zakertabrizi
عضو جدید
بله خوب این هم حرفیه
▂▃▅▇█▓▒ فانتزی های من و دوستام ▒▓█▇▅▃▂
- شروع کننده موضوع dzzv_13
- تاریخ شروع
افق ، حاوی مقدار قابل توجهی کُلاژن و الانتوئین بوده
و محیطی بسیار فرح بخش برای محو شدن شما عزیزان است..!
.
.
1: من از وقتی که در افق محو میشم ، احساس آرامش بیشتری میکنم و دیگه مشکل جا و مکان ندارم!
2: از گم شدن بدم میاد .. و تمام تلاشم اینه که تا جاییکه میشه در افق محو بشم تا اینکه برم گم بشم!
3: دوستام گاهی به حرفام نمیخندن و مسخرم میکنن ، منم با رضایت کامل میرمو در افق محو میشم!
4: یه ویژگی دیگه ی این محصول اینه که شما میتونین چند نفری ازش استفاده کنین .. مثلن منو همسرم دو تایی با هم میریم توش محو میشیم!
...
تلفن ، سه تا شیش!
و محیطی بسیار فرح بخش برای محو شدن شما عزیزان است..!
.
.
1: من از وقتی که در افق محو میشم ، احساس آرامش بیشتری میکنم و دیگه مشکل جا و مکان ندارم!
2: از گم شدن بدم میاد .. و تمام تلاشم اینه که تا جاییکه میشه در افق محو بشم تا اینکه برم گم بشم!
3: دوستام گاهی به حرفام نمیخندن و مسخرم میکنن ، منم با رضایت کامل میرمو در افق محو میشم!
4: یه ویژگی دیگه ی این محصول اینه که شما میتونین چند نفری ازش استفاده کنین .. مثلن منو همسرم دو تایی با هم میریم توش محو میشیم!
...
تلفن ، سه تا شیش!
یکی از فانتزیام اینه که فک فامیل که دارن میرن مسافرت خونشون
خالیه بیان کلید خونشون رو بدن بهم،من و دوست پسرمم بریم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ب گلاشون آب بدیم
)))
فانتزیم اینه یه چن وقتی برم تو کُما بعد روحم بره پیشِ مخاطبِ خاصم ببینم در چه حالیه، اگه پریشونه از کُما در بیام ولی اگه عین خیالش نیس بمیرم…
چیه فانتزی عاشقانه ندیدی؟!!
چیه فانتزی عاشقانه ندیدی؟!!
یکی دیـگه از فانتـزیام اینه کــه :چند سال دیگه تو اوجِ فانتزی گفتن، فانتزی رو ببوسم بذارم کنار ،عرصه رو واسه جوونترا باز بذارم برم یه گوشه بشینم وفانتزیها رو نقد و بررسی کنم نقاط ضعف و قوتشـون رو بهشـون گوش زد کنـم …طرفدارها هـم لقب اسـتاد بـزرگ فانتزی رو بهم بدن ،بعد بیان بغلم کنن و بندازنـم بالاهمین که انداختن بالا برم تو افق محو بشم …
یکی از فانتزی های من اینه که برعکس همه که کم کم توی افق محو میشن
من از افق بیام بیرون و کم کم پدیدار بشم ….
آرهههههه ، یه همچین آدمیم من …!
من از افق بیام بیرون و کم کم پدیدار بشم ….
آرهههههه ، یه همچین آدمیم من …!
chinir
عضو جدید
ایشالا اونی که لایقته بیاد تو زندگیت دوست خوبمیکی از فانتزیام اینه که بفهم اونیکی که می خواد بشه همراه من تا اخر زندگیم کی...جلو جلو...فقط بفهم کی ها...بعدا 10 سال دیگه برم خواستگاریش
یکی از فانتزیای من این بوده که شکلاتمو خوردم ....
از این شکلات کاکائویی های باحال،بعد دوباره جلدشو مثل اولش بستم،دادم به معلم فیزیکمون که یه آقای 31 ساله بود
اونم قیافش ایتخوری شد
شانس آوردم معلممون مرد بود وگرنه کتکرو خورده بودم
بعد واسه این که از دل در بیارم یکی دیگه از همون شکلاتا بهش دادم
از این شکلات کاکائویی های باحال،بعد دوباره جلدشو مثل اولش بستم،دادم به معلم فیزیکمون که یه آقای 31 ساله بود
اونم قیافش ایتخوری شد
شانس آوردم معلممون مرد بود وگرنه کتکرو خورده بودم
بعد واسه این که از دل در بیارم یکی دیگه از همون شکلاتا بهش دادم
یکی از فانتزیای من این بوده که شکلاتمو خوردم ....
