درهم

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
شکسپیر:
خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ...
خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد !
خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری
بگذاری ...
خیانت میتواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باشد
 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ناچارم به تو....
باد خواهد برد عشقی را که من دارم به توبعد از این یک عمر بی مهری بدهکارم به تو
تو همیشه در پی آزار من بودی ولی من دلم راضی نشد یک لحظه آزارم به تو
راست می گویم ولی حرف مرا باور مکناین که ممکن نیست دل را باز بسپارم به تو
خوب می دانم برای من کسی مثل تو نیستخوب می دانم که روزی باز ناچارم به تو
می روم شاید دلت روزی گرفتارم شودمی روم .... اما گرفتارم ... گرفتارم به تو

مهتاب یغما

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز



 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
این جهانی که همش مضحکه و تکراره / تکه تکه شدن دل چه تماشا داره
حسین پناهی



در ابعاد این عصر خاموش من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمی کرد و خاصیت عشق این است .

(از آلبوم سهراب- سهراب سپهری)


ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺯ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺩﺳﺘــﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﺩ .
ﺩﺭ ﺟﯿﺒــــﺖ ﺑـــﮕﺬﺍﺭﺷﺎﻥ، ﺷﺎﯾﺪ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺗﻪ ﺟﯿﺒﺖ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﮔﺮﻡ ﺍﺳﺖ …




مگسی را کشتم، نه به این جرم که حیوان پلیدی است، بد است و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است، طفل معصوم به دور سر من می چرخید، به خیالش قندم … یا که چون اغذیه مشهورش تا به این حد گندم !!!
ای دو صد نور به قبرش بارد؛ مگس خوبی بود … من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد، مگسی را کشتم …

زندیاد حسین پناهی



شترها خائن هستند،
هزاران کیلومتر راه می روند، بدون اینکه هیچ نشانه ای از خستگی در آنها نمایان شود. سپس ناگهان به زانو درمی آیند و می میرند. اسبها کم کم خسته می شوند و همیشه می دانی چقدر از آنها توقع داشته باشی و چه زمانی ممکن است بمیرند.

پائولو کوئیلو
 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

[h=3]"زیادے" دوستـــت داشتم!!!!
[/h] [h=3]میدانـــے اشتباه از کجاست؟؟؟؟[/h] [h=3] از تو نیــست!!!!
[/h] [h=3]اشتباه از "مــن" است...
[/h] [h=3]هر جا رنجیـــدم به رویت نیاوردم "لبخنـــد" زدم[/h] [h=3] فکر کردے درد نداد[/h] [h=3] "محکــــم تر" زدے..
[/h]
 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز




خَط زَدَن مـَن پایاטּ مـَن نیست آغاز بے لیاقَتے تُوست





هَمیشہ بهتَرین هـا بَراے مـَن بوده و هَست اگہ مال




مَن نَبودے "قَطعا" بهتَرین نَبودے !







در انتظارم شاید روزی از اینجـــــــا بگذری
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
من فقط یک ســـــــوال دارم
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]
آیا دوستت دارم هایت دروغ بـــــــود؟![/FONT]








/////////////////////////////////////////////


ڪلمـات همـ شده اند بازیچـﮧ ے مـטּ و تـ ـو
مـטּ براے تـ ـو مینویسمـ
تـ ـو بـراے او میخـوانے ...



مـَن ...

بـا تـمـام ِ کـنـار "او" بـودن هـایـت کـنـار مـے آیـَم . .

مـحـض ِ رضـاے خـدا ...

حـداقّـل دسـت از سـر خـواب هـایـَم بـردار...

لـعـنـتـے . .




 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
چقدر خوشحــ ــال بود شیطــ ــان وقتے سیبــ را چیدم …
گمان مے کرد فریب داده استــ مرا
نمے دانستــ تو پرسیده بودے :
مرا بیشتر دوستــ دارے یا ماندن در بهشــ ــتــ را
.
.
.
 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
زهر و عسل
مرد خیاطی کوزه ای عسل در دکانش داشت.یک روز می خواست دنبال کاری برود. به شاگردش گفت:این کوزه پر از زهر است!مواظب باش آن را دست نزنی!
شاگرد که می دانست استادش دروغمی گوید حرفی نزد و استادش رفت.
شاگرد هم پیراهن یک مشتری را بر داشت و به
دکان نانوایی رفت و آن را به مرد نانوا داد و دو نان داغ و تازه گرفت و
بعد به دکان برگشت و تمام عسل را با نان خورد و کف دکان دراز کشید.
خیاط ساعتی نگذشته بود که بازگشت و با حیرت از شاگردش پرسید:چرا خوابیده ای؟
شاگرد ناله کنان پاسخ داد: تو که رفتی من سرگرم کار بودم،دزدی آمد و یکی از پیراهن ها را دزدید و رفت.
وقتی من متوجه شدم،از ترس تو، زهر توی کوزه را خوردم و دراز کشیدم تا بمیرم و از کتک خوردن و تنبیه آسوده شوم
 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
خدا پرسید میخوری یا میبری؟
و من گرسنه پاسخ دادم میخورم
چه میدانستم لذت ها را می برند، حسرتها را می خورند … ؟

