استدلال مباشر و اقسام آن

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
استدلال مباشر بى واسطه

يكى از مهم ترين فعاليت هاى انسان در جريان انديشه ، استدلال و استنتاج است . استدلال ، تلاش ذهن براى به دست آوردن تصديقى جديد است . رسيدن به تصديق نو ، گاه از طريق قضيه اى واحد حاصل مى شود و گاه از طريق كنار هم قرار دادن چند قضيّه . اگر استنتاج و اكتساب يك تصديق تنها از يك قضيّه ديگر باشد استدلال مباشر ناميده مى شود و اگر از طريق چند قضيه باشد استدلال غير مباشر ناميده مى شود كه به لحاظ صورت داراى سه قسم است : قياس ، استقرا و تمثيل . و به لحاظ ماده داراى پنج قسم است : برهان ، جدل ، مغالطه ، شعر و خطابه .


استدلال مباشر يا رهنمون شدن ذهن از قضيّه اى به قضيه ديگر در يك تقسيم كلّى به سه قسم تقسيم مى شود : تقابل ، عكس و نقض .


الف) تقابل . اين قسم از استنتاج ، مجموعه اى است مركّب از چهار قسم : تناقض ، تضاد ، دخول تحت تضاد و تداخل ، كه در همه آنها قضيّه اصل و نتيجه ، از حيث موضوع و محمول يكسان هستند ؛ ولى به لحاظ كميّت يا كيفيّت و يا هر دو با يكديگر تفاوت دارند .


1 . تناقض . هرگاه دو قضيّه از نظر موضوع و محمول يكسان ، ولى از نظر كميّت و كيفيّت متفاوت باشند، آنها را متناقضين يا دو قضيه متناقض مى خوانند . از دو قضيّه متناقض همواره يكى صادق و ديگرى كاذب است . بنابراين، هرگاه نسبت دو قضيه تناقض باشد از علم به صدق هر يك ، مى توان كذب قضيه ديگر و از علم به كذب هر يك ، مى توان صدق قضيّه ديگر را نتيجه گرفت .


دو قضيّه متناقض بايد در نه امر اتّحاد و در سه مورد اختلاف داشته باشند . موارد اختلاف عبارت است از : كم ، كيف و جهت . بنابراين ، از ميان محصورات چهارگانه، همواره بين موجبه كليه و سالبه جزئيّه و بين سالبه كليّه و موجبه جزئيّه با حفظ وحدت هاى زير ، رابطه تناقض برقرار است .
وحدت هاى معتبر در تناقض عبارتند از 18)



يك . وحدت موضوع ، مثل گل زيباست ، گل زيبا نيست . بنابراين ، دو قضيّه آسمان آبى است و گل آبى نيست متناقض نيستند ؛ زيرا در آنها وحدت موضوع نيست .
دو . وحدت محمول ، مثل جنگل سبز است ، جنگل سبز نيست . بنابراين ، دو قضيّه امروز هوا آفتابى است و امروز هوا ابرى نيست متناقض نيستند ؛ زيرا در آنها وحدت محمول نيست .
سه . وحدت شرط ، مثل انسان به شرط كوشش موفّق است ، انسان به شرط كوشش موفّق نيست . بنابراين ، دو قضيّه انسان رشد مى كند اگر از استعداد خود استفاده كند و انسان رشد نمى كند اگر از استعداد خود استفاده نكند متناقض نيستند ؛ زيرا در آنها وحدت در شرط نيست .
چهار . وحدت اضافه ، مثل گل كوچك است نسبت به درخت و گل كوچك نيست نسبت به درخت . بنابراين ، دو قضيّه قلم سبك است نسبت به كتاب و قلم سبك نيست نسبت به تار مو متناقض نيستند ؛ زيرا در آنها وحدت در اضافه (نسبت) نيست .
پنج . وحدت جزء و كل ، مثل تمام صحرا سرسبز است و تمام صحرا سرسبز نيست . بنابراين ، دو قضيّه قسمتى از جنگل سبز است و تمام جنگل سبز نيست متناقض نيستند ؛ زيرا در آنها وحدت در جزء و كل نيست .
شش . وحدت قوّه و فعل ، مثل على پزشك است بالفعل و على پزشك نيست بالفعل . بنابراين ، دو قضيّه شكوفه ميوه است بالقوّه و شكوفه ميوه نيست بالفعل متناقض نيستند ؛ زيرا در آنها وحدت در قوّه و فعل نيست .
هفت . وحدت مكان ، مثل مؤمن زندانى است در دنيا و مؤمن زندانى نيست در دنيا . بنابراين ، دو قضيّه پرنده زيباست در آسمان و پرنده زيبا نيست در قفس متناقض نيستند ؛ زيرا در آنها وحدت در مكان نيست .

