معرفی کتاب

abdolghani

عضو فعال داستان
سلام دوستان این پست گذاشته شده تاشما کتابی رومعرفی کنید وخلاصه ای ازآن رو بذارید
اولیش ورمن میذارم

کتاب عسل بانو
خلاصه داستان درمورد دختری هست که نزدعموش زندگی می کنه وبعدازسالها یک روزقصه زندگی پدرومادرش رومی شنوه وبعدازاون دیگه می گه نمیخ وام پدرم روببینم و...............
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام عبدالغنی جان خسته نباشی جستار خوبیه البته اگر مشخصات کامل کتاب رو بگذارید شامل اسم نویسنده تعداد صفحات ناشر کتاب رو هم ذکر کنید
 

good_girl

عضو جدید
سلام دوستان این پست گذاشته شده تاشما کتابی رومعرفی کنید وخلاصه ای ازآن رو بذارید
اولیش ورمن میذارم

کتاب عسل بانو
خلاصه داستان درمورد دختری هست که نزدعموش زندگی می کنه وبعدازسالها یک روزقصه زندگی پدرومادرش رومی شنوه وبعدازاون دیگه می گه نمیخ وام پدرم روببینم و...............
و همچنین اگه لینکی واسه دانلود داره بذارین ممنون میشیم :smile::)
 

abdolghani

عضو فعال داستان
سلام دوست عزیز من این پست روبرای کسایی گذاشتم که کتابی رومی خوان درخواست بشه یا خوندن قشنگ بوده ومی خوان به بقیه معرفی کن این کتاب تایپ نشده که برای دانلود بذارمش خودم تایپش میک نم البته بعداز این دو کتابی که دردست تایپ دارم
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
كتاب خاله بازي
نويسنده بلقيس سليماني
انتشارات ققنوس
قيمت 3800 تومان

نوشته ي پشت جلد كتاب:
(( خانم دكتر گفت : اين هم ليلي شما جناب مسعود خان صحيح و سالم از اين به بعد هم بيشتر مواظبش باش.
دسته گل را به طرفش دراز كردم. روشنك پقي زد زير خنده و خانم دكتر گفت: چرا مثل مجسمه وايسادين بشينين تا روشنك از خنده غش نكرده
بلقيس سليماني نويسنده رمان ستوده شده بازي آخر بانو در رمان خاله بازي نسلي را باز مي خواند كه جهان و بنيادهايش را ديگرگون مي خواست نسلي كه نقش هاي ازلي را ابدي نمي خواست و ...
اين مرد يك آقاي سنتي به تمام معناست تو چطور متوجه نشدي ؟ چرا فكر كردي اين مرد به پاي تو مي سوزد و مي سازد؟ چرا فكر كردي آن شور و شر عدالت طلبي و آزادي خواهي مخصوص دوران جواني مانع از بروز شخصيت واقعي اش مي شود؟ ما ادامه سر راست پدران و مادرانمان هستيم !ابله! ))


من اين كتاب رو از نمايشگاه كتاب امسال خريدم به نظر من كتاب خوبي بود و برگرفته از واقعيت به يه بار خوندنش مي ارزيد.
 

Alborz Rad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عقاید یک دلقک

عقاید یک دلقک

عقاید یک دلقک

کتاب عقاید یک دلقک نوشتهٔ هاینریش بل (Heinrich Boll) نویسندهٔ آلمانی است که در ۱۹۶۳ نوشته شده‌است.
خلاصه داستان



این کتاب دربارهٔ دلقکی به نام شنیر است که همسرش ماری او را ترک کرده و به همین دلیل دچار افسردگی شده و مرض‌های همیشگی‌اش، مالیخولیا و سردرد تشدید یافته. از این رو برای تسکین آلام خود به مشروب رو آورده‌است. به قول خودش «دلقکی که به مشروب روی بیاورد، زودتر از یک شیروانی ساز مست سقوط می‌کند». فقط دو چیز این دردها را تسکین می‌دهند. مشروب و ماری. مشروب یک تسکین موقتیست ولی ماری نه. ولی او رفته.

او بعد از افتضاحی که در یکی از نمایش‌هایش به وجود می‌آورد و پایش را مصدوم می‌کند، به بن محل زندگی اش (که کمتر از دو سه هفته در سال در آن جاست) باز می‌گردد. به این دلیل که او آدم ولخرجی است دیگر حتی یک پنی هم برایش نمانده. به همین دلیل دفترچه تلفنش را باز می‌کند و شروع به تماس با آشنایان می‌گیرد. در این میان بارها به گذشته می‌رود و خاطراتش را می‌گوید.

ماری همسر او یک کاتولیک بوده و در جوانی با هم فرار کرده‌اند و بدون اینکه با هم ازدواج کنند با هم رابطه داشته‌اند. این امر ماری را عذاب می‌داده و بالاخره روزی از او فرار می‌کند.
 

Alborz Rad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلاخ‌خانه شماره پنج رمان !!

سلاخ‌خانه شماره پنج رمان !!

سلاخ‌خانه شماره پنج رمان مشهور کرت ونه‌گات نویسنده معاصر آمریکایی است.

ونه‌گات کتاب را بر اساس تجارب شخصی خویش در جنگ جهانی دوم درباره واقعه بمباران شهر درسدن آلمان توسط متفقین نوشته‌است. کتاب درباره بیلی پیل گریم سرباز آمریکایی است که در زمان جنگ جهانی دوم در شهر درسدن حضور دارد و در زمان بمباران در سلاخ‌خانه‌ای در زیرزمین پناه می‌گیرد.

کتاب از جمله رمان‌های پست‌مدرنیستی قرن بیستم است.

این کتاب توسط علی اصغر بهرامی به فارسی ترجمه شده‌است و توسط انتشارات "روشنگران و مطالعات زنان" منتشر شده است.


کورت وَنِگات جونیور (به انگلیسی: Kurt Vonnegut, Jr)‏ نویسندهٔ آمریکایی بود. آثار او غالباً ترکیبی از طنزی سیاه و مایه‌های علمی‌تخیلی است که از میان آنها گهوارهٔ گربه (۱۹۶۳)، سلاخ‌خانهٔ شمارهٔ پنج (۱۹۶۹) و صبحانهٔ قهرمانان (۱۹۷۳) بیشتر مورد ستایش قرار گرفته‌اند.

زندگی

کورت ونگات در شهر ایندیاناپولیس در ایالت ایندیانا به دنیا آمد. پس از آن که در رشتهٔ زیست‌شیمی از دانشگاه کورنل فارغ‌التحصیل شد، در ارتش نام‌نویسی کرد و برای نبرد در جنگ جهانی دوم به اروپا اعزام شد. او خیلی زود به دست نیروهای آلمانی اسیر و در درسدن زندانی شد، و در نتیجه شاهد بمباران این شهر توسط بمب‌افکن‌های متفقین بود که بیش از صد و سی و پنج هزار نفر کشته به جا گذاشت. پس از پایان جنگ و بازگشت به ایالات متحدهٔ آمریکا، در دانشگاه شیکاگو به تحصیل مردم‌شناسی پرداخت و سپس به عنوان تبلیغات‌چی برای شکت جنرال الکتریک مشغول به کار شد، تا سال ۱۹۵۱ که با نهایی شدن انتشار اولین کتابش، پیانوی خودکار، این کار را ترک کرد و تمام‌وقت مشغول نویسندگی شد.کورت ونگات در روز ۱۱ آوریل ۲۰۰۷ در سن هشتاد و چهار سالگی در منزل شخصی خود درگذشت. علت مرگ وی صدمه مغزی ناشی از سقوط اعلام شد





گزیده آثار
رمان ها

* ‍پیانوی خودنواز (۱۹۵۲)
* آژیرهای هیولا (۱۹۵۹)
* شب مادر (۱۹۶۱)
* گهوارهٔ گربه (۱۹۶۳)
* خدا شما را حفظ کند، آقای رزواتر (۱۹۶۵)
* سلاخ‌خانهٔ شمارهٔ پنج (۱۹۶۹)
* صبحانهٔ قهرمانان (۱۹۷۳)
* اسلپ استیک (۱۹۷۶)
* محبوس (۱۹۷۹)
* مجمع الجزایر گالاپاگوس (۱۹۸۵)
* ریش آبی (۱۹۸۷)
* زمان لرزه (۱۹۹۷)
* مرد بی‌وطن (۲۰۰۵)

مجموعه داستان ها

* قناری در خانه گربه(۱۹۶۱)
* به خانه میمون خوش آمدید (۱۹۶۷)
* انفیه دان باگومبو (۱۹۹۹)
* خدا شما را حفظ کند، دکتر کورکیان (۱۹۹۹)

نمایش نامه ها

* تولدت مبارک وندا جون (۱۹۷۱)
 

mohandes_sh

عضو جدید
با سلام خدمت دوستان مهندس
:)
سايتي در زمينه كتاب هاي مهندسي مكانيك معرفي مي كنم كه اميدوارم دوستان كتاب‌هاي مورد نظرشون را در اين سايت بيابند
http://www.andishehsara.orghttp://www.andishehsara.orgفهرستhttp://www.andishehsara.orgفهرست
فهرست
مطالب و مقدمه ي برخي از اين كتاب‌ها در وبلاگ معرفي كتاب آورده شده است.
http://moarefieketab.blogfa.com
 
آخرین ویرایش:

arash3566

عضو جدید
کاربر ممتاز
معرفی کتاب زیبای "دایی جان ناپلئون"

معرفی کتاب زیبای "دایی جان ناپلئون"

سلام خدمت همه دوستان، می خوام کتاب زیبای "دایی جان ناپلئون" رو خدمتتون معرفی کنم.
نویسنده
ایرج پزشکزاد
چاپ
نخستین چاپ: ۱۳۴۹
موضوع
رمان فارسی










دایی جان ناپلئون نام اثری طنز از طنزپرداز نامی ایران، ایرج پزشکزاد است که در سال ۱۳۴۹ خورشیدی به رشتهٔ تحریر درآمده‌است.
شناخته شده‌ترین شخصیت این داستان، شخصیت «دایی‌جان ناپلئون» است که آشناترین شخصیتی است که تاکنون در ادبیات ایران ساخته شده‌است.
در سال ۱۳۵۵ خورشیدی ناصر تقوایی مجموعهٔ تلویزیونی دایی جان ناپلئون را از روی این کتاب ساخت.


درباره کتاب:

