تفسیر شما چیست ؟ میمون های داروین یا آدم و حوا ؟

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
البته خوبیش این است که خود علم نظر داروین را رد کرده، از اینها که بگذریم ما حق انتخاب داریم می توانیم انتخاب کنیم که اجداد ما میمون بودند یا انسان.
من به انسان بودن رای می دهم

!!!خوبیش اینه علم نظر داروین رو رد کرده!!!:surprised:

ما در انتخاب اجدادمون نقشی نداریم. مگه شما در انتخاب پدر مادرتون نقش داشتید؟
 

olel_albab

مدیر تالار ریاضی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
!!!خوبیش اینه علم نظر داروین رو رد کرده!!!:surprised:

ما در انتخاب اجدادمون نقشی نداریم. مگه شما در انتخاب پدر مادرتون نقش داشتید؟
بله این نظریه از سوی مجامع علمی به عنوان نظریه نگاه بهش نمیشه، بعضی متعقدند، خیلی ها هم قبول ندارند و اون رو رد شده می دونن.
در مورد حرف دوم اون دوستمون هم بگم، در انتخاب پدر و مادر بله نقشی نداشتیم ولی در قبول این فرضیه مختاریم که اجدادمون رو چی بنامیم;) یک بخشی از علم رو بهش می گند ایمان یک بخشش رو میگند اعتقاد. فقط این بحث دینی نیست بلکه در مورد سایر علوم این طور هست. مثلا من اعتقاد دارم نظریه A درست هست و ایمان هم دارم. ولی می تونم به نظریه A اعتقاد نداشته باشم ولی ایمان داشته باشم و بالعکس. پس میشه ایمان به این قضیه نداشت که اجداد ادمی میمون بوده. فردی ایمان داره اونها انسان بودند و فرد دیگری اصرار بر میمون بودن اجدادش داره:D
 
آخرین ویرایش:

m.abedi1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
باسلام من همه ی پستارومطالعه کردم وبحث جالبی دارین.
من یک سوال دارم چرامیمونها اونقدرپیشرفت داشتن ولی بقیه نه؟!
مثلامیمونهاشدن آدم به فضاسفرمیکنن ولی تمساح فقط شکل ظاهریش عوض شده یافیلهاتغییرجزئی داشتن واقعاچرا؟
باتوجه به اینکه میمونهااینهمه رشدعقلی داشتن پس لااقل الآن مارمولکهابایدحرف میزدند!چراطبیعت رواینااثرنداشته یااثرش
اینقدرکم بوده.باتشکر
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
بله این نظریه از سوی مجامع علمی به عنوان نظریه نگاه بهش نمیشه، بعضی متعقدند، خیلی ها هم قبول ندارند و اون رو رد شده می دونن.
در مورد حرف دوم اون دوستمون هم بگم، در انتخاب پدر و مادر بله نقشی نداشتیم ولی در قبول این فرضیه مختاریم که اجدادمون رو چی بنامیم;) یک بخشی از علم رو بهش می گند ایمان یک بخشش رو میگند اعتقاد. فقط این بحث دینی نیست بلکه در مورد سایر علوم این طور هست. مثلا من اعتقاد دارم نظریه A درست هست و ایمان هم دارم. ولی می تونم به نظریه A اعتقاد داشته باشم ولی ایمان نداشته باشم. پس میشه ایمان به این قضیه نداشت که اجداد ادمی میمون بوده. فردی ایمان داره اونها انسان بودند و فرد دیگری اصرار بر میمون بودن اجدادش داره:D

خواستم پاسخ بدم....اما بیخیال شدم.

ترجیح میدم چیزی نگم........................:w09:
 

Unline

عضو جدید
سلام

شاید بعضی توضیحات بیانشون یک مقدار سخت باشه ولی به قول اینشتین زمانی چیزی رو کاملا درک کردی که بتونی اون رو به مادر بزرگت یاد بدی

سعی کنید چیزی که در ذهنتون هست رو بیان کنید - مسلما موافق ها و مخالف هایی هم همراه نظرات شما هستند منتها شرایط یک بحث خوب همین رو ایجاب می کنه

بفرمایید نظرتون رو تا استفاده کنیم - ضمنا بنده به این علت که یک مدتی هست که ذهنم کاملا از کار افتاده فعلا قادر نیستم در این تاپیک نظری ارسال کنم

منتها نظرات شما رو مطالعه می کنم شاید موتور ذهن من رو دوباره روشن کردند

ممنونم بابت شرکتتون در تاپیک
 

zahra_555

عضو جدید
سلام دوستان

در این گفتگو دوست دارم نظرات شما رو در مورد بخشی از روایات دینی و در مقابلش تحقیقات علمی بدونم

همونطور که اطلاع دارید بنابر تفاسیر ( ضعیف ) که از قرآن داریم - خداوند 2 "انسان" به نام های ادم و حوا رو آفرید و پس از طی جریاناتی که همه باهاشون آشنا هستید این 2 انسان از بهشت اخراج شدند و به زمین تبعید شدند - منظورم از ضعیف این هست که من فکر می کنم نباید تفسیر قرآن رو با معنی که زیر آیات نوشته شده یکی کرد چون معانی همیشه ثابت اند و تفاسیر با توجه به گذشت زمان تغییر می کنند و این یکی از ادعاهای صریح قرآن هست

در "مقابل" دانشمندانی نظیر لامارک و به دنبال او داروین و ... طی تحقیقاتی که در عمرشون انجام دادند پی به این بردند که گونه های جانوری طی گذشت میلیون ها سال تکامل پیدا کردند و برای بقا مجبور شدند خودشون رو با طبیعت مچ کنند - طبیعت هم اونهایی رو که نمیتونستند به خوبی تطبیق پیدا کنند کم کم حذف می کرد و اونهایی باقی می موندند که تطابق بهتری داشتند و همین طور ویزگی های خودشون رو به نسل های بعدی منتقل می کردند - میمون ها از موجودات دیگری پدید اومدند - کم کم میمون ها به جنگل و بیایان راه پیدا کردند - دسته ای که به بیابان ها راه پیدا کردند طی گذشت هزاران سال تونستند روی 2 پا راه برن و بایستند - برای حفظ بقا مجبور شدند از ابزار آلات استفاده کنند و کم کم این کار و زحمت و فعالیت هایی که برای بقا انجام میدادند باعث شد تا مغز اونها بزرگتر بشه و ذهنشون فعال تر بشه و کم کم نمونه هایی پدید اومدند به نام میمون - انسان و رفته رفته انسان های چین و آسیا - انسان های هیدلبرگ و نئاندرتال و تا رسید به هموساپینس ها که ما هستیم و این پروسه هزاران سال طول کشید

خوب دوست دارم بدونم چه کسانی با داستان اول موافق هستند - چه کسانی با موضوع دوم موافق اند و چه کسانی قادر به این هستند که آیات قرآن رو طوری تفسیر کنند که تطابق اونها با علم بیشتر بشه و بتونیم از این آیات که به صورت ساده و داستان وار و رمز آلود بیان شده اند همین طور نتیجه گیری کنیم که علم کرده

ضمنا من به عنوان کسی که این تاپیک رو ایجاد کرده فقط طالب بحث و گفتگو هستم و طرفدار منطق و حقیقت - سعی کنید بحث به حاشیه کشیده نشه و با آمادگی علمی - با مدارک مستند و بدون احساسات در این بحث شرکت کنید تا بشه نتیجه گیری درستی در این مورد انجام داد


