[مقالات هنر] - جایگاه هنر ایران

دانشجوي كامپيوتر

دستیار مدیر تالار هنر
کاربر ممتاز
نویسندگان: سعید پیرهوشیار، محسن مراثی


چکیده
این مقاله بر آن است تا به جایگاه هنر ایران در چهار کتاب معتبر تاریخ هنر جهان بپردازد. بررسی این کتاب نواقص محتوایی و روش شناختی را آشکار می کند که تا حدی ناشی از پیچیدگی های هنر و تمدن ایران و نیز دشواری های فهم ساختارهای اجتماعی و سیاسی آن است. مهمتر از آن، نگاه دقیق تر به این کتاب ها دیدگاه غربیان به تمدن ایران را روشن می کند و پیش فرض های تحقیرکننده ای را برملا می سازد که در پس تحلیل ها و گزینش آثار هنری ایران وجود دارد. برخی از جنبش های تازه آمد، به نقد دیدگاه های حاکم بر عرصه تاریخ هنر پرداخته اند. از جمله ادوارد سعید، مطرح کننده و مهمترین نماینده جنبش پسااستعماری، در تحقیقات پردامنه خود با ذکر شواهد سیار نشان می دهد که غرب با تأکید بر تفاوت و تضاد خود با شرق هم بنیان های هویتی خویش را تحکیم کرده و هم زمینه های فکری را برای رشد تحرکات استعماری خود فراهم کرده است. ادوارد سعیدهنر را یکی از مهم ترین حوزه هایی می داند که تفکرات استعماری را می توان در آن ردیابی کرد. بررسی آثار از این منظر، ما را از حوزه تاریخ هنر فراتر می برد و به حوزه های وسیع تر تاریخ و سیاست می کشاند.


مقدمه
کتاب های تاریخ هنر در میان اصحاب هنر از محبوبیت ویژه ای برخورداردند. و شاید بیش از کتاب های دیگر محل رجوع صاحب نظران باشند. در همه این کتاب ها به فراخور موضوع بخشی به هنر ایران اختصاص داده شده است. هدف این پژوهش بررسی جایگاه هنر ایران در چهار کتاب معتبر جهان است. از آن جا که تاریخ هنر مبانی نظری و سنت مخصوص به خود را دارد در ابتدا به مبانی نظری این شاخه از علوم انسانی پرداخته شده است. اهمیت هنر ایران در جهان و برخی از مهم ترین ویژگی های فرهنگ ایرانی که توجه به آن ها می تواند راه گشای پژوهش در این زمینه باشد، مورد تحلیل قرار گرفته است. در ادامه چالش های پیش روی تاریخ در عصر حاضر بیان شده و واکنش برخی از مهم ترین جنبش های انتقادی به کاستی های تاریخ هنر موجود بررسی شده است. پس به بیان نظریه پسااستعماری و تأثیراتش بر تاریخ هنر پرداخته شده و این امر مورد تحلیل قرار گرفته که دیدگاه های استعماری چگونه می تواند ارائه دهنده تفاسیری باشد که برمجموعه ای از پیش داوری های غلط استوار است. با توجه به این مبانی به بررسی چهار کتاب گاردنر(1)، جنسن(2)، استوکستاد(3)، و اشنایدر آدامز(4) پرداخته شده و تفاوت های نویسندگان این کتاب ها از لحاظ روش ها و رویکردهایشان در تحلیل و انتخاب آثار ذکر شده است. با تطبیق کتب ذکر شده علاوه بر شناخت نقاط ضعف یا قوت هر کتاب می توان از دید بیرونی به تمدن خویش نگاهی تازه افکند.

کلیات تاریخ هنر

تاریخ هنر دانشی نسبتاً نوپا است. اگر از اشارت گذرا به آثار هنری در کتب تاریخ باستان در فرهنگ های یونان و چین نیز در سنت ایرانی-اسلامی بگذریم، تاریخ هنر آن طور که اکنون می شناسیم با رنسانس در اروپا شکل گرفته و تا زمانه ما دوران پرفراز و نشیبی داشته است. اساساً نگاهی که بخواهد تمامی ساخته های خلاقانه بشر را با یک عینک وحدت بخش ببیند از این دوران پدید آمد و جای تعجب نیست که رنسانس مهد چنین تفکری بود.انسان محوری و تاریخیگیری(5) رنسانس پیش زمینه های فلسفی تاریخ هنر را پی ریختند. انگاره تصویر چرخه ای که در آثار پترارک (6) شکل گرفت یکی از مهمترین انگاره های شکل بخشی به فرهنگ اروپا و آن چیزی است که نام مدرنیته بر آن می نهیم (فرنی، 1383: 65). انگاره چرخه ای در حقیقت، این گونه به تاریخ (اروپا) می نگرد: دوران یونان باستان و روم، دوران اوج تمدن و پیشرفت است. پس از آن هزار سال انحطاط اروپا را فرا می گیرد. در نیمه قرن چهاردهم اروپا به آرمان های یونان باز می گردد. این دوران به ترتیب قرون وسطی و رنسانس نام گذاری شده اند (همان:65). این نام ها هم از آن طرز تفکر مایه می گیرند و هم به آن نیرو می بخشند. همین تفکر، بیان اولین حرکت ها در زمینه تاریخ هنر را گذاشته است.

