هر کی سوتی داده تعریف کنه!

mahsa-mt

عضو جدید
اقا دوسال پیش و خورده ای تو همین باشگاه یه اقایی به ما درخواست دوستی داد منم قبول کردم:redface: ولی تو ذهن من فک کردم یه خانوم با کمالاته والا:)

اخه ایدیش به دخترا میخورد اواتارشم از این عکسایی بود که عکس دختر و شعر داره:D منم هی روم نمیشد بهش بگم خانم اسمت چیه ؟ :surprised:

خلاصه این بابا هی همیشه با ما درد و دل میکرد میگف خوشبحالت چقد دوس خوب داری اینجا و:cool:.... من با هر کی دوس میشم تنهام میذاره....

کاش بتونی یه دوست خوب برام پیدا کنی تو دلم گفتم اخه خانم........:sweatdrop: خلاصه میگف کمکم میکنی و... منم خجالت کشیدم بگم ن البت

منظورش gf بود من فک کردمbfموخاد :biggrin: خلاصه روشو زمین ننداختم.. بهش گفتم باشه من رفیقام زیاده یه دونه خوبشو برات پیدا میکنم.....:thumbsup2:

فقط گفتم اگه میشه شمارتم بذار که بدم اگه کسی بود بزنگه:D.... اونم گفت باشه خلاصه رفتم به هر کدوم شمارشو میدادم قبول نکرد:razz:

اقا شماره باد کرد رو دستم خلاصه....:confused: که بالخره یکی از دوسام گفت شمارشو بده:thumbsup: خودم بهش میزنگم... امشب میگم یوسف شمارتو داده....

خلاصه شب شد و این رفیق ما زنگ زد بهم.....صداش از ترس میلرزید...:cry: گفتم چی شده؟ گف سر کارم گذاشتی پسر؟ هر چی زنگ میزنم

یه اغا جوابمو میده.....:surprised: بهش گفته بود یوسف شمارتو داده.... اونم گفته برو با این رفیقت هنوز نفمیدین من پسرم...:confused:

خلاصه بهم پیام داد تو باشگاه و...... گفتم جونت در میومد بگی من پسرم؟:D تا تو باشی اواتار دخترونه نذاری:w15:

خلاصه این بابا هر وقت مارو انلاین میدید سایمونو با تیر میزد.....:w04:

:w15:
 

mahsa-mt

عضو جدید
salam man kheyli sooti dadamo midam faghat moondam kodoomeshoono tarif konam:d
yerooz dashtam too taxi ba gooshi ba yeki az hamkaram sohbat mikardam bad dar heyne mokaleme kerayaro hesab kardam va dare taxiro ke bastam ye dafe na khoda gah ehsas kardam gooshim too jibam nist:D
doidam donbale taxi fekardam gooshim too mashin ja moonde
doostam oonvare khat goft chi shode goftam gooshimo bord
doostam az khande terekid :D:D:D:D:d
goft divane mage to ba man sohbat nemikoni
....................:D:D:D:d



وای عالی بود:biggrin:
 

mahsa-mt

عضو جدید
ye baram mashino az parkinge khoone avordam biroon bordam ye 2 ta khoone oon var tar park kardam
bad raftam dararo bastam va oomadam jolo dar savare mashin shodam havasam nabood ke mashino oonvar tar gozashtam chon ye 405 noghrei dashtam ooniam ke jolo dar bood ye 405 noghrei bood
hamin neshastam too mashin ye dafe poshtamo didam 3 ta khanoom neshaste boodan
doroogh nagam ta 100 sanie dashtim hamdigaro negah mikardim:D:D:D
man dg enghade khejalat keshidam ke nagoo:D:D:D:D



:lol::w15:
 

zahra_1992

عضو جدید
خداییش سوتی زیادم دادم تا حالا.......
مخصوصا سر کلاسا
یه بار با بچه ها داشتیم راجع به لهجه واینا حرف میزدیم بعد من حواسم نبود کی دوروبرمه در اومدم گفتم بابا این دزفولیا خیلی لهجشون ضایعس(عذرخواهی از همه دزفولی ها نظر شخصیمو گفتم) یه دفعه دیدم دوست خودم که دزفولیه پشت سرم وایساده دیگه مونده بودم چطوری این گندو ماسمالیش کنم.....
 

