چهره های ماندگار معماری ایران

*JAVID

عضو جدید
زندگینامه یک معمار : مهندس موسوی از زبان خودش

زندگینامه یک معمار : مهندس موسوی از زبان خودش





در دوازدهم اسفند ۱۳۲۰ در شهر خامنه از توابع تبریز و در خانواده ای خوشنام و متدین ، به دنیا آمدم . پدرم کاسب ومادرم خانه دار بود . طبیعت زیبای خامنه و سکوت و آرامش آن و خاطرات کودکی بعدها الهام بخش دوره ای از کارهای هنریم شد. در خردسالی به همراه خانواده در تبریزساکن شدم ودر دوازده سالگی جدا از پدر و مادربه خانه عمویم در تهران آمدم . یکسال بعد بقیه اعضای خانواده ام نیز در تهران ساکن شدند . روزهای نوجوانیم لبریز از شور و حرارت آشنایی با شهر و دیار جدید و یافتن قرابتها و فراموشی غربتهاست . در دل امن خانه ای که مادرم از جنس محبت و صفای مثال زدنی و پدرم با تدین و درستکاری بیش از پیش می ساخت سالهای دبیرستان را در رشته ریاضی به پایان بردم در حالیکه سفر ازخامنه به تبریز و از تبریز به تهران پایتخت ، درهای تحول و تغییر را برایم باز کرده بود . پدرو پدربزرگم روحیه ای نو گرا داشتند وکتابهای متنوعی که فراهم می کردند زمینه عشق به مطالعه ونوشتن را از کودکی برایم مهیا کرده بود . بعدها با میل خودم به طور جدی تر و با اشتیاق برای دانستن دامنه مطالعات را از از ادبیات عامیانه و تخیلی تا به روز ترین کتابها و نوشته های روشنفکری و فرهنگی گسترش دادم . در ۱۹ سالگی برای ادامه تحصیل مهندسی معماری را در دانشگاه ملی آن زمان انتخاب کردم که هم با مذاق هنری سازگار بود وهم با درس هندسه محبوبترین درس دوره دبیرستان پیوند داشت .سال بعد از ورود با زمینه های مذهبی پیشین و نیز تمایلات سیاسی ، انجمن اسلامی دانشگاه ملی را به همراه دو تن دیگر از دوستان هم رشته به طور مخفیانه پایه گزاری نمودیم و عملا فعالیتهایم در دو قطب سیاست و هنر در آن سال شکل گرفت.سال ۱۳۴۳ نقاشی هایم را در فضای هنری متاثر از مکتب سقاخانه آغاز کردم و سپس به گروه هنری قندریز پیوستم . سال ۱۳۴۸ با همسرم خانم دکتر رهنورد که موفقترین دانشجوی دانشکده های هنر- رشته مجسمه سازی – بود ازدواج کردم . در همینجا باید بگویم زندگی خانوادگی من همواره در تعاملی با زندگی اجتماعیم بوده است و میثاق من و همسرم – خانم دکتر رهنورد- در کنار محبتی که در همه خانواده های موفق ایرانیست ، بر سر ایستادگی بر باورها و اعتقاد و عشق الهی و خدمت به مردم بوده و هست . سه دخترم نیز به همراه همسرانشان در حال فعالیتهای تخصصی خود هستند و در عهد و پیمان ما شریکند . خداوند نعمت ۵ پنج نوه عزیز را هم نصیبم کرده و نعمتهایش را به من تمام نموده است .
همان سالها با رفت و آمد به حسینه ارشاد با افکار و اندیشه های دکتر شریعتی آشنا شدم .پیشتر در زمینه ای مذهبی با اندیشه های استاد شهید مرتضی مطهری قرابت داشتم و اکنون در نگاهی نو به مقوله دین مداری روشنفکری تمایلات سیاسی مذهبیم را تثبیت کردم . همزمان سربازی در شهرکرد و افکار مبارزاتی در کنار همسرم را پی گرفتم . درتمام این سالها البته به طور مستمر در رشته تخصصی خودم نیز فعال بودم .در سالهای دهه پنجاه و اوج گرفتن مبارزات ضد حکومت شاه و آشنایی با اندیشه های بلند امام راحل در کنار جمعی از دوستان که اکنون در شاخه های مختلف سیاسی فرهنگی و … در کشور مشغول فعالیتند جمع روشنفکران متفکر و متخصص دینی ضد نظام وقت را به صورت پنهانی تشکیل دادیم . سال ۱۳۵۱ به زندان شاه افتادم و بعد از آزادی مصر تر از پیش در جلسات تفسیر قرآن و برنامه ریزیها و سخنرانی در شهرهای مختلف به مبارزات فکری شرکت می کردم. آن روزها همانند تمام انقلابیون و مبارزین دیگر فکر می کردم و امید داشتم تلاشهای جمعی ما به تغییرات بنیادی در شرایط و سقوط حکومت پهلوی و شاهنشاهی بیانجامد .سال ۱۳۵۳ به استخدام دانشگاه ملی در آمدم و همزمان به عنوان فعالیتی سیاسی در مدارس تهران به تدریس درس انشاء هم مشغول شدم . سالهای پایانی دهه پنجاه سالهای مبارزه و امید بود در کنار خانم رهنورد و دو دختربزرگترم که خردسال بودند در انبوه مبارزین و مخالفین نظام پهلوی به فعالیتها ادامه می دادیم .سال پنجاه و شش تحت تعقیب ساواک کشور را به مدت ۱۰ ماه به مقصد آمریکا ترک کردیم و درآنجا همچنان مشغول برنامه های مبارزاتی در کنار سایر دانشجویان مسلمان مبارز خارج از ایران شدیم . به فضل و لطف خدا ، با تزلزل پایه های شاهنشاهی در اواخر ۱۳۵۶ امکان برگشت به کشور و پیگیری برنامه های براندازانه ضد نظام درکنار سایر دوستان در تهران فراهم شد . سر انجام با پیروزی انقلاب و بازگشت امام به کشور آرزوها و امیدهایمان به بار نشست .در فضای شادی بخش آن سالها هرکسی بخشی از امور را به عهده می گرفت در پی عضویتم در حزب جمهوری اسلامی و دبیری حزب و دوستی با شهید بزرگوار دکتر بهشتی سردبیر روزنامه جمهوری که روزنامه حزب جمهوری اسلامی بود ، شدم .بعدها به پیشنهاد شهید رجائی به وزارت امور خارجه منصوب و پس از شهادت مظلومانه ایشان نخست وزیری را به عهده گرفتم. جنگ شروع شد و بحران در پی بحران کشور را فرا گرفت . سالهای سخت جنگ با حمایت دلسوزانه و پدرانه امام راحل و پایمردی جمعی همه ایرانیان علی رغم همه مرارتها و سختیها در کنار برادران و خواهران هم میهن گذشت و افتخار نام دولت خدمتگزار که از جانب امام خمینی به دولت آن هشت سال داده شد برایم نعمتیست که در آن با تمام خواهران و برادرانم در دولت و ملت سهیم شدم . پس از وفات امام و پایان دوره خدمت ۸ ساله نخست وزیری فعالیتهای تخصصی و علمی را در کنار مشاورسیاسی دوره های بعد و نیز عضویت در شورای تشخیص مصلحت نظام پی گرفتم و سپس مسئولیت فرهنگستان هنر به عهده من گذاشته شد .که تحول و پویایی در این بخش مهم جامعه مورد توجه قرار گرفت و بحمدالله با همکاری دوستان نتایجی بسیار خوب به جای گذاشته است . معتقدم سیاست و فرهنگ و اقتصاد اموری غیر منفصلند و تضعیف یکی موجب خدشه وارد شدن بر عوامل دیگر می گردد.
در این سالها طراحی دانشگاه شاهد تهران ، طرح بین الحرمین شیراز ، موسسه فرهنگی هنری صبا و خیال ومسجد سلمان وبنای یادمان شهدای هفت تیر و چندین ساختمان دیگر را به عهده داشته ام ودر کنار آن چندین نمایشگاه نقاشی فردی و جمعی را نیز درپرونده کاری خود دارم
اکنون به یمن رحمت الهی همچنان بر پیمان خود بر خدمت به دین و میهنم هستم و از خدا می خواهم سایه لطف و محبت خود را بر من گسترده بدارد.


 

*JAVID

عضو جدید
نقاشی های میر حسین موسوی

نقاشی های میر حسین موسوی

مهندس موسوي مديري هنرمند و اهل قلم است. وي علاوه بر روزنامه‌نگاري و فعاليت سياسي حزبي، نقاش و معمار است و با توجه به مديريت فرهنگستان هنر و عضويت در شوراي عالي انقلاب فرهنگي، درك بسيار خوبي از اصحاب فرهنگ و هنر دارد.
چند نمونه از نقاشی های ایشان را ببینید











 

*JAVID

عضو جدید
فعالیت‌های علمی و هنری مهندس میر حسین موسوی

فعالیت‌های علمی و هنری مهندس میر حسین موسوی

- طراحی صحن جدید امام خمینی در حرم حضرت فاطمه معصومه(س) در قم.
- طراحی برای دانشگاه شاهد

- طراحی گلستان شهدای اصفهان

- طراحی بنای یادبود شهید خرازی

- طراحی مجموعه فرهنگی - تجاری بین الحرمین در شیراز

- طراحی مسجد سلمان فارسی برای نهاد ریاست جمهوری

- طراحی مرکز مطالعات استراتژیک

- طراحی مجموعهٔ کانون توحید، تهران

- طراحی سازمان مرکزی آب و فاضلاب

- طراحی بنای یادبود شهدای هفتم تیر


اگر کسی از این مطلب عکسی داره ، ممنون میشم اگه در اختیار من و دیگران قرار بده
 

*JAVID

عضو جدید
همسر مهندس موسوی : زهرا رهنورد برجسته ترین زن روشنفکر ایران

همسر مهندس موسوی : زهرا رهنورد برجسته ترین زن روشنفکر ایران



معرفی دکتر رهنورد از زبان خودش :” من نه هنرمندم، نه محققم و نه آنچه دوستان با ديده لطف در من يافتند. من فقط با چشم‏هايم گل ديدم و چيدم و عرضه داشتم و هر آنچه هست لطف اوست. زيبايى اوست … “


زهرا رهنورد روشنفکرترین زن معاصر ایران هنرمند -سیاستمدار و ریس دانشگاه الزهرا یک زن برجسته و تاثیر گذار است . ایشان در سال 1324 در تهران به دنیا آمدند و در سال 1348 زمانی که از ممتازترین دانشجویان دانشکده هنرهای زیبا بودند با مهندس میر حسین موسوی مهندس معمار از دواج کردند . خانم رهنورد نقاش -مجسمه ساز – سیاست مدار و قران پژوه ارزنده ای هستند که آثار هنری و کتابهای متعددی را خلق کرده و نگاشته اند .

كتاب‏هايى كه دكتر رهنورد در سه دهه فعاليت خود نوشته است :

ـ همراه با قيام موسى

ـ همگام با هجرت يوسف

ـ طلوع زن مسلمان

ـ پيام حجاب زن مسلمان

ـ ريشه‏هاى استعمارى كشف حجاب

ـ داستان‏هاى على و مش مدينه (قصه كودكان)

ـ پشت جبهه هم سنگر است (قصه كودكان)

ـ حكمت هنر اسلامى

ـ هنر، عشق، زيبايى

ـ طوفان‏ها و لاله‏هاى شهريور

ـ سوگوارى در حرا

ـ زيبايى حجاب و حجاب زيبايى

ـ زينب زمانه

ـ مشبك (اصول و مبانى هنر سنتى)

ـ طرح ملى تاريخ هنر ايران در دوره اسلامى (5 جلد)

ـ دولت ملى در انديشه انديشمندان عرب و شبه‏قاره (پايان‏نامه كارشناسى)

ـ دولت ملى (پايان‏نامه دكترا)

ـ سفرنامه سفر به ديار زنان بت

ـ موضع‏گيرى طبقات در فرآيند انحطاط جامعه

ـ نقد زيباشناسى در اسلام، مسيحيت و ماركسيسم

- گفتمان زنان

_ متفكران عرب و شبه قاره

_ مدرنيسم

_ فلسفه هنر و رويكرد اجتماعي

_ رمز تجلي در موجودات مهيب

_ ذهنيت گرايي در هنراسلام

_ دولت اسلامي

_ خط كوفي و نو آوري

_ پست مدرنيسم و هنر ايران

_ بنياد هاي هنر اسلامي

نام برخى از مقالات دكتر زهرا رهنورد :

ـ جايگاه و نقش زنان در ادبيات انقلاب اسلامى

ـ مادر، اسطوره هميشگى هنر

ـ مجسمه‏سازى در اسلام

ـ عشق در نگارگرى ايران (مينياتور) با تكيه بر نقش زن

ـ هنر اسلامى و ضرورت نوآورى

ـ بررسى قصه خسرو و شيرين

ـ نوآورى خوشنويسى در روند مراسلات، تجارت، تبليغات

ـ نقش زن در ميراث معنوى

ـ تأثير تنوع بر مقولات جنسيت، هنر و مذهب در روند نقد فمينيسم اسلامى

ـ زن، هنر و گفتگوى تمدن‏ها با تأكيد بر معنويت و تأثير نقش ايزدبانوها در روند تاريخ

مجسمه‏هايى كه خانم رهنورد تاكنون ساخته‏اند :

ـ مجسمه «مادر» از جنس برنز (نصب در ميدان مادر)

ـ مجسمه «ظهر عاشورا» از جنس آهن

ـ مجسمه «به ياد عاشورا» از جنس آهن

ـ مجسمه‏هاى «شيشه به روايت عشق» از جنس شيشه، آهن، مس

_ درخت طوبی» و «ماه پرنده» (نصب در دانشگاه الزهرا)

-پرنده های عاشورايی

_ آدم

_ وسوسه

_ هدهد
 

*JAVID

عضو جدید
[FONT=&quot]دکتر رهنورد نمایشگاه های مختلفی از آثار خود برگزار کرده که از میان آنها می توان به نمايشگاه شیشه به روایت عشق که از آثار نقاشي و مجسمه سازي دكتر در خانه هنرمندان ايران برگزار شد اشاره کرد. اين مجموعه، مروري بر [/FONT][FONT=&quot]۳۵[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]سال فعاليت هاي اين هنرمند در زمينه هنرهاي حجمي و نقاشي وي داشت. [/FONT]

[FONT=&quot]این هنرمند ارزشمند در زمینه نقاشی و مجسمه سازی یک هنرمند دارای سبک می باشد .[/FONT]

[FONT=&quot]گر چه نباید فراموش کرد که ایشان یکی از شاگردان دکتر شریعتی هستند که این خود افتخاری است بسیار بزرگ .[/FONT]














 

*JAVID

عضو جدید
یک اثر معماری از مهندس موسوی

یک اثر معماری از مهندس موسوی

ساختمان فرهنگستان هنر و رواقهای زیبا با ستونهایی هخامنشی و بازگو کننده معماری 400 ساله ایرانی . اثری ماندگار از مهندس میر حسین موسوی.
در بالای ستونها اشعاری حک شده که به مرور زمان و با نشستن گرد و غبار روی آن برجسته تر و واضح تر به چشم خواهند خورد .

















 

sajjad.nazi

عضو جدید
آرشيتكت نظام عامري ؛ يگانه شاگرد ايراني فرانك لويد رايت

آرشيتكت نظام عامري ؛ يگانه شاگرد ايراني فرانك لويد رايت

مدتي پيش كه داشتم درباره ي استاد فرانك لويد رايت و كارهايش( البته به غير از خانه ي ابشار و روبي! ) تحقيق مي كردم كه مواجه شدم با كتاب هاي الكترونيكي گوگل كه در صفحات گوناگوني ازآن نظام عامري در كنار لويد رايت نام برده شده بود . متحير شدم كه اين طراح موزه پول در ايران از شاگردان و بهتر بگويم از همكاران رايت بوده است! و در چندين پروژه او را چون در عراق و انگلیس ... همراهي كرده است .

مهندس عامري تحصيلاتش را در دانشگاه كنت آمريكا رها كرد و در مدرسه رايت پذيرفته شد وپس از گذراندن دوره فوق ليسانس به ايران بازگشت و دفتر مهندسين مشاور نظام عامري كمونه و خسروي را تاسيس كرد وپروژه هايي چون بيمارستان پارس ، موزه پول ، دانشگاه پيام نور تهران و بسيار منازل مسكوني ديگر را نيز مي توان از پروژه هاي او برشمرد. عامري 82 ساله دير زماني است در سكوت خبري به سر مي برد و شايسته است كه از سوي انجمن هاي فعال معماري آكادميك و ... از توانمندي هاي او بهره مند شوند و زندگي معمارانه او را مورد تقدير قرار دهند ؛ هر چند نظام گسيخته تر از آموزه ها و مباني استادش طراحي كرده است.
http://www.shahriyaran.com/forum
 

raha

مدیر بازنشسته
• آخرین سفر مسافر تنهای معماری ایران

نادر خلیلی معمار ایرانی‌تبار مقیم آمریکا درگذشت؛ پروفسور نادرخليلي كه تحصيلات اصلي خود را در تركيه به انجام رسانده‌بود، ۳۵ سال پيش سفر را با ياماها ۱۲۵ خود در بیایان‌های مركز ايران آغاز کرد و در صحراهاي كاليفرنيا به پ‍ایان برد. خلیلی سرشار از ابتکار براي خانه سازي در كره ماه نقشه كشید، كتاب «تنها دويدن» را نوشت و روش گلتافتن و ابرخشت را ابداع کرد و جوایز بسیاری چون جایزه آقاخان را از آن خود کرد و پنجم ماه مارس جاری سرآغاز سفر ابدیش بود.



دوران حضور خليلي در ايران را (كه چندان طولاني نبود) مي توان دوران تجربه اندوزي او و آموختن از آموزه هاي معماري بومي ايران دانست؛ آنچه كه موجبات تعهد هميشگي اش به عناصر اربعه (آب، باد، خاك، آتش) به عنوان اصول لايتغير معماري مخصوص او بوده، و به دنياي معماري ارايه شده است. طبع لطيف خليلي (به شهادت ترجمه و تفسيرهايش از اشعار حضرت مولانا) در تلفيق با نوع نگاه او به معماري، او را مبدع سنتي نو در «معماري خاك» كرده است كه هر چند به ظاهر با تجليات فن آورانه عصر حاضر سنخيت ندارد، ولي در معنا، ترجمان روزآمد جستاري است كه او به عنوان راه حلي فرهنگي - ساختاري براي عرصه هايي خاص از ساخت و ساز ارايه مي دهد.
خليلي از سال ۱۹۸۲، مدير برنامه پژوهشي معماري درSCI-Arc كاليفرنيا بوده و از سال ۱۹۸۶ مدير و بنيان گذار بنيادGeltaftan و انستيتوي هنر و معماري خاك كاليفرنيا(Cal-Earth) بود.
عجیب اینکه در حالیکه جهان به تحسین وی می‌پرداخت، مدیران مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن هرگز روش وی را به عنوان یک روش ابداعی نپذیرفتند!


منبع
 

danial_bs

عضو جدید
معرفی پروفسور تیموری (شاگرد لوکوربوزیه)

معرفی پروفسور تیموری (شاگرد لوکوربوزیه)

دكتر سیاوش تیموری متولد تیرماه 1316 در تهران است ، تحصیلات ابتدایی را در دبستان فیروزكوهی و متوسطه را در كالج البرز به پایان برد و پس از آن در سال 1335 موفق به ورود به دانشكده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران برای تحصیل در رشته ی معماری شد و با آنكه واحد های درسیش را در سال 1338 به پایان برده بود دیپلم خروجیش را در سال 1341 ارایه داد و در همان سال (1962) با احراز رتبه ی اول از آنجا فارغ التحصیل و با بورس دولت فرانسه برای گذراندن دوره ی دكترای معماری در مدرسه ی بزار پاریس عازم آن كشور شد. پس از اخذ دكترای معماری و در پی چند سال فعالیت حرفه ای موفقیت آمیز و پر از خلاقیت در اروپا و آفریقا بنا به دعوت پرفسور رضا ، رییس وقت دانشگاه تهران ، برای همكاری و قبول سمت آموزشی در سال 1348 به ایران مراجعت كرد و به صورت رسمی و تمام وقت در دانشكده ی هنرهای زیبا در رشته ی معماری به تدریس پرداخت . در سال 1353 به عللی از دانشگاه استعفا داده و با همكاری عده ای از دوستان ، « مهندسین مشاور فرموم » را بنیان نهاد و بار دیگر فعالیت های عملی را در بخش خصوصی دنبال كرد كه تا این تاریخ متجاوز از 80 پروژه را در كشور طراحی و بر اجرای آن نظارت كرده كه بسیاری پروژه های بیمارستان ، برج های مرتفع ، مراكز تحقیقات ، كارخانه ، هتل ،مسكن ، بانك و طرح های نظامی از آن جمله اند .


دكتر تیموری یكی از استعدادهای هنری مملكت ماست كه كروكی ها و طرح هایش در ردیف آثار هنری ارزنده در سطح بین المللی به شمار می رود و این نشان دهنده ی ارتباط فكریش بین حرفه ی اصلی او ، یعنی ، با گریزگاه هنری او ، طی سال های 1962 تا 1968 – (1341- 1347 ) – كه در حقیقت فعال ترین سال های هنری حرفه ایش شناخته می شود ، ضمن اشتغال به تحصیل در انستیتو شهرسازی وابسته به دانشگاه پاریس با ارایه طرح ها و ایده های تازه شهرسازی ، بندرسازی ،استادیوم های ورزشی و ساختمان بیمارستان ها و بالاخره استخرهای سرپوشیده بسیار جدید ، فعالیت زیادی در كشور فرانسه داشته است . از جمله طرح های مربوط به استخر سرپوشیده ی كازینوی Deauville (با پوسته ی نازك بتنی پیش كشیده ) و استخرهای تجربی كه خود ابداع كننده و پیشنهاد دهنده ی آن بوده و به نامش در دایره المعارف معماران نیمه ی دوم قرن بیستم ثبت است ، با سازه ی كامل و پوشش P . V . C در بولوار Carnot در ناحیه ی دوازدهم پاریس و استخر Rue David d Angers در ناحیه ی نوزدهم همین شهر كه با همكاری فرای اوتو F.Otto ( به عنوان مشاور و مهندس محاسب از كشور آلمان ) صورت اجرا یافته است از كارهای اوست .
پس از عملی شدن طرح استخرهای یادشده كه سقف های آن ها در مدت 10 دقیقه قابل جمع شدن و باز شدن بود ، از طرف دولت فرانسه تهیه ی طرح و اجرای 300 استخر سرپوشیده مشابه در سراسرآن كشور به ایشان واگذار شد كه یك نمونه ی آن نیز در الجزایز ، به سفارش هواری بومدین ریاست جهموری وقت آن كشور تهیه و پیاده شده است .
كازینو و هتل Juan les Pinsدر ساحل مدیترانه نزدیك شهر Antibes و استادیوم ورزشیPrinces Parc des در ناحیه ی شانزدهم پاریس نیز از طرح های ایشان است .
 
آخرین ویرایش:

mr.abooli

عضو جدید
کاربر ممتاز
معرفی بهترین معماران ایران

معرفی بهترین معماران ایران

هر موقعیت جدید، مستلزم یک معماری جدید است. ژان نوول
“معماری یک ورزش در مسافت طولانی است. شما فکرتان را بر روی آن می­گذارید و ۳۰ سال با آن همراه می­شوید، تا اینکه کم­کم در این رشته راه می­افتید.” تام مین
“مصالح دنیای خاص خود را دارند. با چگونگی قرار دادن آنها در کنار یکدیگر و نیز علائمی که از طریق بافت و رنگ آنها بدست میآید، زبانی حاصل میشود که میتواند مکمل اندیشه و راهگشای معماری باشد.” ماریو بوتا
“من زمانی که روی حل یک مسأله کار می­کنم، هرگز در مورد زیبایی راهحل آن فکر نمی­کنم. من تنها به این میاندیشم که چگونه مسأله را حل کنم. اما بعد از حل مسأله،اگر راه­حل بدست آمده زیبا نباشد، می فهمم که این راه حل اشتباه است.” ریچارد باکمینستر فولر
“مسابقات معماری خوب نیستند،چون برای مسابقه باید سریع کار کرد. البته باید در مسابقه شرکت کنید تا بتوانید کار بگیرید، اما برای بسط و تفصیل طرح معماری، این بهترین راه نیست.” برنارد چومی
“من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم، زیراترسیم کردن سریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.” لوکوربوزیه
من از تعطیلات متنفرم. اگرشمامیتوانید ساختمانهایی را بسازید، چرا بایددر کنار دریا بنشینید؟ فیلیپ جانسون
“خلاقیت حقیقی کل زندگی را شامل می­گردد و به وسیله ابزارهایی از شهود بیان می­شود که فراسوی منطق و آن چیزی است که زبان­های دیگر قادر به ابراز آن هستند.” تادائو آندو
“هندسه شالوده و مبنای ادراک معماری است. من از طریق هندسه به اثر خود دست می یابم. در شناخت جهان معماری، زبان هندسه مانند زبان سازه اهمیت دارد. هر دوی آنها در کنار خواص مصالح و عالم طبیعت، برای من سرچشمه های زاینده و مهم الهام هستند. ” سانتیاگو کالاتراوا
“من بیشتر وقتم را صرف کارفرماها می­کنم. زیرا معتقدم این کار ما را به پیش می­برد و آنها هم به آنچه که می­خواهند، می­رسند و از کار احساس رضایت می­کنند. این روند باعث می­شود آنها بدانند که شما مسائل آنها را می­شنوید. همچنین این تعامل موقعیت ابداع را برای شما فراهم می­آورد.” فرانک گری
“مدرنیستها مدعی هستند که مدینه فاضله را باید در آینده جستجو کرد، پستمدرنیستها نیز به دنبال این مدینه فاضله در گذشته هستند؛ ولی به اعتقاد من، معماری امروز باید این مدینه فاضله را در شرایط امروز پیدا کند؛ معماری امروز ما باید منعکسکننده شرایط ذهنی و زیستی جامعه امروز ما باشد.” پیترآیزنمن
“ساختمان ها صرفاً کالا نیستند. آنها مانند پرده ای پشت صحنه زندگی ما را در شهر می­سازند. معماری هنر شکل دادن به آن چیزی است که ما مرتباً در آن به نمایش میپردازیم، چرا که به خلق محیطی میپردازد که تمامی جزئیات روزانه زندگی ما در آن اتفاق می افتد.” ریچارد راجرز
“پروژه؛ یعنی شالوده دادن به یک فرم، درون یک نظم.” لویی کان
“معماری ارگانیک نمیتواند نام شیوه ای خاص در معماری باشد، چرا که معماری نیز مانند زندگی ناچار است در حوزه ارگان های موجود جلوه کند و اصولاً زندگی ارگانیک به معماری ارگانیک نیازمند است.” آلوار آلتو
“معماری فعالیتی صرفاً در جهت پاسخگویی به نیازهای کارفرماها نیست، بلکه معماری فعالیتی است که تولید دانش می کند.” رم کولهاس
“فضا را فراموش کنید ، همچنین سازه و اینگونه حرفها را ، دنبال ارتباط ، تمثیل و تصویر سازی مفهومی باشید .” رابرت ونتوری
“معماری وجود خارجی ندارد. تنها اثر معماری است که وجود دارد. معماری در ذهن موجود است. شخصی که یک کار معماری انجام میدهد، در حقیقت آن را به روح معماری عرضه میکند . . . روحی که سبک نمیشناسد، تکنیک نمیشناسد، متد نمیشناسد و تنها منتظر آن است که خود را به معرض نمایش بگذارد. بدین ترتیب معماری تجسم واقعیات غیر قابل سنجش میباشد.” لویی کان
“آلونک چتری دوچرخه یک ساختمان است و کلیسای لینکلن (Lincoln Cathedral) نمونه ای از معماری می باشد. تقریباً هر چیزی که فضا را به میزان کافی برای انسان محصور می کند تا آدمی به درون آن نقل مکان کند، یک ساختمان است. اصطلاح معماری تنها ساختمانهایی را در برمی گیرد که با هدف برخورداری از جاذبه زیبایی شناسانه طراحی شده اند.” سرنیکولاس پوزنر
“اینکه معماری در لحظهای از خلاقیت بوجود میآید، یک حقیقت انکارناپذیر است، زمانی که ذهن درگیر چگونگی تضمین استحکام یک ساختمان و نیز تأمین خواستههایی برای آسایش و راحتی است، برای رسیدن به هدفی متعالیتر از تأمین نیازهای صرفاً کارکردی برانگیخته میشود و آماده میگردد تا تواناییهای شاعرانهای را به معرض نمایش گذارد که ما را برمیانگیزانند و به ما لذت و سرور می بخشند.” لوکوربوزیه
“زمانی که ما با یک تپه و توده خاک به طول شش فوت و عرض سه فوت در جنگل روبرو میشویم که با استفاده از بیل به شکل یک هرم روی هم انباشته شده است، به فکر فرو میرویم و چیزی در درون ما میگوید: اینجا کسی دفن شده است. آن توده خاک معماری است .” آدولف لوس
“معماری چیست؟ آیا من آن را همسو با ویتروویوس به عنوان هنر ساختمان تعریف خواهم کرد؟ نه. این تعریف دارای یک اشکال اساسی است. انسان برای ساختن باید از تصور خود استفاده کند. نیاکان ما کاشانهشان را تنها پس از اینکه شکل آن را تصور میکردند، میساختند. این فرآورده ذهنی و خلاقیت هست که معماری را تشکیل میدهد، اینک ما میتوانیم آن را به عنوان هنر تولید هر نوع ساختمان و به حد کمال رساندن آن تعریف کنیم. بدین ترتیب هنر ساختمان تنها یک هنر ثانوی است که به نظر میرسد برای نامیدن بخش علمی معماری مناسب باشد.” اتین لویی بوله
“معماری شامل تمام محیط فیزیکی است که زندگی بشری را احاطه میکند و تا زمانی که عضوی از اجتماع متمدن هستیم، نمیتوانیم از معماری خارج شویم، زیرا معماری عبارت است از مجموعه تغییرات و تبدیلات مثبتی که هماهنگ با احتیاجات بشر روی سطح زمین ایجاد شده است و تنها صحراهای دست نخورده از آن مستثنی هستند.” ویلیام موریس
“تعریف درست معماری بطوریکه آن را از یک مجسمه متمایز کند، عبارت است از هنر طراحی مجسمه برای یک مکان خاص و جانمایی آن در آنجا بر اساس مناسبترین اصول ساختمان.” جان راسکین
“وقتی ما به دنبال ساختارها هستیم از متغیرها غافل می­مانیم، فرهنگ و شیوه­های قومی هر لحظه تغییر می­کند پس روش ساختارگراها نمی­تواند صحیح باشد و یک متن هرگز مفهوم واقعی خودش را آشکار نمی­کند، زیرا مولف آن متن حضور ندارد و هر بیننده و یا هرکس که آن متن را قرائت کند، می­تواند دریافتی متفاوت از قصد و هدف مولف داشته باشد.” ژاک دریدا


بچه ها ی مهندسی معماری اونقدر منو شیفته کرده که اصلا به تالار مکانیک سر نمی زنم بگذریم......................................
می خواستم تو این تاپیک با معماران مشهور ایران آشنا بشیم هر کس از دوستان یه دستی به این تاپیک بزنه جای دوری نمیره با اجازه مدیران تالار

:w23:
 
آخرین ویرایش:

mr.abooli

عضو جدید
کاربر ممتاز
مهندس میرمیران

مهندس میرمیران

مهندس هادى ميرميران
متولد ۱۳۲۳ قزوين
فارغ التحصيل رشته معمارى دانشكده هنرهاى زيبا دانشگاه تهران ۱۳۴۷
مسؤول كارگاه معمارى واحد طراحى وشهرسازى شركت ملى ذوب آهن ايران ۱۳۵۸ ـ ۱۳۴۷
سرپرست واحد طراحى شركت خانه سازى ايران ۵۹ ـ ۵۸
سرپرست واحد طراحى اداره كل مسكن و شهرسازى اصفهان ۶۶ـ ۶۰
مدير عامل ومدير طراحى شركت مهندسين مشاور نقش جهان ـ پارس از ۶۷
مدرس دانشكده معمارى دانشگاه علم و صنعت ۱۳۷۶ ـ ۱۳۷۰
مدرس دانشكده هاى معمارى دانشگاه هاى آزاد تهران ، شيراز وهمدان ازسال ۱۳۷۵
ارائه دهنده بيش از ۲۳ طرح معمارى
ارائه دهنده چند طرح جامع وتفصيلى براى اصفهان و شيراز
ارائه دهنده طرح هاى احياى مناطق تاريخى درشيراز، اصفهان، تبريز و تهران
شركت كننده وبرنده جايزه دربسيارى مسابقات معمارى
كسب مقام اول جايزه بزرگ معمار ۱۳۸۲
صاحب يك سرى مقالات درزمينه معمارى ودرمجلات تخصصى
دریافت نشان ملی فرهنگ وهنر۱۳۸۳ (از محمد خاتمی رییس جمهور وقت)

************************************************** *
چيزى كه معمارى مدرن ومعاصر ايران همچنان كم دارد و از كمبودآن مى نالد و هرگز نمى بالد، پژوهش هايى بنيادى است كه گذشته اى درخشان را به آينده اى مبهم گره بزند. مشكل ديگر درمعمارى معاصر ايران نبود نشانه هايى از تداوم و پيوستگى است وهمين، حرف زدن درباره آن را سخت وصورت بندى آن را ناممكن مى سازد. پراكندگى آثار وپوسته هاى جسته و گريخته اى كه هيچ گاه حول يك هسته نبوده اند وشكل نگرفته اند وهيچ گاه جريانى سارى وسازنده نساخته اند، توصيف تمام دستاوردهاى معمارى معاصر ايران است كه آن هم درمعدود نامها و معدود نشانه هايى خلاصه مى شود. يكى از چيزهايى كه مى تواند سازنده يا تداعى كننده معمارى يك كشور دردوره اى تاريخى باشد، بناهاى يادمانى وسازه هاى شاخص شهروندى است، كه سفارش آن بيشتر از سوى دولت وشركت ها و شهروندان صاحب ثروت است. چيزى كه به يك معمار متشخص امكان واجازه مى دهد تا ايده و عقيده پيشرو خود را فراتر از خواست هاى معمول ومرسوم و روزمره ومطابق با معيارهاى زيبايى شناسيك وپلاستيك پياده كند ومفهوم تازه اى ازاقامت واجرا را به بروز و ظهور برساند. در دو سوى اين ماجرا كه گفتم ، شايد البته هنوز آن طور كه بايد وشايد هيچ نوع صف آرايى روشن وشفافى صورت نگرفته باشد. يعنى نه آن معمارى پا به عرصه گذاشته كه با خلاقيت خود چشم ها را خيره كند ونه سفارشى طرح شده كه توأم با آزادى بيان و ايده براى معمار باشد. اين موضوع استثنايى هم دارد، كه البته چون جريان ساز نبوده نمى توان از آن به طور جامع ومانع سخن به ميان آورد. ازبين همين استثناها يكى هم « هادى ميرميران» است كه حداقل به خاطر عمل گرايى اش دراين عرصه نمى توان او را ناديده گرفت . كسى كه همين الآن وهمين ساعت هم طراحى واجراى پروژه هاى خاصى را دراختيار دارد و پيش مى برد.
ميرميران متعلق به نسلى است كه كار حرفه اى را به طور مشخص بعد از انقلاب شروع كرده اند و آثار قابل بحثى را در نوع خود ارائه داده اند. نسلى كه خواسته و مى خواهد با درنظر گرفتن دستاوردهاى گذشته، كه يكسر دغدغه تاريخ معمارى ايران را داشته و در رسيدن بدان چندان موفق نبوده است، تلاشهاى جديدى را ارائه بدهد.
او همان طور كه بارها در سخنرانى هاى خود گفته و در آثارش نيز نشان داده، اعتقادى به جداسازى معمارى سرزمينهاى مختلف و زمانهاى متفاوت ندارد و مرزبندى هاى خشك زمانى به عنوان «سبك ها» و مرزبندى هاى خشك سرزمينى به عنوان «سنت هاى معمارى» را نمى پذيرد و نقطه مقابل آن هم به عدم تعيين و تعلق سرزمينى معمارى مايل و معتقد نيست. ميرميران استفاده از الگوهاى معمارى ايران را در آثارش چنين استدلال مى كند: «تحليل معمارى ايران نشان مى دهد كه به رغم كثرت، تنوع و پيچيدگى بناها، اصول، مبانى و الگوهاى نسبتاً معدودى در طول زمان به اشكال مختلف در اين معمارى به كار گرفته شده اند. افزون بر آن، تكامل معمارى ايران بيشتر بر تعالى اين اصول، مبانى، الگوها و در جريان نوعى فعاليت هوشمندانه و ماهرانه استوار بوده است تا ايجاد آنها. با پذيرش اين امر، پرسشى پيش مى آيد كه آيا نمى توان در معمارى امروز ايران نيز به همان اصول و مبانى و الگوها پرداخت و آنها را در جريان يك فعاليت خلاق تكامل بخشيد و به پيش برد. پاسخ مثبت به اين پرسش بود كه موجب شد در طرحهاى من اصول و مبانى معمارى گذشته ايران مبناى كار قرار گيرد.»
يكى از آثار مهندس ميرميران كه باعث شد او جايزه بزرگ معمار ۸۲ را كه با حضور داوران خارجى برگزار مى شد، به خود اختصاص دهد، كار مشترك او با «مسعود عربشاهى» بود كه از حيث به كارگيرى مبانى و اصول معمارى تاريخى ما جايگاه خاصى ميان آثار پرتعداد او داشت. اين اثر كانون وكلاى تهران بود كه طراحى و اجراى آن را ميرميران بر عهده داشت و طراحى و اجراى نقش برجسته باشكوه آن را عربشاهى. نقش برجسته اى كه در تداوم بخشيدن به سازه، همان جايگاه نمادين خود را در نگاهى تاريخى مى يافت و با اين حال سراسر امروزى بود و مى نمود.
مهندس ميرميران در كنار كسانى چون «نادر اردلان» شايد از معدود معماران باشناختى باشد كه اين ظرفيتهاى تاريخى را به صورت امروزين و اصولى در اثر خود آورده اند: «از بررسى و تحليل عناصر و الگوهاى تاريخ معمارى ايران اين نتيجه حاصل مى شود كه عناصر و الگوهاى ياد شده اگرچه هر يك در دوره معينى از تاريخ معمارى اين سرزمين خلق شده اند، اما با حضور ممتد در دوره هاى بعدى، تكامل و پالايش يافته، داراى هويتى مستقل از زمان شده اند و مفهوم عامى را از يك الگو يا يك عنصر معمارى ارائه مى دهند كه شأن تجريدى يافته و داراى تصويرى ذهنى و حامل بارعاطفى است. اگر بپذيريم كه اين كيفيت معروض زمان نيست، بارديگر اجازه خواهيم يافت كه از آنها در شكل تجريدى خود در معمارى امروز استفاده كنيم.» اينجاست كه پى به منظور ميرميران از معمارى بى زمان و مكان و نه آن معمارى بى مكان و بى توجه به سرمايه عظيم بشرى مى بريم. چيزى كه انگار خواسته و تاحدود زيادى توانسته در سى و چندسال كار حرفه اى معمارى به آن برسد و بدان بپردازد. در بررسى آثار شاخص اين هنرمند، صرفنظر از كيفيت نهايى و زيبايى شناسيك آنها، به يك سرى اصول بنيادى برمى خوريم كه همه به نوعى از تاريخ معمارى اين سرزمين آمده اند و هم نهاد با پيشنهادهايى شده اند كه معمارى پست مدرن در شمايى بازتر و بزرگتر مى دهد. گرايش به مفهوم سازى تجريدى و ذهن گرايى، گرايش به فرم و فضا در گذار از ماده به روح (همچنان كه در معمارى رو به تكامل تاريخى اصفهان ديده است) و بالاخره كلى نگرى اهم اين ويژگى هاى بنيادى را در طرح ها و ساخت و سازهاى ميرميران تشكيل مى دهند. چيزى كه با درجه اى از شفافيت در طرح ها و آثارى چون فرهنگستان هاى جمهورى اسلامى، طرح كتابخانه ملى ايران، طرح موزه مركز اسناد رفسنجان، طرح موزه ملى آب ايران (مشترك با بهرام شيردل)، كانون وكلاى مركز و… خود را نشان مى دهد و نمايان مى كند: «دو نكته اساسى در اين نوع معمارى پيش مى آيد. اول اينكه مفاهيم، اسطوره ها، مضامين و ديگر توليدات فكرى اشتراكات زيادى در فرهنگ هاى مختلف دارند و عمدتاً مفاهيم واحدى هستند كه در سرزمين هاى مختلف به صورت هاى گوناگون بيان شده و به تصوير درآمده اند. از اين رو زمانى كه معمارى خود را به خدمت تجسم بخشيدن به آنها قرار مى دهيم اثر معمارى خواه ناخواه كيفيتى فراتر از سرزمين معين مى يابد و به نوعى جهانى مى شود، به خصوص اگر مفاهيمى كه دستمايه كار قرارگرفته اند مربوط به مقولات كلى هستى باشند.
دوم اينكه فرم ها و فضاهاى معمارى اگرچه در ابتدا در جهت تجسم بخشى به مفاهيم معينى خلق مى شوند، اما به علت خاصيتى كه بطور كلى در فرم و فضا وجود دارد و بخصوص آن بخش از خلاقيت فضايى كه اصولاً خارج از كنترل و آگاهى طراح صورت مى گيرد، بسادگى به افاده مفاهيم ديگرى نيز ميل مى كنند. تجربه نشان مى دهد كه هر اندازه قدرت فضايى و شكلى اثر معمارى بيشتر و غنى تر باشد به همان اندازه براى پذيرش و ارائه مفاهيم مختلف توانايى بيشترى خواهدداشت.»
مهندس هادى ميرميران به يك عبارت جزو پركارترين معماران معاصر ايرانى و به يك عبارت پركارترين معمار بعد از انقلاب ما به حساب مى آيد و اين را هم تعداد طرح و ساخته هايش به ما مى گويد و هم توفيقى كه براى اجراى خيلى از طرح ها و پروژه هايش داشته است. فرصتى كه كمتر نصيب هر معمار ايرانى مى شود و براى به دست آوردن آن، علاوه بر توانايى فكرى و فلسفى، دلايل ديگرى هم لازم مى نمايد.
ميرميران بعد از تمام كردن رشته معمارى دانشكده هنرهاى زيبا تهران با رتبه اول در سال ،۱۳۴۷ تا سال ۱۳۵۷ مسؤول كارگاه معمارى واحد طراحى و شهرسازى شركت ملى ذوب آهن ايران، از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹ سرپرست واحد طراحى شركت خانه سازى ايران، از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۶ سرپرست واحد طراحى اداره كل مسكن و شهرسازى استان اصفهان و از سال ۱۳۶۷ تاكنون مديرعامل و مدير طراحى شركت مهندسين مشاور نقش جهان ـ پارس بوده و هست. از طرح هاى مهم اين معمار نسل سوم معمارى معاصر ايران مى توان به طرح سفارت ايران در هراره، سالن مراجعين كنسولى وزارت امور خارجه ـ تهران، سر كنسولگرى ايران در فرانكفورت، سفارت ايران در بانكوك، ساختمان مركزى بانك صادرات ايران، ساختمان استاندارى تهران، كتابخانه مركزى شيراز، موزه ملى آب ايران ـ تهران، مركز ورزشى رفسنجان، طرح مجموعه و محوطه سازى مجلس شوراى اسلامى (ميدان بهارستان)، مجتمع مسكونى، تجارى ـ خدماتى نواب، ـ تهران، طرح مركز شهر جديد پولادشهرـ اصفهان و ... اشاره كرد كه با طرح جامع منطقه اصفهان، طرح جامع و تفصيلى شهر اصفهان، طرح جامع و تفصيلى شيراز و طرح مجموعه شهرى (كلان شهر) اصفهان، در زمينه شهرسازى، تكميل مى شود.
ميرميران همچنين طرح احياى محور تاريخى شيراز، طرح احياى مجموعه ميدان كهنه و مسجد جامع عتيق اصفهان، طرح احياى مجموعه كريمخانى شيراز، طرح احياى منطقه تاريخى تبريز و بالاخره طرح ساماندهى مجموعه بهارستان ـ تهران را نيز در كارنامه خود دارد.
و اما از جمله جوايزى كه ميرميران درمسابقات مختلف و متعدد معمارى براى طرح هايش دريافت كرده است، مى توان خيلى كلى به دريافت لوح تقدير جامعه مهندسان مشاور ايران براى شناسايى و معرفى معمارى ايران در سال ،۱۳۷۵ معمار برگزيده سال ۱۳۷۹ در اولين دوره اعطاى نشان معمارى ايران (استاد پيرنيا)، جايزه مهراز ـ سال ،۱۳۸۱ انتخاب شده به عنوان پيشكسوت معمارى توسط سازمان نظام مهندسى ساختمان كشور ـ سال ،۱۳۸۱ برنده دوم جايزه بزرگ معمار سال ۱۳۸۰ به خاطر مجموعه ورزشى رفسنجان برنده نخست جايزه بزرگ معمار سال ۱۳۸۲ براى ساختمان كانون وكلاى دادگسترى مركز، رتبه دوم در مسابقه بزرگ طرح مجموعه آتى سنتر ـ تهران ـ ۱۳۸۲ و دريافت لوح تقدير و تنديس از جامعه مهندسان مشاور ايران در سال ۱۳۸۳ اشاره كرد.
:gol:
 

mr.abooli

عضو جدید
کاربر ممتاز
هوشنگ سیحون

هوشنگ سیحون

شرح حال هوشنگ سیحون


متولد 2479 ( 1299) در تهران
تا سال 2499 (1319) مشغول تحصیل در دبستان و دبیرستان بوده است ( در تهران ) .
در سال 2499 دیپلمه متوسطه گرفته است .
از سال 2499 تا 2503 (1323) موفق به اخذ پایان نامه مهندسی در رشته معماری شد . بین سالهای 2504(1324) و 2508 (1328) در پاریس در دانشکده هنرهای زیبا در رشته معماری ادامه تحصیل داده و در همین سال به دریافت دیپلم معماری از دانشکده فوق موفق شده است .
بلافاصله به ایران مراجعه نموده و با سمت دانشیار در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و مسئول یک کارگاه معماری مشغول تدریس شده است و 5 سال بعد به مقام استادی ارتقاع یافته است در سال 2521(1341) به مقام ریاست دانشکده هنرهای زیبا انتخاب و مشغول انجام وظیفه شده است . بنیانگذاری رشته شهرسازی و رشته های موسیقی و تئاتر در دانشکده هنرهای زیبا و همچنین به وجود آوردن دفتر فنی دانشکده از اقدامات سالهای 27-2521 (47-1341) او است .در سال 2527 (1347) از سمت ریاست دانشکده و استادی دانشگاه هر دو استعفاء داد .در این سال در اولین انتخابات انجمن شهر تهران به عضویت انجمن شهر تهران در آمد و به عنوان رئیس کمیسیون شهرسازی در انجمن مشغول انجام وظیفه شد و در اواخر دوره چهارساله انجمن از سمت خود استعفاء داد و در دفتر شخصی خود مشغول ادامه کار شد . این دفتر از سال 2508 ( 1328) تاسیس شده است که تا هم اکنون به فعالیت خود ادامه میدهد و تمام آثار معماری مهندسی سیحون از همین دفتر طرح ریزی شده است .
وی چند دوره پیاپی نیز به عنوان عضو و نایب رئیس و رئیس انجمن انتخاب شده است در شورهای متعددی از جمله شورای دانشگاه تهران ، شورای مرکزی دانشگاهها ، شورای عالی شهرسازی ، شورای عالی آثار باستانی و ابنیه تاریخی ، شورای عالی ارزشیابی ( وزارت علوم ) ، شورای ایکوموس و نیز در کمیسیون ها و کمیته های متعدد شرکت داشته است . عضو هیات امنای مدرسه عالی ساختمان و موسسات آموزشی فرح بوده و میباشد . فعالیتهای مفصلی در امر معماری کشور داشته است که به ترتیب زمانی شرح داده شده است .
او در سمینارها و سخنرانیهای متعدد در نقاط مختلف ایران شرکت داشته است در شهرهای پاریس ، آکسفورد ، شیکاگو ، لوس آنجلس ، روم ، پالرم ، صوفیه ، آتن ، مسکو و دهلی نو در باب هنر و معماری سخنرانی نموده است .
با اخذ نشانهای درجه 3 همایون درجه 1 آبادانی نشان هنر و نشان سپاس مفتخر شده است . در نقاط مختلف جهان آثار نقاشی او به نمایش گذاشته شده است .
از جمله در تهران چند بار به صورت انفرادی و جمعی ، در آمریکا در دانشگاه سانتا باربارا به صورت انفرادی در دانشگاه ماساچوست به اتفاق پیکاسو وسالوادور دالی و در پاریس به صورت انفرادی کارهای نقاشی او هم اکنون در کلکسیون های شخصی علیاحضرت شهبانوی ایران و جمعی از هنر دوستان ایرانی و در فرانسه و در آمریکا در بعضی کلکسیونهای شخصی و در چهار دانشگاه مهم آمریکا در کلکسیون دانشکده مربوطه نگهداری می شود : دانشکده هاروارد ، دانشکده ام آی تی ، واشینگتن یونیور سیتی و برکلی .
در اغلب روزنامه های داخلی و خارجی مقالات و عقاید او در باب معماری و هنر به چاپ رسیده است و در مورد کارهایش بحث شده است .

کتابی تحت عنوان نگاهی به ایران در پاریس مشتمل بر یک قسمت از طرحهای سیحون چاپ شده ( 1973)
فعالیتها

فعالیتهای معماری هوشنگ سیحون در دوره های پنجساله گروه بندی شده اند و به تفصیل عبارتند از :
سالهای 13 - 2508(1333-1328)

- منزل و مطب دکتر فرهاد تهران – خیابان پهلوی
- منزل آقای بابک
- ساختمانهای پست فشار قوی 1- در شمال پارک شهر
2- در خیابان سی متری
- ساختمان ادارات مرکز برق
و همچنین انبارهای مربوط
به تاسیسات برق تهران
- منزل سرلشگر فیروز تهران
- دفتر هوشنگ سیحون تهران – خیابان شاه
ادارات آتش نشانی تهران( خوابگاهها و گاراژها)
- ساختمان آرامگاه بوعلی همدان
سالهای 15-2512 (35-1332)
- منزل آقای شیبانی دروس
- منزل آقای محمدی تپه امانیه
- منزل آقای مقدم تپه امانیه
- سازمان نقشه برداری کل کشور جاده قدیم کرج
- آرامگاه نادر مشهد
- کارخانه یخ سازی
و ریسندگی کورس جاده شهر ری
- کانادا درای جاده جنوبی کرج
- پرورشگاه کودکان خیابان پهلوی
- سینما آسیا خیابان شاه
سالهای 20 – 2515 (40-1335 )
- سینما سانترال میدان 24 اسفند
- کانادا درای آبادان
- لابراتوار عبیدی و شرکاء جاده قدیم شمیران
- منزل آقای بشارت الهیه
- منزل آقای فرازیان زرگنده
- منزل آقای دکتر کاظمی شمیران
- منزل خانم ابتهاج زعفرانیه
- مجموعه ویلاهای آقای آقاسی پور سلطنت آباد
- منزل آقای هدایت دروس
- مجموعه ویلاهای آقای ایپک چی حصارک
- کتابخانه مجلس شورای ملی با همکاری معماران محسن فروغی
و ظفر وصادق
- آرامگاه خیام نیشابور
- آرامگاه کمال الملک نیشابور
سالهای 25-2520(45-1340)
- تجدید بنای آرامگاه فردوسی طوس
اصل بنا در زمان اعلیحضرت رضا شاه کبیر و به وسیله معمار طاهرزاده بهزاد که در آلمان تحصیل کرده بود بنا شده است .
- بناهای اطراف آرامگاه فردوسی طوس
سالهای 30-2525
- منزل دولت آبادی نیاوران
- ساختمان مرکزی بانک سپه میدان سپه
- منزل سیحون دروس
- مجتمع آموزشی فرح جاده آرامگاه
- ضلع جدید بیمارستان میثاقیه خیابان جامی
ضلع قدیم به وسیله مهندس زارع شده است .
مجموعه کارهائی که برای وزارت کشاورزی انجام گرفته است .
- انبار دامی دهکده شرکت تعاونی
- مجتمع آموزشی فرح بخش حرفه ای و تربیت معلم و بیمارستان در حال ساختمان
از سال 2530 (1350)
- به بعد بازارچه امیر چخماق یزد
- منزل سیحون در کلکان در راه شمشک
- طرحهای مرکز فرهنگی یزد
شهرک لنجان اصفهان
مجتمع جهانگردی آبعلی;)
 

vahid1900

عضو جدید
پیشکسوتان معماری ایران

پیشکسوتان معماری ایران

گابریل کورگیان(1900-1970م)(1279-1349خ)
بنا به نوشته خانم مینا معرفت در کتاب تهران پایتخت 200 ساله گورکیان در سال 1921 م از دانشکده معماری وین فارغ التحصیل شد او معماری را زیر نظر اسکار اشترناد که خود از شاگردان جوزف هوفمان بود اموخت و بدین ترتیب گرایشی به معاری ارت نوو در کارهایش دیده شد
گورکیان در مدت 12 سال فعالیت خود با گروه پیشگامان معماری مدرن همکاری مستقیم کند و در سال 1928 در مقام دبیر کل نخستین معماری مدرن CIAMشرکت کند..کورگیان در سال 1312 به ایران باز گشت با توجه به شهرت خود در اروپا به مقام معمار ارشد شهرداری تهران و وزارت دارایی برسد. کارهای او طرح باشگاه افسران تئاتر تهران سه وزارتخانه وهفت ویلا خصوصی بود...گورکیان در طرح ساختمان امور خارجه تقارن تقریبا نئو کلاسیک و پلان محوری را با کمپوزسیون حجمی مدرن در هم امیخت.در طرح ساختمان وزارن صنایع نواوری های بیشتری دیده مشود که شبیه کار های لو کوربوزیه هست.. در جناح های ساختمان مدرن و متقارن و نئو کلاسیک وزارت داد گستری چندین حیاط استفاده کرده که در تقسیح بندی خود بر جناح مر کزی تاکید کرده کورگیان با شهرت خود توانست تکامل معماری ایران را باجنبش مدرنیسم در اروپا پیوند بزند در سال 1316 ایران را ترک کرد و به انگلستان وفرانسه رفت و سپس به طور دائم از سال 1327 در امریکا در دانشگاه ایلینوی به تدریس پرداخت....
 

kiana -m

عضو جدید
فرشید موسوی

فرشید موسوی

سلام عزیزم اطلاعاتی از مهندس فرشید موسوی نداری یا یه سایتی که بتونم اطلاعاتی در بارش پیدا کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خانم فرشید موسوی (با این اسم پسرانه، خانم هستند) به همراه شوهر/شریك اسپانی‌اش دفتر لندنی‌شان FOA یا Foreign Office Architects در دنیای معماری مشغول به فعالیت هستند.
فرشید موسوی استاد بخش معماری دانشگاه هاروارد است. او این رشته را در دانشگاه های GCD، کالج لندن، داندی و مدرسه معماری بارتلت تدریس می کند. پیش از تاسیس دفتر معماری خارجی همراه با آلخاندرو زارا یولو در سال 1992 در لندن، موسوی مسوولیت طراحی ساختمان رنزوپیانو در جنوا و اداره دفتر معماری کلان شهر روتردام را نیز بر عهده داشت.

با توجه به اینکه موسوی استادی متعهد و بسیار برجسته است در دانشگاه های UCLA، کلمبیا، پرینستون و چند مدرسه معماری دیگر در اروپا به عنوان ناظر فعالیت می کند.
خانم موسوی به مدت 8 سال در اتحادیه معماری لندن مشغول به تدریس بود و در این مدت ریاست موسسه معماری فرهنگستان هنرهای زیبا در وین را نیز بر عهده داشت. علاوه بر سرپرستی این فرهنگستان فرشید موسوی بین سال های 2002 تا 2005 در این موسسه به تدریس نیز مشغول بود.


شرکتی که فرشید موسوی در لندن تاسیس کرده و به نام دفتر معماری خارجی (FOA) مشغول به فعالیت است به عنوان یکی از برجسته ترین و خلاق ترین شرکت های معماری در طراحی های شهری و چشم اندازها در سراسر جهان به حساب می آید. این شرکت تا به حال پروژه های بین المللی زیادی در نقاط مختلف جهان اجرا کرده است که اکثر آنها نامزد کسب جایزه های بین المللی در طراحی بوده اند.
از این طراح ها می توان به گذرگاه دریایی یوکوهاما در ژاپن، پارک بزرگ بارسلونا همراه با تالارهای کنفرانس محوطه سرباز، هتل بلومون در گروننیگن هلند، ساختمان پلیس بزرگ بارسلونا همراه با تالارهای کنفراس محوطه سرباز، هتل بلومون در گروننیگن هلند، ساختمان پلیس در لاویلا یویاسا اسپانیا و غرفه نمایشگاه صادرات بین المللی اسپانیا اشاره کرد.
از طرح های در دست احداث FOA
هم می توان از ساختمان تئاتر ترودیا (در اسپانیا) مرکز فن آوری لوگو ونو و مرکز اسکان اجتماعی مادرید نام برد.
FOA در کشورهای دیگر هم طرح هایی در دست ساخت دارد. ساختمان اصلی ناشران در پاجو کره جنوبی، مرکز جدید موسیقی BBC در لندن، دانشگاه هنر و طراحی در انگلستان و دفاتر کار مختلف با مقیاس بزرگ در هلند از طرح های هستند که توسط FOA در حال اجرا و ساخت می باشند.


اکثر فعالیت های این شرکت و طرح های در دست اقدام FOA
در تعداد زیادی کاتالوگ به چاپ رسیده اند و به این وسیله این فعالیت ها به مردم معرفی می شوند.
فرشید موسوی علاوه بر اینکه عضو ثابت کمیته طراحی بین المللی (IDC
) در لندن است یکی از اعضای گروه مشاورین معماری و طراحی پارلمان انگلستان نیز به شمار می آید.
در نوامبر 2005، هم موسوی به عنوان مسوول کمیته برگزارکننده اعطای جوایز معماری «آقاخان» برگزیده شد.



جوایز دریافتی و افتخارات:

  • سال 2005:
    - جایزه چارلز نیکس
    - اولین جایزه نمایشگاه بین المللی آیچی پاویلیون اسپانیا در مسابقات ژاپن
  • سال 2004:
    - جایزه نقشه کشی معماری برای پارک نوارتیس و پارکینگ بزرگ بازل در مراسم سالانه ونیز
  • سال 2003:
    - جایزه اریک میرالز برای معماری «بندر بین المللی یوکوهاما» در مادرید
    - جایزه «معماری کاناگاوا» برای معماری «بندر بین المللی یوکوهاما» در ژاپن
    - اولین جایزه مسابقات طراحی مرکز موسیقی BBC در لندن
  • سال 2002:
    - نامزد کسب عنوان برتر مسابقات طراحی WTC در نیویورک
  • سال 2001:
    - انتخاب به عنوان برترین معمار در مسابقه بین المللی طراحی بانک Entry South در لندن
  • سال 2000:
    - انتخاب به عنوان برترین معمار طراحی سالن های کنفرانس و پارک South-Eastern در بارسلونا
  • سال 1999:
    - کسب عنوان برترین طراح داخلی برای طراحی بهترین محل بازی سرپوشیده
  • سال 1998:
    - کسب مقام دوم در مسابقات بین المللی بازسازی ساختمان های کنار آب در تنه ریف اسپانیا
  • سال 1997:
    - کسب عنوان دوم مسابقات طراحی میونگ دانگ در کره جنوبی
  • سال ۱۹۹۷:
  • - برنده طرح سینما آزادی تهران . ایران
  • سال 1995:
    - برنده جایزه طراحی بندر بین المللی یوکوهاما
  • سالن های همایش و پارک ساحلی بارسلونا، اسپانیا (جنوب غربی)
    - مجری ساخت: شهردای بارسلونا
    - تاریخ اتمام: سال 2004
    - مساحت کل: 000/45 مترمربع
    - بودجه تخصیص یافته: 5/7 میلیون یورو
 
  • Like
واکنش ها: raha

DDDIQ

مدیر ارشد
به یاد دکتر باقر آیت الله زاده شیرازی

به یاد دکتر باقر آیت الله زاده شیرازی

که تباهی از در گاه بلند خاطره ات شرمسار و سر افکنده می گذرد


دکتر باقر آیت الله زاده شیرازی ، پدر مرمت بنا های تاریخی ایران، یکی از بنیان گذاران سازمان میراث فرهنگی کشور و بنیان گذار و رئیس موسسه فرهنگی ایکوموس (ICOMOS ( _ شاخه ایران ( شورای بین المللی بناها و محوطه های تاریخی _ وابسته به یونسکو) ، در بیست و هشتم مرداد ماه 1386 ، در پایان جلسه بزرگداشت خود در فرهنگستان هنر ، پس از اتمام سخنرانی خود و پس از خواندن آیه ای از قرآن و شعری از سعدی به ناگاه از میان جمع شاگردان و دوستدارانش به سوی جاودانگی پر کشید.


او که در سال 1315 هجری شمسی در نجف متولد شده بود ، در چهار سالگی به ایران آمد و در سال 1335 از دبیرستان دار الفنون دیپلم گرفت و همان سال وارد دانشگاه تهران شد . در سال 1342 فوق لیسانسش را در رشته مهندسی معماری گرفت و سپس به ایتالیا رفت و در سال 1350 موفق به دریافت درجه دکترا در رشته مطالعه و مرمت بنا ها و بافت های تاریخی شد . رساله او احیا مرکز تاریخی شهر اصفهان بود . در سال 1354 به دانشگاه یورک انگلستان رفت و دوره مرمت بناهای سنگی را در آنجا گذراند . فهرست مشاغل و کارهای فرهنگی او ، آنقدر طولانی و پر بار است که در این فرصت کوتاه نمی گنجد .


