روزي كه خدا متولد شد

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در واقع اين مسئله اي كه شما مطرح كرديد تابع فلسفه اي از خودمه كه شايد يه روزي با اين عنوان تاپيكش كنم ..... انسان آكنده از شهوت است و بس...البته شهوت جنسي تنها يك قسمت كوچك از آن است
در هر حال استنباط بنده براي مطرح كردن (شهوت جنسي) در اين داستان اين است كه قدرت(شهوت عشق) را نمايان كنم البته گفته شد كه از (شهوت ترس) هم قدرتمند تر است و اصلا به همين دليل يعني قدرت والاي (شهوت عشق) به خدا احتياج پيدا كرد

در هر صورت اون قسمت ضعیفش کرده بود ... یا هم نتونستی جوری بیان کنی که از داستان های ساده و جنسی شهوتی فاصله بگیره
از نظر من زیاد جالب نبود ...
 

حافظ CRAZY

عضو جدید
در هر صورت اون قسمت ضعیفش کرده بود ... یا هم نتونستی جوری بیان کنی که از داستان های ساده و جنسی شهوتی فاصله بگیره
از نظر من زیاد جالب نبود ...
ممنونم ولي باور كنيد خيلي با داستان هاي ساده جنسي فاصله داشت حالا نظر شما رو نمي دونم در هر صورت تلاش خودم رو كرده بودم كه داستان خوبي بشه تلاش مي كنم در داستان هاي بعدي تلاش بيشتري كنم
بازم ممنون
 
آخرین ویرایش:

JavadMessi

مدیر بازنشسته
متن رو كامل نخوندم ولي همون قدري هم كه خوندم نگاهي به عنوان تالار انداختم ديدم ادبيات نيست!
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
متن هم فلسفه ايست در قالب ادبيات
هسته فلسفه است و پوسته ادبيات
متن خود ادبيات هستش
مضمون دربرگيرنده منظور نويسنده يا به قول شما فلسفه!
ولي متن شما صرفا ادبي بود بدون بن مايه فلسفي قابل بحث(ببخشيد رك گفتم!)
 

Unline

عضو جدید
متن خود ادبيات هستش
مضمون دربرگيرنده منظور نويسنده يا به قول شما فلسفه!
ولي متن شما صرفا ادبي بود بدون بن مايه فلسفي قابل بحث(ببخشيد رك گفتم!)

سلام

همون یک جمله ی "سنگ هم در دستانش بود" چند هزار ساله که هسته ی زندگی انسان هاست


بستگی داره خواننده کی باشه

بدرود
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
سلام

همون یک جمله ی "سنگ هم در دستانش بود" چند هزار ساله که هسته ی زندگی انسان هاست


بستگی داره خواننده کی باشه

بدرود
سلام
شايد بهتره بگيد هسته زندگي بت پرستان
در فلسفه براي اثبات يا نفي چيزي بايد برهان آورد.يك جمله يا متن ادبي صرفا نميتونه برهان باشه
اينكه يك داستان ادبي آورده شود و در انتها نتيجه بر نفي چيزي يا موجودي گرفته شود كه براي بودنش اثبات ها آورده شده جايي در فلسفه ندارد.
ما براي اثبات خداوند داستان سرايي نكرده ايم كه براي نفيش داستان بشنويم!
در فلسفه نه چيستي و كيستي خواننده اهميت دارد نه نويسنده مهم منطقيست كه در قالب كلمات تبديل به برهان هر يك از دوطرف مي شود
دوصدبدرود
 

AFSl-lIN

عضو جدید
خدا نور آسمانها و زمین است .......ستایش مخصوص اوست که پروردگار جهانیان هست...وجز او خدایی نیست.
آورین آورین 22 بهمن فرخنده باد
لم یلد و لم یولد
زاده نشده و نزاییده است.
این کفریات چیه؟؟؟!!!!!!!!!!!!!1
بعیده از باشگاه اون هم مهندسان
خدا متولد شد:w06:

فلسفه ای که میگه خدا چند تاست و متعدد است فلسفه ای کفری است و در بین مسلمانان جایی ندارد و خدای یکتا در قران که کاملا" ثابت شده است بدیهی است و من به عنوان کاربر باشگاه حق دارم در هر جایی از باشگاه بر حسب علاقه و دانشم و بر حسب وظیفه ای که دارم اظهار نظر نمایم که ساید درست یا نادرست هم باشد.و کسی حق ندارد باشگاه را ملک پدری خود بداند و دیگران را بی سوادی و نداشتن درک و فهم متهم کند.


جدا شما با این تفکر واقعی هستین؟
به نظر من که فتوشاپی:confused:
 

AFSl-lIN

عضو جدید
سلام
شايد بهتره بگيد هسته زندگي بت پرستان
در فلسفه براي اثبات يا نفي چيزي بايد برهان آورد.يك جمله يا متن ادبي صرفا نميتونه برهان باشه
اينكه يك داستان ادبي آورده شود و در انتها نتيجه بر نفي چيزي يا موجودي گرفته شود كه براي بودنش اثبات ها آورده شده جايي در فلسفه ندارد.
ما براي اثبات خداوند داستان سرايي نكرده ايم كه براي نفيش داستان بشنويم!
در فلسفه نه چيستي و كيستي خواننده اهميت دارد نه نويسنده مهم منطقيست كه در قالب كلمات تبديل به برهان هر يك از دوطرف مي شود
دوصدبدرود

من حرف شما رو کاملا قبول دارم که با داستان نمیشه چیزی رو اثبات کرد
ولی نکته اینجاست که تمام اثبات های خداوند بر اساس داستانه
من یه اثبات اینجا می نویسم شما بدون داستان نویسی یا گزارش اونو رد کنید
خواهشا سعی به مغالطه نکنید
بحث قدیمی جبر واختیار ناقض خدای اسلامه با اینکه تکراریه ولی اثبات رو به زبان بسیار ساده می نویسم
در ابتدا فرض می کنیم خداوند کامل است(خدای اسلام چون یهود و مسیح اعتقادی به کامل بود خداوند ندارن)
وقتی خداوند کامل است پس همه چیز را می داند(عالم است)
وقتی خداوند کامل است پس با عدالت رفتار می کند
وقتی خداوند کامل است کار بیهوده انجام نمی دهید(حکمت دارد)
اگر انسان اختیار نداشته باشد حکمت خداوند رد می شود پس جبر محال است
وقتی انسان اختیار داشته باشد یعنی می تواند خود انتخاب کند پس نباید خداوند از انتخاب او خبر داشته باشد که عالم بودن خداوند زیر سوال می رود
اگر خداوند از انتخاب او خبر داشته باشد نشان از ان است سرشت ان انسان را خداوند به گونه ای افریده که در مقابله با یک دو راهی خاص فلان راه را انتخاب کند پس جبر می شود که این با حکمت خدا تناقض داشت
در اسلام مجازات کسی که جبرا کاری رو انجام داده دور از عدالته
 

ساقی عطاشاکربلاء

اخراجی موقت
آورین آورین 22 بهمن فرخنده باد






جدا شما با این تفکر واقعی هستین؟
به نظر من که فتوشاپی:confused:
31 شهریور مبارک:surprised:
واقعا" شما واقعی هستید و خدای شما هم که متولد شد واقعی است :confused: خدای شما از چه کسی متولد شد:eek:
 

AFSl-lIN

عضو جدید
31 شهریور مبارک:surprised:
واقعا" شما واقعی هستید و خدای شما هم که متولد شد واقعی است :confused: خدای شما از چه کسی متولد شد:eek:

31 شهریور تسلیته مگر نمی دونی چقدر ادم به خاطر جنگ کشته شدن؟:mad:
خداوند من کسانی هستن که دوستشان دارم از پدر و مادرشان متولد شده اند
خدای تو کیست از چه کسی متولد شده ؟ شنیدم الله است الان کجاست ؟
الله از رگ گردن به انسان نزدیکتر است ؟(سوره 50 آیه 16) و یا در عین حال او بر روی تختش نشسته است ؟(سوره 57 آیه 4) تختی که روی آب بنا شده است (سوره 11 آیه 7) و در عین حال بقدری دور است که رسیدن به او بین 1000 و 50000 سال طول میکشد (سوره 32 آیه 5، سوره 70 آیه 4).
 