حسین پناهی

 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بـعضـی آدم هـا را نـمیشـود داشـت !

فقـط مـیشـود یـک جـور خـاصـی دوستـشـان داشـت !

بـعضـی آدم هـا اصـلا بـرای ایـن نـیستـنـد ،

کـه بـرای تـو بـاشنـد یـا تـو بـرای آن هـا !

اصـلا بـه آخـرش فکـر نـمـی کنـی .. .

آنهـا بـرای ایـننـد کـه دوستـشـان بـداری ،

آن هـم نـه دوسـت داشتـن مـعمـولـی نـه حتـی عـشـق !

یـک جـور خـاصـی دوسـت داشتـن کـه اصـلا هـم کـم نـیسـت ..!

ایـن آدم هـا حتـی وقتـی کـه دیگـر نـیستنـد هـم ،

در کنـج دلـت تـا ابـد یـه جـور خـاص دوسـت داشتـه خـواهنـد شـد ...
 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
" [SIZE=+0]هر کی دستت رو گرفت ، لزوماً دوستت نیست شاید تو حرکت بعدی ، پاشو گذاشت رو شونت و رفت بالا [/SIZE]"

" هر دو چوب یک درخت بودیم او تبدیل شد به یک پیپ فانتزی زیبا واما من...هیزمی خشک که در شومینه میسوزد برای گرم کردن کسیکه آرام و خوشبخت از او کام میگیرد! "

" تنها نشسته ام... اما تنها نيستم... يادت امان تنهايي نميدهد... "

" [SIZE=+0]من هرگز نمينالم.قرنها ناليدن بس است. ميخواهم فرياد كنم.اگر نتوانستم سكوت ميكنم. خاموش مردن بهتر از ناليدن است. [/SIZE]" از دكتر شريعتي

" [SIZE=+0]دلتنگ شده ام...نمیدانم برای تو یا برای دیروزهایی که با تو گذشت [/SIZE]"





 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تمام خستگی هایت را یک جا می خرم


تو فقط قول بده


صدای خنده هایت را به کسی نفروشی...!




ﻋﺸــــــﻖ ...ﻧــــﻪ ﭘــــﻮﻝ ﻣﯿﺨــــﻮﺍد ...ﻧــــﻪ زیبایــــی ...و ﻧــــﻪ هیــــچ چیــــز دیگـــــه ....ﻓﻘـــــــــــﻂ " ﺩﻭ ﺗــــﺎ ﺁﺩﻡ " ﻣﯿﺨــــــــﻮﺍﺩ ...ﺗﺎﮐــــــــﯿﺪ ﻣﯿﮑﻨــــﻢ : ﺁﺩﺩﺩددﺩﺩﻡ ...!



زن های سیگاری را


وقتی به تماشا می نشینم



لذت می برم



از یک روح لطیف با یک زخم مردانه....



همیشه در سختی ها به خودم می گفتم
این نیز بگذرد ..هنوز هم می گویم ..

اما می دانم آنچه می گذرد عمرِ من است ، نه سختی ها

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
هی عجیب میکشم امشب به یاد تو

خود را سلیب میکشم امشب به یاد تو نعنا و پرتقال که هیچ است رفیق دارم دو سیب میکشم امشب به یاد تو
مثل سیگار است, خاطره!


حال میدهد…

ولی…

از درون می پوساندت…





سنگین کام میگیری مرد...!

گم کردن خاطراتی که پی اش میگردی تقصیر ریه های تونیست...!

دودکن کسانی که باعث سنگینی کام قلیونت شده اند...

انهالیاقت ان خاطرات راندارند...







