دلایل قبول نشدن در آزمون کارشناسی ارشد معماری از زبان قبول نشدگان

Faeze Ardeshiry

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
خب مگه فقط یه استاد تو اسکیس هس و اونم شقاقیه که ملاک رو شقاقی قرار دادید ؟؟ به طور مثال کسی رو میشناسم که کارش فوق العاده بود و همین طور شاگرداش ، همین امسال حدود 300-400 تا شاگرد داشت که کار ضعیف ترینشون برابر با بهترینای شقاقی بود... یکبار سر یکی از کلاسا یکی از بچه های شقاقی اومده بود قبل از اینکه استاد بیاد شروع کرد از شقاقی و کاراش و .. تعریف کرد و بچه ها همه مبهوت اون بودن.. اما اخر اون جلسه قیافه اش دیدنی بود و خودش اعتراف کرد که سر کلاس شقاقی اصلا اینجوری نیست
حالا شمای نوعی که میگی اسکیس رو خوب دادی و رتبه ات هم خوب بوده 2حالت داره یا اینکه واقعا کارت خوب بوده و در حقت اجحاف شده و انشالله که به حقت برسی یا اینکه در حالت دوم شما کارت رو با بچه های ضعیف مقایسه کردی و میگی که کارم خوب بوده درحالی که اصلا خوب نبوده...
در ضمن من دو سه جلسه هم سر کارگاه های مرکز معماری بودم.. اونجا هم خیلی خبر خاصی نبود در مقایسه با شاگردای اون استادی که اولش گفتم...
با عرض معذرت
لطفا گرد و خاك نكنيد
ارم و خونسرد باشيد
با كسي دعوا نداريم
من به اون دوستمون جواب دادم تيماج عزيز احتمالا در شروع بحث حاضر نبودن و يكم اشتباه فكر كردند
همه ما ميدونيم تقريبا تو اين چند سال اخير ايوانخانه و مخصوصا مهندس شقاقي اسم و رسمش زياده
كار كسيم نميخايم ببريم زير سوال
استاد خودم كلاس شقاقي شركت ميكردند اما طبقه يه سري اصول به من اموزش دادند
من از خودمم تعريف نكردم گرچه من خيلي خيلي براي اسكيس وقت گذاشتم
اعتراضيم به سازمان سنجش ندارم
چون در اخر به حق خودم ميرسم
اتفاقا موفقيتمو يك مقدار هم مدريون همين سايت استاد شقاقي ام
از روي تمريناتشون تمرين كردم يه مقدار
حالا اصلا بحث سر چيه؟
سر اين كه همه فك ميكنن اگه با شقاقي كلاس نگيرن ميميرن
بعدش شكوهي و صلواتي افتادن رو دور و عسگري پور
يه سري ميگن خوبه يه سري ميگن نه
بستگي داره سطح خودت چطوور باشه
اگه از صفر شروع كني ميگي عاليه
اگه از 50 ميگي بده
همين استاد صديق بزرگ كه يك عالم كتب تاليف كرده ديگه در اين چند سال كه همه ميدونن به اسمش هزار تا كلاس برگزار شده
بچه هاي طفلكي به شوق صديق ميرن هزينه هاي هنگفت ميكنن منتها اسيست مياد سر كلاس
من كاري به اين كارا ندارم كه بحث كنيم و تهش عذر خاهي
من راه خودمو ميرم
من ميگم كلاس فقط اعتماد به نفس مياره
براي من كه اينطور بوده
سر كلاس هر استاديم كه بشيني اول و اخر خودت بايد تلاش كني استاد فقط يه مسيره
يكي ميره كلاس يه چيزايي رو ياد ميگيره كه تو دانشگاه بهش ياد ندادن
ذوق زده ميشه ميگه استاده خوبه
يكي تو دانشگاه خوب كار كرده ميره اين كلاسه كه به قول معروف تكنيك اسكيسو ياد بگيره ،ياد نميگيره ميگه بده
من بحثي ندارم
كسيم نميخام بدنام كنم
كسيم ناراحت نشه
مخصوصا تيماج كه دوست عزيزمه

من اگه ميگم اسكيسم خوب دادم
چون هزار هزار بار از خودم راضيم
از صفر شروع كردم اما ب لطف خدا كمك اساتيدم و تلاش خودم از صفر تا صدشو رفتم