*rahil*

عضو جدید
کاربر ممتاز
31 شهریور تسلیته مگر نمی دونی چقدر ادم به خاطر جنگ کشته شدن؟:mad:
خداوند من کسانی هستن که دوستشان دارم از پدر و مادرشان متولد شده اند
خدای تو کیست از چه کسی متولد شده ؟ شنیدم الله است الان کجاست ؟
الله از رگ گردن به انسان نزدیکتر است ؟(سوره 50 آیه 16) و یا در عین حال او بر روی تختش نشسته است ؟(سوره 57 آیه 4) تختی که روی آب بنا شده است (سوره 11 آیه 7) و در عین حال بقدری دور است که رسیدن به او بین 1000 و 50000 سال طول میکشد (سوره 32 آیه 5، سوره 70 آیه 4).
لطفا توهين نكنيد....خداي من نيز الله است....شما هر ديني داريد هر خداي داريد حق نفي خداي من رو نداريد...چرا بايد خدا متولد شده باشه؟؟؟چرا بايد خدارو با چشم ببينم...؟؟؟وقتي وجودش اثبات شده است....لااقل براي خودم بشخصه
 

AFSl-lIN

عضو جدید
لطفا توهين نكنيد....خداي من نيز الله است....شما هر ديني داريد هر خداي داريد حق نفي خداي من رو نداريد...چرا بايد خدا متولد شده باشه؟؟؟چرا بايد خدارو با چشم ببينم...؟؟؟وقتي وجودش اثبات شده است....لااقل براي خودم بشخصه

من توهین نکردم فقط تناقضات قران رو درمورد الله گفتم
و همون سوالی که از من پرسید رو از خودش پرسیدم
 

olel_albab

مدیر تالار ریاضی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
من حرف شما رو کاملا قبول دارم که با داستان نمیشه چیزی رو اثبات کرد
ولی نکته اینجاست که تمام اثبات های خداوند بر اساس داستانه
من یه اثبات اینجا می نویسم شما بدون داستان نویسی یا گزارش اونو رد کنید
خواهشا سعی به مغالطه نکنید
بحث قدیمی جبر واختیار ناقض خدای اسلامه با اینکه تکراریه ولی اثبات رو به زبان بسیار ساده می نویسم
در ابتدا فرض می کنیم خداوند کامل است(خدای اسلام چون یهود و مسیح اعتقادی به کامل بود خداوند ندارن)
وقتی خداوند کامل است پس همه چیز را می داند(عالم است)
وقتی خداوند کامل است پس با عدالت رفتار می کند
وقتی خداوند کامل است کار بیهوده انجام نمی دهید(حکمت دارد)
اگر انسان اختیار نداشته باشد حکمت خداوند رد می شود پس جبر محال است
وقتی انسان اختیار داشته باشد یعنی می تواند خود انتخاب کند پس نباید خداوند از انتخاب او خبر داشته باشد که عالم بودن خداوند زیر سوال می رود
اگر خداوند از انتخاب او خبر داشته باشد نشان از ان است سرشت ان انسان را خداوند به گونه ای افریده که در مقابله با یک دو راهی خاص فلان راه را انتخاب کند پس جبر می شود که این با حکمت خدا تناقض داشت
در اسلام مجازات کسی که جبرا کاری رو انجام داده دور از عدالته
اول که پستتون رو خوندم فکر کردم دانشجو یا فارغ التحصیل فلسفه هستین یا به اون اشراف دارین، ولی بعدا که ادامه پستتون رو خوندم دیدم نه به مبانی فلسفه حتی منطق اشراف ندارین(ناراحت نشین، بحث علمی هست). استدلالی که مطرح کردین از زعم مسلمان ها بود ولی کاملا اشتباه برداشت کردین و باز هم اشتباه تر انعکاس دادین، اصلا اثبات وجود خداوند اسلامی، مسیحی، یهودی و ... نداریم، اثبات وجود خدا می تونه تجربی، فطری، کاملا عقلی و ... ارائه بشه(ممکنه شما این دلایل رو قبول نکنین) اما اینکه این اثبات ها رو از روی مبانی دینی بدونین نه توجیه منطقی داره نه دینی چون در دین پیشفرض پذیرفتن خداست نه اثبات اون، اثباتش باید قبلا ارائه شده باشه. در مورد چیزی که فرمودین هم اشتباه ها رو تیتروار ذکر می کنم:
1-صفاتی که بیان کردین در مورد وجود واجب، درست تبیین نشدند.
2-ربط این صفات به اعمال اختیاری انسان در دو فضای متفاوت صورت گرفته که اصلا کار درستی نیست.

31 شهریور تسلیته مگر نمی دونی چقدر ادم به خاطر جنگ کشته شدن؟:mad:
خداوند من کسانی هستن که دوستشان دارم از پدر و مادرشان متولد شده اند
خدای تو کیست از چه کسی متولد شده ؟ شنیدم الله است الان کجاست ؟
الله از رگ گردن به انسان نزدیکتر است ؟(سوره 50 آیه 16) و یا در عین حال او بر روی تختش نشسته است ؟(سوره 57 آیه 4) تختی که روی آب بنا شده است (سوره 11 آیه 7) و در عین حال بقدری دور است که رسیدن به او بین 1000 و 50000 سال طول میکشد (سوره 32 آیه 5، سوره 70 آیه 4).
در مورد تناقضاتی که در این پست گفتین. شما معنای ظاهری رو در نظر گرفتین و لاغیر. آیات رو هم خواهشا درست منتقل کنید، برداشت شما از این آیه ملاک قضاوت نیست، آیه پنجم سوره سجده(سی و دومین سوره قرآن):
كار [جهان] را از آسمان [گرفته] تا زمين اداره مى‏كند آنگاه [نتيجه و گزارش آن] در روزى كه مقدارش آن چنان كه شما [آدميان] برمى‏شماريد هزار سال است به سوى او بالا مى‏رود
و سوره معارج آیه 4:
فرشتگان و روح در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى او بالا مى‏روند
(۴)
سوره حدید آیه چهار:
اوست آن كس كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد آنگاه بر عرش استيلا يافت آنچه در زمين درآيد و آنچه از آن برآيد و آنچه در آن بالارود [همه را] مى‏داند و هر كجا باشيد او با شماست و خدا به هر چه مى‏كنيد بيناست
(۴)
آیات دیگه رو هم دوستان خودشون برند و با چیزی که شما نوشتین مقایسه کنند و ببینند برداشت شما بوده یا متن دقیق آیه، ما در ادبیات عرب، ایجاز داریم، استعاره داریم، مجاز داریم، آیات هم ناسخ هستند، منسوخ هستند
ظاهر و باطن دارند و ... . اینا صنایع ادبی عرب هست، در هر زبانی هم هست. اگر می خواین بحث فنی کنید با ذکر منبع، حرفتون رو مستدل کنید.
 

AFSl-lIN

عضو جدید
اول که پستتون رو خوندم فکر کردم دانشجو یا فارغ التحصیل فلسفه هستین یا به اون اشراف دارین، ولی بعدا که ادامه پستتون رو خوندم دیدم نه به مبانی فلسفه حتی منطق اشراف ندارین(ناراحت نشین، بحث علمی هست). استدلالی که مطرح کردین از زعم مسلمان ها بود ولی کاملا اشتباه برداشت کردین و باز هم اشتباه تر انعکاس دادین، اصلا اثبات وجود خداوند اسلامی، مسیحی، یهودی و ... نداریم، اثبات وجود خدا می تونه تجربی، فطری، کاملا عقلی و ... ارائه بشه(ممکنه شما این دلایل رو قبول نکنین) اما اینکه این اثبات ها رو از روی مبانی دینی بدونین نه توجیه منطقی داره نه دینی چون در دین پیشفرض پذیرفتن خداست نه اثبات اون، اثباتش باید قبلا ارائه شده باشه. در مورد چیزی که فرمودین هم اشتباه ها رو تیتروار ذکر می کنم:
1-صفاتی که بیان کردین در مورد وجود واجب، درست تبیین نشدند.
2-ربط این صفات به اعمال اختیاری انسان در دو فضای متفاوت صورت گرفته که اصلا کار درستی نیست.


در مورد تناقضاتی که در این پست گفتین. شما معنای ظاهری رو در نظر گرفتین و لاغیر. آیات رو هم خواهشا درست منتقل کنید، برداشت شما از این آیه ملاک قضاوت نیست، آیه پنجم سوره سجده(سی و دومین سوره قرآن):
كار [جهان] را از آسمان [گرفته] تا زمين اداره مى‏كند آنگاه [نتيجه و گزارش آن] در روزى كه مقدارش آن چنان كه شما [آدميان] برمى‏شماريد هزار سال است به سوى او بالا مى‏رود
و سوره معارج آیه 4:
فرشتگان و روح در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى او بالا مى‏روند
(۴)
سوره حدید آیه چهار:
اوست آن كس كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد آنگاه بر عرش استيلا يافت آنچه در زمين درآيد و آنچه از آن برآيد و آنچه در آن بالارود [همه را] مى‏داند و هر كجا باشيد او با شماست و خدا به هر چه مى‏كنيد بيناست
(۴)
آیات دیگه رو هم دوستان خودشون برند و با چیزی که شما نوشتین مقایسه کنند و ببینند برداشت شما بوده یا متن دقیق آیه، ما در ادبیات عرب، ایجاز داریم، استعاره داریم، مجاز داریم، آیات هم ناسخ هستند، منسوخ هستند
ظاهر و باطن دارند و ... . اینا صنایع ادبی عرب هست، در هر زبانی هم هست. اگر می خواین بحث فنی کنید با ذکر منبع، حرفتون رو مستدل کنید.

در ابتدا باید بگم من هیچ وقت تو زندگیم فلسفه نخوندم و این موضوع فقط به ذهن خودم خورده و یه تناقض دیدم و این هم هیچ اثری رو اثبات من نداره چون عقل دارم و از لحاظ ضریب هوشی مشکلی ندارم
این اثبات ریاضی واره و از برهان خلف استفاده شده
من فرض های اسلام درمورد صفات خداوند رو قبول کردم و بعد از اون نشون دادم اینها در تناقض اند الان مشکلش چیه ؟ چون فلسفه نخوندم مشکل داره؟
در مورد اثبات خداوند تا به الان هیچ اثباتی نتونسته خدا رو اثبات کنه و مسلمانان تنها دلیلشون قرانه که اون رو معجزه می دونن هر سه تای این صفات در قران ذکر شده پس این 3 صفت وقتی با هم جمع نشن پس تناقض در قرانه
خواهشا اشتباه ها رو توضیح بدین چونکه تیتروار گفتن شبیه تهمته

در مورد اشتباهات (این رو از جایی برداشتم خودم چکش نکردم و هدفم از گذاشتنشون فقط ساکت کردن طرفم بود نه بحث) ولی هر اشتباهی در قران و هر کتابی پیدا شه رو بدون توجه به معنی ظاهر آن میشه گفت منظورش چیز دیگری بوده
وقتی قران به صورت صریح چیزی می گوید چرا ما بگوییم منظورش چیز دیگری بوده؟ من فقط می ترسم روزی مسلمانان بیان بگن منظور از عذاب لطف و رحمت خداوند است
نمیشه هر جا باگ بود گفته شه:" منظور چیز دیگری هست"
پس بالاخره هزار صحیح بوده یا 50 هزار
خداوند که در همه جاست چرا احتیاج داشته پیام رو براش ببرند


خواهشا به جای ادبی و زیبا نوشتن دلیل قانع کننده بیارید
 

olel_albab

مدیر تالار ریاضی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
در ابتدا باید بگم من هیچ وقت تو زندگیم فلسفه نخوندم و این موضوع فقط به ذهن خودم خورده و یه تناقض دیدم و این هم هیچ اثری رو اثبات من نداره چون عقل دارم و از لحاظ ضریب هوشی مشکلی ندارم
این اثبات ریاضی واره و از برهان خلف استفاده شده
من فرض های اسلام درمورد صفات خداوند رو قبول کردم و بعد از اون نشون دادم اینها در تناقض اند الان مشکلش چیه ؟ چون فلسفه نخوندم مشکل داره؟
در مورد اثبات خداوند تا به الان هیچ اثباتی نتونسته خدا رو اثبات کنه و مسلمانان تنها دلیلشون قرانه که اون رو معجزه می دونن هر سه تای این صفات در قران ذکر شده پس این 3 صفت وقتی با هم جمع نشن پس تناقض در قرانه
خواهشا اشتباه ها رو توضیح بدین چونکه تیتروار گفتن شبیه تهمته

در مورد اشتباهات (این رو از جایی برداشتم خودم چکش نکردم و هدفم از گذاشتنشون فقط ساکت کردن طرفم بود نه بحث) ولی هر اشتباهی در قران و هر کتابی پیدا شه رو بدون توجه به معنی ظاهر آن میشه گفت منظورش چیز دیگری بوده
وقتی قران به صورت صریح چیزی می گوید چرا ما بگوییم منظورش چیز دیگری بوده؟ من فقط می ترسم روزی مسلمانان بیان بگن منظور از عذاب لطف و رحمت خداوند است
نمیشه هر جا باگ بود گفته شه:" منظور چیز دیگری هست"
پس بالاخره هزار صحیح بوده یا 50 هزار
خداوند که در همه جاست چرا احتیاج داشته پیام رو براش ببرند


خواهشا به جای ادبی و زیبا نوشتن دلیل قانع کننده بیارید
مهندس عزیز، ببین نه به هوش شما در پست من ایرادی گرفته شده نه عقل شما، داخل پرانتز هم عرض کردم که بحث علمی هست، این یکی از پایه های بحث هست و مسلمون و غیر مسلمون نمیشناسه، چون در حواب من این طور گفتین بگذار دو تا نکته رو برای شروع بگم، اول از همه اینکه ماها فکر می کنیم عقل در کلام هر فردی ظهور می کنه در صورتی که این طور نیست، این شما هستین که باید عقلانی استدلال کنید، در اینکه عقل مبرا از اشتباه هست من هم با شما هم نظر هستم ولی اینکه عاقل اشتباه کنه با شما عقیده م فرق داره، چون که من عقل رو جدای از عاقل می دونم(دلیل هم داره) ولی شما برای هر موجودی اتحاد عاقل و معقول هم نه! بلکه یکی بودن این دو رو پیشفرض می گیرین، این میشه اساس اشتباه استدلال های شما از زعم من.
دوم اینکه مبانی بحث، اینکه آیا این مساله تناقض هست یا نه، استدلال درستی هست یا نه همه این ها در علمی به نام منطق ارائه میشه، اصول فلسفی هم روش عقلانی برای اثبات هست، شما بگو مبانی فکری و روش تحقیقت چیه تا ما هم بدونیم در کدوم چهارچوب فکری بحث میکنی که بتونیم تناقض رو از دید شما درک کنیم، تا حالا توی زندگیت پیش نیامده که مساله ای رو تناقض ببینی و بعد از اینکه آگاهی بیشتری کسب کردی، متوجه بشی در اصل این دو موضوع تناقض نبودند بلکه دو جنبه از قضیه ای واحد بودند؟ تا حالا نشده که در ابتدای یادگیری علمی مساله ای برات غیرقابل باور باشه و بعد از اینکه پله پله اون رو خوندی مثل وجود خودت بهش باور داشته باشی؟


خب در مورد مسایلی که گفتی، درسته تیتروار گفتم ولی نه به قصد تهمت بلکه به دلیل اینکه بدونی کسانی هستند که دلایل شما رو قبول ندارند و تناقضاتی که شما بدیهی می دونی برای افرادی اصلا تناقض نیست. در مورد قرآن هم گفتم صنایع ادبیات عرب نشون میده که مثلا استیلا بر عرش نشون دهنده واقعیتی است به نام علم، نه چیزی به نام عرشی که در ذهن ماست، یکی از زیبایی های قرآن همین هست که از نظر لغوی و ادبی هم حذاب و زیبا هست، اگر خودت به زبان عربی تسلط داری که هیچ وگرنه نظر یک کارشناس زبان عرب رو بپرسی بد نیست.
بعدش هم من فکر نمی کنم این طور بحث کردن به نتیجه برسه، این طور که شما پست میگذارین، نشون میده در اثبات خداوند هم ایراد وارد می کنی، حالا چطور این موضوع حل نشده بیایم و از تناقضات قرآن صحبت کنیم، ما بعد از قبول قرآن به عنوان معجزه، دلایلی رو به صفت هایی از خدا ربط می دیم که شما اصلا اون ها رو قبول نداری، حالا اگر من هم بخوام اون ها رو باز کنم مثنوی هفتاد من میشه، بیایم در مورد اثبات وجود خدا صحبت کنیم و مرحله به مرحله بریم جلو.

اثبات وجود خدا اصلا مبانی قرآنی و اسلامی نداره، این هم براهینی که میشه توضحیشون داد:
1- برهان امکان و وجوب
2-برهان حرکت و حدوث
3-برهان امکان فقری
4-برهان وجودی آنسلم
5-برهان صدیقین
6-برهان نظم
7-برهان معجزه
8-برهان تجربه
9-براهین اخلاقی
10-برهان فطرت

هر کدوم رو که مایل بودی و تسلط داشتی بگو در موردش به بحث بنشینیم.


پ ن: در مورد اون جمله ای که در نقل قول شما رنگی کردم، یک بار خود شما بخون، به نظرت روش جالبی هست؟ من هم برم سرچ کنم و بدون اینکه به درست بودنش ایمان داشته باشم صرفا برای پیروزی در بحث بیارم و اینجا بنویسم؟ هدف بحث کردن های من رسیدن به حقیقت هست نه پیروزی در مشاجراتی که اغلب رنگ و بوی سفسطه دارند.
 

rch@*

عضو جدید
از این حرفت خوشم اومد اگه فیلسوف هم نباشی ایراد نداره به جاش حواست سر جاشه من اعتراف می کنم به این مرحله رسیدم که لطف و رحمت خدا رو مایه عذابم می دونم و هر روز و هر شب از این می نالم به خدا میگم چرا به اندازه ظرفیتم بهم لطف نکردی
اما درون این فسلفه بافی ابهامیه که برام سواله؟ مبنای فکری ابتدایی اون چیه؟؟؟ ساخته ذهن خود نویسنده هست یا منبع شناخته شدست؟
 

havzhini

عضو جدید
مهندس عزیز، ببین نه به هوش شما در پست من ایرادی گرفته شده نه عقل شما، داخل پرانتز هم عرض کردم که بحث علمی هست، این یکی از پایه های بحث هست و مسلمون و غیر مسلمون نمیشناسه، چون در حواب من این طور گفتین بگذار دو تا نکته رو برای شروع بگم، اول از همه اینکه ماها فکر می کنیم عقل در کلام هر فردی ظهور می کنه در صورتی که این طور نیست، این شما هستین که باید عقلانی استدلال کنید، در اینکه عقل مبرا از اشتباه هست من هم با شما هم نظر هستم ولی اینکه عاقل اشتباه کنه با شما عقیده م فرق داره، چون که من عقل رو جدای از عاقل می دونم(دلیل هم داره) ولی شما برای هر موجودی اتحاد عاقل و معقول هم نه! بلکه یکی بودن این دو رو پیشفرض می گیرین، این میشه اساس اشتباه استدلال های شما از زعم من.
دوم اینکه مبانی بحث، اینکه آیا این مساله تناقض هست یا نه، استدلال درستی هست یا نه همه این ها در علمی به نام منطق ارائه میشه، اصول فلسفی هم روش عقلانی برای اثبات هست، شما بگو مبانی فکری و روش تحقیقت چیه تا ما هم بدونیم در کدوم چهارچوب فکری بحث میکنی که بتونیم تناقض رو از دید شما درک کنیم، تا حالا توی زندگیت پیش نیامده که مساله ای رو تناقض ببینی و بعد از اینکه آگاهی بیشتری کسب کردی، متوجه بشی در اصل این دو موضوع تناقض نبودند بلکه دو جنبه از قضیه ای واحد بودند؟ تا حالا نشده که در ابتدای یادگیری علمی مساله ای برات غیرقابل باور باشه و بعد از اینکه پله پله اون رو خوندی مثل وجود خودت بهش باور داشته باشی؟


خب در مورد مسایلی که گفتی، درسته تیتروار گفتم ولی نه به قصد تهمت بلکه به دلیل اینکه بدونی کسانی هستند که دلایل شما رو قبول ندارند و تناقضاتی که شما بدیهی می دونی برای افرادی اصلا تناقض نیست. در مورد قرآن هم گفتم صنایع ادبیات عرب نشون میده که مثلا استیلا بر عرش نشون دهنده واقعیتی است به نام علم، نه چیزی به نام عرشی که در ذهن ماست، یکی از زیبایی های قرآن همین هست که از نظر لغوی و ادبی هم حذاب و زیبا هست، اگر خودت به زبان عربی تسلط داری که هیچ وگرنه نظر یک کارشناس زبان عرب رو بپرسی بد نیست.
بعدش هم من فکر نمی کنم این طور بحث کردن به نتیجه برسه، این طور که شما پست میگذارین، نشون میده در اثبات خداوند هم ایراد وارد می کنی، حالا چطور این موضوع حل نشده بیایم و از تناقضات قرآن صحبت کنیم، ما بعد از قبول قرآن به عنوان معجزه، دلایلی رو به صفت هایی از خدا ربط می دیم که شما اصلا اون ها رو قبول نداری، حالا اگر من هم بخوام اون ها رو باز کنم مثنوی هفتاد من میشه، بیایم در مورد اثبات وجود خدا صحبت کنیم و مرحله به مرحله بریم جلو.

اثبات وجود خدا اصلا مبانی قرآنی و اسلامی نداره، این هم براهینی که میشه توضحیشون داد:
1- برهان امکان و وجوب
2-برهان حرکت و حدوث
3-برهان امکان فقری
4-برهان وجودی آنسلم
5-برهان صدیقین
6-برهان نظم
7-برهان معجزه
8-برهان تجربه
9-براهین اخلاقی
10-برهان فطرت

هر کدوم رو که مایل بودی و تسلط داشتی بگو در موردش به بحث بنشینیم.


پ ن: در مورد اون جمله ای که در نقل قول شما رنگی کردم، یک بار خود شما بخون، به نظرت روش جالبی هست؟ من هم برم سرچ کنم و بدون اینکه به درست بودنش ایمان داشته باشم صرفا برای پیروزی در بحث بیارم و اینجا بنویسم؟ هدف بحث کردن های من رسیدن به حقیقت هست نه پیروزی در مشاجراتی که اغلب رنگ و بوی سفسطه دارند.

دوست عزیز اینجا نمیشه در مقابل شما وارد بحث شد و کلا اینجا جاش نیست
ولی یه کم مطالعه کنین در مقابل این برهانها دهها و صدها برهان محکم در رد همین براهین و کلا در رد خدایان اورده شده
مثل
برهان وحی‌های متناقض
برهان طراحی ضعیف
پارادوکس قدرت مطلق
برهان اختفای الهی
تیغ هیچنز
برهان اختیار
براهین ناسازگاری صفات الهی
مسئله شر
مسئله دوزخ
قوری راسل
خدای حفره
گشایش بوئینگ ۷۴۷ غایی
و ...