 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
خدایا از گناهانم به سادگی بگذر....همان گونه که من از ارزوهایم به سادگی گذشتم
 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
يک روزحسرت خواهی خورد.روزی که



درآغوش دیگری,با فکر کردن به من آرام میشوی




مـرا زمـاني از دسـت دادی


که مـيان روزمـرگي هايت گـم شـده بودی​
و تـو فرصت آن را نـداشتی

که دلــتنگم بـاشي عـجب از مــن!!!
تمام دل مـشغولي ام تو بودي... تمـامي دقـايقم با تــو مي گذشت


اما حـتي در لابه لاي دفـتر خاطراتت هـم نبـــــودم!!!


................


طناب را به گردنم انداختند گفتند اخرین ارزویت ؟ گفتم دیدار یار..

گفتند خسته است!!گفتم بابت چه؟؟ گفتند تا صبح طنابت را بافته است...


کنــارت هستند.... تا کـــی؟

تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند..​

از پیشــت میروند یک روز.... کدام روز؟

وقتی کســی جایت آمد..

دوستت دارند....تا چه موقع؟

تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند..

میگویــند عاشــقت هســتند..

برای همیشه..!
نه......

فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود..​

و این است بازی باهــم بودن.


.........

ترک میکنم و تنهایت میگذارم تا بیش از این انرژیت را صرف نکنی برای
صادقانه دروغ گفتن
خالصانه خیانت کردن
و عاشقانه بی وفایی کردن


و چه حس پوچی بود این که میپنداشتم..... .


.......


بلاخره یه روز به آرزویم میرسم ... درصف اول نماز جلوتر از پیش نماز می ایستم وهمه به من اقتدا خواهند کرد نماز که تمام می شود همه به سمت من خواهند آمد ... چقدر عزیز خواهم شد بعد از چند قدم کسی فریاد می زند
بلند بگو لا اله الا الله








 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
روز دختر بر تمامی دختران مخصوصا گلهای قشنگ انجمن مبارک .



دختر یعنی برکت و رحمت ،

یعنی شادی و نور ،

و خداوند تنها تو را لایق این نعمت دانسته




 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
از انسان بودن شرم میکنم گاهی از انسان بودنم شرم میکنم... گاهی میخواهم انسان نباشم گوسفندی باشم پا روی یونجه ها بگذارم... اما دلی را دفن نکنم...! گرگی باشم گوسفند ها را بدرم اما بدانم کارم از روی ذات من است نه از روی هوس...! خفاشی باشم که شبها گردش کنم با چشمهای کور اما خوابی را پرپر نکنم...! کلاغی باشم که قارقار کنم پرهایم را رنگ نکنم و دلی را با دروغ بدست نیاورم...
 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
.
قیافه ی دخترا وقتی گوشیشون دست باباشونه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز


خدایــــــــــــــا ؛
کسی را که قسمت کس دیگریست،
سر راهمان قرار نده
تــا شبهای دلتگنیــش بــرای مــا باشد
و روزهــای خوشش بــرای دیگری
 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

نقــاش خــــوبی نــــبودم…
اما
ایــن روزها…
به لطـف تــــــــــو…
انـــتظار را
دیـــدنی میکــشـم

ღღღღღღ


 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز


خوش به حالت آدم...!
خودت بودی و حوایت!
کسی نبود که حوایت را هوایی کند...!!!
.
.
.
خواستم وقی آمدم
چشم هایت را از پشت بگیرم...
دیدم طاقت شنیدن اسم هایی که می گویی ندارم
.
.
.
دوست شـבن با ڪسي ڪه
يه بار بهت خيانت ڪرבه . . .
مثلِ پوشيدن لباس چرڪات
بعـב از בوش گرفتنه !!!
 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
مـے گفتنـב:
” سختے ها نمک زنـבگــــــے است “
امّا چــرا کسـے نفهمیـב
که ” نمــــــک “
براے من که
خـــاطـــراتم زخمے است ....
شور نیــست ؛
مـــزه ” בرב ” مے בهــב !
.
.
.

امشب سیگارم روشن تر است...
چون کامهای سنگین تره
من این سیگار را داغ کرده است...
حسرت یک لحظه نکشیدن سیگار
بعد از خیانتت در دلم مانده...
.
.
.

پشت سر بعضيا
نبايد آب ريخت، بايد سيفونو كشيد !
.
.
.
.
داشت از تنهاییش می گفت:
اما صدای بوق پشت خطی
امانش را بریده بود..!
.
.
.

