گفتمان معماری ...

* maryam *

عضو جدید
امروز ، دوران بازی های شکلی سوپر استارهای معماری سر آمده است... " امروزه ، هر دانشجوی معماری در مصر و ایران یا گره شمالی ، میتواند با استفاده از نرم افزارهای پیشرفته معماری ، شکلهای بسیار جذاب تر از شکلهای " زاها حدید " یا " فرانک گری " تولید کند . مسئله ای که روح زمانه ما ، در آستان قرن بیست ویکم ، با آن مواجه است ، پیشبرد علم معماری و تفکر در معماری است " پیتر آیزنمن
 

* maryam *

عضو جدید
مسئله اصلی معماری ، همیشه فضاست و در هر زمانی یک ایده فضایی مطرح بوده است... فضایی که انسان در آن قرار میگیرد و با آن برخورد میکند . و مسئله معماری میشود . ارتباط این فضاها با یکدیگر یعنی یک سازماندهی فضایی " بهرام شیردل
 

مزیدی

عضو جدید
دوست عزیز
در مورد نشنیدن نا م خیلی از معماران
یکی به دلیل کم بودن منابع هست و دیگری شاید به خاطر کم توجهی خودمون و بالا نبردن اطلاعات عمومی باشه من شخصا خودم رو می گم دانشگاهی که تحصیل کردم یه جورایی ما رو با تنبلی اشنا کردند نه با تلاش و کوشش و اکثر دانشجویان هم دنبال همین فرصت هستند
هیچ گاه اساتید مصرانه کاری رو نخواستند و به سر هم بندی اکتفا کردند

شاید کوتاهی از خود ما معماران جوان باشه که سعی و تلاش رو کم می کنیم
در مورد حق بودن جوایز شاید به بعضی اثر ها با تکیه بر عنوان معمار داده شود
و اینکه هیچ معماری نمی خواد از خود اثری باقی بزاره که بعد ها موجب شرمساریش بشه
 

mahdi_ra111

عضو جدید
در مرحله اول فكر ميكنم سياستهاي كلي كشور در خصوص زمين مسكن به اين شكلي كه هست بايد اصلاح بشه
 

mana69

عضو جدید
مشکل همیشه اینه که فکر بزرگ و ریسک وجود نداره.پس پیشرفت هم نخواهد بود تنوع نابود می شود.و چیزی مثل معمعاری به زوال کشیده می شود.
 

معمار اسمان

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
همش برمیگرده به دولت چون اگه اینقدر دانشجوی معمار زیاد، با وجود نبود شرایط درست تدریس و اموزش وارد دانشگاه ها و محیط کار نکنه..این شرایط پیش نمیاد.
 

tabnak1

عضو جدید
ترکیب معماری سنتی با معماری مدرنیته فضای بسیار زیبایی رو ایجاد میکنه که هم طرفداران معماری سنتی رو راضی نگه میداره و هم طرفداران معماری مدرن
 

Iman MM

عضو جدید
کاربر ممتاز
گنبد قبل از ظهور اسلام وجود داشته .. و برخلاف تصور عمومی اصلن یک نماد مذهبی نیست بلکه نماد قدرت و بزرگیست
 

aseman.

عضو جدید
دوستان دقت کنید در طرح نهایی اثری از کوههای صفا و مروه(دو کوهی که طی کردن حد فاصل آنها یکی از مناسک حج میباشد) وجود ندارد.
دوم اینکه قبل از تکامل طرح نهایی ما با تردی روبرو هستیم که نشان میدهد در ابتدا برای مدتی مسجدالحرام به این شکل در میاید.(حالا به هر علت!)مشاهده پیوست 162817
و اگر باز هم دقت کنید میبینید که جهت گیری این مکان دقیقا رو به برجهای بلند کنار مسجد است که کار خود فاستر میباشد و در ویدئو نیز نشان داده شده که هنگام ورود مسلمانان به مسجد از این سمت، کعبه دیده نمیشود و آنها عظمت این برج را میبینند و انگار میشود مرکز این جهتگیری دوار،آنجاست... آیا این موضوع در حالات معنوی مسلمانان بی تاثیر است؟