از طرفیم همونطور که اشاره کردم بحثای دیگه تو این چندسال پررنگتر شده، یعنی بررسی سوابق دانشجوها و گزینش دانشجوها براساس یه سری معیارها
حتی این موضوع تو دکتری خیلی خیلی پررنگتره بطوری که بسیاری از اساتید دانشگاه ها وقتی میخوان دکتری شرکت کنن تمام زورشون رو میزنن که از کانال بسیج اساتید استانشون وارد بشن و از اینجور سهمه ها استفاده کنن
بسيج فقط يه جا سهميه داره اونم مقطع كارشناسي
كه خودم سهميه داشتم ولي استفاده نكردم:biggrin:
ساير جاها رو نميدونم
اما شهيد و جانباز و غيره و غيره سهميه داره ها

تا بحث اسکیس داغ همین جا اعلام می کنم
من در کلاسهای شقاقی شرکت کردم و کاملا ناراضی می باشم و بسیار پشیمان هستم
شاهد از غيب رسيد

اينم بگم
50درصد تلاش
50درصد مديريت سر جلسه
كم نبودن اونايي كه كارشون بيست بوده اما سر جلسه هنگ كردن
 
آخرین ویرایش:

timaj

عضو جدید
کاربر ممتاز
با عرض معذرت
لطفا گرد و خاك نكنيد
ارم و خونسرد باشيد
با كسي دعوا نداريم
من به اون دوستمون جواب دادم تيماج عزيز احتمالا در شروع بحث حاضر نبودن و يكم اشتباه فكر كردند
همه ما ميدونيم تقريبا تو اين چند سال اخير ايوانخانه و مخصوصا مهندس شقاقي اسم و رسمش زياده
كار كسيم نميخايم ببريم زير سوال
استاد خودم كلاس شقاقي شركت ميكردند اما طبقه يه سري اصول به من اموزش دادند
من از خودمم تعريف نكردم گرچه من خيلي خيلي براي اسكيس وقت گذاشتم
اعتراضيم به سازمان سنجش ندارم
چون در اخر به حق خودم ميرسم
اتفاقا موفقيتمو يك مقدار هم مدريون همين سايت استاد شقاقي ام
از روي تمريناتشون تمرين كردم يه مقدار
حالا اصلا بحث سر چيه؟
سر اين كه همه فك ميكنن اگه با شقاقي كلاس نگيرن ميميرن
بعدش شكوهي و صلواتي افتادن رو دور و عسگري پور
يه سري ميگن خوبه يه سري ميگن نه
بستگي داره سطح خودت چطوور باشه
اگه از صفر شروع كني ميگي عاليه
اگه از 50 ميگي بده
همين استاد صديق بزرگ كه يك عالم كتب تاليف كرده ديگه در اين چند سال كه همه ميدونن به اسمش هزار تا كلاس برگزار شده
بچه هاي طفلكي به شوق صديق ميرن هزينه هاي هنگفت ميكنن منتها اسيست مياد سر كلاس
من كاري به اين كارا ندارم كه بحث كنيم و تهش عذر خاهي
من راه خودمو ميرم
من ميگم كلاس فقط اعتماد به نفس مياره
براي من كه اينطور بوده
سر كلاس هر استاديم كه بشيني اول و اخر خودت بايد تلاش كني استاد فقط يه مسيره
يكي ميره كلاس يه چيزايي رو ياد ميگيره كه تو دانشگاه بهش ياد ندادن
ذوق زده ميشه ميگه استاده خوبه
يكي تو دانشگاه خوب كار كرده ميره اين كلاسه كه به قول معروف تكنيك اسكيسو ياد بگيره ،ياد نميگيره ميگه بده
من بحثي ندارم
كسيم نميخام بدنام كنم
كسيم ناراحت نشه
مخصوصا تيماج كه دوست عزيزمه

والا منم نه ناراحت شدم نه گرد وخاک به پاکردم!!:d
نقل قول پست تورو کردم چون دیدم قبول شدی نمیای یقه منو بگیری که چرا اینو میگی و توکه فلان دانشگاه قبول شدی و...!!! کلا گفتم ! در واقع به در گفتم که دیوار بشنوه!!:biggrin:
و در واقع برا کسانی گفتم که از کار بقیه رقبا خبرندارن و اینکه گوشی دستشون باشه تیک آف جونم!
 

