معماری با مصالحی از جنس دل

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امـــروز نــه چـایـــ م دارچیــن داشـت
نـه قهـــوه ام شکــر
نــه اینکــه نــخواهـم
حـــوصله اش را نــداشتــم
یعنـــی مــی دانـــی..
امـــروز نــبـودم
نــه!
امـــروز اصــلا نـبـــودم
مــن کـه خیلــی وقـــت اسـت
نـ.یـ.سـ.تـ.مـ..
امـــروز آفتــاب بـــود..بهــــار بــــود...
راحـــت بگویــمــت
امـــروز تــــو بایـــد مــی بـــودی
همـــه ی روزهـا بـه کنــار
تــو امــروز را عجیــب بـه مــــــن

وبه چشمهای منتظرم


بـ.د.هـ.کـ.ا.ر.ی. . . !

 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
غربت یعنی
به دنبالِ کسی گشتن
و همه را شبیه او دیدن
همه را با او مقایسه کردن
و به همه لبخند زدن
و پیش ِ همه بغض کردن
و باز
و همیشه
به دنبال او گشتن . . .
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم تنگـ می شـود گاهـی !
برای ِ ...
یك « دوستت دارم » ِ سـاده !
دو « فنجـان قهــوه ی داغ »
سه « روز » تعـطیلی در زمسـتان !
چـهار « خنـده ی بلنــد »
و پنــج « انگشـت » ِ دوست داشتـنی !..
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رهایت میکنم...


وقتی داشتنت اسارتیست برایت ...

و من بیزار از تمام قفسها و بندها...


شاید سهم تــو آسمان وسیع تریست ،

از آسمان دل ِ من...


پـــر بگیر و بـــرو...

رهایی از آن ِ تـــوست ...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
.
.
.

اینجا شب است
آنجا روز
اینجا ستاره ها
در چند متری من می لرزند
میلی به گرفتن شان ندارم
آنجا دورند
دور، مثل فاصله ی پای خسته ی من
تا اتاقت...


" شمس لنگرودی "
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
از آسمان بدم می آید​
از وقتی پدرم را برد​
و دیگر پس نداد ...​
یک نفر به آسمان بفهماند​
من پدرم را می خواهم​
باران مشکلی از من حل نمی کند ...
:cry:
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تگارم

کبوتر
قلبِ ســــــــاده‌ام سکوتم را... آوای درونم را می ستاید
...

سکوت من میعادگاه اندیشه های توست

مستمر و پرهیاهو...

مملو از قاصدک های عشق...

ترنم دلنواز باران... اعجازی شور انگیز از خود آسمان...

سپهر به سپهر در پی ات می آیم... رهایت نمی کنم...

داشتنت آرزوست... لیاقت می خواهد...

ومن جلد توام...

سهم ام آسمان بلند نیست ...

در قفس رنج اسیر شدم
...

روزگار پر و بالم را شکست...

اما کبوتر دلم باز هم روی بوم تو نشست...

مرا از خودت نران ... من اسیر نیستم...

همین که به آسمان دل ِتو دلخوش باشم
....

رهایی در چنگ من است...



نازنین فاطمه جمشیدی

















 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز



لبــــخـند کـه مــی زنـــی ..
یـــوسفـی مـی شـــــوم ..
کـه بـی هیــــچ بـَــرادری ..
در چـــــال ِ گــــونـــه ات ،
گــُـــــــــــم می شـــوم !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چقدر سخته که زن باشی

و بخوای به یه مِــــــــــرد

" مردونــــــگــی "

یاد بدی!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مـَن که میـدانــَم،

از یـآد خواهـَم رفــت

پیــر میشـوم و فـرامـوش میکـُنــَم خـــودَم را...

مـَن مـُدت هـآســت

که مــُرده ام!

عیــسی را خبـَر کنیــد!

میخواهــَم زنـــده شـوم ....
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی می گویم دیگر به سراغم نیا

فکر نکن که فراموشت کرده ام

یا دیگر دوستت ندارم

نه

من فقط فهمیدم

وقتی دلت با من نیست

بودنت مشکلی را حل نمی کند

تنها دلتنگ ترم میکند


__________________
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از آن خارج می شد؛

به من گفت :نرو که بن بسته! گوش نکردم، رفتم.

وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم؛ پیر شده بودم!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این جا هوا خوب است

باران به لحن تو می بارد و از آستین دلم یاد تو می چکد ابرهای پیوسته

تو را به من می رساند و هر برگ،

نامه ای می شود که از دست نوازش های دور تو می ریزد حالا پلکم را می بندم

می خواهم خیس از خاطرات تو شوم

باران حالا تندتر می بارد وگونه هایم از ندیدن های تو خیس

__________________
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

من اینجا

دلم سخـــت معجـــــزه می خواهد و

تـــو انگار

معجزه هایــت را

گذاشته ای برای روز مبــــادا !

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


با موجودات عجیبی زندگی میکنیم

موجوداتی که...

تنها با “بی محلی” آدم می شوند !!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


همه*ی آنهایی که مرا می*شناسند

می*دانند چه آدم حسودی هستم ؛

و همه*ی آنهایی که تو را می*شناسند ...

لعنت به همه آنهایی که تو را می*شناسند !
 

ماه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
عمري با غم عشقت نشستم
به تو پيوستم واز خود گسستم
وليکن سرنوشتم اين سه حرف بود
تو را ديدم. پرستيدم . شکستم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

چه دلگیر است :
هم جمعه باشد !
هم ابر باشد !
هم باران باشد !
هم خیابان خیس باشد !
اما ...
نه تو باشی !
نه دستی برای فشردن !
نه پایی برای قدم زدن !
نه نگاهی برای زل زدن !
 
بالا