خوشحال میشم در این بحث شرکت کنید
سلام
با توجه به اینکه تمام علوم در قرآن نهفته است تا حدودی و به اندازه دانش خودم از قرآن جواب رو میدم
مطابق با سوره بقره وقتی خدا میفرمایند من میخوام فردی رو بیافرینم و اون رو خلیفه خودم قرار بدم ملائکه گفتند میخواهی دوباره کسی را بیاوری که خون خونریزی کند
این آیه خودش ثابت میکنه قبل از انسان ها موجوداتی شبیه به انسان بوده که از نظر جسمی یه چیزی بین انسان و میمون بوده و بسیار وحشی بوده که به اون میگن نسیان البته نسیان ها با نسناس ها فرق دارنند نسناس نتیجه جن و انسان که در علل الشرایع هم عنوان شده/به هرصورت نظریه داروین اشتباه چون انسان درسته که 50 درصد از خاکه اما 50 درصد ام از خداست و اشرف مخلوقات و خلقی است متفاوت از حیوانات و ملائکه و اجانین و سایر مخلوقات در کائنات خداوند از روح خودش در او دمید و در انتهای آیه ام به ملائک میگه شما نمیدانید چیزی رو که من میدونم یعنی این خلقتش متفاوته چون از روح خودش دمید و وقتی ملائک موضوع رو درک کردند با آگاهی همگی بر انسان سجده کردند
 

m.abedi1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام

شاید بعضی توضیحات بیانشون یک مقدار سخت باشه ولی به قول اینشتین زمانی چیزی رو کاملا درک کردی که بتونی اون رو به مادر بزرگت یاد بدی

سعی کنید چیزی که در ذهنتون هست رو بیان کنید - مسلما موافق ها و مخالف هایی هم همراه نظرات شما هستند منتها شرایط یک بحث خوب همین رو ایجاب می کنه

بفرمایید نظرتون رو تا استفاده کنیم - ضمنا بنده به این علت که یک مدتی هست که ذهنم کاملا از کار افتاده فعلا قادر نیستم در این تاپیک نظری ارسال کنم

منتها نظرات شما رو مطالعه می کنم شاید موتور ذهن من رو دوباره روشن کردند

ممنونم بابت شرکتتون در تاپیک
مطلبوفهمیدین نمیتونین یفهمونین !ولی فک منظورتونوکامل متوجه شدم.
من نظرم اینه اولااگرکه خالق کل جهان قادر باشه یعنی هرکاری درحوزه ی عقل باشه انجام میده پس اون قضیه که میگن خلقت تدریجی نبوده بااین صفت الهی سازگاره .
خدایی که قادربه انجام همه کارباشه نیازی نداره موجودی روخلق کنه که 150 میلیون سال طول بکشه که اون موجودبه ثمربرسه .بعداصلاهدف ازخلق چنین موجودی چیه؟
حالاگیرم خدایی نباشه وموجودات تدریجاتکامل پیداکنند.چرااینقدرتفاوت؟میمونها اونقدررشدوتعالی داشته باشن ولی بقیه حیوانات فقط ازنظرفیزیکی تغییرکنند.
مثلاهمون تمساحی که گفتین فقط جثه اش ریزشده باشه ؟یکم سوال برانگیزنیست؟
به نظرمن که این قضیه رده علتشم همونه که خدایی که ادعای قادربودن داره میتونه هرکاری روانجام بده(عقلانی)
البته این نظرمنه دوستان خیلی راحت میتونن ردش کنن ولی خودم اعتقادکامل دارم.باتشکر
 
آخرین ویرایش:

elham_un

عضو جدید
مطلبوفهمیدین نمیتونین یفهمونین !ولی فک منظورتونوکامل متوجه شدم.
من نظرم اینه اولااگرکه خالق کل جهان قادر باشه یعنی هرکاری درحوزه ی عقل باشه انجام میده پس اون قضیه که میگن خلقت تدریجی نبوده بااین صفت الهی سازگاره .
خدایی که قادربه انجام همه کارباشه نیازی نداره موجودی روخلق کنه که 150 میلیون سال طول بکشه که اون موجودبه ثمربرسه .بعداصلاهدف ازخلق چنین موجودی چیه؟
حالاگیرم خدایی نباشه وموجودات تدریجاتکامل پیداکنند.چرااینقدرتفاوت؟میمونها اونقدررشدوتعالی داشته باشن ولی بقیه حیوانات فقط ازنظرفیزیکی تغییرکنند.
مثلاهمون تمساحی که گفتین فقط جثه اش ریزشده باشه ؟یکم سوال برانگیزنیست؟
به نظرمن که این قضیه رده علتشم همونه که خدایی که ادعای قادربودن داره میتونه هرکاری روانجام بده(عقلانی)
البته این نظرمنه دوستان خیلی راحت میتونن ردش کنن ولی خودم اعتقادکامل دارم.باتشکر


خداوند هر کاری رو بخواد انجام بده کافیه اراده کنه اما طبق آیات قرآن خداوند کارها رو از مجرای امور طبیعی انجام میده
یعنی توسط واسطه هایی که لازمه ی وقوع اون امر هستن
مثلا یک نفر سرطان داره خداوند اراده میکنه درمانش کنه اما از طریق دکتر و دارو
البته گاهی هم معجزه میکنه و در یک لحظه بدون نیاز به پزشک درمانش میکنه.
پس شاید گذر 150میلیون سال مجرای طبیعی خلقت انسان بوده!!!
 

m.abedi1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
خداوند هر کاری رو بخواد انجام بده کافیه اراده کنه اما طبق آیات قرآن خداوند کارها رو از مجرای امور طبیعی انجام میده
یعنی توسط واسطه هایی که لازمه ی وقوع اون امر هستن
مثلا یک نفر سرطان داره خداوند اراده میکنه درمانش کنه اما از طریق دکتر و دارو
البته گاهی هم معجزه میکنه و در یک لحظه بدون نیاز به پزشک درمانش میکنه.
پس شاید گذر 150میلیون سال مجرای طبیعی خلقت انسان بوده!!!
ثم قال له کن فیکون .
عرض کردم وقتی خدافرموده بشرازخاک آفریده شده ،بیشتربه دفعی بودن نزدیکه تاتدریجی بودن.
 

elham_un

عضو جدید
کن /ف/ یکون
ف یعنی سپس
یعنی اول میگه موجود باش/سپس/ موجود میشود
و این/ سپس /چقدر طول میکشه
من اعتقاد دارم زمان برای ما روی زمین، تدریجی و به کندی میگذره
در حالی که در عالم ملکوت و عالم حقیقی که شاید فاقد فاز ماده باشه ، زمان سرعتش
بیش ازینهاست و تقریبا گذشته/ حال / اینده مفهومی شبیه روز و شب و سال و قرن ما نداره
خداوند به وضوح در برخی ایات تفاوت زمانی اهل زمین رو با زمان اصلی بیان کردن
پس دو نوع زمان داریم یکی مادی و یکی ملکوتی(غیرمادی)
خلقت انسانی که دارای ابعاد مادیست نیاز به گذر زمان نوع مادی داشته!
البته همه اینها که گفتم شاید صحیح باشن اما "شاید " کم نیست، "شاید" چندین پله بالاتر از غیر ممکنه.
 

