دل نوشته های دلتنگی

MARIA RED

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Oct 4, 2013

• #451

مــَرا

جــُدا کــن ٬

از اهلِ زمـیــن !

دستَــم را بـگـیــر ...

مـیــخـو اهــم ٬ در دنـیــایِ آرامِــــ تـــُو

آرامـــ بـگـیــرمـــ . .

 

MARIA RED

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Oct 4, 2013

• #452

دلتــــنگـــــم ..

مثــــل یـک بـرگ خیـــــس دور از شــاخــــه

کـــه حتـی بغــض لــــه شـدنـش بــــه گـوش هیچکــس نمــــی رســـــد !

 

MARIA RED

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Oct 4, 2013

• #453

همه شبیه هم نیستند!

برف برای دستهای یــــــخ کرده کودکان روستا

نه زیباستـــــــــــ نه رمانتیکـــــــــ...

 

MARIA RED

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Oct 4, 2013

• #454

با دختري دوست ميشوي
بكارتش را با حقه ميگيري
سپس او را با كوله باري از احساسات شكست خورده رها ميكني
و براي ازدواج به دنبال دختري باكره ميگردي...
و فرياد ميزني:
خراب شود اين شهر كه باكره ندارد

 

MARIA RED

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Oct 4, 2013

• #455

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]

​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]چـه کـــــــرده ای بــا مــن ..!!؟[/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]

کـه ایـن روزهــــــا ،

تــــو را

فـقــط بـه انـدازه ی یـک اشتبــاه مـی شنـاسـم​

[/FONT][/FONT][/FONT]

 

MARIA RED

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Oct 4, 2013

• #456

چـــــرا زنـــــــ هـــا

اينقـــدر بـدبختنــد كـــِ هميشـــه بايـــد انتـــــظار بكشنــــد ؟

 

MARIA RED

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Oct 4, 2013

• #457

گــفــتـــ مـیــروم!

گــفــتــم مــنـم می آیــم!

گــفــتـــ جایــی کــِـ مــیــروم جــای دو نــفــر اســتــــ،نـــَ سـِــ نــَفــَر

 

MARIA RED

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Oct 4, 2013

• #458

به همين بغض لعنتيم قسم نوبت گريه توام ميرسه....

 

emperatoretanhai

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Oct 4, 2013

• #459

درد من مثال آدمیست ک در20 سالگی میمیرد ولی در 70سالگی ب خاک سپرده میشود.​

​

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Oct 4, 2013

• #460

رفتی
درست زمانی که
دوست داشتنت را اعتراف کردم
و هنوز مانده ام چرا همه معشوقها
میروند
به راهی -به امید کسی -که شاید قرار نیست
اصلا باشد​

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Oct 5, 2013

• #461

انتظار سخت است ...




فراموش کردن هم سخت است




اینکه ندانی باید انتظار بکشی




یا فراموش کنی از همه سخت تر است ...

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,

کاربر ممتاز

• Oct 5, 2013

• #462

دردهایم را میشمارم
من خیلی دل تنگ هستم
خیلی دل تنگ

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Oct 7, 2013

• #463

[h=2][/h]

شبی هم صحبتی می گفت:
که با روییدن یک مرگ
شهابی می چکد
از چشم های آسمان ناگاه
و من با گریه پرسیدم:
چرا در مرگ دل
امّا
سقوط بی نهایت، اشک
کافی نیست؟!​

 

M

M@TI$A

کاربر بیش فعال

کاربر ممتاز

• Oct 8, 2013

• #464

به همه قول داده ام؛ قلمم كه تمام شد ديگر از تو ننويسم! اما، هيچ كس نميداند... از تو نوشتن قلمم را بزرگتر ميكند!!!

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,

کاربر ممتاز

• Oct 8, 2013

• #465

بازیگر ماهری شده ام
به همه
میگویم
من خوبم
ولی
ولی
دل تنگ میشوم
دلواپس میشوم
گاهی هم
غمگین
اما
به همه
میگویم
من خوبم

 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت

• Oct 8, 2013

• #466

​

گــــــاهی

احســـــــاس میکنم روی دست خدا مانده ام. . .

خستـــــــه اش کرده ام. . .

خودش هم نمی داند بامن چه کند! ! !
پزشکی قانونی علت مرگ نامبرده را ؛ بسته شدن روزنه های امید ذکر کرد

 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت

• Oct 8, 2013

• #467

​

سلامتی اونیکه همیشه مهربونه و هیچوقت عوض نمیشه...
همونی که همه باهاش خوشحالن اماکسی باهاش نمی مونه
همونی که همه فکر میکنن سخته ، سنگه
اما با هر تلنگری میشکنه......
همونی که مواظبه کسی ناراحت نشه اما
همه ناراحتش میکنن
همونی که تنها چیزی که داره خاطره است
همونی که خیلی تنهاست...
خیلی دل شکسته است

 

khanommohandes

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Oct 8, 2013

• #468

​

[FONT=&quot][/FONT] درد دل
​

​

​

​

​

​

​

​

​

​

​

​

​

[FONT=&quot]

​

[FONT=&quot]میدونی به چی​

[FONT=&quot]دل[/FONT][FONT=&quot] خوشم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot][/FONT] [FONT=&quot]این حرفای آخرمون[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot][/FONT] [FONT=&quot]که زندگی رو برام تلخ کرده[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot][/FONT] [FONT=&quot]بدون حضور اون[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot][/FONT] [FONT=&quot]میگه شاید بیاد از سفر ولی[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot][/FONT] [FONT=&quot]ولی من باورم نمیشه[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot][/FONT] [FONT=&quot]دلم رفتنش رو دیگه باور کرده[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot][/FONT] [FONT=&quot]ولی این حرفای آخرمون[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot][/FONT] [FONT=&quot]بدون حضور اون[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot][/FONT] [FONT=&quot]ولی شاید بیاد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot][/FONT] [FONT=&quot]اون برمیگرده..می دونم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot][/FONT] [FONT=&quot]می خوام گریه کنم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]​

[/FONT][/FONT]​

 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت

• Oct 8, 2013

• #469

​

یک نفر ،
همیشه یک نفر نیست ؛
یک نفر گاهی همه است …
شاید حالا بتوانی بفهمی
وقتی غروب یک روز تعطیل
دلم برای تو تنگ می شود
چه دلتنگی عظیمی را
به دوش میکشم …!!!

 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت

• Oct 8, 2013

• #470

[h=2]تنهایی یعنی...[/h] تنهایی یعنی عبـور می کـنــم هـر روز
از کنـارِ نـــیمکت هـای خالـی پـارک ...
طـوری کـه
انــگار کـسی در نـیـمکـت هـای آخـریـن
انـتـظـارم را می کـشد ...
و بـه آن جـا کـه می رسم
بـــــایـد ...
وانـمـود کـنم کـه بـاز هــم دیــر رسیـده ام

 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت

• Oct 8, 2013

• #471

خــــدایـــــا
مــــــی شــــــود بـــاران بــــبــارد . . . ؟
ایــــن بــــــغـــض
بــــــه تــــنـــهــایــی . . .
از گـــلـویــم
پـــایـــیــن
نـــمــی رود

​

 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت

• Oct 8, 2013

• #472

[h=2]اینجا مردها با یک کلیک روزی هزار بار عاشق میشوند...[/h] دیگر به هوای نازت هیچ مردی سر به بیابان نمیگذارد...

ساده ای لیلی جان ...

اینجا مردها با یک کلیک روزی هزار بار عاشق میشوند...

 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت

• Oct 8, 2013

• #473

[h=2]روزایی هست تورابــطه هــا دِلـِـت میگیـــره ...[/h] روزایی هست تورابــطه هــا
دِلـِـت میگیـــره ...
ســـرد میشــــی ...
از صبـــوری کــردن
ازدوری !
از فـــاصله ...
از انتظـــار ...
خستـــه میشـــی ...

