*** بحث هاي روانشناسي ***

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه اینطور نیست اون از قبل خواب هاش رو برای مادرش تعریف کرده یا مثلا قبل از اینکه خوابش تعبیر بشه به خانواده اش می گفته حتی خواب هایی که در مورد دیگران می دیده هم اتفاق افتادن
اینکه اون خواب آینده رو دیده و خواب هاش مثل خاطره یادش می مونن یقیننا درسته ولی مشکلی که اون داره اینه که چند تا خواب دیده نمی دونه که اونها اتفاق می افتن یا نه در اینکه اون چنین قابلیتی داره شکی نیست نمونه اش اینه که مثلا یه اتفاقاتی برای شخصی افتاده اون هم اصلا خبر نداره ولی خوابشون رو دیده وتعریف کرده و طرف مقابل هم کلی تعجب کرده و نمونه های زیادی خواب های اینطوری در مورد دیگران دیده و این قابلیت در بقیه اعضای خانواده اش هم هست ولی بطور خیلی ضعیف تر از اون
شما چطوری به این نتیجه رسیدید یعنی بر چه اساسی می فرمایید که اون خیال می کنه و یا شبیه سازی می کنه ؟
بعضی خواب ها همان رویای صادقه هستند که در آینده اتفاق می افتند. اگر خود ایشون بیاد اینجا , من چند تا سوال ازش دارم که اگر بتونه جواب منو بده , اونوقت من دلایل کامل خودم رو اینجا توضیح میدم . چون خودشون حضور ندارند , نمیشه همه اطلاعات لازم دست ما باشه و نتیجه ای هم بدست نمیاد. اینا که شما میگویید همش نقل قول هست , احتمالا واقعیت های دیگر یا نکات ریز مهمی هم باید باشه که شما ازش مطلع نیستید , و با این داشته ها نمیشه بجایی رسید.
اگر هم کنجکاوی شخص شما باعث مطرح کردن این موضوع شده , اونوقت قضیه فرق میکنه.
 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
بعضی خواب ها همان رویای صادقه هستند که در آینده اتفاق می افتند. اگر خود ایشون بیاد اینجا , من چند تا سوال ازش دارم که اگر بتونه جواب منو بده , اونوقت من دلایل کامل خودم رو اینجا توضیح میدم . چون خودشون حضور ندارند , نمیشه همه اطلاعات لازم دست ما باشه و نتیجه ای هم بدست نمیاد. اینا که شما میگویید همش نقل قول هست , احتمالا واقعیت های دیگر یا نکات ریز مهمی هم باید باشه که شما ازش مطلع نیستید , و با این داشته ها نمیشه بجایی رسید.
اگر هم کنجکاوی شخص شما باعث مطرح کردن این موضوع شده , اونوقت قضیه فرق میکنه.
شما چطوری می تونید با پرسیدن سئوال کمکشون کنید ؟ آیا در این زمینه تخصص یا اطلاعاتی دارید ؟
 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
پیشنهاد میکنم شما همه مطالب در مورد ( رویای صادقه ) رو از اینترنت رو سرچ کنید و بدقت بخونید. احتمالا کمک زیادی به حل این معما خواهد کرد.
سوال من در مورد اینکه رویا های صادقه وجود داره یا نه ، نیست در مورد ماهیت خواب و رویای صادقه هم نیست سوال من اینه که شخصی که سالهاست رویا هاش صادقه ، و همیشه خواب هایی که در مورد خودش و دیگران دیده درست بوده حالا یه خواب هایی دیده و سئوالش اینه که ممکنه اون خواب ها در آینده اتفاق بیفتند در واقع اون خواب ها در مورد فردی هستند که بیننده خواب قبل از اینکه فردمورد نظر رو ببینه یا بشناسه اون رو توی خواب دیده بود اسم و فامیلی و رشته تحصیلی و یه سری خصوصیات اخلاقی اون رو در خواب قبل از آشنایش با اون فرد دیده بود که بعد از آشنایش با اون فرد همه اون مشخصاتی که از فرد مورد نظر توی خواب دیده بود درست بودن تا اینحا یه سری از اون اتفاقات که در خواب دیده بود در رابطه با اون فرد در عالم واقعیت اتفاق افتادن ولی یه سری دیگه هنوز اتفاق نیفتادن سوال و درگیری ذهنی بیننده خواب اینه که بقیه خواب هاش در مورد اون فرد اتفاق خواهند افتاد یا نه ؟
 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش ها: ayja

