رد پای احساس ...

imah

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعد از تو دیگر روز و شب برایم فرقی ندارد،
در روز نه خورشیدی هست و نه آسمان آبی،
در شب نه ماهی هست و نه مهتابی ...
دیگر بعد از تو هیچکس جای تو را در قلبم نمیگیرد
قلب من تنها جای یک نفر را داشت که تو آمدی آن را گرفتی
حال پس بگو چرا میخواهی بروی، چرا میخواهی من را با این همه
خاطرات تنها بگذاری ...
من که عاشقانه تو را می پرستیدم چرا میخواهی بروی؟
حال بگو اگر بروی من با این همه خاطرات چه کنم،
خاطراتی که مرا گم می کند در آرزوهای خود ...
 

imah

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیدانم در این روزها چه چیزی در دلت میگذرد،
من به فکر توام اما دلت خبر ندارد، نمیدانم چگونه
حرف دلم را راحت بگویم فقط بدان در این قصه دلت
را نخواهم شکست ...
زیباترین روز زندگی، روز با تو بودن است
اگر هم با من نباشی عطرت با من است
احساس من به تو شده است
با تو بودن تا ابد حتی در خواب هم نمیتوان قید نگاه تو را زد
میدانم حرف عاشقی در گوشت پر است
اما بدان سرنوشت برایم بی تو رقم نمیزند ...

«« Written by Majid Khalaji »»
 

imah

عضو جدید
کاربر ممتاز
یادش بخیر، اون روزهای قشنگ مون، اون روزهای تکرار نشدنیمون
یادش بخیر، اون بوسه های عاشقونه، اون دوست دارم گفتن های بی بهونه،
اون دیوونه بازهای بچه گونه، یادش بخیر چه روزهایی داشتیم،
چه برو بیایی داشتیم، چه لحظه به لحظه های قشنگی داشتیم ...
اما الان از اون روزها دیگه چیزی نمونده، فقط یاد و خاطرته که واسم جا مونده
وقتی به اون روزها که فکر میکنم، میگم چی شد که تو رفتی،
رفتی و منو با این همه خاطرات تنها گذاشتی، رفتی و منو با یاد
روزهای خوبمون جا گذاشتی ... چی شد ...؟
حالا که خوب اون روزا رو یادم میارم میبینم من فقط عاشقت
بودم و تو نبودی، من دیوونه وار دوست داشتم و تو نداشتی،
من بی بهونه حرفاتو قبول میکرد و تو با یکی دیگه خوش بودی .
 

imah

عضو جدید
کاربر ممتاز
نرو ... نازنینم نرو ... نفس جان من نرو ...
بی تو دنیایم تاریک و سرد است، روزگار پر از آه و درد است،
برای چه بار سفر بسته ای نرو تو از کنار من ...
خدایا به اون ظالم بفهمون که قلبم شده پاره و داغون،
توی فلبم نبوده جز اون، بمون ...
خاطرات رو نمیکنم فراموش، چون دلم اومد تو گرفتیش تو آغوش،
همه ی آرزوهامو تو چشم های تو میدیدم، تو بودی همه ی وجودم،
بازم میگم نرو تو، بمون ...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه وقـتایی که دلتـــ گـرفته

بغـض داری ،

آروم نـیستــی

دلتــــــ بـــراش تـنگـــــ شده

حـوصله ی هـیـچـکسو نـداری

به یــاد لحظه ای بیفتـــــ کـه

اون هــمه ی بی قـراری هــای تـو رو دیـــد

امـــــــا ....

چـشمـاشـو بستـــــ و رفــتـــــ ...
 

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
- خسته نباشین خانم دکتر ، یه مریض اورژانسی دارین ، تصادف کرده اوضاع و احوالش اصلاً خوب نیست .
خیلی خوب زود بیارینش داخل
کمی بعد ...
چی شد ؟ پس چرا نمیارینش ؟ نکنه خدایی نکرده تموم کرد ؟
- هنوز نه ولی اگه همین جوری لجبازی کنه احتمالش خیلی زیاده
چطور مگه ؟ چی شده ؟
- کلی ازش خون رفته میگه : « من بیمارستان نمیام ، منو ببرین خونه مون »
.
.
خوب اگه مشکل مالی داره حالا بیارین هزینه هاشو یه کاری می کنیم
- نه بحث هزینه نیست ، خیلی جالبه میگه : « با این لباسا نمی تونم بیام ، خیلی بد میشه ، مایه ی خجالت میشم » ، فکر می کنه می بریمش واسه سخنرانی
عجب آدمیه ! خوب مگه چشه لباساش ؟
- هیچی بابا بنده خدا رفتگره
وای خدای من ...
- چی شد خانم دکتر ؟ خانم دکتر کجا میرین ؟
بابامه . . . بابا . . . بابا . . .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من را میشناسی؟

همان پسری که یک بار

فَقَط یک بار تو را باور کرد...

امروز اسمی هستم که

به زور به خاطر می آوری

و کسی که زود،خیلی زود، جوابِ اعتمادش را گرفت...
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تمـــام ِ خط خطی هــایِ من ،
شعر می شـــدنـد !
وقتـی ..
ایـن کلــماتِ وحشی ..
رام ِ تـــــــــو بــــــــود

 

یاربانو

عضو جدید
نگـاه کن
چگونه روزها از پـی هـم می آیند و می رونـد
آهسته رو به پایانـم
اما چنان غرق زندگی که گویا ایـن راه را پایـانی نیست
عادت کـرده ام
به تنهــایی
به نگفتــن
به ندیـدن
و دردناکتر از همــه به سکـوت ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تاج از فرق فلک برداشتن

جاودان ان تاج بر سر داشتن

در بهشت ارزوره يافتن

هر نفس شهدي به ساغر داشتن..........

تا ابد در اوج قدرت زيستن

ملک هستي را مسخر داشتن

بر تو ارزاني که ما را خوشتر است

لذت يک لحظه مادر داشتن :?: :!:
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مادر دوستت دارم وتا ابد به تو محتاجم

تا ابد دوستت دارم وبه تو محتاجم

وهمین لحظه این قدر اشک برای ریختن دارم که موهایت تر شود

خودم را از تو دور کرده ام،با این وجود توجه وعشق تو هنوز در دلم برپاست

تو مامن وسرپناه من هستی

که مرا از گزندها وآسیب ها حفظ می کنی

من از دیوارها می گذرم وپرواز می کنم

و تمام کارهایی را که باید،انجام می دهم تا در پناه تو باشم

شاید من یاغی وسرکش باشم

اما می دانم حتی زمینی که بر روی آن ایستاده ام از عشق تو سرشار است

من منتظر لبخند درخشان وپرغرور تو هستم،مادر

لبخندی که هر گره ای را باز می کند

برای تمام لحظاتی که به خاطر من رنج کشیده ای متا سفم

اما بعد از طوفان های کوچک

این آرامش است که پا برجا خواهد ماند
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
ﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﯽ ﻭ ﻧﻪ ﺍﻧﺪﻭﻩ
ﻭ ﻧﻪ ﻫﯿﭽﯿﮏ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﻦ ﺁﺑﺎﺩﯼ...
ﺑﻪ ﺣﺒﺎﺏ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻟﺐ ﯾﮏ ﺭﻭﺩ ﻗﺴﻢ،
ﻭ ﺑﻪ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺷﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﮔﺬﺷﺖ،
ﻏﺼﻪ ﻫﻢ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ،
ﺁﻧﭽﻨﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ...
ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎ ﻋﺮﯾﺎﻧﻨﺪ...
ﺑﻪ ﺗﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺧﻮﺩ، ﺟﺎﻣﻪ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﻣﭙﻮﺷﺎﻥ ﻫﺮﮔﺰ....
 

abyss ocean

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
منتظرت هستم... به همان تلخی... به همان شدت... به همان غمگینی که تو... منتظر " او " هستی... پس سخت نیست درکِ احساسم..........!
 

abyss ocean

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من برای متنفر بودن از کسانیکه از من متنفرند وقتی ندارم زیرا گرفتار دوست داشتن کسانی هستم که مرا دوست دارند
 

baran1353

عضو جدید
خداوندا امشب را اینگونه دعا میکنیم :
باشد که آرامش و عشق و صلح در تمامی کائناتت جاری شود
باشد که تندرستی و برکت و ایمان و مهر در وجود تک تک مخلوقاتت جاری شود
باشد که هر کجا بیماری هست هم اکنون سلامتی باشد
باشد که هر کجا اسیری چه در زندان بیرون و چه در زندان درون هست هم اکنون اراده ی تو او را آزاد سازد
باشد که دعادارانت به خیر و لطف تو هم اکنون دعایشان مستجاب شود …
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2234

Similar threads

بالا