کتاب دایی جان ناپلئون جزو پر فروش‌ترین کتاب‌های ایرانی است و شخصیت‌های آن الگوهای ملی هستند. به دیگر بیان، تبلور شخصیت‌های کتاب را می‌توان در جامعهٔ ایرانی یافت. کتاب دائی جان ناپلئون با لحنی طنز آمیز و دلنشین برخی صفات مردم ایران را در قالب داستانی پر نشیب و فراز و جذاب به ریشخند می‌گیرد. کتاب خواننده را ضمن لذت بردن از طنز شیرین کتاب به تفکر وا می‌دارد.
شخصیت دایی جان ناپلئون تبلور قشر وسیعی از مردم ایران است که با ساده اندیشی بجای ریشه یابی و پرداختن به امور اصلی از طریق تفکر با خیال پردازی و رویا بافی همواره به اموری توجه می‌کنند که اصولا وجود خارجی ندارند و دچار توهم انگلیسی ترسی هستند. شخصیت سعید عاشق پیشه جوان و کم تجربه ایست که به قیمت شکست در عشقش در می‌یابد، پیروی از احساسات به نحوی کورکورانه عاقبتی جز سیلی خوردن از دست روزگار ندارد.
ولی سعید در آخر داستان به لطف می و بیان شیوای مرشد و تکیه گاه خود عمو اسدالله حقیقت را می‌یابد. عمو اسدالله شخصیت دوست داشتنی و شیرینی را متجلی می‌سازد که تلخی‌های روزگار از او مردی با تجربه و آسان گیر ساخته‌است که زندگی در لحظه را به هیچ عشق یک طرفه‌ای نمی‌فروشد. عمو اسدالله در بخشی پایانی از این کتاب در حالی که گیلاس شرابی برای سعید می‌ریزد خطاب به سعید جوان می‌گوید «تن آدم تو کارخونه ننه آدم ساخته می‌شه ولی روح آدم تو کارخونه زندگی».
این کتاب بدلیل طنز شیرین و تجسم هنرمندانه خصوصیات مردم ایران در غلبه احساسات بر خرد یکی از شاهکارهای ادبیات ایرانی به شمار می‌رود.
 

پیوست ها

  • Daee Jan Napelon.pdf
    3.5 مگایابت · بازدیدها: 0

arash3566

عضو جدید
کاربر ممتاز
صد سال تنهایی

صد سال تنهایی

"صد سال تنهایی "(به اسپانیایی: Cien años de soledad) نام رمانی به زبان اسپانیایی نوشته "گابریل گارسیا مارکز" است. او در سال ۱۹۶۵ شروع به نوشتن رمان صد سال تنهایی کرد و آن را در سال ۱۹۶۷ به پایان رساند. صد سال تنهایی در بوینس آیرس منتشر شد و با تیراژ ۸۰۰۰ نسخه ای به موفقیتی بزرگ و چشمگیر رسید و به عقیدهٔ اکثر منتقدان شاهکار او به شمار می‌رود. او در سال ۱۹۸۲ برای این رمان، برندهٔ جایزه نوبل ادبیات بوده است.


درباره صد سال تنهایی

در این رمان به شرح زندگی شش نسل خانواده بوئندیا پرداخته شده‌است که نسل اول آن‌ها در دهکده‌ای به نام ماکوندو ساکن می‌شود. شباهت اسامی شخصیت ها و شباهت های ظاهری و خلقی بعضی از افراد داستان و گاهی ترکیب اسامی افراد نسل پیش خانواده برای نسل بعدی ، روایت از روح مشترک زنده در طی نسل های متوالی این خانواده دارد. سراسر داستان مملو از شخصیت هایی است که می آیند ، مدتی با قصه همراهی می کنند، و خیلی زود در بین صفحات داستان ناپدید می شوند اما خصوصیات ظاهری، رفتاری و گاهی بخشی از نام آنها به نسل بعد منتقل می شود. اما به نظر من محبوب ترین شخصیت داستان متعلق به سرهنگ آئورلیانو بوئندیا است که زندگی خود را وقف مبارزه علیه ستمگران و وابستگاهن به قدرت های خارجی می کند و نسل آخر خانواده چیزی جز داستانی مبهم و افسانه وار از او به یاد نمی آورد. ناپدید شدن و مرگ بعضی از شخصیت‌های داستان به جادویی شدن روایت‌ها می‌افزاید. صعود رمدیوس به آسمان درست مقابل چشم دیگران کشته شدن همه پسران سرهنگ آئورلیانو بوئندیا که از زنان در جبهه جنگ به وجود آمده‌اند توسط افراد ناشناس از طربق هدف گلوله قرار دادن پیشانی آنها که علامت صلیب داشته و طعمه مورچه‌ها شدن آئورلیانو نوزاد تازه به دنیا آمده آمارانتا اورسولا از این موارد است.
داستان از زبان سوم شخص حکایت می‌شود. سبک این رمان رئالیسم جادویی است. مارکز با نوشتن از کولیها از همان ابتدای رمان به شرح کارهای جادویی آنها می‌پردازد و شگفتی‌های مربوط به حضور آنها در دهکده را در خلال داستان کش و قوس می‌دهد تا حوادثی که به واقعیت زندگی در کلمبیا شباهت دارند با جادوهایی که در این داستان رخ می‌دهند ادغام شده و سبک رئالیسم جادویی به وجود آید.

این کتاب چندین بار توسط مترجمان گوناگون به فارسی ترجمه شده‌است که معروفترین آنها ترجمه بهمن فرزانه است، که البته از روی نسخه اسپانیولی (زبان اصلی) آن نیست.

- بهمن فرزانه. انتشارات امیرکبیر.
- مريم فيروزبخت. انتشارات حكايتي دگر. تهران 1389

مطالعه این کتاب زیبا را از دست ندهید، "صد سال تنهایی " کتابی ست که هیچگاه آن را زمین نخواهید گذاشت و پس از خواندن هیچگاه از یاد نخواهید برد.
 

arash3566

عضو جدید
کاربر ممتاز
معرفی رمان "ناتور دشت"

معرفی رمان "ناتور دشت"

"ناتور دشت" (The Catcher in the Rye) مشهورترین اثر نویسنده آمریکایی "جروم دیوید سالینجر" است. این رمان در سال ۱۹۵۱منتشر گردید.