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
اگر از قبل با اون شخص آشنا بود خوب نتیجه می گیریم که به اون شخص فکر کرده بنابراین خوابش رو دیده ولی وقتی اون فرد مورد نظر توی شهر دیگه ای زندگی می کرده و بیننده خواب ها هرگز اون رو ندیده و نمیشناخته بنابراین نمیشه اینها را ساخته و پرداخته ذهن دانست
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سوال من در مورد اینکه رویا های صادقه وجود داره یا نه ، نیست در مورد ماهیت خواب و رویای صادقه هم نیست سوال من اینه که شخصی که سالهاست رویا هاش صادقه ، و همیشه خواب هایی که در مورد خودش و دیگران دیده درست بوده حالا یه خواب هایی دیده و سئوالش اینه که ممکنه اون خواب ها در آینده اتفاق بیفتند در واقع اون خواب ها در مورد فردی هستند که بیننده خواب قبل از اینکه فردمورد نظر رو ببینه یا بشناسه اون رو توی خواب دیده بود اسم و فامیلی و رشته تحصیلی و یه سری خصوصیات اخلاقی اون رو در خواب قبل از آشنایش با اون فرد دیده بود که بعد از آشنایش با اون فرد همه اون مشخصاتی که از فرد مورد نظر توی خواب دیده بود درست بودن تا اینحا یه سری از اون اتفاقات که در خواب دیده بود در رابطه با اون فرد در عالم واقعیت اتفاق افتادن ولی یه سری دیگه هنوز اتفاق نیفتادن سوال و درگیری ذهنی بیننده خواب اینه که بقیه خواب هاش در مورد اون فرد اتفاق خواهند افتاذ یا نه ؟
جواب شما نشون میده که احتمالا شما یه نگاه مختصر به مطالب انداختین . مطالعه دقیق همه اون مطالب در مورد رویای صادقه حداقل یک ماه کار میبره. جواب سوال و استنباطی هم که باید پس از مطالعه کامل بهش میرسیدید , تو همان مطالب هست. ولی ظاهرا شما رغبتی به مطالعه شون نشون ندادی و میخوای یه نفر بیاد و یه جواب سریح و کامل بشما بده که امیدوارم این اتفاق بیفته. موفق باشید.
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر از قبل با اون شخص آشنا بود خوب نتیجه می گیریم که به اون شخص فکر کرده بنابراین خوابش رو دیده ولی وقتی اون فرد مورد نظر توی شهر دیگه ای زندگی می کرده و بیننده خواب ها هرگز اون رو ندیده و نمیشناخته بنابراین نمیشه اینها را ساخته و پرداخته ذهن دانست
این موضوع رو بخون ببین مشابهتی با گفتار شما داره ؟
معمولاً افرادی که گمان میکنند خواب هایشان بعضی وقتها به واقعیت تبدیل میشود و از آنها مثالهایی در این زمینه خواسته میشود، نمیتوانند بیش از 10 مثال ذکر کنند. در مورد بسیاری از افراد این اتفاق تنها یک یا دوبار رخ داده است. با توجه به آنکه برخی مطالعات روانشناسی نشان داده اند که هر انسان بطور متوسط حدود پنجاه موضوع مختلف را در هرکدام از دوره های حرکت سریع چشم خود در خواب میبیند و از آنجا که هر انسانی حدودا در هر شب پنج دوره حرکت سریع چشم را تجربه میکند بر اساس این تحقیق هر شب حدوداً دویست و پنجاه موضوع را در خواب میبیند. اگر فرض کنیم احتمال به حقیقت پیوستن یک رویا یک بر روی یک میلیون باشد، با توجه به جمعیت شش میلیاردی فعلی کره زمین در هر شبانه روز رویای بیش از یک و نیم میلیون نفر بر روی کره زمین به حقیقت خواهد پیوست. لذا بر اساس تئوری احتمال ریاضی این ابداً عجیب نیست اگر شخص در تمامی دوران حیات خود 100 بار واقعا خوابی را ببیند که آن خواب به واقعیت بپیوندد. البته باید توجه کرد که در یک رابطه احتمال باید احتمال اتفاق افتادن هریک از حالت ها باهم برابر باشد که باتوجه به مسئله اول که بیان شد چنین چیزی در مورد رویاها صدق نمیکند زیرا رویاها کاملا جهت دار و تولید شده توسط مغز هستند. لذا اگر قرار باشد بطور دقیق این احتمال را محاسبه کنیم (که در عمل محال است) به عددی بسیار بزرگتر از یک و نیم میلیون نفر در شبانه روز دست خواهیم یافت و در آن صورت به حقیقت پیوستن رویا ها بصورت کاملا تصادفی با توجه به تعداد آنها و تعداد آزمایشها (Trials) کاملاً عادی و محتمل به نظر خواهد آمد. در ریاضیات گسسته قانونی وجود دارد به نام "قانون اعداد حقیقتاً بزرگ" این قانون که معمولا توسط بسیاری از انسانها نادیده گرفته میشود نتیجه میدهد که درصورتیکه احتمال وقوع اتفاقی بسیار پایین باشد ولی تعداد آزمایش ها زیاد باشد آن اتفاق بسیار اتفاق خواهد افتاد. مثلاً اگر بگوییم در هر شب تنها 1 درصد (که احتمال بسیار پایینی است) انسانها رویاهای راستین دارند، نتیجه آن خواهد بود که در هر شبانه روز در کشور ایالات متحده آمریکا 3 میلیون نفر رویاهای راستین خواهند داشت (که مقدار بسیار بزرگی است). پس با توجه به این مسئله آماری کاملا عادی و قابل انتظار است اگر میان برخی از چیزهایی که یک شخص در خواب میبیند و آنچه در واقعیت اتفاق می افتد بطور تصادفی اشتراکاتی وجود داشته باشد

موضوع آخر اینکه افرادی که هر کس در خواب خود میبیند ساخته ی ذهن خود اوست . مثلا اگر شما به اشتباه فکر کنید مشتق تابع sinx می شود tanx و اصلا در این موضوع شک نداشته باشید و شبی در خواب استاد ریاضی خود را ببینید او هم حتما مشتق Sinx را tanx محاسبه خواهد کرد.
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیدن رویاهای راستین (رویا های صادقه)، یعنی خوابهایی که انسان میبیند و بعدها آن خوابها به واقعیت می پیوندند یکی دیگر از دلایل بسیار رایجی است که باعث میشود برخی از انسانها به وجود روح اعتقاد داشته باشند، در این بخش نشان داده خواهد شد که صحت وجود رویاهای راستین، وجود روح و دنیای دیگری را معنی نمیدهد.

همانطور که در بخش پیشین گفته شد رویاهایی که انسان میبیند نیز همانند افکار انسانها کاملاً ساخته و پرداخته مغز انسان هستند، البته فکر کردن انسانها با خواب دیدنشان تفاوتهای اساسی دارد، اما به هر حال قوه عقلانیت و هوشیاری انسانها در هنگام خواب دیدن نیز فعال است، اگر چه به اندازه زمان بیداری فعال نیست و این خود بخود باعث میشود برخی از فکرهای انسان تا حدودی منطقی باشند؛ با این حساب واقعی از آب در آمدن برخی از خوابها هرگز عجیب نیست، زیرا این خوابها نتیجه عقلانیت انسان هستند و عقلانیت انسانها در برخی موارد میتواند چیزهایی را از روی دانسته ها پیش بینی کند.

بعنوان مثال کاملاً طبیعی است اگر شخصی قرار باشد در یک جلسه امتحان شرکت کند و شب قبل از امتحان خواب ببیند که فردا سر موقع از خواب بلند نشده است، حال اگر فردا واقعاً از خواب بیدار نشود و این رویای او به حقیقت بپیوندد هیچ اتفاق عجیبی نیافتاده است. شرایط محیط و اطلاعاتی که شخص از محیط دریافت کرده است باعث میشود او نگران این باشد که فردا خواب بماند، در نتیجه از آنجا که در مواردی خرد سلیم انسان در دیدن خوابها بی تاثیر نیست، اتفاق افتادن آن خوابها ابدا چیز غیر طبیعی نیست. اگر شخصی پدر پیری داشته باشد این کاملاً طبیعی است که خواب ببیند او مرده است زیرا چنین چیزی کاملاً محتمل است، همه انسانها احتمال میدهند که افراد پیر و فرسوده فوت شوند. اگر شما در طول زندگی خود در مورد 500 نفر خواب ببینید که مرده اند و بطور اتفاقی 2 نفر از آنها بمیرند این ابداً جای تعجب ندارد. همچنین است اگر شخصی علاقه مند باشد حضرت علی یا مریم مقدس و زرتشت و امام زمان را در خواب ببیند. اگر این اتفاق واقعاً در خواب رخ بدهد ابداً تعجبی ندارد.

مسئله دوم که باید به آن توجه کرد همان قضیه دژاوو است که در مورد علت آن بطور کامل توضیح داده شد. در بسیاری از مواقع ما "گمان میکنیم" که با مفهوم یا صحنه ای از قبل آشنایی داریم و از آنجا که اطمینان داریم که قبلا در آن صحنه حضور نداشته ایم و یا محال است واقعا چنین تجربه ای را داشته باشیم، تنها راهی که باقی میماند این است که ما در خواب این تجربه را داشته باشیم. لذا در بسیاری از مواردی که دژاوو اتفاق می افتد افراد به این نتیجه میرسند که در خواب چنین چیزی را قبلا تجربه کرده اند. این درحالی است که آنها واقعا در خواب چنین چیزی را ندیده اند. به افرادی که این توضیح برایشان قانع کننده نیست توصیه میشود هر روز وقتی از خواب بیدار میشوند خوابهای خود را یاد داشت کنند، درصورتی که اینکار انجام گیرد این افراد بعد از مدتی با مراجعه به خوابهای خود درخواهند یافت که در بسیاری از مواقع آنها تنها "گمان" میکنند که چیزی را از قبل در خواب دیده اند. این مسئله معمولاً در مورد ادعاهای بسیار عجیب و نادری که ادعا میشود در خواب دیده شده اند صدق میکند.
 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
این موضوع رو بخون ببین مشابهتی با گفتار شما داره ؟
معمولاً افرادی که گمان میکنند خواب هایشان بعضی وقتها به واقعیت تبدیل میشود و از آنها مثالهایی در این زمینه خواسته میشود، نمیتوانند بیش از 10 مثال ذکر کنند. در مورد بسیاری از افراد این اتفاق تنها یک یا دوبار رخ داده است. با توجه به آنکه برخی مطالعات روانشناسی نشان داده اند که هر انسان بطور متوسط حدود پنجاه موضوع مختلف را در هرکدام از دوره های حرکت سریع چشم خود در خواب میبیند و از آنجا که هر انسانی حدودا در هر شب پنج دوره حرکت سریع چشم را تجربه میکند بر اساس این تحقیق هر شب حدوداً دویست و پنجاه موضوع را در خواب میبیند. اگر فرض کنیم احتمال به حقیقت پیوستن یک رویا یک بر روی یک میلیون باشد، با توجه به جمعیت شش میلیاردی فعلی کره زمین در هر شبانه روز رویای بیش از یک و نیم میلیون نفر بر روی کره زمین به حقیقت خواهد پیوست. لذا بر اساس تئوری احتمال ریاضی این ابداً عجیب نیست اگر شخص در تمامی دوران حیات خود 100 بار واقعا خوابی را ببیند که آن خواب به واقعیت بپیوندد. البته باید توجه کرد که در یک رابطه احتمال باید احتمال اتفاق افتادن هریک از حالت ها باهم برابر باشد که باتوجه به مسئله اول که بیان شد چنین چیزی در مورد رویاها صدق نمیکند زیرا رویاها کاملا جهت دار و تولید شده توسط مغز هستند. لذا اگر قرار باشد بطور دقیق این احتمال را محاسبه کنیم (که در عمل محال است) به عددی بسیار بزرگتر از یک و نیم میلیون نفر در شبانه روز دست خواهیم یافت و در آن صورت به حقیقت پیوستن رویا ها بصورت کاملا تصادفی با توجه به تعداد آنها و تعداد آزمایشها (Trials) کاملاً عادی و محتمل به نظر خواهد آمد. در ریاضیات گسسته قانونی وجود دارد به نام "قانون اعداد حقیقتاً بزرگ" این قانون که معمولا توسط بسیاری از انسانها نادیده گرفته میشود نتیجه میدهد که درصورتیکه احتمال وقوع اتفاقی بسیار پایین باشد ولی تعداد آزمایش ها زیاد باشد آن اتفاق بسیار اتفاق خواهد افتاد. مثلاً اگر بگوییم در هر شب تنها 1 درصد (که احتمال بسیار پایینی است) انسانها رویاهای راستین دارند، نتیجه آن خواهد بود که در هر شبانه روز در کشور ایالات متحده آمریکا 3 میلیون نفر رویاهای راستین خواهند داشت (که مقدار بسیار بزرگی است). پس با توجه به این مسئله آماری کاملا عادی و قابل انتظار است اگر میان برخی از چیزهایی که یک شخص در خواب میبیند و آنچه در واقعیت اتفاق می افتد بطور تصادفی اشتراکاتی وجود داشته باشد

موضوع آخر اینکه افرادی که هر کس در خواب خود میبیند ساخته ی ذهن خود اوست . مثلا اگر شما به اشتباه فکر کنید مشتق تابع sinx می شود tanx و اصلا در این موضوع شک نداشته باشید و شبی در خواب استاد ریاضی خود را ببینید او هم حتما مشتق Sinx را tanx محاسبه خواهد کرد.
بیننده خواب از اتفاقات ریز جزئی پیش پا افتاده تا مسائل خیلی مهم را همیشه از قبل در خواب دیده یعنی بیشتر اتفاقات روزمره زندگیش رو توی خواب میبینه و این اصلن برای اون امر عجیبی نیست
 