در این چند صد سالی که از عمر تاریخ نویسی به شیوه جدید آن می گذرد، روش های بسیار متنوعی برای تحلیل آثار هنری به کار گرفته شده است. لوری اشنایدر آدامز در کتاب روش شناسی هنر، روش های موجود در تاریخ هنر را به چند دسته تقسیم می کند: شکل گرایی و سبک، شمایل نگاری، رویکردهای زمینه ای شامل مارکسیسم و فمنیسم، زندگی نامه و خود زندگینامه، نشانه شناسی (ساختارگرایی، پساساختارگرایی، و ساخت شکنی) و روانکاوی (فروید و لاکان)(اشنایدر آدامز، 1388: 9). کتاب های تاریخ هنر مورد بحث در قالب محدود یکی از روش های فوق جای نمی گیرند بلکه ترکیبی از روش ها را به کار می گیرند. هر چهار کتاب مورد بررسی چنین رویکردی دارند. تاریخ هنری که تنها بر پایه ی یکی از رویکردهای زمینه ای باشد، تصویر درستی از همه ابعاد هنر به نمایش نخواهد گذاشت. چرا که تئوری[زمینه ای] چیزی نیست که به سادگی بتوان آن را در مورد آثار هنری به کار برد. تئوری، هنرهای تجسمی، فرهنگ و سیاست در شبکه ای از روابط به هم مربوطند (De Alleva,2005:14).

اهمیت کتاب های تاریخ هنر

اما چرا کتاب های تاریخ هنر جهان کتاب های مهمی هستند؟ دلایلی که می توان در رابطه با اهمیت تاریخ های عمومی و جهانی هنر برشمرد از این قرارند:
الف-کتاب های تاریخ هنر جهان ویترین هنر جهانی اند و داعیه این را دارند که به تمامی دستاوردهای هنری مهم در قلمروهای جغرافیایی جهان می پردازند. ماهیت گزینشی این آثار ایجاب می کند که ما نسبت به آنچه از تمدن و فرهنگ ایران انتخاب می شود و به نمایش در می آید، حساس باشیم.

ب-هرچهار کتاب مورد بررسی در این مقاله در مقاطع مختلف دبیرستان و دانشگاه کتاب درسی بوده اند. پس می توان نتیجه گرفت که دامنه تأثیر آن ها می تواند بسیار گسترده باشد.

ج-این کتاب ها به دلیل شرح فشرده و موجزی که از تاریخ هنر به دست می دهند مجل رجوع افراد غیر متخصص از سایر رشته های دانشگاهی هستند. کسانی که عموماً دیدی نقادانه به موضوع مورد بررسی ندارند.
اهمیت هنر ایران و ویژگی های متمایز کننده فرهنگ و هنر ایرانی
اهمیت هنر ایران زمین بر کسی پوشیده نیست. مرزهای هنر ایران چه از نظر جغرافیایی و چه از نظر تاریخی چنان وسیع اند که هر پژوهشگری که به نوشتن کتاب تاریخ هنر می پردازد، نیازمند توجه ویژه به آن است. پژوهشگری که در زمینه هنر ایران کار می کند باید تحولات هنری در ایران را در پرتو ویژگی های خاص این فرهنگ مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد. این قاعده ای کلی است که فقط در مورد ایران مصداق ندارد و در مورد دیگر فرهنگ ها نیز چنین است.
می توان ویژگی های فرهنگ ایران که بر هنر تأثیری مستقیم و غیر قابل انکار دارد را برشمرد:

الف- گستردگی جغرافیای ایران و این نکته که مرزهای حکومت ایران (مرزهای سیاسی و حکومتی)هرگز محدود به مرزهای کنونی نبوده است؛ و از آن مهم تر مرزهای فرهنگی ایران بزرگ اغلب بسیار وسیع تر از مرزهای سیاسی آن بوده اند.

ب-پیچیدگی های قومی و نژادی ایرانیان (تنوع درون مرزی هنر ایران). ایرانیان چه امروز و چه در اعصار گذشته همواره ترکیب بسیار متنوعی از اقوام و نژادهای گوناگون را تشکیل می دهند. این اقوام هر یک ویژگی های منحصربه فردی دارند که بی شک در هنرشان نیز نمود می یابد. این خود باعث تنوع سبک ها در گستردگی جغرافیایی ایران می شود که می تواند محقق نآشنا را دچار آشفتگی کند. از این رو پژوهشگر حوزه های فرهنگی باید هم به تنوع فرهنگی این گسترده توجه کند و هم این فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها را در میان یک کل وحدت بخش (حوزه ایران فرهنگی) جای دهد (تکمیل، همایون، 1380: 78). تنوع منطقه ای و محلی هنرهای ایران بر غنای آن افزوده است.

ج-
تاریخ پرتلاطم سیاسی و تأثیر حامیان در شکل گیری هنر ایران. تغییر سلسله های پادشاهی و حکومت های حاکم بر ایران نکته ی دیگری است که عدم توجه خاص و ریزبینانه به آن می تواند باعث گمراهی محقق گردد. از آنجا که هنر و معماری در ایران اغلب با حمایت حاکمان انجام می گرفت، سلیقه پادشاهان تأثیر زیادی در جریان های هنری داشته است. از طرفی باید به بنیادهای [حمایتی] هنر ایران همچون تصوف و وقف توجه نمود و نیز به تأثیرات حلقه ها و نهادهای حامی هنر (آژند، 1387: 6). آیا پژوهشی در نگارگری ایرانی می تواند کامل و دقیق باشد بدون آنکه نقش کسانی چون رشیدالدین فضل الله همدانی، میرعلیشیر نوایی، بایسنقر یا حلقه های صوفیه را به درستی تبیین کند!

