سلام به همه اعضاء عزیز
یه سوال که به نظر من جواب اون خیلی مهمه اینه که به قضیه ازدواج چجوری نگاه می کنیم و چه دیدگاهی نسبت به اون داریم؟؟
یعنی چی؟؟
حالا میگم
کلا آدما توی قضیه ازدواج دو مدل هستن:
1- آدمایی که مدرن فکر می کنن و می خواین به همین سبک هم ازدواج کنن و شریک زندگیشونو پیدا کنن
2- آدمایی که سنتی فکر می کنن و دوست دارن که به این صورت ازدواج کنن
حالا توضیح هر کدوم:
روش مدرن:
پسر یا دختر خودشون طرف مقابلشونو پیدا می کنن که ایده آل ترین و بهترین حالتش اینه که خدا اون دونفر رو سرراه همدیگه قرار میده
این دونفر بعد یه مدت به این نتیجه می رسن که بهم علاقه مندن و یه شناخت نسبتا کامل و خوب از همدیگه به دست میارن (البته تو تمام این مدت رابطه اونها یه رابطه درسته نه مثل خیلی از جوونا که اصلا به ازدواج تو رابطشون فکر نمی کنن)
بعد اینکه به این مرحله رسیدن که زندگی شون با هم معنی پیدا می کنه و نیمه گمشده همدیگه هستن و بعد اینکه دیدن شرایط از طرف هردوشون مهیا است خونواده ها رو می فرستن جلو و یه کم بعدش امشب چه شبیست .....
بله عروسی
ایشاا... که همه جوونا به ای هم پیر بشن
روش سنتی:
از جانب آقا پسر:
حالا کار نداریم واقعا سجاده آب می کشیده یا لابلای آبکشیدن کارای دیگه هم می کرده و سجادش رو هم آب می کشیده
یه روز آقا پسر میاد خونه،یه کم قرمز شده و منمن می کنه تا یه حرفی رو با پدر مادرش در میون بذاره،آخرش دل رو میزنه به دریا و لبو میشه و میگه: من زن می خوام
بعد مامان باباهه میگن ای قربون پسرمون بشیم که اینقدر ماخوذ به حیاست
حیای عالی مستدام
بعد کل زن و خاله زنک های فامیل دست به کار میشن که یه دختر خوب مثل پنجه آفتاب برای این آقای محترم پیدا کنن
از جانب دختر خانوم:
به به
چه دختری،همون پنجه آفتاب
بعد از اینکه خونواده محترم تشخیص دادن که دیگه وقت خونه بخت رفتنه دخترشونه و بعد از طی شدن همون روال فوق الذکر توسط خونواده آقا پسر، یه روز همون خونواده بالاییه میان دم در خونه: تق تق
اومدیم خواستگاری دخترتون
چند جلسه رفت و آمد+حداکثر چند ساعت گفتگوی مسالمت آمیز در حضور ناظر خونواده (همون موی دماغ سابق)
و
جشن عروسی
بعد از ازدواج این دو نفر تمام سعیشونو می کنن که تمام شناخت هایی که توی اون چند ساعت کوتاه در حضور ناظر بهش رسیدن رو کاملتر کنن چون تازه متوجه میشن که شناخت توی اون چند ساعت کوتاه که هر دونفر سرخ و سفید میشن به دست نمیاد.