از تاسیس و ریاست دفتر فنی سازمان حفاظت آثار باستانی اصفهان تا ریاست ده ساله سازمان حفاظت آثار باستانی ایران، از بنیان گذاری سازمان میراث فرهنگی کشور تا بنیان گذاری مووسسه فرهنگی ایکوموس ایران، از کارشناسی سازمان یونسکو در مطالعه و تعیین محدوده حفاظتی سه شهر تاریخی اسلامی کشور اندونزی و کارشناس مدعو آن سازمان در کمیته تخصصی میراث فرهنگی تا عضویت پیوسته در فرهنگستان هنر ایران، از تاسیس و استادی در رشته مرمت بناها و بافت های تاریخی دانشگاه پردیس اصفهان تا تدریس در دوره دکترای معماری دانشگاه تهران و راهنمائی و مشاوره بیش از صد و پنجاه پایان نامه تحصیلی ، از بنیان گذاری و دبیری سه دوره کنگره معماری و شهرسازی ایران تا مدیر مسوولی و سر دبیری 28 ساله مجله وزین " اثر" با درجه علمی _ ترویجی ، از برنده شدن جایزه معتبر " آقا خان " به دلیل مرمت بافت اصفهان و نپذیرفتن آن در اعتراض به بمباران مسجد جامع آن شهر تا معرفی به عنوان چهره ماندگار در مرمت بناهای تاریخی ایران همه و همه بخشی از فعالیت های بیشمار این استاد فرهیخته است.


از او همچنین کتاب ها ، مقاله ها ، تالیفات و ترجمه های بسیاری باقی مانده است که از آن جمله می توان به کتاب « اصفهان شهر نور » ، انتشار 15 جلد مجموعه مقالات ارگ بم ، ترجمه کتاب « معماری اسلامی » اثر هیلن براند ، ترجمه کتاب « مرمت سازه ای میراث معمارانه » اثر کروچی و... اشاره کرد.


اما اول باری که من او را دیدم ، در سال 1382 در دفتر کار و کلاس درسش در عمارت مسعودیه ( واقع در بهارستان ) بود . او ترجیح می داد که کلاس درسش را در محیطی تاریخی برگذار کند ( تاکید ها از من است و در متن اینطور نیست ). کلاسی که شبیه هیچ کلاس درسی نبود . جلسه گفت و شنودی بود از صبح تا عصر ، حول محور اصلی ، اما در مورد هر موضوعی که دانشجویان خواستارش بودند . این جلسات ، که با نوشیدن چای و خوردن شیرینی و نقل و خرما و... همراه بود ، تنها حدود یک ساعت برای صرف ناهار قطع می شد . بسیاری از اوقات ، دکتر شیرازی می گفت که امروز ناهار ، مهمان آقای فلانی ( معمولا یکی از کارمندان دفترش ) هستیم و من تا امروز نمیدانستم که آقای فلانی و بهمانی در کار نبوده و او خود عادت داشت که سالی چندین بار همه را مهمان کند.


او و شاگردانش در ضمن این جلسات به شناخت یکدیگر نایل می شدند و او بارها تاکید می کرد که روش های تدریس دانشگاهی ، چیزی جز " تولید انبوه متخصصان سطحی " نیست و برای درک عمیق هر دانشی نیاز به گفتگوی دو جانبه بین استاد و شاگرد و ایجاد ارتباطی عاطفی و معنوی بین آنهاست.


او نه تنها با دانشش ، که در هر کردار و هر رفتارش ، حتی با فرو تنی اش ، چیزی برای آموختن به دیگران داشت .هر جلسه بعد از پایان درس ، ما فنجان ها و نعلبکی ها و ... را داخل ظرفشوئی آبدارخانه می گذاشتیم و سوت زنان پی کارمان می رفتیم . تا روزی که یکی از دوستانمان که وسیله ای را جا گذاشته بود مجددا به دفتر دکتر شیرازی برگشته و اورا دیده بود که مشغول شستن ظروفی است که ما کثیف کرده و بی توجه و بی مسوولیت باقی گذاشته بودیم. ابتدا باور کردنش برایمان دشوار بود . دکتر شیرازی بزرگ استاد برجسته ، رئیس ایکوموس و نایب رییس سازمان میراث فرهنگی ، چهره ماندگار مرمت و ... ایستاده و ظروف کثیف شده دانشجویانش را می شوید!!! . عظمت و فروتنی او و شرمساری ما از بی توجهی و بی مسوولیتی ، آنچنان ضربه ای به همه ما وارد کرد که تا امروز اثر آن باقیست . شاید همه ما تا پایان عمر ، خود را مسوول هر حرکت کوچک خود بدانیم و این درس بزرگی بود که آن استاد فروتن عارف مسلک ، بی حرف و سخن به ما آموخت .​
او قبل از اینکه مرمت گر بنا های تاریخی باشد دانشمندی بزرگ در عرصه معماری اسلامی بود و دانشش را بی دریغ در اختیار دیگران قرار می داد . دانشجویانش سال ها بعد از فارغ التحصیلی در هر موضوعی که دچار مشکل می شدند به او مراجعه می کردند و او با خوشرویی و مهربانی و بی هیچ چشمداشتی ، آنان را راهنمایی می کرد.یکی از دوستان ( مهندس حسام طبیبیان ) درست یک روز پیش از فوت او تعریف میکرد که با چند تن دیگر در شهر باکوی آذربایجان ، پروژه ای را به انجام رسانده بودند و برای حل مشکلشان یک بار هم دکتر شیرازی را با خود به آنجا برده بودند .( دکتر شیرازی چندین کار مرمتی در جمهوری آذربایجان انجام داده است ). سال بعد که به آنجا باز می گردد ، عده ای را در حال محوطه سازی آن بنا می بیند . وی بدون اجازه وارد محوطه می شود که ناگهان پلیس او را دستگیر می کند . او می گفت : «هرچه کارت سازمان میراث فرهنگی ایران و کارت ایکوموسم را نشان دادم ، پلیس ها بیشتر عصبانی شدند و می خواستند مرا به کلانتری ببرند . در همین حال شهردار با عده ای به محوطه آمدند . من ناگهان به فکرم رسید که اشاره کنم که سال پیش با دکتر شیرازی به آنجا آمده ام . تا اسم باقر آیت الله زاده شیرازی را بردم ، پلیس ها با تعجب به من نگاه کردند و ناگهان رفتارشان عوض شد . مرا در آغوش کشیدند و گفتند که او را می شناسند . سپس مرا پیش شهردار بردند و او هم از دیدن من به عنوان شاگرد دکتر شیرازی ابراز شادمانی کرد . در بازگشت هم شهردار دو چمدان سوغات یکی برای خودم و یکی برای دکتر شیرازی داد.»
آنچه به نظرم در این خاطره دردناک است اینست که مردم عادی باکو هم دکتر شیرازی را می شناسند، اما او در کشور خودش بسیار غریب بود. امروز هیچ کدام از گردشگرانی که به اصفهان زیبا می روند، نمی دانند که زیبایی ان شهر و بناهایش حاصل تلاش خستگی ناپذیر مردیست که به مدت ده سال عاشقانه در کار مرمت بافت تاریخی آن شهر بوده است . او یک بار به من گفت : « من برای احیای باغ هشت بهشت ، سیزده پاساژ را تخریب کردم .» و ما امروزه می دانیم که تخریب حتی یک پاساژ ، با چه جنگ و جدال توانفرسائی میسر است .


تلاش و سختکوشی او در هر کجا که بود ، تمام محیط پیرامونش را فرا می گرفت و همین امر سبب انگشت نما شدن ایکوموس ایران در سایر کشورها شده بود . دوست دیگری ( خانم مریم برومند ) که به تازگی ساکن شهر وین شده است ، می گفت که برای تمدید کارت ایکوموسش به دفتر ایکوموس وین رفته است اما آنها به او گفته بودند که افراد زیر چهل سال را نمی پذیرند و زمانی که وی اعتراض کرده بود که در حال حاضر عضو ایکوموس ایران است مسوول مربوطه گفته بود :« ایکوموس ایران بسیار فعال است . به همین دلیل جوانان را می پذیرد » و بعد سری به افسوس تکان داده بود و گفته بود :« ای کاش ما هم مثل آنها بودیم !»


او هر کار علمی را به دور از هر نوع تعصب و حب و بغض انجام می داد و همواره در پی اصلاح نظرات خود بود و پیوسته از دانشجویانش فهم و درک عمیق هر مطلبی را طلب می کرد نه تکرار بی حاصل سخن بزرگان را.


شبی که برای آخرین بار به او تلفن کردم ، مطلبی را از مرحوم پیرنیا خواندم و گفتم که به دلایلی به نظرم نا درست است . خندید و گفت :« خیلی به حرف اساتید اعتماد نکن !» و وقتی گفتم پس چطور خود شما هم آن را در جایی به کار برده اید به شوخی گفت : « مگر همین الان نگفتم به حرف اساتیدت اعتماد نکن !»


آنانی که میز کارش را از دفترش در مسعودیه بیرون گذاشتند و آنانی که مجله اش را بعد از 28 سال کار پر حاصل از چنگش در آوردند ( و جالب توجه اینجاست که حتی یک شماره هم بعد از او نتوانستند منتشر کنند !!!) بعد از وفاتش با نوحه خوانی های جلف و لوس خود ، او را ستودند و گمان بردند حالا که او نیست آنان فرصت « بزرگی» یافته اند ، بی آنکه بفهمند ، راز بزرگی دکتر شیرازی ها در آن است که جایگزینی ندارند.


دکتر شیرازی دیگر در میان ما نیست تا راهنماییمان کند ، دلداریمان دهد ، امیدوارمان کند ، تشویقمان کند و از جان و دل به حل مشکلاتمان بکوشد. اما او نمرده است ، چون « جاده ها باخاطره قدم های او بیدار می مانند.» بزرگترین شاگردش ، مسوول باز سازی ارگ بم است . شاگرد دیگرش ظرف چند ماه ، بزرگترین آرشیو معبد آناهیتا را درست کرده است .شاگرد دیگرش در کشور آذربایجان مشغول مرمت بناهای تاریخی آن خطه است و شاگردانی دیگر در افغانستان در کابل ، هرات و مزار شریف در کار حفظ تمدن و فرهنگ ایرانی خارج از مرز های سیاسی امروز هستند و دیگران و دیگرانی در سراسر این خاک پهناور ، میراث تمدن چند هزار ساله را پاس می دارند.


دکتر شیرازی زنده است . او در وجود شاگردانش ، شاگردان شاگردانش و شاگردان شاگردان شاگردانش زندگی خواهد کرد.


شاید الان ، در حاشیه کویری سوزان در کار باز سازی آب انبار ارزشمندی است . یا شاید گنبد مسجد جامع شهری دیگررا مرمت می کند . شاید بر فراز سر در فروریخته کاروانسرایی ایستاده است و مهربانانه ، شیوه بازسازی قوس فرو ریخته آن را از بقایای اندکش به یکی دیگر از شاگردانش می آموزد یا شاید شاگرد از زیر کار در روی دیگری را وادار به کشیدن طرحی سه بعدی از گنبد خانه ای می کند. شاید هم الان کنار تخته کلاسش ایستاده و به شاگردانش ، شدنی دیگر و بودنی دیگر را می آموزد و چون همیشه قبل از هر چیز بر گوشه تخته با آن خط عزیزش بی حرف و بی صدا می نویسد : « آنکه فرهنگ نورزد ، به چه ارزد؟ »





منبع : سیاوش درودیان ، به یاد دکتر آیت الله زاده شیرازی ، ماهنامه آباد بوم ، شماره 9- دوره جدید ، شهریور 1386​
 

marali_64

عضو جدید
با خالقان یادگارهای معماري تهــــــران معاصر

با خالقان یادگارهای معماري تهــــــران معاصر

با خالقان یادگارهای تهــــــران معاصر با خالقان يادگارهاي تهران معاصر
با خالقان يادگارهاي تهران معاصر

مسجد الغدير
معمار : جهانگير مظلوم

تاتر شهر
معمار: سردار افخمي
موزه پول
معمار:نظام عامري

دانشكده هنرهاي زيبا
معمار : يوگينا آفتاندليانس
فرهنگسراي نياوران
معمار : كامران ديبا
وزارت امور خارجه
معمار : گابريل گوركانيان
دبيرستان البرز
معمار:كلنل يا مهندس ماركوف
مجسمه ميدان دربند
تنديسگر: استاد رضا لعل رياحي نقاش و پيكر تراش(ايشان در حال حاضر مقيم آلمان هستند.)