پس اینطور نیست فقط شما براهینی داشته باشید و بیخدایان به قول شما عاقل نباشن و از عقلشون استفاده نکنن برای پذیرش یا عدم پذیرش چیزی

ولی حرف شما درسته که وقتی اصل وجود خدا زیر سوال اصلا لازم نیست بریم سراغ کتاب پر از تناقض نسبت داده شده به این خدای مجهول

پس یکقدار دایره مطالعه رو گسترش بدیم بد نخواهد بود که از هر دوطرف یک مسئله بشنویم و بعد تصمیم بگیریم بر پذیرش یا رد اون مسئله
 

olel_albab

مدیر تالار ریاضی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
دوست عزیز اینجا نمیشه در مقابل شما وارد بحث شد و کلا اینجا جاش نیست
ولی یه کم مطالعه کنین در مقابل این برهانها دهها و صدها برهان محکم در رد همین براهین و کلا در رد خدایان اورده شده
مثل
برهان وحی‌های متناقض
برهان طراحی ضعیف
پارادوکس قدرت مطلق
برهان اختفای الهی
تیغ هیچنز
برهان اختیار
براهین ناسازگاری صفات الهی
مسئله شر
مسئله دوزخ
قوری راسل
خدای حفره
گشایش بوئینگ ۷۴۷ غایی
و ...

پس اینطور نیست فقط شما براهینی داشته باشید و بیخدایان به قول شما عاقل نباشن و از عقلشون استفاده نکنن برای پذیرش یا عدم پذیرش چیزی

ولی حرف شما درسته که وقتی اصل وجود خدا زیر سوال اصلا لازم نیست بریم سراغ کتاب پر از تناقض نسبت داده شده به این خدای مجهول

پس یکقدار دایره مطالعه رو گسترش بدیم بد نخواهد بود که از هر دوطرف یک مسئله بشنویم و بعد تصمیم بگیریم بر پذیرش یا رد اون مسئله
ببین فضای بحث شما باز هم رفته توی مسایلی که بعد از این پیش میاد، مثلا وحی، اختفای الهی، اختیار، ناسازگارری صفات الهی، شر، دوزخ، این موارد که از برهان هایی که گفتین در رد خدا ارائه شده، اصلا در فضای بحث اثبات خالق نیست، این برهان ها میان و صفات رو زیر سوال می برند(البته از نظر من درک درستی از صفات ندارند به خاطر همین نمی تونن به دلیل نفی صفات، نفی وجود رو نتیجه می گیرند که کاملا غلط هست). من در اثبات وجود خدا اصلا از این صفاتی که گفتی ممکنه بهره نبرم، ببین اون براهینی که ذکر کردم هر کدوم مبانی خاصی داره، طبیعی هست که طرفین بحث باید مبانی مشترکی رو قبول داشته باشند، فکر می کنم روشن تر از روز باشه که اگر مبانی و بدیهیات مسلم از نظر ما دو نفر یکی نباشه بحث کردن هیچ فایده ای نخواهد داشت.
البته من آمادگی این رو دارم که انشاءالله در مقابل هر کدوم از براهینی که شما اون رو اثباتی برای عدم وجود خدا می دونین هم با شما وارد بحث بشم. اگر پیشنهاد های من رو برای پایه بحث قبول ندارین، یکی از براهین رو ارائه کنید تا با شما بحث بشه.


بعدش هم من شیوه استدلال دوستتون رو به اینکه برای عدم اثبات وجود خدا دلیلی ارائه نکرده فعلا زیر سوال نبردم، شیوه استدلال دوستتون در مورد رد آیات و مواردی که برای بحث با قائلین وجود خدا بوده، متناقض و اشتباه هست. ایشون بیان و دلایل خودشون رو برای رد وجود خدا بگن تا در اون زمین بحث بشه، ولی من در پست قبلیم گفتم مبانی فکری رو روشن کنیم، اینکه بیایم و صرفا انتقاد کنیم که نشد بحث، اگر به مبانی عقلی اعتقاد دارند چهارچوب رو مشخص کنند با هم توافق کنیم بعدش ادامه بحث. بر اساس منطق ارسطویی بحث میکنن یا اون رو هم قبول ندارند؟ بر مبنای اصول جامعه شناسی، روانشناسی، جهانشناختی، ... . بر مبنای چی قراره بحث بشه؟؟؟
 
آخرین ویرایش:

ساقی عطاشاکربلاء

اخراجی موقت
31 شهریور تسلیته مگر نمی دونی چقدر ادم به خاطر جنگ کشته شدن؟:mad:
خداوند من کسانی هستن که دوستشان دارم از پدر و مادرشان متولد شده اند
خدای تو کیست از چه کسی متولد شده ؟ شنیدم الله است الان کجاست ؟
الله از رگ گردن به انسان نزدیکتر است ؟(سوره 50 آیه 16) و یا در عین حال او بر روی تختش نشسته است ؟(سوره 57 آیه 4) تختی که روی آب بنا شده است (سوره 11 آیه 7) و در عین حال بقدری دور است که رسیدن به او بین 1000 و 50000 سال طول میکشد (سوره 32 آیه 5، سوره 70 آیه 4).

لطفا توهين نكنيد....خداي من نيز الله است....شما هر ديني داريد هر خداي داريد حق نفي خداي من رو نداريد...چرا بايد خدا متولد شده باشه؟؟؟چرا بايد خدارو با چشم ببينم...؟؟؟وقتي وجودش اثبات شده است....لااقل براي خودم بشخصه
کشته نشدن شهید شدن ;)
پس شما تابع چند خدایی هستید.با شما حرفی ندارم.
موفق باشید.
 

havzhini

عضو جدید
ببین فضای بحث شما باز هم رفته توی مسایلی که بعد از این پیش میاد، مثلا وحی، اختفای الهی، اختیار، ناسازگارری صفات الهی، شر، دوزخ، این موارد که از برهان هایی که گفتین در رد خدا ارائه شده، اصلا در فضای بحث اثبات خالق نیست، این برهان ها میان و صفات رو زیر سوال می برند(البته از نظر من درک درستی از صفات ندارند به خاطر همین نمی تونن به دلیل نفی صفات، نفی وجود رو نتیجه می گیرند که کاملا غلط هست). من در اثبات وجود خدا اصلا از این صفاتی که گفتی ممکنه بهره نبرم، ببین اون براهینی که ذکر کردم هر کدوم مبانی خاصی داره، طبیعی هست که طرفین بحث باید مبانی مشترکی رو قبول داشته باشند، فکر می کنم روشن تر از روز باشه که اگر مبانی و بدیهیات مسلم از نظر ما دو نفر یکی نباشه بحث کردن هیچ فایده ای نخواهد داشت.
البته من آمادگی این رو دارم که انشاءالله در مقابل هر کدوم از براهینی که شما اون رو اثباتی برای عدم وجود خدا می دونین هم با شما وارد بحث بشم. اگر پیشنهاد های من رو برای پایه بحث قبول ندارین، یکی از براهین رو ارائه کنید تا با شما بحث بشه.


