با حال ترین گندی که زدی تو زندگیت از دوران بچگی تا حالا

toraj_reza63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در سن 6 سالگی در هنگام خواب، براه افتادم ب سمت دسشویی، سر پا ایستاده بودم ک از بابام پس گردنی خوردم گفت احمق چرا داری رو تخت ما جیش می کنی...
 

احسان اسدی

عضو جدید
بچه بودم هنوز مدرسه نمیرفتم. یه پسر دایی داشتم هم سن خودم(یعنی الانم دارما) خیلی مظلوم بود منم کلن حسم بود اینو ادیت کنم!خلاصه با خالم که همسنم بود خوابوندیمش رو زمین و کلی فلفل ریختیم رو سرش کل بدنش تا سه روز تاول زده بود زن داییم که حسابی ازم شاکی بود به مامانم شکایتم کرد منم زدم به اون در گفتم برام حرف در اورده نه این که قضیه خواهر شوهر زن داداشی بود تونستم از این نسبت استفاده ببرم خلاصه عذاب وجدان اجازه نداد و همین پارسال در جمع به همه چی اعتراف کردم...

کلا ضد پسر بودی وجودت برا پسرا عین بمب هیرو شیما خطرناکه
البته شوخی میکنمااااا
 

لیختن اشتاین

عضو جدید
خوب منم یه گنده کوچولو زدم.
سال سوم دبیرستان که بودیم جلسه اول هندسه ..
معلممونم یه جوونه خوش تیپه با جذبه و قد بلند .. همچی بود که من به اتفاق بچه ها یه ربع اول هنگیده بودیم.... حالا این ربطی به گند نداشت.. فقط محض اطلاع بود....
خوب اقا معلمه هر سسوالی می پرسید . من صدم ثانیه ای جواب میدادم .. اقا هیچی دیگه یه نیم ساعتی همین جوری گذشت.
هی استاد می پرسید :twisted:هی من جواب میدادم :w11:هی بچه ها نگاه میکردن:w20:
معلمه که دید نه بابا کسیم واسه خودم شروع کرد به تعریف کردن از من و نصیحت بچه ها.:w00:... منم دووم نیاوردم گفتم اقا میشه یه لحظه برم بیرون//
گفتش چرا که نه ... بفرمایید//
منم هول هولکی خودمو رسوندم به در .. از بس هول شده بودم به جا اینکه درو باز کنم شروع کردم ... تق تق .. در زدن..>خودمم نفهمیدم چرا<
هیچی اقا یه دفعه کلاس رفت رو هوا منم سریع فرار کردم.. نامردا فک کنم یه ربعی بهم خندیدن.. منم دیگه تا اخر زنگ روم نشد برم تو کلاس...
 

maryam2300

عضو جدید
يادمه 6 ساله بودم خواهرم رفته بود مدرسه اونجا دوستاش گفته بودن: در مجلسي نشسته بوديم ناگهان خري گفت... كه خواهرم حرف زده بود. وقتي برگشت خونه انگار كه بخواد تلافي كنه اونم اينو تكرار كرد و اين بار من خر شدم. شب يه مهمون عزيز كرده داشتيم كه بابام خيلي بهش احترام ميذاشت. اين ْآقا اومد خونه ما گفت سلام. منم گفتم در مجلسي نشسته بوديم ناگهان خري به من سلام كرد...:D
 

kapitan_hamed

عضو جدید
یادم میاد 7 ساله که بودم روز اول مدرسه ها بود من با خواهرم رفتیم مدرسه اقاهمه با ماماناشون میومدن تو کلاس بشینن و معلم و ناظم مون هم اومد توکلاس هیچی دیگه همه مامانا از بچه هاشون عکس میگرفتن اینا و هزارتا قر فر دیگه....
منم وقتی وارد کلاس شدم کفش هامو در اوردم و رفتم نشستم رو نیم کت همه بهم نگاه کردن و :eek:یک هو کل کلاس رفت رو هوا*******
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یادم میاد 7 ساله که بودم روز اول مدرسه ها بود من با خواهرم رفتیم مدرسه اقاهمه با ماماناشون میومدن تو کلاس بشینن و معلم و ناظم مون هم اومد توکلاس هیچی دیگه همه مامانا از بچه هاشون عکس میگرفتن اینا و هزارتا قر فر دیگه....
منم وقتی وارد کلاس شدم کفش هامو در اوردم و رفتم نشستم رو نیم کت همه بهم نگاه کردن و :eek:یک هو کل کلاس رفت رو هوا*******
بذار برات اسپند دود کنم چشمت نزنن داداش جونم
 

