ثانیه های خاکستری...

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این وقتِ سال

قاصدک ها کمی دیر می آیند ...

نم گونه هایت را با آستین سبز من بگیر

تا تشنگی سالیان دست هایم

به شعرهایم سرایت نکند !

امروز اولین روز از بقیه ي زندگی من است

به خانه که رسیدی ...

این صفحه را دوباره بخوان ...

بگذار همه بدانند

درد ، رفتن تو نیست ...

درد ، ماندن من است ...!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سریع ترین نقاشی بود که دیدم

در یک چشم به هم زدن . . .

روزگارم را سیــــاه کرد . . .
!
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلتنگم......... برای کسی که مـدت هاست
بـی آنکه بـداند........ هرلحظـه زنـدگیش کردم!!!
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=georgia, times new roman, times, serif]
[/FONT]
[FONT=georgia, times new roman, times, serif]صدا …[/FONT][FONT=georgia, times new roman, times, serif]دوربین …[/FONT][FONT=georgia, times new roman, times, serif]حرکت …[/FONT][FONT=georgia, times new roman, times, serif]باز هم برایم نقش بازی کن ![/FONT]
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر چشمان من درياست تويي فانوس شبهايش اگر حرفي زنم از عشق تويي معنا و مفهومش اگر خنجر کشي سويم زسويت رو بر نگردانم که من ديوانه عشقم زخنجر بوسه بردارم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به پایان این سطرها
که نزدیک می شوم
درست در کنار این نقطه های منتهی به تنهایی
می فهمم مدتهاست
مخاطب متن هایم
به خواب رفته است !
.
.
.
تقصیر تو نیست
ما طناب هایمان را
به نهال های تردید بستیم
و در دره های فراموشی
تاب خوردیم ...
.
.
.
تقصیر من نبود
من حرفایم را ...
در فنجان ها ی ترک خورده ذهنم ریختم
و نامه هایم رابرای خودم پست کردم
زیر احساسم را برای خودم امضا کردم ...
این غرور را کجا می گذاشتم؟!
.
.
.
تقصیر ما نبود
ما تنها داستان مادربزرگ را تکرار کردیم
یکی بود یکی نبود ...!
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
ساعت زمان می گذرد !

و ثانیه ها

آهسته... آهسته...

قدم بر گذر زمان می گذارند

و آن فرصت های طلایی

له می شوند !

زیر پای این عقربه ها ...!

و یادگاری حسرت

و ای کاش هایی ناتمام !!!

که می ماند برای ما

و جهتی که هیچ وقت

در قانون ساعت

خلاف نمی رود ...!


 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزِ اولی که شب هنوز
هوای اين همه ترس و تاريکی نداشت
خيلی‌ها می‌گفتند
ديگر کارِ چراغ و ستاره تمام است
اما ديدی آرام
آرام آرام دلمان به بی کسی
صدايمان به سکوت و
چشمهايمان به تاريکی عادت کردند ...!
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتی که نخواهی رفت ...
خواهی ماند !
تا ابد دوست خواهی داشت ...
اما تمام نرفتن ها را رفتی !
تمام ماندن ها را نماندی !
تمام دوست داشتن ها را.... رها کردی !
دیگر از همه اطرافیانم حتی از در و دیوار سکوت وتنهائی ام خسته شده ام !
از همه ........
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
مثل شهاب سنگی

از من می گذری !

روشن می شوم

به لبخندی ...

و لحظه ای بعد

دوباره تاریکی ...!
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو آغوش باز میکنی ...

من پرواز میکنم ...

آغوشت گره می خورد ...

با دیگری و من سقوط میکنم !!!
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
دستانم را

به نشانه تسلیم بالای سر می برم !

من می بازم ...

به تمام بازی های بی منطق این روزگار ...!
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
آنقدر زیبا دوستت داشتم که باورت نمی شد !

آنقدر که

در بهت و ناباوری گفتی ...

همه چیز را فراموش کن !

.

.

.

حال آنقدر زیبا و ساده

همه چیز را فراموش کرده ام ...

که باورت نمیشود !!!
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز

کنارم بنشین ...

به اندازه یک چشم بر هم زدن !

می دانم تقصیر تو نیست ...

باور کن قول می دهم ...

یک روز که چشم می گذاری ...

دیگر نباشم ...!
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
گریه هایت را تمام کن دیگر !

فقط دستم را بگیر

و محکم نگهش دار ...

در قلب من خواهی بود ...!

 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفته بودی فردا، پشت این پنجره ها، غنچه ای می روید،


و کسی می آید، روشنی می آرد...



دیرگاهیست که من، پشت این پنجره ها منتظرم،



ولی اینجا حتی، رد پایی هم نیست!



 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


به گمان آرامش به ساحلی پناه بردم
که
ارمغانش برای آرام کردنم مرگ بود...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در سکوت به اسمان مینگرم
شاید اسمان
بشود مرهمی بر دلم
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بیهوده در اضطراب ماندیم همه / در تاب و تب و عذاب ماندیم همه

این ساعت زنگ خورده هم زنگ نزد / عشق آمد و رفت و خواب ماندیم همه . . .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بے تفاوتے سخــ ـت اســ ـت

نِـ ـسبت بـ ـہِ کسے کـ ـہِ عجیـ ـب تریـ ـن حـ ـس دنیـ ـــا رو

بـ ـاهـ ـاش تجـ ـربـ ـہِ کردے...
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم را خواب می کنم با توِ رویایی،

که نفهمد

تو هم نفهمیدی مرا..!!!!!
 

abyss ocean

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

آدم است دیگر احمق است
گاهی دلش تنگ می شود
حتی برای اینکه نیمه شب یواشکی
شماره ات را بگیرد و بشنود:
مشترک مورد نظر شما در حال مکالمه با مشترك مورد نظر خودش است!!
آدم است دیگر
احمق است
دلش تنگ می شود...!!



شب است ...
کلنجار میروم با خودم
با دلتنگی هایم
با قلب له شده ام
با غرور شکسته ام
سراغش را بگیرم ... نگیرم ... بگیرم ... نگیرم
نزدیک صبح است ... دل را به دریا زدم
" مشترک مورد نظر در حال مکالمه می باشد "
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یـــادت بـــاشد

یــــادم بیاوری

که این پـــاییـــــز

روی برگهـــا به یــــادت بـــــاشم !
 

abyss ocean

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گاهی دلم می خواد
بهانه های الکی بگیرم...
به هوای آغوش تو...
شانه های تو...
که بعد، تــو
آرام...
خیلی آرام...
در گوشم زمزمه کنی:
ببین من عاشقتــــــــــــــــــــــم...♥
 

abyss ocean

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آنها ڪﮧ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿڪﻨﻨﺪ ! ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ : ﺗﻮ ﭼﮧ ڪﻢ ﺩﺍﺭﮮ ؟ ﻫﯿﭻ !!! ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎﺭﺍטּ ﺍﺷڪﻬﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺑﺮ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﭘﻨﻬﺎטּ ﻣﯿڪﻨﻢﻭ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﭘﻮﭼﮯ ﺑﮧ ﻧﺸﺎﻧﮧ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺳﺮ ﺗڪﺎטּ ﻣﮯﺩﻫﻢ ... ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ڪﮧ ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﺩﺭﻭטּ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯿڪﺎﻭﻡﺑﮧ ﯾﮏ ﻏﻢ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﯿﺮﺳﻢ ... ﻭ ﺁﻥ ﻏﻢ ﻧﺒﻮﺩטּ ﺗﻮﺳﺖ !!! ﻣﻦ ﺩﺭ ڪﻨﺎﺭ ﻫﻤﮧ ﺗﻮ ﺭﺍ ڪﻢ ﺩﺍﺭﻡ ....
 
بالا