__________________
__________________
 

ff_z

عضو جدید
بررسی آثار یک معمار ایرانی ( کامران دیبا ) نگاهی بر آنچه پرسش انگیز است اندیشه دکارت با جابجایی جایگاه “سوژه ” و ” ابژه ” تحولی عظیم در نحوه تفکر _ و به تبع آن هستی شناسی _ غربی ایجاد کرد که مدرنیته و دنیای فن آورانه حاصل از آن را به دنبال داشت. غلبه خود باوری بر تمام باورهای سنتی ( اسطوره ای ، دینی ، اخلاقی ) ، به اعلام تکان دهنده نیچه در ” مرگ خدا ” منجر شد و به” مرگ هنر ” در اندیشه هگل راه برد. باگم شدن مرجع محسوس و ملموس ، که سرچشمه مفاهیم آغازین شناخته می شد ، صورت ها ( دالها ) باقی ماندند اما مفاهیم ( مدلول ها ) گم شدند. عدم اتکا به پشت گرمی هزاران ساله که به اندازه قدمت نوع بشر کهن بود ، موجب فروریختن دنیایی شد که زندگی را برای انسان تداوم می بخشید و به آن معنی می داد. آرمانشهرها فروریختند و رویاهای حاصل از دانش علمی و فن آوری زاییده از آن ، به دو جنگ جهانی خانمانسوز منجر شد که چیزی جز پریشانی ، آوارگی ، بیهودگی ، دغدغه و اضطراب به دنبال نداشت. مدرنیته امکان هرگونه نفی را فراهم آورد ؛ ارزش ها از ارزش تهی شدند و مفاهیم رنگ باختند ؛ بیهودگی و بی معنایی به پوچی پیوست. در حیطه معماری نیز پیامدهای جنگ جهانی دوم ( ویرانی و ضرورت بازسازی ) ، و فن آوری عظیم صنعتی که با کشف و شناخت سازه های فلزی و بتنی به همراه کاربرد شیشه به تحولی شگرف در عرصه ساخت و ساز انجامیده بود. ظهور سبک جدیدی به نام سبک مدرن به ارمغان آورد و دیری نپایید که خود را در قالب سبک مدرن بین المللی ، به مثابه اصول و قواعدی تعیین شده و تخطی ناپذیر به عنوان الگویی جهانی و منتزع از هرگونه تفاوت فرهنگی یا معنایی نشان داد. به تدریج صورت های ساده بزرگان پیشگام معماری مدرن که هم از نظر ظاهر و هم از نظر روابط کارکردی با هر آنچه که قبل از آن به عنوان نمونه ها یا مصادیق معماری شناخته شده بود تفاوتی عظیم داشت ، و هم به ادعای پدید آورندگانش بر آن بود که فرم محض را خالی از هرگونه معنا به عنوان شکلی همگن به تمام جهان دیکته کند ، به قوطی های ساده و کسالت باری تقلیل یافت که هیچ گونه تازگی و شگفتی یا انگیزشی را در کشف و ادراک فضاهای جدید و بار معنایی مترتب بر آن ، در بر نداشت. بدین ترتیب محیط زندگی به محیطی ساده ، یکنواخت و خسته کننده تبدیل شد که آثار و عواقب ناشی از آن ، در جهان غرب که پدید آورنده اش بود ، به افزایش جرم و جنایت و انحطاط اخلاقی انجامید. بنابراین همچون دیگر زمینه های مرتبط با حیاط بشری ، که معماری هم جزیی از آن است ، معماران با دست یازیدن به دیگر عرصه ها نظیر فلسفه ، ادبیات و روانشناسی و تلفیق آنها ، در دیگر رشته ها نظیر پدیدار شناسی ، زبان شناسی و همچنین نشانه شناسی ، تلاش کردند که بار دیگر هنر معماری را به ساحت معنایی آن باز گردانند. بدین گونه در نیمه دوم قرن بیستم ، به شیوه هرمنوتیک مدرن در باز گردانیدن صورتها به معانی اولیه ( تاویل ۹) یا تمامی مفاهیمی که در طول زمان ، با توجه به فرهنگ و روان شناسی جمعی و فردی می توانست به مدلول یا مدلول های خاصی بیانجامد ( تغییر و تفسیر ) ، و رجوعی دوباره به نشانه های انگیخته در فرهنگ معماری بومی که بنا بر شرایط تاریخی و جغرافیایی پدید آورنده هر فرهنگ ، به وجود آمده اما کنار گذاشته شده بود ، ابتدا به معماری بومی ( Varnacular ) روی آورده شد و پس از آن گرایش به شیوه خاصی نمود یافت که هم اینک به عنوان معماری پست_ مدرن شناخته می شود. بدین ترتیب بار دیگر توجه به شناخت اسطوره ای و آیینی و مذهبی سرلوحه شناخت هنر و به تبع آن اثر هنری قرار گرفت. در جهان شرق که اصولا نوع نگاه به هستی در آن به صورتی وجودی متفاوت از غرب بود ، پیامدهای تفکر غربی و دستاوردهای علمی و فن آورانه آن در مواجهه با ویژگی های هر منطقه ، اساسا تفاوت هایی ماهوی را در تمام زمینه ها با عرصه های مشابه خود می یافت. در ایران نیز ، گذشته از شئون سیاسی و اجتماعی ، عرصه هنر و معماری نیز از تاثیرات مدرنیسم بی نصیب نماند. از آنجا که ایران زادگاه اندیشه مدرن نبود ، و به دلیل تسلط بی چون و چرای دستاوردهای آن که بهره گیری از آنها اجتناب ناپذیر می نمود ، اندیشه مدرن در رویارویی با نظام فکری و آیینی و دینی خاص ایران ، تلفیقی ناگزیر میان مدرنیسم و سنت را پدید آورد که از اواخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار شروع شد و در طول قرن پس از آن به ایجاد صورت های تازه ای در عرصه معماری انجامید که در شکل های معماری قاجاری ،رضا شاهی ، پیش از مدرن ، مدرن بین المللی ، بومی منطقه ای و حتی سنتی با فن آوری مدرن ، ارائه گردید و در سالهای اخیر نیز گونه هایی متفارت از شیوه پست مدرن از نوع تاریخی تا دیکانستراکشن و جز اینها در معرض دید قرار گرفت. پرسشی که پس از زیر سئوال رفتن مدرنیسم و بازتاب آن در دیگر نقاط جهان از جمله در ایران مطرح می شود ، این است که معماری در زمان کنونی ، چه میتواند باشد ؟ پرسش از هویت و باز خوانی آن در اثر معماری نیز با پاسخ هایی کاملا متفاوت _ و در مواردی متقابل _ جواب گفته شده است : بازسازی عینی آثار گذشته و تداوم بدون تغییر شیوه های معماری سنتی ، به کارگرفتن برخی نشانه ها و عناصر مشخص معماری سنتی در قالبی نو یا به عبارت دیگر، ادامه روح پیام آن در صورتی نو ، و یا به طور کلی تقلیدی بی کم و کاست از معماری مدرن و پیروی از شیوه هایی که به عنوان طرح های پیشرو در جهان صنعتی و فراصنعتی اجرا می شوند. مدافعان هریک از این نظریات نیز در حمایت از نظریه پیشنهادی خود دلایلی عرضه می دارند که مجموعه کلی آنها در صورت قابل تامل سیمای معماری معاصر ایران در دسترس است. ایران در مرز میانه گرایش های شدید مذهبی و باورهای تاریخی و فرهنگی و آیینی از یک سو ، و مختصات نظم پذیری و بریدن از هستی شناسی به شیوه کهن و روی آوردن به معرفت شناسی (epistemology) از طریق عقل محوری خود بنیان ابزار ساز جهان مدرن از سویی دیگر ، قرار گرفته است که در آن حتی بازگشت مجدد به اسطوره ها و مناسک آیینی از دیدگاه عقلی و کاربردی صورت می گیرد و از ابعاد ایمانی و اعتقادی تهی است. اینک جهان غیر غربی به علت فاصله شدید از تولیدات فکری و مادی جهان غرب ، ودر عین حال وابستگی گریز ناپذیر به آنها ، چاره ای ندارد جز یافتن راه حلی که بتواند به صورتی فراگیر ، تمامی جنبه های دخیل در آنچه را که خواسته یا ناخواسته معروض سیطره آن قرار گرفته است ، در بر گیرد تا بدین طریق امکان ارتباط با جهان خارج از خود را داشته باشد. از طرف دیگر جهان غرب نیز در خلا معنایی حاضر ، گریزی جز شناخت فرهنگ های دیگر کشورهای جهان و ارتباط با آنها به منظور ادامه حیات خود نمی یابد. از همین روست که در بنیادهای تحقیقاتی بودجه های کلان برای ادراک فرهنگ های متنوع و رنگارنگ موجود و زنده جهان در نظر گرفته می شود و نمایش آنها در مراکز فرهنگی و تحقیقی و هنری و نمایشگاه های جهانی با استقبال شدیدی روبه رو می گردد. اینک نظام طولی در تاریخ فرهنگ بشری ، به نوعی صورت عرضی یافته است و در یک لحظه می توان جنبه های گوناگون تمدن انسانی را از اعصار اولیه تا آخرین شیوه های فن آورانه آن یکجا و در کنار هم مشاهده کرد. مطالعات عمیق و گسترده جهان غرب درشناخت فرهنگ های کهن ، سبب شده است که ارزش های اعتقادی تمدن های باستانی همان قدر بها بیابند که دستاوردهای تازه جهان فرا صنعتی ، در واقع اینک دیگر اصل پذیرفته شده ای است که هیچ یک نباید عاملی برای نقص و کنار گذاشتن دیگری که باید تایید کننده آن باشد. روشنفکر بودن در جهان کنونی به معنای آگاهی داشتن بر جریان تمامی عواملی است که در پدید آوردن لحظه فعلی دخیل است. چشم فرو بستن بر هر یک از شاخه های سازنده تمدن جهانی ، محروم ساختن خود از بینایی آگاهانه بر آنها محسوب می شود. گام برداشتن هماهنگ در راستای آهنگ جمعی جهانی که ساخته مولفه های بیشمار در پی ارتباطات سهل و لحظه ای زمان حاضر است ، و همچنین قرارگرفتن در جایگاه منطقی وراستین ، باید از روی خرد ، درایت و دور اندیشی انجام گیرد. تعمق و تامل در جهان اطراف که متاثر از اندیشه و جوهره مدرنیته غربی و نیز دنیای شگفت آور و تخیلی جهان اسطوره ای و باورهای مذهبی و ایمان شرقی است ، سبب پرهیز از نادیده گرفتن بخش های زنده و حاضر سهیم در حیات بشری خواهد بود. از سویی به رغم آنکه زندگی بیرونی با وجود تفاوت های ساختاری در جوامع انسانی به یکدیگر نزدیک می شود ، سنت های سرچشمه گرفته از درون نیز ارزش های پیشین خود را باز می یابند. تفاوت بافت های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی نیز ، فاصله عمیقی را میان کشورهای مختلف ایجاد کرده است که نمی توان آن را از نظر دور داشت. بر این مبنا ، به نظر می رسد که راه حل منطقی این باشد که در عین توجه به درد فرهنگ عرفانی و دینی و ابلاغ پیام آن در صورتهای هماهنگ با دیدگاههای امروز و تکنیک ها و دست آوردهای جدید ، شکلی ویژه از تلفیق مولفه های پدید آورنده عرضه گردد به گونه ای که صورت زیبای برآمده از عناصر زمانی ، ظرفیت پذیرش معنای ژرف و گسترده بی زمان را در خود بیابد. باید توجه داشت که هیچ دستگاه خاصی ، به تنهایی نمی تواند پاسخگوی نیازهای امروز باشد. بیو گرافی : متولد سال ???? تهران فارغ التحصیل رشته معمارى و شهرسازى دانشگاه هاروارد واشنگتن???? شرکت در نمایشگاه نقاشى بى ینال ونیز ???? شرکت درنمایشگاه نقاشى بى ینال پاریس ???? برپایى نمایشگاه نقاشى در گالرى رئالیته آمریکا ???? شرکت در دومین کنگره معمارى ایران ???? بنیانگذار دفتر مهندسین مشاور داض قبل ازانقلاب کامران دیبا در سال۱۹۳۷ متولد شد.فارغ التحصیل رشته معماری از دانشگاه هاروارد واشنگتن در سال ۱۹۶۹ می باشد. کامران دیبا در معماری معاصر ایران نامی آشنا و معتبر است. آثار او در ایران و تهران پرشمار نیستند، اما حضوری بارزو چشمگیر داشته و دارند : موزه هنرهای معاصر ، فرهنگسرای نیاوران ، پارک شفق یا به گفته خود او پارک یوسف آباد ، برخی بناهای دانشگاه جندی شاپور ، شهر جدید شوشتر و … که در یک دوره ۱۲ ساله ( از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۷ ) طراحی و اجرا شده اند. او در مدت اقامتش درایران به عنوان معمار ، مدرس دانشگاه ، نقاش و سازمانده برنامه های اجتماعی فعالیت داشت. علاقه واقعی او به گفته خودش طراحی شهری بود و تنها در سالهای آخر کارحرفه ایش در ایران ، پس از جستجوهای بسیار، شانس با او یاری کرد و امکان طراحی شهرک شوشتر نو را یافت که برنده جایزه معماری آقاخان شد و در نمایشگاه آثار معماری و شهرسازی قرن بیستم ، که به مناسبت فرارسیدن سال ۲۰۰۰ در لوس آنجلس بر گزار شد ، به عنوان طرح برگزیده در مجموعه آثار معماری و شهرسازی جهان به نمایش گذاشته شد. پیش از پرداختن به نقد آثار کامران دیبا ، که از زمره برجسته ترین نمایندگان معماری معاصر ایران است ، به برخی از وجوه کار حرفه ای او می پردازیم که بر اساس گفتگو با او و بررسی مطالب منتشره درباره کارهایش تنظیم شده است. گرایشهای فکری و نظری: کارهای دیبا دردوره ۱۲ ساله فعالیتش در ایران نمایانگر علاقه خاص او به وجوه اجتماعی معماری یا به تعبیر خود او « معماری انسانی » است. منظور او از معماری انسانی کار متعهد و سودمند برای جامعه و مردم بود. علاقه بسیار او به طراحی شهری ، شهرسازی و باغسازی نیز از همین گرایش فکری سرچشمه گرفته است. در واقع ، او تمایلی به طراحی بناهای خصوصی نداشت (تنها کار خصوصی او طراحی منزل شخصی دوستش پرویز تناولی پیکره ساز بود) و تمامی توجه اش به طراحی ساختمانهای عمومی و فرهنگی عام المنفعه و مسکن انبوه معطوف بود که در اغلب آنها نقش ایده ساز و برنامه ریز را هم بازی می کرد. خود او می گوید : « دلم نمی خواست برای طبقات بالا ویلا طراحی کنم. در آن هنگام اعتقاد داشتم که معماری ، به خصوص در ایران ، عملا فقط در خدمت طبقه بورژوا و دولتمندان جامعه است و از طریق شهرسازی بهتر می توان در جهت برآوردن نیازهای جامعه گام برداشت.» به همین دلیل بود که پس از اتمام تحصیل در رشته معماری ، فوق لیسانس جامعه شناسی گرفتم و در طراحی شهرک کلمبیا ( بین واشنگتن و بالتیمور ) مشارکت کردم. کارم را در ایران با تاسیس دفتری با عنوان « موسسه شهرسازی و تهیه طرحهای اجتماعی » آغاز کردم که خیلی ها در ابتدا فکر می کردند یک موسسه دولتی است. اما خیلی زود فهمیدم که دست یافتن به پروژه های مورد علاقه ام چندان آسان نیست.» عناصری که در کارهای دیبا حضور بارزی دارند عبارتند از آب، دیوار، حیاط و دروازه برای وی دیوار یک نوع حجاب و پوشش است و دروازه اعلام یک آغاز، آب نمادی از زندگی و صفا و حیاط ریه و نفس‌کش. نحوة به کارگیری این عوامل آثار دیبا را به فرهنگ بومی نزدیک و مرتبط می‌سازد. دیبا بیشترین توجهش به ذات انتزاعی و عملکرد معماری است که حضور آن را در معماری کوچه و خیابان و ابنیة غیر رسمی جستجو می‌کند. یکی از عوامل قابل توجه در آثار وی “دیوار سازی” است. آرایش ساختمان‌های وی توسط دیوار است. مهمترین و معروفترین ساختمان‌های او، موزه هنرهای معاصر ایران، فرهنگسرا و پارک نیاوران و پارک شفق است. کارهای او به خاطر ترکیب معماری مدرن با سنت‌های آشنای بومی، امضای منحصر به‌فردی دارند. استراحتگاه تابستانی در شهسوار (تنکابن -) پارک پشت سد سفید رود- فرهنگسرای نیاوران- مرکز تجاری گلستان شهرک غرب- نمازخانه پارک لا‌له- باغ دلگشا (نارنجستان ) شیراز- مجموعه ادارات دولتی اصفهان- پروژه باغ -آپارتمان الهیه- پروژه موزه جنگ تهران- پروژه باغ مجسمه ( اجرا نشده. کامران دیبا در طراحی موزه حیاط مرکزی را انتخاب کرد که علاوه بر اینکه یکی از نشانه های معماری ایرانی باشد بتواند به کمک آن فضایی مجزا از پارک را ایجاد کند. علاوه بر آن کامران دیبا با طراحی دید مناسب از حیاط مرکزی به پارک سعی بر برقراری رابطه با پارک نیز دارد. این رابطه در طراحی داخلی نیز با پنجره های دیواری و سقفی حفظ شده است. نکته قابل توجه در مسیر حرکت و سیرکولاسیون حرکتی موزه است. مسیر آغازین بازدید کنندگان یک رمپ می باشد که شما را با حرکت دورانی خود به زیر زمین هدایت می کند. مخاطب مجبور به حرکتی آرام (شیب رمپ) و مارپیچ را دارد. گویی دیبا قسط داشته که مخاطب خود را از فضای خارج و نا آرام موزه رها کرده و به سمتی جدا و احساسات درونی خود باز گرداند. « هدف ما ساخت تعدادی خانه نبود، ما یک برنامه کاری اجتماعی در نظر داشتیم.» در طرح شوشتر نو ، تراکم به صورت افقی مطرح شد : منازل کوچک و نزدیک به هم با یک حیاط کوچک به منظور ایجاد رابطه بین انسان و زمین و فضای سبز حوضچه‌های تکراری، دیوار بلند با یک ورودی و دو حجم تو در تو، نمازخانه شامل دو حجم به صورت جعبه است که جعبة بیرونی پیاده رو را ملاقات می‌کند و جعبة درونی در جهت قبله قرار دارد. ضمناَ با تعبیه یک خط عمودی در دیوار، نور به درون حجم راه می‌یابد و در حقیقت این نور قبله است. یکی دیگر از طرح ها آقای مهندس کامران دیبا ، برخی از ساختمان های دانشگاه جندی شاپور اهواز است . در ساختمان این دانشگاه نیز به اقلیم منطقه توجه بسیار شده و نوعا” از طرح ساختمان های دو پوسته برای مقابله با گرمای شدید منطقه استفاده شده لذا ما در اکثر موارد در نمای ساختمان ، پنجره ای را مشاهده نمی کنیم و از آجرها با چیدمان شبکه ای برای پوشش پنجره ها استفاده شده . خود استفاده از آجر در نما هم با توجه به قابلیت ها و خواص آجر ، در این مناتط بسیار عملکرد خوبی داشته است استفاده از آجر در کف و سقف و دیوار و یکپارچگی مصالح، به این طرح جلوه‌ای خاص می‌بخشد یکی از کاهای جالب او ، نحوه تنظیم معابر اطراف به نحوی بود که همگان را حتی برای عبوری کوتاه به داخل حیاط مسجد کشاند. فرهنگسرای نیاوران در سال ۱۳۵۶ در محله نیاوران تهران با مساحتی حدود ۳۵۰۰ متر مربع توسط مهندس دیبا طراحی شد. این فرهنگسرا شامل فضاهای ورودی،نگارخانه،امفی تأتر ، رستوران،بخش اداری،کتابخانه،غرفه های فروش کتاب و حیاط مرکزی میباشد. وجود حیاط مرکزی،قابهایی با مقیاس انسانی نمود معماری سنتی در کارهای دیبا میباشد. پارک شفق در محله یوسف آباد تهران و در محل انباشت زباله های آن محله ساخته شد . مهندس دیبا در طراحی آن به عوارض زمین توجه بسیار داشت و سعی بر این کرد که از همان فرو رفتگی ها و بیرون زدگی های سطح زمین استفاده کند . برای مثال قسمت پست و فرو نشسته زمین را به محل بازی بچه ها اختصاص داد و از تپه ای که در محل موجود بود برای اجرای سرسره ای ایمن برای بچه ها استفاده کرد . این پارک جزو زندگی مردم است و با توجه به مسیر عبور افراد ساکن در آن محل ، به گونه ای طراحی شده که از ? گوشه پارک بشود از آن عبور کرد و چشم اندازهای آن را دید . حساسیتهای اجتماعی و علاقه دیبا به شهرسازی در اولین پروژه های او آشکار است. -اولین کار او در ایران طراحی یک پارک عمومی به مساحت چند هزار متر مربع در محوطه انباشت زباله در یک محله ، در زمانی بود که پارکهای شهری چندین هکتاری در شهرها و به خصوص تهران ساخته می شد. -پس از آن یک اردوگاه تابستانی برای کودکان پرورشگاهی در شهسوار طراحی کرد. در این طرح کوشید باتوجه معماری محلی ، دهکده ای نمونه برای شهرهای شمالی بسازد و برای اولین بار از سفالهای روستایی شمال استفاده کرد که در آن هنگام به طور دستی و کاملا شکننده ساخته می شد ومهندسان آن را نامطمئن و سطح پایین تلقی می کردند. -پارک شفق هم به نحوی طراحی شده است که همه خیابانهای اطراف به آن منتهی می شوند و از آن می گذرند. با این تمهید پارک در زندگی محلی ادغام شده است. در عین حال ، در این پروژه دیبا برای اولین بار فکر فرهنگسرا و احداث مرکزی برای خدمات اجتماعی در سطح محله را ابداع کرد. او کانون پرورش فکری را تشویق کرد تا یک واحد کتابخانه کودکان و یک کارگاه نقاشی در آنجا دایر کند. دیبا در این طرح با لجاجت یک ساختمان کم ارزش قدیمی را هم برای تقویت پیوند پارک با گذشته حفظ و آن را به محل نمایش و فعالیتهای اجتماعی در سطح محله تبدیل کرد. او کوشید با احداث سالن نمایش و کتابخانه بزرگسالان پارک را به مرکز محله و تجمع مردم بدل کند. -در دانشگاه جندی شاپور ، دیبا با تبعیت از گرایش خود به طراحی شهری و شهرسازی بسیار مایل بود طرح جامع دانشگاه را تهیه کند تا بتواند مجموعه سازی دلخواهش را انجام دهد ، ولی ریاست وقت دانشگاه ، که در آن واحد از چند مهندس مشاور مختلف استفاده می کرد ، تمایلی به درگیری با معمار طرح جامع نداشت و پروژه های منفرد را به دفتر او ارجاع کرد. دیبا می گوید: « بعد از فکر زیاد طرح یک تاکتیک جنگی را برای تهیه یک طرح جامع پنهان ریختم. سه پایگاه دور از هم در نظر گرفتم تا بتوانم فاصله میان آنها را هم در وسعت یک طرح جامع برنامه ریزی کنم. اولین پایگاه طرح سالن سرپوشیده ورزشی بود که بعدا گسترش پیدا کرد. طرح دوم مربوط به سالن ناهارخوری دانشجویی بود که در آن نمازخانه ای در نظر گرفتم و بعدا آن را جدا کردم و به عنوان مسجد دانشگاه درفضای باز مقابل ناهارخوری جای دادم. همه ساختمانهای این مجموعه در واقع یک وسیله پیاده راهسازی اند.» دیبا در سایر کارهایش نیز در پی ایجاد انواع مراکز فرهنگی و تفریحی از جمله کتابخانه ، گالری ، سالن نمایش و رستوران به شکل مجتمعهای فعالیتی بود که به شکل گویایی در فرهنگسرای نیاوران پیاده شده است. ظاهرا همین گرایشها علاوه بر جنبه های زیبایی شناسی سنتهای معماری شهرسازی ایرانی ، علاقه و احترام به این سنتها را در او بر می انگیخت ، اما بر خلاف حسن فتحی که در مقابل گرایشهای مدرن معماری ایستاد ، دیبا با قبول مدرنیسم و تجدد ، به جستجوی سنت گرایی رئالیستی یا واقع گرا برآمد. مجله لوتوس در بررسی شهرشوشتر نوشته است: این تصویری است از یک شهر ایرانی که هم کهن است و هم نوین ، هم برخوردار از فرهنگ بومی و محلی است و هم فرهنگ جهانی. دیبا با الگو برداری از مدلهای زندگی بورژوای غرب برای جامعه ایرانی مخالف بود و می کوشید پیوندی میان مدرنیسم و سنتهای ایرانی برقرار کند. او در کتاب معماری اسلامی چیست؟ دیدگاه خود را در این زمینه توضیح میدهد. به اعتقاد او معماری و شهرسازی نیویورک و هنگ کنگ نمی توانستند و نمی توانند الگوی معماری و شهرسازی ایرانی قرار گیرند ، چرا که وسعت زمین ، مناسبات اجتماعی و رابطه ایرانی با خاک و آسمان چنین الگو برداریهایی را بر نمی تابد. بر اساس همین اعتقاد بود که وقتی توجه به برج سازی به عنوان نماد ترقی و پیشرفت برای شبیه کردن پایتخت ایران به پایتختهای اروپایی مورد توجه مسئولان و مقامات وقت قرار گرفت . دیبا از شخصیت بین المللی سرشناس ، فرد روچ ، طراح سازنده ( Developer ) شهرک میلتون کنیز انگلستان _ ماتیوز انگرز ، معمار مشهور آلمانی _ مدیر عامل شرکت روزولت آیلند ، منهتن نیویورک _ و پیتر بلیک منقد معماری امریکایی ، دعوت کرد تا از فعالیتهای مسکن و شهرسازی ایران بازدید کنند و نتایج این بازدیدها را در جلسه ای ارائه دهند تا در سیاستگذاری مسکن مورد توجه مسئولان وقت قرار گیرد ، اما این تلاش او با شکست مواجه شد. پس از آن دیبا تلاش خود را بر طراحی شهرک شوشتر نو ، به عنوان الگوی مناسب سکونت و شهرنشینی ایرانی متمرکز ساخت. مقابله او با جریان نیرومند تخریب بافت اطراف حرم مطهر حضرت رضا (ع) نیز با همین هدف صورت گرفت. او که سخت به حفظ محلات قدیمی و نه فقط بناهای منفرد معماری ایرانی ، علاقه مند بود ، با جلب حمایت دفتر مخصوص ملکه و پشتیبانی دانشگاه تهران توانست چند بار این تخریب را به تاخیر بیاندازد ، اما پهلوی دوم که در آن زمان متولی حرم مطهر بود خواست که با توجه به مخالفتهای موجود از سه مهندس نظر خواهی شود. دیبا می گوید: « در آخرین جلسه با حضور مهندس محسن فروغی ، علی صادق و وزیر دربار به من گفته شد که بهتر است با این کار موافقت کنم و به این ترتیب من در مقابل ولیان ، استاندار وقت خراسان و اسداله علم ، وزیر دربار ، قرار گرفتم. فروغی با شرط حفظ چند ساختمان قدیمی با تخریب بافت اطراف حرم موافقت کرد. من به چند دلیل سخت مخالف این کار بودم. بحثم این بود که: اولا ، ساختمان حرم و صحنهای آن درونگرا و فاقد نمای خارجی هستند ، ثانیا ، کاروانسراها و بازار اطراف حرم زندگی شهری را در حرم ادغام کرده اند و جدا کردن این دو نه از نظر معماری و شهرسازی و نه از نظر اجتماعی به صلاح نیست و ثالثا ، جابه جایی کسبه و قطع جریان امرار معاش آنان عملی نادرست است. اما سرانجام مغلوب شدم و فقط توانستم از توافق و امضای صورتجلسه خودداری کنم. می دانید من نه مسئول طرح جامع مشهد بودم و نه در این زمینه منفعتی داشتم ، اما این کارها را از جمله وظایف اجتماعی معماران می دانستم و به همین دلیل از امکانات شخصی و خانوادگی ام برای پیشبرد هدفها و اعتقادات حرفه ای که برایم بسیار ارزشمند بود استفاده می کردم. » باغسازی: در زمانی که تهیه طرح پارک یوسف آباد به دفتر دیبا ابلاغ شد و او دریافت تخصص های گوناگون حرفه ای در ایران کمیاب است ، ناگزیر شد خود نقش معمار باغساز را هم ایفا کند. پارک یوسف آباد نخستین کار او در این زمینه بود که به خوبی از عهده آن برآمد. پارک شفق نخستین پارکی است که به صورت یک باغ عمومی در تداوم حرکت خیابانهای محله طراحی شده است. طرحهای دیگر باغسازی دیبا عبارتند از : بازسازی و توسعه باغ فرهنگسرای نیاوران و دفتر اداری در شمال باغ ، محوطه سازی غرب دانشگاه جندی شاپور ، طراحی فضای سبز ، محوطه سازی و طراحی میدانهای شهرک شوشتر که امکان اتمام آن را نیافت. یکی دیگر از کارهای دیبا دراین زمینه طراحی فضا و محوطه سازی ضلع غربی پارک لاله ، یعنی در واقع محوطه شمال موزه تا موزه فرش است. او با ایجاد دروازه و تعیین محل استقرار کیوسک هایی برای جلب توجه جمعیت در شمال موزه ، یک محور جدید برای پارک گشود. دیبا می گوید: « در این طرح با رضا مجد ، شریک دفتر فرمانفرماییان ، که مسئول نظارت و اجرای موزه فرش بود ، در مورد ورود اتومبیل به محوطه پارک اختلاف نظر پیدا کردم ، اما بالاخره طرح خودم را تحمیل کردم. رضا مجد به من گفت که زورگویی می کنم. به شوخی پاسخ دادم تا به حال شما به دیگران زور گفته اید ، یک بار هم زور بشنوید ، چه می شود! در این طرح با یک سری فواره و یک دیوار ، ورودی بدیعی میان پارک و خیابان شهر ایجاد شد که سادگی و صراحت خاصی داشت. یکی از عناصر جالب این طرح یک نمازخانه است که به قول یکی از معماران عرب خالصترین و ساده ترین فرم مسجد است. فکر ایجاد این نمازخانه وقتی به ذهنم خطور کرد که دیدم کارگران ساختمان موزه و برخی از رهگذران در این محوطه نماز می گزارند ، اما در جهت غلط. از روحانی یکی از مساجد محل خواستیم جهت قبله را تعیین کند. وقتی جهت درست تعیین شد به این فکر افتادم که ایجاد فضای خلوت ، دور از هیاهوی خیابان برای نمازگزاران جالب و مفید باشد. » به تعبیری می توان گفت دیبا پایه گذار باغسازی در دوره معاصر در ایران محسوب می شود و نکته جالب درکار باغسازی او توجه خاص به مسئله کم آبی و مشکلات نگهداری فضای سبز در اقلیم ایران است. فعالیتهای هنری: کامران دیبا که علاوه بر معماری نقاشی هم می کرد ، طی دوران فعالیت خود در ایران نقشی موثر در فعالیتهای جمعی هنری در آن دوره بازی کرد که با طراحی و برنامه ریزی فعالیت موزه هنرهای معاصر تکمیل و ماندگار شد. او در ابتدای فعالیت خود در ایران ضمن گردآوردن هنرمندان رشته های هنرهای تجسمی در یک کانون هنری دو نمایش بدیع در ایران ترتیب داد.
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زندگینامه: نسرین سراجی