بــعد دلــت می خواد
حتــی وقــتی ســردی
وقتی نــمی تونی عین بقیــه روزهــا
واســـه ی هم خاطره ات لحظه هـــای عــاشقانه بسازی
بـــاز هــم اندازه ی همون موقع هـــا
که گــرمی
که خــوبی
که دلـــیل آرامششی ...
دوســتت داشــته باشـــه ...
ایـــن دوســت داشــتـــن و نشونت بده ...
حتـــی وقتی هــر چی میاد طرفت پسش می زنــی ...

یـــه روزایی هست کــه دوست داری داد بــزنی
لعنتـــی !‌ بفهم !
ایــن ســرما ربطــی بــه کــم شدن احــساسم نداره !
مال دلتــنــگیــه !
دلتنگـــی واســه خـــود ِ تـــــــو ...

امــا یه چیزی انگار راه گلوتو می بنده
که حتی نمی تونی از خودت دفاع کنی !
که سکوت می کنی ...

حالا تــو هــی بیــا و بگــو
نمــی دونم این روزهـــا کــه من بیشتر از همیشــه بهت احتیاج دارم
چـــرا اینجوری ســـردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!

​

 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت

• Oct 8, 2013

• #474

​

درد تنهایـــــــــی کشیـــــــــــــــــــــدن،

مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی روی کاغذِ سفـــــــــید،

شاهکاری میسازد به نامِ دیوانــــــــــگی...!

و من این شاهکــــارِ را به قیمتِ همهٔ فصلهایِ قشنگِ زندگیم خرید ام...

تو هر چه میخواهـــــــــی مـــــــرا بخوان....

دیوانـــــه، خود خــــواه،بی احساس............
نمیــــفروشــــــــم​..!!!! ​

​

​

 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت

• Oct 8, 2013

• #475

به چه میخندی تـــــــو؟
به مفهوم غم انگیز جدایـــــــی؟
به چه چیــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــ ــز؟
به شکست دل من یا به پیروزی خویـــــــــــــــش؟
به چه میخنـــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــدی؟
به نگاهم که چه مستانه تو را باور کــــــــــــــــــــ ـــــــــرد ؟
یا به افسونگری حرفهایت که مرا سوخت و خاکستر کــــــــــــــــرد ؟
به دل سادهی من میخندی که دگرتا ابد نیز به فکر خود نیســـــــــــــــت ؟
​

خنده دار است بخنـــــــــــــــ ـــــــــــــــــ ــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــ ــــــــــــد …

​

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,

کاربر ممتاز

• Oct 8, 2013

• #476

دردم را تماشا میکنم
و تنها
نگاهم را
قلبم را به تو میدهم

 

fahimeh89

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Oct 8, 2013

• #477

ﻋــﺎﺩﺕ ﻣﯿــﮑﻨﻢ ﺑــﻪ ﺩﺍﺷــﺘﻦ ﭼﯿــﺰﯼ ﻭ ﺳــﭙﺲ ﻧﺪﺍﺷــﺘﻨﺶ ،
ﺑــﻪ ﺑــﻮﺩﻥ ﮐﺴــﯽ ﻭ ﺳــﭙﺲ ﺑــﻪ ﻧﺒﻮﺩﻧــﺶ ،
ﺗﻨــﻬﺎ ﻋــﺎﺩﺕ ﻣﯿــﮑﻨﻢ ، ﺍﻣــﺎ ﻓــﺮﺍﻣــﻮﺵ ... ... ﻧــﻪ !

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Oct 8, 2013

• #478

من کفر نمی گویم

من فقط می ترسم

تو باشی نمی ترسی

وقتی اجابت هیچ دعایی را

به چشم نبینی؟!

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,

کاربر ممتاز

• Oct 10, 2013

• #479

درد همیشه کهنبودن کسی نیست
گاهی درد این هست
حضور دارد ولی نمیبیند تو را
و تو هر لحظه صدایش میکنی
درد گاهی بودن کسیست که
حواسش حتی لحظه ای به تو نیست

 

*zahedan

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Oct 10, 2013

• #480

گفت : تن فروشي كرده ... !
بد كاره اش خواندند
و هيچ كس نديد
... بخيه تازه پهلويش را ...
----------------------------

سالانه ،هزاران نفر از فرط فقر دست به فروش كليه هايشان مي زنند