د-در میان آسیا و اروپا؛ پلی میان شرق و غرب، ایران در سراسر تاریخ خود بر سر راه آسیا و اروپا، شرق و غرب گذاشته است. کاتوزیان(7) معتقد است که مردم، کالاها و همچنین عقاید و فراورده های فرهنگی معمولاً، اگرچه نه همیشه، از شرق وارد شده و از غرب سرزمین خارج شده اند. این موقعیت جغرافیایی ویژه پدیده ای را به وجود آورده که می توان آن را اثر چهار راه بودن نامید. هم از ثبات کشور کاسته و هم بر غنای آن افزوده است (کاتوزیان، 1389: 44). این موقعیت جغرافیایی علاوه بر آن که باعث شد اقوام ساکن در این نجد، چه در اعصار پیش از تاریخ و چه در دوران های تاریخی دور، عامل عمده ای در مبادلات تجاری و طبعاً پیوندهای فرهنگی بخش های گوناگون جهان باستان باشند، خود سبب گردید اقوام ساکن در نجد ایران با آمیختن فرهنگ قوی خویش با آنچه از فرهنگ های دیگر دریافت کرده بودند، بدعت گزاران تمدن و فرهنگی ویژه گردند و بر اقوام همسایه و تمدن جهان اثری بازماندنی بگذارند. مهرداد بهار پذیرندگی (اندیشه ها و آیین ها) را از ویژگی های فرهنگ ایرانی می داند این پذیرفتن ها و بازیافتن های فرهنگی همچنان ادامه یافت، چنان که در عصر باستانی تمدن خود، ایرانیان پذیرای اسلام گشتند و سپس در عصر اسلامی از پایه گذاران و گسترندگان تمدن درخشان اسلامی شدند (بهار، 1387: 608 و 609). هنر ایران به خاطر موقعیت خاص جغرافیایی این سرزمین همواره در معرض تأثیرپذیری از تمدن های همسایه خود بوده است و در به کاربردن موضوعات یا تکنیک های مختلف از نواحی گوناگون قلمرو وسیع خود و یا همسایگانش هیچ ابایی نداشته است. تأثیرپذیری معماری و نقش برجسته های هخامنشی از هنر بین النهرین، الهام از الگوهای هنر چینی در نگارگری ایرانی و تأثیرگرفتن از نقش برجسته رومی در عصر ساسانی از معروف ترین نمونه های اقتباس در هنر ایران است. حاصل این پذیرندگی ها عموماً نشان از هوشمندی اقتباس گران دارند و چیزی بر میراث هنر جهانی افزوده اند. اقتباس های سنجیده از هنر تمدن های دیگر از ویژگی های درخشان هنر ایران بوده است و باید به این نکته توجه نمود که مرزهای وسیع ایران و وجهه جهان وطنی که حاکمان ایران برای حکومت خود قائل بوده اند به این رویکرد انجامیده است. البته در بررسی ویژگی اقتباسی در دوره های هنر ایران نباید راه افراط پیمود و هنر ایران را هنری التقاطی به حساب آورد. این نکته ما را به ماهیت هنر ایران راهنمایی می کند.

ه-
ماهیت هنر ایرانی. این شاید مهم ترین مشخصه ای باشد که پژوهشگر تاریخ هنر ایران باید به آن آگاه باشد. ویژگی خاص ایرانی همان چیزی است که ایران را و هنر ایران را از سرزمین های دیگر متمایز می کند. ایرانیت (ایرانیگری) به معنای احساس اجتماعی و فرهنگی مشترکی بود که کشور و مردم آن از یونانیان، رومیان، اعراب و مردم چین و هند متمایز می ساخت (کاتوزیان، 1389: 39). احساس نوعی همبستگی میان افراد جامعه ایرانی در طول تاریخ به خصوص در مقابل تعرضات خارجی وجود داشته است (شفیعی کدکنی، 1389: 33). پیوستگی هنر ایران را باید از این منظر بررسی نمود. کاتوزیان سه عامل مهم که مردم ایران را به هم پیوند داده و هویت مشترک ایرانیان را تشکیل داده برمی شمارد: زبان فارسی، اسلام شیعی و قلمرو فرهنگی."قلمرویی که اگرچه مرزهای آن در طول تاریخ پیش و پس رفته اند و چند حکومت در آن برپا شده دست کم به عنوان یک منطقه فرهنگی موجودیت مشخص داشته است"(کاتوزیان، 1389: 46). بخش مهمی از این قلمرو فرهنگی را هنرهای تجسمی و معماری ایرانی تشکیل می دهد. این قلمرو فرهنگی ایران نه تنها در خاک وسیع ایران امروز بلکه در کشورهایی بسیار دورتر از مرزهای کنونی ایران قابل رهیابی است. حضور آثار معماری ایران از سوریه و عراق درغرب تا هند و چین در شرق؛ کشف گنجینه های ارزشمند از آثار فلزکاری در ترکمنستان و بلغارستان؛ تأثیر عمیق نگارگری ایرانی بر هند و عثمانی تنها نمونه هایی از آثار بی شماری است که مهر ایرانی بودن را بر خود دارند. همه این ها باعث می شود که پژوهشگر ناآشنا به پیچیدگی های سیاسی-فرهنگی این مناطق نتواند در پژوهش خود حق مطلب را در مورد هنر ایران ادا کند.(چنان که در اغلب موارد نیز چنین بوده است).

با در نظر گرفتن موارد فوق به سادگی می توان فهمید که پژوهشگر هنر ایران چه راه دشواری پیش رو دارد. ابهامات تاریخی از قبیل روشن نبودن خاستگاه آریاییان، تلقی ایرانیان از جغرافی قدسی که با جغرافیای واقعی هیچ مطابقتی ندارد، یا زمان غیر دنیوی را نیز باید به این سیاهه اضافه کرد. برخی نیز چون اکبر تجویدی این دشواری ها را در اصل از بی توجهی به ماهیت و گوهر این هنر می دانند که قدسی است (تجویدی، 1385: 7). او می نویسد: "از آنجا که این هنر در ذات خود هنری قدسی و حکایت کننده از عالم مثال و ملکوت مادی به شمار می رود، باید به دنبال این عالم گشت و پا از تاریخ و جغرافیایی یک بعدی و ناظر به عالم ملک فراتر گذاشت"(همان: 12).

