مشاعرۀ سنّتی

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر با من نبودش هیچ میلی

چرا جام مرا بشکست لیلی؟؟!!

يار اگر ننشست با ما نيست جاي اعتراض
پادشاهي كامران بود از گدايان عار داشت

 

vajiheh.kh

عضو جدید
يار اگر ننشست با ما نيست جاي اعتراض
پادشاهي كامران بود از گدايان عار داشت

توی دل من با شما، غـــم فرق دارد
ضجه کمی با اشک نم نم فرق دارد
 

vajiheh.kh

عضو جدید
يار اگر ننشست با ما نيست جاي اعتراض
پادشاهي كامران بود از گدايان عار داشت


تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
از سفــــر دراز خود عزم وطن نمی کند
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
از سفــــر دراز خود عزم وطن نمی کند[/QUOTE]

دل تنها و پُر از درد مرا يار نديد
گله هايم همه اشكي شد و بر گونه چكيد
بدنم خسته و جانم پُر زحسرت و آه
تو بگو كفتر بختم زچه از بام پريد


 

R.N.Z

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
از سفــــر دراز خود عزم وطن نمی کند

دل تنها و پُر از درد مرا يار نديد
گله هايم همه اشكي شد و بر گونه چكيد
بدنم خسته و جانم پُر زحسرت و آه
تو بگو كفتر بختم زچه از بام پريد


[/QUOTE]

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زاو شده ام بی سر و سامان که مپرس
 

ghazal1991

مدیر تالار مدیریت
مدیر تالار
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زاو شده ام بی سر و سامان که مپرس

سایه ای بر دل ریشم فکن ای گنج روان
که من این خانه به سودای تو ویران کردم
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
ابر و باد و مه و خورسید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
ياد كن كز چمن و باغ فرارت دادند
كه تو از سلسله سبزقبايي بلبل

چه جهاني كه بهادار در او زاغ و زغن
ليك با مرغ چمن نيست بهايي بلبل
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
تا خراش دل نبینی ، کی بصیقل ها رسی
هر که شد وارسته جان ، دندانه سوهان گزید


در سایه ی این سقف ترک خورده نشستیم

بی حوصله و خسته و افسرده نشستیم

خاموش چو فانوس که در خویش خمیده است

پیچیده به خود با تن تا خورده نشستیم
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز

در سایه ی این سقف ترک خورده نشستیم

بی حوصله و خسته و افسرده نشستیم


خاموش چو فانوس که در خویش خمیده است

پیچیده به خود با تن تا خورده نشستیم
من با کمر تو در میان کردم دست
پنداشتمش که در میان چیزی هست
پیداست از آن میان چو بربست کمر
تا من ز کمذ چه طرف خواهم بربست
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
من با کمر تو در میان کردم دست
پنداشتمش که در میان چیزی هست
پیداست از آن میان چو بربست کمر
تا من ز کمذ چه طرف خواهم بربست

تورا ان به که روی خود زمشتاقان بپوشانی
که شادی جهانگیری غم لشکر نمی ارزد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا