به نام زن... ♡

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


اگر پـارسا باشد و رایـــــزن
یکی گــنج باشد پُـرآکنده زن

بویژه که باشد به بالا بلـند
فروهشته تا پای مشکین کمند

خردمند و با دانش و ناز و شرم
سخن گفتن ِ نیــک و آوای نرم

فردوسی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عادت کرده ایم
من به چای تلخ اول صبح
تو به بوسه تلخ آخر شب
من
به اینکه تو هربار
حرف هایت را مثل یک مرد بزنی
تو
به اینکه من هربار مثل یک زن گریه کنم. . .

عادت کرده ایم
آنقدر که یادمان رفته است شب
مثل سیاهی موهایمان ناگهان می پرد
و یک روز آنقدر صبح می شود
که برای بیدار شدن دیر است



لیلا کرد بچه
 

dejbanan

اخراجی موقت


اگر پـارسا باشد و رایـــــزن
یکی گــنج باشد پُـرآکنده زن

بویژه که باشد به بالا بلـند
فروهشته تا پای مشکین کمند

خردمند و با دانش و ناز و شرم
سخن گفتن ِ نیــک و آوای نرم

فردوسی

آنچه فردوسی که گفته است باز
حاصل سهو است و خرابی مزاج

بویژه که در آن دوران پور و پلنگ
زنان در قریحه ؛ سراییدند جفنگ

بدانید , خرد نزد مردان بی زن بود
که ازدست زن؛بزل جان شیرین بود





چه خوش گفته است " تکش " پاک زاد که رحمت برآن درک و فرهنگ بسیار باد
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
من یک دخترم....

نگاه به بدن ظریفم نکن

اراده کنم تمام هویت مردانه ات را

به آتش میکشم...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ازﺗـﻤــــﺎﻡﻣـــﺮﺩﺍﻥ ﻧـــﺎﻣــــﺮﺩهــآ ﻣﺘـﺸـﮑـﺮﻡ !


ﺑﻪ ﺧــــﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﯾــــﺎﺩﻡ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻣﻦﺍﻧـــــدﺍﻣـﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﻇﺮﯾﻒ !


ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺗـﻤـــﺎﻡﻣــﺮﺩﺍﻥ ﺭﺍ تضعیف ﮐﺮﺩﻩ ...


ﻭ ﺁﻧـﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﯿـﺎﺯﻣﻨــﺪ ﻣﯿﺴـﺎﺯﺩ ! ﯾﮏﻧـﯿـــــﺎﺯ ﺟــﻨـــــــــــــﺴــﯽ ...


ﻭ ﺑـﻪ ﻫﻤﯿﻦﺳــــــﺎﺩﮔــﯽ !!


ﻣــــــﺮﺩ ﭘـُـــﺮ ﻏـﺮﻭﺭ ﺍﯾﻦﺳــﺮﺯﻣﯿﻦﺯﯾﺮ ﺩﺳﺘــﺎﻥﻣـﻦ ﻣﯽ ﻟﺮﺯﺩ ﺑﻪ ﺷـﻬﻮﺗــﯽ !


ﺁﺭﯼ ...ﺍﻭ ﯾﮏ ﻣﻌﺘـــــــــﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﻧﺌﺸﻪ ﮔﯽ ﻫﺎﯾﯽﮐﻪ ﺩﺭﻣﺎﻧﺶﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣــﻦ ﺍﺳﺖ !


ﻫﻤﺎﻥ ﻣﻨﯽﮐﻪ ﻇـﺮـﯾﻒ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻟﻄﯿـﻒ ...ﻭ ﻗﺪﺭﺕ ﻣـــﺮﺩﺍﻥﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺯﯾﺮ ﺳـﻮﺍﻝﻣﯽ ﺭﻭﺩ !


ﻣـﻦ ﺑﺎ ﺍﯾﻦﺍﻧــﺪﺍﻡ ﻇﺮﯾﻒ ؛ ﻫﯿﮑﻞ ﺑـﺰﺭﮔﺖﺭﺍ ﻣﺴـــــــــــــــــﺖ ﮐﺮﺩﻡ !


