اینجوریاست؟پس بوشهری های خونگرم هم بیان اینجا

chelsea2011

عضو جدید
۱۸۰۰۰ تومن ؟؟؟!!!

مگه خرمون رو فروختم این همه پول داشته باشم؟؟!!

شاید باشه 16000 تومان :redface:
کمک هزینه بهتون میدیم بیایید اینجا :surprised:
10 بار دیگه هم بعدش خودتون میایید :confused:
اونوقت میشید معتاد مسافرت به بوشهر :D
 

chelsea2011

عضو جدید
اگر به شکوه و گستره خرد خویش پی ببریم هیچگاه به گردنکشی روی نمی آوریم .

اُرد بزرگ :gol: :gol:
 

chelsea2011

عضو جدید
تاریخ پیدایی این منطقه برابر است با زمان پیدایی سکونت و تمدن در کناره ی خلیج فارس؛ تاریخ نگاران، حضورتمدن و زندگی را در این حدود به هشت هزار سال پیش از میلاد مسیح می رسانند. اما اگر جنبه های اغراقی را کنار بگذاریم، تمدن عیلامی از هزار چهارم ق . م و عصر طلایی آن 1200 ق . م در این منطقه درخشش داشته است .

وجود معابد و آثار سکونت های پیشین در نقاط مختلف استان این قضیه را به ثبوت می رساند.

نام های لیان (عیلامی) یوناخا (یونانی) مزامبریا (یونانی) بوخت اردشیر (ساسانی) البوشهر (عربی) بوشایر (انگلیسی) و بوشهر (فارسی) در زمان های مختلف بر این شهر و منطقه قرار داشته اند.

وجود آثار فراوان هخامنشی، ساسانی و نیز آثار دوره ی اسلامی در برازجان، کوه مُند، سیراف، بندر دیلم، دیّر، سعد آباد، گناوه و مناطق دیگر دلیل توجه خاندان های مختلف به این سرزمین به ویژه به پهنه ی خلیج فارس بوده است.

بوشهر در تاریخ حیات خود به دلیل قرار گرفتن در گذرگاه دریایی و مسیر دریانوردان و مهاجمان، پیوسته در معرض هجوم ها و اشغال های متعدد قرار گرفته است.

به روایت کارنامه اردشیر بابکان، شهر بوشهر از شهرهایی است که توسط بنیان گذار سلسله ساسانی نامگذاری و توسعه یافته است.

دولت های دوره ی اسلامی به دلایل نظامی و اقتصادی، کم و بیش به این منطقه توجه داشته اند اما عصر جدید استان یا منطقه بوشهر از زمان نادرشاه افشار آغاز شده و تا امروز دگرگونی ها و افزونی و کاستی های بسیار از سر این منطقه گذشته است.

اولین خاندان حکومتی که در بوشهر و توابع به حکمرانی پرداخت، خاندان آل مذکور از طایفه ی ابومُهیر بود که از 1114 ش/ 1155 ق / 1735 م و کمی قبل از جلوس نادرشاه افشار حکومت خود را آغاز کرده و در زمان نادر رسمیت یافت.

شیخ ناصر، شیخ نصر (در منابع خارجی شیخ نصیر) شیخ عبدالرسول، شیخ نصر دوم شیخ سعدان برادر شیخ نصر اول و فرزند شیخ ناصر، از فرمانروایان سرشناس این خاندان بوده اند.

در زمان این خاندان، زیر و بم ها، حوادث، بستن قراردادها، نزاع های داخلی و رویدادهای بسیار در بوشهر، به وقوع پیوسته است.

بیشتر این حوادث در عصر شیخ عبدالرسول و شیخ نصر دوم، روی داده است. به ویژه در زمان حکومت این دو شیخ، دو حمله ی سخت و وحشتناک توأم با غارت و چپاول به بوشهر صورت گرفت.
 

chelsea2011

عضو جدید
چند تا لغت و اصطلاح بوشهری :gol: :gol: :gol: :gol: :gol:


کشتکاور(kashtavar)= خمیازه

دلم سیت تنگ واویده(delom sit tang vavide)=دلم برایت تنگ شده است

اوضات چورن؟(ozat chooren?) =حالت چطوره

سیش کو (seysh ko)=نگاش کن

خمپیسک(khampisak) =بوی ماندگی ناشی از رطوبت زیاد

زلیلون (zelilon)=به دریای مواج اطلاق میشه

چپ کنگ(chap kang) یعنی جای دور افتاده نه دسترسی بهش مشکله یا چای پرت ...

