گفتگوی آزاد با محور کاریکاتور

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من خاطرات بسیار خوبی از مدرسه دارم مثلا با ورود من به هر مقطع در مدرسه در بدو بازگشایی برای من جشن برگزار می کرد و از بچه ها می خواست من رو اسوه و الگوی خودشون قرار بدن ...

جدا از شوخی ..

بسیار دلم تنگ شده واسه مدرسه .. بسیار .. اینکه وقتی لباسای نو ات تنت بود و کیف و کفش جدید و یکم معذبی روزای اول بخاطر نو بودنشون ...
ولی بعد عادت میشد .. اولین صبح مدرسه طوری قدم برمی داشتیم که یه ذره از کفشونم کثیف نشه تا و دم مدرسه وقتی وارد مدرسه می شدیم استرس اینکه دوستمون کجاست ،کدوم کلاس می افتیم ، معلممون کیه ؟ و از این چیزا فکرمون رو خوب به خودش مشغول می کرد ...
یه چند روز که می گذشت و بالاخره تعیین قد می کردن و یادمه خودم همیشه نیمکت یکی مونده به آخر بودم .. 3 سال راهنمایی رو که یادمه من لاغر کنار دستی یام .. خدا زیادش کنه ماشالله .. من بنده خدا اون ته کت
بصورت فایل زیب شده در میومدم .. .
آی که دلم واسه همه اش تنگ شده .........
روزای خوبی بود که فقط آرزوهامونو همون جا گذاشتیم و اومدیم ... یادمون رفت همه زندگی فقط بازیه و بچه بازی ... بی دغدغه باید باشیم تا مسایل حل شه،قهر نکنیم و بزرگترین درس زود آشتی کردنامون بود ...
یاد کتاب روز اول مدرسه افتادم .. یک کتاب فوق العاده قدیمی ولی تاثیر گذار و در عین حال همیشه برای من بهترین بود ... خیلی زیبا دو قشر فقیر و پولدار رو مقایسه می کرد...
امیدوارم واسه نسل پنجمی روزای خوبی پیش رو باشه و واسه قدیمیا روزای خاطره برانگیزی ...
ممنون که بازم منو یاد قدیم انداختی ...
خدارو شکر یخه نفر خاطرات خوبی داشت من خودم به زور میرفتم مدرسه یادش بخیر هـــــــــــــــــی:cowboy:
 

EHSAN.E

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هرچند که درسم تموم شده ولی انقده بدم میاد از حال و هوای اول مهر و اخرای شهریور
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
اول مهرا و دلشوره و اضطراب :confused:
ولی مدرسه رو خیلی دوست داشتم و دارم :redface:
از دانشگاهم راضی نیستم
 

...ANTY...

عضو جدید
کاربر ممتاز
من کلی ذوق میکنم همش میرم مث بچه ها خرید میکنم واسه خودم!!!
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز

شــما در شــروع سـال جـدیـد در چــه حـالــیـد؟
تجديد خاطرات گذشته

خاطرات تلخ و شيرين
روز اول مدرسه يادمه كه اكثر بچه ها گریه میکردن که من مامانمو میخوام
يادش بخير _ فكر ميكنم همين ديروز بود كه به مامان ميگفتم كي بشه :
كه از اين درس و كتاب خلاص بشم و يا كي تابستون بشه كه بتونم يك روز هم كه شده راحت بخوابم

همه تموم شد ابتدايي ، راهنمايي ، دبيرستان و دانشگاه ، سربازي و ...
باز كارمند شديم و ميگم كي بشه ازدواج كنم ويا كي بازنشسته بشم و از سركار رفتن راحت بشم و ...
خلاصه : زندگي همينه روزها ، ماه ها ، سال ها سپري مي شود
به همين راحتي آرزو ميكنيم
و زندگي بر وفق مراد يا برخلاف آرزوهايمان ميگذرد
و همينطوري
پير ميشيم و يواش يواش زندگي ما هم به آخر ميرسه


ولي چه بهتر كه به خوشي و خرمي و با
مهر محبت باشه
سعي كنيم قدر روزهاي خوبمان رو بدونيم خصوصا قدر دوستان خوب و با وفا را

پس : قدر دادن موقعیت فعلی خود باشید و از هر روز خود لذت ببرید

 
آخرین ویرایش:

آنه...

