نظر خواهی در رابطه زنها

رضافیروزیان

عضو جدید
می گن خدا یکی زن یکی یکی یکی یکی . . . .
نظر شما چیه
؟
البته بعضیا میگن زن چراغ خونست الهی هیچ خونه ایی بی چهل چراغ نشه

ولی نظر خود من اینه

زن موجودی است فداکار،سخت کوش،دلسوزو کامل کننده مرد

هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند

 
آخرین ویرایش:

daruish_red star

عضو جدید
ما چیز بخوریم زن بگیریم که نه دادا این ضربالمثل یا مال بچه پول داراست یا مال قدیما....
حالا ما خرج خودمون و شهریه دانشگاه رو بدیم بقیه پیش کش...
 

رهاپرتو

عضو جدید
کاربر ممتاز




"زن"...


سینه‌های برجسته نیست...


موی مش کرده


ابروی برداشته


لبانِ قرمز نیست...


... "زن"...


لباسِ سفید شب با شکوه عروسی


بوی خوشِ قرمه سبزی


هوسِ شب‌های جمعه


قرار‌هایِ تاریکی‌،کوچه پشتی‌،تویِ یک ماشین نیست...


"زن"...


خون ریزی


کمر دردِ ماهانه


پوکی استخوان


یک زنِ پا بماه


حال تهوع


استفراغ


درد‌های زایمان


مادر بچه‌ها نیست...


"زن"...


عصایِ روز‌های پیری


پرستار وقتِ مریضی


رفیقِ پای منقل


مزه بیار عرق دوره‌های دوستانه نیست...


"زن"...


"وجود" دارد


"روح" دارد


"قدرت" دارد


"جسارت" دارد


پا به پای یک "مرد"...


زور دارد


عشق...


اشک...


نیاز...


محبت...


یک دنیا آرزو دارد...


"زن"...


همیشه


همه جا


حضور دارد...


و اگر تمام اینها یادت رفت تنها یک چیز را به خاطر داشته باش که هنوز هیچ "مردی" پیدا نشده که بخواهد در "دنیا"


جایِ یک "زن" باشد...
 

R.N.Z

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]خدا گفت زمین سردش است . چه کسی می تواند زمین را گرم کند ؟
لیلی گفت : من .
خدا شعله ای به او داد . لیلی شعله را توی سینه اش گذاشت .
سینه اش آتش گرفت . خدا لبخند زد. لیلی هم .
خدا گفت : شعله را خرج کن. زمینم را به آتش بکش .
لیلی خودش را به آتش کشید. خدا سوختنش را تماشا کرد .
لیلی گر می گرفت .خدا حظ می کرد .
لیلی می ترسید . می ترسید آتش اش تمام شود .
لیلی چیزی از خدا خواست . خدا اجابت کرد.
مجنون سر رسید . مجنون هیزم اتش لیلی شد .
اتش زبانه کشید . آتش ماند . زمین خدا گرم شد .
خدا گفت : اگر لیلی نبود ، زمین من همیشه سردش بود .
لیلی گفت : امانتی ات زیادی داغ است . زیادی تند است .
خاکستر لیلی هم دارد می سوزد ، امانتی ات را پس می گیری ؟
خدا گفت : خاکسترت را دوست دارم ، خاکسترت را پس می گیرم .
لیلی گفت : کاش مادر می شدم ، مجنون بچه اش را بغل می کرد.
خدا گفت : مادری بهانه عشق است ، بهانه سوختن ؛ تو بی بهانه عاشقی، تو بی بهانه می سوزی.
لیلی گفت :دلم زندگی می خواهد، ساده ، بی تاب ، بی تب .
خدا گفت : اما من تب و تابم . بی من می میری .
لیلی گفت : پایان قصه ام زیادی غم انگیز است ، مرگ من، مرگ مجنون .
پایان قصه ام را عوض می کنی ؟
خدا گفت : پایان قصه ات اشک است . اشک دریاست ،
دریا تشنگی است و من تشنگی ام ،تشنگی و اب . پایانی از این قشنگتر بلدی ؟
لیلی گریه کرد .لیلی تشنه تر شد . خدا خندید .
لیلی زیر درخت انار نشست .
درخت انار عاشق شد ، گل داد ، سرخ سرخ .
گلها انار شد ،داغ داغ . هر اناری هزار تا دانه داشت .
دانه ها عاشق بودند ، دانه ها توی انار جا نمی شدند .
انار کوچک بود . دانه ها ترکیدند . انار ترک برداشت .
خون انار رئی دست لیلی چکید .
لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید . مجنون به لیلی اش رسید .
خدا گفت : راز رسیدن فقط همین بود .
کافی است انار دلت ترک بخورد .[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
عرفان نظرآهاری
 

nazila_sh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
به نظر من نظر آقایون نسبت به خانومها رابطه مستقیم با جامعه داره.
وقتیکه تلویزیون و سایر رسانه ها و حتی خود زنان در یک جامعه تصویری غلط از زن ارائه میدهند میخواهید آقایون با چه دیدی به زن نگاه کنند؟


 

Angel Chemistry

عضو جدید
وخداوند آدم را آفرید ونگاهی کرد دید که ناقص است آن هنگام حوا را آفرید
نه زن بدون مرد و نه مرد بدون زن کامل نیست
خداوند موجودات خویش را جفت آفرید
 

Similar threads

بالا