باران

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دوباره
ابرهای باران زا
نمیدانم
چرا گاهی
این ابرها
میایند
و مرا
به اوج میبرند
اما میدانم
اگر حضور ابرها نبود
چقدر
دل تنگیهایم
برایم
سخت میگذشت
چقدر
حس تنهایی مرا در
اغوش میفشرد
اما
باران
مرا تنگ در اغوش میگیرد
و نمیگذارد
تنها بمانم
 
آخرین ویرایش:

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باران.. باران.. باران.. باران..
باران.. باران.. دوباره باران.. باران..
کاش تمام شعر ها حرف تو بود.
باران.. باران.. ترانه باران.. باران..
'قیصر امین پور'
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
چــه غمگــینانه است وقتی در بــاران
به تــو چــتر تعــارف می کـنند !
پـــرده را کـــنار مــیــزنم ،
بــاران خــودش را مــی زند بــه شــیــشـه
مــن خــودم را بــه آن راه !
تمــام چــیزی کــه بــاید از زنــدگـــی آمــوخــت . . .

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هوای دلم ابری ست...


هوای چشمانم بارانی...


هوای اطرافم بی عنصر...


درست مثل همان روزی که بی هوا ربوده ی چشمان مستت شدم!
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با چتر زیر باران می روم

این روزها عصای خوبی شده برایم...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باران ببارد !
ميخواهد برای دلخوشی تو باشد

یا برای دلمردگی و دلتنگيهای من

فقط ببارد

انتظار ديگری ندارم همين!!!

 

paria.z68

عضو جدید
هوای دلم ابری ست...


هوای چشمانم بارانی...


هوای اطرافم بی عنصر...


درست مثل همان روزی که بی هوا ربوده ی چشمان مستت شدم!





ای تغزل دیرینم در باران!

یک شب هوای گریه

یک شب هوای فریاد

امشب دلم هوای تو کرده است...!

(حسین منزوی)
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

حکایتــٍ بارانـِ بی امانـ استــ . . .
اینـ گونهـ کهـ منــ
دوستتــ می دارمــ . . .
شوریدهـ وار و پریشانـ باریدنـ . . .
بر خزه ها و خیزابـــ ها . . .
بهـ بی راههـ و راه ها تاختنــ . . .
بیـ تابــ ٬ بیـ قـرار . . .
دریاییـ جٌستنـ . . .
و بهـ سنگچینـِ باغـِ بستهـ دریـ ، سر نهادنـ ...
و تـو را بهـ یاد آوردنــ ...
حکایتــ بارانی بی قـرار استــ . . .
اینـ گونه که منـ دوستتـــ میدارمـ​
 

paria.z68

عضو جدید
باران ببارد یا نبارد

تو در کنارم باشی یا نباشی

خاطرت باشد یا نباشد

من خیس از یاد توام...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
باران ببار
چه شوقی دارد
زیر
باران
انجا که
خیالش
همراهم
هست
و میتوانم
کمی
از
دل تنگیها
و دل گرفتگیهایم
برایش بگویم
و او
گوش میدهد
ببار باران
 

MisyoMasoud

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در تصویر

و تصورهایم ،

تا هستم

تو را این گونه می بینم :

مثل تصویر یک گل زنبق

بی رمز و راز

زلال

عظیم همچون شالیزار

بعد از باران


بعد از پردۀ مِه ...
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
ديـشـَـب وَقـتـي آن پَـيـآم "دوسـتَـت دآرَم" بـه دَسـتَـ ـم رِسـيـد ...
دَر جـآيي دور اَز ايِن اتـآق و ايـن شـَهـرو ايـن آسـِمـآنِ بـآرآنـي بـودَم ...


دُرُسـت مـ ـو قـِعـِ نـِوِشـتَــن "مـَـن بيـشــتَـر"

پـَيـآم ديـگـَري آمـَد : "اشتـِبآه شُـد"
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز


همیــــشه جایی در حوالی دلتــنگی من جــاری می شــوی…
جــاری می شــوی در ابـــریِ چشــمانـــم…
و می بـــاری آنقــدر تا زلال شـــوم…
تا آســمانی شــود هــوایِ دلــم…
آنقــدر که با همـــه روحـــم حــس کنـــم…
داشتــــن تو …
می ارزد…
به تمـــام نداشــته هـــای دنیــــا…
 

paria.z68

عضو جدید
کلماتم را در جوی سحر می شویم

لحظه هایم را

در روشنی باران ها

تا برای تو شعری بسرایم روشن

تا که بی دغدغه

بی ابهام

سخنانم را

در حضور باد

_این سالک دشت و هامون_

با تو بی پرده بگویم

که تو را

دوست می دارم تا مرز جنون...

(شفیعی کدکنی)
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من بودم سکوت بود و تنهایی و آسمان

تنها می آمد صدای قطره های باران

سکوت رویاهای مرا به حقیقت نزدیک میکرد

این باران بود که مرا در رویاها برای دیدن تو همراهی میکرد
 

eelhamm

عضو جدید


همین که در میان عطر نفس هایت دستانت مال من باشد کافیست . . .

با تو قطرات باران که سهل است،فوران آتش فشان هم دلچسب میشود !
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
باران میبارد
و چه شوقی دارد
انجا که
تو هستی
در زیر
این باران
در کنار قدمهایم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
باران میبارد
بر روی پنجره
تو راحت باش
خیالت هرگز خیس نمیشود
اخر خیال که هرگز خیس نمیشود
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ببارباران
در این گوشه
من هستم
در این گوشه
من هستم و یادش
و من
زیر باران
قدم میزنم
و با لبخند
با او دردو دل میکنم
و به شانه اش
تکیه میکنم
 

paria.z68

عضو جدید
بهترین واژه به نام عاشق

بر سر باد صبا نازکنان می آمد

و تو با خنده دلچسب بهاری

به صدف می گفتی

من به بازی کبوترها

خنده را هدیه روزانه باران کردم

و صدف دل می داد

تا که باران به رهش چنگ زند

و من از صبح بلورین دلش

دسته دسته نور می چیدم

و تو از دور نگاهی کردی

که چنان قلب من افتاد و شکست

که دل خسته باران لرزید

و تو می خندیدی

قاه قاهی که پر از عشق و لطافت بودند

و به من می گفتی

که برای تو دلم می لرزد

و برای تو لبم خندان است

ای شمیم عطر باران


(نوریه سادات حسینی)
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینجا من هستم!!
نیمکتی چوبی و چتری که بسته است...!
دلم تنگ نیست...
تنها منتظر بارانم...
که قطره هایش بهانه ای باشد...
برای نمناک بودن لحظه هایم...
و...
اثبات بی گناهی چشمانم ...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
باران ببار
در اینجا
من هستم
و یادش
کسی
چه میداند
معنای حرفهایم
را
تنها
گاهی
سر میگذارم
روی شانه خویش
و کمی
چشمان
نمناکم
را میبندم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
باران ببار
اینجا دلم گاهی میگیرد
گاهی ناارامم
و گاهی
لبخند میزنم
باران ببار
که سخت منتظرت هستم
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
باران ... باران ... باران

سرزمین بلوچستان را ببوس

لبهای تشنه شور

این لوت و برهوت را ببوس

بخدا دریا قدر ترا نمی داند !

( نسرین بهجتی )
 

paria.z68

عضو جدید
من چکامه ی بلند جدایی را

در بحر تلخ وداع،

گریان و مست سرودم...

اینجا که من هستم

پرباران ترین نقطه ی دنیاست...

 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
باز با باران قدم زدی...؟!

هزار بار گفتم باران رفیق خوبی نیست برای تنهـــــایی ها...

همدم خوبی نیست برای درد ها...

فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس تر میکند....



 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
هرگــــز برای عـــاشق شدن

دنبال بــــاران و بــــابونه نبـــاش

گــــاهی در انتــــهای خارهای یک کاکتــــوس


به غنچــــه ای می رسی


کــــه زندگیت را روشن می کنــــد…
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بـَعضـی از آدمـا عـیـن بـارون مـی مـونـنـد
اولش کـه میان بهت طراوت میدن شادی میدن ...
ولی آخرش ...
زندگیتو با گِل و شل یکی میکنن ...
مراقب آدمای بارون صفت باشید ...
تو نباید خاکی باشی که آخرش گِل بشی ... !!!
 
بالا