مشکلات تاریخ هنر در عصر حاضر
در دوره معاصر، تاریخ هنر-مانند بسیاری دانش های دیگر- با مسایلی روبه رو شد که دیدگاه های سنتی پاسخگوی آن نبود. این مشکلات باعث شد که صاحب نظران این عرصه به فکر آزمون دوباره پیش فرض های تاریخ هنر بیافتند.(preziosi,1989:17). در اینجا مجال آن نیست که به سیر تاریخ هنر پرداخته شود و سعی می شود به این سؤال پاسخ داده شود که چه شرایطی باعث شد تا بحث بحران یا مرگ تاریخ هنر بر سر زبان ها بیفتد؟
پس از گذار از دوره مدرنیسم و وارد شدن به دوره ای که پُست مدرنیسم نام گرفت، هنر و تاریخ نگاری هنر با چالش هایی مواجه شد و مجبور شد در برخی از پیش فرض های خود بازنگری کند. الف- منتقدان جدید نوشتن تاریخ هنر جهان به شکلی که مرسوم است را مصداق بارز کلان روایت ها می دانستند و نویسندگان آن را به کلی نگری متهم می کردند (قره باغی، 1379: 42).ب-نخبه گرایی و تکرار شاهکارها یا تأکید بر نابغه ها-هنرمند را رد می کردند (همان: همان صفحه)ج- نظریه چرخه ای(تقسیم بندی تاریخ اروپا به کلاسیک، قرون وسطی و رنسانس) را به شدت انکار می کردند (همان: 41). د-نوشتن تاریخ جامع هنرهای تجسمی را بر پایه یکسان انگاری ذوق و زیباشناسی می دانستند و با آن مبارزه می کردند.ه-به زمینه های تاریخی، اجتماعی، سیاسی بیشتر توجه می کردند و توجه مفرط به مسائل تکنیکی و فرم در نقاشی را رد کردند.

تأثیر نظریه پسااستعماری بر تاریخ هنر

این حمله ی همه جانبه به آرمان های مدرنیسم راه را برای جنبش های انتقادی (یا با نام دیگر، رادیکال) باز کرد. در این رابطه جنبش های متعددی با مبانی نظری و خاستگاه های متفاوت بر لزوم تشکیل تاریخ هنر جدید تأکید ورزیدند. تاریخ اجتماعی هنر(8) یکی از این جنبش های رادیکال بود که بر پایه ی نظریات مارکسیستی بر نقش زمینه ی اجتماعی تولید اثر هنری تأکید می کرد. فمینیسم جنبش رادیکال دیگری بود که پس از جنگ جهانی در زمینه های بسیاری از جمله هنر و ادبیات جایی برای خود پیدا کرد. طرفداران فمینیسم معتقد بودند که تاریخ هنر همواره بر اساس نگاه مردانه نوشته شده و همواره زنان را شیئی در مقابل نگاه خیره مردانه قرار داده است."فمینیسم معتقد است که زنان نباید به خودشان به عنوان قمستی از یک معضل بنگرند، معضلی از دیدگان جنس مذکر غالب نخبه"(Harris,2001:97).اما آنچه بیشترین ارتباط را با موضوع هنر ایران دارد نظریه پسااستعماری(9) است. نظریه پسااستعماری یکی دیگر از جنبش های پیشرو بود که می خواست عرصه فرهنگ و هنر را از سلطه ی پیش فرض های کهنه رها سازد. از دیدگاه ادوارد سعید(10) که مطرح کننده و مهم ترین چهره این جریان فکری است، استعمارگران هماره استعمارشدگان را در جایگاه دیگری که نمی تواند نقش خود را بر عهده بگیرد، در نظر می گیرند. همین نکته محور مباحث پسااستعماری است.

کار ادوارد سعید از زمان منتشر شدنش تفسیر شرایط جهانی را تغییر داده است. در کتاب شرق شناسی(11) سعید تشریح کرد که چگونه اروپای غربی به صورت سیستماتیکی مفهوم شرق-شرق جغرافیایی، و همچنین مفهوم دیگری-را ایجاد کرد تا ادراک مفهوم خود و مبانی قدرت خویش را استحکام بخشد (عضدانلو، 28: 1383)(pooke et al,2008:195). در شرق شناسی سعید می گوید که چگونه نهادها، شیوه های تفکر و ساختارهای فرهنگی غرب از سده هجدهم مفهومی به نام شرق را به وجود آوردند (همان: همان صفحه) او از این بحث می کند که در تعریف مفهوم شرق، اروپای غربی در حقیقت مفهومی همگن از دیگری ایجاد کرد که زیردست (ثانوی) به حساب می آمد و توسط [اهرم های] قدرت غربی کنترل می شد. غرب با ابزار شرق شناسی به شرق به عنوان شئی مرده و بی اثر می نگرد و حی اگر از گذشته پر رمز و رازش هم سخنی به میان آورد، اما وضعیت کنونی اش را بی حاصل می داند و آن را تحقیر می کند (داوری اردکانی، 1379: 110). از دیدگاه پسا استعماری، بسیاری از بنیادهای تاریخ هنر به عنوان شاخه ای از معرفت انسانی، بر پایه کنش های استعماری قابل تفسیراند. شرق شناسی و تاریخ هنر هر دو سیطره انگاره های تفوق نژادی و تطورگرایی اند."نژادگرایی و تطورگرایی حاکم بر قرن نوزدهم، هر دو مورد استفاده قرار می گیرند تا به رشته ای، که در نهایت هدفی اعلام شده جز شئی کردن فرهنگ های غیراروپایی و ایجاد تضمین برای تداوم سلطه بر آن ها ندارد، ظاهر علمی بدهند"(فکوهی، 1385: 231). این شئی شدگی را می توان در تصاویر خیال پردازی های عجیب و غریب و نقاشی های نظربازانه نقاشان موسوم به اوریانتالیست (12) مشاهده کرد (سردار، 1387: 72). بر جلد کتاب شرق شناسی سعید در چاپ اولش کاری از ژروم نقاش فرانسوی نقش شده بود. کارهایی از جنس کار ژروم که عموماً تصاویری اگزوتیک(13) از شرق را به تصویر می کشد، در اروپای سده نوزدهم بسیار محبوب بودند و [شایسته توجه است که] عموماً حاصل کار نقاشان آکادمیک بودند (Emerlin,2005: 224). همه این موارد سؤالاتی را درباره نگاهی غربی به تاریخ هنر و هنر غیرغربی برانگیخت؛ مضامین جدیدی را برای هنرمندانی که گرایشات ضد استعماری داشتند فراهم کرد و تاریخ نگاران هنر را با افق های جدید آگاه کرد (pooke et al,2008: 193).