نکته دیگر اینکه خود خانه خدا با اینکه به عنوان مرکزیت زمین مطرح و قابل قبول است، به شکل مکعب بنا شده است و مسجدالحرام نیز همیشه به طبع آن فرم چهارگوش داشته ولی میبینیم انسانها خود در یک کالبد چهارگوش، حرکت و چینش دوار دارند.. واین یعنی محوریت و مرکزیت خانه خدا. 37700783804413679018.jpg
در حالیکه تجمع در فضایی که محور و خطوط آن از قبل برایت مشخص شده باشد گویی به مسخ شدن انسانها دلالت دارد.

___

واقعاچرا با وجود این همه معمار مسلمان یک معمار انگلیسی باید مهمترین مکان عبادی ما را طراحی کند؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

pyaazd

عضو جدید
در بحث ایجاد تعادل بین سنت و مدرنیته من مصاحبه ای از داراب دیبا با معمار بزرگ ژاپنی <<آراتا ایسوزاکی>> رو خوندم که در جایی از آن به همین مسئله اشاره می شود و چگونه این بحث در معماری ژاپن سال هاست که حل شده اما در معماری ایران هنوز یک بحث داغ هست ! امیدوارم براتون جالب باشه : د.د : داراب دیبا ا.ا : آراتا ایسوزاکی
د. د. : شما می‌دانید که ما یکی از گرفتاری‌های معماری معاصرمان تقابل، جدال و یا هم زیستی سنت و مدرنیته است. این بحث در مملکت ما گوئی تمام نشدنی است. شما هم در ژاپن وضعیت مشابهی در 40، 50 سال پیش داشتید ولی امروزه به عقیده من و در تحلیل آثار معماران شاخص ژاپن، آندو، شینوهارا، کوروکاوا، خودتان و دیگران ... این مسأله پشت سر گذاشته شده است.
به یاد دارم که در سال 1974 یعنی 28 سال پیش کنزو تانگه یکی از میهمانان کنگره بین‌المللی شیراز همراه با شاید 20 تن از بزرگترین معماران جهان مانند فولر، اکوشار، و ... به ایران آمده بودند و من به عنوان گزارشگر و مصاحبه کننده از طرف مجله هنر و معماری (عبدالحمید اشراق) دو روز با او صحبت و همراهی کردم. از او که خود دروس جاویدان لوکوربوزیه را آموخته بود سؤال کردم که سنت ژاپن را با مدرنیزم اروپائی چگونه می‌بیند. جواب فوق‌العاده صادقانه‌ای داد. تفاوت معماران بزرگ بین اصالت وجودی و صداقت سرشار آنها است. گفت شاید من بتوانم با استفاده از مصالح جدید و تکنولوژی‌های روز روح کشور ژاپن را عرضه کنم.
حرفهای فلسفی بزرگ ایراد نکرد و به من که یک معمار جوان و بدون تجربه بودم هیچگونه فشار روحی وارد نیاورد و مثل یک دوست آرامشی به من داد که سالها در خاطرم باقی ماند و درواقع استادیوم ورزشی شنا توکیو و یا مرکز ارتباطات مخابرات کوفو 1967 مصداق عینی مطلبی بود که سعی کرد برای من تشریح کند. آن دو روز با تانگه موجب شد به گونه دیگری به اهمیت رشته معماری پی ببرم.
حال تمام این داستان برای این بود که به شما بگویم که شانس زیادی داشتید که در زمان جوانی 7 الی 8 سال پیش تانگه کار کنید و حال بعد از گذشت 28 سال از شما که خود یک معمار بین‌المللی و ممتاز جهان هستید می‌خواهم این سؤال را بکنم که استفاده شما از میراث فرهنگی و سنت ژاپنی چگونه است؟ چون در تمام تار و پود شما یک انسان حقیقی و وفادار به کشور خویشتن را می‌بینم.