Риал Краесис

عضو جدید
آقا من یه عادت بدی که دارم اینه که قیافه آدما رو تو ذهنم نمیسپارم. یه بار یه ارباب رجوع داشتم اومد سلام و احوالپرسی گرمی و کرد و گفت

پرونده منو پیش شما نفرستادن؟ منم خجالت کشیدم اسمشو بپرسم ( آخه هرروز اسمشو میپرسیدم و باز یادم میرفت:surprised: ) تو ذهنم گفتم این حتما فلانیه دیگه .

پرونده ی یه بنده خدایی که دم دستم بود بهش دادم کلی خوشحال شد و رفت . بعد چهارساعت که اتاق به اتاق امضاهاشو گرفته بود اومد سراغم گفت خدا منو بکشه از دستت

اینکه به اسم من نیست. امروز مرخصی روزانه گرفته بودم که اینکارم انجام بشه حالا باید فردا هم یه روز کامل مرخصی بگیرم . بهش گفتم وای چقد شبیه فلانی هستی :whistle: .

از قضا همون شخص که پرونده ش دیگه تکمیل شده بود اومد . بنده خدا هییییییییییییییچ شباهتی بهش نداشت . بیچاره گفت خداااااااااااااااا منو بکش از دست این دختر آخه این

کجا شبیه منه. :wallbash:

منم سوتی هام مثل شما هستش ولی با این تفاوت که من قیافه اشخاص خیلی خوب تو ذهنم میمونه بادمه به سفارش یکی از دوستام برا خواهرش که هم دانشکده ای من بود وین 7 نصب کردم با تمام نرم افزار های مورد نیاز وقتی کارم تموم شد برگشتم گفتم به دوست پسرتون فلانی(اسم برادرش رو بردم) سلام برسونید بلند شد که بره گفت خانم فلانی هستم خواهرش منو میبینی:surprised::confused: اون بنده خدا هم نتونست جلو خودشو بگیره :w15::w15::w15: منم تا دو سه روز ایشونو میدیدم را همو کامل عوض میکردم.لامصب حافضه اس ما داریم چهره میمونه ولی اسم یادم میره
:wallbash::wallbash::wallbash::wallbash::wallbash::wallbash::wallbash::wallbash::wallbash:
 

misento

عضو جدید
روز عید مبعث تو تی وی داره درمورد پیامبر حرف میزنه که یهو بین حرفاش یه چیزی از ادیسون میگه که درمورد پیامبر گفته و . . .و من وقتی این ُ شنیدم یه مدتی هنگ:surprised:بودم که عـآیـآ ادیسون بعد از پیامبر بوده که درموردشون سخن گفته ؟! :w15:
 

joey

عضو جدید
روز عید مبعث تو تی وی داره درمورد پیامبر حرف میزنه که یهو بین حرفاش یه چیزی از ادیسون میگه که درمورد پیامبر گفته و . . .و من وقتی این ُ شنیدم یه مدتی هنگ:surprised:بودم که عـآیـآ ادیسون بعد از پیامبر بوده که درموردشون سخن گفته ؟! :w15:

رفیق اونا مسیحی هستن و تو کتابشون به محمد اشاره شده...........:razz:......
 

