فراق یار

antirium

عضو جدید
سیگاری روشن میکنم

و به خاموش بودنم فکر میکنم


کام عمیق


همراه آهی کوتاه


بیرون میدهم دودش را


کمرنگ میشود مثل خودم


نفسم میگیرد


از زندگی اجبــــــــــــــــــــــ اری...

 

darya25

عضو جدید
شبی که آواز نی تو شنیدم
چو آهوی تشنه پی تو دویدم
دوان دوان تا لب چشمه رسیدم
نشانه‌ای از نی و نغمه ندیدم​

«تو ای پری کجایی؟
که رخ نمی‌نمایی
از آن بهشت پنهان
دری نمی‌گشایی»
من همه جا پی تو گشته‌ام
از مه و مهر نشان گرفته‌ام
بوی تو را ز گل شنیده‌ام
دامن گل از آن گرفته‌ام​

«تو ای پری کجایی؟
که رخ نمی‌نمایی
از آن بهشت پنهان
دری نمی‌گشایی»
دل من سرگشته‌ی تو
نفسم آغشته‌ی تو
به باغ رویاها چو گلت بویم
در آب و آیینه چو مهت جویم​

«تو ای پری کجایی؟»
در این شب یلدا ز پیت پویم
به خواب و بیداری سخنت گویم​

«تو ای پری کجایی؟»
مه و ستاره درد من می‌دانند
که همچو من پی تو سرگردانند
شبی کنار چشمه پیدا شو
میان اشک من چو گل وا شو​

«تو ای پری کجایی؟
که رخ نمی‌نمایی
از آن بهشت پنهان
دری نمی‌گشایی»
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
زیاد فرقی نکرده ...
خودِخودشه
فقط اونی که داره باهاش قدم میزنه
" من " نیستم . . .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هــــی فلانـــــــــــــــــــــ ــــــــی…




عاشقـــــــانه های مــــرا بـــه خـــــودت نگیـــــر،
مخـــــاطب مــــن،
معشـــــوقـــه ایــست کـــه وجـــودش را
به دنیـــــایی نمیـــــدهــــم…
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مي خواهي بروي؟ بهانه مي خواهي؟بگذار من بهانه را دستت دهم



برو و هركس پرسيد بگو لجوج بودهميشه سر سختانه عاشق بود


بگو فرياد ميكرد..همه جا فرياد ميكرد فقط مرا ميخواهد


بگو دروغ ميگفت، مي گفت هرگز ناراحتم نكردي



بگو درگير بود هميشه درگير افسون نگاهم بود


بگو او نخواست ،نخواست كسي جز من در دلش خانه كند


اين همه بهانه برايت آوردم



حالا اگر ميخواهي برو به سلامت
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
باران که در حیاط خانه قدم مے زند
و همین دو سه سطر شعرے که بے امان مے بارند
از سر انگشتان ابرے ام
و تمام دلتنگے هایے که مچاله شده در دستمال کاغذے ...
این ها نشانه هاے نبودن توست!
حالا باز هم بگــو فردا مے آیــم ...
عزیـز بدقــول من
 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دقت کردی؟؟؟
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]درست مثل سیگار است....[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]"خاطره ها" را میگویم...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]حال میدهد، ولی از درون میپوساند.....[/FONT]



 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
میدانم خبر نداری...
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]هیچ میدانی، جای[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]"عزیزم غصه نخور" های، تورا[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دیازپام گرفته؟؟؟؟؟[/FONT]
 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تو چه میدانی؟؟؟
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نب[/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]ودنت مثل تمام کردن [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]سیگار[/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif] است،[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در نیمه شبی برفی...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]وقتی دکه های شهر بسته اند....[/FONT]


 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دل داری
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]سخت است، اتفاقی را انتظار بکشی،[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]که خودت هم بدانی در راه نیست.....!![/FONT]
 

لاوي

عضو جدید
آسون نیست برگردی و ببینی درون دام هستی...تو درون دام بمانی و صیادت خنده زنان به سراغ دام دیگر رود..
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه کسی برای عشق ما شعر اتل متل خواند!
که پایت را به این راحتی از زندگیم ورچیدی؟
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سردم است
گویی در قطب یخ بسته ی افکارم
جوانه ای خیال روییدن ندارد!

تمام ثانیه های بی کسی
آوار شده بر شانه های بی طاقتم

نه

دیگر حتی قلم و شعر هم تسکین نیست
تمام شاخه های امید یخ بسته
همه جا سپید، سپید، سپید.........

زمستان یأس در برگهای دفترم حرف از فصلی تازه دارد
این
تازه ترین احساس من است.