هشت . وحدت زمان ، مثل امروز هوا گرم است و امروز هوا گرم نيست . بنابراين ، دو قضيه درخت سبز است در بهار و درخت سبز نيست در خزان متناقض نيستند ؛ زيرا در آنها وحدت در زمان نيست .(19)



2 . تضاد . هرگاه دو قضيّه كلّى از نظر موضوع و محمول يكسان ، ولى يكى موجبه و ديگرى سالبه باشد ، آنها را دو قضيّه متضاد يا متضادّين مى خوانند ؛ مانند هر انسانى حيوان است و هيچ انسانى حيوان نيست . ممكن نيست كه دو قضيّه متضاد هر دو صادق باشند . بنابراين ، در صورت علم به صدق هر يك از آن دو ، كذب قضيّه ديگر را مى توان نتيجه گرفت، هر چند ازكذب يكى نمى توان صدق ديگرى را نتيجه گرفت . به تعبير ديگر ، دو قضيّه متضاد نمى توانند هر دو با هم صادق باشند ؛ امّا ممكن است هر دو كاذب باشند .


3 . دخول تحت تضاد . هرگاه دو قضيّه جزئى از نظر موضوع و محمول يكسان ، ولى يكى موجبه و ديگرى سالبه باشد، آنها را داخلتان تحت تضاد مى خوانند ؛ مانند بعضى از پرندگان مهاجرند و بعضى از پرندگان مهاجر نيستند . هرگاه چنين نسبتى بين دو قضيه وجود داشت اگر يكى كاذب بود حتماً ديگرى صادق خواهد بود ؛ امّا از صدق يكى نمى توان همواره كذب ديگرى را نتيجه گرفت ؛ چراكه ممكن است هر دو صادق باشند .


4 . تداخل . هرگاه دو قضيه از نظر موضوع و محمول و كيفيّت يكسان ، ولى يكى كلّى و ديگرى جزئى باشد آنها را متداخل مى خوانند ؛ مانند بعضى انسان ها آزاده اند و همه انسان ها آزاده اند . در اين نسبت همواره مى توان از صدق كلّيه ، صدق جزئيه و ازكذب جزئيه ، كذب كلّيه را نتيجه گرفت ؛ ولى از كذب كلّيه ، كذب جزئيه و يا از صدق جزئيه ، صدق كلّيه را نمى توان نتيجه گرفت . معمولاً اقسام تقابل را در جدولى كه به نام مربّع تقابل خوانده مى شود نمايش مى دهند :



تضاد
موجبه كلّيّه سالبه كلّيه

تداخل تناقض تداخل

موجبه جزئيّه سالبه جزئيّه
دخول تحت تضاد


منبع
تبیان
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
ب) عكس . يكى از اقسام استدلال مباشر ، عكس است . عكس به معناى جابه جا كردن دو طرف يك قضيه است به نحوى كه اگر قضيه نخست صادق باشد قضيّه عكس نيز صادق باشد . در جريان عكس كردن يك قضيه ، گاهى تغييرات ديگرى نيز به عمل مى آيد كه در جاى خود توضيح داده خواهد شد .