خلاصه داستان

هولدن کالفیلد نوجوانی هفده ساله است که در لحظهٔ آغاز رمان، در یک مرکز درمانی بستری است و ظاهراً قصد دارد آن‌چه که پیش از رسیدن به این‌جا از سر گذرانده برای کسی تعریف کند و همین‌کار را هم می‌کند و رمان نیز بر همین پایه شکل می‌گیرد. در زمان اتفاق‌افتادن ماجراهای داستان، هولدن یک پسربچهٔ شانزده‌ساله‌است که در مدرسهٔ شبانه‌روزی «پنسی» تحصیل می‌کند و حالا در آستانهٔ کریسمس به علت ضعف تحصیلی (او چهار درس از پنج درس‌اش را مردود شده و تنها در درس انگلیسی نمرهٔ قبولی آورده‌است) از دبیرستان اخراج شده و باید به خانه‌شان در نیویورک برگردد.

تمام ماجراهای داستان طی همین سه روزی (شنبه، یک شنبه و دوشنبه) که هولدن از مدرسه برای رفتن به خانه خارج می‌شود اتفاق می‌افتد.او می‌خواهد تا چهارشنبه که نامهٔ مدیر راجع به اخراج او به دست پدر و مادرش می‌رسد و آب‌ها کمی از آسیاب می‌افتد به خانه بازنگردد به همین‌خاطر از زمانی که از مدرسه خارج می‌شود دو روز را سرگردان و بدون مکان مشخصی سپری می‌کند و این دو روز سفر و گشت‌وگذار، نمادی است از سفر هولدن از کودکی به دنیای جوانی و از دست دادن معصومیت‌اش در جامعهٔ پر هرج و مرج آمریکا. علاوه بر اتفاقاتی که برای هولدن می افتد آنچه بر جذابیت داستان می افزاید شخصیت هولدن و نگاهی ست که به مسائل پیرامونش دارد. اظهار نظر های او در خصوص افرادی که با آنها برخورد می کند و احساسی که از مواجهه با دیگران به او دست می دهد حس همزاد پنداری خواننده را برمی انگیزد.

"هولدن کالفیلد" شخصیت اصلی "ناتور دشت" در نظرسنجی مجله کتاب (Book Magazine) عنوان دومین شخصیت ادبی جهان را به دست آورد.

این کتاب دو بار، ابتدا در دهه چهل شمسی (1345 توسط انتشارات مینا) توسط احمد کریمی و بار دیگر در دهه هفتاد به قلم محمد نجفی به فارسی ترجمه شده‌است.
 

sara12345

عضو جدید
رمان بادبادک باز از خالد حسینی

کتابش در مورد زندگی مردم افغانستان هست و جز پرفروشترین کتابها در امریکا هم شده بود.

بادبادک‌باز (به انگلیسی: The Kite Runner)‏ نخستین اثر منتشر شدهٔ خالد حسینی، رمانی به زبان انگلیسی است. این رمان نخستین اثر یک نویسنده افغانستانی به زبان انگلیسی محسوب می‌شود. در سال ۲۰۰۷ فیلمی بر اساس این کتاب ساخته شد.

داستان از زبان امیر روایت می‌شود، امیر یک نویسنده افغانستانی از تبار پشتون ساکن کالیفرنیا است که برای نجات یک بچه راهی افغانستان می‌شود، افغانستانی که در تحت حاکمیت طالبان است و یکی از سخت‌ترین دوران تاریخ چند هزار ساله اش را سپری می‌کند و به بهانه این سفر به افغانستان امیر داستان زندگی اش را تعریف می‌کند. روایت این رمان دوستی امیر با حسن (پسر هزاره‌ای و شیعه) است که امیر در سن ۱۲ سالگی به یار همیشگی خود خیانت می‌کند و این گناه تا سال‌ها مانند یک استخوان در گلویش گیر می‌کند و حتی شادترین لحظات زندگی را برای او تیره و تار می‌کند.

در سال ۷۹ با حمله روس‌ها به افغانستان امیر با پدرش (بابا) از افغانستان فراری می‌شوند و تمام روزهای تلخ و شیرین گذشته را هم با ذهن خود به فریمانت می‌برند.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
"یک"
کوانتوم، عرفان و درمان




موضوع:
نظریه ی شعور و بررسی فلسفه ی پزشکی هومیوپاتی به وسیله ی آن

نویسنده:
دکتر مسعود ناصری

ناشر:
نشر مثلث
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
استاد عشق



موضوع:

نگاهی به زندگی و تلاشهای پروفسور محمود حسابی

نویسنده:

ایرج حسابی

ناشر:

سازملن چاپ و انتشارات

سال انتشار:

چاپ سی و پنجم 1388

معرفی کتاب:

استاد در سال 1281 (هـ. ش) از پدر و مادری تفرشی در تهران متولد شدند.

چهار سال از دوران کودکی رادر تهران سپری نموده بودند که به همراه خانواده (پدر، مادر، برادر)

عازم شامات شدند. در 7 سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در بیروت،

با تنگدستی و مرارت‏های دور از وطن، درمدرسه کشیش‏های فرانسوی آغاز کردند

و همزمان، توسط مادر فداکار، متدین و فاضله خود (خانم گوهرشاد حسابی) تحت آموزش تعلیمات مذهبی

و ادبیات فارسی قرار گرفتند. استاد، قرآن کریم را حفظ و به آن اعتقادی ژرف داشتند.