عضو جدید
من مامانم تا ی هفته بعدازشروع مهر میگفت تو مگه کلاس نداری!؟ چرا نمیری پس؟!:w20:
 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


شــما در شــروع سـال جـدیـد در چــه حـالــیـد؟



هر کدام از دوستان هرگونه
نظر
برداشت
تعریف
تحلیل
بررسی
بحث علمی
صحبت پیرامونی
مثال موردی
داشته باشه میتونن مطرح کنن :D

پ ن:



از رود جاری تر
از کوه محکم تر
به سختی فولاد
حتی مصمّم تر
ما زندگی مونو با عشق می سازیم
نه کم میاریمو :whistle:

نه رنگ می بازیم
دیروزو باید دید
فردا رو باید ساخت
من یاد میگیریم
دنیا رو باید ساخت
از خواب پا میشم
خورشید میتابه
بیدار میمونم دنیا اگه خوابه:d
کی گفته این دنیا جای منازع نیست
به جنگو تجربه کن
شکست؛ سهمِ منو تو نیست:w11:



پ.ن: من میرم سرکلاس:D
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت


شــما در شــروع سـال جـدیـد در چــه حـالــیـد؟



هر کدام از دوستان هرگونه
نظر
برداشت
تعریف
تحلیل
بررسی
بحث علمی
صحبت پیرامونی
مثال موردی
داشته باشه میتونن مطرح کنن :D

پ ن:


به نظر من باید محیط مدرسه برای بچه ها شیرین باشه باید یه ذهنیت روشن از مدرسه برای بچه اه بسازن که روز اول براشون دلکدن از بازی سخت نباشه به نظر من یه معلم خوب میتونه یه محیط خوب بسازه و بچه ها گذشته با بیان خاطراتشون میتونن بچه های اینده رو ترغیب کنن که مدرسه دوست داشته باشن
 

nafis...

مدیر بازنشسته
دلتنگشم:w05:، مدرسه رو میگم بابا:w05:
و بعد این همه سال ها هنوزم ارزوی دوران خوش مدرسه رو دارم:w05: مخصوصا سه سال اخر دبیرستان:w05:
هر روز ارزو میکردم که کی فردا بشه و برم مدرسه
اینقدر دوران شیرینی بود برای من و همه ی دوستام! که هنوزم خاطرات اون سه سال اخر رو که میگیم انگار برگشتیم به همون سال ها! تو همون حس و حال ها! وقتی عکس ها رو نگا میکنم انگار که به همون دوران برمیگردم
سه سال فقط خاطره بود! روز به روز! ساعت به ساعت! لحظه به لحظه! با هر معلمی کلی خاطره داشتیم!!
هیچ چیز برامون سخت تر از این نشد که هر کدوم یه جایی دانشگاه قبول شدیم ولی این فاصله باعث نشد از هم دور بشیم
گاهی فرصت بشه با هم جمع میشیم
بهمون میگفتن 6 تاییا:D دو به دو صمیمی بودیم با هم ! یعنی یه گروه سه نفره بودیم! هیچ کس و هیچ چیزی باعث نشد جمعمون از هم جدا بشه!
یادش بخیر
یاد باد ایام گذشته! یاد باد
:heart:
 

*Navid

کاربر فعال
یاد عمر رفته ام میافتم که دارم درس خوندم و آخر عاقبتش هم معلوم نیست چی میشه! کاشکی به جای مهندس برق فوتبالیست می شدم....
 

Similar threads

بالا