همان طور كه بيان شد از نظر منطقى ، اگر قضيّه اى صادق باشد ، عكس آن نيز صادق خواهد بود و اگر قضيّه عكس كاذب باشد لاجرم اصل نيز كاذب خواهد بود . استدلال مباشر عكس داراى دو قسم است : 1 . مستوى ، 2 . نقيض .


1 . عكس مستوى . اين روش از عكس ، به معناى جابه جا كردن دو طرف يك قضيّه بدون تغيير در كيف آن است ؛ به گونه اى كه همواره اگر قضيه نخست (اصل) صادق باشد ، قضيه دوم )عكس) نيز صادق است . لازمه حفظ صدق قضيّه عكس، ايجاد تغيير كمّى در بعضى از قضاياى محصوره است . بنابراين ، عكس مستوى در هر يك از قضاياى محصوره به صورت زير خواهد بود :
- عكس موجبه كلّى به گونه اى كه همواره و در همه مثال ها صادق باشد ، موجبه جزئى خواهد بود ؛ مانند هر انسانى حيوان است ر بعضى از حيوانات انسانند .
- عكس موجبه جزئى نيز همواره به صورت موجبه جزئى صادق خواهد بود ؛ مانند بعضى از انسان ها سفيدند ر بعضى از سفيدها انسانند .
- عكس سالبه كلى ، سالبه كلى است ؛ مانند هيچ انسانى سنگ نيست هيچ سنگى انسان نيست .
- سالبه جزئى عكس مستوى معتبر ندارد ؛ زيرا هر چند در بعضى از موارد عكس آن صادق است ؛ ولى همواره عكس آن صادق نخواهد بود ؛ مثلاً از قضيه بعضى از حيوانات پرنده نيستند نمى توان نتيجه گرفت كه بعضى از پرندگان حيوان نيستند .


2 . عكس نقيض . در اين نوع از عكس دو روش وجود دارد كه از نظر منطقى هر دو اسلوب صحيح و معتبر است .


الف) روش عكس نقيض موافق (روش قدما) . در اين روش ابتدا موضوع و محمول به نقيض خود تبديل شده و سپس با يكديگر جابه جا مى شوند به نحوى كه كيف و صدق قضيّه اصل تغيير نكند . عكس نقيض موافق ، به لحاظ كميّت ، درست برخلاف عكس مستوى است . بنابراين ، در قضاياى محصوره ، عكس نقيض موافق به صورت زير خواهد بود :
- عكس نقيض موجبه كلّى ، موجبه كلّى است ؛ مانند هر انسانى حيوان است ر هر غير

حيوانى غير انسان است .
- عكس نقيض سالبه كلّى ، همواره به صورت سالبه جزئى صادق خواهد بود ؛ مانند هيچ انسانى درخت نيست ر بعضى غير درخت ها غير انسان نيستند .
- عكس نقيض سالبه جزئى ، همواره به صورت سالبه جزئى صادق خواهد بود ؛ مانند بعضى انسان ها سفيد نيستند ر بعضى غير سفيدها غير انسان نيستند .
- موجبه جزئى عكس نقيض معتبر ندارد ؛ زيرا هر چند در بعضى از موارد عكس نقيض آن صادق است ؛ ولى همواره عكس نقيض آن صادق نخواهد بود ؛ مثلاً از قضيّه بعضى غير انسان ها حيوانند نمى توان نتيجه گرفت كه بعضى غير حيوان ها انسانند يا همه غير حيوان ها انسانند .