از این شکلات کاکائویی های باحال،بعد دوباره جلدشو مثل اولش بستم،دادم به معلم فیزیکمون که یه آقای 31 ساله بود
اونم قیافش ایتخوری شد
شانس آوردم معلممون مرد بود وگرنه کتکرو خورده بودم
بعد واسه این که از دل در بیارم یکی دیگه از همون شکلاتا بهش دادم
این الان فانتزی بود؟!! :|
heartbroken
عضو جدید
یکی از فانتزیام اینه که بیام تو باشگاه مهندسان یه تاپیک بزنم بعدش دوستان مخالف بیا و مخالفت کنن بعد مدیرای محترم و عزیز بیان اون تاپیک رو قفل کنن بعدش هر قدر بهشون پیام بدم بگم چرا قفل شد هیچ کس بهم جوابی نده....
reyhanu
عضو جدید
ﯾﮑﯽ دیگه ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺑﺮﻡ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺑﺮﻑ ﻭ ﺑﻮﺭﺍﻥ ﻣﻦ ﭘﺎﻡ ﺑﺸﮑﻨﻪ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﺘﻮﻧﻢ ﺣﺮﮐﺖ کنم و ﺑﻪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﮕﻢ ﺑﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﻨﻮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ول کنید و ﺷﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻮ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﯾﺪ … ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﮕﻦ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺗﻮﺭﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﻣﻦ ﺑﮕﻢ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻮ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﯾﺪ … ﻣﻨﻮ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯿﺪ … ﺑﻌﺪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺑﺮﻥ ﻭ ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺬﺍﺭﻥ …
ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺗﻮ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﮔﻤ بشن ﻭ ﯾﻪ ﺷﯿﺮ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﻭﺣﺸﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺣﻤﻠﻪ کنه ﻭ ﺍﻭﻧﺎ ﻓﺮﺍﺭ کنن و ﻣﻮﻗﻊ ﻓﺮﺍﺭ ﺗﻮ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ ﮔﯿﺮ کنن ﺑﻌﺪ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺷﯿﺮﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﻨﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﯾﻪ ﺷﻠﯿﮏ ﺑﯿﺎﺩ ﻭ ﺷﯿﺮﻩ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺍﻭﻥ ﺻﺤﻨﻪ ﻣﻦ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺗﻔﻨﮓ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯﺵ ﺩﻭﺩ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﯾﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﻭﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ …
خورشید ﺑﻪ ﺭﻧﮓ ﻧﺎﺭﻧﺠﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﻏﺮﻭﺏ ﻣﯿﮑﻨﻪ !
اصغر فرهادی برو از خدا بترس …
ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺗﻮ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﮔﻤ بشن ﻭ ﯾﻪ ﺷﯿﺮ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﻭﺣﺸﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺣﻤﻠﻪ کنه ﻭ ﺍﻭﻧﺎ ﻓﺮﺍﺭ کنن و ﻣﻮﻗﻊ ﻓﺮﺍﺭ ﺗﻮ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ ﮔﯿﺮ کنن ﺑﻌﺪ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺷﯿﺮﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﻨﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﯾﻪ ﺷﻠﯿﮏ ﺑﯿﺎﺩ ﻭ ﺷﯿﺮﻩ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺍﻭﻥ ﺻﺤﻨﻪ ﻣﻦ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺗﻔﻨﮓ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯﺵ ﺩﻭﺩ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﯾﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﻭﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ …
خورشید ﺑﻪ ﺭﻧﮓ ﻧﺎﺭﻧﺠﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﻏﺮﻭﺏ ﻣﯿﮑﻨﻪ !
اصغر فرهادی برو از خدا بترس …
MINA 73
عضو جدید
فانتزی من اینه که توی یه پارک شلوغ شروع کنم به دویدن و همزبان با موبایلم حرف بزنم وبگم:
لعنتیا تا من نگفتم کسی شلیک نکنه کلی آدم بی گناه اینجا هست!!
فانتزی دیگم اینه که سر جلسه امتحان در کمال خونسردی تقلب هامو بخونم
بعد وقتی مراقب اومد زل بزنم تو چشاش;ی نگاه بامعنا بهش بکنم و بگم: خب که چی!
درویش کن چشاتو پررو!
بعد تقلب هارو بکوبم تو صورتش وتو افق محو بشم......!
لعنتیا تا من نگفتم کسی شلیک نکنه کلی آدم بی گناه اینجا هست!!
فانتزی دیگم اینه که سر جلسه امتحان در کمال خونسردی تقلب هامو بخونم
بعد وقتی مراقب اومد زل بزنم تو چشاش;ی نگاه بامعنا بهش بکنم و بگم: خب که چی!درویش کن چشاتو پررو!
بعد تقلب هارو بکوبم تو صورتش وتو افق محو بشم......!
فانتزی من اینه با دوستم بریم دریا شنا بعد یه کوسه بیاد سر وقت رفیقم بعد من با یه چیزی دستمو زخم کنم کوسه بوی خون تازه بشنوه بیاد سمت من!!!!
بعد بزنم تو گوشش بگم خاک تو سرت آرتیخ تاماه این همه ماهی و ول کردی اومدی ما رو بخوری؟؟؟ بعد منقلب بشه شونه ما رو ببوسه بره تو افق محو شه!!!!
بعد بزنم تو گوشش بگم خاک تو سرت آرتیخ تاماه این همه ماهی و ول کردی اومدی ما رو بخوری؟؟؟ بعد منقلب بشه شونه ما رو ببوسه بره تو افق محو شه!!!!
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
فانتزی های من | زنگ تفريح | 1 | |
|
یکی از فانتزی هام اینه... | زنگ تفريح | 15 | |
|
جوکهای فانتزی بامزه | زنگ تفريح | 18 | |
|
توهمات فانتزی.......... | زنگ تفريح | 13 |