خوب
البته من نمی خوام که بگم کدوم روش خوبه کدوم بد
هر روشی برای همون فردی که اونجوری فکر می کنه خوبه
اگه یه نفر که مدرن فکر میکنه این روش براش بهترینه و همینطورم برای سنتی
قصدم از نوشتن این تایپیک اینه که هر هر دو دیدگاه بیان و نظرات خودشونو اعلام کنن
البته با رعایت بی طرفی و احترام به همدیگه
هرچی باشه هر دو روش به ازدواج ختم میشه
فقط یه توصیه خیلی مهم می کنم
هم دختر خانوما هم آقا پسرای عزیز،اگه توی مسیر زندگیشون کسی رو پیدا کردن که دیدن سالمه،با شخصیته،یه قلب مهربون داره و از یه خونواده خوب و سالم هست بی خودی نه فکر زیادی بکنن نه این دست اون دست
این فرد فقط یه بار توی زندگیتون قرار می گیره و همونیه که با همدیگه خوشبخت می شین
مابقی چیزهارو خدا خودش جور می کنه
فقط به خدا توکل کنینی و برین جلو
ایشاا... که همه خوشبخت بشن
آمین
یه سوال که به نظر من جواب اون خیلی مهمه اینه که به قضیه ازدواج چجوری نگاه می کنیم و چه دیدگاهی نسبت به اون داریم؟؟
یعنی چی؟؟
حالا میگم
کلا آدما توی قضیه ازدواج دو مدل هستن:
1- آدمایی که مدرن فکر می کنن و می خواین به همین سبک هم ازدواج کنن و شریک زندگیشونو پیدا کنن
2- آدمایی که سنتی فکر می کنن و دوست دارن که به این صورت ازدواج کنن
حالا توضیح هر کدوم:
روش مدرن:
پسر یا دختر خودشون طرف مقابلشونو پیدا می کنن که ایده آل ترین و بهترین حالتش اینه که خدا اون دونفر رو سرراه همدیگه قرار میده
این دونفر بعد یه مدت به این نتیجه می رسن که بهم علاقه مندن و یه شناخت نسبتا کامل و خوب از همدیگه به دست میارن (البته تو تمام این مدت رابطه اونها یه رابطه درسته نه مثل خیلی از جوونا که اصلا به ازدواج تو رابطشون فکر نمی کنن)
بعد اینکه به این مرحله رسیدن که زندگی شون با هم معنی پیدا می کنه و نیمه گمشده همدیگه هستن و بعد اینکه دیدن شرایط از طرف هردوشون مهیا است خونواده ها رو می فرستن جلو و یه کم بعدش امشب چه شبیست .....
بله عروسی
ایشاا... که همه جوونا به ای هم پیر بشن
روش سنتی:
از جانب آقا پسر:
حالا کار نداریم واقعا سجاده آب می کشیده یا لابلای آبکشیدن کارای دیگه هم می کرده و سجادش رو هم آب می کشیده
یه روز آقا پسر میاد خونه،یه کم قرمز شده و منمن می کنه تا یه حرفی رو با پدر مادرش در میون بذاره،آخرش دل رو میزنه به دریا و لبو میشه و میگه: من زن می خوام
بعد مامان باباهه میگن ای قربون پسرمون بشیم که اینقدر ماخوذ به حیاست
حیای عالی مستدام
بعد کل زن و خاله زنک های فامیل دست به کار میشن که یه دختر خوب مثل پنجه آفتاب برای این آقای محترم پیدا کنن
از جانب دختر خانوم:
به به
چه دختری،همون پنجه آفتاب
بعد از اینکه خونواده محترم تشخیص دادن که دیگه وقت خونه بخت رفتنه دخترشونه و بعد از طی شدن همون روال فوق الذکر توسط خونواده آقا پسر، یه روز همون خونواده بالاییه میان دم در خونه: تق تق
اومدیم خواستگاری دخترتون
چند جلسه رفت و آمد+حداکثر چند ساعت گفتگوی مسالمت آمیز در حضور ناظر خونواده (همون موی دماغ سابق)
و
جشن عروسی
بعد از ازدواج این دو نفر تمام سعیشونو می کنن که تمام شناخت هایی که توی اون چند ساعت کوتاه در حضور ناظر بهش رسیدن رو کاملتر کنن چون تازه متوجه میشن که شناخت توی اون چند ساعت کوتاه که هر دونفر سرخ و سفید میشن به دست نمیاد.
خوب
البته من نمی خوام که بگم کدوم روش خوبه کدوم بد
هر روشی برای همون فردی که اونجوری فکر می کنه خوبه
اگه یه نفر که مدرن فکر میکنه این روش براش بهترینه و همینطورم برای سنتی
قصدم از نوشتن این تایپیک اینه که هر هر دو دیدگاه بیان و نظرات خودشونو اعلام کنن
البته با رعایت بی طرفی و احترام به همدیگه
هرچی باشه هر دو روش به ازدواج ختم میشه
فقط یه توصیه خیلی مهم می کنم
هم دختر خانوما هم آقا پسرای عزیز،اگه توی مسیر زندگیشون کسی رو پیدا کردن که دیدن سالمه،با شخصیته،یه قلب مهربون داره و از یه خونواده خوب و سالم هست بی خودی نه فکر زیادی بکنن نه این دست اون دست
این فرد فقط یه بار توی زندگیتون قرار می گیره و همونیه که با همدیگه خوشبخت می شین
مابقی چیزهارو خدا خودش جور می کنه
فقط به خدا توکل کنینی و برین جلو
ایشاا... که همه خوشبخت بشن
آمین
آخرین ویرایش: