من با خاطرات تو زنده خواهم ماند
- شروع کننده موضوع Arman K
- تاریخ شروع
دیشب را تا صبح بدنبالت گشتم
لابه لای تمام خاطرات گذشته...
تمام خوبهایم را ورق زدم...
لحظه به لحظه اش را...
رد پایت همه جا جاریست...
اما...
دوباره تکرار داستان همیشگی
نبود تو و انتظار من...!!!
امروز را هم دوباره دنبالت می گردم......مثل همه روزهای نبودت!!!
امروز هم سراغت را از تمام برگ ها می گیرم...!
شاید برگی را از قلم انداخته باشم!
لابه لای تمام خاطرات گذشته...
تمام خوبهایم را ورق زدم...
لحظه به لحظه اش را...
رد پایت همه جا جاریست...
اما...
دوباره تکرار داستان همیشگی
نبود تو و انتظار من...!!!
امروز را هم دوباره دنبالت می گردم......مثل همه روزهای نبودت!!!
امروز هم سراغت را از تمام برگ ها می گیرم...!
شاید برگی را از قلم انداخته باشم!
عشق تصميم قشنگي ست بيا عاشق شو
نه اگر قلب تو سنگي ست بيا عاشق شو
آسمان زير پر و بال نگاهت آبي ست
شوق پرواز تو رنگي ست بيا عاشق شو
ناگهان حادثه عشق خطر كن بشتاب
خوب من اين چه درنگي ست بيا عاشق شو
بادل موش محال است كه عاشق گردي
عشق تصميم پلنگي ست بيا عاشق شو
تيز هوشان جهان برسركارند
برسر عشق چه جنگي ست بياعاشق شو
دل بي عشق دل بوالهوس شيطان است
دل بي عشق چه ننگي ست بيا عاشق شو
ميرسي با قدم عشق به منزل!آري!
زندگي فرصت تنگي ست بيا عاشق شو
كار خير است تامل به خدا جايز نيست
عشق تصميم قشنگي ست بيا عاشق شو
شکسپیر:
تلخ ترین خاطرات آدمی همیشه باکسانی رقم میخوردکه زمانی شیرین ترین خاطرات رابااوتجربه کرده است...
تلخ ترین خاطرات آدمی همیشه باکسانی رقم میخوردکه زمانی شیرین ترین خاطرات رابااوتجربه کرده است...
بدون تو
هیچوقت نتوانستم خاطره ای بنویسم
حتی دفتر خاطراتم از تو پر است!
تمام صفحاتش خالی است...
پ.ن:
خواهشی کنم؟
اگر آمدی،
خاطره نبودنم را بنویس...
هیچوقت نتوانستم خاطره ای بنویسم
حتی دفتر خاطراتم از تو پر است!
تمام صفحاتش خالی است...
پ.ن:
خواهشی کنم؟
اگر آمدی،
خاطره نبودنم را بنویس...
تازه می فهمم
خطر خاطره ساز بودن تو را...
خطر خاطره ساز بودن تو را...
عالی
چه دردی دارد
انجا که
میشوی
سکوت
و دیگ
حتی
حرفی
یا حتی
کلمه ای
به ذهنت نمیرسد تا
بگویی
انوقت
فقط نگاه میکنی
و هیچ نمیگویی
عکســـــت را نگــــاه می کنــــم
آخ کــــه ایــــن عکـــس
پیـــر نمی شـــود
امــــــا ،
پیـــــــرم می کنــــد
آخ کــــه ایــــن عکـــس
پیـــر نمی شـــود
امــــــا ،
پیـــــــرم می کنــــد
در فلسفه وفا چنین آمده است:
دل وقف شکستن است بیهوده مرنج
دل وقف شکستن است بیهوده مرنج
می خواهم..
اونقدر خودخواهانه بغلت کنم..
که جای ضربان قلبم روی تنت بمونه…
ترسم اینه که رو تنت جای ِ نگاهم بمونه...
اونقدر خودخواهانه بغلت کنم..
که جای ضربان قلبم روی تنت بمونه…
ترسم اینه که رو تنت جای ِ نگاهم بمونه...
نگران نباش
یه روزی , یه جایی , وقتی اصلاً حواسش نیست
... همون بلایی که سرت آورد سرش میاد
یه روزی , یه جایی , وقتی اصلاً حواسش نیست
... همون بلایی که سرت آورد سرش میاد
هرزگی مختص به تن فروشی نیست
ربطی به جنسیت هم نداره
همین که از اعتماد کسی سوء استفاده کنی … هرزه ای
همین که به دروغ بگی دوستت دارم … هرزه ای
همین که خیانت کنی … هرزه ای
همین که رفاقتت به خاطر پول بفروشی … هرزه ای
اگه میخوای تن فروشی بکنی
صاحب اختیار بدنتی
اما هرزگی نکن
چون از احساس و آبروی و غرور دیگران باید مایه بذاری.....!
ربطی به جنسیت هم نداره
همین که از اعتماد کسی سوء استفاده کنی … هرزه ای
همین که به دروغ بگی دوستت دارم … هرزه ای
همین که خیانت کنی … هرزه ای
همین که رفاقتت به خاطر پول بفروشی … هرزه ای
اگه میخوای تن فروشی بکنی
صاحب اختیار بدنتی
اما هرزگی نکن
چون از احساس و آبروی و غرور دیگران باید مایه بذاری.....!
هیچ میدانستی زیباترین عاشقانه ای که برایم گفتی
وقتی بود که اسمم را با “میم” به انتها رساندی . . .
وقتی بود که اسمم را با “میم” به انتها رساندی . . .
رقیب من !
تو می دانی آن نازنین یارت
ــ عشق نافرجام من
هر نیمه شب در خواب من پرسه می زند ؟!
که هر شب سر همان قرار همیشگی
می آید و من از ترس خیانت از خواب می پرم ؟!
تو می دانی آن نازنین یارت
ــ عشق نافرجام من
هر نیمه شب در خواب من پرسه می زند ؟!
که هر شب سر همان قرار همیشگی
می آید و من از ترس خیانت از خواب می پرم ؟!
دریای نگاهت آرام بود جذب موج های مهربانیت شدم...
نمی دانستم در پس آنهمه آرامش طوفانی نهفته خشمگین
چنان در هم کوبیداحساسم را غرق شدم...
خسته
شکسته
غمگین
ببین چطوربازیچه ی جزر و مد احساست شدم...
نمی دانستم در پس آنهمه آرامش طوفانی نهفته خشمگین
چنان در هم کوبیداحساسم را غرق شدم...
خسته
شکسته
غمگین
ببین چطوربازیچه ی جزر و مد احساست شدم...
امشب
دیوانگى در من بالا زده!
نه سکوت
نه موسیقى
نه حتى سیگار …
هیچ چیز و هیچ چیز
این دیوانگى را تسکین نمى دهد
جز عطر تنت
دیوانگى در من بالا زده!
نه سکوت
نه موسیقى
نه حتى سیگار …
هیچ چیز و هیچ چیز
این دیوانگى را تسکین نمى دهد
جز عطر تنت
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با لهجه گلهای نیلوفر صدا کردم تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم
صبحی که شروعش با توست،خورشید دیگر اضافیست!!!!
کجا دنبال مفهومی؛
برای عشق میگردی؟
که من این واژه را تا صبح ؛
معنا میکنم هر شب....
برای عشق میگردی؟
که من این واژه را تا صبح ؛
معنا میکنم هر شب....
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
خاطرات آن روزها... | ادبیات | 109 | |
|
خاطرات دوران دبیرستان و راهنمایی | ادبیات | 36 | |
|
خاطرات دوران دانشجويي | ادبیات | 228 | |
| ک | خاطرات کودکي (+ عکس) | ادبیات | 207 | |
| A | ضرب المثلهای کهن ایرانی(زنده شدن تایپ های قدیمی) | ادبیات | 69 |