اعتراف میکنم که ......

فنا2011

اخراجی موقت
:cry:
مجبور بودم...میفهمی؟:crying2:

نه قابل درک نیست دوستت چه گناهی کرده ..میرفتی پیش مدیر گروهت فآموزش ،معاون آموزشی دانشگاه ،گریه زاری میکردی از این کار بهتر بود

درست کردن کار خودت به قیمت خراب کردن کار کار دیگران درس نیس ...البته تموم شده دیگه فکرشو نکنید
 

kag.kingboy

عضو جدید
آقا میخوام یه اعتراف کنم....

اعتراف میکنم ترم 3 که بودم میخواستم یه درس 2 واحدیو بردارم شانسم ظرفیت تکمیل شده بود.. دوستام برداشته بودن منم حوصله نداشتم ترم بعدش تک و تنها پاس کنم..
شماره های یکی از دوستامو داشتم..دیدم اون برداشته رفتم تو پورتالش درسو حذف کردم ...جا باز شد خودم برداشتم..
اون بیچاره هم رفت آموزش کلی دعوا کرد که من این درسو برداشته بودم چرا حذف کردین!!
اصن الان که دارم تعریف میکنما همینجـــور عرق شرم که رو پیشونیم نشسته :sweatdrop:

مدیونید اگه فکر کنید از رو خباثت این کارو انجام دادم!!:w35:

خودت بگو از رو چی انجام دادی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه قابل درک نیست دوستت چه گناهی کرده ..میرفتی پیش مدیر گروهت فآموزش ،معاون آموزشی دانشگاه ،گریه زاری میکردی از این کار بهتر بود

درست کردن کار خودت به قیمت خراب کردن کار کار دیگران درس نیس ...البته تموم شده دیگه فکرشو نکنید


رفتم آموزش ظرفیت ندادن خووو :cry:

خدایا ما را ببخشای و بیامرز :w04:
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقــــــا میخوام یه اعتراف دیگه هم بکنم....
اعترافم اومده......اصن داغونما داغووووون :redface:
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
اعتراف میکنم 5-4 سالم که بود..یه روز منو داداشم خونه تنها بودیم..مامانم هم بود اما تو حیاط مشغول بود...
به داداشم هم سپرده بود که منو تنها نذاره خیلی شیطون بودم..
خلاصه این داداش ما دستشوییش میگیره..دستشویی هم تو حیاط بود...
دستشویی رفتن این بچه همانا و آتیش سوزوندن من همانا..!!
رفتم در ورودی رو از داخل قفل کردم!! نشستم مشغول بازی شدم
هرچی اونا از حیاط بال بال میزدن که درو باز کن..هی وعده و وعید....
دور از جون انگار تو گوش خر یاسین میخوندن :D من همچنان به بازی مشغول بودم و گاهی نیم نگاهی به اونا مینداختم
لازم به ذکره که زمستون هم بود :خخخخ
همسایه ها رو خبر کردنووخلاصه هرکی هر فیلمی میتونست در آورد آخرشم من درو باز نکردم
اینا هم مجبور شدن قفلساز بیارن:w07:
نکته اش اینجاس!! بعد اینکه معرکه خوابید و در باز شد ..مادر گرام برادر بدبخت فلک زده رو به باد کتک گرفت که چرا منو تنها گذاشته..:confused:

آخـــــی ..بیچار همیشه جای من کتک میخورد...:w24:
 

فنا2011

اخراجی موقت
اعتراف میکنم 5-4 سالم که بود..یه روز منو داداشم خونه تنها بودیم..مامانم هم بود اما تو حیاط مشغول بود...
به داداشم هم سپرده بود که منو تنها نذاره خیلی شیطون بودم..
خلاصه این داداش ما دستشوییش میگیره..دستشویی هم تو حیاط بود...
دستشویی رفتن این بچه همانا و آتیش سوزوندن من همانا..!!
رفتم در ورودی رو از داخل قفل کردم!! نشستم مشغول بازی شدم
هرچی اونا از حیاط بال بال میزدن که درو باز کن..هی وعده و وعید....
دور از جون انگار تو گوش خر یاسین میخوندن :D من همچنان به بازی مشغول بودم و گاهی نیم نگاهی به اونا مینداختم
لازم به ذکره که زمستون هم بود :خخخخ
همسایه ها رو خبر کردنووخلاصه هرکی هر فیلمی میتونست در آورد آخرشم من درو باز نکردم
اینا هم مجبور شدن قفلساز بیارن:w07:
نکته اش اینجاس!! بعد اینکه معرکه خوابید و در باز شد ..مادر گرام برادر بدبخت فلک زده رو به باد کتک گرفت که چرا منو تنها گذاشته..:confused:

آخـــــی ..بیچار همیشه جای من کتک میخورد...:w24:
حالا تو کوچیکی ما هم خیلی کارا کردیم ..اما حالا دیگه .........
ماشاالل جنابعالی هنوز که هنوز ه.......
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
آفرین ..........ولی هستی از حرف زدنت مشخصه

اصن از من مظلوم تر و آروم تر تو این باشگاه پیدا نمیشه
 

بی ازار

عضو جدید
کاربر ممتاز
اعتراف می کنم ی بار استادم بهم زنگید و گفت بیا که همه انالیزات اشتباهن من که رفتم استاد جلسه داشت 2 ساعت بعد رفتم نبود منم با دل خوش رفتم با دوستم بازار شب هم تا سحر جشن گرفتیم بعدشم تا 12ظهر خوابیدم بعد صبحونه خوردم و نهار درست کردم بعد وقتی دیدم وقت اضافه دارم رفتم پیش استادم اونم اومد دست پیش بگیره زدم تو حالش اخرم خودش انالیزا رو برام انجام داد :D
 

عشقولانه

کاربر بیش فعال
اعتراف میکنم که اون شب قاتل اصلی من بودم......
باید من اعدام میشدم ولی اشتاباهی حکم و به دوستم دادن.........
:cool:
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
اعتـــــــــــراف میکنم... حالم اصلا خوش نیس...
روبه راه نیست بده...
فقط دارم با ی لبخند مصنوعی ک خیلیا درکشو ندارن خودمو نگه میدارم ...: (
 

shahab.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اعتراف میکنم یه حرفی تو دلمه که جرات گفتنشو ندارم...
 

Similar threads

بالا