بعدش هم من شیوه استدلال دوستتون رو به اینکه برای عدم اثبات وجود خدا دلیلی ارائه نکرده فعلا زیر سوال نبردم، شیوه استدلال دوستتون در مورد رد آیات و مواردی که برای بحث با قائلین وجود خدا بوده، متناقض و اشتباه هست. ایشون بیان و دلایل خودشون رو برای رد وجود خدا بگن تا در اون زمین بحث بشه، ولی من در پست قبلیم گفتم مبانی فکری رو روشن کنیم، اینکه بیایم و صرفا انتقاد کنیم که نشد بحث، اگر به مبانی عقلی اعتقاد دارند چهارچوب رو مشخص کنند با هم توافق کنیم بعدش ادامه بحث. بر اساس منطق ارسطویی بحث میکنن یا اون رو هم قبول ندارند؟ بر مبنای اصول جامعه شناسی، روانشناسی، جهانشناختی، ... . بر مبنای چی قراره بحث بشه؟؟؟

شما فقط دارید با کلمات بازی میکنید وگرنه اینکه اینها صفت هست اونها برهان و غیره چیزی جز بازی کلمات نیست
من هم این مطالب رو برای بحث کردن نزاشتم بلکه برای این گذاشتم که بگم همیشه باید از هر 2طرف بحث مطالعه و تحقیق داشت و بعد نتیجه گرفت
تمام مواردی که من اسم اوردم 90درصد برهان در خطا داشتن برهان خداباروان هستن
یعنی رد برهان خداباوران هستن و نه برهان برای اثبات وجود نداشتن خدا
پس بنده برهانی برد عدم وجود خدا نمیارم چون از اصول علم که ازش صحبت میکنید این هست که کسی که بر وجود چیزی ادعا داره برای ادعاش باید دلیل محکم بیاره نه کسی که پرسشگر یا ندانمگرا هست
حالا کسی هم بگه خدایی مطلقا وجود نداره باید دلیل و مدرک قابل قبول ارائه بده دقیقا مثل کسی که میگه وجود داره و باید دلایلشون غیر قابل رد و بدون تناقض و فلسفی و علمی باشه

من نمیدونم منظور شما از رو از مبنای حاص که باید هردوطرف پذیرفته باشن تا بشه بحث کرد چی هست ولی اگر این مبنای شما داشتن اعتقاد و پذیرش صفر و غیره هست این حرف از پایه ایراد اساسی داره
اینجا هم جای به بحث کشیدن این موضوعات نیست و بجز مجادله بحثی در نخواهد گرفت بنده هم اینقدر از این بحثها داشتم که میدونم شاید سودی داشته باشه ولی ارزش وقتی که توی اینجور انجمنهای عمومی برای این بحثها گذاشته میشه نداره
حالا شما خودتون میتونید برید اون برهانی که من اسم برم خیلی برهاین دیگه در رد براهین خداباوران رو مطالعه کنید و اگر سوالی موند حتما بهتون جواب خواهم داد
ولی وقتی شما هیچ مطالعه ای روی براهین مخالفان ندارید بحث به هیچ جایی نخواهد رفت
 
آخرین ویرایش:

olel_albab

مدیر تالار ریاضی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
شما فقط دارید با کلمات بازی میکنید وگرنه اینکه اینها صفت هست اونها برهان و غیره چیزی جز بازی کلمات نیست
من هم این مطالب رو برای بحث کردن نزاشتم بلکه برای این گذاشتم که بگم همیشه باید از هر 2طرف بحث مطالعه و تحقیق داشت و بعد نتیجه گرفت
تمام مواردی که من اسم اوردم 90درصد برهان در مقابل برهان خداباروان هست
یعنی رد برهان خداباوران هستن و نه برهان برای اثبات وجود نداشتن خدا
پس بنده برهانی برد عدم وجود خدا نمیارم چون از اصول علم که ازش صحبت میکنید کسی که بر وجود چیزی ادعا داره برای ادعاش باید دلیل محکم بیاره نه کسی که ندانگراست

من نمیدونم منظور شما از رو از مبنای حاص که باید هردوطرف پذیرفته باشن تا بشه بحث کرد چی هست ولی اگر این مبنای شما داشتن اعتقاد و پذیرش صفر و غیره هست این حرف از پایه ایراد اساسی داره
اینجا هم جای به بحث کشیدن این موضوعات نیست و بجز مجادله بحثی در نخواهد گرفت بنده هم اینقدر از این بحثها داشتم که میدونم شاید سودی داشته باشه ولی ارزش وقتی که توی اینجور انجمنهای عمومی برای این بحثها گذاشته میشه نداره
حالا شما خودتون میتونید برید اون برهانی که من اسم برم خیلی برهاین دیگه در رد براهین خداباوران رو مطالعه کنید و اگر سوالی موند حتما بهتون جواب خواهم داد
ولی وقتی شما هیچ مطالعه ای روی براهین مخالفان ندارید بحث به هیچ جایی نخواهد رفت
در مورد اون بخشی که به رنگ قرمز در آوردم، به نظرم وقتی کسی ادعایی می کنه باید ثابت کنه، فرد دیگری که من ازشون نقل قول گرفتم چنین ادعایی رو کرد و من در جواب ایشون بحث رو پیش بردم، من ادعایی نکردم که بخوام برای شما اثباتش کنم.
جالبه، من شما رو به چیزی متهم نکردم در صورتی که شما افراد دیگه رو بدون دلیل به اینکه راجع به زمینه هایی که مطرح کردین مطالعه ندارند محکوم و خودتون هم حکم صادر می کنین. من قرد دیگری رو به بحث دعوت کردم شما از من نقل قول گرفتین، اگر نمی خواستین وارد بحث بشین برای چی آمدین و از من نقل قول گرفتین؟ شما که تمایل به بحث ندارین و میاین و حرف خودتون رو میزنین و میرین لطفا از کسی نقل قول نگیرین، بالاخره شاید دلایل خاص خودتون رو داشته باشین و از بحث کردن با افرادی که نمی دونم کجا هستند و چطور با شما بحث کردن خسته شدین، مهم اینه که حالا حوصله بحث ندارین، بسیار خب، پیشنهاد می کنم وقت گرانبهای دیگرون رو بابت شنیدن گزاره های صرفا خبری و تحکم آمیز خودتون نکنین.
حداقل توی یک زمینه کاملا با شما موافقم، شما که دیگرون رو متهم به بی سوادی می کنین، من نیازی نمی بینم که بخوام با شما برای اثبات اینکه مطالعه داشتم یا نه و باور غلط شما رو نسبت به کسانی که هیچ اطلاعاتی ازشون ندارید عوض کنم(لااقل اگر من استدلالی در مورد مثلا برهان وحی های متناقض می آوردم شما ازش متوجه عدم مطالعه من میشدی باز یکم باور پذیرتر بود).
آره با شما موافقم بحث کردن ما با هم تلف کردن وقته:smile: از اینکه به لزوم عدم بحث نافرجام اشاره کردین ممنونم دوست عزیز
:gol:
 

havzhini

عضو جدید
در مورد اون بخشی که به رنگ قرمز در آوردم، به نظرم وقتی کسی ادعایی می کنه باید ثابت کنه، فرد دیگری که من ازشون نقل قول گرفتم چنین ادعایی رو کرد و من در جواب ایشون بحث رو پیش بردم، من ادعایی نکردم که بخوام برای شما اثباتش کنم.
جالبه، من شما رو به چیزی متهم نکردم در صورتی که شما افراد دیگه رو بدون دلیل به اینکه راجع به زمینه هایی که مطرح کردین مطالعه ندارند محکوم و خودتون هم حکم صادر می کنین. من قرد دیگری رو به بحث دعوت کردم شما از من نقل قول گرفتین، اگر نمی خواستین وارد بحث بشین برای چی آمدین و از من نقل قول گرفتین؟ شما که تمایل به بحث ندارین و میاین و حرف خودتون رو میزنین و میرین لطفا از کسی نقل قول نگیرین، بالاخره شاید دلایل خاص خودتون رو داشته باشین و از بحث کردن با افرادی که نمی دونم کجا هستند و چطور با شما بحث کردن خسته شدین، مهم اینه که حالا حوصله بحث ندارین، بسیار خب، پیشنهاد می کنم وقت گرانبهای دیگرون رو بابت شنیدن گزاره های صرفا خبری و تحکم آمیز خودتون نکنین.
حداقل توی یک زمینه کاملا با شما موافقم، شما که دیگرون رو متهم به بی سوادی می کنین، من نیازی نمی بینم که بخوام با شما برای اثبات اینکه مطالعه داشتم یا نه و باور غلط شما رو نسبت به کسانی که هیچ اطلاعاتی ازشون ندارید عوض کنم(لااقل اگر من استدلالی در مورد مثلا برهان وحی های متناقض می آوردم شما ازش متوجه عدم مطالعه من میشدی باز یکم باور پذیرتر بود).
آره با شما موافقم بحث کردن ما با هم تلف کردن وقته:smile: از اینکه به لزوم عدم بحث نافرجام اشاره کردین ممنونم دوست عزیز
:gol:

دقیقا منظورم همین نوع صحبت کردن بود که گفتم دوست ندارم وارد بحث بشم
این لحن و نوع گفتار شما دیگه بحث نیست بلکه فقط جدل هست و من دوست ندارم وارد جدل بشم دیگه و میدونستم که بحثی نخواهد بود بلکه فقط تبدیل به جدل میشه

من کسی رو متهم به چیزی نکردم بلکه شما در پستتون فرمودید
اول از همه اینکه ماها فکر می کنیم عقل در کلام هر فردی ظهور می کنه در صورتی که این طور نیست، این شما هستین که باید عقلانی استدلال کنید، در اینکه عقل مبرا از اشتباه هست من هم با شما هم نظر هستم ولی اینکه عاقل اشتباه کنه با شما عقیده م فرق داره، چون که من عقل رو جدای از عاقل می دونم(دلیل هم داره) ولی شما برای هر موجودی اتحاد عاقل و معقول هم نه! بلکه یکی بودن این دو رو پیشفرض می گیرین، این میشه اساس اشتباه استدلال های شما از زعم من.
من هم فقط خواستم یاداوری کنم اینطور نیست خداباوران همه معقول باشن و بیخدایان همه نامعقول و اگر از مطالب خداناباوران هم مطالعه کنید هزاران بار عقل و معقول بیشتری دیده میشه

باز هم میگم من نه شما نه هیچکس دیگه رو متهم نه به بی سوادی نه هیچ چیز دیگه نکردم و فقط منباب روشنگری وظیفه دونستم مطلبی رو تذکر بدم
و بحث نکردن رو هم توضیح دادم چرا گفتم وارد بحث نمیشم در حالی که بسیار مشتاق هستم برای مباحثه ولی بهمون اندازه گریزان از مجادله
که متاسفانه بسرعت شما هم بسمت مجادله و عصبانیت رفتین
در ضمن تذکر به مطالعه مطلبی هرگز نشانه بیسواد خوندن طرف مقابل نیست و این تفکر بسیار مخرب و نامناسب هست که کسی به ما بگه مطلبی رو مطالعه کن و ما سریع عصبانی بشیم و بگین تو منو بی سواد تصور کردی چیزی جز اشتباه(میترسم هر کلمه دییگه ای استفاده کنم و بیشتر باعث عصبانیت و ناراحتیتون بشه) نیست چون اگر مطالعه داریم خیلی راحت میشه گفت قبلا مطالعه کردم و اگر هم مطالعه نداشت میشه رفت و مطالعه کرد و هیچ دلیلی برای عصبیت نیست

بهرحال اگر فکر میکنید من توهینی به شما کردم یا وقت گرانبهاتون رو گرفتم یا هر دلیل دیگه من براش عذرخواهی میکنم

براتون روشنی ارزو دارم.
 

olel_albab

مدیر تالار ریاضی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
دقیقا منظورم همین نوع صحبت کردن بود که گفتم دوست ندارم وارد بحث بشم
این لحن و نوع گفتار شما دیگه بحث نیست بلکه فقط جدل هست و من دوست ندارم وارد جدل بشم دیگه و میدونستم که بحثی نخواهد بود بلکه فقط تبدیل به جدل میشه

من کسی رو متهم به چیزی نکردم بلکه شما در پستتون فرمودید

من هم فقط خواستم یاداوری کنم اینطور نیست خداباوران همه معقول باشن و بیخدایان همه نامعقول و اگر از مطالب خداناباوران هم مطالعه کنید هزاران بار عقل و معقول بیشتری دیده میشه

باز هم میگم من نه شما نه هیچکس دیگه رو متهم نه به بی سوادی نه هیچ چیز دیگه نکردم و فقط منباب روشنگری وظیفه دونستم مطلبی رو تذکر بدم
و بحث نکردن رو هم توضیح دادم چرا گفتم وارد بحث نمیشم در حالی که بسیار مشتاق هستم برای مباحثه ولی بهمون اندازه گریزان از مجادله
که متاسفانه بسرعت شما هم بسمت مجادله و عصبانیت رفتین
در ضمن تذکر به مطالعه مطلبی هرگز نشانه بیسواد خوندن طرف مقابل نیست و این تفکر بسیار مخرب و نامناسب هست که کسی به ما بگه مطلبی رو مطالعه کن و ما سریع عصبانی بشیم و بگین تو منو بی سواد تصور کردی چیزی جز اشتباه(میترسم هر کلمه دییگه ای استفاده کنم و بیشتر باعث عصبانیت و ناراحتیتون بشه) نیست چون اگر مطالعه داریم خیلی راحت میشه گفت قبلا مطالعه کردم و اگر هم مطالعه نداشت میشه رفت و مطالعه کرد و هیچ دلیلی برای عصبیت نیست

بهرحال اگر فکر میکنید من توهینی به شما کردم یا وقت گرانبهاتون رو گرفتم یا هر دلیل دیگه من براش عذرخواهی میکنم

براتون روشنی ارزو دارم.
من اصلا ناراحت نشدم، حتی از شما به خاطر اینکه به وقت من اجترام گذاشتین ازتون تشکر کردم، در نقل قولی که گرفتین ببینین گفتم هر کسی، من نه تنها شما رو نماینده عقل نمی دونم، فلاسفه معتقد به خدا رو هم نماینده عقل نمی دونم، حتی خود من هم از این قائده مستثنی نیستم. گفتم عقل مبرا از اشتباهه، و عاقل خطاپذیر هست، حالا این عاقل از هر مکتب فکری باشه فرق نداره، آدمی و هزار اشتباه، به نظرم هیچکس نماینده عقل نیست، باید به شیوه بحث عقلانی نزدیک شد. حتی شما چیزی که دقیقا در ذهن دارید، مثل همه مردم الزاما به زبان نمی آورید، در حقیقت انسان ها نه تنها 100 درصد عقلانی فکر نمی کنند، بلکه در ظاهر کردن قوای عقلی در زبان بدن هم 100 درصد موفق نیستند. دیدید که باز از صحبت های من اشتباه برداشت کردین؟

پ.ن: دوست عزیز، شما هم می تونستین از من بپرسین در مورد این برهان ها مطالعه داشتی یا نه؟ همونطور که من براهینی رو مطرح کردم و شما رو دعوت بحث کردم، ولی شما کاملا واضح گفتین برو مطالعه کن بعد بیا، ولی من ازتون خواستم به بحث بنشینیم اینا زمین تا آسمون با هم فرق داره. به هر حال من اصلا ناراحت نشدم. شما هم اگر بنده به شما جسارتی کردم گذشت کنین
:gol:
 