کاش بهـ جای حجاب
حیا اجباری بود شرفـ اجباری بود
راستی و درستی اجباری بود
کاش داشتن معرفتـ و وجدان اجباری بود ..
.
.
.
سراپای ادعایی عزیزم
عشقت را چشیدم طعم کشک می دهد...
.
.
.

 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

.لب هایم آلزایمر گرفتند...
تو می دانی خنده چیست؟؟!
.
.
.

من به تو نگاه می کردم
و تو به ساعت...
تو قرار داشتی و من بی قراری...
.
.
.

سوت پایان را بزنید!
صداقت من حریف هرزگی
زمانه نمی شود...
قبول می کنم باخت را...!
.
.
.

دیگه از وفا میترسم...
وقتی سگ گله را با گرگ دیدم...

.
.
.

سکوت می کنم
به احترام
آن همه حرف که در دلم مرد...
.
.
.

شخصیت منو با برخوردم اشتباه نگیر
شخصیت من چیزیه که من هستم
اما برخورد من بستگی داره به اینکه:
"تو" کی باشی...
.
.
.
هی رفیق! آنکه در آغوش توست،آرزوی من بود!
.
.
.

 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

برایت سنگ تمام گذاشتم...
افسوس که نمی دانستم!!!
با همان سنگ ها نابودم می کنی...
.
.
.

می دونی چیه؟
دوست دارم های الکی
حالمو بهم میزنه!
یعنی اگه یکی صادقانه بهم بگه
ازت متنفرم بیشتر روم تاثیر میذاره!
حتی ممکن عاشقش بشم...
.
.
.
 

m.a.r.y.jooon

عضو جدید
از چوپان پیری که دیگر توان چوپانی نداشت پرسیدند : چه خبر ؟
با لحن تلخی گفت : گرگ شد آن بره ای که نوازشش میکردم ..........
.
.
.
دل قشنگتو هیچ وقت درگیر آه نکن !
بگذار آه سهم کسانی باشد که دلگیرت میکنند .............
.
.
.
از کنایه ها نرنج ..... این مردم کارشان نیش زدن است ...!
عمریست به هوای بارانی میگویند خراب .....
.
.
.
زندگی هیچ وقت اندازه تنمان نشد ...!
حتی آنوقت که خودمان بریدیم و دوختیم .....
.
.
.
اگر موفق شدید به کسی خیانت کنید آن شخص را احمق فرض نکنید
بلکه بدانید او خیلی بیشتر از انچه لیاقت داشتید به شما اعتماد کرده بود .......
.
.
.
آنقدر کامل باش که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از انها باشد ...
 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
"تو" جا زدی...
"من" جا خوردم...
"او" جا گرفت...!!!
همین یک جا بجایی ،جانم را گرفت
.
.
.

ﻗﺎﻧﻌﻢ ... !
ﺍﻭ ﻗﺴﻤﺖ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩ ...!
ﻣﺎﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻮﺩ ...!
ﻗﺮﺑوﻥ ﺩل خودم ﻛﻪ ﻣﺎﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺭ ﻧﻴﺴﺖ

 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
کارگر خسته ای سکه ای از جلیقه کهنه اش در اورد تاصدقه دهد.
جمله ای روی صندوق دید و منصرف شد و به راهه خودش ادامه داد....
(صدقه عمر را زیاد میکند)
.
.
.
نمیدانم چه هیزم تری به دنیافروخته ام
که دیگران به آرزوهایم میرسند جز خودم....
.
.
.
زیاد فرقی نکرده خودِ خودشه فقط اونی که کنارش نشسته “من” نیستم!



 

m.a.r.y.jooon

عضو جدید
دختری به کوروش کبیر گفت : عاشقت هستم ..!
کوروش گفت : لیاقت شما برادرم است که از من زیباتر است و پشت سر شما ایستاده ..!!!!!
دختر برگشت و دید کسی نیست .......
کوروش در حالی که از او جدا میشد گفت : اگر عاشق بودی بر نمیگشتی ......
.
.
از استادم پرسیدم : آیا قلبی که شکسنه باز میتواند عاشق شود ؟
استاد گفت : بله ....
گفتم آیا تاکنون از لیوان شکسته اب خورده اید ؟!!!!
استاد گفت : ایا شما تاکنون به خاطر لیوان شکسته از اب خوردن دست کشیده اید ........
.
.
برای خیانت هزار راه است ...اما هیچ کدام به اندازه تظاهر به دوست داشتن کثیف نیست !!!
 
بالا