ﺑﻪ ﻫﻤـــــﯿﻦ ﺭﺍﺣـــﺘـــــﯽ ...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زنهای سرزمین
من
اگر عاشق شوند
مجرم میخوانندشان
اگر هم
عاشق نشوند
بی احساس
ولی مردان
سرزمین
هر هوسی
که
داشته باشند
را به نام
عشق
به خوردمان میدهند
تا
فقط
به نیازهای
جنسیشان برسند
وقتی هم
رسیدند
فراموشت میکنند
و میشوی
یک کاغذ باطله
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
جرم من
چیست
اری
عاشق شده ام
و چه
سوزی گاهی
میبینم
در اشکهایم
و کسی
حتی
نیست
که مرا دوست بدارد
مرد نمیخواهم
زنی
میخواهم
که حداقل
از پشت
به قلبم
خنجر فرو نکند
و خیلی
راحت
چکیدن
خون از قلبم را تماشا کند
و برود
و اغوش بگشاید به سوی یک مرد
نه
اصلا
همین دیوار بهتر هست
بهتر
از هر اغوشیست
حداقل
زخمی نمیکند
درد نمیدهد
و بعد رها نمیکند
تا
ته خط زندگیم
کنارم میماند
و مرا دوست میدارد
تنها دلم
گاهی
هوس
یه اغوش گرم میکند
اما
دیگر بهتر هست
همچین هوسی
را با خود
به گور
ببرم
اخر اغوشی از ان
من نیست
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
ﺣﺮﻓـــ ﻫﺎﻳﺖ ﺭﺍ ﺯﺩﻱ ﻭ ﺯﺩﻱ ﺯﻳﺮ ﻫﻤﻪ ﺷــﺎﻥ ....
ﺣﺮﻓـــ ﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﻡ ﻭ ﺯﺩﻡ ﺯﻳﺮ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺑﺎﺭﺍﻧـــﻲ ﻛﻪ ﺯﺩ !...
ﺑﺒﻴــﻦ ﺟﺎﻧﻢ!
ﻣﻨـ ﺯﻧــﻢ !...
ﺯﻥ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺣــﺮﻓﻬﺎ ﺗﻜﻴﻪ ﻣﻲ ﻛﻨــﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺮﻓﻬــﺎ ﺗﻜﻴﺪﻩ ﻣﻲ ﺷــﻮﻧﺪ ...
ﺷﻜـــ ﻧﻜﻦ ﻛﻪ ﺍﮔـــﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺧﺘﺮﺍﻉ ﻧﺸــﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﻫﻴﭻ ﺯﻧــﻲ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﻤﻲ ﺷـــﺪ !..
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من با تمام لطافت دخترانه ام
من با تمام محبت عاشقانه ام
محکم ،مصمم و با اعتقاد خویش
ماندم به پای زندگی شاعرانه ام

 

tahereh68

عضو جدید
پشت پنجره خدا می آید و می نشیند کنار میله ها
همان خدايي كه از چشم هاي تو مي بارد
با پروانه هاي نشسته بر شانه اش
او مي خواهد تمامش را به نام من بكند
به نام زن
زني كه خدا را در آغوش مي كشد و برايش لالايي مي خواند
دست خدا از پشت ميله ها به سمت من دراز مي شود
پس مي زنمش
و ساعت ها نگاهش مي كنم
تو مي خواهي اشك هاي ماسيده بر صورتم را پاك كني
يا برايم دعا ؟
پهن مي كند تنهايي اش را پشت ميله ها
و گريه مي كند
بله پروردگار يكتا !
اين پنجره مال من است
و اين اتاق ِ قرمز ِ كوچك
و آن ور پنجره مال تو
جهاني وسيع با آدم هايي بي شمار
اين پنجره براي من كافي ست
و اين اتاق
و خاطراتي كه روي ذهنم بالا و پايين مي شوند
سرم را روي ميز مي گذارم و به تو فكر مي كنم
و خدا هنوز از پشت پنجره به من لبخند می زند
اين خدا مي خواهد چه چيزي به نام من بكند ؟!
گريه مي كند
اشك هايش دريا مي شوند
به اتاقم هجوم مي آورند
و من روي دريا به تو فكر مي كنم
خدا حرف نمي زند
فقط گريه مي كند
باران مي شود و خيسم مي كند
و غرق در رويايي كه از سرم بالاتر مي رود
غروب در چشم هايش اتفاق مي افتد
او ميله ها را كنار مي زند
آرام روي سينه ام پخش مي شود
و غرق
در آغوش زني كه
تمامش را به نامش كرد .
 

tahereh68

عضو جدید
نمی دانم برای زایش این زخم باید چند شب و چند روز دیگر زوزه بکشم
تا جنین دردهایم را پس بیندازم
وبعد به فکر تولدی دوباره
شاعرانه ترین شعر هایم را سر بکشم
چقدر خنده آور است
سرنوشت زنی که
تمام عمر زخم زایید
بدون اینکه کسی
حتا برای تدفین
تکه تکه هایش...
از روی خاطرات عرق کرده اش رد شود .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زن ها مـــــــــــردی را دوست دارند که :

او را ببوسـد

او را در آغـــوش بگیرد

او را بخنداند

او را دوست داشته باشد

به نگرانی هایش اهمیت دهد

او را غافلگیر کند

برای او هدیه بخرد

از او محافظت کند

به او گوش دهد

از او پشتیـبانی کند

و از همه مهم تر به او آرامـــــــش دهد ...
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امام على علیه السلام:
صیانَةُ المَراَةِ اَنعَمُ لِحالِها وَ اَدوَمُ لِجَمالِها؛
محفوظ بودن زن، براى سلامتى ‏اش مفیدتر است و زیبایى او را با دوام‏تر مى ‏کند.
 
آخرین ویرایش:

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بــرو بــانو

بگــذار بیــבار شــومــ

بایــב برومــ

פֿــیــال تو را به בوشــ کشیــدטּ פֿــرج בارב

بــارانــ کــﮧ مے بارב

تــمام کوچــﮧ هاے شــهر

پــر از فریاב من ﺍωـــﺖ که مےگویــمــ

مــن تنــها نیــωـــتمــ ....

تنــها منــتظرمــ !!!! تــنها !

בر ایــنــ جا کــوهے اωـــت که گــم شــבه

بی انکــﮧ تو را בیــבه باشــد

پا برهنــﮧ تا کجــا בویــבه اے

که ایــن همــه گــل شکفتــﮧ استــ
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
مُـستقـل تـرین زن ِ جـَـهان هـَم کـه بـآشی...

وقتــ هـآیی هـَستـ کـه بــرسد...
دلتــ پـَر بـزند بــرآی کـَسی!



مــُسـافـر تــرین زن ِ دُنــیآ هـم کــه بــآشی ...

دلتــ مــی خـوآهـد کـه بــرآیتــ بــنویسد

چــند خــطی ...

×"زود بــرگــرد ،طآقتــ ِ دوریـتـــ رآ نــدآرم"
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وفادارترین زن ها نه موطلایی هاهستند،
نه موخرمایی هاونه مومشکی ها...
بلکه وفادارترین زن هاموخاکستری هاهستند...!!!
چارلی چاپلین
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
من روزگاری زن روزهای سخت زندگی ام بودم.....


نمیبخشم هرگز کسی که ته مانده انرژی و توان ادامه ی زندگی ام را به تاراج برد.....



 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امام علی علیه السلام:
پاداش جهادگر شهید در راه خدا بیشتر ار کسی نیست که قادر بر گناه باشد ولی خودداری کند.
انسان عفیف نزدیک است که فرشته ای از فرشتگان باشد.
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کارى که در توان زن نیست به او مسپار زیرا او چون گُلى است (ظریف و آسیب پذیر) نه قهرمان و کار فرما.
نهج البلاغه، نامه ۳۱
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیخواهد لباسی بدوزید و بر تن زن امروز نمائید فکر زن را اصلاح کنید او خود تصمیم میگیرد چه لباسی بپوشد. دکتر علی شریعتی
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
زنــــــانی که تهی از احســــاس...
و با چتری از منطق....
گوشه ای تنها نشسته اند...
بی شک ، همان دخــــترکان بی پروایـــی اند ....
که سالهایی نه چنـــــــدان دور ....
بی تجربه از " تب و لرز " عشــق ،،
"خیســی بارانـش " را آرزو میکردنـــــــد.....!!

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تورٌم ، خوبی های روز افزون توست بانو

و من هر روز...

ندارتر از آنم که بهایش را بپردازم...

------------------------
وحید آبدارباشی نژاد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
گل‌های دامنِ زن

در گروِ باد بود وُ

مرد با خودش فکر می‌کرد:


چه خانه‌ی محکمی ساخته‌ام!

"رضا کاظمی"
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زن بودن یا مرد بودن مهم نیست
مهم این
هست
هرگز
نامردی نکنید
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما زن ها ، اعتقادات و رسم های خاص ِ خودمونو داریم :
اگه دلمون از مــــَــردی که دوستش داریم بگیره یا بشکنه
ناخن ها و موهامونو کوتاه می کنیم ،
عکس ها و اس ام اس ها و شماره اش را پاک می کنیم ،
پیش خدا ازش گلایه می کنیم ،
و بعد پشیمان ، گوشه ای می نشینیم و بغضمان می ترکد .
اما برای کدامیک؟
موهای نامرتب چیده شده؟
ناخن های کوتاه شده ؟
عکس ها و اس ام اس های از بین رفته ؟
شماره ی پاک شده ای که از حفظیم ؟
و یا ....
برای خودش که دیگر نیست ؟
خودمان هم نمی دانیم ...
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز


[FONT=&quot]من یک زنم[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT][FONT=&quot]بــــــــدان ..."حــــــوای" کسی نـــــمی شــوم که به "هــــــوای" دیگری برود[/FONT][FONT=&quot]...[/FONT]
[FONT=&quot]تنهایی ام را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد[/FONT][FONT=&quot]...
روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده شده و احســـــاس نام گرفته ارزان نمی فروشمش! دستــــــهایم بــالیـــن کـــودک فـــردایـــم خـــواهـــد شــــد.بـــی حـــرمتـــش نمی کنم و به هــرکس نمیسپارمش[/FONT]
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani 🔺️هوای تو... ♡ ادبیات 765
سرمد حیدری ♡... مـــادر... ♡ ادبیات 153

Similar threads

بالا