دیوان حافظ را نیز از بر داشتته و به بوستان و گلستان سعدی، شاهنامه فردوسی،

مثنوی مولوی، منشآت قائم مقام اشراف داشتند.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
انسان در جستجوی معنی



موضوع: معنا درمانی
نویسنده: ویکتور فرانکل
مترجم: نهضت صالحیان، مهین میلانی
ناشر: انتشارات درسا
سال انتشار: چاپ هفدهم 1385

مروری بر کتاب
نقش لوگوتراپیست وسعت بخشیدن به میدان دید بیمار است، تا آنجایی که معنی و ارزش**ها در میدان دید و حیطه خودآگاه بیمار قرار گیرد. کسی که چرایی زندگی را یافته است، با هر چگونه*ای خواهد ساخت. رنج وقتی معنا یافت، معنایی چون گذشت و فداکاری، دیگر آزاردهنده نیست. لوگوتراپی با در نظر گرفتن گذرایی هستی و وجود انسانی به جای بدبینی و انزوا، انسان را به تلاش و فعالیت فرا می*خواند.اگر رنج را شجاعانه بپذیریم تا واپسین دم، زندگی معنی خواهد داشت. پس می*توان گفت معنای زندگی امری مشروط نیست زیرا معنای زندگی می*تواند حتی معنی بالقوه درد و رنج را نیز در بر گیرد.
در این کتاب ما با هسته مرکزی اگزیستانسیالیسم رویاروی می*شویم که اگر زندگی کردن رنج بردن است برای زندگی باید ناگزیر معنایی در رنج بردن یافت. لوگوتراپی روشی است که کمتر به گذشته توجه دارد و به درون*نگری هم ارج چندانی نمی*نهد، درازاء توجه بیشتری به آینده، وظیفه، مسؤولیت، معنی و هدفی دارد که فرد باید زندگی آتی خود را صرف آن کند.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قمار عاشقانه




موضوع: عرفانی
نویسنده: دکتر عبدالکریم سروش
ناشر: صراط

معرفی کتاب:

این کتاب مجموعه ای از مقالات دکتر سروش درباره مولانا و برخورد او با شمس و... است. مقالات به نکات ظریف و ناگفته ای در شناخت شخصیت مولانا و شمس تبریزی اشاره می کنند.در مقاله ای تحت عنوان «موسی و شبان و رازهای پنهان» به نکاتی تازه درباره داستان معروف موسی و شبان می پردازد و جنبه های مختلف *آن را بررسی می کند.



مقدمه نویسنده:
خنک آن قماربازی که بباخت آن‏چه بودش
بـنـماند هـیـچـش الاّ هـوس قـمـار دیـگـر

این کتاب، شرح جهش جانانه و جنون‏آمیز جوانمردی است که پیش از آن که صبح معرفت از مشرق سرّش بردمد و «شمس» عشق در افق اقبالش طالع شود، زاهدی با ترس، سجاده‏نشینی باوقار، شیخی زیرک، مرده‏ای گریان، و شمع جمع منبلان بود و وقتی در چنگال «شیخ‏گیر» افتاد و دولت عشق را نصیب برد، زنده‏ای خندان، عاشقی پرّان، یوسفی یوسف زاینده، و آفتابی بی‏سایه شد و این همه را وام‏دار آن بود که دلیرانه و کریمانه و فارغ از بندگی و سلطنت و شریعت و ملت، تن به قضای عشق داد و پا در قماری عاشقانه نهاد و سرخوش از باختن و فارغ از بردن، خان‏ومان خود را به سیل تند عشق سپرد و دیوانه‏ی عشق دیوانه و امّاره‏ی نفس امّاره گشت و فرعون‏وار نه به سوی نیل، بل خلیل‏وار به جانب آتش رفت تا عاقبت ناسوتش در حرم لاهوت نشست و فروخته‏هایش نیکوتر خریده شد و نازکی‏هایش سر از فربهی برون آورد و اسب تجربه‏اش گنبدی کرد و از گردون درگذشت و سینه‏ی جوانمردش شراب‏خانه‏ی عالم گشت.

داستان این قمار شنیدنی و خاطرنواز، که در مواضع مختلف این کتاب، به مناسبت‏های مختلف مکرر شده است، چون قند مکرر، ذائقه‏ی خرد را شیرین می‏کند و ملال خاطر نمی‏افزاید و به پرسشی سترگ در باب شخصیتی سترگ، پاسخی درخور می‏دهد.

امّا علاوه بر آن داستان، نکته‏های چند دیگر، که صاحب آن قلم در طی دوران بلند و خجسته‏ی تعلم از خداوندگار مثنوی آموخته و به مناسبت‏های گوناگون در خطابه‏های خود با مستمعان درمیان نهاده (از قصه‏ی تأویل گرفته تا رأی مولانا در باب شهادت حسین بن علی و ماجرای موسی و شبان و مجادله‏ی ابلیس و معاویه) از ساکنان این سفینه‏اند.

«ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست» و به همین دلیل، این دفتر می‏توانست بسی فربه‏تر از این باشد. لکن «خویش فربه می‏نماییم از پی قربان عید» و تا در رسیدن نوبت آن قربانی، تقدیم این بضاعت فروتنانه موجه می‏نماید. قدیم‏ترین مقالات این کتاب عمری سیزده ساله، و جوان‏ترینش عمری دو ساله دارد. عمر خوانندگان گرانی دراز باد و خدای عزّوجل همگی را مزید عزت و دوام کرامت عطا کناد. بمنّه و کرمه.

عبدالکریم سروش ـ فروردین ماه 1379
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درباره ی نقد ادبی اثر دکتر عبدالحسین فرزاد

کتاب ارزشمندی هست در حوزه ی شناخت عناصر داستانی و همچنین شیوه ها و نظریه های نقد ادبی.
که خیلی روان و همراه با مثال مباحث مختلف رو تبیین کرده.
تو کتابهای نقدی که خوندم این بهتر از بقیه بود و بیشتر بدردم خورد.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کتاب: پاک کن ها

نویسنده: آلن رب گری یه ( نویسنده و فیلم ساز مشهور فرانسوی و بنیانگذاران رمان نو فرانسه و یکی از 40 شخصیت نامیرای ادبیات فرانسه )

ترجمهٔ پرویز شهدی؛ انتشارات دشتستان.


-----------------


بخش هایی از کتاب:


نیم ثانیه برای هر قدم ، یک قدم و نیم در هر متر ، هشتاد قدم در دقیقه . او به میل خود به سوی آینده ای اجتناب ناپذیر و کامل قدم بر می دارد .


