معماری با مصالحی از جنس دل

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایـــــــا ...
مــــرا چــــه طعمــــی آفریــــدی ,
کــــه ...
همــــه از مــــن زود سیــــر میشونــــد
 

sshimaa

عضو جدید
ما آدمها گاهی اشتباه می کنیم
و از سر غم و اندوه اشتباهاتمون اشک میریزیم شاید به اندازه یک رودخونه
بعد باید پل بسازیم واز روی اون اشتباهات و غمها رد بشیم
وگرنه اون رودخونه کم کم تبدیل به دریا میشه و بعد اقیانوس
و ما توی غمها هو رنجامون غرق میشیم
پس همیشه به فکر ساختن اون پل بعد از هر اشتباهی باش
 

sshimaa

عضو جدید
همه ادما تنها اومدن تنها هم باید برن...
غصه رفتن هیچ کسو به دلت راه نده
آسمون همه جا واسه همه یه رنگه
 

BLOOD STONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنهایی چیزهای زیادی به انسان می آموزد...
اما تو نرو...

بگذار من نادان بمانم...
 

BLOOD STONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتم بیا...
گفت پاهایم یخ زده...
به پایش سوختم...
گرم شد و رفت به سوی دیگری...
 

sshimaa

عضو جدید
من خود شکست هستم...
ولی بازم قوی ام بازم میگم فردا فردا...
شاید روز روشن تری باشه
 

BLOOD STONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
بلور باش...
اما به همه بگو از سنگم...
مردم این زمانه فقط به دنبال شکستنن
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
هــــر راهـــی را کــــه رفـــتــه بـــاشــــم
هــــر چـــقــــدر هــــم دورتــــر
کـوتــاه تــریــن اســت بــرای رســیدن دوبــاره بــه
تــو
کـــافــــی ســــت کـــه یــکــبـــار دیــــگـــر
نــــامـــم را صـــدا بـــزنـــی
بـــر مــــی گـــــردم

 

sshimaa

عضو جدید
امشب سیگار ممنوعه ها

جاش سرزنشات رو به جون میخرم

بگو بگو هرچی که سزاوارشم
 

BLOOD STONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
تمام حجم خیالم از تو لبریز است...

خیالم کوچک نیست!!!

تو: بی نهایت عزیزی...
 

BLOOD STONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم یک فیلم بلند می خواهد ،
یک واقعیت عاشقانه ،
پر از سکانس های با تو بودن
و یک دکمه ی تکرار ....
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
روی بعضی ها باید برچسب زد…..
تست شد،
ادم نبود…..
 

BLOOD STONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم که می گیرد بغض می کند ، میشود وبال گردنم ، دردهایم خیلی نیستند : تو هستی و فراموش کردنت ف لعنتی دردم می آید وقتی با دردهایت کلنجار می روم !!!!
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یک بار دیگر حکم کن ،

اما نه بی دل

با دلت ،

حکمِ دل : هر که دل دارد بیندازد وسط ،تا ما دلهایمان را رو کنیم .

دل که رویِ دل بیفتد ، عشق حاکم می شود .

پس به حکمِ عشق ، بازی میکنیم.

این دلِ من !


رو بکن حالا دلت را !

دل نداری ؟!

بُر بزن اندیشه ات را .

حکم ِ لازم :

دل سپردن ، دل گرفتن ، هر دو لازم



 

ایلین1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینجا همه خوبند خیالت راحت!
من مانده ام و چهار تا هم صحبت!
این گوشه نشسته ایم و دلتنگ تو ایم…
من، عشق، خدا، عقربه های ساعت!
.
.
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاه دلتنـــــــگ می شوم
دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها
حسرت ها را می شمارم و باختن ها وصدای شکستن را ...
نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم
وکدام خواهش را نشنیدم
وبه کدام دلتنگی خندیدم
که چنین دلتنگــــــــــــــــم
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
گـاه گاهـی دل من می گیرد

بـیـشـتر وقـت غروب

آن زمان که خدا نـیـز پر از تـنـهایـیـست

من وضـو خواهم سـاخـت

از خـدا خواهم خواست

که تو تـنها نشوی

و دلـت پر ز خوشی های دمادم باشد

 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
دنیـــــا ،

تنهایــی هــای زیـــادی داره ؛

امــا ،

تنهایــی ِ مَـــن دنیایــــی داره ...!

 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم را که مرور میکنم

تمام آن از آن توست

فقط نقطه ای از آن خودم…….

روی آن نقطه هم میخ میکوبم …

و قاب عکس تو را می اویزم
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاش........
کاش آسمان حرف کویر را می فهمید و اشک خود را نثار گونه های خشک او می کرد
کاش واژۀ حقیقت آنقدر با لبها صمیمی بود که برای بیان کردنش به شهامت نیازی نبود
کاش دلها آنقدر خالص بودند که دعاها قبل از پایین آمدن دستها مستجاب می شد
کاش شمع حقیقت محبت را در تقلای بال و پر پروانه می دید و او را باور می کرد
کاش مهتاب با کوچه های باریک شب آشناتر بود
کاش بهار آنقدر مهربان بود که باغ را بدست خزان نمی سپرد
کاش فریادها آنقدر بی صدا بودند که حرمت سکوت را نمی شکست
کاش در قاموس غصه ها شکوه لبخند در معنی داغ اشک گم نمی شد
و بالاخره
کاش کاش.....................
:(
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
ترا من زهر شیرین خوانم ای عشق
که نامی خوشتر از اینت ندانم
وگر هر لحظه رنگی تازه گیری
به غیر از زهر شیرینت نخوانم
تو زهری زهر گرم سینه سوزی
تو شیرینی که شور هستی از توست
شراب جام خورشیدی که جان را
نشاط از تو غم از تو مستی از توست
به آسانی مرا از من ربودی
درون کوره غم آزمودی
دلت آخر به سرگردانیم سوخت
نگاهم را به زیبایی گشودی
بسی گفتند دل از عشق برگیر
که نیرنگ است و افسون است و جادوست
ولی ما دل به او بستیم و دیدیم
که او زهر است اما نوشداروست
چه غم دارم که این زهر تب آلود
تنم را در جدایی می گدازد
از آن شادم که در هنگامه ی درد
غمی شیرین دلم را می نوازد
اگر مرگم به نامردی نگیرد
مرا مهر تو در دل جاودانی است
وگر عمرم به ناکامی سرآید
ترا دارم که مرگم زندگانی است


(فریدون مشیری)
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
دعا ...


امروز برایت اینگونه دعاکردم!

خدایا ! بجز خودت به دیگری واگذارش نکن! تویی پروردگار او!

پس قرارده بی نیازی درنفسش !

یقین دردلش !

اخلاص درکردارش!

روشنی دردیده اش!

بصیرت درقلبش !

و روزى پر برکت در زندگیش

آمین
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
انتظارت چه زیباست

وقتی که لبه جاده ی دل تنگی ایستادمو

تو با شاخه گلی از بهانه های عاشقانه می آیی …
:gol:
 

tanha-s

عضو جدید
[FONT=&quot]دلم برایت تنگ شده[/FONT][FONT=&quot] !
[/FONT]
[FONT=&quot]می خواهم آنقدر اشک بریزم
تا غبار فاصله از قلبم تمیـــز شود .
ولی می ترسم …[/FONT]
 

tanha-s

عضو جدید
کاش می توانستم تمام دلتنگیهایم را بر کوله بار خدا میریختم تا با تنهائیش به کول بکشد
بدون هیچ خمی بر ابرو
اما افسوس که داده را پس نمیگیرد

 
بالا