*Navid

کاربر فعال
گند که زیاد زدم. الان حضور ذهن ندارم بهترینشو بگم.ولی آخرین گندی که زدم چند وقت پیش بود که وقتی می خواستم از دانشگاه فارغ التحصیل بشم ، رفتم تو بانک داخل دانشگاه تا یه پولی رو واریز کنم . بانک شلوغ بود ، همینطور که تو صف وایستاده بودم متوجه خنده بعضی ها دور و برم شدم . یه دفعه به خودم اومدم دیدم وسط صف دخترا وایستادم با خیال راحت ....... و صف پسرا هم اون طرفه ! دخترا هم دارم هی بهم می خندن :w29: . زود فیشمو از اون وسط پیدا کردم یه راست رفتم بیرون بانک اون طرف خیابون پرداختش کردم :redface:


یه گند دیگه هم به این قراره : سال قبل رفتم اداره برق تا برای کار آموزی ثبت نام کنم . اول باید می رفتم حسابداری . منتها درب حسابداری جوری بود که باید درب رو کمی باز می کردی نه کامل ، چون اگه کامل بازش می کردی یه راست بر میگشت تو صورتت :warn: . اونجا یه خانمی بود تو اتاق حسابداری که من برای گرفتن کار اموزی باید از اون امضا می گرفتم . بار اول که رفتم وقتی در رو باز کردم برگشت تو صورتم . من : :confused: :redface: خانم حسابدار : :cool: . خلاصه دوره کار آموزیم تموم شد و باید برای گرفتن امضای پایان دوره دوباره می رفتم حسابداری ولی اینبار مواظب بودم تا اون بلای قبلی سرم نیاد . وقتی داخل شدم آروم در و باز کردم رفتم تو ، ولی وقتی بر می گشتم ، امان از حواس پرت ، درو که باز کردم محکم از پشت سرم خورد تو کلم و منو پرت کردم تو سالن ......... من : :confused:...:confused: . خانم حسابدار : :smile: ... :D... :biggrin: ... :w15:
 
آخرین ویرایش:

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گند که زیاد زدم. الان حضور ذهن ندارم بهترینشو بگم.ولی آخرین گندی که زدم چند وقت پیش بود که وقتی می خواستم از دانشگاه فارغ التحصیل بشم ، رفتم تو بانک داخل دانشگاه تا یه پولی رو واریز کنم . بانک شلوغ بود ، همینطور که تو صف وایستاده بودم متوجه خنده بعضی ها دور و برم شدم . یه دفعه به خودم اومدم دیدم وسط صف دخترا وایستادم با خیال راحت ....... و صف پسرا هم اون طرفه ! دخترا هم دارم هی بهم می خندن :w29: . زود فیشمو از اون وسط پیدا کردم یه راست رفتم بیرون بانک اون طرف خیابون پرداختش کردم :redface:


یه گند دیگه هم به این قراره : سال قبل رفتم اداره برق تا برای کار آموزی ثبت نام کنم . اول باید می رفتم حسابداری . منتها درب حسابداری جوری بود که باید درب رو کمی باز می کردی نه کامل ، چون اگه کامل بازش می کردی یه راست بر میگشت تو صورتت :warn: . اونجا یه خانمی بود تو اتاق حسابداری که من برای گرفتن کار اموزی باید از اون امضا می گرفتم . بار اول که رفتم وقتی در رو باز کردم برگشت تو صورتم . من : :confused: :redface: خانم حسابدار : :cool: . خلاصه دوره کار آموزیم تموم شد و باید برای گرفتن امضای پایان دوره دوباره می رفتم حسابداری ولی اینبار مواظب بودم تا اون بلای قبلی سرم نیاد . وقتی داخل شدم آروم در و باز کردم رفتم تو ، ولی وقتی بر می گشتم ، امان از حواس پرت ، درو که باز کردم محکم از پشت سرم خورد تو کلم و منو پرت کردم تو سالن ......... من : :confused:...:confused: . خانم حسابدار : :smile: ... :D... :biggrin: ...
:w15:
 