چگونه می شود مطلبی را به کسی که حاضر به گوش کردن نیست حالی کرد ؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

نام کتاب :زمانی که یک اثر هنری بودم
نام نویسنده : اریک ایمانوئل اشمیت
دسته : رمان خارجی

زمانی که یک اثر هنری بودم . داستان پسری است که به دلیل احساس حقارت نسیت به برادران مشهور و زیبایش و به خاطر کمبود توجه و عقده حقارت اقدام به خود کشی می کنه.اما در روزی که تصمیم خود کشی می کند با هنرمندی به نام زئوس اشنا می شود و پیشنهادی از این هنرمند دریافت می کند تا او را به اثری هنری تبدیل کند، با دادن تعهدی بر روی برگه ای، خودش و انسانیتش رو در اختیار این مرد قرار می ده تا جسم ای که برای خودش به نازیبایی شهرت داره رو تبدیل به یک پدیده کنه، اما چه سرنوشتی در انتظار این جوان هست؟ مجسمه ای از نوع انسان و حرکت هایش ، اسیر در چنگال خالق اش و یاس بزرگ از این رویداد.

این اثر اعتراضی است به دنیای مدرنیته و هنر معاصر. اشمیت به موقعیت انسان در دنیای معاصر اعتراض می کند، انسانی که اندک اندک تا حد یک شی تنزل می یابد: و هم به آزادی انسان، آن هم در دنیایی که داعیه ای ان را دارد. آنچه ما را با داستان به پیش می برد مبارزه ای تدریجی انسان است برای رسیدن به خویشتن خویش.
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
کتاب دا ک همه خوندن
کتاب شیعه پاسخ میدهد از سید رضاحسینی نسب

کتاب مهدی موعود از محسن امین قمی
کتاب در انتظار امام زمان از سید بهاالدین نجفی
کتاب داستانهایی از لحظات سخت جان دادن از جابر رضوانی

کتاب اخرالزمان از محمد یوسفی از زبان مرحوم کافی
کتاب امام زمان و شیخ مفید از سید جعفر رفیعی

کتاب از کیمیای مهر از فاطمه زاهدی
کتاب راز موفقیت زنان در اجتماع از باربارادی انجلیس ترجمه مهرداد انتظاری


کتاب ارواح مهربان (حالات معنوی بزرگان با امام زمان)از محمد یوسفی

چون زیبان حیفم اومد خلاصه بگم
انشالله استفاده کنید
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
این کتابایی که معرفی میکنم به نظرم ارزش خریدن و خوندن ُ داره

یک افق یک بی نهایت / ساناز فرجی / انتشارات شادان
غوغای همیشه / ساناز فرجی / انتشارات شادان
یک روز دلگیر ابری / تکین حمزه لو / انتشارات شادان
بوسه تقدیر / فرید شجایی / نشر البرز
دریا / ماندانا معینی /
پس کوچه های سکوت / ماندانا معینی /
کسی می آید / مریم ریاحی / نشر پرسمان
همخونه / مریم ریاحی / نشر پرسمان


این آ رو هم لینک دانلودشون ُ میزارم. میتونید دانلود کنید.

چیزهایی هم هست: لینک دانلود
آسمان دیشب ، آسمان امشب: لینک دانلود
آن نیمه دیگر: لینک دانلود
پارلا: لینک دانلود
شاه شطرنج: لینک دانلود
پانتی بنتی: لینک دانلود
زن نبود ، شعله بود ، سوزاند: لینک دانلود
پروانگی یک پروانه: لینک دانلود
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
كتاب" مردان مريخي زنان ونوسي"
براي شناخت زنو شوهر از هم
فوق العاده اس
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
همنوایی شبانه ی ارکستر چوب ها

نویسنده:رضا قاسمی

قیمت:۳۵۰۰تومان

انتشارات نیلوفر

برنده ی جایزه ی بهترین رمان اول سال ۱۳۸۰ بنیاد گلشیری

رمان تحسین شده ی سال ۱۳۸۰ جایزه ی مهرگان ادب

برنده ی بهترین رمان سال ۱۳۸۰ منتقدین مطبوعات
---------------------
راوي، فردي است در تبعيد كه در اتاقي در طبقه ششم پانسيوني اجاره اي زندگي مي كند. با برخوردهايي كه ميان شخصيت هاي اين داستان، ايجاد مي شود، شناخت راوي و جهان اطراف او براي مخاطب ممكن مي شود. ساختار رمان، دالان هايي تو در تو است، به گونه اي كه راوي در دو زمان روايت مي كند.
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
بار ديگر شهري كه دوست مي داشتم
بار دیگر شهری که دوست می داشتم ، داستان عاشقی پسر مردی کشاورز است که سخت دلباخته دختر خان شده است و هنگامی این داستان را روایت می کند که عشقش (هلیا) پس از گذر روزها از فرارشان از شهری که در آن کودکی خود را به دست جوانی سپرده بودند ، او را تنها رها کرده و به خانه بازگشته بود.مرد عاشق به شهری باز می گردد که روزگاری به خاطر عشقش از آن گریخته بود و از آن طرد شده بود.به شهری که دوستش می داشت...و می گوید هیچ عشقی ماندگارتر از عشق به خاک نیست...حتی عشقی که برایش از خاکت بگذری !
هر چند مضمون این کتاب دست مایه فیلم های فارسی و داستان های بیشماری بوده است ، با این همه این بار نادر ابراهیمی با نثری متفاوت ، لطیف و سرشار از احساس آن را به رشته تحریر درآورده است.
این کتاب کوچک ، تنها داستان گلایه ها و واگویه های مرد عاشقی نیست که محبوبش رهایش کرده...نویسنده با دقت و ظرافت در پس پرده دلتنگی عاشقی تنها ، بسیاری از عادات ، معضلات و نکات اجتماعی و حتی سیاسی را در چارچوب یک جامعه کوچک مورد اشاره قرار داده است.

