. همین که حلال رو حروم نکنه کافیه، همین که اهل دود و دم نباشه کافیه. توقع زیادیه؟ احساس میکنم هر چقد جلف تر باشی بیشتر طرفدار داری. ملاک پسرها اینه؟ عدالت خدا اینه؟ دلم خیلی گرفته.
دیگه واقعا نمیدونم چیکار کنم...