SHELLBY

کاربر بیش فعال
من اگه گند نزنم جای تعجب داره، تا الان که همش گند زدم تو زندگی
شایدم زندگی داره گند میزنه
نمیدونم
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیروز سوار تاکسی شدم. خواستم کرایه بدم که اشتباهی به جای 500 تومنی 5000تومنی دادم
و راننده هم گرفت و گفت آقا 700 تومن میشه و 200 تومن دیگه گذاشتم روش ...:cry:
 

daruish_red star

عضو جدید
یادم میاد 7 ساله که بودم روز اول مدرسه ها بود من با خواهرم رفتیم مدرسه اقاهمه با ماماناشون میومدن تو کلاس بشینن و معلم و ناظم مون هم اومد توکلاس هیچی دیگه همه مامانا از بچه هاشون عکس میگرفتن اینا و هزارتا قر فر دیگه....
منم وقتی وارد کلاس شدم کفش هامو در اوردم و رفتم نشستم رو نیم کت همه بهم نگاه کردن و :eek:یک هو کل کلاس رفت رو هوا*******

گوله نمک:eek:
 

daruish_red star

عضو جدید
بزرگترین گندی که زدم همین دیروز بود اقا من با زن داییم خیلی شوخی داریم یک روز قرار بود منو داییم با زنش بریم پارک و قرار شد اونا بیان دم در خونه ما تا بهم زنگ بزنیم سریع بریم ماشی داییم 206 مشکیه بعد ازظهر شدو منم اماده تا بهم زنگ بزنن بعد چند لحظه بعد زن داییم زنگ زد گفت ما اومدیم زود بیااقا منم زود سریع رفتم دم در از قضا یک 206 مشکی یه دیگه جلو خونمون بود منم سریع رفتم در ماشین رو بازکردمو کیف رو پرت کردم تو ماشینو چون قبلا می خواستم اونا رو بترسونم لاک پشتم و ورداشته بودم اونو پرت کردم ازصندلی عقب به جلو اقا چشمتون بد نبینه یک هو جیغ زنه کل محله ما رو به صدا در اورد یارو صاحب ماشینه با فحشو اروده دنبال ما اقا ما رو بگیر سوسمارو بگیر هیچی دیگه تا ته محلمون از ترسدویدم
 

shine71

عضو جدید
ماجرایی که میخوام تعریف کنم درواقع گندزدن نیس گندشانسیهههه...راهنمایی که بودم مسئول نرمش صبحگاهی بودم وباید نوارکاستی رو برای انجام نرمش ازکشویی که در دفتر مدرسه بود برمیداشتم...یه روزامتحان حرفه وفن داشتیم بعدازتموم شدن امتحان من فهمیدم که یه سوال رو اشتباه جواب دادم و ازاونجایی که دراون زمان نمره واسم خیلی مهم بود یه نقشه هایی کشیدم...روزبعدواس نرمش زمانیکه خواستم کاست رو ازکشوبردارم متوجه شدم کشوی دبیرحرفه هم کنارهمون کشویی هس که کاست روبرمیدارم;) ازاونجایی که معاون بیرون دفتربودسریع در کشو رو باز کردم و خب خوشبختانه برگه های امتحان دیروز اونجا بود:smile:تا برگه خودمو پیداکردم و اومدم بردارمش مستخدم مدرسه اومد داخل دفتر...من:dمستخدم:cool:خلاصه که گفتم بابا این نوارکاستو ندیدی؟؟؟گفت نههههه...بعدگفتم ایناهااااااشششش...اون روزنشدبرگه روبردارم اما فرداش عملیات باموفیت انجام شدوبعدازاینکه جواب رودرست کردم دوباره برگه روسرجاش گذاشتم...من:dوجدانم اینا:(...اما اون امتحان رو دبیر عزیزم هیچوقت تصحیح نکرد...من:thumbsdown:شانسم:warn:...
 

daruish_red star

عضو جدید
ماجرایی که میخوام تعریف کنم درواقع گندزدن نیس گندشانسیهههه...راهنمایی که بودم مسئول نرمش صبحگاهی بودم وباید نوارکاستی رو برای انجام نرمش ازکشویی که در دفتر مدرسه بود برمیداشتم...یه روزامتحان حرفه وفن داشتیم بعدازتموم شدن امتحان من فهمیدم که یه سوال رو اشتباه جواب دادم و ازاونجایی که دراون زمان نمره واسم خیلی مهم بود یه نقشه هایی کشیدم...روزبعدواس نرمش زمانیکه خواستم کاست رو ازکشوبردارم متوجه شدم کشوی دبیرحرفه هم کنارهمون کشویی هس که کاست روبرمیدارم;) ازاونجایی که معاون بیرون دفتربودسریع در کشو رو باز کردم و خب خوشبختانه برگه های امتحان دیروز اونجا بود:smile:تا برگه خودمو پیداکردم و اومدم بردارمش مستخدم مدرسه اومد داخل دفتر...من:dمستخدم:cool:خلاصه که گفتم بابا این نوارکاستو ندیدی؟؟؟گفت نههههه...بعدگفتم ایناهااااااشششش...اون روزنشدبرگه روبردارم اما فرداش عملیات باموفیت انجام شدوبعدازاینکه جواب رودرست کردم دوباره برگه روسرجاش گذاشتم...من:dوجدانم اینا:(...اما اون امتحان رو دبیر عزیزم هیچوقت تصحیح نکرد...من:thumbsdown:شانسم:warn:..
ای شیطون بلا)))))))))))))))))))))))))
 