می ایستم
تا انجماد را به تجربه بنشینم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آنقدر راه میروم تا به حرف بیایند ،

خط های سفیدِ وسط جاده . . .”


محال است که جای تورا ندانند . . .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
راستــــــــ ـش را بگو

نکند تو همان “ایــن نیــــ ـــــز” هستی که

همیشــ ــــ ــــه می گذری . . . ؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

خدا را چه ديدی ؟!

شايد دوام آوردم ...

هر تمام شدنی كه مرگ نيست

گاهی می توان كنارِ يك پنجره ...

سيگار به دست و منتظر « پوسيد »...

 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]
حافظـا می دانـم که هـزار نـفـر را پیچـانـده ای ...
اما این بار حـواست باشـد نیـت مـی کنـم به نــام او ...
به نام فرامــوش کردنـش ...
" یوسـف گـم گـشتـه باز آیـد به کنـعـان "
همیـن تو مـرا سر كارنگذاشته بـودی کـه گذاشتی ...
عزیزم ...
این روزها انگار ...
فال ِ حافظ هم درست کار نمی کند ...[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
 

Elham*92

کاربر بیش فعال
خدايا؛وقتي بهم بخشيدي وازم گرفتي فهميدم معادله زندگي نه غصه خوردن واسه نداشته ها و نه شاد بودن واسه داشته هاست...خدايا به داده و نداده و گرفته ات شكر؛كه داده ات نعمت،نداده ات حكمت،وگرفته ات امتحان است...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمی دانم چه حسی هست این عاشقی ؟
وقتی می نشینم ، وقتی راه می روم ، وقتی می خوابم دوستت دارم
وقتی صدایی می اید دوستت دارم ، وقتی سکوت است دوستت دارم
چه می کنی با من که چنین راحت همیشگی شده ای
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اینجــــا ، عشــــق قنـــــدیـــــل می بنـــــدَد ،

بــــا ایـــن واژه هــــای یَـــــخ زَده !

نگفتـــــه بــــودی

دَمـــــای ، نبـــــودَنتـــــ زیــــر ِ صفــــر استـــــ . . . ! ✿
 

baran92

عضو جدید
به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم،فهمیدم که بیمارم ...............
خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.
زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج 40 درجه اضطراب نشانداد.
آزمایش ضربان قلبنشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی سرخرگهایم را مسدود
کرده بود و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.

به ارتوپد رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم وآنها را در آغوش بگیرم.
بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کردهبودم
فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراترببرم.
زمانی که از مشکلشنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را آنگاه که در طولروز با من سخن می گوید نمی شنوم
خدای مهربانم برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد. به شکرانه اش تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلماتراستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم.

هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم
قبل از رفتم به محل کار یک قاشق آرامش بخورم
هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنیبنوشم.
زمانی که به خانهبرمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم و
زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.
امیدوارم خدا نعمتهایش را بر شما سرازیر کند:
رنگین کمانی به ازای هر طوفان
لبخندی به ازای هر اشک
دوستی فداکار به ازای هر مشکل
نغمه ای شیرین به ازای هر آه
و اجابتی نزدیک برای هر دعا

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چند شبي است كه بي اجازه به خوابم مي آيي...
خوابم را رنگي مي كني و روزهايم را سياه!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]میترسم[/FONT]
از روزی که به آن غریبه بگویم:
هی رفیق ...
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آنکه در آغـوش تو ست آرزوی من بـود![/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرב ڪﮧ تــو باشے

زن بوבن خوبــ استــ ـ ـ

از ميان تـمآم مذڪر ـهاے בنيا

فقط ڪـآفيستــ ـ ـ پاے تــو בرميان باشـב

نميـבآنے براے تو خـآنـم بوבن

چـﮧ ڪيـفے בارב ...

 

baran92

عضو جدید
گذشتم از او به خيره سري
گرفته ره مه دگري
كنون چه كنم با خطاي دلم
گرم برود آشناي دلم
بجز ره او ، نه راه دگر
دگر نكنم خطاي دگر
 

baran92

عضو جدید
میخواهم مدتی بخوابم
نمیدانم چند روز
شاید روزی بیدار شوم
و دنیا به شکل دیگری باشد
و قلب ادمها . . .
 

baran92

عضو جدید
هميشه يكي بود
يكي نبود

يكي بود.........يكي موند كه اونم رفت....


كاش از اول غير از خدا هيچ كس نبود!!!!!!!!!!!!
 

baran92

عضو جدید
سلامتی اون کسی که اونقدر بیادشیم

که اگه به یاد خدا بودیم نصف بهشت مال ما بود!!!!!!!!!!!
 
بالا