  • Like
واکنش ها: ayja

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حالا برای رفع خستگی هم که باشه , پیشنهاد میکنم فیلم inception رو حتما تهیه ش کنی و ببینیش. قطعا برات جالب خواهد بود.
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوبله فارسی داره ؟
فک کنم داشته باشه . نقش اول فیلم بنام کاب (لئوناردو دی کاپریو) یک مهاجم شرکتی با بالاترین قابلیته. او به ذهن افراد دیگر نفوذ می کنه تا ایده هایشان را بدزده. حالا او توسط یک میلیاردر قدرتمند استخدام شده تا برعکس کار خود را انجام دهد: کاشتن یک ایده در ذهن یک رقیب و باید آن را چنان خوب انجام دهد که فرد رقیب فکر کند این ایده متعلق به خودشه و اتفاقات جالبی که تو فیلم در مورد قدرت ذهن است و ......
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قول داده بودم که اگه موردی پیدا کردم با شما در میان بگذارم.در این خصوص با دو سه نفر از اساتید فن مشاوره کردم و نوشته های شما را عینا بهشون انتقال دادم،نتیجه و جمع بندی نظراتشون این بود که گفته شما نمیتونه واقعیت بیرونی داشته باشه و هر چه هست تو ذهنیت خود شما شکل میگیره .کلا به اون شکلی که شما تعریف میکردید را رد کردند.
 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
قول داده بودم که اگه موردی پیدا کردم با شما در میان بگذارم.در این خصوص با دو سه نفر از اساتید فن مشاوره کردم و نوشته های شما را عینا بهشون انتقال دادم،نتیجه و جمع بندی نظراتشون این بود که گفته شما نمیتونه واقعیت بیرونی داشته باشه و هر چه هست تو ذهنیت خود شما شکل میگیره .کلا به اون شکلی که شما تعریف میکردید را رد کردند.
از اینکه به قولتون عمل کردید بسیار سپاسگزارم ولی اون اساتید فن بهتر بود که جواب قاطعی نمی دادند و کسی که نتیجه گیری قاطع کنه و جایی برای شک و تردید نگزاره نشون می ده که دنیا و جهان هستی و علم و اسرار آفرینش رو محدود می بینه و محدود می دونه و شما هم به عنوان یه شخص دلسوز نه تنها توی این مورد بلکه توی همه مواردی که دوست دارید به همنوعتون کمک کنید بهتر بود اینطور قاطع نظرات و نتیجه گیری ها رو انتقال نمی دادید نه تنها توی این موضوع بلکه در همه موارد زندگی یه فضایی و یه جایی برای اشتباه و انعطاف باید قرار بدهیم این نظرات قاطع هیچ کمکی به بیننده خواب نمی کنه
 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش ها: ayja

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از اینکه به قولتون عمل کردید بسیار سپاسگزارم ولی اون اساتید فن بهتر بود که جواب قاطعی نمی دادند و کسی که نتیجه گیری قاطع کنه و جایی برای شک و تردید نگزاره نشون می ده که دنیا و جهان هستی و علم و اسرار آفرینش رو محدود می بینه و محدود می دونه و شما هم به عنوان یه شخص دلسوز نه تنها توی این مورد بلکه توی همه مواردی که دوست دارید به همنوعتون کمک کنید بهتر بود اینطور قاطع نظرات و نتیجه گیری ها رو انتقال نمی دادید نه تنها توی این موضوع بلکه در همه موارد زندگی یه فضایی و یه جایی برای اشتباه و انعطاف باید قرار بدهیم این نظرات قاطع هیچ کمکی به بیننده خواب نمی کنه
تشکر میکنم.من فقط شرط امانتداری را بجا آوردم.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
| علائم هشدار دهنده سندرم امید کاذب |

وقتی یک احساس مثبت مانند امید از کنترل خارج می شود چه اتفاقی می‌افتد؟ امید این است که «باور داشته باشیم که یک نتیجه مثبت در آینده، همراه با میل به آن نتیجه ممکن است». اما اگر باور به آنچه ممکن است با واقعیت در تضاد باشد چه؟ چه اتفاقی می‌افتد وقتی میل به یک نتیجه، انتظارات غیرواقعی ایجاد می‌کند؟

این در هیچ‌کجا به اندازه‌ی تلاش‌های مداوم برای تغییر خود در مواجهه با شکست‌های مکرر قابل توجه نیست. اینجا جایی است که انتظار از اینکه یک اتفاق، چه چیزی و با چه سرعتی می‌تواند رخ دهد، می‌تواند بارها و بارها مخدوش شود. تبلیغی که وعده‌ی کاهش وزن فوق‌العاده در چند روز را می‌دهد، فرصت سرمایه‌گذاری که به شما وعده دو برابر شدن پولتان را می‌دهد، و بدن جدیدی که در عرض چند ساعت با این روال تمرینی جدید خواهید داشت، همگی به فانتزیات دامن می‌زنند. با کمی تلاش می‌توانید به آنچه می‌خواهید سریع و بدون دردسر برسید.

وقتی این تلاش ها را شروع می کنیم، احساس کنترل و خوش‌بینی به وجود می‌آید و به راحتی بیش از حد اعتماد به نفس پیدا می کنیم. با این حال، از آن‌جایی که این تلاش‌ها بر پایه انتظارات غیرواقعی ساخته شده‌اند، زمان زیادی نمی‌گذرد که ما دچار پریشانی و شکست نهایی خواهیم شد. سپس دوباره اتفاق می‌افتد؛ یک باور تحریف شده که با وجود شواهد از تلاش‌های گذشته بر خلاف آن، این بار متفاوت خواهد بود. آنچه توهین‌آمیز است میزان تلاش، سرعت، تغییر و میزان کمکی است که هدف ما به دست می‌آورد. این تحریف‌ها می‌توانند راه خود را به آگاهی ما بیاندازند و باعث شوند ما دست به اقدام و شکست مکرر بزنیم. ما در دنیای پیچیده سندرم امید کاذب (FHS) گیر می‌کنیم.

