معماری با مصالحی از جنس دل

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

منتظر قطارم
قطارے ڪـﮧ مسافرم בر آלּ نیست
و مـטּ בر ایستگاه نیستم
مـטּ روے ریلم !

__________________
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گفته بودم بی تو سخت می گذرد

حرفم را پس می گیرم

بی تو انگار اصلا نمی گذرد...

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فرياد ها مرده اند
سكوت جاريست
تنهايي حاكم سرزمين بي كسي است
مي گويند:خدا تنهاست
ما كه خدانيستيم،چرا تنهاييم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

(دكتر علي شريعتي)
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نبودنت همه جا هست...تو نبض دیوار های اتاقم

رو غبار پنچره ها...

که مدت هاست انعکاس تصویر تو

تنشونو قلقلک نداده

حتی بوی اتاق... بوی رفتن تو رو میده...

نبودنت همه جا هست اما...

من هنوز انکارش میکنم!

 

ایلین1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
پیشانی ام ...

چسبیدن به سینــه ات را میخواهد..

و چشم هایم خیس کردن پیراهنت را...

عجب بغض پرتوقعی دارم...

مــن امروز ..




 

ایلین1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواستم اسمتو گل بزارموترسیدم پژمرده شوی!
خواستم اسمتو خورشید بزارم ترسیدم غروب کنی
اسمتو گذاشتم نفسم
که اگه نباشی...نباشم!

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اینجا سرزمین واژه های وارونه است:
جایی که گنج، "جنگ" می شود
درمان، "نامرد" می شود
قهقه، "هق هق" می شود
اما دزد همان "دزد" است
درد همان "درد"
و گرگ همان "گرگ"


براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 2560x1600 مي باشد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خاطره نه سر دارد نه ته....
بی هوا می آید تا خفه ات کند
می رسد گاهی وسط یک فکر،
وسط خیابان،سردت می کند،داغت می کند،
رگ خوابت را بلد است،زمینت می زند...
خاطره تمام نمی شود،
تمامت می کند...!



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کمی عوض شدم .
دیریست از خداحافظی ها غمگین نمیشوم .
به کسی تکیه نمیکنم .
از کسی انتظار محبت ندارم .
خودم بوسه میزنم بر دستانم .
سر به زانو هایم میگذارم و سنگ صبور خودم میشوم
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت



ایــن روزهـــا همــه بــه مــن

دلـتــنـــگــی

هــدیــه مـی دهنــد

لطفـــا آتــش بــس اعــلام کــنید!

بــه خـــدا

تمــــامـ شــد

دلـــــــــــم...!
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=2]همــــه دنیـــآی یـکــــ نفــــر بآشــی. . .[/h]

کل دنیـــآ رآ هـــم کـــه دآشتــه بآشــی . . .

بــآز هــــم دلتــــ میخــوآهــــد . . .

بعضــی وقتهــــآ . . . فقـــط بـعـضــی وقتهـــآ . . .

بـــرآی یـکــــ لحظــــه هـــم کـــه شـــده . . .
همــــه دنیـــآی یـکــــ نفــــر بآشــی. . .
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت


روزهـــایــی کـــه مـی بینمت، نفســـــم مــی گیـــــــــرد...
و روزهــــایـــــی کـــــه نیستـــــی، دلـــــــــــــــــم...
اما تـــــــــــــو بـــــاش...!
تحمـــــل ٍ اولـــی آســان تـــر است...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی بگذار تفسیرم کنند
هرگز کسی
معنای مرا
نخواهد فهمید
من
یک معما هستم
معمایی که
هرگز نوشته نمیشود و خوانده نمیشود
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت



شجاعت میخواهد وفادار احساسی باشی که میدانی شکست میدهد

روزی نفس های دلت را ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یک چیز در این دنیا هست که چرا ندارد
دلیلش را نپرس
جبران ندارد نور
من برای خودم به تو گل دادم
مافاتی نیست
بازنده ندارد این قمار
می فهمی؟
اشک دارد و دلتنگی و انتظار ...
 

sahar_ta

عضو جدید
گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها
حسرت ها را می شمارم
و باختن ها
وصدای شکستن را
... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم
وکدام خواهش را نشنیدم
وبه کدام دلتنگی خندیدم
که چنین دلتنگــــــــــــــــم
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق تو
شوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد!
زیبا بود
امّا
اما شوخی بود!
... حالا. . .
تو بی تقصیری !
خدای تو هم بی تقصیر است !
من تاوان اشتباه خود را پس می دهم. . .!
تمام این تنهایی
تاوان «جدّی گرفتن آن شوخی» است!
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آن قَدَر حرف در دلم مانده
که در دهانم گره می خورند
و لب هایم را به هم می دوزند
و تو خیال می کنی
مرا با تو حرفی نیست ...!



 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو مهربان بودي
آغاز ماجرا،
چه سخت تشنه جام محبتت بودم...
سخن تمام نشد،
ختم ماجرا پيدا
اميد با تو نشستن
تلاشي بي ثمر بود
چه كوشش،شب و روزم
بسان شخم زدن روي سينه دريا
و استغاثه به درگاهت
گره بر باد زدم،
و همچون كوفتن آب در هاون
مرا رها كردي
مرا به مسلخ سلاخان
رها چرا كردي؟
مرا كه رام تو بودم
اسير دام تو بودم
......
حميد مصدق
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در هیچ خیابانی
قدم نگذاشتم
جز اینکه فکر کردم
شاید
از کنار ِ تو در آن گذشته‌ام
در روزگاری که
محبوبم نبوده‌ای

و بر هیچ نیمکتی
ننشستم
جز اینکه فکر کردم
شاید
کنار ِ من بر آن نشسته‌ای
در روزگاری که محبوبت نبوده‌ام...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زير خاكستر ذهنم باقي است
آتشي سركش و سوزنده هنوز
يادگاري است ز عشقي سوزان
كه بود گرم و فروزنده هنوز
عشقي آن گونه كه بنيان مرا
سوخت از ريشه و خاكستر كرد
غرق در حيرتم از اين كه چرا
مانده‌ام زنده هنوز؟
گاهگاهي كه دلم مي‌گيرد
پيش خود مي‌گويم
آن كه جانم را بسوخت
ياد مي‌آورد از اين بنده هنوز؟


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بهانه ای برای از عشق تو مردن
به بهانه دیدن باران ، آمدم به سوی تو ، به بهانه اینکه به یادت هستم در زیر باران قدم زدم
و ای کاش تو در آن لحظه در کنارم بودی…
به بهانه دیدن ستاره ها ، هر شب را به عشق تو بیدارم ، شاید روزی همه بفهمند که تویی تک ستاره آسمان قلبم…
به بهانه ساحل ، غرق شدم درون دریا ، تا بیایم به سوی تویی که مرا بدجور دلتنگ خودت کرده ای
به این بهانه و آن بهانه ، تو شده ای تنها بهانه ی دلم !
اینگونه که دلم همیشه و همه جا بهانه ی تو را میگیرد !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

حــــــرف تــــــو که میشــــــود ...


مــــــن ...



چقــــــدر ناشیانه ....


ادعــــــای بی تفاوتــــــی میکــــــنم!!
 
بالا