نسرین سراجی در سال 1336 در شهر تهران به دنیا آمد
بانوی معمار و معماری ، پروفسور سراجی فارغ‌التحصیل انجمن معماری لندن متولد تهران است. او پس از فارغ التحصیلی از انجمن معماری در لندن، بلافاصله شروع به کار در ادارات بزرگ چند ملیتی در بریتانیا کرد. در همان زمان بود که با جلوه‌های مختلف و جدید معماری چون، طراحی شرکت‌ها، تفکر عمومی و... آشنا شد.
وی در سال 1989 در کشور فرانسه به عنوان یکی از برندگان رقابت آزاد در جشن‌های دویست ساله انقلاب فرانسه، انتخاب شد.
این انتخاب تاییدی بر باورهای پروقسور سراجی از دیدگاه فرهنگی، اجتماعی که در طول این سالها در زمینه معماری دنبال کرده بود، شد. باورهایی که او را در مسیر، مداوم با تعامل بصورت هم زمان درفعالیت‌های علمی، پژوهشی معماری، آموزش، تالیف غنی و... یاری و مقاوم ساخت.
پروفسور سراجی پس از کسب رتبه اول در مسابقة طراحی مرکز موقت آمریکا، آتلیه سراجی را درسال 1990 در پاریس تأسیس کرد. بانوی معمار از سال 1993 در دانشگاه کلمبیا و دانشگاه پرینستون تدریس کرده و هم اکنون رئیس بخش معماری دانشگاه کرنل است.
این بانوی توانمند و خستگی ناپذیر، علاوه بر کار‌های حرفه‌ای، در سال 2006، با حکم ریاست جمهوری، به مقام ریاست مدرسه عالی معماری پاریس دست یافت و همان سال مجدداً به عنوان رئیس بخش معماری و آکادمی هنرهای زیبا در شهر وین - اتریش انتخاب شد.
او همچنین در سال 2006 به پاس خدماتش در عرصة معماری، مدال (Chevalier des Arts et des letters) را از وزیر فرهنگ فرانسه و در سال 2008 مدال نقره را از انجمن معماری فرانسه و مدال (Chevalier dans l'ordre national du Mérite)را با حکم ریاست جمهوری فرانسه دریافت کرد.
ونیز بارها و بارها به عنوان عضو هیئت داوران در کشور‌های مختلف انتخاب و دعوت شده است.
نسرین سراجی به طور گسترده، سخنرانی‌های بسیاری در اروپا، ایالات متحده و آسیا انجام داده است. علاوه بر آنها او مقالات علمی متعدد و بیشماری در زمینه معماری و شهرسازی ارائه داده است.
سراجی، عنوان‌ و نشان‌های بیشماری به جهت، مهارت و توانمندی خود در زمینه هنرمعماری دریافت کرده است. او همچنان در هنر معماری پیش تاز و سر‌آمد معماران عصر خویش است.
پروفسور نسرین سراجی با به کار‌گیری مفهوم بادگیر‌های ایرانی در آسمان خراش یکی از بزرگترین مراگز تجاری جهان را خواهد ساخت این آسمان خراش در کشور مالزی شهر پینانگ خواهد بود.
از خصوصیات دیگر این آسمان خراش آمده است که این مرکز خرید جهانی، هیچ گونه دی اکسید کربنی تولید نخواهد کرد. این یکی از طرح‌های علمی و هنری سراجی است که جزو معماران رسمی فرانسه می‌باشد.
این بانوی توانمند، مدیریت این پروژه بزرگ را بر عهده دارد. متاسفانه روزنامه‌های مالزی ایشان را به عنوان یک پرفسور فرانسوی معرفی کرده‌اند.
فعالیت‌های نسرین سراجی؛

  • ورود به دانشکده پزشکی - دانشگاه اصفهان، ایران به سال 1974

  • فارغ‌التحصیل دانشکده انجمن معماری، لندن،به سال 1983

  • تاسیس موسسه وآتلیه معماری سراجی در پاریس به سال 1990

  • عضو منتخب از کارشناسان فرانسوی در زمینه تحقیقات معماری و آموزش معماری در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کمیسیون اصلاحات آموزش معماری به سال 2003

  • دریافت نشان و عنوان شوالیه dans L'Ordre ، پردازنده هنر زیبا و ادبیات هنری از وزارت فرهنگ فرانسه به سال 2006

  • برنده جایزه شوالیه ملی L'Ordre DU Mérite به سال 2008

  • دریافت مدال نقره از آکادمی معماری فرانسه Médaille D به سال 2008

  • دریافت جایزه شوالیه لژیون ملی L'Ordre D'Honneur به سال 2011
کارهای حرفه‌ی

  • انستیتو سلطنتی معماران بریتانیا RIBA به سال 1983

  • ثبت صفحه ARB معماری، بریتانیا، به سال 1983

  • دریافت شفارش کارهای معماری حرفه‌ای فرانسه به سال 1990
سوابق تدریس و دور‌ه‌های علمی
سال 2006 به عنوان رئیس و مدیر مدرسه معماری عالی پاریس با نام Malaquais منصوب شد.

  • سال 2006 به عنوان استاد معماری در موسسه و آکادمی هنر‌های زیبا و معماری وین -اتریش

  • سال 2001 تا 2005 استاد دانشگاه کرنل- دانشکده هنر معماری و برنامه ریزی ایالات متحده آمریکا

  • سال 2001 تا 2005 استاد و رییس بخش معماری ایتاکا- ایالات متحده امریکا

  • سال 1996 تا 2001 استاد مدعو، دانشگاه پرینستون دانشکده معماری پرینستون، نیوجرسی، ایالات متحده آمریکا

  • سال 1996 تا 2001 رئیس و استاد دانشکده کارشناسی ارشد معماری و هنر‌های زیبای وین- اتریش

  • سال 1993 تا 1998 استاد مدرسه انجمن معماری، لندن، انگلستان- کارشناسی ارشد

  • سال 1995، استاد مدعو و ویژه معماری در آکادمی هنر‌های زیبا و معماری، پاریس- فرانسه

  • سال 1994 استاد مدعو دانشگاه کلمبیا، دانشکده معماری و برنامه ریزی و نیز نیویورک- ایالات متحده امریکا و فرانسه

  • سال 1994 استاد مدعو دانشگاه تولان دانشکده معماری، نیواورلئان، لوئیزیانا، آمریکا

  • سال 1988 تا 1991 استاد مدعو دانشگاه تورنتو- کانادا، برنامه تحصیل دانشجویان خارج از کشور
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
ایرج کلانتری طالقانی

ایرج کلانتری طالقانی



ـ ایرج كلانتری طالقانی، معمار و شهرساز متولد ۱۳۱۶ تهران
ـ كارشناس ارشد معماری از دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، ۱۳۴۲
ـ حدود ۳۲ سال سابقه كاری در زمینه مهندسی مشاور ۱۳۸۵ـ۱۳۵۳
ـ نماینده وزارت كشور در كمیته فنی شورای عالی شهرسازی و كمیته بررسی و تجدیدنظر در قانون نوسازی و عمران شهری (پیش از انقلاب)
ـ سابقه عضویت در هیأت مدیره سازمان نظام مهندسی ساختمان كشور
ـ سابقه عضویت در شورای مدیریت گروه معماری جامعه مشاوران ایران
ـ سابقه عضویت در هیأت مدیره انجمن صنفی مهندسان معمار و شهرساز
ـ انتخاب به عنوان معمار سال، ۱۳۸۴
ـ عضویت در شورای تخصصی شهرداری تهران
ـ ریاست هیأت اجرایی شورای هماهنگی انجمن صنفی مهندسی
ـ عضو شورای معماری بم
ـ مشاور مركز تحقیقات ساختمان و مسكن و مشاور «راهنمایی طراحی معماری ساختمان های بلند مسكونی»
ـ حدود ۲۰ سال تدریس در دانشگاه های تهران،آزاد و علم و صنعت در رشته های طراحی و معماری
ـ برنده جایزه نخست مسابقات طراحی «باشگاه كارمندان وزارت كشور»، «سفارت ایران در رباط»، «ساختمان شهرداری تهران»، «مركز ساختمان شركت نفت ایران» و...
طراحی و مدیریت فرودگاه بین المللی امام خمینی، سفارت ایران در گرجستان، مجموعه چالكنار در تبریز و ...
ـ شركت در فراخوان «طرح هویت بخشی مدارس ایران» و ...

معماری امروز دنیا، شاید دیگر در پی یافتن پاسخی برای پرسش های همیشه نباشد. پرسش هایی كه در هر دوره از تاریخ معماری، پارادایم اصلی سنجش و سازش با محیط به شمار می آیند. از همین رو این رشته (معماری) كه از سویی به مفهوم اقامت اشاره دارد و از دیگر سو به مفهوم زیبایی است، همواره بین این دو مفهوم سیر می كند و سیلان می یابد و حالا خود به صریح ترین پرسش تبدیل شده كه پیش رو می بینید. با این نگاه و با این نگره اگر بخواهیم در جامعه معماری ایران جست وجو كنیم و پاسخی بیابیم، به كسانی چون مهندس «ایرج كلانتری طالقانی» برمی خوریم كه معماری را نه در آموزه ها و آزمون های مشخص، كه در معنایی متكثر و متنوع می بیند. با این بینش هم هست كه می شود یك عمر فعالیت حرفه ای این معمار معاصر ایرانی را صورت بندی كرد و در قالب یك گفت وگو آورد.

وقتی از كلانتری می خواهم كه معماری را در یك چشم انداز كلی ببیند و بیان كند، چنین پاسخ می دهد: «ذهنیت كنونی من در مورد معماری بتدریج در جریان كار حرفه ای و به صورت آزمون و خطا و پندگیری از معماران صاحب نام و با تجربه شكل گرفته است. معماری همانند نقاشی، مجسمه سازی، موسیقی و ادبیات، هنری مستقل نیست و بلكه كاركردی اجتماعی دارد و به شرایط بهر ه برداری، موقعیت مكانی و مصالح و فنون به كار رفته و سرمایه ای كه برایش تخصیص یافته، وابسته است. مهم تر از همه این كه نیازهای انسان، معماری را مشروط می كند. از این رو معماری در همه حال گفتمان میان شرایط موجود و ایده ال ها و نمونه هایی كه معمار در كنش با آنهاست حاصل می شود.» كلانتری در این میان واكنش معماران را به وظیفه خود درشكل های گوناگونی می شمارد. وی دستور گرفتن از كارفرما، تك گویی رضامندانه و برقراری یك گفتمان را شایع ترین شیوه های این واكنش می داند و تكثرگرایی معماری امروز را كمابیش محصول این بینش ها و كنش های متفاوت قلمداد می كند. این معمار با سابقه در تشریح شیوه های یاد شده، موضع عملگرایانه و سازشكارانه را نوعی تلقی كالایی از معماری به حساب می آورد و معماران تن داده به این موضع را كسانی می بیند كه: «آماده اند تا بدون مخالفت و مقاومت یا ابراز موضع روشنی، خود را با وضعیت موجود انطباق دهند.» او معتقد است: «معماری كه چنین موضعی را انتخاب می كند، نقش دستیاری را ایفا می كند كه به تحقق طرح یا ایده دیگری كمك می رساند. او طراح محصول تمام شده مطابق كلیشه و ظاهری است كه از او خواسته شده است.»

كلانتری در ادامه تك گویی رضامندانه را نیز دال بر دیدگاه های جزمی عنوان می كند كه شرایط موجود را اغلب نادیده می گیرد: «بسیاری از معماران معاصر در چنین تك گویی هایی زیاده روی می كنند. آنها تئوری هایی را كه خود ابداع كرده اند به شهادت می گیرند و آنها را به شرایط موجود تحمیل می كنند. از دیدگاه آن ها شرایط موجود معتبر نیست و ربطی به خواسته های واقعی طرح ندارد.

تصویرسازی های گرافیكی یا ایده هایی كه با گرافیك تأثیرگذار بیان می شود با معماری، ذهنی برخورد می كنند و قادر نیستند اطلاعات مفیدی در مورد هدف مشخص معماری به دست دهند. این تصویرسازی ها نمایشگر توهم های آمیخته با از خودبیگانگی و همراه با شاخ و برگ های زائد است و از مواجهه آگاهانه با وضعیت موجود احتراز دارد.»

این معمار معاصر كه نزدیك به ۳۰ سال در زمینه مهندسی مشاور سابقه دارد، برقراری گفتمان یا همان شیوه سوم را سرلوحه كار و تلاش حرفه ای خود می داند و آن را چنین بیان می كند: «آنچه من از حرفه معماری دریافت می كنم این است كه معمار باید طرف یك گفت وگو قرار گیرد. فایده او برای جامعه از این واقعیت ریشه می گیرد كه به عنوان متخصص، طراح محیط زندگی انسان ها، نسبت به شرایط مختلف با نظام ارزشی و ذهنی خود واكنش نشان دهد. از این دیدگاه، معماری هنری است با كاربردهای اجتماعی و حاصل آن آمیزشی است از عوامل ذاتی و خارجی. دیالكتیك این فرآیند در جایگاه روشنفكرانه معمار و كنش او با وضعیت موجود نهفته است.»

«سادگی» نخستین مؤلفه ای است كه كلانتری در طراحی متضمن و متعین به گفت وگو در نظر دارد. او سادگی را چنین بازگو می كند:«منظور من از سادگی چیزی است كه قابل قبول، گویا، شفاف و بدون حشو و زوائد باشد. بدین معنا كه ساده ترین راه جلوگیری از تابش خورشید استفاده از چتر آفتابی است. من معتقدم كه سادگی در شكل بسیار ابتدایی خود، ضامن زیبایی و دوام است و دستیابی به آن فوق العاده دشوار. از طرفی سادگی بر اعتدال، اختصار و هم پیوندی مصالح دلالت دارد و از همه مهم تر سادگی ، قاعده كلی در سازمان دادن به عملكرد است.» در میان این سادگی موردنظر معمار باید اصول دیگری را هم دید كه به طور خلاصه شامل «وحدت و تنوع» ، «نظم ساختاری» و «فردیت بارز» است.

خلق اشكال واضح معماری تا آن را از جنبه بصری خوانا كند و منظری واضح و جهت نمایی فضایی روشن ارائه كند، منظوری است كه معمار ما اینجا از «نظم ساختاری» به عنوان یكی دیگر از اصول موردنظرش دارد. چیزی كه بالاخره به همان «فردیت بارز» می رسد و این گونه تعریف می شود:«هر مفهوم طراحی از جست وجو برای دستیابی به هویتی مشخص حاصل می شود. در اینجا توجه به بی مانند بودن طرح ، قائم به ذات و یا عملی ارادی و قراردادی نیست، بلكه كوششی است برای پیداكردن فردیتی بارز و برخاسته از شرایط معین در مكانی معین برای كار در دست طراحی.»
با این همه كلانتری، محیط انسانی را تنها متأثر از حضور معماران و دستاوردهای آنها نمی داند و طراحی را تنها پاسخ به نیازهای طرحی می شمارد كه در دست معمار است. او اقبال این پاسخ و امكان پیوستن آن به محیط را، به میزان آمادگی معماران برای گوش فرادادن به همان گفتمان مورد اشاره اش مشروط می كند و می گوید: «یافتن پاسخ های مطلوب و قابل قبول و راه حل هایی برای طراحی محیط، به آمادگی ما برای گفت وگو و انطباق نظرگاه خود با شرایط متحول اطراف وابسته است. تصمیم به این كه چه باید ساخته شود و چگونه، از طریق مجموعه ای پیچیده از ساز وكارهای سیاسی و اقتصادی بر جامعه تأثیر می گذارد. ما ناچاریم با این مسائل از طریق ورود به گفت وگو (گفتمان) و با اعتماد به نفس مواجه شویم.»

این استاد دانشگاه كه سال ها طراحی و معماری درس داده است، در ادامه اشاره ای هم به فضای آموزش معماری می كند كه واقعیت تحصیل معماری را در برابر واقعیت های جامعه امروز ایران و جهان می گذارد و به تناقض های بزرگی می رسد. او با این مقایسه در واقع تصویر آرمانی ذهن دانشجویان معماری را كه به دنبال طراحی و اجرای ساختمان های نوعی و نمونه، به این رشته رو آورده اند، در تضاد با واقعیت های اطراف و پیچیدگی های ساخت و ساز در دنیای امروز می داند. دنیایی كه الگوی ساختن در آن به كلی تغییر كرده است. كلانتری كه طرحی هم برای شركت در فراخوان سازمان نوسازی مدارس كشور آماده كرده است و در این زمینه نیز سوابقی دارد،مدرسه سازی را مسأله مهمی می داند كه هم جایگاه خود را در آیین نامه اجرایی سازمان مدیریت و برنامه ریزی كشور نیافته است و هم هیچ گاه دراین سرزمین آن طور كه باید و شاید ساماندهی نشده است. او بیش از هر چیز دیگری در طراحی خود به فضای مناسب و استاندارد برای هر دانش آموز توجه داشته و ساخت و ساز بنای آموزشی را در وهله نخست، مشروط به رعایت این فضای كافی دانسته است.

نمونه اثار-خانه تعطیلات :

طراحی و معماری ویلا برای معماران به دلایل مختلف همیشه جزو جذابیت های معماری بوده است . اما توقع معمارانه از طرح یک ویلا چیست ؟ساختمان خانه ای که قرار است در تعطیلات مورد استفاده قرار بگیرد , باید پاسخگوی چه نیازهایی باشد و ...
مروری بر معماری ویلای دماوند ایرج کلانتری تلاشی است برای یافتن پاسخ برای این سوالات و چند سوال دیگر. ویلای دماوند به عنوان خانه تعطیلات در محیط سرسبز و کوهستانی شهر دماوند طراحی شده است تا در فاصله ای حدود یک ساعت از شهر تهران فضایی خصوصی برای استراحت, ورزش و لذت بردن از طبیعت فراهم آورد .
زمین طرح , باغی شش هزار متر مربعی است که بخشی از آن در شیب قرار گرفته و همین موقعیت چشم انداز دلپذیری را به رودخانه و فضاهای باغی اطراف در دیدرس قرار داده است.پروژه ای از یک ویلای اصلی برای اقامت خانواده , استخر و شنا و دوش رختکن در مجاورت آن , زمین تنیس ,خانه سرایداری و در آخر پارکینگ تشکیل شده است . روش جانمایی این ساختمان ها در زمین باغ به نحوی که هیچ درختی قطع نشود و مداخله در توپوگرافی و شکل طبیعی زمین به حداقل برسد .از مبانی اصلی طراحی مجموعه بود .
ویلای سه طبقه روی شیب طبیعی زمین نشانده شده و به شکلی که از ورودی شمالی یک طبقه می نماید و خط آسمان محیط باغی پیرامون را بر هم نزده و از محوطه باغ با پایین ترین طبقه هم تراز است . پمجره های متعدددر هر طبقه و هر ضلع ساختمان , منظره ای چشم نواز و متفاوت را در برابر دیدگان می گشاید ,از پنجره های طبقه همکف چمن کاری و باغچه ها , از پنجره های طبقه میانی ,تنه درختان و مناظر دورتر و از پنجره های طبقه های بالایی شاخ و برگ درختان دیده می شود .
تراس ها و بالکن ها در اندازه ها و زاویه های گوناگون طبقات , فصل مشترکی میان طبیعت بیرونی و فضاهای داخلی ویلا به وجود می آورند . استخر و زمین تنیس در بخش بالنسبه مسطح باغ ساخته شده اند و با دیوارهای نیمه شفاف و سایبان , اشراف از بیرون و درونباغ به آنها محدود می شود. مصالح اصلی در نماسازی و دیوار کشی سنگ است که در نمای ساختمان اصلی از دو نوع سنگ بهرنگ های قرمز و سفید استفاده شده و در دیواره باغ همان سنگ قرمز به صورت قاب صفحات گچی در آمده تا به زبان معماری ییلاق دماوند وفادار بماند . سطوح شفاف شیشه ای ساختمان رو به جنوب دارد تا بیشترین بهره گیری از نور و گرمای آفتاب به ویژه در فصول سرد صورت گیرد اما پنجره های اظلاع شرقی , غربی و شمالی ساختمان سطوح محدودتری دلرند تا تابش های شدید و تبادل های حرارتی را کنترل کنند. فضاسازی باغ کاملا با حفظ درختان کهنسال هماهنگ است و محیط را با چمن کاری سرسبز تر و درختان را افزون تر کرده است.