حافظ CRAZY

عضو جدید
از این حرفت خوشم اومد اگه فیلسوف هم نباشی ایراد نداره به جاش حواست سر جاشه من اعتراف می کنم به این مرحله رسیدم که لطف و رحمت خدا رو مایه عذابم می دونم و هر روز و هر شب از این می نالم به خدا میگم چرا به اندازه ظرفیتم بهم لطف نکردی
اما درون این فسلفه بافی ابهامیه که برام سواله؟ مبنای فکری ابتدایی اون چیه؟؟؟ ساخته ذهن خود نویسنده هست یا منبع شناخته شدست؟
مبنای فکری ابتدایی ذهن نويسنده است در واقع اين داستان يك نظريه است براي به وجود آمدن خدا در هر صورت من با اثبات و مخصوصا نفي خدا مخالفم ....نظريه تنها راه چاره است
براي اثبات ما مي خواهيم طرف مقابل را به سمت اعتقادات خود بكشانيم در حالي كه نمي دانيم او بر روي اعتقادات خود چنبره زده و سر خود را نيز در وسط حلقه فرو برده....هيچ چيز را نمي بيند
جمله اي مي گويم و آن را به خاطر بسپار:
براي يك انسان مهم نيست چه فلسفه اي برايش اثبات شده باشد.........مهم اين است كه طينت اصلي او به كدام سو گرايش دارد........و بدين صورت تلاش مي كند براي طينت اصلي خود كه اكنون اعتقاداتش شده اثبات بياورد ...... و هزار افسوس كه در فلسفه براي هر كاري مي توان اثبات آورد
اگر مي خواهي دليلش را بداني اين است: چون هيچ رخدادي واكنش كار ديگري نيست(البته مجزا از علم فيزيك) و همه چيز اتفاقي است پس حتما براي طينت ما هم رخدادي وجود دارد پس فلسفه خود را اثبات مي كنيم
 

AFSl-lIN

عضو جدید
مهندس عزیز، ببین نه به هوش شما در پست من ایرادی گرفته شده نه عقل شما، داخل پرانتز هم عرض کردم که بحث علمی هست، این یکی از پایه های بحث هست و مسلمون و غیر مسلمون نمیشناسه، چون در حواب من این طور گفتین بگذار دو تا نکته رو برای شروع بگم، اول از همه اینکه ماها فکر می کنیم عقل در کلام هر فردی ظهور می کنه در صورتی که این طور نیست، این شما هستین که باید عقلانی استدلال کنید، در اینکه عقل مبرا از اشتباه هست من هم با شما هم نظر هستم ولی اینکه عاقل اشتباه کنه با شما عقیده م فرق داره، چون که من عقل رو جدای از عاقل می دونم(دلیل هم داره) ولی شما برای هر موجودی اتحاد عاقل و معقول هم نه! بلکه یکی بودن این دو رو پیشفرض می گیرین، این میشه اساس اشتباه استدلال های شما از زعم من.
دوم اینکه مبانی بحث، اینکه آیا این مساله تناقض هست یا نه، استدلال درستی هست یا نه همه این ها در علمی به نام منطق ارائه میشه، اصول فلسفی هم روش عقلانی برای اثبات هست، شما بگو مبانی فکری و روش تحقیقت چیه تا ما هم بدونیم در کدوم چهارچوب فکری بحث میکنی که بتونیم تناقض رو از دید شما درک کنیم، تا حالا توی زندگیت پیش نیامده که مساله ای رو تناقض ببینی و بعد از اینکه آگاهی بیشتری کسب کردی، متوجه بشی در اصل این دو موضوع تناقض نبودند بلکه دو جنبه از قضیه ای واحد بودند؟ تا حالا نشده که در ابتدای یادگیری علمی مساله ای برات غیرقابل باور باشه و بعد از اینکه پله پله اون رو خوندی مثل وجود خودت بهش باور داشته باشی؟


خب در مورد مسایلی که گفتی، درسته تیتروار گفتم ولی نه به قصد تهمت بلکه به دلیل اینکه بدونی کسانی هستند که دلایل شما رو قبول ندارند و تناقضاتی که شما بدیهی می دونی برای افرادی اصلا تناقض نیست. در مورد قرآن هم گفتم صنایع ادبیات عرب نشون میده که مثلا استیلا بر عرش نشون دهنده واقعیتی است به نام علم، نه چیزی به نام عرشی که در ذهن ماست، یکی از زیبایی های قرآن همین هست که از نظر لغوی و ادبی هم حذاب و زیبا هست، اگر خودت به زبان عربی تسلط داری که هیچ وگرنه نظر یک کارشناس زبان عرب رو بپرسی بد نیست.
بعدش هم من فکر نمی کنم این طور بحث کردن به نتیجه برسه، این طور که شما پست میگذارین، نشون میده در اثبات خداوند هم ایراد وارد می کنی، حالا چطور این موضوع حل نشده بیایم و از تناقضات قرآن صحبت کنیم، ما بعد از قبول قرآن به عنوان معجزه، دلایلی رو به صفت هایی از خدا ربط می دیم که شما اصلا اون ها رو قبول نداری، حالا اگر من هم بخوام اون ها رو باز کنم مثنوی هفتاد من میشه، بیایم در مورد اثبات وجود خدا صحبت کنیم و مرحله به مرحله بریم جلو.

اثبات وجود خدا اصلا مبانی قرآنی و اسلامی نداره، این هم براهینی که میشه توضحیشون داد:
1- برهان امکان و وجوب
2-برهان حرکت و حدوث
3-برهان امکان فقری
4-برهان وجودی آنسلم
5-برهان صدیقین
6-برهان نظم
7-برهان معجزه
8-برهان تجربه
9-براهین اخلاقی
10-برهان فطرت

هر کدوم رو که مایل بودی و تسلط داشتی بگو در موردش به بحث بنشینیم.


پ ن: در مورد اون جمله ای که در نقل قول شما رنگی کردم، یک بار خود شما بخون، به نظرت روش جالبی هست؟ من هم برم سرچ کنم و بدون اینکه به درست بودنش ایمان داشته باشم صرفا برای پیروزی در بحث بیارم و اینجا بنویسم؟ هدف بحث کردن های من رسیدن به حقیقت هست نه پیروزی در مشاجراتی که اغلب رنگ و بوی سفسطه دارند.

من مبنای استدلالم ریاضی گسسته فصل منطقش هست در ریاضی یک موضوع یا درسته یا غلط
چیزی که با ریاضی رد بشه با فلسفه که علم نمی دونمش اثباتش سودی نداره
گزاره هایی که من نوشتم کاملا مشخص اند و مرز مشخصی دارند اینکه که بگویی هر کدام یک جنبه دارند شبیه بهانه است اگر واقعا شما اعتقاد دارین که این موضوعات تناقض ندارن منشا اعتقادتون رو خواهشا توضیح بدین
درمورد اثبات های خداوند هر کدام از این اثبات ها خود مشکلات و ابهام های زیادی داره(یکیش رو قبلا بررسی کردم اسمش رو نمی دونم ولی قانع کننده نبود و معمولا چیزی که در اخر خداپرستان گفته اند درک خداوند با دل بوده)

در مورد پ .ن
ایشون به قصد دعوا وارد شدن پس جوابی که بهش داده میشه فقط برا ساکت کردنشه نه بحث

درمورد تناقضات قران بررسی زیادی کردم 2 تا از این تناقضات رو به هیچ وجه نتونستم رفع کنم یکیش که الان یادمه(مربوط به 2 سال پیشه) آیه ی 6 و 7 سوره ی طارقه که منی رو از کمر می دونه نه بیضه در این مورد نمیشه گفت منظورش چیزی دیگه بوده
 

rch@*

عضو جدید
اگه همه چیزو جزیی از طبیعت(فیزیک) بدونیم در این صورت هیچ چیز اتفاقی نیست.
حالا گستره طبیعتو افزایش بدیم؛ طوری که ماوراءطبیعت هم درونش قرار بگیره، جهان هستی رو خواهیم داشت_ وچون هیچ چیز اتفاقی نیست، پس فلسفه شما رد میشه
دفاعم برای قرارگیری ماوراءطبیعت درون طبیعت فیزیکی، قرارگیری انسان دارای دو بعد طبیعی و ماورای طبیعی، درون طبیعت فیزیکی می باشد.اگر هم این پذیرفته نباشه ما چطور می تونیم با حواس فیزیکی به قطعیت بگیم ماورای طبیعت اتفاقیه؟
 

Similar threads

بالا