بخشهايي از بار ديگر شهري كه دوست مي داشتم:


هلیای من!

به شکوه آنچه بازیچه نیست بیندیش.
من خوب می دانم که زندگی، یکسر، صحنه بازی ست؛
من خوب می دانم.
اما بدان که همه کس برای بازی های حقیر آفریده نشده است.
مرا به بازی کوچک شکست خوردگی مکشان!
به همه سوی خود بنگر و باز می گویم که مگذار زمان، پشیمانی بیافریند.
به زندگی بیندیش با میدانگاهی پهناور و نامحدود.
به زندگی بیندیش که می خواهد باز بازیگرانش را با دست خویش انتخاب کند.
به روزهای اندوه باری بیندیش که تسلیم شدگی را نفرین خواهی کرد.
و به روزهایی که هزار نفرین، حتی لحظه ای را برنمی گرداند.
تو امروز بر فرازی ایستاده ای که هزار راه را می توانی دید؛ و دیدگان تو به تو امان می دهند که راه ها را تا اعماقشان بپایی.
در آن لحظه ای که تو یک آری را با تمام زندگی تعویض می کنی،
در آن لحظه های خطیر که سپر می افکنی و می گذاری دیگران به جای تو بیندیشند،
در آن لحظه هایی که تو ناتوانی خویش را در برابر فریادهای دیگران احساس می کنی،

در آن لحظه ای که تو از فراز، پا در راهی می گذاری که آن سوی آن، اختتام تمام اندیشه ها و رویاهاست،
در تمام لحظه هایی که تو میدانی، می شناسی و خواهی شناخت، به یاد داشته باش
که روزها و لحظه ها هیچگاه باز نمی گردند.
به زمان بیندیش و شبیخون ظالمانه زمان.

صبح که ماهی گیران با قایق هایشان به دریا می رفتند به من سلام کردند و گفتند که سلامشان را به تو که هنوز خفته ای برسانم.

بیدار شو هلیا!
بیدار شو و سلام ساده ماهی گیران را بی جواب مگذار!
من لبریز از گفتنم نه از نوشتن.
باید از اینجا روبروی من بنشینی و گوش کنی.
دیگر تکرار نخواهد شد.


سومین نامه
نه روز پس از بازگشت
هلیای من!
آیا هنوز ریزش باران بر گونه هایت تو را شاداب می کند؟
آیا هنوز بوی بیدها زمانی که از کنارشان می گذری شادی می آفریند؟

آیا هنوز از صدای لیوان ها که به هم می خورند و از آنکه ظرف های شسته را با دستمال زبر سپید خشک کنی شادمان می شوی؟
پس آن پرنده های جمله ها که هرگز بی سرآغازی به نام "ما" در اندیشه هایست پر نمی گفتند کجا رفتند؟

هلیا! مگر نمی گفتی که "ما" با هم خواهیم خندید و با هم خواهیم گریست؟
که روزی افسانه وش خواهیم مرد، در کنار هم - و افسوس، بماند برای دیگران؟
آیا مرداب انزلی یادت می آید هلیا؟

آن کرجی کوچک و آن قایقران خوش آواز اهل کجور؟

و آن غروب های حزن انگیز که ما را به یاد شهری که دوست می داشتیم و کودکی هایمان می انداخت؟
و می دانستیم که با نخستین چراغ، شادی ها همه باز خواهند گشت و ما باز خواهیم خندید؟

آن درخت های ابریشم با گل های نرم و نوازشگرش یادت می آید؟
آن روز که سراسیمه به دنبالمان می گشتند و من می گفتم که برگردیم هلیا، نگران خواهند شد، و تو می گفتی: نه، آنها اضطراب را، تا زمانی که ورق میدان دار آنهاست، نخواهند شناخت؟

و بلوچ ها ما را یافتند، در کنار هم، زیر آن درخت ابریشم؟
و ما به آنها گفتیم که هیچ چیز را به یاد نسپرند، و دانستند؟
یادت هست که دست های تو بر پشت برهنه ام خط خون می انداخت؟
یادت می آید آن شب که کنار جاده پیرمردی نشسته بود و من داستان زندگی باغچه ای را برایش گفتم و او گریست؟
یادت هست که با موهای خوابیده نرم و مرطوب به روی زمین آفتاب گیر کنارم غلتیدی و گفتی که بدنت را در میان ماسه ها بپوشانم؟

هلیا آن شب های زمستان را یادت می آید که دراتاق تو می نشستیم کنار آتش و از پر کردن لحظه های آینده با شادی، سخن می گفتیم و به پرده ها، به گلدان ها و تصاویری که باید روی دیوارها می نشستند فکر می کردیم؟
هلیا! من اینجا زمستانی طولانی و سخت در پیش خواهم داشت.
زمستانی که هرگز از یاد نخواهد رفت.
ایمان من به تو ایمان من به خاک است.

ایمان من به رجعت هر شوکتی ست که در تخریب بنای پوسیده اقتدار دیگران نهفته است.
تو چون دست های من، چون اندیشه های سوگوار این روزهای تلخ و چون یادها از من جدا نخواهی شد.

هلیا به من بازگرد!

و مرا در محبس بازوانت نگهدار
و به اسارت زنجیرهای انگشتانت درآور
که اسارت در میان بازوان تو چه شیرین است.

سپر باش میان من و دنیا
که دنیا در تو تجلی خواهد کرد.
بر من ببند چون سدی عظیم
که در سایه تو من دریاچه ای نخواهم بود، آسمان دائم اردیبهشت خواهم بود.
هلیا! حدیث غریب دوست داشتن را اینک از زبان کسی بشنو که به صداقت صدای باران بر سفال ها سخن می گوید.
و با این وجود، حالی روانه تحقیر کلام خواهم شد- که مرا نمی گوید.

