خاطره ی تلخ ( ارامشه خودتو کنترل کن بابا چه اسم تاپیکی بود اون !! ( مدیریت )) :دی

bajelan25

اخراجی موقت
چند وقت پیش تو بازار راه میرفتم دستم خورد به دست یه دختر(اتفاقی)(از این فشن مشنگها)
نامرد تا خواستم بگم ببخشید سیلی خودشو زد
منم معطلش نکردم زدم زیر جفت پاهاش
تلپ
یه دفعه همه زدن زیر خنده
چه خبر بود (جاتون خالی)
خواستم بگم این در به اون در که یه دفعه رفتم رو هوا
کی بود چی بود چی شد
وا ویلا 4تا گاوه به تمام معنا دارن نگام میکنن منم رو هوا دارم میرم
با ناامیدی فکر میکردم که چجوری خلاص شم
که
وای بر من شد با کله رفتم تو جوب
دیدم کلم داره خیس میشه یه دست زدم
وا ویلا چه خونی (سفید سفید مایل به قرمز)
یکیشون به دختره گفت عسلم کیف کردی
ای وای چه غلطی کرده بودم من زن این گاوو زده بودم
داشتم فاتحهمو میخوندم که
یه نعره کشید "بلند شو بینم بچه سوسول"
/ با منی هورمونی
کل زورمو جمع کردم تو پامو زدم زیر پاش که لبه ی جوب بود و انداختمش تو جوب همون جا کیپ شد راه در رویی هم نداشت
منم الان نزن و کی بزن و اجرا کردم
من موندمو سه تا دیگه

چیکار کنم چیکار نکنم یه صدایی اومد
"امپولی های بادکنکی چند نفر به یه نفر"
جانم
دوستم بود چه دوستی از گردن کلفتای باشگاه
اقا دستمو گرفتو دو نفری رفتیم تو دل دشمن
تا تونستیم زدیم
همه هم ماشاالله تماشاچی بیست اصلا از جاشون تکون نمی خوردن
منم بودم تکون نمی خوردم
بزن بزن جالبی بود با حال تر اینکه پلیس هم نیومد (هیچکی گزارش نداد)(اون جا همیشه پلیس بود امروز شانس ماست دیگه)
خلاصه بعد یه چند دقیقه ای که همدیگرو زدیم و همدیگرو لههه کرده بودیم مردم سوامون کردن
همه هم به اتفاق یه چند وقتی بیمارستان دور هم بودیم

از چی زورم میاد که بعد دعوامون دختره غیب شد تو بیمارستان که بودیم
یکی از اون چهار تا که بچه با مرامی هم بود گفتش که این دوستمون
20 دقیقه است که این دخترو دیده ولی تو همین 20 دقیقه.....
چی شد
لعنت به جفتشون
و همچنین اون دسته از دخترایی که این جوری بعضی پسرا رو جو گیر میکنن
لعنت
ولی انصافا چیکار کرده بود با خودش
پسره تو بیمارستان غذا هم نمی خورد
دلتنگش بود بیچاره

:» پایان

بعدش فهمیدیم که دختره بله
پسره هم این ننگو(کتک) همیشه با خودش داشت.

راستی هنوز تو بیمارستانه هر کی خواست ادرس بدم یه سر ببیندش
 

Similar threads

بالا