joey

عضو جدید
من یه ترم کامل یه درس کارگاهی رو اشتباه میرفتم سر کلاس روز آخر ترم تو کارگاه استادش گفت میگم چرا تو همه لیستا اسم شما دست نویسه.....:D بعئ از یک هفته پیگیری تازه فهمیدم اشتباهی سر کلاس نشستم .... زیر بار هم نرفتم و گفتم سیستم شما اشتباه ثبت کرده :w15::w15:
 

katee_h

عضو جدید

منم سوتی هام مثل شما هستش ولی با این تفاوت که من قیافه اشخاص خیلی خوب تو ذهنم میمونه بادمه به سفارش یکی از دوستام برا خواهرش که هم دانشکده ای من بود وین 7 نصب کردم با تمام نرم افزار های مورد نیاز وقتی کارم تموم شد برگشتم گفتم به دوست پسرتون فلانی(اسم برادرش رو بردم) سلام برسونید بلند شد که بره گفت خانم فلانی هستم خواهرش منو میبینی:surprised::confused: اون بنده خدا هم نتونست جلو خودشو بگیره :w15::w15::w15: منم تا دو سه روز ایشونو میدیدم را همو کامل عوض میکردم.لامصب حافضه اس ما داریم چهره میمونه ولی اسم یادم میره
:wallbash::wallbash::wallbash::wallbash::wallbash::wallbash::wallbash::wallbash::wallbash:


مشکلمون حافظه مون نیست. مشکل اینجاست که فکرمون هزار جا سیر میکنه تمرکز نمیکنیم :D
 

khalaj_mohsen

عضو جدید
اینم یه سوتی از دوران طفولیت
اولین روز مدرسه که 7 سالم بود خانوم ناظم همه رو برد سر کلاسی که برامون انتخاب کرده بودن. دم در کلاس که رسیدیم خانوم ناظمه گفت بچه ها هر کی زودتر تونست بره صندلی های جلو بشینه تا آخر سال مال خودش می شه. خلاصه یه مسابقه گذاشت ما هم خیز ورداشته بودیم که مثلا بریم اول کلاس بشینیم. به عمرم تا حالا کلاس ندیده بودم یه نگاه کردم دیدم یه طرف کلاس (که ته کلاس هم بود) یه پنجره هست. تا ناظمه گفت برید من پریدم رو صندلی کنار پنجره آخه فکر می کردم اونجا جلوی کلاسه دیدم خانوم ناظمه و معمله دارن یه جوری نگام می کنن فکر می کردم خیلی باهام حال کردن اما بعدش دوذاریم افتاد معنی نگاه هاشون چی بود.
 

khalaj_mohsen

عضو جدید
من: تکیه دادم به یه بی ام و X6 :razz:.
یه عابر پیاده: ماشین خودتِ یا باباته :mad:؟
من: دوست داشتی یکی از اینا داشتی :w01:؟ (فک کردم از اینایی که با پولدارا عقده و دعوا داره)
یارو: خیلی شیک سوئیچ درآورد سوار بی ام و شد و گازشو گرفت و رفت.
من: :whistle:... (الانم تحت درمان افسردگیم :w22: )
 

آیداجون

عضو جدید
یه بارمیخواسم آدرس بپرسم گفتم ببخشیدبانک سِبناکجاس گفت منظورتون بانک سیباس:Dمنومیگی:| :|
 

H S M 313

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من: تکیه دادم به یه بی ام و X6 :razz:.
یه عابر پیاده: ماشین خودتِ یا باباته :mad:؟
من: دوست داشتی یکی از اینا داشتی :w01:؟ (فک کردم از اینایی که با پولدارا عقده و دعوا داره)
یارو: خیلی شیک سوئیچ درآورد سوار بی ام و شد و گازشو گرفت و رفت.
من: :whistle:... (الانم تحت درمان افسردگیم :w22: )

:biggrin:
 

بانو امین

مدیر تالار اسلام و قرآن
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
کاربر ممتاز
من: تکیه دادم به یه بی ام و X6 :razz:.
یه عابر پیاده: ماشین خودتِ یا باباته :mad:؟
من: دوست داشتی یکی از اینا داشتی :w01:؟ (فک کردم از اینایی که با پولدارا عقده و دعوا داره)
یارو: خیلی شیک سوئیچ درآورد سوار بی ام و شد و گازشو گرفت و رفت.
من: :whistle:... (الانم تحت درمان افسردگیم :w22: )
:w15::w15::w15:
 

star700

عضو جدید
من: تکیه دادم به یه بی ام و X6 :razz:.
یه عابر پیاده: ماشین خودتِ یا باباته :mad:؟
من: دوست داشتی یکی از اینا داشتی :w01:؟ (فک کردم از اینایی که با پولدارا عقده و دعوا داره)
یارو: خیلی شیک سوئیچ درآورد سوار بی ام و شد و گازشو گرفت و رفت.
من: :whistle:... (الانم تحت درمان افسردگیم :w22: )

:w15::w15::w15:
 

LEGEND.MM

کاربر فعال تالار موبایل
کاربر ممتاز
یه بار پسر خالم پیش باباش بود داشت میگفت که آره عطر که میزنی بزن روی جایی که نبض داره !
من گفتم چه ربطی داره ؟! :surprised:
گفت خب چون نبض میزنه باعث میشه بوش پخش شه !!!!!

من گفتم خفه بابا ! کی همچین گوهی خورده ؟!؟!

دیدم شوهرخالم گفت من بهش گفتم :|

من :eek:
شوهرخالم :smile:
پسرخالم :biggrin:
 

**dew**

عضو جدید
من تا خدا بخواد از بچگی سوتی دادم و هنوز هم........
پیش دبستانی که بودم هنوز فرق بین آهنگای مجاز و غیر مجاز و نمی دونستم!!تو مدرسه جشن بود.همه صف بسته بودیم مدیرمون گفت یکی بیاد بالا شعر بخونه تا بهش جایزه بدیم.منم جو گیر گفتم:من بیااااااااااام.
مدیرمونم گفت بیا بخون.منم رفتم بالا دستم و بردم بالا گفتم هر وقت وسط شعر دستم و اوردم پایین همگی بگین:هی.....منم میکروفونو گرفتم و (شروع کردم:یک دونه زرد میزنم...........قالیه کرمون میبافم با تاره جونم:smile:!) بچه های تو صف:هی..........همه سر صف ددددددددست.....جاتون خالی کنسرتی شده بود.شعرم که تموم شد دیدم مدیر و ناظم و معلما ترکیدن.باز هم نفهمیدم چی شد وقتی رفتم خونه و به مامانم گفتم مامانم :eek: گفت:فردا می تونی بری مدرسه؟؟؟؟؟؟:cry:................اینم من:D.
 

آیداجون

عضو جدید
بچه که بودم رفته بودیم مهمونی چندتاشوکولات برداشتم گذاشتم توکلاهم گذاشتم سرم بعدهی مامان بزرگم گیرسه پیچ داده بودکلاهتووردادیگه میری بیرون سرمامیخوری واین حرفا من اصرارداشتم که نه باونمیخوام یهودستشوانداخت کلاهموبرداشت منومیگی:redface:بقیه:D
 
آخرین ویرایش:

m.a.r.y.jooon

عضو جدید
من: تکیه دادم به یه بی ام و X6 :razz:.
یه عابر پیاده: ماشین خودتِ یا باباته :mad:؟
من: دوست داشتی یکی از اینا داشتی :w01:؟ (فک کردم از اینایی که با پولدارا عقده و دعوا داره)
یارو: خیلی شیک سوئیچ درآورد سوار بی ام و شد و گازشو گرفت و رفت.
من: :whistle:... (الانم تحت درمان افسردگیم :w22: )

:w25::w15:
 

...ANTY...