و بس- که به سرود نام تو بیندیشم و در انتظار قدم های تو بر برگ های خشک پاییز بنشینم.

هلیا
هلیا
هلیا
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
چهل نامه كوتاه به همسرم
نادر ابراهيمي
خلي توضيح نمي خواد چهل تا نامه نادر هستش به همسرش !
هر چند ابراهیمی، این نامه‌ها را خطاب به همسرش نوشته اما موضوعات مورد بحث این ‌نامه‌ها به گونه‌ایست که می‌تواند خطاب به همه باشد نه فقط همسر او. موضوعات مطرح شده، در زندگی همه انسان‌ها وجود دارد. این نامه‌ها برای همه مردم است همانگونه که نویسنده خود در مقدمه اشاره کرده است و همین دلیلی برای انتشار آنها بود.
----------------
نامه بیست و یکم


عزیز من!


خوشبختی، نامه ای نیست که یکروز، نامه رسانی، زنگ در خانه ات را بزند و آن را به دستهای منتظر تو بسپارد. خوشبختی، ساختن عروسک کوچکی است از یک تکه خمیر نرم شکل پذیر... به همین سادگی، به خدا به همین سادگی؛ اما یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد نه هیچ چیز دیگر...
خوشبختی را در چنان هاله ای از رمز و راز، لوازم و شرایط، اصول و قوانین پیچیده ادراک ناپذیر فرو نبریم که خود نیز درمانده در شناختنش شویم...
خوشبختی، همین عطر محو و مختصر تفاهم است که در سرای تو پیچیده است...
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
“زنان کوچک”
اثر لوئیزا می‌اولکا

لوئیزا می ‌آلکوت نویسنده رمان جاودانه زنان کوچک در سال ۱۸۳۲ در ژرمن تاون که اکنون بخشی از فیلادلفیای آمریکاست به دنیا آمد.
در اوان کودکی، خانواده او به بُستن نقل‌مکان کردند و او بقیه عمر خود را در آنجا گذراند. پدر آلکوت مردی مومن و مذهبی و کارش آموزگاری در مدرسه‎ای دینی و امور خیریه بود و خانواده فقیری را اداره می‎کرد. سه خواهر به نام‎های اَبی گیل، الیزابت و آنا داشت که در رمان زنان کوچک تبدیل به سه خواهر جوزفین شده است.
ندگی لوئیزا می آلکوت داستان‎نویس آمریکایی در قرن نوزدهم از جهات بسیاری شبیه زندگی شخصیت جوزفین در رمان زنان کوچک است.
آلکوت که عاشق پدرش بود، برای کمک به خانواده‌اش از همان نوجوانی به کار خدمتکاری و معلمی سرخانه مشغول شد و اولین اثرش را در ۱۶ سالگی نوشت. بعدها نیز برای کسب درآمد بیشتر هم داستان و رمان جدی نوشت و هم آثار بازاری.
ولی مشهورترین اثرش زنان کوچک بود که در سال ۱۸۶۸ نوشت و به دنبال موفقیت و استقبال مردم از آن، سه اثر دیگر در دنباله آن درباره شخصیت‎های اصلی این اثر یعنی خانواده مارچ نوشت که عبارت بود از همسران خوب (۱۸۶۹)، مردان کوچک (۱۸۷۱) پسران جو (۱۸۸۶) و این آثار تا حدودی زیادی امنیت اقتصادی را در زندگی برایش به ارمغان آورد.
رمان زنان کوچک رمانی شرح حال گونه و بر اساس زندگی خود نویسنده است هر چند آلکوت برخلاف شخصیت محبوبش (جوزفین) که در جلد دوم این رمان (همسران خوب) ازدواج می‎کند، تا آخر عمر مجرد ماند.
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
آتش بدون دود
آتش بدون دود، رمان بلندی‌ است اثر نادر ابراهیمی که در هفت جلد منتشر شده و نویسنده در آن پس از اشاره به زیبایی‌های ترکمن‌صحرا در سه جلد اول در چهار جلد بعد به شیوه‌ای داستانی-تاریخی به بیان مبارزات انقلابی معاصر پرداخته است.
قهرمان رمان در جلد اول گالان اوجا نام دارد که یک قهرمان اسطوره‌ای ترکمن به شمار می‌رود. در جلد دوم نویسنده با گذاری کوتاه بر اتفاقات صحرا شرایط را برای معرفی یگانه قهرمانان داستان؛ دکتر آلنی آق‌اویلر و همسر وفادارش دکتر مارال آق‌اویلر فراهم می‌کند. آلنی نوه گالان اوجاست و یک شخصیت واقعی به شمار می‌رود. او یک انقلابی تحصیل‌کرده است که برای اعتلای نام وطن و رهایی آن از ظلم از هیچ کوششی فرو گذار نمی‌کند. موضوع اصلی بقیه رمان زندگی و فعالیت‌های سیاسی این زوج است.
نادر ابراهیمی برای ساخته و پرداخته کردن آتش بدون دود بیش از سی سال - یعنی نیمی از عمرش- را صرف کرده است. سریالی نیز با همین نام و توسط خود نادر ابراهیمی ساخته شده است.
• ۱ جلد اول: گالان و سولماز
• ۲ جلد دوم: درخت مقدس
• ۳ جلد سوم: اتحاد بزرگ
• ۴ جلد چهارم: واقعیت‌های پرخون
• ۵ جلد پنجم: حرکت از نو
• ۶ جلد ششم: تو هرگز از حرکت باز نخواهی ایستاد
• ۷ جلد هفتم: هر سرانجام سرآغازیست
 
بالا