آ. ا. : بحث سنت و مدرنیته؛ در ژاپن درباره آن دیگر صحبت نمی‌کنیم. کار می‌کنیم کار می‌سازیم و این موضوع که یک مسأله شخصی روحی است در کار ما مهمتر می‌شود و تجلی آن مخفی یا آشکار است. شما می‌دانید که ژاپن کشوری است که مردم آن بسیار مغرور، وفادار با پشت کار و با ایمان راسخ ملی هستند. مسأله ژاپنی بودن در درون هر ژاپنی وجود دارد چون به چیزی که هستیم افتخار می‌کنیم و فکر می‌کنیم گذشته متفاوتی در مقابل راهکردهای غرب داریم. سعی می‌کنیم ادب خود را علیرغم کلیه اتفاقات اقتصادی حفظ کنیم. رفتار خانوادگی ما همراه با بار هستی کلیه میراث فرهنگی خویش است. رابطه ما، پدرانمان و فرزندان تعریف شده است. درست است که جهانی شدن بسیاری از ژاپنی‌ها را تحت یک الگو همسان غرب درآورده است ولی در دل هر ژاپنی تصویر مادر واقعی و الهه‌گونه او زنده است و آن تصویر ازلی است که قبل از اتمام روز، قبل از خواب و قبل از بستن چشمان، دعا را بر زبان می‌راند. بنابراین معماری ما هرچند مدرن، توشه‌ای از آن دارد. حال می‌خواهم تعریف روشنتری از سنت را برای شما بازگو کنم. سنت تقلید اشکال گذشته نیست، ما 40 سال پیش مسأله را به خوبی درک کردیم.
گذشته، گذشته است. همه چیز عوض شده و تنها یک کالبد پوسیده می‌تواند حامل یک نستالژی خواب و خیال باشد. ولی من از عوامل شناور که در فرهنگ گذشته و امروزم وجود دارد استفاده می‌کنم. چیزهائی که زیرساخت‌های ژاپن را بوجود آوردند و هرگز نمی‌میرند سنت و ادب حاصل ارزش‌های درخشان جاویدان و بی زمان هستند که آنها را هم حفظ می‌کنم. در الگوگذاری و گونه شناختی رفتاری معماری، عناصری از سنت که خوب بودند هنوز هم خوب و در دل مردم زنده هستند و در سال 2003 نیز بدان عمل می‌شود. این مسأله بیشتر یک رویه است و اصلاً شکلی نیست.
د. د. : ولی فکر نمی‌کنید چنانچه این شکل ظاهری هم خیلی عجیب شود دیگر سرزمین و آن فرهنگ جوهری جاویدان در آن تجلی نخواهد کرد. کار کوروکاوا ژاپنی است ولی بسیار مدرن، کار آندو خیلی ژاپنی است و یکی از بهترین کاربردهای بتون را عرضه می‌نماید و حتی وقتی مرکز جورجیو آرمانی را در ایتالیا طراحی می‌کند. این خلوص و سادگی رفتاری ژاپنی است که گفتگویی درخشان با یک کشور بزرگ مانند ایتالیا را در پی دارد و پیرو آن یک طراح ممتاز مانند آرمانی را. در این تبادل و گفتگو احترام به دیگری آشکار و متانت در یک اثر عالی معماری تجلی دارد.
آ. ا. : دقیقاً همین طور است. خیلی متشکرم که اینقدر دقیق دو مصداق عالی از این مسأله را مطرح نمودید. سنت برای من یک دوست قدیمی است نه حاکم تحمیل‌گر که با زور مرا در قفس قرار داده و ملزم به اجرای احکام خویش کند. همواره سعی کرده‌ام جوهره و روح شناور جاویدان معماری ژاپن را در کارهای خود بیاورم و اکنون هم در کاری که در آمریکا دارم سعی می‌کنم این رفتار را با الهام‌گیری از کلیه عوامل نفوذی محیطی و با متانت پاسخگو باشم.
د. د. : جهان امروز جهان تبادل و ارتباط است و اگر سنت به زندان تبدیل شود در این جهان بزرگ سهمی نخواهیم داشت و به آزادی حقه خویش نخواهیم رسید.
آ. ا. : ولی غلظت عناصر و عوامل استفاده ترکیبی معماری دست خود ما است، می‌توانیم حدود تمثیلی آنرا تعیین و بصورت سمبلی مستقیم آن را وارد کاری کنیم.
د. د. : مانند افسانه‌های سامورائی و سخنان آنان در یکی از آثار کیشو کوروکاوا
آ. ا. : مثلاً ... یک سامورائی همیشه حرفی برای گفتن در جهان دارد.
 

persian_sphinx

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
واقعاچرا با وجود این همه معمار مسلمان یک معمار انگلیسی باید مهمترین مکان عبادی ما را طراحی کند؟



سلام با تشکر از سوال خوبی که دوست خوبمون در انتهای صحبت هاشون مطرح کردن , جدای از بحث های ریشه ای و تاریخی در رابطه با چیستی معماری اسلامی و بومی سرزمین های اسلامی... !
سوال شما رو از دید یک معمار اسلامی با توجه به سوالات مطرح شده در ابتدای صحبت پاسخ میدم

شاید یکی از معیارهایی را که برای یک طراحی موفق در نظر می گیرند هماهنگی با تلقی و ذهنیت غالب مردم جامعه با آن بنا باشد ...
- به نظر شما یک معمار تا چه حد میتواند با شناخت خود از الگوها و مفاهیم معماری در طراحی خود پا را از این ذهنیت فراتر بگذارد!؟
- شما تا چه میزان معماران را اسیر ذهنیات غالب و شناخت حاکم بر جامعه از یک الگو می دانید !؟
- تا چه حد یک معمار با مطالعه مفاهیم معماری میتوانند به شناخت کامل الگوهای یک معماری و فرهنگ دست پیدا کند و آن را در فرم های خود به کار گیرند !!؟

مشکل معمار اسلامی اسیر بودن در فرم های غالب نیست!! بلکه اسیر تفکر غالب بودن هست !! باید قبول کنیم که معماری سرزمین های اسلامی چند سده هست دچار رکود شده

حالا چرا یک معمار اسلامی نتونست یک طرح خوب برای مکان عبادی خودش بده ؟ به همین گفتگو نگاه کنید! آیا به نتیجه مشترکی ما معماران اسلامی رسیدیم !؟ اگر بر فرض مثال به یک تیم اسلامی هم همین طرح رو میدادند مانند این بحث بدون رسیدن به یک طرح و نتیجه واحد اجرای طرح رها میشد !
یک تیم معماری از سرزمین های اسلامی رو تصور کنید که میخواهند یک طرح برای یک مکان عبادی بدهند !! بر فرض یکی میگه بر اساس اعتقادات من باید برگردیم به زمان پیامبر پس بیاید کل بنا اطرافشم خراب کنیم ! یکی میگه من پیرو عقاید فلان شخص هستم و نباید طرح ساختمان دو طبقه و بلندتر باشه پس بیاین برای جوابگویی جمعیت طرح یه چند کیلومتر دیگه یه بنا یه طبقه بسازیم!! اون یکی میگه از فلان حجم ها هم استفاده نکنیم میگن فراماسونری هست و ما رو متهم به ارتداد میکنن !! یکی دیگه یه چیز دیگه از عقایدش میگه .... یکی دیگه یه چیز دیگه ....!!!
میبینین؟؟ یک معمار اسلامی نمیتواند یک طرح فراگیر برای مکان عبادی خودش بده برای اینکه هنوز معماری بومی و اسلامی خودش رو نمیشناسه ! چون اسیر تعدد ذهن های غالب هستن! چون در بهترین حالت معماری فعلی سرزمین های اسلامی بدون بومی سازی تقلیدهای خوبی هست از جنبش های معماری سرزمین های دیگر !! چون متاسفانه به درستی روی آموزش خلاق معماری بومی ما در دانشگاه های معماری کار نمیشه ! و کسی معماری اسلامی رو دقیقا درک نکرده و اگر بخوایم بومی هم طرحی رو ارائه بدیم اسیر باز آفرینی فرمی هستیم ....
اگر قبل از این رکود چند سده هم معماران اسلامی هم خودشون رو این همه درگیر تفکرات غالب کرده بودند هیچ وقت این چنین طرح های بدیع و زیبایی رو در روند تکامل معماری سرزمین به نمایش نمیگذاشتند !
 