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه بار تو ایستگاه اول سوار اتوبوس شدم . . .
راننده داخل اتوبوس نبود . . .
دیدم از بیرون یه مرده به یه پسر ده دوازده ساله اشاره کرد که بیاد تو اتوبوس پول خوردا رو از صندلی کنارراننده ورداره ببره بده بهش . . .
فکر کردم مرده دزده و پسرش رو مجبورش کرده بیاد پول خوردا رو بدزده آخه خععععععلی مشکوک بود . . .
از پنجره سرمو تکون دادم که یعنی خجالت بکش مردک دزد . . .
بعد دیدم یارو صاحب اتوبوسه و اون پسره هم پسرش بود!!!
عاغا بد ضایع شدم بد!!!
مرده : :smoke:
من : :weirdsmiley::whistle::whistle:
 

delaram_aramdel

عضو جدید
یه بار داشتم سوار تاکسی بودم میرفتم دانشگاه میخواستم تو مسیر اگه عابر ملی دیدم پیاده شم برا یکی پول کارت به کارت کنم فکرم شدیدا دگیر این مسئله بود یهو یه بانک ملی دیدم هول شدم کارتم رو درآوردم دادم به رااننده گفتم مرسی من پیاده میشم
من :redface:
راننده:eek:
بقیه مسافرا:D
 

mavadd

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
یه بار داشتم سوار تاکسی بودم میرفتم دانشگاه میخواستم تو مسیر اگه عابر ملی دیدم پیاده شم برا یکی پول کارت به کارت کنم فکرم شدیدا دگیر این مسئله بود یهو یه بانک ملی دیدم هول شدم کارتم رو درآوردم دادم به رااننده گفتم مرسی من پیاده میشم
من :redface:
راننده:eek:
بقیه مسافرا:D

خوده متنه هم زیاد بی سوتی نبود......یه ویرایشی بکن:D

منم زیاد سواره خطه واحد شدم کارت سلفمو زدم دیدم ج نمی ده یا تو سلف کارت بلیطمو زدم دیدم بازم ج نمی ده..............اینا که طبیعیه:D
 

babakmail

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوتی های بچگی حالش بیشتره ....برا این دفعه دو تا سوتی بگم تا بعد..
خواهرم 4 سال از من کوچکتره تازه بدنیا اومده بود و10 روزش بیشتر نبود ...که دیدم گریه میکنه کسی هم منو نگاه نمیکرد اونجور که بعد ها از قضایا فهمیدم مادر بزرگم خونه بود و خوابیده بود خوابش سنگینه ...مامانم نبود کلن سپرده بودن به من و مامان بزرگم:D ...بابام هم سرکار بود.. در یک اقدام محقیر العقول یه هویج دادم بهش ....نشسته....و ازین کوچولوها...انقدر مکیده بود لب و زبونش نارنجی شده بود....یه کوچولشم درسته خورده بود که بعدا تحویل داد...البته مریض نشد..
سوتی دوم مربوط به شوشول فرنود میشه؟!!! من یه عادت بد داشتم تا حدودای 5 سالگی بعضی موقها زیر شلوار شورت نمیپوشیدم...یه بار که تازه شلوار لی خریده بودم البته جیر زیاد داشتم ولی شلوار لی نه.... میام زیپشو بکشم..و گیر میکنه و من بدو از درد چون که گیر کرده بود نمیتونستم برگردونم دردش بیشتر میشد اینو خوب یادمه...مامانم فهمید دنبال من افتاده بود دور میز نهار خوریمون...یه میز بزرگ 12 نفره که منو عمرا نمیتونست بگیره...بعد چند دقیقه تعقیب وگریز منو گرفتن اینو یادم نمیاد چطوری حدس میزنم با کمک مادربزرگم ....ولی به سزای اعمالم رسوندن.. نبردن دکترولی بتادین زدن..خخخخخخخخخخ
 

The Artist

عضو جدید
زنگ زدم آژانسسس مامانم عجله داشت میخاست بره بیرون. یه آقاایی با صدای کاملااااااا مردونه و دورگه جواب داد...

