معماری با مصالحی از جنس دل

مهندس خرده پا

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز


روزی خواهد رســــــــید....
که دیگـــــــــر....
نه صدایم را بشنــــــــوی...
نه نگــــــــاهم را ببنی...
نه وجودم را حس کنـــــــــی....
...
و میشویی...با اشکت....
سنگ قبر خاک گرفته ی مرا.....
....
و ان لحظه است...که معنی تمام حرف های گفته و نگفته ام را میفهمی
ولی....من ...دیگر ...نیستم....
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هزار معبد به یکی شهر …
بشنو:
گو یکی باشد معبد به همه دهر
تا من آنجا برم نماز
که تو باشی …
چندان دخیل مبند که بخشکانی‌ام ازشرم ناتوانی خویش
درخت معجزه نیستم
تنها
یکی درخت‌ام
موجی
در آبکندی
و جز این‌ام هنری نیست
که آشیان تو باشم …
تخت‌ات و تابوت‌ات.
یادگاریم و خاطره اکنون.
دو پرنده یادمان پروازی
و گلویی خاموش
یادمان آوازی …
احمد شاملو
 

مهندس خرده پا

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من کیم؟
کسی میدونه؟
من همون دیوونه ایم که هیچ وقت عوض نمیشه.
همونی که همه باهاش خوشحالن اماکسی باهاش نمی مونه.
همونی که هق هق همه روبه جون دل گوش میده اماخودش بغضاش روزیربالش میترکونه.
همونی که مواظبه کسی ناراحت نشه اماهمه ناراحتش میکنن.
همونی که تکیه گاه خوبیه اماواسش تکیه گاهی نیست.
همونی که کلی حرف داره اماهمیشه ساکته. اره
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زنبق خاطراتم
از پیچک ذهنم بالا می رود
دهان تو را می شنوم
تا نامم مرور شود در هجای
لحظه های سنگین سکوتی که یعنی
دوستت دارم را زمزمه کنی
در تلنگر دلهره های هر روز – هرروز...
و یادم نمی آید که بی نام تو آغاز شده باشم
این ابتدای داستان از زبانم موج می گیرد
و پیشانی لحظه ها را چروک می دهد
که سکوت را در حوصله
امروز شاید شروع شود
این روزهای های فراموشی
پر از سمفونی های
نیامدنهای توست که خسته ام می کند
امروز چه روزیست که نیستی؟...


 

BISEI

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
معشوقه ای پیدا کرده ام به نام روزگار !!!!

این روزها سخت مرا درآغوش خویش

به بازی گرفته است !!!
 

narges_F

عضو جدید
کاربر ممتاز

خیلی دیره وقتی که تازه میفهمی اونی که از همه ساکت تر بود بیشتر از همه دوستت داشت...
ولی...
تو حواست به شیرین زبونی یه عشق دروغی بود...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل ابي ات از من ازرده است

چو دريا كه در خود گره خورده است

به سردي از اينجا مرو افتاب

به هنگام تاريكي افسرده است

چگونه شكوفا شوم بي تو من

كه بي باغبان غنچه مرده است

مرا غربت خيس چشمان تو

به ابري ترين فصلها برده است

مگر حرف سنگين به تو گفته ام

كه به خاطر نازنينت برخورده است ؟!





 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روز پائیزی میلاد تو در یادم هست
روز خاکستری سرد سفر یادت نیست
ناله ناخوش از شاخه جدا ماندن من
در شب آخر پرواز سفر یادت نیست
یادم هست یادت نیست




 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی آنقدردلتنگ می شوم که آسمان هم دلش برایم می گیرد
وابرها خود را شریک غصه هایم می کنند وبرای آرزوهای بر باد رفته ام
می گریند.آنگاه من درزیر باران چشمهایم را شستشو می دهم تا حسرت دقایق
از دست رفته را نخورند وپاکتر وزلال تر به فردا بنگرند
فردایی بهتر از امروز ودیروز