*.N

عضو جدید
سلام بچه ها دوست داشتم دلایل اصلی قبول نشدنم بگم،واسه زبان وقت نذاشتم و کلا زبانو سفید گذاشتم،بزرگترین اشتباه حتما حتما زبانو خوب بخونید،برنامه خوبی داشتم واسه خوندنم اما مرورم کم بود که تقریبا سر جلسه وقتی سوالای ایستایی رو دیدم که یادم نبود افسوس خوردم چون بیشترشون تو جزوه ام بودو مرور نشد،مرور زیاد یادتون نره...
 

3ara6erafat

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بچه ها دوست داشتم دلایل اصلی قبول نشدنم بگم،واسه زبان وقت نذاشتم و کلا زبانو سفید گذاشتم،بزرگترین اشتباه حتما حتما زبانو خوب بخونید،برنامه خوبی داشتم واسه خوندنم اما مرورم کم بود که تقریبا سر جلسه وقتی سوالای ایستایی رو دیدم که یادم نبود افسوس خوردم چون بیشترشون تو جزوه ام بودو مرور نشد،مرور زیاد یادتون نره...

آی گفتی از این مرور که آدم حسش نمیادش
اما دوستم گلم فقط زبان نیس من پارسال زبان نزدیک 80 زدم ولی با تاریخ و منظر سفید و درک حدود 10 رتبم شد 300
به نظرم باید همه چیزو با هم پیش برد که اگه یه وقت یه سوالی سخت بودش ضربه نخوریم
 

hoodad_gh

عضو جدید
رفقا من یه جیزی می خوام بگم اما لطفا فحشم ندید شبیه قصه بخونیدش و تا تهش بخونید
دو سال پیش مردادماه من خواستم برم ارشد اونم سراسری و فقط تهران هدف گزاری کردم نشستم شروع به خوندن کردم طرح نهایی رو بیخیال شدم و خوندم کار حرفه ای هم گذاشتم کنار خوندم و خوندم کلاس نرفتم تا می شد منبع خوندم اونور قضیه هم دوستام با کلاس رفتن خوندن تا یک ماه قبل مرحله اول من خودم رو بالا کشیده بپودم اما ضعف داشتم تو زبان اساسی دست و پامو گم کردم و اعتماد به نفسم رو از دست دادم به اصطلاح بچه ها اب روغن قاطی کردم و بی اعتماد به نفس رفتم سر جلسه (من منبع خونده بودم نه جزوه کتابی مثل هلن گاردنر وجدانا ۱۰ بار خونده بودم و دوره کرده بودم یا معماری از ۱۹۰۰۰ رو ۵ بار حفظ کرده بودم و اگه می دونستم که سطح علمی من بالاست اعتماد به نفس می گرفتم اما کسی نبود )خلاصه از جلسه اومدم بیرون و رفتم سر کار دوباره چون فک می کردم مجاز هم نمیشم مخصوصا با شکی که بود زمان ۱۲۰ بود به جای ۱۵۰
کار کردم تا ۳ خرداد نتیجه ها اومد و من رتبه ام ۳۰۳ بود و منظر ۱۴۰ از یه طرف خوشال از یه ور داغون که اسکیس وقتی نمونده و سر کار فول تایم هم هستم بعله خراب شد و من قبول نشدم و همون دوستان کودن کلاس رفته همه تهران و شهید بهشتی
تا ابان داشتم باهاش کنار میمدم و افسرده اما تنها کاری که می شد کرد تصمیم جدید بود تصمیم گرفتم دفاع کنم و تا ۹دی کار دفام رو کردم و یک ماه وقت داشتم واسه مرحله اول امسال خوندم ولی اهان از مهر فقط یک کلاس زبان تو موسسه رفتم و همون یه کلاس من رو توی جو ارشد قرار داد و جهتم داد
با یک ماه خوندن البته با پشتوانه رتبه سال پیشش رفتم سر جلسه و رتبه ام شد ۸۲۲( واسه خیلی ها یعنی خلاص بعد دو سال رتبه ۸۲۲ یعنی افتضاح و البته هست) واسه اسکیس کلاس رفتم و مث ماشین کار کردم مو به مو حرف استاد رو انجام دادم و نه شقاقی بود که شما میگین نه صدیق نه طایفه رفتم اسکیس دادم و باهنر کرمان روزانه اوردم یعنی رتبه زیر ۱۵۰ در کل خوب اینا رو گفتم که سابقه منو بدونین ۲ سال کنکور و حالا اصل حرفم
۱'کلاس رفتن لازم ولی نا کافی که فقط شما رو توی جو ارشد نگه داره باقیش رو خودتون باید جمع کنید چون با خلاصه نمیشه به جایی رسید جزوه مثل یه سکانس از فیلم می مونه نمیتونی با یه سکانس فیلم رو بفهمی
۲'بچه ها یه نگاه بندازین به کسایی که قبول شدن اونا نتیجه گرفتن اما ما نگرفتیم چرا تنها جواب اینه که مشکل از من و توه دوست عزیز وقتی ثبت نام میکنی تو اون ازمون یعنی این نظام رو قبول داری و داری باهاش درگیر میشی پس اگه نتونستی خودت رو وقف بدی گیر نده به ازمون یا اسکیس تو نتونستی این اولین گام واسه تو که قبول کنی اره من ضعیفم و بخوای قوی باشی اولین گامت اینه و دومین گام برنامه و هدف و همتت خلاص
 

