خميـازههای کشدار ، سيـگار پشت سیگار شب گوشهای به ناچار، سيگار پشت سیگار این روح خسته هر شب، جان کندنش غريزیست لعنت بـــه اين خودآزار ، سيگار پشت سیگار پای چپ جهــــــان را ، با ارهای بريدند چپ پاچههای شلوار، سيگار پشت سیگار در انجمـاد يک تخت، این لاشه منفجر شد پاشیده شد به دیوار، سيگار پشت سیگار بر سنگفرش کوچه، خوابیده بیسرانجام این مرده ی کفن خــوار، سيگار پشت سیگار صد صندلی در این ختم، بیسرنشین کبودند مردی تکيده ، بیـــزار ، سيگار پشت سیگار تصعید ِ لاله ی گوش ، با جيغهای رنگی شک و شروع انکار، سيگار پشت سیگار مُردم از اين رهایی، در کوچههای بنبست انگارها نـــه انگار ، سيگار پشت سیگار این پنچ پنجه امشب، هم خوابگان خاکند بدرود دست و گيتار، سيگار پشت سیگار ماسیده شد تماشا، بر میله میله پولاد در يک تنور نمدار ، سيگار پشت سیگار صد لنزِ بیترحم، در چشم شهر جوشید وین شاعران بیکار، سيگار پشت سیگار در لابلای هر متن، این صحنه تا ابد هست مردی بــه حال اقرار، سيگار پشت سیگار اسطــورههای خاین ، در لابلای تاریـــخ خوابند عين کفتار، سيگار پشت سیگار
عکس تو بود و قصّه ، قاب تو بـود و انکار کوبيدمش به ديوار، سيگار پشت سیگار مبهوت رد دودم، این شکوهها قديميست تسليم ِ اصل تکـرار ، سيگار پشت سیگار کانسرو شعر سیگار ، تاریــــخ انقضاء خورد سه، یک، مميز چهار، سيگار پشت سیگار ته ماندههای سیگار، در استکانی از چای هاجند و واج انگـار ، سيگار پشت سیگار خودکارِ من قدیمیست، گاهی نمینويسد یک مارک ِ بــیخریدار، سيگار پشت سیگار ................................................ دانلود دکلمه سیگار پشت سیگار اندیشه فولادوند
هرزه می نامی...!!
..
دختری را...
..
که تار مویی بیرون روسری دارد...!!
... ..
یا سیگاری به دست...!!
..
یا دست عاشقی در دست...!!..
ولی من...
..
هرزه تو را می خوانم...!!
..
که هر سخن بی اساسی...
..
با ذهن ات همبستر می شود...!!
..
و افکاری این چنین...
..
حرام زاده...
..
در دامنت می پروراند...
سیگارم را میکشم
ارام و بی صدا
تنها
کمی
نگاهم
حرارتی دارد
و بعد
دوباره
بی حرارت میشود
سیگار
امروزم
خیلی
خاص هست
میخواهم
جای تمام
بوسه هایی که
به من
نداده ای
از او بوسه ای بگیرم
باز آمدم
به جایی که تعلق دارم...
به یک اتاق سیاه با پر از حرف های ناگفته، خلوت من و سیگارم
دوباره مینویسم از حرف هایی که واهمه دارم
یک دل پر از رویاهای واهی
این بار تنها تر از همیشه
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه یک نخ...
نه یک پاکت... یک عمر هم که ســـیگار بکشم فایده ندارد !
تا خودم نسوزم دلم آرام نمی شود[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]...[/FONT]
سیگارم را اتش میزنم
ارام در امتداد جاده قدم میزنم
و با لبخند به ادمها مینگرم
بگذار کسی
معنای حرفهایم را نفهمد
بگذار قضاوتم کنند
تنها
سیگارم و گیتارم را
میگیرم
به جاده سفر میکنیم
تا شاید بیابم
انکه
هر لحظه
با فکرش زندگی کرده ام را
انوقت
تمام کامهایی که
به من
طلب دارد از خودش
بستانم و سیگارم را
برای همیشه کنار بگذارم