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ابر گریان غروبم که به خونابه اشک
میکشم در دل خود، آتش اندوهی را
سینه ی تنگ من از بار غمی سنگین است
پاره ابرم که نهان ساخته ام کوهی را

آسمان گریه ستاند بر سر خاک
بینوا من که در این گریه ی من، مستی نیست
همچو مه، کاهش من از غم بیفردائی ست
همچو نی، وحشتم از باد تهیدستی نیست

آسمان بستری افکنده از خاکستر ابر
آتش ماه در این بستر سرد افتاده ست
دل خونین مرا بستر غم خوابگه است
خال سرخ ست که بر گونه زرد افتاده ست

در دل این شب تاریک تو فانوس منی
گرد تو، خرمن باران زده ی هاله ی توست
آبی و ناله ی تو یخ زده در سینه ی سنگ
چشمه ی خشک دلم منتظر ناله ی توست

ای که در خلوت من بوی تو پیچیده هنوز
یاد شیرین تو تا مرگ هماغوشم باد
ابر تاریکم و از گریه ی اندوه پرم
حسرت دیدن خورشید فراموشم باد..........
 

مهندس خرده پا

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز


عشق آدم را داغ میکند

و دوست داشتن آدم را پخته میکند

هر داغی یک روز سرد میشود

ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمیشود

آرزوهــایت را یکجــا یادداشت کن

و یـکــی یـکــی از خـُـدا بخـواه

خـُــــدا یـــــادش نـمـــــی ره

ولی تــو یـادت می ره کـه

چیزی که امــروز داری

آرزوی دیروزت بـوده
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزگه ویرانه ی خویش
به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده ودیوانه ی خویش





 

narges_F

عضو جدید
کاربر ممتاز
مخاطب خاصم بهم گفت قشنگی اش به اینه که مال هم نشیم

مثل لیلی و مجنون


مثل شیرین و فرهاد


عزیزم میخوای بری واسه چی تاریخ رو زیرسوال میبری



بگو تکراری شدی تکراری تکراری
(بچه ها شرمنده تشکر ندارم)



 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قفسي بايد ساخت
هرچه در دنيا گنجشک و قناري هست
با پرستوها
و کبوترها
همه را بايد يکجا به قفس انداخت
روزگاري است که پرواز کبوترها
در فضا ممنوع است
که چرا
به حريم جت ها خصمانه تجاوز شده است
روزگاري است که خوبي خفته است
و بدي بيدار است
و هياهوي قناري ها
خواب جت ها را آشفته است
غزل حافظ را مي خواندم
مزرع سبز فلک ديدم و داس مه نو
تا به آنجا که وصيت مي کرد
گر روي پاک و مجرد چو مسيحا به فلک
از فروغ تو به خورشيد رسد صد پرتو
دلم از نام مسيحا لرزيد
از پس پرده اشک
من مسيحا را بالاي صليبش ديدم
با سرخم شده بر سينه که باز
به نکو کاري پاکي خوبي
عشق مي ورزيد
و پسر هايش را
که چه سان پاک و مجرد به فلک تاخته اند
و چه آتش ها هر گوشه به پا ساخته اند
و برادرها را خانه برانداخته اند
دود در مزرعه سبز فلک جاري است
تيغه نقره داس مه نو زنگاري است
و آنچه هنگام درو حاصل ماست
لعنت و نفرت و بيزاري است
روزگاري است که خوبي خفته است
و بدي بيدار است
و غزل هاي قناري ها
خواب جت ها را آشفته است
غزل حافظ را مي بندم
از پس پرده اشک
خيره در مزرعه خشک فلک مي نگرم
مي بينم
در دل شعله و دود
مي شود خوشه پروين خاموش
پيش خود مي گويم
عهد خودرايي و خود کامي است
عصر خون آشامي است
که درخشنده تر از خوشه پروين سپهر
خوشه اشک يتيمان ويتنامي است
 

narges_F

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]این روزها فاصله عشق و فاحشگی در حد یک شب است...[/FONT]