هنگامی که متوجه شدید که در حلقه امید کاذب هستید، سه چیز می‌تواند به شما کمک کند تا با اهداف واقعی‌تر هماهنگ شوید.
هدف شما هر چه باشد – کاهش وزن، گرفتن مدرک، صرفه‌جویی در پول، عضله سازی و غیره – میانگین زمان و تلاشی که لازم است تا نتایجی به دست آورید را بررسی کنید. به عنوان مثال اگر میانگین کاهش وزن در هر هفته، در همه انواع رژیم‌ها دو پوند باشد، این معیاری است که باید از آن استفاده کنید، نه مقدار خیالی شما. عدم انجام این تنظیم اولیه یکی از بزرگترین مشکلات رژیم غذایی است.

از اهداف خرد برای افزایش انگیزه و پیشرفت استفاده کنید. اهداف خرد، راه‌هایی برای تسهیل امید هستند؛ اهدافی که شما را متمرکز نگه می‌دارند و در عین حال به شما اجازه می‌دهند در طول مسیر احساس موفقیت کنید.

تعیین اهداف بلندمدت و خردِ واقع‌بینانه مهم است، اما مهمتر از ارزیابی مجدد آن‌ها نیست. تنظیم منظم استراتژی، جدول زمانی و رویکرد خودبخشی از انعطاف‌پذیری در قبال هدفتان است. در واقع، داشتن یک ذهنیت منعطف، هسته اصلی چیزی است که افراد را انعطاف‌پذیر می‌کند.

🌱
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
رفتار دیگران با شما
ناشی از کمبودهای خودشان است ؛

همانطور که مهم نیست که کسی در یک بیمارستان روانی به ما توهین کند، در زندگی اجتماعی نیز ما به فکر رفتارهای بسیاری از افراد ناسالم هستیم که تشخیص و درمان دریافت نکرده اند،
خیلی از رفتارهای مردم به شما مربوط نیست.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
نمی دانم چه احساسی دارم

محمدحسین مظفریان
دکترای تخصصی روانشناسی بالینی


" نمی دانم چه احساسی دارم. انگار سر و بدنم به هم وصل نیستند و در تونلی تاریک زندگی می‌کنم. من به رویدادهای مختلف، صرف نظر از اینکه چقدر متفاوت هستند، فقط یک واکنش دارم:
بیحسی و هیچ.
حمام رفتن در یک وان پر از کف
یا تجاوز، برایم یکسان است وهیچ فرقی ندارد. مغز من احساس نمی‌کند."



واژه یونانی الکسی‌تایمیا به معنی نداشتن کلام برای بیان احساس است.
این افراد در بیان و توصیف احساسات انسانی دچار مشکل هستند.
ویژگی اصلی این افراد ناتوانی درک احساسات مانند غم و ناراحتی، عشق، شادی و ... است.

در حدود سه چهارم افراد مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی و بیش از نیمی از افراد مبتلا به پرخوری سیری‌ناپذیر با احساسات عاطفی خود سردرگم هستند و مشکلات زیادی در توصیف آن دارند.

یکی از دلایل شکل‌گیری این مشکل تجربه تروماست.
بسیاری از افرادی که دچار تروما شده‌اند به سادگی قادر به توصیف آنچه احساس می‌کنند نیستند چون نمی‌توانند معنی احساسات جسمانی که در بدن خود تجربه می‌کنند را بشناسند.

آنها ممکن است خشمناک به نظر آیند ولی عصبانیت را انکار می‌کنند، ممکن است وحشت‌زده به نظر آیند ولی می‌گویند خوب‌اند.

عدم توانایی تمیز آنچه درون بدنشان می‌گذرد باعث می‌شود از نیازهای خود بی‌خبر باشند بنابراین معمولاً هم درباره غذا خوردن و هم خوابشان مشکلاتی دارند درنتیجه نمی‌توانند به خوبی از خودشان مراقبت کنند.

آنها به فشار‌های عصبی یا با "بی‌خبری از اطراف خود" و یا "خشم زیاد" واکنش نشان می‌دهند.

واکنش هرچه باشد اغلب قادر نیستند بگویند چه چیزی آنها را ناراحت کرده

افراد مبتلا به الکسی تایمیا فقط با یادگیری تشخیص رابطه بین احساسات جسمی و عواطفشان می‌توانند بهبود یابند.

اما متاسفانه اغلب آنها تصمیم ناخودآگاهی می‌گیرند که به جای روبرو شدن با دردهای گذشته، از رجوع به درمانگر پرهیز کنند.

از آنجایی که معمولاً آنها هیجان‌ را به صورت مسائل جسمی تجربه می‌کنند بیشتر متمایل به رفتن به پزشک برای دردهای جسمانی هستند مثلا به جای احساس خشم یا اندوه علائم جسمانی مانند درد ماهیچه، مشکلات در دفع، یا علائم دیگری تجربه می‌کنند که نمی‌توان هیچ دلیلی برایش یافت.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
⭕️ پرخاشگری در کودکان

در مورد کودک پرخاشگری که الگو پذیری عامل این گونه رفتار او بوده، باید روی الگوی کودک کار کرد و راه های دیگری جز پرخاشگری را به آن الگو آموخت.
اگر پرخاشگری در اثر ناکامی به وجود آمده باشد، بایستی کودک ناکام را در رسیدن به اهداف مطلوب و دوست داشتنی کمک کنیم.
در مواردی که علت پرخاشگری اضطراب است، باید از نگرانی درونی و اضطراب کودک مطلع شویم.
ورزش کردن برای این کودکان بسیار مؤثر است و باعث تخلیه هیجانی می شود.
در کشمکش های درونی بایستی کودک را از حالت دوگانگی خارج ساخت. کمک به کودکان در تصمیم گیری، باعث می شود که بیاموزند به حالت های دوگانه درونی خود پایان بخشند.
چنانچه نوع پرخاشگری کودک خصمانه است، بایستی کودک را از آزار و اذیت کردن دور کنیم تا مجبور نباشد برای تلافی و انتقام، افراد دیگر را اذیت کند؛ و اگر پرخاشگری از نوع وسیله ای است، بایستی راه های دیگری را جهت مطرح کردن کودک برگزینیم تا او ناچار نباشد از روش خشونت برای جلب توجه استفاده کند ...!!
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
⭕️ چرا نمیتونم فرد خوشحالی باشم؟

یونگ تعریف جالبی داره که میگه:
خوشحالی یعنی به خودم ایمان داشته باشم که میتونم از پس مشکلات بربیام

خوشحالی یعنی من بپذیرم درد ، رنج و بیماری جزیی از زندگی هستن ولی اونا نمیتونن منو از پا در بیارن

خوشحالی یعنی بعدازهرزمین خوردن بتونم بلندشم وبعداز هر گریه بتونم بخندم ولبخند روی لب بقیه بیارم

ودرآخر یونگ میگه:
خوشحالی یعنی حضورکامل ما درهستی..
خوشحالی یعنی همچون رودجاری بودن و درحرکت بودن، عبورکردن و به عظمتی بی‌پایان چشم دوختن!

خوشحالی یعنی توانایی مابه گفتنِ یک آری بزرگ به زندگی
پس اگه تعریفمون روازخوشحال بودن عوض کنیم،میتونیم نتیجه بگیریم که سخت نیست که تبدیل به فردخوشحالی بشیم وخودمون رودوست داشته باشیم.

یادمون باشه یک فردخوشحال کسی نیست که به همه آرزوهاش رسیده ورضایت کامل داره بلکه کسی هس که یاد گرفته باوجودمشکلات
به خودش وزندگیش عشق بورزه ..!!
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
قبل از هر انتظاری از کودک و نوجوان باید روش انجام آن را به او آموزش داد و بعد برای اجرای رفتار مورد نظر قانون تعیین کرد .

زمانی که والدین کاری را به فرزندشان آموزش دادند، دیگر نباید خودشان آن را انجام دهند.

نقش والدین تشویق و هدایت فرزندان به سمت استقلال و به عهده گرفتن مسئولیت هایی ست که در توان آن هاست .

مثال (1) :
پوشیدن کفش و بستن بند آن به کودک آموزش داده می شود و پس از اطمینان از آموختن ، مسئولیت به کودک محول می شود .

مثال (2)
خرید از سوپر ، حساب کردن با کارت و گرفتن برگه کارت خوان همراه با کودک انجام می شود .
پس از مشاهده مراحل اجرا توسط والدین ، کودک چند بار با حضور آن ها این مسئولیت را انجام می دهد .
پس از آن ، مسئولیت به کودک محول می شود .

اشتباه کردن کودکان و نوجوانان ، مرحله ای از مسئولیت پذیری ست ، تحمل داشته باشید ...!!
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
🌿🌾🌿🌾🌿

اگه میخوای سر فرزندت فریاد نزنی باید این راز مهم رو بدونی...

تا وقتی که ما سر خودمون فریاد میزنیم نمیتونیم از فریاد زدن سر فرزندمون دست برداریم!

اگه زمانی که فرزندتون به مشکل میخوره یا اشتباه میکنه سرش داد میزنین مسلماً نشونه ی اینه که در شرایط مشابه سر خودتون هم داد میزنین....

دکتر بکی کندی معتقده دلیل این که موقع اشتباه کردن با خودمون نامهربان هستیم و به تبع این رفتار رو با فرزندمون هم داریم اینه که در کودکی وقتی اشتباهی میکردیم مورد خشم ، قضاوت یا سرزنش بزرگترها قرار می گرفتیم.

چطور این مشکل رو تغییر بدیم؟

باید با اون بخشی از درونمون که از ،مهربانی دلسوزی و صبوری محروم بوده ارتباط برقرار کنیم و اون چیزی که نیاز
داره رو خودمون بهش بدیم
این بخش از وجود ما سالهاست که
منتظر این ارتباطه...


پس دفعه ی بعدی که شرایط سختی رو تجربه می کنید، نفس عمیقی بکشید و به خودتون بگید
من آدم خوبیام که در شرایطی سختی هستم لازم نیست به خودم حرفای ناخوشایند بزنم
یا سر خودم داد بزنم میتونم از پسش بربیام.

به مرور میبینید که این مهربانی با خودتون خیلی طبیعی به سوی فرزندتون هم جاری خواهد شد.



ما والدین این نسل، سخت‌ترین کار دنیا رو داریم...
درحالی‌که اکثرمون در زمان کودکی در خونه‌ای که از لحاظ عاطفی امنه بزرگ نشدیم، داریم تمام تلاشمون رو می‌کنیم که فرزندانمون دوران کودکی متفاوتی از ما داشته باشن...

پس به‌جای سرزنش خودتون بابت اشتباهات،
بابت هر قدمی که برای کسب آگاهی برمیدارین
به خودتون افتخار کنین،
شما در حال شکستن چرخه‌ی اشتباه هستید...
شما قهرمانان واقعی هستید💚
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
🅾️ چطور یک منبع دلبستگی خوب باشیم؟

۱- باشید :
فرزند شما نیاز داره همیشه حضورتون رو حس کنه ، مخصوصا در سنین پائین تر نیاز دارد بدونه مادرنزدیکشه ، مواظبشه و حواسش بهش هست تا حد امکان از فرزند زیر سه سالتون از نظر فیزیکی دور نشید .

۲-نباشید :
فرزند شما نیاز داره بعضی کارها رو به تنهایی امتحان کنه ، حتی اگر قرار باشه شکست بخوره ، مخصوصا در سنین بالاتر تا حد امکان تو دست و پای فرزند بالای پنج سالتون نباشید ، ولی همیشه از دور هواشو داشته باشید.

❌نکته :
یه آشپز خوب صد درصد حواسش به غذاش نیست ، ولی دقیقا میدونه که کی باید مواد اولیه رو اضافه کنه و کی باید ادویه و ....رو به غذاش اضافه کنه .
⬅️ والدگری از این جهت شبیه به آشپزیه ، شما قرار نیست صدردصد حواستون معطوف به کودکتون باشه ، اما باید حواستون باشه که کی و چه جوری بهش نزدیک یا دور بشید .

۳-پیش بینی پذیر باشید:
فرض کنید شما کارمند یه اداره مهم هستید ، روز اول کاریتون دیر میرسید سرکار، رئیستون ۱۰ درصد از حقوق اون ماه رو ازتون کم میکنه ، روز دوم هم دیر میرسید ، اما اون روز رئیس چون حالش خیلی خوبه ، نهار رو هم بهتون پاداش میده . این دوگانگی چه حسی بهتون میده ؟
⬅️ والدگری هم به همین شکله ، برای رفتار یکسان کودک ، همیشه واکنش یکسان داشته باشید و واکنشتون رو به حال عمومی خودتون تقلیل ندید.

۴- حضور با کیفیت :
این مورد بیشتر برای مادران شاغل کاربرد داره اما شما حتی اگر مادر خانه دار هستید هم بهتره این رو مد نظر قرار بدید . یه بازده زمانی رو در روز (حداقل ۲۰ دقیقه و حداکثر ۲ ساعت ) به کودکتون اختصاص بدید. فقط و فقط کودک ، اتفاقا شاید برای شما تو اون بازه زمانی کار دیگه ای پیش بیاد ، ولی حضور شما کنار کودکتون و پشت گوش انداختن هر کاری به جز فرزندتون حس مهم بودن رو درش تقویت میکنه .
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
🔴 3 نشونه‌ای که نشون میده هوش هیجانی بالایی داری

🤔 تا حالا فکر کردی چقدر درباره‌ی مدیریت احساساتت آموزش دیدی؟ راستش، با اینکه ممکنه توی خیلی چیزا نابغه باشیم یا حتی کلی مدرک داشته باشیم، معمولا کسی بهمون یاد نمیده چطور احساساتمون رو مدیریت کنیم. این وسط، جالب‌تر اینه که بیشتر وقتا، آدمایی که بیشتر از همه دوسشون داریم، بیشترین آسیب رو از ناتوانی ما تو این قضیه می‌بینن.

🧠 بلوغ هیجانی، یا همون هنر مدیریت احساسات، چیزی نیست که یه‌شبه یاد بگیریم، ولی یه مهارت خیلی مهمه که هم تو رابطه‌های عاشقانه و خانوادگی، هم تو محیط کار کمکمون می‌کنه. این سه نشونه بهت کمک می‌کنه تا ببینی در مسیر بلوغ هیجانی هستی یا نه؟

👈 1. مسئولیت احساساتت رو می‌پذیری
‼ اولین چیزی که یه آدم باهوش هیجانی انجام میده، اینه که میگه: «احساسات من، مسئولیت من!» یعنی چی؟ یعنی به‌جای اینکه تقصیر حال بد یا عصبانیتت رو گردن بقیه یا شرایط بندازی، قبول کنی که این تویی که باید باهاش کنار بیای. این یه مرحله از بلوغ هیجانیه که به صداقت کامل با خودت نیاز داره.

🔎 به‌عنوان‌مثال: مارک، بعد از فوت مادرش تو سن کم، برای فرار از غمش به الکل پناه برد. کم‌کم معتاد شد. وقتی ترک کرد، متوجه شد که هنوز یه عالمه خشم و کینه تو وجودشه که باهاشون روبه‌رو نشده. مارک میگه:
«وقتی از کسی عصبانی می‌شم، تقصیر اون نیست که من دارم عصبانی می‌شم. احساس من مال خودمه و من باید مسئولش باشم. حتی اگه مدیتیشن کنم، این دلیل نمی‌شه که سر بقیه داد بزنم یا بداخلاق باشم. باید حواسم به رفتارم باشه.»

👀 اگه تو هم گاهی بقیه رو برای احساست مقصر می‌دونی، شاید وقتشه یه لحظه مکث کنی و فکر کنی چطور می‌تونی خودت مسئولیت حال و احساست رو به عهده بگیری.

👈 2. خودت و احساساتت رو خوب می‌شناسی
‼ یکی دیگه از نشونه‌های بلوغ هیجانی اینه که خودت و احساست رو زیر نظر داشته باشی. این یعنی بتونی وقتی ناراحتی، خشمگینی یا حتی خیلی خوشحالی، از بیرون به خودت نگاه کنی و ببینی چی داره تو وجودت می‌گذره، بدون اینکه احساساتت کنترلت رو ازت بگیرن.

🧘 اینجاست که مدیتیشن به‌عنوان یک ابزار بهت کمک می‌کنه. تحقیقات نشون میدن که مدیتیشن باعث میشه بخش‌های مربوط به کنترل احساسات و آگاهی در مغز تقویت بشن. مارک، با کمک مدیتیشن تونست خشم و غمش رو پردازش کنه. وقتی مدیتیشن می‌کرد، می‌تونست احساساتش رو بهتر بشناسه و باهاشون کنار بیاد.

⏰ روزانه چند دقیقه وقت گذاشتن برای مدیتیشن یا فکر کردن به حالت می‌تونه کم‌کم کمکت کنه به یه خودآگاهی فوق‌العاده برسی.

👈 3. حواست به تأثیر احساساتت روی بقیه هست
🧐 احساسات مثل موج پخش می‌شن. یه لبخند ساده می‌تونه یه جمع رو شاد کنه و یه اخم کوچیک می‌تونه همه رو تو حال بد بندازه. آدمایی که هوش هیجانی بالایی دارن، این موضوع رو می‌دونن و سعی می‌کنن انرژی مثبتی که دارن رو به بقیه منتقل کنن.

👀 اگه بلوغ هیجانی داشته باشی، متوجه می‌شی که خشم، ناراحتی یا ناامیدی‌ات فقط مال خودت نیست. این احساسات می‌تونن به آدمای اطرافت منتقل بشن و تنش یا حتی دعوا ایجاد کنن. اما اگه احساساتت رو خوب مدیریت کنی، می‌تونی یه جو آروم و مثبت تو رابطه‌هات ایجاد کنی.

🔎 مارک بعد از اینکه سال‌ها خشمش رو سرکوب کرد، فهمید که همین خشم سرکوب‌شده باعث شکست ازدواجش شده. وقتی مسئولیت احساساتش رو به عهده گرفت و یاد گرفت با خشمش کنار بیاد، تونست رابطه‌هاش رو بهتر کنه.