کلبوک(kalbook): مارمولک

پغشه(paghshe): پشه

پاله(paleh): کاسه

هویج(hovij): ادویه

سوپر(soper) = موتور

کلیل(kilil)= گلید

تماته(tomate) = گوجه فرنگی

خیار (khiar)= هندونه

بالنگ(baleng) = خیار

بادمگون (bademgoon)= بادنجان

باپی(bapi) = پدر بزرگ

نه نه (ne ne)= مادر بزرگ

خالو (khaloo)= دائی

عامه (ame)= عمه

چی(chey) = چایی

موشک(moshak)= موش

گلی(goli) = گربه

پخشه(pakhshe) = مگس

مروگ(morook) = پشه

میگ(mig) = ملخ

نون(noon) = نان

او(ow) = اب

شنو (shenow)= شنا

دماغ(domagh) = بینی

لو (low)= لب

چیش (chish)= چشم

پینجه(pinje) = انگشت

مین(min)= مو

پسین (pesin)= عصر

مغرو (maghro)= مغرب

ساک (sak)= کیف

جاکیت(jakeyt)= تی شرت

جاروف(jarof)= جاروب

جوتی(jooti) = کفش

کرسی (korsi)= صندلی

گیلاس(gilas) = لیوان

کیچه (kiche)= کوچه

کلم (kolom)= کلوخ

مخ (mokh)= نخل

چپل(chepal) = کثیف

نیم در (nim dar)= پنجره

بره دس خدا(bere das khoda)= برو به سلامت

دورت گشتم(dowret gashtom) = فدات شم

یا

دورم گشتی(dowrom gashti) = موقعی استفاده میشه که به کسی نفرین کنی و انم در جوابش اینو میگه

قضام من سرت اوو (ghezam men seret oo)= درد و بلام بخوره توی سرت

قضاته بسونم(ghezate besoonom) = موقی که مادری بخواد برای بچش ناز کنه

فلش کردی (falesh kersi)= داغونش کردی

تش و تاوه (tesho toveh)= درست کردن نون محلی به دست زنان توانمند روستایییییی

سس کردم (sos kersom)= خسته شدم

لیوه (live)= دیونه

بل بل (bal bal)= با بلبل اشتباه نشه یه نوع نون است که زیاد نازک نمیشه و معمولا با کره میخورن

تنیر (tenir)= تنور

تیزو (tiz ow)= اسید

درام (deram)= بشکه بزرگ فلزی

گیروه(girve) = گریه

متو (moto)= ماهی بسیار کوچک

بوجیک(boojik) = گنجشک

سرا (sera)= خونه

ری تیم (ri tiom)= به روی چشم

تمون کلو(temon kelo) = شلوار کوتاه یا شورت

پس گردنی (pese gardeni)= پشت گردنی

په سی چه (pa si che)= چرا

نومزاد (nomzad)= نامزد

آلو(aloo)= سیب زمینی

مو (mo)= هم به معنی من به کار میره هم درخت خرما

چت (chet)= چه کار مثلا مو چت دارم (من چکارت دارم)

کموتر(komotar) = کبوتر
 

chelsea2011

عضو جدید


آسمون مرده دیگه مهر و وفا

بزم ما پر شده از رنگ و ریا

نه محبت می شه پیدا نه صفا

آسمون قهر دیگه از ما خدا

آسمون کاشکی که می شد بپرم

تو دل آبی تو خونه کنم

کاشکی می شد مثال ابرای تو

زار زار گریه مستونه کنم
 

chelsea2011

عضو جدید
منوچهر آتشی :gol: :gol: :gol:


منوچهر آتشی شاعر معاصر متولد ۱۳۱۰ شمسی در قریه دهرود در دهستان بوشکان بلوک تنگ ارم دشتستان فرزند محمد جعفر تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در بوشهر گذراند و پس از طی دوره دانش سرای مقدماتی شیراز ـ در بوشهر به شغل معلمی مشغول شد. در سال ۱۳۳۹ به دانش سرای عالی تهران رفت و در سال ۱۳۴۳ در رشته زبان و ادبیات انگلیسی فارغ التحصیل شد و به بوشهر بازگشت و به تدریس مشغول شد. در سال ۱۳۴۹ از آموزش و پرورش به سازمان تلویزیون منتقل گردید و در سال ۱۳۵۹ بازنشسته شد و به بوشهر بازگشت و در شرکت گاز کنگان مشغول به کار گردید. آتشی از نوجوانی به سرودن شعر در اوزان کلاسیک پرداخت و سپس با آشنایی به اوزان نیمایی در این وزن به کمال رسید. اشعار او طی چندین دهه در مطبوعات کشور به چاپ رسیده است. او در شعر به زبان خاص خود دست یافته و از شاعران پیشرو و تثبیت شده کشور است. تصویر های زنده طبیعت در شعر او آشکار است و با این که در شعر مدرن برای خود صاحب نام شده است اما طبیعت بومی و سرزمین خویش را نیز فراموش نکرده است. کتابهای او در شعر عبارتند از : آهنگ دیگر ـ آواز خاک ـ دیدار در فلق ـ وصف گل سوری ـ گندم و گیلاس و گزیده اشعار ـ مجموعه غزلیات ـ ترجمه کتابهای فونتامارا و مهاجران.