نظریه پسااستعماری و ایران

تمدن ایران فقط یکی از چندین تمدنی نبود که تحت نگاه تحقیرآمیز غرب قرار داشت بلکه تقابل ایران-یونان در عصر باستان یکی از مهم ترین خاستگاه های ایجاد مفهوم غرب بود. بسیاری خاستگاه تمایز تاریخی غرب و شرق را از همین نقطه می دانند."هرودوت، که از جنگ های ایرانیان درعصر زرین، نوشته بود، در خلق مفهوم شرق در برابر غرب نقش مهمی ایفا کرد"(هایدماینر، 1387: 363). می توان گفت که غرب، به موجب پیروزی و شکوفایی متعاقب هنر و فرهنگ یونان، یونان باستان را در مقام نیای فرهنگ اروپایی کاپیتالیستی امروز جعل کرده است (همان: 364). درتک تک کتاب های مورد بررسی از مقاومت یونانیان در مقابل ایرانیان با افتخار یاد شده است. نگاه انسان غربی به شرقی و خط تمایز پررنگ میان شرق و غرب کمایش در هر 4 کتاب مورد بررسی در این مقاله دیده شده است. این عاملی است که در نتیجه گیری درباره هنر ایران از دیدگاه غربی بسیار مؤثر بوده است. این نگاه آمرانه دست بالا بیش و کم در همه کتاب ها باعث عدم توجه به بسیاری از آثار (در وجه انتخابی) و نادیده گرفتن نوآوری ها(در وجه تحلیلی) در هنر ایران شده است.

بررسی هنر ایران در 4 کتاب برجسته تاریخ هنر جهان

هنر ایران در کتاب: هنر در گذر زمان(14) اثر هلن گاردنر
هنر ایران باستان زیر فصل خاور نزدیک کهن در فصل دوم کتاب گاردنر گنجانده شده به ترتیب به معماری، پیکرتراشی، صنایع دستی اشاره کرده و پس از آن بخشی دارد با عنوان درآمیختگی در هنر ایرانی. کتاب گاردنر از اولین کتاب های تاریخ هنر است که تلاش دارد در یک کتاب تک جلدی به تمامی حوزه های هنر جهان بپردازد. این کتاب سال ها و حتی هنوز هم در غرب کتاب درسی مقاطع مختلف تحصیلی بوده است. سادگی و لحن مشفقانه و مشتاقانه نویسنده نسبت به تک تک آثار ذکر شده در کتاب یکی از دلایل استقبال از این کتاب بوده است. گاردنر بخش ایران را با پیروزی های کوروش آغاز می کند با توصیفی از ساخت تخت جمشید در بافت تاریخی-سیاسی ادامه می دهد. بر ابداعات ایرانیان، سرستون های تخت جمشید و تالار چهارگوش پرستون تأکید می کند. از رابطه پیچیده هنر بین النهرین و تخت جمشید تنها در نقش برجسته ها نام می برد. در پیکر تراشی به کاخ آپادانا می پردازد و به چیره دستی فلزکاران ایرانی و مفرغینه های لرستان اشاره می کند. در بخش درآمیختگی هنر ایرانی اشاره می کند که هنر باستانی ایران گرچه از سرچشمه های متعددی متأثر بوده اما حاصل کار"... مجموعه واحدی پدید می آورد که کاملاً تازگی دارد و با هنر ملت هایی که احتمالاً الهام بخش این عناصر بوده اند متفاوت است"(گاردنر، 1386" 68). در بخش هنر اسلامی حق مطلب در باب ریشه های هنر اسلامی در هنر ساسانی ادا نمی شود و فقط به آن اشاره کوتاهی می شود. عجیب آنکه از معماری اسلامی ایران هیچ اثری یا تصویری در این کتاب وجود ندارد. در بخش های پایانی هنر اسلامی به نگارگری ایرانی می پردازد.به تحسین بهزاد، سلطان محمد و آقامیرک می پردازد و از سبک تزیینی اسلامی (که نگارگری ایرانی را جزیی از آن می داند) با عنوان "یکی از غنی ترین و موزون ترین سبک های تزیینی جهان" یاد می کند (همان: 265). بی شک می توان گفت مصداق هنر ایران در این کتاب بسیار نابسنده و محدود به تخت جمشید و چند اثر فلزکاری و اشاره هایی کوتاه به نگارگری و هنر فرشبافی است. می توان پرسید که آیا این گزارش کوتاه از هنر ایرانی تصویر درستی از هنر ایران را به خواننده جهانی و نا آشنا به هنر ایران ارائه می دهد؟ بدون شک پاسخ سؤال منفی است.
مهم ترین نقاط قوت: ارائه تحلیل های سبک شناسانه در بافت تاریخی و سیاسی منطقه جغرافیایی ایران؛ ارائه تحلیلی درست از سرچشمه های متعدد و متنوع ایرانی.