DONYA16822

عضو جدید
کاربر ممتاز
بهترین و پر تنوع ترین رشته به نظر من معماریه ..... عاشقه معماریم مخصوصا وقتی مداد دست میگیریم و شروع به خلق یک طرح می کنم . و با لطف خدای بزرگ و تلاش خودمم انشالله تصمیم دارم ارشد معماری اسلامی بخونم و ادامه بدم .... دانشگاه تدریس کنم و پروژه های ماندگار و ایرانی از خودم به جا بذارم
[h=2]
معمار همان است که از عشق بنا ساخت باقی همه طراحی غفلت بود و هندسه ی درد
[/h]
 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اودیل دک| Odile Decq

اودیل دک| Odile Decq





اودیل دک| Odile Decq

فمینیسم برای من به هیچ وجه اهمیّتی ندارد. من اصلاً وقتِ خودم را صرف مسائلی از این دست نمی کنم؛

شاید برای اینکه من خودم را چون یک معمار پذیرفته ام؛ نه یک "زن معمار".

ما زنِ معمار نیستیم. ما معمار هستیم. دقیقاً همین... معمار!


در گفتگوی اختصاصی با همشهری معماری- شماره 12



 
آخرین ویرایش:

bitA_MEHRAZ

عضو جدید
نمی دونم دقیق . از طرفی نیاز به مدرنیته و خلق اثار جدید و متفاوته. ولی از طرف دیگه ی سری پیش زمینه تو ذهن هس که سنتیه و باعث تمایز میشه. مثلا وقتی حرف مسجد میاد همه یاد گنبدش می افتن که همینم کارو سخت می کنه.

یه استادی می گفت یه روز ظهر تا غروب کنار یکی از مساجد تهران مدرنه ایستاده بود . این باعث تعجبش شده بود که چندین نفر کنار فضای مسجد ازش ادرس مسجد رو پرسیدن. چون ساختار شکنی داشت برای مردم نمود مسجد رو نداشنت و این یعنی شکست . چون هدف ما در نهایت همین مردمن.
 

madani5441

عضو جدید
من دانشجوي ارشد معماري هستم ، و طرح دادن رو خيلي دوست دارم وهمچنين اجرا، و كارهاي إجرائي زيادي تا به حال انجام دادم ، و بازم انجام ميدم چون درامد خوبي نسبت به طراحي ، نظارت، و... داره ، يعني تو با انجام دادن يه پرژه إجرائي استاندار ميتوني تو مدت ٦ ماه اندازه ٤ سال طراحي پول جمع كني ، به نظر من يه معمار خوب اول بايد روش هاي ساخت و إجرائي طرح و ايده خود رو خوب بدونه وبشناسه تا موفق باشه ، من الان ٢٥ سالمه وتونستم از ٢٢ سالگي كارهاي اجرايي خوبي انجام بدم ، و همچنين الان خيلي راحت تر ميتونم طرح بدم
 

3396

عضو جدید
به نظر من عمرانی ها باید توانایی محاسبه هر طرحی که معماری میده رو داشته باشن.یعنی چی که هر کی به ما میرسه میگه نقاشیت خوبه ؟یکی نیست بگه ما نقاشی نمیکشیم نقشه میکشیم این دو تا هیچ ربطی به هم ندارن. عمرانی های عزیز به جای اینکه زیراب ما رو بزنید بهتره یاد بگیرید از محاسبه هر طرحی بر بیاید نه اینکه دست توی طرح ما ببرید.
 