[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]شبی که فردایش نمیدانی عاشق میخواندت یا فاحشه...[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]به همین سادگی...[/FONT]

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مخاطب خاصم بهم گفت قشنگی اش به اینه که مال هم نشیم

مثل لیلی و مجنون


مثل شیرین و فرهاد


عزیزم میخوای بری واسه چی تاریخ رو زیرسوال میبری



بگو تکراری شدی تکراری تکراری
(بچه ها شرمنده تشکر ندارم)




گویند هرکه بمیرد فراموش میشود
ما زنده ایم ولی سخت فراموش شده ایم......


ایشکالی یوخ نرگس جان.....سنی ساغولاسان:smile:
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلتنگی های آدمی را باد ترانه ای می خواند//رویاهایش را آسمان پرستاره نادیده می گیرد//و هر دانهء برفی به اشکی نریخته می ماند//سکوت سرشار از سخنان ناگفته است ,از حرکات ناکرده,اعتراف به عشق های نهان و خوشی های بر زبان نیامده...............در این سکوت حقیقت ما نهفته است.....حقیقت تو...ومن
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گم می شوم ...
یک بار ...
دو بار ...
سه بار ...
.
.
.
روزی هزار بار گم می شوم و کسی نیست این دور و برها تا پیدایم کند ...!

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
....
این بارانی که می بارد


قطره قطره های جوی دلتنگی من است


که از آسمان سرازیر شده


و رویای عشقم،


که چکه چکه آب می شود ...

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon1.png[/h] کفشهایت چه خوشبختند
در
پا به پای تو
مثل چشمهایم
هستی و ُ
نمی بینم ات
تو می چسبی
مثل بوی پیپ
برای دیگران
به اجبار زندگی ست
دوستت دارم ها
حالا تو هی بگو
” تویی زندگی م “
از تو نه شعری می خواهم وُ
نه نگاهی
گاهی فقط
یک لبخند / یک لبخند
برایم بخند
 

مهندس خرده پا

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
امشب غم ها برایم مهمانی گرفته اند و من میخواهم بترکانم همه ی بغض هایم را …


لااقل بیا بگو که دیگر به دیدنم نمی آیی شاید اشکی نشست گوشه چشم هایی که به این “در” خشک شده اند !
 

narges_F

عضو جدید
کاربر ممتاز
در اغوش خدا گریستم تا نوازشم کند...

پرسید...فرزندم پس ادمت کو...

اشک هایم را پاک کردم و گفتم...

در اغوش حوای دیگریست...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روش معلم های سخت گیر را تقلید میکنم
هی تند تند مشق شب می دهم
به خود
که
بنویس:
- صدبار-
- از روی هرکلمه -
دلتنگی ممنوع!
دوست داشتن ممنوع!
خاطره ممنوع...
خاطره بازی هم!
مشق کن هر غروب تمام اینها را..
تا که باورت شود
دوره ی خوشی های دلت گذشته!
اما..
چه فایده
که
طفلی بازیگوش شده ام و سربه هوا!!!
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مثل این است که شب نمناک است/
دیگران را هم غم هست به دل /
غم من،لیک،غمی غمناک است

 

مهندس خرده پا

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امروز دلم می خواست پنجره اتاقم را باز کنم و آنقدر جیغ بکشم تا تمام شوم .​


یک نفر قبل تر ها گفته :​
زندگی تلخ ترین فاجعه عمر من است.​
چه کسی بود مرا دعوت کرد .​
زودتر باید رفت .​
زودتر باید مرد .​
 

narges_F

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]ماتم!...[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]مات تراز همیشه...![/FONT]​
فکرکردم تموم شده دنیای زشت سختی هام!
تازه رنگی از آرامشو دیده بودم!.
 
بالا