مهم ترین نقاط ضعف:
جدا انگاری قومی ایرانی ماد و پارس (این عدم توجه ناشی از درک ناکافی از هویت ایرانی است که در مبانی نظری بدان اشاره شد)؛ عدم توجه به سفالگری پیش از تاریخ ایران؛ تأثیرات ساسانی چه بر هنر اسلامی و چه بر همسایگانش نه بنیادین و پایدار که مقطعی به نمایش گذاشته شده اند؛ عدم توجه به هنر اسلامی ایران(به خصوص معماری).
هنر ایران در کتاب: تاریخ هنر(15) جنسن
کتاب تاریخ هنر جنسن از مشهورترین منابع درس تاریخ هنر برای دانشجویان داخلی و خارجی است. جنسن شاگرد اروین پانوفسکی (16) هنرشناس برجسته است.
به نسبت کتاب گاردنر، جنسن دامنه تحقیقات را به عقب تر برده است. او تحقیقات خود را از پیش از تاریخ آغاز می کند. ویژگی هایی را برای نقوش پیش از تاریخ ایران برمی شمارد از جمله اشکال حیوانات و انتزاع و تزیین نقوش جانوری. سپس به هنر هخامنشی می پردازد. نقش آرای زرتشت را بر عقاید و هنر ایران به اجمال بیان می کند. به نظر می رسد عدم آشنایی کافی با تاریخ و مرزهای جغرافیایی-سیاسی و تفاوت های آن با مرزهای فرهنگی باعث شده که نویسنده از بده بستان های فرهنگی پیچیده میان ساکنان اولیه فلات ایران(به خصوص ایلامیان) و تمدن بین النهرین غافل باشد و به طور یک جانبه ای تنها به دنبال منابع اقتباسی هنر هخامنشی و قبل از آن باشد. مفهوم تلفیق گرایی را در هنر اسلامی با چنین عباراتی روشن می کند: "رویکردی که در آن سنت های هنری جدید، با ادغام خلاقانه ایده های هنری موجود، تحت تأثیر نیروی محرک یک ایدئولوژی نو، شکل می گیرند"(جنسن، 1388: 275). در بخش هنر اسلامی در بخش شکل گیری هنر اسلامی به تأثیر ساسانیان اشاره می کند. تأثیر شکوه ساسانی را در بناهای غیرمذهبی و کاخ ها ذکر می کند. پس از آن عنوانی دارد به نام "هنر اسلامی و میراث ایرانی" که قابل توجه است. مسجد چهار ایوانی را متأثر از سنت ایوان ایرانی می داند. هنر اسلامی را در 7 بخش تقسیم بندی می کند: دوران شکل گیری، گسترش سبک اسلامی، هنر اسلامی و میراث ایرانی، دوران کلاسیک، هنر و معماری کلاسیک متأخر، سه امپراتوری متأخر، پیوستگی و تغییر در هنر اسلامی. مهم ترین نقاط قوت: توجه بیشتر به معماری ایرانی-اسلامی(نسبت به کتاب های دیگر)توجه به نگارگری؛ مصداق های متعدد هنر ایران به همراه تصاویر؛ توجه به تأثیرات گسترده هنر ایران.

مهم ترین نقاط ضعف:
عدم توجه کافی به هنر پیش از تاریخ ایران؛ عدم توجه به پیوستگی و تداوم هنر ایرانی در طول زمان؛ تبیین نادرست رابط فرهنگی ایران و بین الملل.

هنر ایران در کتاب: هنر در طول زمان، لوری اشنایدر آدامز
چاپ نخست این اثر توسط انتشارات مک گراو-هیل در 1998 انتشار یافت. کتاب آدامز به نظر می رسد گسترش یافته کتاب تاریخ هنر غرب باشد که خود آدامز پیش از آن نوشته شده بود و از محبوبیت زیادی برخوردار بود. آدامز بخش ابتدایی هنر ایران را به ایلام اختصاص داده است. ترکیب شکل های انتزاعی و نقوش حیوانی را از ویژگی های هنر ایران می داند. شیوه چکیده نگاری ایلامیان را تحسین می کند. ظرف با شکل بزکوهی را بررسی می کند و به رابطه خوبی که میان تصاویر نقاشی شده و شکل سه بعدی ظرف ایجاد شده اشاره می کند. آدامز بدون اشاره به ابهامات فراوانی که از زرتشت انگاشتن هخامنشیان وجود دارد، هخامنشیان را پیرو آیین زرتشت می داند و از آن نتایج متعاقبی می گیرد.(scheider Adams,2002: 75) نمونه های آثار ذکر شده از هنر ایران در کتاب بسیار کم و محدود به چند اثر سفال ایلامی، تخت جمشید، و آثار فلزکاری هخامنشیان می باشد. در این کتاب ذکری از ابداعات در عرصه معماری و هنرهای تجسمی در دوره اسلامی نیامده است. این اشارات محدود و مخدوش برای کتابی که عنوان تاریخ هنر جهان را در خود دارد به هیچ وجه کافی نیست.
مهم ترین نقاط قوت:-
مهم ترین نقاط ضعف:
حجم بسیار کم اختصاص داده شده به هنر ایرانی در حالی که هنر تمدن های چین و ژاپن فصل جداگانه ای به خود اختصاص داده اند؛ بی توجهی بسیار به هنر معماری ایرانی و اسلامی