jhangard

کاربر بیش فعال
دوست عزیز وقتی ثبت نام میکنی تو اون ازمون یعنی این نظام رو قبول داری و داری باهاش درگیر میشی پس اگه نتونستی خودت رو وقف بدی گیر نده به ازمون
عزیز جان خیلی سادست! هرکس تو این آزمون شرکت میکنه اصلا به این معنا نیست که این نظام و روش کنکور رو قبول داره. بلکه به این دلیله که مجبوره شرکت کنه، چون راه دیگه ای برای ورود به دانشگاه نیست!
این قانون شامل خیلی دیگه از امورات زندگی ما در ایران هم هست و مثال هم الی ماشااله
پس لطفا مغلطه نفرمایید.
من تا حالا ارشد شرکت نکردم اما زیاد شنیدم

ملاک اسکیس "من ضعیفم" چیه؟ ملاک ضریب 5 و نحوه نمره دهی چیه؟ چرا طراحی و نقاشی با دست هنوز انقدر مهمه؟ چرا رزومه و پورتفولیو برای ارشد یعنی کشک (به خلاف جهان مدرن)؟ چرا نباید نمره دهی شفاف باشه؟ چرا ما باید اسیر روش اسکیس چهارتا استاد نامی در تهران باشیم؟ و چرا مثلا خط کشیدن خلاف سلیقه حضرات مردوده؟ چرا برای سازه فقط و فقط باید گلابچی بخونیم؟ چرا اصلا باید برای اسکیس کلاس بریم؟ فرض کن من در چابهار زندگی میکنم نمیتونم این کلاسا رو برم تکلیف من چیه؟ چرا باید کنکور ارشد یکسال کامل طول بکشه و در بی تکلیفی و استرس سپری بشه؟

من فردا میخوام در این کنکور شرکت کنم پس حق دارم به نحوه برگزاری این کنکور اعتراض کنم هرچند موثر واقع نشه. مجبوریم که در این کنکور شرکت کنیم هرچند هزار و یک اشکال بهش وارد باشه.
 

nahamya

کاربر فعال
سلام
خب من امسال قبول نشدم ، سعی دارم دوباره بخونم
دلیل ناکامیم هم برای خودم روشنه........................مرحله اول رو تقریبا خوب دادم شدم 630 ، میشناسم کسی رو که با 1100 روزانه آورده
برای اسکیس بگم که حتی یه تمرین مثل آدم انجام ندادم ، دوستام اومدن تهران کلاس بعضی هاشون هم شهرستان
یکیشون هم که کلاس اسکیس نرفت خودش خوب تمرین کرد به راحتی قبول شده
یه جور تفکری داشتم که اسیر جو شده بودم ، پیش خودم میگفتم که اسکیس رو هم ورودیام دستشون از من خیلی ضیف تره اونا کلاس هم برن مث من نمیشن.!
خیلی ساده گرفته بودم موضوع رو ، استادم هم میگفت که تو با 600 اگه اسکیس رو تمرین کنی یه جای خوب راحت قبول میشی...
خلاصه هی گذشت و گذشت رسیدیم به روز اسکیس و ....
اینو بگم که هیچ وقت به بقیه نگاه نکنین که سطحشون چیه و چکار میکنن ، نذارین محیط بر شما غالب بشه و شما باشین که محیط رو تغییر میدین
یه استادم که خیلی قبولش دارم میگف که اگه شرایط خرابه و نمیذاره شما پیشرفت کنین ، پس چرا افرادی بودن از همین دانشکده مزخرف که سطحش پایینه رفتن جایی که تصورشو نمیکنین..
در کل بگم که تو زندگیمون هم خودمونو گول نزنیم و بیدار شیم
زندگی همین امروزه ،گذشته رو نمیشه کاری کرد ولی آینده رو از الان میسازیم
اگه الان قدر خودمونو بشناسیم اراده کنیم مطمئن باشین که فرصت هست و میشه تلافی کرد

