گرچه علم مدیریت، اصول عام و شمول گستری دارد که بر نظریه های علمی متکی است، اما در رابطه با هر تخصصی و زمینة فعالیت، اصول خاصی مطرح می شود که در ارتباط با همان نیز، باید به کار گرفته شود. در مدیریت شهری، به همین ترتیب، اصول خاصی باید رعایت شود و در مدیریت توسعه شهری ممکن است اصول تخصصی تری مد نظر باشد. در مورد مدیریت نوسازی بافت های فرسوده، اصول مدیریت اختصاصی مطرح می شود که سعی شده است در ادامه معرفی شود.
درابتدای نوشتار حاضر، به آسیب شناسی مدیریت انفعالی پرداخته می شود و سپس عوامل رونق بخش شناسایی می گردد. پس از آن رویکرد جهادی علمی معرفی و در پایان اصول مدیریت نوسازی در این رویکرد ارائه می شود.
آسیب شناسی مدیریت انفعالی و غیر پویای نوسازی
1-بافت های فرسوده، پرسش ها و ملاحظات آن
سالهاست که نظام اجرایی، سیاستگزاری و حقوقی کشور در حل متفق و متحد مسائلی چون چگونگی حل معضل بافتهای فرسوده، اقدام به نوسازی آنها و چگونگی اقدام به پیشگیری از توسعه روزافزون بافتهای فرسوده با یکدیگر چالش دارند.
سالهاست که پنداشتها و تفاسیر تکبعدی و یکسونگرانه بخشی، با امید به حل معضل بافت فرسوده با یکدیگر تقابل و سایش داشته و نهایتاً جز گذر و استمرار زمان و افزایش شتابدار نرخ فرسودگی چیز دیگری به همراه نداشته و پاسخ متقاعدکنندهای نیز فراسوی مسئولین قرار نگرفته است. در چنین شرایطی پرسشهای زیادی از سوی مردم، مدیران، دستاندرکاران، برنامهریزان، تصمیمسازان و تصمیمگیران و خلاصه همه گروههای اجتماعی مطرح میشود که پاسخگویی به آنها بیشازپیش ضروری است.
مجموعه این پرسشها را میتوان در دو پرسش اصلی زیر خلاصه نمود:
• چگونه میتوان بافتهای فرسوده را به نفع مردم و توسعه شهر تهران حل کرد؟
• چگونه میتوان از روند توسعه فرسودگی و گسترش بافتهای فرسوده در آینده جلوگیری نمود؟
در پاسخ به این دو پرسش، توجه به نکات زیر حائز اهمیت است:
• ناپایداری مهمترین شرط فرسودگی
وسعت عظیم بافتهای فرسوده با تراکم بالای جمعیتی و خطر همیشگی وقوع زلزله، از مهمترین چالشهای شهر تهران بهشمار میرود. اضطرار زمانی حاکم بر برونرفت از این وضعیت، لزوم تغییر نگرش دراتخاذ راهبردهای روشن و کارا بر حسب انتخابهای حیاتی را روشن میسازد.
• فرابخشی بودن امر نوسازی
در نوسازی بافتهای فرسوده، جزءنگری و اقدامات مبتنی بر طرحهای موضعی و متکی بر قابلیتهای محلی و کالبدی، ماهیتاً نمیتواند به تنهایی بستر تصمیمات کلان، اثرگذار، قابل بسط و پایدار باشد. با اتخاذ تدابیر راهبردی و کلنگرانه میتوان با سازماندهی و بسیج توانمندیهای شهری برای پهنههای موضعی فرسوده، راهکارهای اساسی و عمدتاً میانرشتهای ارائه داد.
• تولید ادبیات و اسناد موضوع
نوسازی بافتهای فرسوده نیازمند راهبردها و سیاستهای کلانی است که بتواند از منظر کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی، بستر اقدامات مقتضی را فراهم سازد. از اینرو در طرح مسئله و تبیین اهداف و رویکردهای طرحهای توسعه شهری، بافتهای فرسوده باید اهمیت راهبردی داشته و محور اقدامات دیگر قرار گیرند.
• برنامه ها و طرح های بالادست.
تاکنون طرحهای توسعه شهری بهویژه طرحهای جامع، متناسب با اهمیت و وزن بافتهای فرسوده، به آن نپرداخته و موارد عنوانشده در مورد این بافت ها در این طرحها همارز مسایل نه چندان مهم شهر تهران تلقی گردیدهاست. در این طرحها بهویژه طرح جامع، روند حرکت از پرسش به پاسخ طی نشده و به تبع آن نحوه نوسازی بافتهای فرسوده و سازوکارهای مدیریتی و فنی این موضوع مسکوت مانده و بستر چندان قابل اتکایی نیز جهت سیاستگزاری و اقدام فراهم نشدهاست.
• مشارکت های مردمی، شرط اصلی تحقق نوسازی
وضعیت فعلی تهران دوقطبی، با هیچ یک از معیارهای انسانی و عدالت اجتماعی و نیز اصل تعادل پویا (که متضمن بقا و حیات سامانههای حتی مادی و غیرانسانی است)، قابل تفسیر نیست. توزیع نابرابر فرصتها که ویژگیهای زمینهشناختی (فقر و محرومیت، ارزش پایین املاک و. . .) و نرخ تورم، تأثیرات آن را تشدید میکند، شانس چندانی برای جذب مشارکت مردمی و هدایت سرمایه آنان به عنوان مهمترین زمینه اصلی در فرآیند نوسازی بافت فرسوده باقینمیگذارد.
.............