هنر ایران در کتاب: تاریخ هنر، مریلین استوکستاد

چاپ نخست این اثر توسط انتشارات پرنتیس-هال در 1995 در دو جلد به چاپ رسید. یکی از ویژگی های مهم این کتاب استوکستاد برقرارکردن تعادل میان تحلیل های فرم گرایانه و شمایل نگارانه با زمینه شکل گیری آن هاست. چنان که هنرهای بصری را به صورت قطعه ای از جهان بزرگ تر به حساب می آورند. جهانی که جغرافیا، سیاست، مذهب، اقتصاد، فلسفه و زندگی اجتماعی را هم در برمی گیرد. کتاب دو جلدی استوکستاد هنر ایران را از تمدن ایلام با توصیف های فرم گرایانه از نقش بز منقوش بر تنگ شوش آغاز می کند. از شوش به عنوان مرکز سفال در آن عصر یاد می کند. در قسمت بررسی هنر هخامنشی از منابع اقتباس ستون ها و همزمان از ابداعات و سلیقه کلی حاکم بر ستون ها و نقش برجسته ها یاد می کند و این را از ویژگی های چند فرهنگی بودن امپراتوری هخامنشی می داند.(stokstad,1999,87) در این کتاب هم هنر اشکانی و ساسانی مورد غفلت واقع شده؛ چنان که در بخش هنر اسلامی گرچه از خوشنویسی، فلزکاری سلجوقی و برخی آثار معماری سخن گفته شده است اما این ها نقش تعیین کننده ایران در هنر اسلامی را برای خواننده روشن نخواهد کرد. تعداد مثال ها و توصیفات ریزبینانه، کتاب استوکستاد را از سه کتاب دیگر متمایز می کند. استوکستاد در نوشتن لحنی کنترل شده، توصیفی غیر متعصبانه دارد.
مهم ترین نقاط قوت: جامع بودن (بیش از هزار و صد صفحه)؛ درک درستی از جغرافیا و تاریخ بین النهرین دارد؛ توجه به تکنیک های ساخت آثار هنری (مثلاً گردنبد هخامنشی)؛ به روز بودن کتاب، به نسبت سه کتاب دیگر مثال های بیشتر و دید جامع تری نسبت به هنر ایران دارد.
مهم ترین نقاط ضعف: عدم توجه کافی به معماری صفوی؛ حجم کم مطالب مربوط به ایران.

نتیجه گیری

در پایان بر اساس نمونه های ذکر شده و استدلال های بیان شده می توان نواقص کیفی و کمی در پرداختن به هنر ایران را ناشی از سه عامل زیر دانست: الف-پیچیدگی های ذاتی فرهنگ ایرانی که می تواند دلایلی چون گستردگی جغرافیایی، تنوع قومی-مذهبی و تاریخ پرتلاطم سیاسی داشته باشد. غفلت از هر کدام از این پیچیدگی ها می تواند باعث فهم نادرست از ظرافت های هنر ایران شود.ب-پارادایم های تاریخ هنر به طور کلی نیازمند بازبینی و بررسی دوباره است. تاریخ هنر با پیش فرض های پیشین در تبیین هنر غیرغربی و حتی هنرهای جدید عصر حاضر ناتوان است. چنانکه جنبش های انتقادی جدید (مانند نظریه پسااستعماری) هر کدام بر بخشی از این کاستی ها انگشت گذاشته اند.ج-از دید بیرونی، ددیگاه های استعماری حاکم بر این عرصه باعث شده تا جلوه های این هنر به درستی شناخته نشود و در خوشبینانه ترین حالت با دست کم گرفتن نوآوری ها و نادیده انگاشتن آثار بدیع آن، بسیاری از گوشه های آن هنوز ناشناخته باشد. بر این اساس کیفیت نگارش تاریخ هنر ایران را در آثار بررسی شده باید ناقص و ناکافی دانست. از دید داخلی، نبود برنامه ریزی مشخص از سوی نهادهای مربوط برای تدوین تاریخ جامع هنر ایران و رخوت حاکم بر این عرصه مهم ترین مشکلات پژوهش در هنر ایران است. چنان که جامع ترین کتاب هنر ایران (کتاب سیری در هنر ایران پوپ) که در دسترس پژوهشگران این عرصه است مربوط به چندین دهه قبل و حاصل کار محققان خارجی است. در پایان باید این موضوع را در نظر داشت که بدون شک مسئولیت اصلی معرفی هنر ایران به جهان بر دوش خود اهالی این فرهنگ است.

جدول 1- بسامد حضور آثار شاخص (17) هنر ایران در 4 کتاب مورد بررسی (مأخذ نگارنده)
عنوان بحث/ نویسندگان
گاردنر
جنسن
استوکستاد
اشنایدر آدامز
سفالگری پیش از تاریخ
*
*
*
مفرغینه های لرستان
*
*
آثار تمدن ایلام
*
*
تخت جمشید
*
*
*
*
فلزکاری هخامنشی
*
*
سکه های ایرانی
*
فرش ایرانی
*
*
*
*
معماری ساسانی
*
تأثیر ساسانی بر هنر اسلامی
*
*
فلزکاری سلجوقی
*
*
معماری قرن 9 و 10
*
نگارگری ایرانی و بهزاد
*
*
*
خوشنویسی
*
*
معماری سده 11 تا 12
*
معماری صفوی
*
*
تأثیرات هنر ایران بر هند گورکانی
*
*