برای دوستانی که قبول نشدن آرزوی سلامتی و توفیق بیشتر دارم
 

aytakin69

عضو جدید
دلایل شکست من.....من مرحله اول به نظر خودم رتبه داغون میشد و تا اومدن نتایج که نا امید بودم اصلا اسکیس تمرین نکردم بعدشم که نتایج اومد رتبم شد 530 ولی یه سری مشکالتی داشتم که حتی یه تمرین خوب نکردم و رفتم سر جلسه کاملا مطمئن بودم سر جلسه که دارم گند میزنم ....و...........اسکیس رو خیلی جدی بگیرین خیلی خیلی خیلی...........
 

mahyarSAMSUNG

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از اصلی ترین دلایل من برای جای خوب قبول نشدن نخوندنه . سعی کنید هرچی میتونید بخونید منابع مهم رو حداقل 3 بار بخونید .. حتی از الان تمرین خط صاف برای اسکیس رو انجام بدید مخصوصا اونایی ک اسکیس اصلا بلد نیستن
 

atrali

کارشناس ارشد مدیریت پروژه
کاربر ممتاز
و اما دلیل خراب کردن من فقط و فقط استرس سر جلسه (58%)و ضعیف بودن زبان(42%) بود

حتما توصیه میکنم حداقل 2 تا ازمون ازمایشی حضوری شرکت کنید و با جو اشنا شید.......خیلی ها بهم این توصیه رو کردن ولی من انجام ندادم:(...و این شد عاقبتم:cry:
و بعد متقاضیان رشته های گروه هنرهای ساخت اینو بدونن مهمترین درس تو این گرایشها زبان است و زبان است و بازم زبان است اصلا کلا این رشته رو باید اسمشو تغییر بدن به زبان خارجه
 
آخرین ویرایش:

معمارباشی

عضو جدید
امسال قصد کنکور دادن نداشتم ... چون درگیر درسای ارشد بودم و ... بین دو ترم که وقت ازاد پیدا کردم دو هفته نشستم برا ارشد تاریخ خوندم و بعد هم امتحان دادم ... پارسال بقیه درسا رو حفظ نکرده بودم و فهمیده بودم برا همین اصلا نیاز پیدا نکردم که دوباره بخونم و با همون اطلاعات قبلیم میانگین 40 زدم ... با این میانگین باید رتبه ای بین 350 تا 450 می اوردم ولی بخاطر تاثیر معدل 14.23 رتیه ام رسید به 672!!!! یعنی با معدل میانگینم حدوداً 4تا کم شد ... میانگین 36%
اسکیسو امسال واقعا براش وقت گذاشتم ... البته من هم باید به درسای دانشگاه میرسیدم هم اسکیس کار می کردم ... وسط کارگاه های تهران هن دایم باید برمیگشتم شهرمون برای امتحانات پایان ترم دو ... در هر صورت از تلاش خودم راضی بودم اسیست ها و اقای شقاقی هم ازم راضی بودن ولی با همه ی این احوالات باز قبول نشدم ... فکر کنم معدلم بی تاثیر نبوده !!!

فرستاده شده از GT-I8190ِ من با Tapatalk
 

ebram2014

عضو جدید
کاربر ممتاز
تجربه منم مربوط به زبان داغونم میشه !! هر چند من امسال با زبان صفر و با رتبه 617 اولیه دانشگاه روزانه محقق اردبیلی قبول شدم ولی کافی بود فقط یه 30 درصد زبان میزدم شاید الان دانشگاه تهرا یا شهید بهشتی قبول میشدم!

خلاصه زبان رو جدی بگیرید !!

حرف زیاده !! دل خون زیاده !! ولی گذشته از اینا .....................از ماست که بر ماست
 

mahdi-art

عضو جدید
قضیه تاثیر معدل چیه؟؟مگه مثه دبیرستان معدل رو تاثیر میدن تو نتیجه کنکور؟؟؟اگر اینجوری باشه که خب در حق اون دانشجوهایی که دانشگاهاای سختگیرتر درس میخونن اجهاف میشه!!!
 

