ღ♥ღ هی فلانی دو سه خطی بنویسღ♥ღ

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلــتنگ که میشـوم
بــغــض میکنـم
می آیـم پــشــت صفــحـه ی مــانـیتــورم
درد دل میـنــویســم و صــورتـک میــگذارم
صـورتکی که میـخنـدد
و پـشــتـش قــایــم میـشـوم
و فکر میکنی که میــخـنـدم
اشکهــایم می آیــند و مـن
مدام بـا صورتـک مـجــازی مـیخــندم
تــو میــخــندی
بــاورمت میشود
این کار هرروز من است...
اشـکهــایـم روی گــونــه ام مــیخـشکانم.. .. ..
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چه روزهایی میگذرد
و گذشت
ان روزها در حسرت یک گفتن
دوستت دارم بودم
و حال
هیچ حسرتی در دل ندارم
تنها قلبم سخت شکست
 

راضیه (ت)

عضو جدید
دلم گرفته .کاش الان بجای لپ تابم , تو کنارم بودی.میدونم خواسته ی زیادی هست باشه کمش میکنم کاش حداقل میتونستم گوشیم رو بردارم و بدون دغدغه برات بنویسم " سلام.کجایی ؟ دلم برات تنگ شده."
یادته میگفتم آدمها مثل درختن؟ باید کنار هم رشد کنن وبیان بالا که تکیه گاه هم باشن. الان کجایی دارم خم میشم .کسی نیست کمکم کنه .تو قول دادی همه چی رو با هم درست کنیم اما من که تنهام !!!!!!!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
خوشبخترین کسی هست
که باعث لبخندی میشود
که اگر کسی برایش اشک میریزد از روی دوست داشتنش هست
نه تنفر
اگر باعث لبخندت شدم
اگر بخاطرت گاهی اشک ریختم
مرا مسخره نکن
صرفا از
روی دوست داشتنت بود
 
آخرین ویرایش:

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
اگر دیگر
اشک نمیریزم
برای این نیست
که دلم تنگ نمیشود
یا نمیگیرد
بلکه
بخاطر این هست
دیگر پاییز امده
با همدیگر
اشک خواهیم ریخت
در این فصلهای پاییزی
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خط به خط نوشتن
قطره قطره گریستن
سال به سال پیر شدن
...
سهم من شد از بودن تو...
با این همه هنوز برای شادمانیت دستی به آسمان دارم...
 

E.M.F

عضو جدید
گفت دانایى: که گرگى خیره سر،

هست پنهان در نهاد هر بشر!

هر که گرگش را دراندازد به خاک،

رفته رفته مى‌شود انسان پاک!

هرکه با گرگش مدارا مى‌کند،

خلق و خوى گرگ پیدا مى‌کند...

اینکه مردم یکدگر را مى‌درند،

گرگهاشان رهنما و رهبرند!

اینکه انسان هست این سان دردمند،

گرگها فرمان روایى مى‌کنند!

این ستمکاران که با هم همرهند،

گرگهاشان آشنایان همند!

گرگها همراه و انسانها غریب،

با که باید گفت این حال عجیب!

"فریدون مشیری"


 

E.M.F

عضو جدید
غنچه از خواب پرید و گلی تازه به دنیا آمد...

خار خندید و به گل گفت: سلام، و جوابی نشنید!

خار رنجید ولی هیچ نگفت...



ساعتی چند گذشت...گل چه زیبا شده بود!




دست بی رحمی آمد نزدیک... گل سراسیمه ز وحشت افسرد...





لیک آن خار در آن دست خلید...و گل از مرگ رهید...





صبح فردا که رسید...خار با شبنمی از خواب پرید...



گل صمیمانه به او گفت: سلام
 

E.M.F

عضو جدید
بیا از ابر دل، شبنم بسازیم

بیا از درد دل، مرهم بسازیم

نگو گشتیم آدم را ندیدیم
خدایی کن،

بیا آدم بسازیم

"مجتبی کاشانی"

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2][/h]
ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﻳﻮﺍﺷﮑﻲ ﻫﺎ ﻣﺎﻥ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ.. !!!
ﻳﻮﺍﺷﮑﻲ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺷﺒﻮﻧﻪ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ!!
ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺸﺖ ﮔﻮﺷﻲ!!
ﺑﺎ ﺻﺪﺍﻱ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﮔﻔﺘﻦ "ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ !!"
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز


این روزها از اعتمادکردن متنفرم، به دلم اجازه نمیدهم دوباره کار دستم دهد وشعارهای انسانیت را از هرکس که بشنود اورا باورکند…
نه!
همه درست شبیه به هم اند…
فقط بعضی هابهتر وباورکردنی تر دروغ میگویند
 

khanommohandes

عضو جدید
کاربر ممتاز
آفتابی شدی ای عشق صفای قدمت

ولی از حادثه ای تلخ خبر می دهمت

خاطرت هست که بر خامی من خندیدی؟

خامم اما نه چنان باز که باور کنمت

 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیچکَسـ سَرشــ شُلـــــوغ نیستــ…

هَمهــ چیــــز بستگیــ بهـِ ” اولویت ها ” دارد…!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در طلب هر چه باشی
فقط خواستنت نیست که تو را میرساند به انچه میخواهی
خواستن اوست که بر تمام
خواستنها احاطه دارد