✅ پس بلوغ هیجانی یعنی بدونی چطور احساساتت رو مدیریت کنی، خودت رو بهتر بشناسی و حواست به تأثیر احساست روی بقیه باشه. این یه مسیر همیشگیه، ولی نتیجه‌ش آرامش بیشتر، رابطه‌های سالم‌تر و یه زندگی پربارتره.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
▪️۲۰ علامت بلوغ عاطفی به زبان آلن دوباتن


۱. میفهمید بیشتر بدرفتاری آدم های اطرافتون ریشه در اضطراب و ترسشون داره:‌ دنیا دیگه براتون پر از هیولا نیست

۲. یاد میگیرید آدما بطور خودکار از محتویات مغر شما اطلاع ندارند:‌ پس حرف میزنید و دیگران رو سرزنش نمیکنید که نمیفهمنتون

۳. یادمیگیرید که شماهم اشتباه میکنید:‌ پس معذرت خواهی میکنید

۴. اعتماد بنفس رو یاد میگیرید: نه که فوق العاده اید! نه. در واقع میفهمید همه ما ابله و ترسو و سرگردون هستیم.هممون با آزمون و خطا زندگی میکنیم. عیبی هم نداره

۵. والدینتون رو میبخشید:اونا هم درگیر ترس و اضطراب های خودشونن

۶. به اثر نکات کوچیک در خلق و خو افراد پی میبرید:‌ مثلا میفهمید یه مسئله مهم رو پیش نکشید مگر خودتون و طرف مقابل استراحت کرده باشید مست نباشید غذا خورده باشید و استرس یا عجله نداشته باشید

۷. قهر نمیکنید:‌ یادتون نمیره که یه روز میمیرید. حرف میزنید و میبخشید

۸. دست از کمالگرایی برمیدارید:‌ هیچ چیزی بی نقص نیست. از به اندازه کافی خوب بودن قدردانی میکنید

۹. یاد میگیرید بد بین بودن در باره نتایج امور یه فضیلته

۱۰. میفهمید نقاط ضعف آدما با نقاط قوتشون گره خورده:‌ مثلا دیگه از کسی که شلخته ست ناراحت نمیشید چون میدونین در ازاش شاید خلاقه

۱۱. به آسونی عاشق نمیشید: همه هرچقدم از دور برازنده و دلپذیر باشند از نزدیک مشکلات خودشون رو دارن. پس وفادار میمونید

۱۲. میفهمید زندگی با شما آسون نیست

۱۳. یادمیگیرید خودتون رو بخاطر خطاها و حماقت هاتون ببخشید:‌ بیشتر با خودتون رفاقت میکنید. همه ما به نوعی احمقیم

۱۴. یادمیگیرید با کله شقی های بچگانتون که هرگز هم از بین نمیرن به صلح برسید: تلاش نمیکنید که همیشه بزرگسال باشید. همه ما بچه ایم

۱۵. برای شادی درازمدت به پروژه های بلندمدت دل نمیبندی: اگه دمی بی دردسر سپری بشه هم خوشحالتون میکنه

۱۶. دیگه برات مهم نیست بقیه راجع بهت چی فکر میکن

۱۷. بازخورد دیگران رو راحتتر میپذیرید: در برابر انتقاد ها زره نمیپوشید

۱۸. میفهمید چقد تمایل دارید به مشکلات شخصی خودت بچسبی:‌ میفهمی باید دیدتو نسبت به درد هات وسیع کنی. بیشتر به طبیعت و آسمون شب و کهکشان های دور توجه میکنی

۱۹. میفهمید گذشته ای که داشتید در پاسخ دادن شما به واقع تاثیر داشته:‌ یاد میگیرید این خطای دید رو جبران کنید. میپذیرید بدلیل وقایع کودکی مستعد خطا و افراط هستید. با شک به اولین برداشت و احساستون نگاه میکنید

۲۰. دوست بهتری میشید چون میدونید دوستی یعنی به اشتراک گذاشتن آسیب پذیری ها


#آلن_دوباتن
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
✳️هر احساسی پیامی برای ما دارد:


افسردگی پیامی دارد و می گوید:
سبک زندگیم خوب نیست و راکد بودن را باید رها کنم و به جای حس بیهوده بودن حس مفید بودن را تقویت کنم

اضطراب پیامی دارد و می‌گوید:
خودم را بیش از حد درگیر مسائلی کرده ام که ارتباطی به من ندارند

استرس پیامی دارد و می‌گوید:
روی مسائل زندگیم تسلط ندارم و باید مهارت هایم را افزایش دهم و نیاز به مرتب تر کردن زندگیم دارم

کمبوداعتماد به نفس پیامی دارد و می‌گوید:
من به وعده هایی که به خودم می دهم عمل نمیکنم و دیگه نمیتوانم روی خودم حساب کنم

زودرنجی برای من پیامی دارد و برای می‌گوید:
دچار خودبزرگ بینی هستم و کوچکترین مخالفتی را برنمیتابم چرا که تصور میکنم هرآنچه که میپندارم بی شک درست است

در واقع تمام احساسهای منفی در باطن خود پیامی دارند و اشاره به نقطه ضعفی از ما میکنند!
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
| درون‌نگری |

درون‌‌نگری فرایندی خودخواسته است که در آن فرد نظاره‌گر درون خود است و بدین طریق می‌تواند از افکار، احساسات و انگیزه‌هایی که چشم‌انداز درونی او را می‌سازند آگاه شود و بر این افکار و رفتار تا حدی تسلط یابد و یا آن‌ها را تغییر دهد.

فروید برای گسترش مفهوم روانکاوی از اصل درون‌‌نگری کمک گرفت. از نظر او تحلیل یک وضعیت روحی و روانی در واقع بر اساس نوعی از درون‌نگری بنا نهاده شده که از طریق بیان کلمات بسط پیدا می‌کند و به بخش آگاهی فرد انتقال می‌یابد و فرآیند آگاه شدن هم مبتنی بر ارتباط آزاد ایده‌ها و تصاویری‌ست که به ذهن فرد می‌رسد، تبدیل به کلام می شود و در نهایت با همراهی روان‌‌درمانگر تجزیه‌ و تحلیل می‌شود.

بنابراین نقش روان‌‌درمانگر در فرایند درون‌‌نگری، گوش دادن، همراهی کردن، توسعه و تحقیق در موضوع توسط کلمات و حمایت از فرد در مسیری که طی می‌کند و درک و تحلیل پدیده‌ های برآمده از ناخودآگاه است. از نظر پل دیل، درون‌نگری یک عملکرد طبیعی و ذاتی‌ست که هدف آن نظم بخشیدن به روان و درون انسان است.

🌹
 

Similar threads

بالا