معمارباشی

عضو جدید
ضریب دانشگاه ها سال به سال متفاوته ... ولی بصورت کلی بخواهیم بگیم هر چی دانشگاه معتبرتر باشه ضریبش بیشتره ... و دانشگاه های ازاد معمولا بین 0.8 تا 1.1 هستند و دانشگاه های رده بالا مثل شریف و تهران 1.4 (شاید هم 1.5) هستند

فرستاده شده از GT-I8190ِ من با Tapatalk
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
ضریب دانشگاه ها سال به سال متفاوته ... ولی بصورت کلی بخواهیم بگیم هر چی دانشگاه معتبرتر باشه ضریبش بیشتره ... و دانشگاه های ازاد معمولا بین 0.8 تا 1.1 هستند و دانشگاه های رده بالا مثل شریف و تهران 1.4 (شاید هم 1.5) هستند

فرستاده شده از GT-I8190ِ من با Tapatalk
من نتونستم ضریب دانشگاه علمی-کاربردی رو پیدا کنم... میدونی ضریبش چنده؟؟!!
 

omid0000

عضو جدید
اسکیس ... اسکیس .... اسکیس.......................
و اینکه سالی که می خوای امتحان ارشد بدی دغدغه فکری زیادی نداشته باشی توی زندگیت... که تمرکز داشته باشی و بتونی راحت خط معماری بکشی! ذهنت باید رها باشه، رها! وگرنه نمیشه، یعنی همش به تلاش تنها هم نیست!!!
 

cerulean.del

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیچ میدونستین سپیده علیمحمدزاه استاد اسکیس نقاشی میخونده ویکباره ارشد معماری شرکت میکنه ورتبه 2 اسکیس میاره؟ بهتر بود همه ما جای 5 سال الکی معماری خوندن نقاش میشدیم. واقعا تاسف باره
دوست عزیز نمیدونم تا چه حد ایشون رو میشناسید ولی تا جایی که من میدونم و از استادهام شنیدم خانم علیمحمدزاده معماری دانشگاه گیلان خوندن..همسرشون نقاشی خوندن..چون کار خانم محمدزاده نقاشی نیست واقعا معماری بلدن !
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
منو فاکتور گرفتی دیگه ... :redface:
دلیل مردود شدنمم : تنوع خواستن تو زندگی و چاره کار رو خدمت مقدس سربازی دیدم...
:w41:
ای رفیق ناباب ک گفتم منظورم اینه قبول نشدن فقط یه دلیل داره اونم اینه که به تعداد ظرفیت و یا بیشتر از اون افراد بهتری نسبت به من بودن.پس الباقی بهانس
قربون اشخورای زرهی برم من:w42:
:w40:
 

معمارباشی

عضو جدید
ضریب دانشگاه بستگی به میزان اعتبار دانشگاهت داره ... هر چی دانشگاه معتبرتر باشه ضریبش بیشتره ...

فرستاده شده از GT-I8190ِ من با Tapatalk
 

*Spirit*

عضو جدید
دلایل قبول شدن یا نشدن در آزمون کارشناسی ارشد معماری

دلایل قبول شدن یا نشدن در آزمون کارشناسی ارشد معماری

سلام بچه ها


من پارسال با رتبه 400 بخاطر اینکه اسکیسم زیر 20٪ شد هیچ جا نیاوردم :)eek:) و امسال با رتبه حدود 700 ،تهران روزانه قبول شدم (احتمالا اسکیسم 80 - 70 شده باشه)
البته برای کنکور 92 کلاس اسکیس نرفتم و خودم کار کردم و امسال برای اولین بار در عمرم!! سرکلاس آموزشگاه رفتم و خداروشکر راضی ام.
حالا تجربیات امسال خودم و همکلاسیهام رو با پارسال که کنار هم میذارم میبینم بعضیاش شاید بدرد بقیه هم بخوره...