شناسنامه پروژه : ویلای دماوند - موقعیت : دماوند - مساحت زمین 8100 متر مربع - زیر بنا ساختمان اقامتگاه : تقریبا 780 متر مربع - ساختمان پشتیبانی شامل دوش , رختکن , استخر 80 متر مربع , ساختمان پارکینگ و سرایداری 160 متر مربع .تاریخ 1389

منابع:
معماری همشهری شماره 7
اتود
نودهشتیا



 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
ماهرالنقش استاد بزرگ و مسلم هنر کاشیکاری جهان

ماهرالنقش استاد بزرگ و مسلم هنر کاشیکاری جهان

ماهرالنقش استاد بزرگ و مسلم هنر کاشیکاری جهان امروز است. این استاد فرهیخته با بیش از هشتاد سال سن پربرکت هنوز هم پر جنب و جوش است. هنوز هم بعد از هشتاد سال عمر به دنبال یادگیری و آموختن است.

رنگ و عشق
ماهرالنقش یادگار ارزشمند و میراث گرانبهای فرهنگی و هنری کشور ماست همیشه آرزو داشتم تا با استاد ملاقاتی داشته باشم که با همت یکی از دوستان که اصرار داشت نامی از او نبرم این اتفاق فرخنده رخ داد. ما مردم عجیبی هستیم. عده‌ای در عین بی‌هنری و بی دانشی چنان شهره خاص و عام می‌شوند که امر به خودشان هم مشتبه می‌شود که حتماً خبری هست. و عده‌ای در کمال علم و هنر چنان در گمنامی به سر می‌برند که گویی عابری هستند در کوچه پس کوچه‌های این شهر شلوغ.
توان نشریه مسافران چه اندازه است؟ می‌دانیم که اندک، اما با همین توان سعی داریم به سراغ بزرگان این سرزمین پرگهر برویم تا جایی که می‌توانیم قدرشناس آنها باشیم. و استاد ماهرالنقش از افرادی است که مثل و مانند ندارد.
با او به گفتگو نشستیم و گفتگویی که آغازش با شوق دیدار همراه بود و پایانش با حکایت دل پرخون استاد. لطفاً مطالعه فرمائید.

استاد، جنابعالی سابقه‌ای طولانی در معماری سنتی دارید در سالهای خیلی دور در مدارس عالی، هنرستان‌ها و دانشگاه‌ها کتابی به قلم جنابعالی تدریس می‌شد به نام اصول فنی ساختمان که هنوز این کتاب به عنوان اولین کتاب از دروس پایه فنی در مدارس عالی و دانشگاه‌ها تدریس می‌شود البته کتابهای زیادی از جنابعالی با عناوین خط بنایی، کاشی‌کاری، مسجد حکیم و دهها اثر دیگر به چاپ رسیده با چنین زمینه‌ای می‌پرسم بهترین کار کاشیکاری که تخصص شما بیشتر روی آن است در کارهای دوران گذشته کدام است؟
• در سال ۱۳۳۹ بنا به دعوت دانشگاه علم و صنعت که در آن روزها به نام انستیتو تکنولوژی تهران بود وارد مرحله درسی شدم. برای تدریس نیاز به کتاب یا کتابهایی برای مطالعه بود ولی به هر کتابفروشی که سر می‌زدم اظهار بی‌اطلاعی از وجود چنین کتابهایی می‌کردند، بنابراین بر آن شدم که از هنرستانهای کشور کمک بگیرم! پس از جستجو، مطلع شدم هنرجویان هنرستانها از جزوه و گفته‌های اساتید خود استفاده می‌کنند. در نتیجه در هر هنرستانی درس فنی برابر بود با آنچه استادان رشته‌های درسی برای هنرجویان از دانسته‌های خود بیان می‌کردند و جزوات با هم تفاوتهایی را داشتند.
هنرجویان هنرستانها بعد از گرفتن دیپلم، محلی برای ادامه تحصیل نداشتند و به نام تکنسین وارد مرحله کار می‌شدند.
اگر اشتباه نکنم در سال ۱۳۴۲ دانشگاه علم و صنعت کلاسهایی را برای پیشرفت این هنرجویان دائر کرد و در دو مرحله روزانه و شبانه دانشجو پذیرفت، بنابراین چون تعداد فارغ‌التحصیلان هنرستانها زیاد بود قرار بر این شد از آنها امتحان ورودی به عمل آید. طرح سوالات امتحان ورودی قسمت ساختمان به عهده اینجانب گذاشته شد بعد از یکی دو سال که امتحانات برگزار شد و هنرجویان فهمیدند که طرح سوالات قسمت ساختمان با من است از گوشه و کنار کشور سوال می‌کردند که چه کتاب یا کتابهایی را مطالعه کنیم و من در جواب عاجز بودم چون کتابی غیر از جزوه‌ها نبود. در فکر فرو رفتم یادآور می‌شوم که قبلاً هم به من پیشنهاد برای نوشتن کتاب شده بود ولی خود را لایق چنین کاری نمی‌دانستم بنابراین دست به کار شدم و پس از مطالعه زیاد در سال ۱۳۴۴ کتابی به نام اصول عملی ساختمان در دویست صفحه نوشتم و خیلی سعی کردم با درسهای هنرستانها مطابقت داشته باشد. در آن روزها دانشگاه هیأت علمی داشت که نوشته‌های وارده را مطالعه و پس از بررسی و اظهار نظر چاپ یا رد می‌کردند. با خود گفتم بهتر آن است که نوشته‌ها را به هیأت علمی ارایه کنم و این کار را کردم که پس از بررسی و مطالعه، با رای مثبت هیأت علمی مواجه شد و همه به من تبریک گفتند و کتاب به چاپ رسید و مورد استقبال هنرجویان قرار گرفت از این مسأله خوشحال بودم. نوشتن را ادامه دادم تا سال ۱۳۵۰ که کتاب اصول فنی ساختمان را در ۴۲۰ صفحه به چاپ رساندم و در سراسر کشور توزیع شد و همه دانشکده‌های معماری و هنرجویان هنرستانها از آن بهره بردند و در سال ۱۳۵۹ با پیروزی انقلاب آموزش فنی و حرفه‌ای کشور از افراد فنی برای نوشتن کتابهای درسی برای همه رشته‌ها دعوت به عمل آورد تا کتابهای درس فنی هنرستانها را تدوین کنند بنابراین از من هم برای نوشتن کتابهای درسی رشته ساختمان دعوت شد و در یک گروه سه نفری به این مهم ادامه دادیم تا کتابها نوشته و آماده شد. از سال ۱۳۶۰ هنرستانهای کشور مانند دیگر مدارس از کتاب بهره می‌بردند و کتاب فنی در اختیار هنرجویان قرار داده شد و در سال ۱۳۷۹ دفتر فنی آموزش و پرورش تجدید نظر در کتابهای درسی رشته ساختمان را به اینجانب محول کرد (کتاب اصول فنی ساختمان پایه‌گذار کتابهای درس فنی در ایران شد) کتاب اصول فنی ساختمان که از لحاظ فنی و پایه‌گذار برای همه قشرهای ساختمانی مثل دانشجویان، هنرجویان و حتی دست‌اندرکاران ساختمان مانند مهندسین فارغ‌التحصیل و دیگر قشرهای ساختمانی کاربرد داشت. هر دو یا سه سال یک بار تجدید چاپ می‌شد تا در سال ۱۳۸۳ و گذشت بیش از ۳۰ سال و تغییر بعضی از مصالح ساختمانی و به کار گرفتن تکنولوژی روز و مطابقت دادن آن با استانداردهای موجود تجدید نظر در متن آن به عمل آمد و چاپ یازدهم به علاقه‌مندان تقدیم گردید و اینک منتظر چاپ دوازدهم می‌باشیم.

از سالهای ۱۳۴۸ بررسی و تدوین کتابهای کاشیکاری ایران را که سالها در دست مطالعه داشتم شروع کردم و در سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۵ این مهم انجام شد. کاشیکاری که شاید ده قرن اساتید ورزیده‌ای روی آن کار کرده‌اند و یکی پس از دیگری کارها و دانسته‌های خود را سینه به سینه انتقال داده‌اند از فوت و فن‌های آن چیزی نمی‌گفتند و راجع به نوشتن کتاب یا کتابهایی که با آنها صحبت می‌شد می‌گفتند ممکن نیست بتوان نقش و نگارهای کاشیکاری را نوشت و اعتقاد آنها بر این بود که باید سینه به سینه آن را انتقال داد. باید در جواب شما بگویم دوره صفویه اوج کاشیکاری ایران بود و با جرات می‌گویم سرمشق کاشیکاری ایران را هنرمندان کاشیکار دوره صفویه نوشتند و درسی را شروع کردند که صدای آن سالها در گوش هنرمندان کاشیکار باقی خواهد ماند.
 می‌شود خواهش کنم بفرمائید که چند سال دارید؟ با توجه به سپری کردن این همه سالهای عمر پربار در زمینه مسیر خدمت به هنر این مرز و بوم که بارزترین نشانه آن موی سپیدتان است و به زبانی ساده‌تر از متقدمین و متاخرین هنر معماری کشور هستید و معماری دوران مختلف را درک کرده‌اید یعنی مرحله اول رضا شاهی، مرحله دوم دوران محمدرضا تا شروع انقلاب اسلامی چه نکات شاخصی را می‌توانید به عنوان شاخصه معماری آن دوران نام ببرید؟
• من در سال ۱۳۰۱ در اصفهان در یک خانواده معمار سنتی به دنیا آمدم و در جوانی به این کار عشق ورزیدم و مطالعات زیادی را انجام داده‌ام، معماران سنتی و پیشکسوتان هنر معماری از زمانهای دور برای خود تجربه‌هایی آموخته بودند تا در زمان نیاز از آن بهره برند. باید یادآور شوم که تا قبل از معماری نو و دانشکده‌های معماری و فنی تمام طراحی‌ها یا محاسبات و تزیینات یک ساختمان به عهده معمار بود و کسی به آسانی نمی‌توانست بگوید من معمار هستم. شناخت مردم هم با تجربه معماران همراه بود.
قصور پادشاهان، کاخهای حکمرانان، خانه‌های اشراف و ثروت‌مندان و اهل ذوق، مساجد، اماکن متبرکه و ساختن بناهای مذهبی که امروز یکی پس از دیگری از لحاظ معماری، محاسبات، تزیین با نکته‌های زیادی همراه است و قابل یک بررسی کامل می‌باشد از گذشتگان به آیندگان به ارث رسیده و امروزه سازمانی به نام میراث فرهنگی باید از آنها نگهداری و حفاظت کند. این آثار دسترنج همان معمارانی است که نه دانشگاه و نه دانشکده معماری دیده بودند و با کار و تجربه اندوختن و دود چراغ خوردن‌ها به این مقام رسیدند.

ضمناً یادآور می‌شوم که در شهریور ۱۳۸۶ کنگره‌ای به نام کنگره ریاضیات معماری ایران اسلامی توسط خانه ریاضیات اصفهان و کشور هلند در اصفهان برگزار می‌شود که مروری بر معماری گذشته و ریاضیات معمارانی که توانسته‌اند محاسبات مسجد جامع، مسجد شیخ لطف‌اله و مسجد شاه و مشابه آنها را انجام دهند باشد مقالات رسیده این کنگره چاپ و در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌گیرد.
معماران ایرانی با شناخت روی آب و هوای هر منطقه و حفر چاه‌هایی (گمانه) به منظور اطلاع پیدا کردن از لایه‌های زمین توانستند به فراخور آب و هوا و استحکام زمین بنا بسازند.
معماران به سرای خود اکتفا نکردند و پا را فراتر نهادند و به هر شهر و دیاری که از هنر و هنرمند استقبال می‌شد می‌رفتند و آثاری زیربنایی با تزیینات خاص خود، که برای ابد ماندگار باشد می‌ساختند. در کشور هندوستان قصرهای بی‌مانند قلعه سرخ و مشابه را بنا کردند و با انواع هنرها آن را تزیین نمودند در گوشه سقفی دیدم یک بیت شعر را با خط نستعلیق فارسی گچبری و نوشته بودند:
«اگر گویی بهشتی در زمین است همین است و همین است و همین است.»
ساختمان زیبای تاج محل که امروزه مایه افتخار جهانیان است و هرساله میلیونها گردشگر از این بنا دیدن می‌کنند به دست استاد عیسی شیرازی طراحی و ساخته شده است. در مسجد جهانشاه در پاکستان و مسجد وزیرخان در لاهور که به دست معماران ایرانی ساخته شده انواع اشعار فارسی با خط نستعلیق با کاشی و حکاکی روی سنگ و گره‌سازیهای معرق و هفت رنگی را بر پیکره بناها ساخته‌اند که چشم هر بیننده‌ای را خیره می‌کند. در افغانستان کاشیکاری‌های مزار شریف و مسجد جامع هرات که ریشه در کاشیکاری ایرانی دارد ساخته شده، در کشورهای شمالی با آجر و کاشی خطوط معقلی و گره‌سازی را چنان زینت‌بخش بنا کرده‌اند که پس از سالها هنوز درخشندگی روز اول را داراست.

معماران با آگاهی از آب و هوای متنوع موجود (کویری- سردسیری- مرطوب و گرم) سعی بر آن داشته‌اند تا هوای مطبوع را به فضای داخلی خانه هدایت کنند و امروزه شاهد بسیاری از این بناها هستیم.

پس از گذشت زمان و نسل به نسل گشتن معماری در ایران و رسیدن به دوره فترت و رکود بازار کار که از زمان حکومت قاجار تا آغاز دولت پهلوی ادامه داشت در گوشه و کنار قصرها یا خانه‌هایی به نام ... الدوله ... السلطنه یا .... الممالک بدست وارثین معماری ساخته شد.
زمان می‌گذشت کشور با اغتشاشاتی همراه بود ناامنی و هرج و مرج زیاد شده بود مردم به فکر حفظ جان و مال خود بودند و وارثین معماری برای دل مشغولی خود و حفظ دانسته‌های خود به مداد و کاغذ روی آورده بودند و هرکدام به فراخور حال و کار خود، نقش‌هایی را در دفترها با کاغذهایی به هم پیوسته که به نام طومار خوانده می‌شد ثبت نمودند تا شاید روزی به کار آید. با استقرار پهلوی اول و نجات ممالک از هرج و مرج و امن شدن شهرها و شروع احداث بعضی ساختمانها و تغییر نام اداره مضتظرفه به نام صنایع ملی.
و تشکیل کارگاهی در اداره صنایع ملی و جمع کردن اساتید حرفه و فن و تشکیل کلاسهایی برای آموزش نوجوانان رونق هنر را دو چندان کرد، در دهه دوم تعمیرات کلی در مساجدی نظیر مسجد شیخ لطف ا...، مسجد جامع، مسجد شاه و مساجدی که در گذر زمان رو به خرابی رفته بود انجام شد. کاشیکاری قسمتهایی از مسجد سید اصفهان، استفاده نمودن از اساتید، احداث موزه ملی، بازگشایی موزه‌های متعدد در شهرستانها، تشکیل هنرستان هنرهای زیبا و دانشکده فنی از جمله اقداماتی بود که برای جوانان راهگشا گردید و جان تازه‌ای به معماری و شهر بخشید. زمان می‌گذشت ازدیاد جمعیت وسعت شهرها، احداث خیابانهای جدید و آنهایی که زمین‌هایشان در حاشیه خیابان قرار می‌گرفت سعی بر آن داشتند که ساختمانهایی زیبا بسازند.
در این زمان کارکشتگان معماری از آجر که از مصالح زیربنایی در ساختمان بود بهره برده و ساختمانهای زیادی را احداث نمودند که آثار این ابنیه را هنوز در خیابانهای ناصرخسرو و خیابان امیرکبیر تهران و... می‌توان مشاهده کرد. شهرستانها هم به تبعیت از پایتخت خالی از این مقوله نبودند. ساختمانهایی بنا شده بود و مردم سعی داشتند با آرامش نسبی که به وجود آمده به کار خود ادامه دهند، که با شعله‌ور شدن آتش جنگ جهانی دوم، ایران هم نتوانست از این شعله‌ها جان بدر برد بعد از جنگ و ازدیاد جمعیت و رکود بازار تجارت و فقر عمومی تعدادی سودجو به نام معمار در کنار خیابانها خانه‌هایی یک طبقه و دو طبقه در زمین‌هایی به عرض ۵ الی ۶ متر با دیوارهای تیغه‌ای بنا کردند.
در دهه ۳۰ ورود معماران تحصیل کرده به میدان رقابت، معمارانی که در خارج از کشور تحصیل کرده بودند و آنهایی که در دانشکده‌های معماری داخلی از روی کتابهای خارجی معماری را یاد گرفته بودند بدون اطلاع از زندگی روزمره، آداب و رسوم مردم، هوای چهار فصل کشور و زندگی ملی و مذهبی ساختمانهایی را بنا نهادند که نه در زمستان توان گرم کردن آن را داشتند و نه در تابستان قادر به خنک کردن آن بودند، اتاق‌ها با پنجره‌های بزرگ شیشه‌ای، در و پنجره‌های آهنی و آلومینیومی بی‌محتوا و خلاصه خیلی چیزهای دیگر که شرح آن مفصل است.
اوایل دهه چهل با اقتباس از دیگر کشورها که با ازدیاد جمعیت روبرو بودند ساختن شهرکهای اقماری و آپارتمان‌سازی با آجر در سه و چهار طبقه شروع شد و سپس با ورود تکنولوژی نو یعنی ساختمانهای اسکلت فلزی و بتن و ساختن آپارتمانها در چندین طبقه و کم کم کوتاه شدن دست معماران سنتی و با تجربه از معماری اصیل و به انتها رسیدن عمر یک یک آنها، معماری شکل دیگری به خود گرفت به طوری که در دهه پنجاه تعداد انگشت‌شماری از معماران در سنینی بودند که دیگر قادر به کار نبودند ولی کسانی که به معماری ایران علاقه‌ای داشتند هنوز در فکر یادگیری و استفاده از آنها بودند.

از دقت نظر جنابعالی در پاسخ به سوالات متشکرم حال می‌خواهم بپرسم در دوران جمهوری اسلامی با توجه به گذشت نزدیک به سه دهه چه کارهایی را می‌توانیم شاخص بدانیم؟
• پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی و تحت الشعاع قرار گرفتن همه کارها با جنگ تا پیروزی آن با گسترش فضاهای فرهنگی- مذهبی، اماکن متبرکه، مسجدسازی و مصلی‌هایی که در آن نماز اقامه می‌شد از کارهای مهمی بود که شروع شد. ساختمانهای دولتی و نیمه‌تمام تحت شرایط خاص خود بود مسجدسازی و کارهای دینی مذهبی و خیریه که شروع شده بود با توجه به تورم روزافزون و نداشتن بودجه‌های آنچنانی که نیاز کارهای هنری بود و صرفه‌جویی‌های کارفرمایان برآن شدند که از ارزان‌ترین کارهای هنری بهره برند بنابراین در کاشیکاری مساجد از آجر و کاشی به شکل گل و بوته معرق توانستند دیواره‌ها را زینت دهند. در احداث مصلی‌های شهرها تا آنجا که توانستند از هنرمندان استفاده کردند و هنری تازه را پایه‌گذاری نمودند با عنایت به مرکزیت مصلی‌ها در جهان اسلام و با توجه به اینکه این محل جایگاه همه گروه‌های هنری و مذهبی بود به هنرهای به کار رفته در آنها توجه بیشتری شد با وجود تمام تلاش‌ها متاسفانه در اصفهان با آن همه هنر نهفته در ان شهر و نامگذاری آن به نام پایتخت فرهنگی جهان اسلام، شاهد ناهماهنگی گلدسته‌های مصلی اصفهان با سایر گلدسته‌های شهر اصفهان هستیم.
اماکن متبرکه و زیارتگاه‌ها که با ازدیاد جمعیت روزافزونی روبرو بود برنامه تازه‌ای را طلب می‌کرد. نیاز به توسعه این اماکن کاملاً به چشم می‌خورد مخصوصاً در حرم حضرت امام رضا (ع) که زیارتگاه مسلمین جهان می‌باشد چشمگیر جلوه می‌کرد و هر روز که می‌گذشت شاهد فشرده شدن جمعیت در صحن‌های قدیمی و بسته شدن راه عبور و مرور بودیم که متولیان وقت را بر آن داشت تا برنامه‌هایی را تدوین کنند و حریم حرم را گسترش دهند. بنابراین بعد از جلساتی و اتخاذ تصمیمات و مشاوره‌هایی گسترش حریم حرم به تصویب و با مشاورین آستان قدس رضوی هماهنگی لازم به عمل آمد. احداث صحن‌های اطراف حرم در آغاز ساخت و سازها از سرعت خوبی برخوردار نبود.
سال ۱۳۷۹ مدیریت عامل حریم حرم را به آقای مهندس عزیزیان سپردند. ایشان با توجه به سوابق کاری و آشنا بودن به تمام جوانب کار و دانستن نکاتی که هم جنبه اداری داشت و هم جنبه کاری، آغاز به فعالیت کردند. آقای مهندس عزیزیان جنبه‌های کاری مختلف را گسترش داد و با مدیریت قاطع که خاص اوست و مهندسین کار کشته و و کاردان که هر کدام برای خود مدیری لایق بودند و تفکیک کارها به فراخور هر گروه، توانست در جنبه‌های مختلف کار پیشرفتی شگرف را به وجود آورد.
تا آنجایی که می‌دانم جنابعالی مباحث مربوط به میراث فرهنگی را به دلیل علاقه و تخصصتان تعقیب می‌کنید و به همین دلیل با مجله ما آشنا هستید اخیراً مهندس عزیزیان در یک مصاحبه اختصاصی پیرامون ساخت و سازهای بزرگ انجام شده در حریم حرم مطهر حضرت رضا (ع) با نشریه مسافران اعلام کرد که در فرصتی کمتر از ۵ سال بالغ بر ۴۵ هزار مترمربع کاشیکاری انجام داده است به همین دلیل ما نیز به عنوان خبرنگار به مجموعه حرم رفته و از نزدیک مشاهده کردیم که کارهای بزرگی از نظر حجمی و طراحی انجام شده بود و به همین دلیل با او به گفتگو نشستیم می‌پرسم به اعتقاد شما موارد مورد ادعای ایشان با توجه به اینکه کار کاشیکاری به دلیل ساختارش ظریف، حساس و زمان بر است عملی است؟!
• شما سوال کردید آیا ممکن است در مدت زمانی کوتاه ۴۵ هزار متر مربع کاشیکاری هنری انجام داد با اینکه خودم در کنار آقای مهندس عزیزیان مشغول و نظاره‌گر کارها بوده‌ام به جرات به شما می‌گویم بله، مجموعه حریم حرم ۴۵ هزار متر مربع کاشیکاری هنری را در مدت کوتاه انجام داده و قراردادها و اسناد مالی آن پرداختی‌ها در حسابداری حریم حرم موجود است و هر متر کاشیکاری مشخص است در کجا و در چه صحنی کار شده است.

مهندس عزیزیان در این مصاحبه مدعی شده که حرکتها و طرح‌های جدید با رنگهای جدید در اماکن متبرکه به غیر از آنچه تاکنون در بحث کاشی بوده انجام داده است و همانطور که خود نیز مشاهده کرده‌ام مشخصاً در کار «معقلی» و «خط بنایی» طرح‌های فوق‌العاده زیبا و جدید دیدم که تا به حال در معماری سنتی تجربه نشده بود آیا به اعتقاد شما کار جدیدی انجام شده و می‌شود گفت دوران جدیدی در معماری سنتی و کهن آغاز گردیده و با توجه به آرایه‌ها و نماسازی حرم مطهر حضرت رضا (ع) آیا این رویکرد لازمه این دوران بوده یا خیر؟
• باید توجه شما را به کاشیکاری و معقلی‌ها و خط بنایی‌هایی که در حریم حرم کار شده جلب نمایم که در نوع خود بی‌نظیر و برای اولین بار است که در حریم حرم به کار گرفته شده است. به گذشته دور برگردیم که گفتم سرمشق کاشیکاری را هنرمندان صفوی نوشتند. در زمان صفویه انشعاباتی که از کاشیکاری گرفته شد شامل خط بنایی بود که به خط بنایی معقلی نیز شهرت داشت و دیگر نقش معقلی که در همه هنرها می‌توانست کاربرد داشته باشد، بنابراین در حریم حرم تا آنجا که میسر بود از نقوش گره و نقوش کاشیکاری‌های معرق و خط بنایی‌ها و معقلی استفاده گردید. نوآوریهایی در کاشیکاری‌های جدید به وجود آمده که با کاشیکاری‌های قبل از انقلاب در مجموعه حرم تفاوتهایی دارد. بدون اینکه اقتباس و تقلیدی از گذشته شده باشد. حریم حرم را مناسب با زمان جمهوری اسلامی ایران و هنر هنرمندان روز را به نمایش گذاشتیم طرح و نقشه‌ها به دست اساتید پیشکسوت و کسانی که به هنر و کاشیکاری عشق می‌ورزند سپرده شد و پس از اجرا به دست مجریان مجرب که از قدیم الایام کاشیکاری‌های حرم را در دست اجرا داشتند سپرده شد.
در رنگ و لعاب روی کاشیها تجدید نظری به وجود آمد و آنهایی که با کاشیکاری سر و کار دارند حتماً اطلاع دارند که در گذشته و از دوره صفویان در کاشیکاری از رنگ‌های سیاه، سفید، لاجورد، فیروزه‌ای، زرد، قرمز و سبز که به نام کاشی هفت رنگی مشهور بوده مسجد جامع، مسجد شاه، معرقهای مسجد شیخ لطف‌ا... و دیگر مساجد و معقلی‌ها و بالاخره همه کاشیکاریها از کاشی هفت رنگ بهره می‌برد و گاهی در نقش‌ها شاید جای رنگها را عوض می‌کردند و تنوعی به کاشیکاری می‌دادند.
در حریم حرم و لعاب روی کاشیها، کارخانه کاشی سنتی قدس رضوی در لابراتور خود تلاشی را شروع کرد و با ترکیب رنگ لعاب‌ها توانست حدود هفت نوع رنگ لعاب در طیف‌های مختلف را ارایه دهد بنابراین اساتید پیشکسوت سعی بر آن داشتند که به رنگهای قبلی اکتفا نکرده و در کاشیکاری جدید تا آنجا که ممکن است از لعاب‌ها و یا رنگهای شاد استفاده کنند. بنابراین سعی بر آن شد که زوار یا زائرین در بدو ورود با رنگهای شاد روبرو شوند و هرچه به حرم نزدیکتر می‌شوند با تغییر رنگها و در نهایت با رنگهای قدیمی مانند لاجوردی و فیروزه‌ای و... روبرو شوند.
به گفته روان‌شناسان رنگهای شاد شادی آفرین است و رنگهای تیره غم را بر چهره می‌کشاند، ما هم سعی بر آن داشتیم که از رنگهای شاد استفاده کنیم و مردم را با چهره باز و گشاده خدمت حضرت بفرستیم.
به دستور آقای مهندس عزیزیان از میان کارگرانی که دست‌اندرکار هنر بودند و توانایی پیشرفت در آنها مشاهده می‌شد و تا آن زمان کسی روی آنها شناختی نداشت، انتخاب و پیشرفت آنها را به دست پیش‌کسوتان سپردند که بتوانند خلأ بعضی از هنرمندان را پر کنند. در این جا یادآور می‌شوم که طراحی، کاشیکاری و آجرکاری ایران که تخصص معماران گذشته است با تحقیقاتی که روی آنها انجام داده‌ام، طراحی و نقشهای جدیدی که می‌توانست ساخت آن با کاشی و آجر میسر باشد و هنر کاشیکاری و آجرکاری را زنده کند با سبک و سیاقی جدید در حریم حرم حضرت رضا (ع)، مصلی امام خمینی تبریز، دانشگاه ارومیه، دانشکده توانبخشی دانشگاه اصفهان، دانشگاه الزهرا تهران و دانشگاه‌های دیگر بر پیکره بناها به نمایش درآورم و کتابهایی را در زمینه‌های مختلف طراحی، هنری با توضیحات کافی برای آنهایی که مشتاق هنر ایران هستند به رشته تحریر درآورده‌ام تا راه‌گشای دوستان باشد.
امید است که توانسته باشم در زمان جمهوری اسلامی، هنر اسلامی را به هنرمندان و هنر دوستان اسلامی هدیه کرده باشم.

 برای کسانی که برای هنر کاشی‌کاری ایران علاقه‌مند هستند چه فکری کرده‌اید؟ کتابی یا کتابهایی برای چاپ دارید یا خیر؟ اگر دارید در چه مرحله‌ای از چاپ می‌باشد؟
• با این سوال شما درددل کهنه‌ی مرا تازه کردید. باور کنید که دلم خون است بارها گفته‌ام که کتابهایی کاشیکاری ایران که ۵ جلد آن پیش از این به چاپ رسیده و در اختیار دانشجویان قرار گرفته است، در ده جلد چاپ خواهد شد. در زمان جنگ تحمیلی طرح‌ها، ماکتها و نوشته‌های ۵ جلد بعدی ادامه کتابها را آماده کرده بودم و در نایلون بسته‌بندی شده بود و در مکانهایی پنهان که مبادا از بین برود یا مبادا خطراتی متوجه آن گردد مخفی کردم بعد از جنگ و به دعوت سازمان میراث فرهنگی کتابها به کمیته کتاب آن سازمان ارایه و تایید شد و تاکید شد که باید هرچه زودتر چاپ شود. کتابها را از من گرفتند ولی هر روز کار به تعویق افتاد و رییس یا کارمندی عوض شد و مجدداً کتابها را به کمیته کتاب ارجاع دادند به جرات می‌گویم ۳ یا ۴ بار این عمل تکرار و تایید شد ولی هیچ وقت کتابها چاپ نگردید و هر روز به نوعی چوب لای چرخ گذاشتند و بالاخره پس از ۷ سال و ناراحتی‌های به وجود آمده با مشکلاتی توانستم کتابها را از میراث فرهنگی پس بگیرم و بعد از آن با انتشارات سروش موضوع را در میان گذاشتم که با استقبال مواجه شد. قراردادی با آنها به امضاء رسید و کتابها در زمان ویراستاری بود که سران سروش تغییر کردند. و مجدداً کتابها به دست‌انداز برخورد کرد و در بایگانی ۳ تا ۴ سال انتظار کشید و همچنان کتابها در بایگانی مانده است.
در نامه‌ای درخواست نمودم کتابها را پس دهید، گفته شد به هیچ وجه پس داده نمی‌شود خودمان چاپ می‌کنیم در سال ۱۳۸۴ دوباره سران سروش تغییر کردند و همچنان کتابها در بایگانی مانده است هرچه اصرار کردم که عمر من ممکن است کفاف ندهد گفتند زنده‌ای و چاپ کتابها را خواهی دید. گفتند سرمایه سنگین می‌طلبد با پیدا نمودن شریکی این اقدام انجام خواهد شد. خودم شریکی برایشان پیدا کردم ولی هنوز این قضیه به نتیجه‌ای نرسیده است امیدم این است که در زنده بودن من این کتابها چاپ گردد. باید یادآور شوم که هنرستان فنی و حرفه‌ای وزارتخانه‌های مختلف، دانشگاهها به دنبال کتاب می‌گردند ولی کتابهایی مانند کاشیکاری ایران که قسمتی از آن چاپ شد، جوابگوی دانشگاهها می‌باشد در حال حاضر نایاب و بازار سیاه دارد و چاپ قسمت دوم آن با این مشکلات مواجه گردیده است من نمی‌دانم چرا به فکر ایجاد دموکراسی برای چاپ چنین کتابهایی نیستند که حداقل پایه و بنیادی باشد و لو اینکه این سرمایه‌ها از بین برود به عبارتی کتابهایی باقی بماند که در آینده جوابگوی علاقه‌مندان به هنر این مرز و بوم باشد. همه به دنبال سود هستند نه هنر و علم.
نکته آخر همه گله دارند که اساتید علم و هنر فوت و فن کارهای خود را نمی‌گفتند و نمی‌گویند من سالهاست که فریاد می‌زنم آنچه در توان دارم می‌گویم ولی گوش شنوایی نیست. بنابراین اساتید قدیمی هم مانند من ممکن است با مشکلاتی این چنین روبرو بوده‌اند در خاتمه خدا نیامرزد کسی را که پس از مرگ من بگوید، ماهرالنقش می‌دانست و نگفت و با خود به گور برد. همه بدانند که برای چاپ کتاب هنر اسلامی به التماس افتاده‌ام.

 

claccik39

عضو جدید
[h=2]مرحوم استاد محمد کریم پیرنیا
- نادر اردلان
- داراب دیبا
- مرحوم سید هادی میرمیران
[/h]سوال:اگر
بنا بود از میان آثار ارزشمند تاریخ معماری ایران آثاری را به عنوان معرف
تمام عیارهنر معماری ایران برگزینید،کدام آثار را انتخاب می کردید؟
-پیرنیا:در
هر کدام از شش شیوه ی تاریخ معماری ایرانی یک شاهکار هست.اما به یاد می
آورم که مرحوم مهندس فروغی تعریف می کردکه یک بار در بوزار پاریس مسابقه
ای برگزارکردند و از همه پرسیدند که اگر بخواهید خوش تناسب ترین ساختمان
جهان را معرفی کنید،چه بنایی را انتخاب می کنید؟که گنبد قابوس برنده شده
بود.باید هم میشد،چون حتی کسانی مثل پسران چنگیز هم گفته بودند"این بنا را
خراب نکنید،بگذارید باقی بماند تا معلوم شود ما چه چیزهایی را خراب کردیم."
و در واقع این بنا بدون هیچگونه تزئین ،گچبری و ... مظهر تناسب و زیبایی است.
از
دیگر شاهکارهای معماری ایرانی نیز می توان به گنبد سلطانیه که البته
مجموعه ی کاملی بوده و حالا دیگر نیست اشاره کرد.ساختمان های دوره صفوی
مثل کاروانسرای مادر شاه،مدرسه مادر شاه(مدرسه چهار باغ)،بازارچه بلند و
همچنین باغ سازی ایرانی نیز در معماری ایرانی متمایز می باشند.
-نادر
اردلان:مجموعه ی بازار اصفهان و کاخ- بازار که از میدان کهنه و مسجد جامع
سلجوقی متعلق به قرن پنجم شروع می شود تا میدان نقش جهان (قرن دهم) ادامه
می یابد و از طریق محورهای دوگانه ی چهارباغ صفوی به پل الله وردیخان
وچهار باغ خواجوبه پل زیبای خواجو که نقطه ی اوج این حرکت است و سپس به
زاینده رود میرسد.کل این مجموعه ی شهری عالیترین نمونه ی خطی یک نظام مثبت
در جهان است که بیش از صد و پنجاه بنا و چهار باغهای مهم را در یک دوره ی
بیش از ششصد ساله به یکدیگر پیوند می زند.این مجموعه محل گردهمایی مردم و
نمونه ی کاملی است که انواع خدمات مورد نیاز زندگی را به طرزی مبتکرانه و
استثنایی و به یادماندنی در خود جامیدهد.
- داراب دیبا: در کل سه اثر زیر را بدون درنظر گرفتن اولویت خاص میتوانم مطرح کنم.
ساختمان
هشت بهشت (اصفهان) به علت تنظیم ارتفاعات با گشایشهای فضایی برای بوجود
آوردن نماهایی از درون به منظره ی اطراف و طبیعت؛نظام هندسی استثنایی
؛عبور از هندسه ی رابط و میانه به مرکزیت که یکی از ویژگی های مهم طراحی
معماری ایران است.
- میدان نقش جهان به علت تداوم فضای شهری و عبور از فضای کلان در جهت به وجود آوردن شاخص شهری؛
- باغ فین کاشان به علت نظام هندسی و تداوم بنا با باغ،حظور آب و گیاه در هماهنگی با نظام کلی.
-
سید هادی میرمیران:در میان آثار ارزشمند تاریخ معماری ایران،به نظر من چند
اثر در منتهای کمال و زیبایی، مبانی و اصول معماری ایرانی را منعکس می
کنند که عبارتند از:تخت جمشید،طاق کسری،گنبد قابوس،مسجد جامع
اصفهان،آرامگاه الجایتو،ارگ علیشاه(مسجد جامع تبریز)،مسجد جامع
اصفهان،مسجد شیخ لطف الله ،سی و سه پل،پل خواجووعمارت هشت بهشت.ولی اگر
بخواهیم از میان این آثار تنها یک اثر را برگزینیم،ترجیح میدهم که مسجد
امام اصفهان را انتخاب کنم.این اثر براستی تمامی اصول و ارزشهای معماری
ایران را در خود دارد و اگرچه از نظر احجام تشکیل دهنده ی آن و ترکیب این
احجام کم نظیر است،آنچه در این بنا شگفت آور و به طور قطع بی نظیر
است،همانا فضای بدیع و مسحور کننده ی آن و تنوع و ترکیب مافوق تصور این
فضاهاست.در مراتب بعدی می توان به سی و سه پل اصفهان و ارگ علیشاه تبریز
اشاره کرد
 

claccik39

عضو جدید
هتل عباسی در اصفهان
فکر میکنم کاروانسرای عباسی رو بازسازی کردند و الان یه هتل مجلل ساختند
چیزی که خیلی توش مهمه اینه که سبک معماری سنتی و قدیمی اصفهان رو کاملا توش نگه داشته...
اینم عکساش...




 

claccik39

عضو جدید
بروجرد دیار زیبایی های معماری ایرانی ـ اسلامی
 
آخرین ویرایش:

claccik39

عضو جدید
معماری ایران

معماری ایران


کبوترخانه‌ها یا کفترخانه‌ها، که بدان‌ها کبوترخان نیز اطلاق می‌شده، ساختمان‌هایی کهن هستند [۱] که معمولاً به شکل استوانه ساخته می‌شده‌اند. کبوترخانه‌ها برای گردآوری کود کبوترها و دیگر پرندگان، جهت مصارف کشاورزی ساخته می‌شده‌است. [۲] کود کبوتر در گذشته استفاده های بسیاری در صنعت داشته، از جمله صنعت دباغی درچرم سازی و ساخت باروت. از این رو شاه عباس صفوی مالیات نسبتا سنگینی بر کبوتر خانه ها بست.[۳] [۴]

از دیرباز، برای استفاده از گوشت و کود کبوتران، ساختن کبوترخان معمول بود. [۵]

ساخت چنین بناهایی در حوالی اصفهان و یزد معمول بوده‌است.[۶] کبوترخانه‌های کوچک و بزرگ ایران به حسب اندازه میان هزار تا ۴۰ هزار کبوتر را در خود جای می‌دهند.




نمای داخلی کبوترخانه

شاردن جهانگرد فرانسوی که در روزگار صفوی از ایران دیدن کرده‌است می‌نویسد:

«به باور من ایران کشوری است که بهترین کبوترخانه‌های جهان در آنجا

ساخته می‌شود... این کبوترخانه‌های عظیم، شش بار بزرگ‌تر از بزرگ‌ترین

پرورشگاه‌های پرندگان ماست. در پیرامون اصفهان بیش از ۳۰۰۰ کبوترخانه

شمرده‌اند.»

تنها در حوالی اصفهان بیش از سه هزار برج زیبای کبوتر وجود داشته است و استان یزد نیز در
شهرستان میبد یکی از زیباترین کبوترخانه ها را در خود جای داده است.

طراحی و عملکرد کبوترخانه ها بسیار جالب و عالمانه بوده به گونه ای که

در جذب کبوتران و خلق زیستگاهی امن برای کبوتر، حیرت برانگیز بوده است.

کبوترخانه ها مانند دژ نظامی در برابر همه دشمنان کبوتر

که کم هم نیستند، مقاوم و نفوذ ناپذیر بوده است. ساختار معماری کبوترخانه

به گونه ای بوده که نه تنها در برابر پرندگان شکارچی مانند قوش، جغد و کلاغ

فکر و اندیشه شده، بلکه هرگز پرندگان مهاجم را نیز درون برجها راهی نبوده

است زیرا نحوه ساخت این کبوترخانه به گونه ای بوده که امنیت همراه با آرامش
و آسایش کبوتران را تأمین می کرده است.


فضای داخلی کبوترخانه آن چنان امن و مفرح بود که گاهی محل تجمع حدود ۲۵

هزار کبوتر می شد. آشیانه ها آنچنان زیبا و منظم با مدولهای یک شکل و از

مصالح کاهگل ساخته شده بود که در تابستان بسیار خنک و به گونه ای بوده است

که باد در فضای آن جاری بوده و برعکس در زمستان گرم و از وزش بادهای سرد

محلی در امان بوده است. همه این تمهیدات منجر به خلق این شاهکارهای معماری

یعنی کبوترخانه های ایرانی شده است. قطر سوراخهای ورودی کبوتران به داخل

برجها به اندازه ای ساخته شده است که تنها کبوتران می توانستند وارد آن

شوند و پرندگان مهاجم قادر به ورود به داخل آن نبودند

 

claccik39

عضو جدید


معماری زیبای خانه های ایرانی در دوران قاجار ... خانه عباسی های کاشان
 
بالا