وقتی نسیم نیمه شب

ازباغ سیب بر می گردد

راز کنار زلف تو آغاز می شود

راز از خلال طره رقصانت

روی انار سرخت سر می خورند

و شانه برهنه مهتابیت

جغرافیای حسرت و حیرت را

ترسیم میکند

راز از خلال زلفت می تابد

وقتی زلال گردنت

از تیغزار بوسه پر آشوب گشته است

(بوشهر ۱۳۶۷)



غزل کوهی

و ماجرا

در انتهای معبر "دیزاشکن"

آغاز شد

آن جا که رودخانه همیشه

زیر رکاب سواران جاریست

و آسمان

ناگاه

در شیب تند جلگه به دلتای دره می ریزد

و ایل در پسین کوچ قشلاق

با سبز ناگهانی گزدان می آمیزد

از انتهای خستگی آغاز شد

آن دم که مادیانش ناگاه

از بوی.... گرم پلنگی رم کرد

و شط شیهه در گلوی تنگه تاب خورد و من

مانند قوس گرسنه ای

که پرنده را

از انتهای شاخه پرواز...

او را میان زین و زمین در ربودم

و چهره ام

در خرمن لباس گلباف روستایی او غوطه خورد

(از کتاب آواز خاک)

 

chelsea2011

عضو جدید
علی باباچاهی :gol: :gol: :gol: :gol:


علی باباچاهی شاعر ،در سال 1321 شمسی از پدری تنگستانی و مادری بوشهری در بندر کنگان دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در بوشهر و تحصیلات عالی را تا لیسانس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه شیراز گذرانید.

باباچاهی از شاعران معاصر و دارای زبان خاص و پر تصویر شعری است.

کتابهای در بی تکیه گاهی ، از نسل آفتاب ، صدای شن ، آوای دریا مردان ، جهان وروشنایی های غمناک دو کتاب شعر برای کودکان سوغات بهار ، چه کسی در قفس را باز کرد ، گزیده اشعار و کتاب تحقیقی شروه سرایی در جنوب ایران کتاب گزاره های منفرد درباره شعر و مقالات و اشعار فراوان دیگر از او منتشر شده است.

در زمینه نقد شعر و هنر و قصه نیز فعالیت دارد و در مقوله های ادبی و هنری صاحب نظر است :



خواب ترنج



پیراهنی ز ابر و دلی ، از برف

غوغای گنگ باران در بیابانم

حرف و حریق ، بر لب

کوهی سفید بر دل

و آتش گداخته بر کف

مردی که« یافت می نشود» آنم

با ترکه انار ، ز باغ بهار می رسم از راه

خواب ترنج می بینم

خواب گل و گیاه

خواب غزل

و گنج عسل

تعبیر خواب _ می دانم

یعنی که عشق تذکره ای از شقایق است

و آینه در برابر ظهر برهنه

در برابر دوست

یعنی که مرگ ،

جریان عشق را

جریان رود را

به کف دریای توفانی می سپارد

یعنی که مرگ

دوستت دارد

مثل پرنده رهگذری !

گل گفت :

و دوست ، سخت بر آشفت

و دوست ، آنقدر گریه کرد

که خورشید تاب نیاورد و

سوخت

مثل پرنده رهگذری

روح فلق به غلغله افتاد

شب ، از صدا

و عشق ، غرق گل و شکوفه

از نقره زار صبح گذشت

یال شلال اسب

روح زلال عاشق

از تپه های سبز ، سرازیر شد

و از کنار صبح گذشت.



