کاش فقط یک نفر بود که وقتی بغض میکردم
بغلم میکرد و میگفت :
گریه کنی می کشمتا
معماری با مصالحی از جنس دل
- شروع کننده موضوع mohammad azizi
- تاریخ شروع
خیانت قشنگی بود ...
تهیه کننده : دوستم
کارگردان : عشقم
تهیه کننده : دوستم
کارگردان : عشقم
سـردش بــود...
.
دلـم رابرایش ســوزاندم...
.
گرمــش که شد...
.
باخاکســتــرش نوشت...
.
خـــداحافظ
.
دلـم رابرایش ســوزاندم...
.
گرمــش که شد...
.
باخاکســتــرش نوشت...
.
خـــداحافظ
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]چه حــرف بی ربـطیست[/FONT][FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif][/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]کــه مــرد گریـــه نمــــــی کنـد![/FONT][FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif][/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]گاهــــی آنقدر بغـــــض داری ...[/FONT][FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif][/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]کــــه فقـــــط بایــد مــــرد باشــی[/FONT][FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif][FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]تــا بتوانی گریــــه کنـــــی[/FONT][/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]کــه مــرد گریـــه نمــــــی کنـد![/FONT][FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif][/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]گاهــــی آنقدر بغـــــض داری ...[/FONT][FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif][/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]کــــه فقـــــط بایــد مــــرد باشــی[/FONT][FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif][FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]تــا بتوانی گریــــه کنـــــی[/FONT][/FONT]
به قول اردلان...
تو دلم ول وله ست واسه خواستنت
تو دلم ول وله ست واسه خواستنت
به سلامتی تنهایی که هر وقتبهش خیانت کردم باز اومد سراغم
دختــــــــــر کــه بـاشــی
هـــزار بــار هــم کــه بگـویــد :
دوستـــــــــــــــــــــت دارد !
بـازهــم خواهــی پـرســـی :
دوستــــــــــــــــم داری ؟
... و تـه دلـــــــــت همیشــه خواهــد لــرزیـد !
دختــر کــه بـاشــی هــرچقــدرهــم کـه زیبــــا بـاشــی
نگــران زیبـــاترهایــی میشــوی کـه شایــد عاشــقش شوند !
هــر وقت کــه صدایت میکنــد :
خوشــــ♥ـــــگلم
خــدا را شکــر میکنــی کــه درچشمــان او زیبایــی !
دســـــــت خـودت نیسـت
دختــــــــــر کــه بـاشــی
همـــه ی دیوانــــــــگی هــای عالــم را بـــــــــلدی
هـــزار بــار هــم کــه بگـویــد :
دوستـــــــــــــــــــــت دارد !
بـازهــم خواهــی پـرســـی :
دوستــــــــــــــــم داری ؟
... و تـه دلـــــــــت همیشــه خواهــد لــرزیـد !
دختــر کــه بـاشــی هــرچقــدرهــم کـه زیبــــا بـاشــی
نگــران زیبـــاترهایــی میشــوی کـه شایــد عاشــقش شوند !
هــر وقت کــه صدایت میکنــد :
خوشــــ♥ـــــگلم
خــدا را شکــر میکنــی کــه درچشمــان او زیبایــی !
دســـــــت خـودت نیسـت
دختــــــــــر کــه بـاشــی
همـــه ی دیوانــــــــگی هــای عالــم را بـــــــــلدی
نگاه اول
حس ام را تاب می دهی
تا دل ، بی تاب
نگاه تابناک ،
بعدی ات شود...
چشمان ات آفتاب ،
بر تن ، تاب خورده ی ،
بی تاب ام
که می تابد
تاب
اینهمه بی تابی ، نمی آورم...
حس ام را تاب می دهی
تا دل ، بی تاب
نگاه تابناک ،
بعدی ات شود...
چشمان ات آفتاب ،
بر تن ، تاب خورده ی ،
بی تاب ام
که می تابد
تاب
اینهمه بی تابی ، نمی آورم...
در هیاهوی زندگی دریافتم ؛ چه بسیار دویدن ها که فقط پاهایم را از من گرفت در حالی که گویی ایستاده بودم ، چه بسیار غصه ها که فقط باعث سپیدی موهایم شد در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ، دریافتم کسی هست که اگر بخواهد "می شود" و اگر نخواهد "نمی شود" به همین سادگی ... کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم فقط او را می خواندم و بس .
هستی ام
با تو بودن از تو گفتن زيباست
مثل آواز قناري تو بهار
با تو بودن از تو گفتن زيباست
مثل آواز قشنگ جويبار
با تو بودن از تو گفتن زيباست
مثل نيلوفر آبي در آب
مثل اشكهاي لطيف شبنم روي گونه هاي زنبقهاي خواب
با تو بودن از تو گفتن زيباست
مثل بارش بارون تو كوير
مثل رويش دوباره چمن روي تن يخ زده زمين پير
تويي مهتاب سحر ، تويي بارون كوير
از تن خستهء من گرد غربت را بگير
مثل خورشيد بزن و آبم كن
مثل لالايي شب خوابم كن
به تن خسته بزن رنگ دگر
دل ما را تو ببر تا به سحر
با تو بودن از تو گفتن زيباست
مثل آواز قناري تو بهار
با تو بودن از تو گفتن زيباست
مثل آواز قشنگ جويبار
با تو بودن از تو گفتن زيباست
مثل نيلوفر آبي در آب
مثل اشكهاي لطيف شبنم روي گونه هاي زنبقهاي خواب
با تو بودن از تو گفتن زيباست
مثل بارش بارون تو كوير
مثل رويش دوباره چمن روي تن يخ زده زمين پير
تويي مهتاب سحر ، تويي بارون كوير
از تن خستهء من گرد غربت را بگير
مثل خورشيد بزن و آبم كن
مثل لالايي شب خوابم كن
به تن خسته بزن رنگ دگر
دل ما را تو ببر تا به سحر