رد پای احساس ...
- شروع کننده موضوع MEMOL...
- تاریخ شروع
حنا جون
عضو جدید
افسوس.....................................
عادت کرده ام که ناگهان
بیایی و سرک بکشی میان روزهایم و بروی
گاه خودت...همیشه خاطراتت
چه تضمینی است که بدانم اینجا نمی آیی ...؟!
اگه این زندگی باشه من از مردن حراسم نیست
یه حسی دارم این روزا شاید مردم حواسم نیست
اگه این زندگی باشه اگه این سهمم از دنیاس من از مردن حراسم نیست
یه حسی دارم این روزا که گاهی با خودم میگم شاید مردم حواسم نیست
بعد تو من از همه دنیا بریدم
باورم کن من به بدجایی رسیدم
لحظه لحظه زندگیمون با عذابه
باورم کن حال من خیلی خرابه
اگه این زندگی باشه من از مردن حراسم نیست
یه حسی دارم این روزا شاید مردم حواسم نیست
اگه این زندگی باشه اگه این سهمم از دنیاس من از مردن حراسم نیست
یه حسی دارم این روزا که گاهی با خودم میگم شاید مردم حواسم نیست
مطمئن باش و برو...
دل من سخت شکست
و چه زشت
به من و سادگی ام خندیدی
به من و عشقی پاک
که پر از یاد تو بود...
و خیالم می گفت
تا ابد مال تو بود...
تو برو...
دل من باز شکست...
دل من سخت شکست
و چه زشت
به من و سادگی ام خندیدی
به من و عشقی پاک
که پر از یاد تو بود...
و خیالم می گفت
تا ابد مال تو بود...
تو برو...
دل من باز شکست...
این جا
بهاران رفته است
پائیزم امّا
در خیالت
برگ برگ
گل می شوم !
عشق من جز غم دلواپسی نیست
آخه قلبم مثه قلب کسی نیست
من پر از احساسم
تو پر از احساسی
وای اگه قلب منو نشناسی
بیا با عشق و احساس منو دوباره بشناس
آخه قلبم مثه قلب کسی نیست
من پر از احساسم
تو پر از احساسی
وای اگه قلب منو نشناسی
بیا با عشق و احساس منو دوباره بشناس
یاربانو
عضو جدید
من تمـــــام شــــــــعرهایم را
در وصــــــــف نیامدنت ســـــــــــــروده ام !
و اگر یــــــــــک روز ناگهـــــــــــان ناباورنه ســــــــر برسی
دســـــــــت خالی ,حیرت زده
از شاعر بودن استعفا خواهم داد!
نقــــــاش می شوم
تا ابدیت نقش پرواز را
بر میله های تمام قفس های دنیـــــــا
خواهـــــــم کشید....
در وصــــــــف نیامدنت ســـــــــــــروده ام !
و اگر یــــــــــک روز ناگهـــــــــــان ناباورنه ســــــــر برسی
دســـــــــت خالی ,حیرت زده
از شاعر بودن استعفا خواهم داد!
نقــــــاش می شوم
تا ابدیت نقش پرواز را
بر میله های تمام قفس های دنیـــــــا
خواهـــــــم کشید....
من یک سوالم
مرا نپرس
جوابش دیوانه ات میکند
وتمام معادلات دلت را به هم میریزد
از زاویه من هیچ چیزدر مدار خودش نیست
وهیچ حجم حضوری
حس بودن ندارد
مرا نپرسید لطفاْ...
مرا نپرس
جوابش دیوانه ات میکند
وتمام معادلات دلت را به هم میریزد
از زاویه من هیچ چیزدر مدار خودش نیست
وهیچ حجم حضوری
حس بودن ندارد
مرا نپرسید لطفاْ...
من درسکوت تورادرامتدادهرصدا زمزمه میکنم
من درخیال خویش تورا باخودم نقاشی میکنم
من به دنبال سایه ایی ازتو به شب حمله میکنم
من در تمام بودنم بودنت را جستجو میکنم
من میکنم آنچه که باید
توچه میکنی؟
میدانم همه نباید...
من درخیال خویش تورا باخودم نقاشی میکنم
من به دنبال سایه ایی ازتو به شب حمله میکنم
من در تمام بودنم بودنت را جستجو میکنم
من میکنم آنچه که باید
توچه میکنی؟
میدانم همه نباید...
این روزها زیاد نقاشی می کنم
نقاشی هوا
نقاشی برف
نقاشی خدا
این روزها با اشک،نقاشی اشک می کشم!
من با مداد سیاهم،خوب نقاشی می کنم
با مداد سیاه رنگین کمانی کشیده ام که
هفت رنگ آن حتی در کتاب رنگها هم نمی گنجد!
آنقدر ماهر که رنگ ارغوانی سر به سجده گذاشت
آبی با من از رفتن گفت
قرمز سر به زیر آرام خفت
این روزها ماهر تر می شوم،
چون می خواهم نقشی بکشم
که با چشمان کسی آشنا نیست
نقشی که وجود ندارد
چشم هایم را می بندم
و با مداد سیاهم می خواهم که
اشک را در چشمان خدا نقاشی کنم!
نقاشی من بیست می گیرد...!
نقاشی هوا
نقاشی برف
نقاشی خدا
این روزها با اشک،نقاشی اشک می کشم!
من با مداد سیاهم،خوب نقاشی می کنم
با مداد سیاه رنگین کمانی کشیده ام که
هفت رنگ آن حتی در کتاب رنگها هم نمی گنجد!
آنقدر ماهر که رنگ ارغوانی سر به سجده گذاشت
آبی با من از رفتن گفت
قرمز سر به زیر آرام خفت
این روزها ماهر تر می شوم،
چون می خواهم نقشی بکشم
که با چشمان کسی آشنا نیست
نقشی که وجود ندارد
چشم هایم را می بندم
و با مداد سیاهم می خواهم که
اشک را در چشمان خدا نقاشی کنم!
نقاشی من بیست می گیرد...!
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
| M | *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** | ادبیات | 2234 |