نامه ای برای تو.....میسپارمش به باد...

وضعیت
موضوع بسته شده است.

spow

اخراجی موقت
سلام دوستان عزیز:gol::gol:

نامه ای برای تو.....میسپارمش به باد...

سلام مهربانم،
چوب خط روز هاي بي تو بودن که پر شد، نامه اي برايت نوشتم،
نامه اي براي تو و براي اين عکس ميان قاب و براي اين تپش کهنه در سينه.


نامه ام را ميسپارم به دست باد .ببرد آنسوي تمام اين ديوار ها ،اين جاده ها ،اين روز ها ...اصلاً ببرد ،آن سوي تمام نمي دانم هايي که دستانم را و دستانت را از هم جدا کرده اند... باد مي داند،خوب مي داند،يادت نيست مگر؟ خودش بود که آن روز لحظه اي قبل از غروب, باد بادکم را از بندش رها کرد و به دست آشفته موهايت سپرد.


حالا که گفتم يادم آمد،بايد روي پاکت بنويسم :

''برسد به دست دختري که باد موهايش را شانه ميزند.''

آخر خانه ات را که نميدانم،روزي در پي بادبادکي دوان بودم که تلاقي نگاهت راه بر پاهاي برهنه ام بست. اصلا مينويسم: ''برسد به دست همان نگاه''...همان نگاهي که آيينه اميدم بود و نويد فردا هايي روشن، فردا يي که تلاقي آرزو هايمان بود،و کور سوي فانوسي در مسير اين راه تاريک . فردا ... فردا... فردايي که هنوز در راه است!


امّا نه،اين دو خط نامه که جاي اين حرف ها نيست، همين لبخند پشت قاب عکس هم با من قهر ميکند،اگر دوباره قصه دلتنگي از نو تازه کنم.بگذار اصلاً از ميهمانيم بگويم: جاي تو خالي ،چند وقت پيش بود که تکرار اين روز هاي بي خاطره را جشن گرفتم؛ مهماني که نبود, من بودم و قاب عکس تو... سفره اي چيدم در خور مهمان.شمع بود و گل سرخ بود و دو خط دست نوشته.

شرمنده مهمانم،که شادي سر سفره ام کم آمد. برکت خدا به سفره تو! اين گناه عاشقيت ما بود که قهر خدا در پي داشت و قحطي نعمت. چه بگويم؟ شاد باد روزگار تو که همين خشکيده لبخند گوشه لبانت, سهم سفره خالي ماست از اين سال هاي بي برکت...


جده ام ميگفت:در پس سال هاي خشکسالي،روزي عاقبت, چنان باراني باريدن گيرد، که ديگر حتي نقشي از نشانه ها بر ديوار آجري کوچه باقي نماند . خدايش بيامرزد.ديوار کوچه خاطره ها را که نمي دانم ،اما حياط خلوت خانه ام همان شب خواب باران ديد. باران که چکه چکه بر سقف سفالي خانه مي باريد.دلم به حال کبوتر هاي زير شيرواني سوخت،کز کرده بودند کنار هم...سردشان بود.

اما مهربان من
فانوس تنهاييم ديگر کورسوي اميدي ندارد نامه ام را به باد ميسپارم ودرگوشش نجوا ميکنم:...
بده به اشناي نديده ام برسان به غايبي که هميشه وجودش را با عشق حس کرده ام اما ...
دستانم درتنهايي پيچيد ناتوانتر از هميشه

فرداي آن شب بود که چوب خط روز هاي بي تو بودن به سر آمد،نامه اي برايت نوشتم.
''ميسپارمش به دست باد''


به نقل از یک جای خوب:D
 

Sky Shield

عضو جدید
کاربر ممتاز
به به.............خداییش من تحت تاثیر قرار گرفتم.........

بی شوخی گفتم واقعا قشنگ بود..........
 
  • Like
واکنش ها: spow

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قشنگ بود
یا یه متنی که خیلی وقت پیش خونده بودم افتادم
 

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قرار نبود این چیزا اتفاق بیفته حاجی..ولی نمیدونم کی پی این بنا رو بد کار کرد که همه رو اسیرش کرد..
مرسی قشنگ و دلنشین و همزمان حزین بود نوشته ات..
اون "از یه جای خوبت" هم من رو کشته دیگه:redface:
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خیلی زیبا بود ولی مجبورم به علت نقض قوانین قفل کنم این تایپ رو تا عدالت برقرار شود
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
arashpak خدرو نامه آرشیو تالار ادبیات 1
arashpak سنگ نامه آرشیو تالار ادبیات 1

Similar threads

بالا