اشعار و نوشته هاي عاشقانه

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
می دانی
روزهای ابری و سیاه
ماندگار نیستند
باران که بیاید
همه چیز را میشوید و میبرد
باران که بیاید
ابرهای سیاه میروند
رنگین کمان میشود
و
طراوات باران میماند


یادت باشد
ماه پشت ابر ماندگار نیست
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق و زندگی...

عشق را تن پوش جانم مي كني
چتري از گل سايه بانم مي كني

اي صداي عشق در جان و تنم
آن سكوت ساكت و تنها منم

من پر از اندوه چشمان توام
آشنايي دل پريشان توام

آتش عشق تو در جان من است
عاشقي معناي ايمان من است

كي به آرامي صدايم مي كني
از غم دوري رهايم مي كني

اي كه در عشق و صداقت نوبري
كي مرا با خود از اينجا مي بري
 

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو هم؛ ای خوب من! این نکته به تکرار بگو
این دلاویزترین شعر جهان را،همه وقت
نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو!
((دوستم داری))؟ را از من بسیار بپرس!
((دوستت دارم)) را با من بسیار بگو!
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
بگذار هرچه نمیخواهیم بگویند...
بگذار هرچه نمیخواهند بگوییم
باران که ببارد..از دست چترها
کاری ساخته نیست
ما اتفاقیست..که افتاده ایم.
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
چشمت شبیه معجزه لبخند مـــی‌زند
مهر تو را به جان و دلم بند می‌زند

ریتم تمام دغدغه‌های بزرگ من !
نامت بر آتش دلــــــم اسپند می‌زند

دست بلند عشق ، همین روزهای گرم
نام مرا به نــــــــــــــام تو پیوند می‌زند

تا عزم می‌كنم كه بگویم عزیزمی
این اضطراب لعنتی ام گند می‌زند
نغمه افشار
 

daryanian

عضو جدید
کاربر ممتاز
اشعار عاشقانه

اشعار عاشقانه

بعد از این خوب و بدش باشد پای خودمان
انتخابی است که کردیم برای خودمان
این وآن هیچ مهم نیست که چه فکری بکنند
غم نداریم بزرگ است خدای خودمان
بی خیال همه با فلسفه اشان خوش باشند
خودمان آیینه هستیم برای خودمان
ما دو رودیم که حالا سره دریا داریم
دو مسافر همه در آب و هوای خودمان
احتیاجی به در و دشت نداریم اگر
رو به هم باز شود پنجره های خودمان
درد اگر هست برای دل هم میگوییم
در وجود خودمان هست دوای خودمان
دوست داریم که نفهمند.. بیا بعد از این
خودمان شعر بخوانیم برای خودمان:w40:
-------------------------------------------------
ای عشق مدد کن که به سامان برسیم

چون مزرعه ی تشنه به باران برسیم

یا من برسم به یار و یا یار به من

یا هردو بمیریم و به پایان برسیم
-------------------------------------------------
خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ببين هم گريه هام از عشق .چه زندوني برام ساختن[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
خداحافظ گل پونه .گل تنهاي بي خونه
لالايي ها ديگه خوابي به چشمونم نمي شونه
يكي با چشماي نازش دل كوچيكمو لرزوند
[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
يكي با دست ناپاكش گلاي باغچمو سوزوند
تو اين شب هاي تو در تو . خداحافظ گل شب بو
هنوز آوار تنهايي داره مي باره از هر سو
خداحافظ گل مريم .گل مظلوم پر دردم
نشد با اين تن زخمي به آغوش تو برگردم
نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم
از اين فصل سكوت و شب غم بارونو بردارم
نمي دوني چه دلتنگم از اين خواب زمستوني
تو كه بيدار بيداري بگو از شب چي مي دوني
[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
تو اين روياي سر دم گم .خداحافظ گل گندم
تو هم بازيچه اي بودي . تو دست سرد اين مردم
خداحافظ گل پونه . كه باروني نمي توني
...طلسم بغضو برداره .از اين پاييز ديوونه خداحافظ .....!
[/FONT]​
خداحافظ همين حالا، همين حالا که من تنهام
خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام
خداحافظ کمی غمگين، به ياد اون همه ترديد
به ياد آسمونی که منو از چشم تو ميديد
اگه گفتم خداحافظ نه اينکه رفتنت ساده اس
نه اينکه ميشه باور کرد دوباره آخر جاده اس
خداحافظ واسه اينکه نبندی دل به رؤيا ها
بدونی بی تو و با تو، همينه رسم اين دنيا
خداحافظ خداحافظ
همين حالا
خداحافظ:w21:
-----------------------------------------------------------
عشق يعني مستي و ديوانگي عشق يعني با جهان بيگانگي

عشق يعني شب نخفتن تا سحر عشق يعني سجده ها با چشم تر

عشق يعني سر به دار آويختن عشق يعني اشک حسرت ريختن

عشق يعني در جهان رسوا شدن عشق يعني مست و بي پروا شدن

عشق يعني سوختن يا ساختن عشق يعني زندگي را باختن

عشق يعني انتظار و انتظار عشق يعني هرچه بيني عکس يار

عشق يعني ديده بر در دوختن عشق يعني در فراقش سوختن

عشق يعني لحظه هاي التهاب عشق يعني لحظه هاي ناب ناب:heart:
-------------------------------------------------------------------
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
اگه پروانه با شمعه همیشه
نه اینکه سوختن رو دوست داره
اونم با شعله ها می جنگه اما
می سوزه پیش عشقش کم نیاره
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز

براي معشوق آب بايد شد...
جاري بايد گشت...

تا به شمعدان وجود رسيد...

آري تجلي عشق اين است !!
! از شمع بايد آموخت....:gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ابر! نری سایه بشی، حال و هواش بارونی شه
بغض! نبندی گلوشو، غم تو صداش زندونی شه

بارون! نیای خراب کنی سقف دل شکسته‌شو
گنا داره محبوب من، ببین چشای خسته‌شو؟
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
تنها میخواهم کمی بمیرم

دیشب در فضای دلگیر بینمان
در جستجوی خواهش مبهم شادی افزا
تمام شناختنیها را برشمردیم
اما از پرتو مهربان چشمانت شرمم آمد که بگویم من کمی مرگ میخواهم
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
دنیا بیستون است اما فرهاد ندارد، و آن تیشه هزار سال است که در شکاف کوه افتاده است
مردم می آیند و می روند اما کسی سراغ آن تیشه را نمی گیرد.
دیگر کسی نقشی بر این سینه سخت و ستبر نمی زند.
دنیا بیستون است و روی هر ستون ، عفریت فرهاد کش نشسته است.هر روز پایین می آید و
در گوش ات نجوا می کند که شیرین دوستت ندارد. و جهان تلخ می شود
تو اما باور نکن
زیرا که تا عشق هست ، شیرین هست
عشق اما گاهی سخت می شود ، آنقدر سخت که تنها تیشه از پس آن بر می آید
روی این بیستون ناساز و ناهموار گاهی تنها با تیشه می توان ردی از عشق گذاشت ،
و گرنه هیچ کس باور نمی کند که این بیستون فرهادی داشت
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
لحظه ی به تـو رسیـدن یه تـولد دوبـاره س

شهرچشم تورو داشتن یه غروب پرستاره س

خواستن دستــای گرمت مث ماجرا می مونه

برق المــاسای چشــمت مث کیمیا می مونه

اگه تو قسمت من شی می زنم یه رنگه تازه

اسم من کنار اسمت قصرخوشبختی می سازه

زیر چتر لمس دستات میشه تا خدا رها شد

می شه رفت تا آسمونا شاید اون بالا خدا شد

بــا تـو غم رنگی نـداره زندگی شهر فرنگه

از تو قلعه ی نگــاهت رنگ غصه ام قشنگـه

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
من تورا به کسی هدیه میدهم که از من عاشق تر باشد...

من تورا به کسی هدیه میدهم که از من عاشق تر باشد...

من تو را به کسی هدیه می دهم که از من عاشق تر باشد و از من برای تو مهربان تر.
من تو را به کسی هدیه می دهم که صدای تو را از دور، در خشم، در مهربانی، در دلتنگی، در خستگی، در هزار همهمه ی دنیا، یکه و تنها بشناسد.
من تو را به کسی هدیه می دهم که راز معصومیت گل مریم و تمام سخاوت های عاشقانه این دل معصوم دریایی را بداند؛ و ترنم دلپذیر هر آهنگ، هر نجوای کوچک، برایش یک خاطره باشد.
او باید از نگاه سبز تو تشخیص بدهد که امروز هوای دلت آفتابی است؛ یا آن دلی که من برایش می میرم، سرد و بارانی است.
ای.... ،ای بهانه ی زنده بودنم؛ من تو را به کسی هدیه می دهم که قلبش بعد از هزار بار دیدن تو، باز هم به دیوانگی و بی پروایی اولین نگاه من بتپد. همان طور عاشق، همان طور مبهوت و مبهم...
تو را با دنیایی حسرت به او خواهم بخشید؛
ولی آیا او از من عاشق تر و از من برای تو مهربان تر است؟آیا او بیشتر از من برای تو گریسته است؟؟ نه... هرگز...هرگز
ولی، تو در عین ناباوری، او را برگزیدی...
می دانم... من دیر رسیدم...خیلی دیر...خیلی...
یک بار دیگر بگذار بی ادعا اقرار کنم که هر روز دلم برایت تنگ می شود. روزهایی که تو را نمی بینم، به آرزوهای خفته ام می اندیشم، به فاصله بین من و تو،...
هر روز به خود می گویم کاش شیشه عمر غرورم را شکسته بودم
کاش به تو می گفتم که عاشقانه دوستت دارم تا ابد...


 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]وقتی تو رفتی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]
نگاهم به ردپايت بود
روی ترک های کوير دلم
اما امروز که باد سرد بی کسی وزيد
رد پايت را به باد سپردم
تا شايد خيالت - هم مانند خودت -
ديگر به سراغم نيايد
اما حتی اگر - تو هم - نباشی
مگر می شود
خاطراتت را
عطرت را
خنده هايت را
به دست باد سپرد !؟
مگر می شود[/FONT]
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یک بار خواب دیدن تو... به تمام عمر می‌ارزد پس نگو... نگو که رویای دور از دسترس، خوش نیست... قبول ندارم گرچه به ظاهر جسم خسته است، ولی دل دریایست... تاب و توانش بیش از اینهاست. دوستت دارم و تاوان آن هرچه باشد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
به یاد داشته باش هر وقت دلتنگ شدی به اسمان نگاه کن کسی هست که عاشقانه تو را می نگرد و منتظر توست

اشکهای تو را پاک می کند و دستهایت را صمیمانه می فشارد تو را دوست دارد

فقط به خاطر خودت به یاد داشته باش هر وقت دلتنگ شدی به اسمان نگاه کن

و اگر باور داشته باشی می بینی ستاره ها هم با تو حرف میزنند

باور کن که با او هرگز تنها نیستی هرگز

فقط کافی است عاشقا نه به اسمان نگاه کنی
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
اي عاشقان عهد كهن
نفرينتان به جان من
او را رها كنيد
نفرين اگر به دامن او گيرد
نرسم خدا نكرده بميرد
از ما دوتن به يكي اكتفا كنيد
او را رها كنيد
 

DAVOODKHATAR

کاربر فعال
بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم

شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق ديوانه كه بودم
 

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عشق که بازار بتان جای اوست
سلسله بر سلسله سودای اوست

گرمی بازار خراب است عشق
آتش دل های کباب است عشق

گفت به مجنون صنمی در دمشق
کی شده مستغرق دریای عشق

عشق چه و مرتبه ی عشق چیست؟
عاشق و معشوق در این پرده کیست؟

عاشق یکرنگ و حقیقت شناس
گفت که ای محو امید و هراس


نیست به جز عشق در این پرده کس
اول و آخر همه عشق است و بس
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
صدایم که کردی
باد وزیدن گرفت٬ ابر نباریدن


[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]نمی دانم اکنون را میزیستم یا دیروز [/FONT]
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اما [/FONT]
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]صدایم که کردی [/FONT]
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]زمان ٬ زمانه ی من شد [/FONT]

[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]پاسخ که میدامت [/FONT]
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]خزان را دیدم به هزار رنگ [/FONT]
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]گفتی : بگویمت آن ناگفته [/FONT]
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]موی آشفتم که بگویم [/FONT]
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]......... [/FONT]
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]خزان باریدن گرفته بود و دستانم آتش [/FONT]
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]که دانسته بودی [/FONT]
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ناگفته ام را ٬ ناگفته. [/FONT]
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
کاش هر روز متولد می شدیم

تا دوباره زندگی کنیم

تا گذشته ها را فراموش کنیم

کاش آنقدر بزرگ می شدیم

تا اشتباهاتمان را بپذیریم

تا گذشته را تکرار نکنیم

کاش می دانستیم چگونه متولد شویم

تا دلی را نشکنیم

تا با هم مهربان باشیم

و باز هم

با وجود همه ی کاشها متولد می شوم

و باز پنجره را می گشایم

و به دور دست خیره می شوم

تا شاید ...

شاید قاصدکی خبری آورده باشد

پنجره را می گشایم

و میبینم آسمان چه آبی ست

ستاره ها درخشان، ماه زیباست

راست می گفت فروغ:

"میان پنجره و دیدن

همیشه فاصله ایست

چرا نگاه نکردم؟"

 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
من محاله از تو سیر بشم
که می تونه جای تو رو تو قلب من بگیره؟
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
شرح این عاشقی
ننشیند در سخن
که بهر عشق والای تو
همه جهان نه ارزد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
گر چه دوری زبرم، همسفر جان منی

قطره اشکی و در دیده ی گریان منی

این مپندار که یادت برود از نظـــــرم

خاطرت جمع که در قلب پریشان منی
 

DAVOODKHATAR

کاربر فعال
ای چشم ز گریه سرخ خواب از تو گریخت
ای جان به لب آمده از تو گریخت
با غم سر کن که شادی از کوی تو رفت
با شب بنشین که آفتاب از تو گریخت
 

Similar threads

بالا