عزيز خشمان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به نظر من عمرانی ها باید توانایی محاسبه هر طرحی که معماری میده رو داشته باشن.یعنی چی که هر کی به ما میرسه میگه نقاشیت خوبه ؟یکی نیست بگه ما نقاشی نمیکشیم نقشه میکشیم این دو تا هیچ ربطی به هم ندارن. عمرانی های عزیز به جای اینکه زیراب ما رو بزنید بهتره یاد بگیرید از محاسبه هر طرحی بر بیاید نه اینکه دست توی طرح ما ببرید.


سلام دوست من ممنونم كه نظر داديد..

ببين دوست عزيز رشته مهندسي عمران و مهندسي معماري يه جورايي بهم گره خورده چطور؟ تو هر كارگاهي

يا شركتي كه وجود داره تكنيسين هاي هر دو رشته كناره هم مشغول كار هستن طراحي از مهندسي معماري

و اجرا از مهندسي عمران اصلا و ابدا هيچ دليلي نداره كه بقول شما زيراب هم ديگه رو بزنن چون فعاليت و كاره

هر يك مخصوص هستش طراحي و اجرا 2 شرط اصلي ساخت ساز هستش كه بايد طراحان مهندسي معماري خيلي

دقيق و مهندسان عمران در اجراي آن دقت لازم روداشته باشند..با توجه به اينكه شخص خودم تو اكثره كارگاه ها و يا

شركت هاي كه كار كرده ام و شاهد ماجرا هستم مهندسانمعماري و عمران با هم صميمي ؛ خوب ؛ و در هر كاري باهم

مشورت ميكنن در ضمن دوست من اين رو هيچ وقت فراموش نكنمهندس بودن به مدرك و يا به پاس كردن واحد ها نيست

به اين هستش كه طرف چه برداشتي از اين واژه داره و إلا حتما مدرك به ما ميدن اين چيزي معمولي هستش داداش

.مصطفي- يه حرف قشنگي ميگه(تلاش بدون اخلاق به درد جامعه مهندسی نمیخوره)اينم بگم متاسفانه جامعه

ما اينطوري هستش تخصيره من و شما نيست اگه نگاهي به مهندسان ساير كشور ها بيندازيم اون به اين موضوع پي

ميبريم موفق باشي دوست عزيز:gol:
 
آخرین ویرایش:

پریسا*

عضو جدید
من دانشجوی ارشدم گرایش معماری-معماری، اما به طراحی داخلی خیلی علاقه دارم ،یه جورایی پشیمونم از گرایشی که انتخاب کردم..:(
میخوام که در زمینه طراحی داخلی کار کنم...;)
 

moeinz

کاربر بیش فعال
از حکومت
هر چی استاد و بزرگ معماری تو اول انقلاب به بهانه های مختلف از کشور رونده شد معماری شد بی صاب.....نتونست مسیر درستشو ادامه بده....
 

sahel70

عضو جدید
معمار یه هنرمنده ،مهندس نیس
اینو من نمیگم تو اروپا و امریکام به معمار مهندس نمیگن ،حساب کتاب ساختمون سازی رو ما میکنیم
درسای محاسباتیم ندارین زیاد
حتی کنکور ارشدتونم با گروه هنره نه مهندسیا
الان نیاید تعصبی جواب بدین ،معمار یه هنرمنده که کاملا مورد نیاز جامعه س و خیلی هم محترمه ولی مهندس نیست
 

Similar threads

بالا