ب) روش عكس نقيض مخالف )روش متأخران) . اين روش عبارت است از : قرار دادن نقيض محمول به جاى موضوع و قرار دادن خود موضوع به جاى محمول با تغيير كيف و بقاى صدق قضيّه . از جهت كميّت ، عكس نقيض مخالف ، همان حكم عكس نقيض موافق را دارد . بنابراين ، در قضاياى محصوره عكس نقيض مخالف به صورت زير خواهد بود :
- عكس نقيض موجبه كلّى ، سالبه كلّى است ؛ مانند هر انسانى حيوان است رهيچ غير حيوانى انسان نيست .
- عكس نقيض سالبه كلّى ، موجبه جزئى است ؛ مانند هيچ انسانى درخت نيست ربعضى غير درخت ها انسانند .
- عكس نقيض سالبه جزئى، موجبه جزئى است؛ مانند بعضى انسان ها سفيد نيستند ربعضى غيرسفيدها انسانند .
- موجبه جزئى ، عكس نقيض مخالف معتبر ندارد ؛ مثلاً از قضيّه بعضى غير انسان ها حيوانند نمى توان نتيجه گرفت كه ، بعضى غير حيوان ها غير انسان نيستند و يا هيچ غيرحيوانى غير انسان نيست .


ج) نقض . اين قسم از استدلال مباشر در حقيقت از توابع عكس است . نقض عبارت است از : تبديل قضيّه اى به قضيّه ديگر به گونه اى كه اگر قضيّه نخست (اصل) صادق باشد قضيّه دوم )نقض) نيز صادق باشد . در استدلال مباشر نقض طرفين قضيّه در جاى خود باقى مى مانند .
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
نقض بر سه قسم است : نقض موضوع ، نقض محمول و نقض طرفين .


1 . نقض موضوع . نقض موضوع عبارت است از : تبديل موضوع به نقيض آن ، عدم تغيير محمول و تغيير در كمّ و كيف قضيّه . بنابراين ، در قضاياى محصوره ، نقض موضوع به صورت زير خواهد بود :

- نقض موضوع موجبه كلّى ، سالبه جزئى خواهد بود ؛ مانند هر انسانى ميراست ربرخى از غير انسان ها ميرا نيستند .
- نقض موضوع سالبه كلّى ، موجبه جزئى خواهد بود ؛ مانند هيچ آهنى طلا نيست ربعضى غير آهن ها طلا هستند .
- موجبه جزئى و سالبه جزئى ، نقضِ موضوعِ معتبر ندارد .

2 . نقض محمول . نقض محمول عبارت است از : تبديل محمول به نقيض آن ، عدم تغيير در موضوع و در كمّ قضيّه و تغيير در كيف آن ، به گونه اى كه اگر قضيّه نخست (اصل) صادق باشد ، نقض محمول آن نيز صادق است . بنابراين ، در قضاياى محصوره ، نقض محمول به صورت زير صادق خواهد بود .
- نقض محمول موجبه كلّى ، سالبه كلّى خواهد بود ؛ مانند هر فلزى ، هادى الكتريسيته است ر هيچ فلزى ، غير هادى جريان الكتريسيته نيست .
- نقض محمول سالبه كلّى ، موجبه كلّى است ؛ مانند هيچ آبى جامد نيست رهر آبى غير جامد است .
- نقض محمول موجبه جزئى ، سالبه جزئى است ؛ مانند بعضى از حيوانات انسانند ر بعضى از حيوانات غير انسان نيستند .
- نقض محمول سالبه جزئى ، موجبه جزئى است ؛ مانند بعضى از معدن ها طلا نيستند ر بعضى از معدن ها غير طلا هستند .

