برای تو می نویسم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
مثل كشيدن كبريت در باد
ديدنت دشوار است


من كه به معجزه ي عشق ايمان دارم
مي كشم
آخرين دانه ي كبريتم را در باد

هر چه بــــــادا بــــــــــاد!


 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت

امشب بازهم پستچی پیر محله ی ما نیومد

یا باید خانه مان را عوض کنم

یا پستچی را

تو که هر روز برایم نامه می نویسی .... مگه نه ؟!!


 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
در جستجوی تو چشمانم از نفس افتاد ،

در کجای جغرافیای دلت ایستاده ام که خانه ام ابری است ،

همیشه دلتنگ توام ...


 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
حمـاقـت کـه شاخ و دم نــدارد!

حمـاقـت یـعنـﮯ مـن کـه

اینقــدر میــروم تـا تـو دلتنـگ ِ مـن شـوﮮ!

خـبری از دل تنـگـﮯ ِ تـو نمـی شود!

برمیگردم چـون

دلـتنـگـت مــی شــوم!!!


 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
" تـــو "

دو حرفـــــــــ ــــــ ــــ بیشتر نیســـت ،

کلمه ی کـــوتاهی

کـــــ ـــ ـه برای گفتنش ..

جانم به لبــــــ ـــ ـ رسید و

ناتمـــــ ــــ ــام ماند ..*



 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
دلِ سبــــــزم را گــــــ ــــ ـره زد ..

و رفتـــــــ ــــ ــ تا بـــــــه آرزوهـــایش برســــد ..


 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
در بدرقــــــه چشمان تو نميتوان غربت را فراموش كرد و

كوچــــــه سرارسر ميشود از وداعي عاشقانــــه...


 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
انگـــار

آخرین سهــــــ ــــ ــم ما از هم

همین سکوتـــــــــ ـــــــ ــــ اجباری سـتــــــ ـــ ـ ..



 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت



امید وصــل تـــو نگذاشت تا دهـــم جان را

وگـــر نه روز فراق تـــو مردن آســـان بود
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت



کاش میدانستی

لحظه هایم

بی تو تنهاست....
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت



همیشــــ ـــ ـه از آمدن ِ نــ بر سر کلماتــــــ ـــ ـ مـی ترسیــدَم !

نـ داشتن ِ تو ...نـ بودن ِ تو ...

نـ ماندن ِ تو ...

.

.

.

کــاش اینبــار حداقل دل ِ واژه برایــــ ـــ ـم می سوختـــــ ـــ ـ

و خبــری مـی داد از

نـ رفتن ِ تـــو ..
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت



نـتــرس از هجـــــ ـــ ـوم حـضــــــ ــــ ــورم ..


چــــیزی جــــ ـــ ـز تـــنــهایی با من نیـــستـــــ ـــ ـ ..
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت


مينويسم دوستت دارم و

قايمش ميكنم..!

تو به درد زندگي نميخوري

تو را بايد نوشت و گذاشت

وسط همان شعرها و قصه هايي

كه از انها آمده اي…!!
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
پاییز امده است...

خسته ام!ميخوابم...

بهار كه آمد..

پيله ام را ميشكافم..

تا با پر هاي خيس..

دوباره عاشقت شوم...!



 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
برایت مینویسم
تو را دوست میدارم
و همیشه
برای شادیت
برای ارامشت
برای تمام خوشبختیت
دست به اسمانی ابی بلند میکنم
تا تو همیشه
بخندی و شاد باشی و ارامش داشته باشی
و خوشبخت شوی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به چـشـمـهـایـت بگــو . . .
نـگـاهـم نـڪـنـنـد .
بـگـو وقـتـے خـیـره ات مـے شـوم
سرشـاטּ بـه ڪـار خـودشـاטּ بـاشـد . . . !
نـه ڪـه فـڪـر ڪـنـے خـجـالـت مـے ڪـشـم هـا . . .
نـه !
حـواسـم نـیـسـت . . . عـاشـقـت مـی شـوم…!!!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چقدر دلم میخواهد
بنویسم
ارام باش
دخترک قصه
کمی مدارا کن
کمی سکوت کن
کمتر حرف بزن
و باز هم
دخترک قصه حرف میزند
و مرا
رسوا میکند
گاهی انقدر از دستش عصبانی میشوم
که میگویمش مگر تو غرو نداری
که اینقدر غرورت را له میکنی
کگمی غرور داشته باش
اما باز هم
اعتنا نمیکند
و تا به تو میرسد
تمام دنیایش به لرزه در میاید
و باز هم میگوید
دوستت دارم
و این من
که روزی بت غرور بود
از دستش عصبانی میشود
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

آهاے همیشگے ترینم


تمام فعل هاے ماضے ام را ببر..


چہ در گذر باشے


چہ نباشے


براے من استمـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــرارے


خواهے بود..


من هر لحظه تو راصرف مے کنم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در خاطـــری که تو هستـــی دیگــران فراموشند
بگــذار در گوشت بگویــَــم
°°°میخواهمــَــت°°°
ایــن خلاصه ی تمــام عاشقــانه هایَــم است


 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه بی رمق است . .
شب های نبودنتــ !
کاشـ بودنتــ را خواب ببینم
امــا . .
چشمی که اشکـ می ریزد ، فرصت دیدنــ ندارد . . .
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
بـه خـــــودم قــول میدهـــــم کــــه فــــــــراموشــــت کـــــــنم

وقـــتی صـــبــح میشـــــــود تــو را کـه نـه …
ولــــــی !
قــــــــولم را فـــــــرامـــوش میکـــــــنم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو باش نه برای اینکه در دنیا تنها نباشم
تا در دنیای تنهاییم تنها تو باشی...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
بشنو
درخت
بشنو قاصدک
بشنو ابر
بشنو ترنم باران
من تنها
تو را دوست میدارم
تو همیشگی دلم هستی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
.
.
تو فقط کمی آسمان برای کوچیدنِ ابرهایم به من ببخش ... من قول می دهم رعدی شوم بر آغاز باران هایت !
 

sshimaa

عضو جدید
نیاز نیست تو بشکنی اگر شکستنی بودم شکستم
فقط نگاه کن مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشایی ست...
....................................................................................
برای ارزوهایت دعا کردم آرزویم برآورده شدن ارزوهایت حتی اگر ارزویت شکستن من باشد...
نماز صبح باید حرم باشم
شبت خوش
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من در پايان انتظاري شگفت و ديدار دوباره تو، ان هم در سرزمين خفتگان بيدار...

در سكوت كلبه تو هياهويي شيرين بر پا بود

از لب پنجره عادت نگاهي بر درون افكندم و تلنگري بر در زدم

نجواكنان گفتي كيستي ؟

گفتم :يوسف كنعان .

حرف ها زديم ، درد دلها كرديم

تو نشان از همه بي نشان هايت گرفتي

گفتي گسسته اي از همه نا گسسته هايت

گفتي ني وجودت خيلي وقته كه به خود اوازي نديده ...

و من همه گسسته ها را برايت پيوند زدم

و زيباترين اواز را براي تو سرودم .

گره خورد دوران تو با كنون من .

گفتي در وجودت احساسي در تلاطم است چون لحظه ها كه در پسشان شوقي بر پاست

نگاهي جاريست ...

گفتم در پس لحظه هاي من دو چشم منتظر ، دو دست ملتمس و يك احساس خواستني است كه تو را مي خواند .

دستانم در لطافت مهر تو جاي گرفت .

گفتم شوريده غم هايم هستم

گفتي دلتنگي هاي تنهاييم مرا رنجه مي دارند ...

سرافكندگي با دامني از گل هاي پر پر شده كنارمان ايستاده بود

خجلت سر به زير انداخته

و ندامت ارام مي گريست .

زمزمه كردي : جدايي پايان عاطفه ها نيست .

پاسخت گفتم :اري، دوراهي شروع يك زندگيست .....

تنهايي چنگ انداخت به پرده احساسمان ، بعد همه بغضاي سنگين رو زد شكست .

به پاس همه لحظه هاي نداشته مان گريه كرديم و سرزمين تشنه بي كسي هايمان نمناك شد .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به چشمهايت بگو
نگاهم نکنند...
بگو وقتي خيره ات مي شوم کارشان به کار خودشان باشد...!
نه که فکر کني خجالت مي کشم ها.....
نه!
حواسم نيست...
عاشقت مي شوم ...
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
دنــیـــا ادامــــه لــبـخـنـد تــــوســت ..
کــه تــــا آخــــریــــن لـــبــخـنـد مــــن کـــش مــــی آیــــد ؛
تـــو لــب بـــــرمــیــچــیـنــــی
و مـــن ..
جـــایی مـــیـــان آســـمـــان و زمـــیـــن ..
مـعـلق می شــــوم ..
 

zahra.71

عضو جدید
کاربر ممتاز
شاید تو…
سکوت میان کلامم باشی!
دیده نمیشوی
اما من تو را احساس می کنم!
شاید تو ….
هیاهوی قلبم باشی!
شنیده نمیشوی
اما من تو را نفس می کشم
!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چـرا سـاکـت نـمـی شـوی؟

صـدای نـفـس هـایـت . . . در آغـوش ِ او

از ایـن راه ِ دور هـم آزارم مـی دهـد !!!

لــعــنــتــی . . . آرامـتـر نـفـس نـفـس بـزن !
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا