Mojtaba98
عضو جدید
طنز خواهر روسری رو بکش جلو
به به ای خانم قشنگ و ملوس
که قدم میزنی به مثل عروس
********************
ای که در پیش آینه با تاپ
کردهای یک دو ساعتی میک آپ
********************
روی اجزای صورتت یک یک
ریمل وسایه و رژ و پنکک
********************
شدهای – چشم خواهری! – خوشگل
میبری از بزرگ و کوچک دل
********************
می شود بند عفت از این ناز
چون کمربند سبز تهران، باز!
********************
نگو اصلا که: “ذاتا این مدلم”
خودم اینکارهام عزیز دلم
********************
من که این قدر خویشتن دارم
باز، دیوانه میشوم دارم!
********************
که اگر موجبات ننگی تو
پس چرا این قدر قشنگی تو؟!
********************
خواهرم توی این بریز و بپاش
تا حدودی به فکر ما هم باش
********************
پیش خود فکر کن که مرد غریب
گر ببیند تو را به این ترتیب
********************
از لبش آب راه میافتد
طفلکی در گناه میافتد
********************
من خودم بی خیال دنیاشم
نه که منظور من خودم باشم
********************
مشکل از سوی جوجه کفترهاست
غصهام معضل جوانترهاست
********************
که به یک جلوه ی زن از مریخ
خل و دیوانه میشوند از بیخ
********************
رشته را میکنند هی پنبه
بس که ناواردند و بی جنبه
********************
ما که داریم خانهای در بست
_تازه ویلای دوستان هم هست!_
********************
غالبا عصرها همانجایم
هفتهای یک دو روز تنهایم
********************
الغرض این از این همین دیگر
روسری را جلو بکش خواهر!