1
بعد کنکور تئوری از اوایل اسفند کلاس رفتم و می دیدم که انگار کلاس تا نزدیک های عید چیز خاصی نداره
هی کار میخوان فقط، با این حال چون تو این دو سال فهمیده بودم یه غروری مانع تلاش کردنم میشه
هر کاری که می گفتن می کردم
چه یه تحلیل سایت ساده و چند تا فلش باشه چه 50 تا ترسیم پرسپکتیو از عکس توی پنج روز
شاید درستش این بود که تو تمرینای سبک بگم "این که کاری نداره" و کاری نکنم
یا برعکس تو تمرینای سنگین بگم "چخبره!! برای شروع آدم باید منطقی باشه! نمیشه من که تا حالا پرسپکتیو نکشیدم بعد دو سه جلسه کلاس 50 تا پرسپکتیو بکشم
جمعش کنین با این آموزشگاهتون و ..."
یا "حالا چی قراره بشه اگه روزی 4 تا ربع ساعت خالصْ وقت بذارم خط آزادپایه نقطه تو 50×70 بکشم، خوب بعدش؟؟"
اما نگفتم
یعنی اگه میخواستم بگم تا روز آخر ورکشاپ میتونستم بگم خوب بعدش؟!! اما نه! فقط عمل کردم.
کاملا فرض کردم یه دانشجوی خیلی ضعیف غیر معماری ام که یه مدت کوتاهی باید حرفْ گوش کنم بعد قبول که شدم دوباره برگردم به ذات اصلی خودم!!:D
سرکلاس پیش خودم اصلا نگفتم بابا اینکه اَسیسته، یه تازه فارغ التحصیله دیگه، استاد کی میاد حرف اونو گوش کنیم!؟
یا تا آخرین روز دوره، دودوتا چارتا کنم که این اندازه هزینه با این اندازه آموزش جور در می آد یا نه؟
نه! با رضای دل رفته بودم، یه نیمچه تحقیق هم کرده بودم که خوبه؛ دیگه به غرغر بچه ها گوش نمی کردم



* این تمرینات از کوچیک کوچیکش تا اون طراحی موضوعیاش کلی نکته داشت و آموزنده بود بعضی نکته هاش اصلا گفتنی و توی کتابها نیست، توی عمل دست آدم میاد.

2
تا دو ماه، کاملا به دور ازشان خودم بعنوان یک دانشجوی معماری ! روند بی انتقادی و بی ارزیابی رو در پیش گرفتم!!!
موقع توضیحات استادها هم اصلا انگار دفعه اوله که دارم این حرفا رو میشنوم! اصلا انگار وحی مُنزَله، هرچقدر هم ساده و پیش پاافتاده بنظر برسه باید حتما بهش عمل کنم!
موقع تمرینات هم خودم رو کمتر از همه و نیازمندتر به تمرین فرض می کردم.
توی خونه موقع تمرین ها هم که میدیدم، زیاد که کار میکنم کارم داره بهتر میشه خیالم راحت می شد، ولی باز هم خودم می نشستم اشکالای کارمو در می آوردم
اگه میدیدم اسیسته یا هر کی دیگه داره فقط تعریف می کنه جدی نمی گرفتم !!
اینا خیلیا رو با این تعریف و تمجیدها زمین زدن خودشون خبر ندارن!!!
با این حال مقید بودم حتما کارامو نشون بدم، راهنمایی ها رو تو کرکسیونها خیلی مهم حساب می کردم؛ هرچند بعضی جاها واقعا حرف های ساده ای میزدن ولی درست بود!
اگه چیزی نمی گفت یا فقط می گفت پرفکته!! پرفکت! اوکیه، میرفتم پیش یکی دیگه تا اشکال کارم دربیاد.
خیلی روی کار دیگران نگاه نمی کردم میدونستم خودم باید کار کنم و اگه کار کنم به جواب میرسم، میانبر نداره.
خیلی هم پیگیر اینکه چه جای دیگه ای چه استاد دیگه ای داره چه جور دیگه ای تدریس میکنه نمیشدم.
میگم دیگه، کلا خودم رو از موضع ارزیابی آورده بودم بیرون، مشغول عمل شده بودم...


3
استاد و دستیاراش، برای طول عید کلی تمرینات سنگین دادن که می شد حدس زد همینطور که تا الان تمرینها چطور به هم مرتبط بودن
تمرینات عید هم قراره بعدا بخشی از کار اصلیمون بشه
می دونستم اسم این استاد و موسسه اصلا قرار نیست منو تو ارشد قبول کنه
شاید می شد به بقیه بگی من دارم کلاس فلانی رو میرماااا!!! اما خودمو که نمی تونستم گول بزنم، باید فقط کار میکردم.
واسه همین هم خیلی چیزا رو - جمع خانواده و فامیل و دوستان و مخصوصا اینترنتوـ تعطیل کردم
نمی شد مثلا بگی "من که دارم کلاسارو میرم دیگه، بذار زندگیمونو بکنیم"
کلاس که حتما میدونید صرفا 3 تا کاربرد داره: یادگیری نکات جدید و سرنخ و کرکسیون، و اتفاقْ اصلیه همونه که توی خونه میفته
گفتم یه مدت اینجوری زندگی کنیم، هرچیزی غیر اسکیسو فرعی حساب کردم!! زمانِ نت شد هفته ای یه ساعت تقریبا!