3 . نقض طرفين . نقض طرفين عبارت است از : تبديل موضوع و محمول به نقيض آنها ، تغيير در كم و بقاى كيف ، به گونه اى كه صدق قضيه هم چنان باقى بماند . بنابراين ، در قضاياى محصور ، نقض طرفين به صورت زير خواهد بود :
- نقض طرفين موجبه كلّى ، موجبه جزئى است ؛ مانند هر فلزى هادى جريان الكتريسيته است ر بعضى غير فلزها عايق (غير هادى)اند .
- نقض طرفين سالبه كلّى ، سالبه جزئى است ؛ مانند هيچ آهنى طلا نيست ربعضى غير آهن ها غير طلا نيستند .
- موجبه جزئى و سالبه جزئى ، نقض طرفين معتبر ندارند .
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
[h=1]خطاهاى رايج در استدلال مباشر[/h]استدلال هاى مباشر اگر چه روشن و بديهى اند ؛ ولى انسان در تلاش فكرى خود گاه در اين نوع استنتاج دچار خطا و لغزش مى شود . برخى از غلطهاى رايج در استدلال مباشر عبارتند از :


1 . استدلال به وسيله قضيّه محرّف بدون تأويل آن به ساختار منطقى درست ؛ مثلاً نمى توان از قضيّه هر انسانى شاعر نيست به طريق استدلال مباشر ، عكس مستوى استنتاج كرد : هيچ يك از شاعران انسان نيستند . چه اين كه ساختار منطقى اين قضيّه در حقيقت سالبه جزئى است؛ يعنى بعضى انسان ها شاعر نيستند ؛ و همان طور كه قبلاً بيان شد قضيّه سالبه جزئى اساساً عكس مستوى معتبر ندارد .


2 . از قضيّه موجبه كلّى به طريق استدلال مباشر ، عكس مستوى قضيّه موجبه كلّى استنتاج شود ؛ حال آن كه عكس مستوى آن موجبه جزئى است ؛ مثلاً از قضيّه عسل زرد و سيّال است استنتاج شود : هر زرد و سيّالى عسل است .


3 . عدم دقّت در جابه جايى موضوع و محمول به طور كامل هنگام استفاده از استدلال مباشر عكس ؛ مثلاً از قضيّه بعضى از انسان ها غير فيلسوفند استنتاج شود : بعضى از فيلسوفان غير انسانند .


4 . توجّه نكردن به قاعده مشهورى كه مفاد آن اين است : اثبات محمولى براى موضوعى به معناى نفى آن محمول از ديگر موضوعات نيست .
رعايت نكردن اين توصيه منطقى گاه موجب لغزش انديشه مى شود ؛ مثلاً نمى توان از قضيّه حسن فقيه است استنتاج كرد : غير حسن فقيه نيست .
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
[h=2]چكيده[/h]

1 . استدلال مباشر به معناى رهنمون شدن ذهن از يك قضيّه به قضيّه ديگر است و به سه قسم تقابل ، عكس و نقض تقسيم مى شود .


2 . استدلال مباشر تقابل ، مركّب از چهار قسم است : تناقض ، تضاد ، دخول تحت تضاد و تداخل .


3 . در تقابل تناقض از صدق قضيه به كذب نقيض آن و بالعكس منتقل مى شويم .


در تقابل تضاد از صدق قضيّه اى به كذب ديگرى مى توان منتقل شد ؛ ولى از كذب يكى به صدق ديگرى نمى توان انتقال يافت . در تقابل تداخل از صدق كلّى به صدق جزئى و از كذب جزئى به كذب كلّى پى مى بريم و در نهايت ، در تقابل دخول تحت تضاد ، از كذب قضيّه اى به صدق ديگرى مى توان منتقل شد ؛ ولى از صدق يكى به كذب ديگرى نمى توان .
4 . اگر قضيّه اى صادق باشد مى توان دو عكس صادق از آن استنتاج كرد .


5 . از هر قضيه صادق كلى ، سه نقض (نقض موضوع ، محمول ، طرفين) صادق مى توان استخراج كرد و از هر قضيّه صادق جزئى ، فقط نقض محمول استخراج مى شود .


6 . استدلال هاى مباشر اگر چه بديهى اند ؛ ولى گاه موجب خطاى فكر مى شوند .
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
sgm منطق و استدلال فلسفه 1
mohsen-gh اقسام وحدت وجودي‌ها فلسفه 4

Similar threads

بالا