این روزها حس میکنم
افکار من با تو با او با همه فرق دارد
افکار تو با من با او با همه فرق دارد
افکار او با من با تو با همه فرق دارد
افکار همه با من با تو با او فرق دارد
پس هرگز کسی را قضاوت نکنید چون هرگز نگاه و افکارتان به دنیا
یکسان نیست


میگویند جملات مثبت بگویید
ولی وقتی درد کشیده باشی
خنجر خورده باشی
تنها
پوزخند میزنی به تک تک واژهای مثبت
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
راست گفته اند

دنیا محل گذر است

تو از من می گذری

و او از تو..
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
میگویند
ادمها
از کنار هم میگذرند
اما
اگر کسی را دوست داشته باشی
از او نخواهی گذشت
حتی
اگر بخاطرش
از خیلی ها
بگذری
از او هرگز نمیگذری
چون
تمام
وجود تو
غرق
دوست داشتن اوست
نه کس دیگر
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فرهاد میدانست
صد سال نمیتواند کوه را بکند

فقط میخواست یک عُمر
اسمش را با "شیرین" بیاورند...
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
کمی مرا نگاه کن و پس از آن ...
هیچ نگران نباش پشت این پنجره ...
چشمانم در التماس شب گیراست
و آسمان نگاهت بسوی کاکتوسی سرکش باز میماند
از چرخش پشت این پنجره
یک بیقرار...میشمارد خاطراتت را
نگران من نباش...
من به دلتنگی خیالم عادت دارم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کمی مرا نگاه کن و پس از آن ...
هیچ نگران نباش پشت این پنجره ...
چشمانم در التماس شب گیراست
و آسمان نگاهت بسوی کاکتوسی سرکش باز میماند
از چرخش پشت این پنجره
یک بیقرار...میشمارد خاطراتت را
نگران من نباش...
من به دلتنگی خیالم عادت دارم


خانه ای خواهم ساخت

آسمانش آبی
باز باشد همه پنجره هایش به پذیرایی نور
ساخت باغچه اش پر ز نسیم
حوض ماهی پر آب
قامت پاک درختانش سبز
وترا خواهم خواند
که در این خانه کنارم باشی
سینه آینه تصویر تو را می جوید
که در آیی چو نور
توبه این خانه بیا
در خیابان امید
کوچه باور سبز
نبش میدان صبوری آنجا
خانه ای خواهی یافت
سر درِ خانه چراغی روشن
روی سکویش گلدان گلی
در دل خانه اجاقی دلگرم
با حضور تو در این خانه چه جشنی بر پاست
آسمان شب این خانه پر از چشمک و مهتاب و نسیم
ناودانش پر از موسیقی آب

ای سرآغازِ امید
تو بدین خانه درآ

من به دیدارِ تو می اندیشم
و به آرامش بودن با تو !
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای نوشتن از دلتنگی که
واژه و استعاره لازم نیست ،

" فقط یک دل میخواهد "

که تنگ شده باشد
همین ...

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوستت دارم ها را نگه می داری برای روز مبادا،
دلم تنگ شده ها را، عاشقتم ها را…
این جمله ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی کنی!
باید آدمش پیدا شود!
باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!
سِنت که بالا می*رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده ای و روی هم تلنبار شده اند!
فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی توانی با خودت بِکشی اش…
شروع می کنی به خرج کردنشان!
توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی
توی رقص اگر پا به پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند
توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد
در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده ات انداخت و اگر منظره های قشنگ را نشانت داد
برای یکی یک دوستت دارم خرج می کنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ می شود خرج می کنی! یک چقدر زیبایی یک با من می مانی؟
بعد می بینی آدم ها فاصله می گیرند متهمت می کنند به هیزی… به مخ زدن به اعتماد آدم ها!
سواستفاده کردن به پیری و معرکه گیری…
اما بگذار به سن تو برسند!
بگذار صندوقچه شان لبریز شود آن وقت حال امروز تو را می فهمند بدون این که تو را به یاد بیاورند
غریب است دوست داشتن.
و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...
وقتی می دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...
و نفس ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛
به بازیش می*گیریم هر چه او عاشق تر، ما سرخوش تر، هر چه او دل نازک تر، ما بی رحم تر.
تقصیر از ما نیست؛
تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده اند
 

eelhamm

عضو جدید
کاش دنیا یکبار هم که شده

بازیش را به ما می باخت مگر چه لذتی دارد

این بردهای تکراری برایش؟!


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

کاش می فهمیدی ســـکوت همیشه علامت رضــــایت نیست

گاهی سکوت یعنی "امــــا"

یعنی "اگــــــر"

یعنی هزار و یک دلیل که " دل "می ترســــد بلند بگوید




 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در روستای ما می گفتند پپسی حرام است و خوردنش گناه دارد...
به شهر که رسیدم اولین کاری که کردم یک پپسی خریدم و خوردم طعم لذیذ و شیرینی داشت
از آن به بعد فهمیدم که گناه لذیذ و شیرین است.....
حسین پناهی
 
بالا