انصافا هم اوایلش راحت نبود



4
توی خونه موقع کار ساعت می زدم. اوایل میدیدم من 24 ساعت دغدغه دارم اما مثلا با 6 ساعت کار خسته شده ام و کارم عقبه
ولی نمیگفتم پس فایده نداره؛ سعی می کردم اگه کارها خیلی هم خوب در نمیاد ولی حتما پیوسته باشه
اصلا هم دنبال این این نبودم توی خونه یا آموزشگاه یکیو پیدا کنم بشینم و درددل کنم و الکی حقو به خودم بدم
بگم می بینی خداوکیلی چجوری ما از کار و زندگی میندازن؟! نه! طبیعی بود.. ضعیف بودم زود خسته می شدم باید کم کم طاقتمو میبردم بالا
(بعدا آخرای دوره، قبل ورکشاپ، روزی 11 ساعت هم می شد ولی بجای اینکه خسته بشم انرپی میگرفتم.



5
تو عید روند کارها رو که دیدم، دیدم کلاس یه چیزایی انگار نداره، بالاخره کلاسه دیگه. این شد که هفته ای سه چهارساعت میرفتم کتابخونه، هم یه کم
درکنار تمرینهای کلاس، مستقل کار کنم؛ هم کارایی که دوست داشتمو می دیدم، هرچند به معماری ایرانی و هندسی نزدیک نباشه.
این قسمت ، سرعت و انگیزه ام روبالا برد (بالاخره میگن دیگه؛ میگن هم کاری که میکنی رو دوست داشته باش هم کاری که دوست داریو زمین نذار)
از طرفی هم این قضیه کتابخونه، از جمله چیزایی بود که توی دوره کم کم باعث شد که روش خط کشیدن مورد علاقم رو توی تمریناتی که میخواستن پیاده کنم،
آخر سر هم توی ورکشاپ بتونم خودم باشم و کارم شبیه بقیه نشه!


6
روند ورکشاپ برای من خیلی خوب بود،کارهام توی اسکیس اول حتی بدتر از سال قبل بود:(خیلی ضعیف و ناقص و نسبت به صورت و نیت سوال ،اشتباه بود
ولی کم کم در طول ورکشاپ بهتر شد.
اگه فرصت بشه ایشالا نکاتی که ورکشاپ مهندس شقاقی برای من داشت رو هم میگم
از دوران ورکشاپ فقط اینو الان بگم که بهترین بخش اون، نحوه قضاوت کارها توسط ایشون بود که می شد تا حدودی حدس بزنی چطور داورها توی کمتر از 10 ثانیه میتونن کارها رو قضاوت کنن
و بفهمن چی توی چنته داری؛ اون قضاوت ها روی کارهایی که نشون داده می شد باعث شد که خیلی عمیق تر به اسکیس نگاه کنم.!


7
یک سال توی خونه موندن سخته،
برای من که راحت نگذشت!!
مخصوصا اگه پسر باشی و کار هم نداشته باشی،بهتر متوجه میشی!!
ولی یه چیز دیگه هم هست:
اینکه بعدا یروز بفهمی امیدی بوده و زود کوتاه اومدی . . . واقعا ممکنه عذاب آور باشه!!
بگذریم، شاید خواستی بری کلاس.نظرمن اینه که اگه قراره کلاسی بری حتما قبلش توی خونه یه تمریناتی رو شروع کرده باشی که بدونی سر کلاس چی بپرسی
و کدوم نکات مهمترند و ...
و زمانی هم که سر کلاس رفتی بهش اعتماد کنی، و دنبال نکات مثبت باشی، چون همه استادها و آموزشگاه ها بالاخره اشکالاتی دارن.


8
حرف اولم رو هم آخر سر بهتون میگم: توی هر مشکلی واقعا فقط خدا، خدا، خدا ...
:smile:

ببخشید بچه ها که اینقدر زیاد شد،
موفق باشید، ایشالا روزهای خوبی رو در پیش داشته باشید ;)
 
بالا