( از کتاب آوای دریا مردان )
 

chelsea2011

عضو جدید
طرز تهیه قلیه ماهی





ماهی ( شوریده - شیر با سنگسر جنوب ) .............. 1 کیلو
سبزی معطر ( گشنیز -جعفری - شنبلیله ) .............. 750 گرم
آرد ....................................................................2 قاشق غذاخوری
پیاز ................................................................. 2 عدد متوسط
سیر ............................................................... 1 بوته بزرگ
تمر هندی ........................................................ 1 بسته کامل
نمک و فلفل تند .............................................. به مقدار دلخواه



طرز تهیه

تمر هندی را در آب جوش می ریزیم و بعد از چند دقیقه آن را هم می زنیم و صاف می کنیم و شیره اش را میگیریم و کنار می گذاریم

سبزی ها را پاک کرده ، شسته و در سبد می ریزیم تا آب آن برود . بعد آنها را مثل سبزی قورمه ریز خرد میکنیم و در روغن تفت می دهیم .

ماهی را پاک کرده و به تکه های متوسط تقسیم می کنیم و سپس شسته و نمک می زنیم و در سبد می گذاریم .

پیاز و سیر را ریز خرد می کنیم و در روغن سرخ کرده ، ماهی را در آن تفت می دهیم . بعد نمک و فلفل را اضافه کرده ،
سپس یک لیوان آب ریخته می گذاریم آب آن جوش بیاید و بپزد .

آرد را در کمی آب سرد حل کرده و با آب تمر هندی که قبلا آماده کرده بودیمبه غذا اضافه میکنیم و می گذاریم آرام بپزد و جا بیفتد .

وقتی این خوراک روغن افتاد ، آماده است که با پلو مصرف شود .

 

chelsea2011

عضو جدید
روش دیگر تهیه قلیه ماهی

مواد لازم قليه ماهي :



ماهي پوست گرفته و پاك شده يك كيلو( شوريده- سنگسر- هامور)
يك بوته سير
300 گرم سبزي( گشنيز و شنبليله)
يك بسته تمرهندي
يك عدد متوسط پياز
به قدر دلخواه زردچوبه و نمك
يك قاشق چايخوري پودر فلفل قرمز
يك قاشق غذا خوري و يا يك فنجان آب گوجه فرنگي رب گوجه فرنگي


طرز تهیه قليه ماهي:

ماهي را به اندازه ي تكه هاي 4×4 سانتي متر خُرد كرده و مي شوييم . ماهي كه براي قليه ماهي استفاده مي كنيم بايستي بدون استخوان باشد. به همين دليل ماهي هاي : شوريده- سنگسر- هامور و حلوا سياه براي تهيه اين غذا مناسب هستند. سبزي اين خورشت شامل شنبليله و گشنيز، هر كدام يه ميزان 150 گرم مي باشد. پياز خرد شده را با 3 قاشق سوپخوري روغن، كمي تفت مي دهيم. سپس سير و شنبليله و گشنيز خرد شده، را با آن كمي تفت مي دهيم. ماهي را با كمي زردچوبه و نمك، به همراه سبزي ها تفت مي دهيم. بعد شيره تمرهندي و رب گوجه فرنگي را اضافه كرده و قليه ماهي را با شعله ملايم به مدت 30 دقيقه مي پزيم. غذا آماده ي سرو است.
 

chelsea2011

عضو جدید
موسیقی بوشهر

امروزه بخش وسیعی از ردیف و موسیقی دستگاهی موسیقی ایرانی ، شامل گوشه ها و نغمه هایی است که از طریق موسیقی محلی، در این جایگاه راه یافته اند. بسیاری از آوازهای ناشناخته و زیبا در دل این نوع از موسیقی قرار دارند و با یک نگاه اجمالی می توان گستردگی و زیبایی موسیقی محلی را درک کرد.

اغلب فرهنگ های پیشرفته علاوه بر موسیقی به اصطلاح سنتی خود ، دارای موسیقی دیگری نیز هستند که به آن موسیقی محلی گفته می شود. موسیقی همه احتیاجات مردم را در خود منعکس می کرده است و به تمام شئون فردی و اجتماعی تعلق داشته است. موسیقی محلی در قلمرو شاخه ای یا گونه ای از فرهنگ و هنر قرار می گیرد که به آن فرهنگ عامه می گویند. از ویژگی های موسیقی بومی، سادگی و بی پیرایه بودن آن است. در موسیقی بومی یا محلی ایران از یک سو نقش هنرهای اولیه ، باورها ، احساسات و به طور کلی زندگی گذشتگان را می توان بازیافت و از سوی دیگر جلوه های طبیعت را.

جزء اصلی موسیقی محلی ایران را ، ترانه ها تشکیل می دهند. در بسیاری از این ترانه ها یادی از افسانه ها و داستان های آشنای محلی شده است. در روزگاران گذشته بین شعر و موسیقی پیوندی بسیار عمیق و استوار وجود داشته است.

از ویژگی های موسیقی محلی کار آیی آن در مراسم مذهبی است. بنابر آنچه در تاریخ آمده مغ ها در دوره هخامنشی نیایش های خود را با آهنگ می خوانده اند. موسیقی سازی به قدر موسیقی آوازی محلی ، نتوانسته رشد کند. چون موسیقی آوازی از لحاظ تاریخی مقدم بوده و بشر به آسانی توانسته در هر شرایطی و یا در هر مکانی آواز بخواند. اما سازها در مراحل پیشرفته تر تمدن و به تدریج ساخته شده اند و سپس مورد استفاده قرار گرفته اند. سازهای بومی و محلی به دلیل باقی ماندن ساختار اولیه و اصیل آنها و یا لااقل مقدار زیادی از آن ویژگی ها در حد خود به شناخت ساز سازی و در نتیجه تاریخ موسیقی ایران کمک می کند.

موسیقی بوشهری

موسیقی جنوب با وجود زیبایی ها و توانایی هایش متاسفانه همچنان ناشناخته باقی مانده است . تصور مخاطبان عام موسیقی از موسیقی جنوب چنان به بیراهه می رود که گاه موسیقی جنوب را ، یک موسیقی مثلا با ریتمی تند و ملودی های یکنواخت و ترانه هایی بی معنی می شناسند . چرا اصل موسیقی جنوب همچنان ناشناخته مانده سوالی است که پاسخش زمان زیادی می برد . آیا این نوع موسیقی مخاطبی ندارد ؟ با هم بخش های مختلف موسیقی بوشهر را مرور می کنیم :

بخش مهمى از موسیقى منطقه بوشهر را نوحه‌ها و آوازهاى مراسم عزادارى تشکیل مى‌دهد. سینه‌زنى در بوشهر همیشه با آواز توأم است. اجراى‌سنج و دمام براى خبر کردن مردم براى انجام مراسم سینه‌زنى انجام مى‌گیرد. بوق وظیفه هماهنگى را میان دو دسته مختلف به‌عهده دارد. شروع نواختن با بوق است و ختم مراسم دمام نیز با بوق انجام مى‌گیرد. محلات مختلف بوشهر در ارتباط با مراسم‌‌سنج و دمام تعصب زیادى دارند و اجازه نمى‌دهند فرد غریبه‌اى در نواختن‌سنج و دمام شرکت کند.

سبالو یکى از فرم‌هاى موسیقى محل بوشهر است. این آواز همراه با دایره و نیز خوانندگانى که دایره‌وار نشسته‌اند اجرا مى‌شود. ظاهرا سبالو متاثر از موسیقى آفریقا و عرب بوده است. نوع دیگر یزله است که همراه با دست زدن انجام مى‌شود و ملودى بیش از متن داراى اهمیت مى‌باشد. " شروه " فرم دیگرى از موسیقى بوشهر است که این نوع هنوز هم در دشتستان، موطن اصلى‌اش وجود دارد. ترانه‌هاى امروزى بوشهر بیشتر از دو شاعر معروف محلى یعنى فایز و مفتون است. از مقام‌هاى سازى موسیقى بوشهر یکى حاجیونی است و دیگرى مولودی. در مولودى نوعى حرکت مخصوص دسته‌جمعى وجود دارد و در روزهاى بخصوصى مثل اعیاد مذهبى اجرا مى‌شود. شکی نیز موسیقى مراسم شادى است که بانى انبان یا نى جفتى همراه با دمام و یا دایره اجرا مى‌شود و با دست زدن همراه است.

نوع دیگر از موسیقى بوشهر که با نى انبان و دایره اجرا مى‌شود، چوبى چهار دستماله است. در این نوع، نوازندگان هنگام نواختن با حرکات منظم پا به شکل خاصى دایره‌وار حرکت مى‌کنند و حول یک محور مى‌چرخند. معمولاً چند رقصندهٔ زن در میان دایره با حرکاتى خاص رقص سنگینى را اجرا مى‌کنند، که فضاى خاصى بوجود مى‌آورد. این مقام امروز، در میان کولى‌هاى بوشهر رایج است. بندری از آهنگ‌هاى سازى منطقه بوشهر است که ریتمى تند دارد و مخصوص رقص است. سازهاى بوشهر عبارتند از : نى‌انبان، نى جفتی، نى تکی، بوق، دمام و سنج.
 

Similar threads

بالا