منم خیلی شیک و مجلسی با نااااااااز و عششششششششوه گفتم سلام خانوم یه ماشین میخاستم!!!!!:D

حالا خودم اصلا نفهمیدم چی به چیه... اقاهه گفت چشم ولی من خانوم نیستماااااااااااااا...:mad:


من که تازه دوزاریم افتاده بود هول شدم میخواستم سوتیمو درست کنم یهو گفتم ای وای ببخشید خانوم من عجله داشتم فکر کردم شما آقایی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آقاهه: :mad::mad::mad::mad::mad::mad:


من: :confused::redface::redface::redface::redface::confused:

دیگه نفهمیدم چجوری خودمو تو افق محو کردم!!!

قطع کردم و از خنده ولو شدمممممممممممممممممممم:biggrin::biggrin::biggrin:
 

mahdooneh

عضو جدید
3 تا جوجه ناز و توپولی داشتم یه روز دختر خالم با ذوق و شوق فراوان اومد خونمون پرسید اسماشونو چی گذاشتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟منم با ذوق و شوق فراوان تر گفتم جعفر و تقی و نقی!!چند لحظه بعدش یادم افتاد اسم شوهر خالم(بابای دختر خالم)تقیه!
من::whistle::whistle::sweatdrop::sweatdrop::sweatdrop::sweatdrop::sweatdrop::sweatdrop:
دختر خالم::razz::razz::razz::razz::w08::w08:
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
چندتا سوتی آخرو که خوندم یه سوتی کوچیک یادم اومد گفتم ثبت کنم:ی

مامان خوش خواب ما سر صبحی پاشده بود واسه خواهر کوچیکم آزانس بگیره بره امتحان گاج بده بعد یارو گوشیو برداشته مامان مام که هنو داش ادامه خواباشو دنبال میکردو اصلا چشاش دو دو میزد یهو هول شد گف: بنگاه؟...؟ املاک؟ ...چی؟...آزانس؟(حالا قیافشم با موهای منفجرو اخمالو تصور کنید :surprised:)
 

حافظ CRAZY

عضو جدید
یه بار توی یه خواربار فروشی به طرف گفتم چند دیقه دیگه نوشه شیشابشو برمیگردونم بیچاره هنگید رسوایی ای رخ داد البته توی آیفون هم کم نگفتم الو
 

سرسخت

عضو جدید
همین عیدیه رفته بودیم خونه عموم منو بابامو داداشام بعد یکی دو ساعت ک اون یکی عموم هم اومد اونجاهو یهو شلوغ شدو اون یکی با اون یکی دس میدادو اون یکی اون یکی رو ماچ میکردو اینا.... دیگه راضی شدن بشینن منم ک تارا (نوه عموم ک خعلی گوگولیه) رو دیدم مشغول اون شدم بعد میبینم هی دختر عموم میگه خوبی عزیزم؟! خوبی عزیز؟!! منم هی میگفتم ممنون خوبم شما خوبی؟ از اون ورم زن عموم هی میگه عزیزم مامانت ک نیس تو اینجا بمون منم هی میگم ن ممنون باید برم باز هییی میگه منم هییی ن کار دارم ییهو چشم افتاد ب پسرعموم ک داره میپکه منم اینجوری :surprised: بعد ی نگا کردم ببینم بقیه در چ حالن (مونذه بودم باز چیکا کردم من!!!!!!!) بعععععد میبینم بقیه یا پو.خند زدن یا ریز ریز میخندن :mad: ک میبینم د پس خانوادم کوشن؟؟؟؟!!!! بعدش گفتم ک باباااااااااااا بابام اینا کوشن؟:D (حالا انگار زبونم لال اینا بردن سر ب نیستشون کردن) زن عمومم گف عزیزمممم دادا شت میگه نمیای؟ زن عمو میخوای بمون :razz:
 

Similar threads

بالا