sahel70

عضو جدید
منم کلاس اول دبستان پاکن دوستمو خوردم ،معلمم زد تو گوشم:Dهنوز یادمه
 

mohandese.motefakker

عضو جدید
کاربر ممتاز
البته اینی که میخوام تعریف کنم گند نیست بیشتر یه خاطره هست یا میشه گفت " شبه گند "

یادمه دوم راهنمایی بودم که تو کلاس نشسته بودم که یهو یکی از بچه ها یه صدای ناجور از خودش در آورد معلم که داشت درس میداد متوقف شد و روشو برگردوند و یه راست اومد سمت من و به خیال اینکه من این صدا رو در آوردم گوشم رو گرفت و منو از رو نیمکت کشید جلوی کلاس و همش داد میزد " کلاس جای این مسخره بازیاس؟ کلاس جای این دلقک بازیاست؟"

من هم هر چقدر میگفتم " آقا من نبودم, والا من نبودم, بلا من نبودم" معلم باور نمیکرد و گوشم رو هی میپیچوند.

من هم از شدت درد به خودم میپیچیدم و کل کلاس داشتن بهم میخندیدن که ناگهان صبرم تموم شد و دست معلم رو با عصبانیت کنار زدم و با صدایی بسیار بسیار بسیار بسیار بلند داد زدم " اه, میگم من نبودم , عجب آدم نفهمی هستی تو, من نبووووووووووووووووووووووووووودم "

بعد از این فریاد سکوت سنگینی تو کلاس حاکم شد. قیافه معلم رو هنوز یادمه که با تعجب من رو نگاه میکرد :eek: هیچکس تو کلاس جیکش در نمیومد. صدام اونقدر بلند بود که معلم های دیگه از کلاسشون اومدن بیرون.

یعد معلم که کاملا شوکه شده بود و دست منو گرفت و گفت پسرم بیا برو دست و صورتت رو بشور برگرد کلاس...
 

mohadeseh.anzali

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
البته اینی که میخوام تعریف کنم گند نیست بیشتر یه خاطره هست یا میشه گفت " شبه گند "

یادمه دوم راهنمایی بودم که تو کلاس نشسته بودم که یهو یکی از بچه ها یه صدای ناجور از خودش در آورد معلم که داشت درس میداد متوقف شد و روشو برگردوند و یه راست اومد سمت من و به خیال اینکه من این صدا رو در آوردم گوشم رو گرفت و منو از رو نیمکت کشید جلوی کلاس و همش داد میزد " کلاس جای این مسخره بازیاس؟ کلاس جای این دلقک بازیاست؟"

من هم هر چقدر میگفتم " آقا من نبودم, والا من نبودم, بلا من نبودم" معلم باور نمیکرد و گوشم رو هی میپیچوند.

من هم از شدت درد به خودم میپیچیدم و کل کلاس داشتن بهم میخندیدن که ناگهان صبرم تموم شد و دست معلم رو با عصبانیت کنار زدم و با صدایی بسیار بسیار بسیار بسیار بلند داد زدم " اه, میگم من نبودم , عجب آدم نفهمی هستی تو, من نبووووووووووووووووووووووووووودم "

بعد از این فریاد سکوت سنگینی تو کلاس حاکم شد. قیافه معلم رو هنوز یادمه که با تعجب من رو نگاه میکرد :eek: هیچکس تو کلاس جیکش در نمیومد. صدام اونقدر بلند بود که معلم های دیگه از کلاسشون اومدن بیرون.

یعد معلم که کاملا شوکه شده بود و دست منو گرفت و گفت پسرم بیا برو دست و صورتت رو بشور برگرد کلاس...

:w15:حقش بود.
 

parviiiiizZz

عضو جدید
اونموقه ها مدرسه میرفتیم:biggrin:
یادم نمیاد چه درسی ولی کلاس سختی بود که معلممون قرار بود امتحان بگیره هرچی بهش گفتیم بابا نگیر ،جون ننت نگیر ما نخوندیم گوش نداد که نداد
برحسب اتفاق بابای من 1 ادکلانی داشت که از پدرش بهش به ارث رسیده بود که بوی فاضلاب می داد تصور کنید که این بوی زیبا تاریخ مصرفشم گذشته باشه.خلاصه برای خنده پیچوندیم و آوردیم که با بچه ها بخندیم.
وقتی دیدم معلمه گوش نمی ده رفتم زیر میز و این ادکلان و زدم.انقد بوش ضایع بود که همه متراکم شدن.
از شانس مام معلمه نمیدونم اسمی چیزی داشت که حالش بد شد و دیگه نیومد سر کلاس.اون روز که هیچ تا آخر سال معلمه ازمون امتحان نگرفت;)
 

Z.ANSARI

کاربر فعال
برام جالبه که یه نفر این همه خرابکاری بکنه و درس عبرت نگیره....شماها خیلی دل و جرات دارید...نمیگم تا حالا گند نزدم ولی نه اینقدر زیاد...خدا بده برکت...براتون بیشترش کنه...:biggrin:راستش تنها بلایی که همیشه سر من میومد و هنوزم میاد،اینه که توپ باید حتما صورت من رو ببوسه...اونم با سرعت زیاد و دردناک:cry:
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
برام جالبه که یه نفر این همه خرابکاری بکنه و درس عبرت نگیره....شماها خیلی دل و جرات دارید...نمیگم تا حالا گند نزدم ولی نه اینقدر زیاد...خدا بده برکت...براتون بیشترش کنه...:biggrin:راستش تنها بلایی که همیشه سر من میومد و هنوزم میاد،اینه که توپ باید حتما صورت من رو ببوسه...اونم با سرعت زیاد و دردناک:cry:

وای چه گندای باحالی میزنی!!!!:surprised:
 

احسان اسدی

عضو جدید
سلام
این گند مال من نیست مال یکی از همکارامه
یه زمانی دوتا از همکارا باهم کل کل می کردن
شوخی شوخی یک از همکارا زیراب اون یکی رو زد :(
جدی چدی اون یکی اخراج شد:(
 

پری جوون

عضو جدید
سال پیش مجبور شدم برای چندلحظه ای ماشین روتو یکی از خیابون های پایین شهر برای چند دقیقه ای پارک کنم.( راننده من بودم وکسی هم باهام نبود)
وقتی برگشتم یادم اومد که سوییچ رو داخل ماشین جاگذاشتم و در ماشین هم قفل شده.( ماشین پرایدبود)

چندلحظه ای این در و اون در زدم دیدم یک پسر جوون اومد گفت مشکلی پیش اومده براش توضیح دادم گفت من میتونم درماشین رو باز کنم .من گفتم بسم ا..........
یک سیم از جیبش دراورد ازکنار پنجره وارد کرد و مشغول شد وچند ثانیه بعد زبونه کنار در تلقی اومد بالا ودر باز شد .:eek:
منم خوشحال برگشتم خونه.:)
فرداش برای تکمیل پروندم به همون ساختمون داخل همون خیابون برگشتم . رفتم داخل...........اما وقتی برگشتم ماشین نبود.....:w09:

بعله ماشین رو همون اقا دزدیده بود. ماشین بعد ازیک هفته پیداشد. اما لاستیک. روکش. سیستم. فرمون. دنده باتری. موتورو......خلاصه همه چیزشو برداشته بودن.
این بدترین گند زندگیم و بزرگترین خسارتی بود که به بابام زدم.:cool:
 

m0zhgan

عضو جدید
یک روز که تایم نهار بود مامانم میخواست غذا رو بزاره رو سفره ،قبل از اینکه غذا رو بیاره گفتم مامان بزار من ته دیگ برنج و خفن بردارم اخه تو پلوپز بود اقاااااا پلوپز رو برعکس کردم که برنج و قالبی دربیارم از تو ظرف پلوپز اونوقت پلوپز از دسم در رفت همه پلوها ریخت تو خود زود پز دااااااااااااااااااااااااااااااغون گند زده شد:biggrin: بعدش هی گیر داده بودم مامان بزار بازش کنم تمیزش کنم مامانم از دسم گرفتتش گذاشت رو تراس درو قفل کرد کلید و هم برداشت رفت نماز من سریع رفتم برش داشتم با سشوار تمیزش کردم واااااااااااااااای نمیدونید بلاخره داستان درس کردم از دل مامانم دراوردم.
 

mavadd

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
امروزو می دونم که پشت چراغ قرمز..............دنده ماشین جا نرفت ماشین پشتی یه زن بود......................ماشینم خاموش شد.................و یکی از دردناکترین گندهای زندگیم به وقوع پوست:cry::D
 

Similar threads

بالا