پی نوشت ها :
1-Helen Gardner
2-Horst waldemar Janson
3- Marilyn stokstad
4- Lauire schneider Adams
5- Historicism
6- petrarch
7- محمدعلی همایون کاتوزیان استاد دانشگاه آکسفورد در بخش مطالعات شرقی است. از او کتابهای زیادی در حوزه تاریخ و اقتصاد و ادبیات چاپ شده و از صاحب نظران جامعه شناسی تاریخی ایران است.
8- social History of Art
9- postcolonial Theory ادوارد سعید و گایاتری چاکراورتی اسپیواک هر کدام به روش خود در بنا ساختن نظریه پسااستعماری نقش داشتند. ادوارد سعید در مهم ترین کار خود یعنی کتاب شرق شناسی به بررسی تصاویری که اروپاییان از شرق و به خصوص خاورمیانه ارائه می دهند، می پردازد تا نشان دهد که چگونه قالب ذهنی شرق شناسی به مطالعات دانشگاهی در اروپا شکل داده است. کتاب نه تنها از پیش فرض های غلط غربیان در مواجهه با شرق پرده بر می دارد بلکه جنبه های عمیقاً سیاسی و استعماری تعمیم این دیدگاه ها را روشن می کند. او با ذکر منابع متعدد از نوشته های جهانگردان، نویسندگان و فیلسوفان به موارد فراوانی اشاره می کند که شرقیان در آن ها با صفاتی چون احمق، بی فرهنگ و شهوتران نام برده شده اند. این نشان از آن دارد که دیدگاه اغلب اروپاییان (چه مردم عادی و چه حتی نخبگان) در مورد شرق از دیرباز تا امروز مشحون از پیش فرض های تحقیرکننده بوده است.
10-Edward said ادوارد سعید منتقد ادبی و فعال سیاسی از تأثیرگذارترین متفکران قرن حاضر است. او در بیت المقدس در خانواده ای مسیحی و ثروتمند به دنیا آمد. در پرینستون و هاروارد ادبیات تطبیقی خواند. او در عرصه ادبیات منتقدی تیزبین و در حوزه سیاست کنشگری پرشور بود. در نظر ادوارد سعید فرهنگ و سیاست جدایی ناپذیرند چنان که زندگی او به خوبی این امتزاج را نشان می دهد. نظریه پسااستعماری حاصل تحقیق پردامنه او در کتاب شرق شناسی است و تا زمانه ما تاثیر گسترده و پایداری بر گفتمان های سیاسی و فرهنگی رایج گذاشته است.
11- orientalism. شرق شناسی در معنای عام آن از زبان خود ادوارد سعید عبارت از نوعی سبک تفکر است که بر بنای یک تمایز هستی شناختی و معرفت شناختی بین شرق و (در غالب موارد) غرب قرار دارد وبه طور ضمنی اشاره به روحیه آمرانه دست بالای استعمارگران قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دارد.
12- orientalism painters, تعداد زیادی از هنرمندان غربی قرن 19 را شامل می شود؛ کسانی که موضوع کارشان حرمسراها، برده ها و زنان شرقی بود. این واژه بیشتر به نقاش فرانسوی اشاره دارد گرچه نقاشان اروپایی دیگر از جمله انگلیسی ها هم به چنین موضوعاتی می پرداختند. صحنه های اگزوتیک و شهوت انگیزی که این نقاشان عرضه می کردند به خصوص در فرانسه بسیار محبوبیت داشت. ژروم مهم ترین آن ها و اوژن فرومتین، رودولف ارنست،و جان فردریک لویس از دیگر نقاشان اورینتالیست هستند.
13- Exotic، چیزی که به واسطه غریب بودن، جذاب بنماید.
14- کتاب هنر در گذر زمان نوشته هلن گاردنر نخست در 1926 انتشار یافت. چاپ نخست آن در ایران پاییز 1365 انتشار یافته است؛ و ترجمه ویرایش ششم از این کتاب بوده است. آخرین ویرایش کتاب که ویرایش سیزدهم آن می باشد در سال 2005 انجام گرفته است. از چاپ اول تاکنون بازبینی های بسیاری در این کتاب انجام گرفته و موارد بسیاری به آن افزوده شده است. این تحقیق بر اساس چاپ هشتم این کتاب انجام گرفته است.
15- این کتاب از چاپ نخست تاکنون بارها ویرایش شده است. ترجمه فارسی جدیدی که از آن به چاپ رسیده است برگردانی از ویرایش هفتم آن است.
16- Erwin panofsky
17- در این جدول تنها آثاری از هنر ایران آورده شده که در چهار کتاب مورد بررسی به آن ها پرداخته شده است.
منابع تحقیق :
-آژند، یعقوب(1387)، حمایت و هنرپروری و زوایای پنهان در تاریخ هنر ایران. گلستان هنر، 13.6.
- اشنایدر، آدامز، لوری(1388). روش شناسی هنر، علی معصومی، تهران. نظر.
-بهار، مهرداد(1387). از اسطوره تا تاریخ. ابوالقاسم اسماعیل پور، تهران. چشمه
- تجویدی، اکبر(1385). دشواری های نگارش تاریخ هنر ایران. گلستان هنر.10.7
- تکمیل همایون، ناصر(1380). گستره فرهنگی و مرزهای تاریخی ایران زمین. تهران. نشر دفتر پژوهش های فرهنگی
- جنسن، هورست والدمار (1388)، تاریخ هنر، فرزان سجودی و دیگران. تهران، انتشارات فرهنگسرای میردشتی
-داوری اردکانی، رضا(1379)، درباره غرب، تهران. هرمس.
- سردار، ضیاء الدین(1387)، شرق شناسی، محمدعلی قاسمی، تهران. پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
- سعید ادوارد، (1377). شرق شناسی. عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- شفیعی کدکنی، محمدرضا(1389). تلقی قدما از وطن، بخارا.75. 33.
- عضدانلو، حمید(1383). ادوارد سعید، تهران. نشر پژوهش های فرهنگی.
- فرنی، اریک، (1388)، روش های تاریخنگاری هنر و سیر تحول آن ها. خیال. 10.65
- فکوهی، ناصر(1385). پاره های انسان شناسی، تهران. نشر نی.
- قره باغی، علی اصغر(1379). پایان و مرگ تاریخ هنر، گلستانه. 19. 42.
- کاتوزیان، محمدعلی همایون (1389). خلقیات ما ایرانیان. مهرنامه.2. 45-46.
- گاردنر، هلن(1386). هنر در گذرزمان، محمدتقی فرامرزی، تهران، آگه و نگاه.
-هایدماینر، ورنن(1387). تاریخ تاریخ هنر، مسعود قاسمیان، تهران: سمت و فرهنگستان هنر.
De Alleva Anne,(2005),Methods and theories of art.London:Laurence king
-Emerling,Jae,(2005).Theory for Art History.London:Routledge
-Harris.Jonathan,(2001),The new art history,A critical introduction.London:Routledge
-pooke,Grant&Newall,Diana,(2008),Art History,The Basic.London:Rotledge
-preziosi,Donald,(1989).Rethinking Art History New Haven& london yale university press
-schneider Adams,Laurie.(2002),Art across time (2th deition).New york:McGraw-Hill
-stokstad,meryline,(1999),History of Art.New york:Harry N.Abrams
منبع :نشریه کتاب ماه هنر شماره 172، دی 1391
راسخون
 
بالا