olel_albab

مدیر تالار ریاضی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
کن /ف/ یکون
ف یعنی سپس
یعنی اول میگه موجود باش/سپس/ موجود میشود
و این/ سپس /چقدر طول میکشه
من اعتقاد دارم زمان برای ما روی زمین، تدریجی و به کندی میگذره
در حالی که در عالم ملکوت و عالم حقیقی که شاید فاقد فاز ماده باشه ، زمان سرعتش
بیش ازینهاست و تقریبا گذشته/ حال / اینده مفهومی شبیه روز و شب و سال و قرن ما نداره
خداوند به وضوح در برخی ایات تفاوت زمانی اهل زمین رو با زمان اصلی بیان کردن
پس دو نوع زمان داریم یکی مادی و یکی ملکوتی(غیرمادی)
خلقت انسانی که دارای ابعاد مادیست نیاز به گذر زمان نوع مادی داشته!
البته همه اینها که گفتم شاید صحیح باشن اما "شاید " کم نیست، "شاید" چندین پله بالاتر از غیر ممکنه.
تعریفتون از زمان کاملا جدید هست، یعنی اولین بار هست دارم این اصطلاح ها این طور تعریف شده می بینم.
هم از نظر فلاسفه هم از نظر فیزیک دان ها زمان ملازم با حرکت جسم مادی است.(نظریه فیزیک جدید و مباحث فلسفی) . در ضمن همه عبارات قرآنی این گونه که شما برداشت کردین نیست. مثلا همین ف معنای فارسی خودمون رو از سپس نمی ده، در این آیه جایگاه حرف "ف" تقدم رتبه ای و امری ایجابی است. لذا برداشت شما از آیه فوق صحیح نیست
بنابراین با توجه به قواعد زبان عربی، و علوم تفسیری و فلسفی میشه گفت، منظور از این آیه با توجه به سیاق و آیات قبلی، عدم گذشت زمان بر اراده الهی و بر خداوند هست. بنابراین در نظام علل مادی میتونه امری که در عالم بالا دفعی است، تدریجی باشه، الغرض اینکه از این آیه نمیشه دفعی یا تدریجی بودن خلقت انسان رو نتیجه گرفت، آیاتی که به خلقت انسان و آدم اشاره می کنه به صراحت آفرینش انسان رو بدون تکامل تایید میکنه.
 

elham_un

عضو جدید
بله معنای /فیکون / بی درنگ موجود شدنه
اوکی!!
ولی همان زمان اصلی /بی درنگ موجود شدن در عالم حقیقی/ اوه چقد نفس گیره تلاش برای رسوندن این مطلب اما امیدم به هوش بالای شماست که
منظورمو بگیرید:smile:
من مدتها روی آیه هایی که مربوط به تفاوت زمانی بود فکر میکردم و به این نتیجه تفاوت زمانی رسیده بودم
اما چه مقدار تفاوت زمانی هست رو نتونستم حساب کنم خوشبختانه چند وقت پیش مطلبی رو دیدم که کاملا واضح حساب کرده بود!
و من به راحتی پذیرفتمش چون ادامه ی فکر چندین ساله ی خودم بود
 

olel_albab

مدیر تالار ریاضی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
بله معنای /فیکون / بی درنگ موجود شدنه
اوکی!!
ولی همان زمان اصلی /بی درنگ موجود شدن در عالم حقیقی/ اوه چقد نفس گیره تلاش برای رسوندن این مطلب اما امیدم به هوش بالای شماست که
منظورمو بگیرید:smile:
من مدتها روی آیه هایی که مربوط به تفاوت زمانی بود فکر میکردم و به این نتیجه تفاوت زمانی رسیده بودم
اما چه مقدار تفاوت زمانی هست رو نتونستم حساب کنم خوشبختانه چند وقت پیش مطلبی رو دیدم که کاملا واضح حساب کرده بود!
و من به راحتی پذیرفتمش چون ادامه ی فکر چندین ساله ی خودم بود
منظور شما رو امیدوارم درست گرفته باشم.
در این آیه اصلا از زمان صحبتی به میان نمیاره، اصلا حرف صادر شدن حکمی از جانب خدا و گوش گرفتن اون از سمت موجود نیست. بلکه منظور تبیین صفت خالقیت خدا، اراده الهی(صفت فعل) و قادریت خداوند(صفت ذات) هست. اصلا در عالم مجردات چیزی به نام زمان نداریم. چیزی که در بعضی جاها در مورد بعد های ماورایی و بعد چهارم در مورد جهان غیرمادی میگند در مورد عالم ملکوت صدق نمی کنه. در عالم ملکوت اصلا نشانه ای از ماده نمی بینین که زمانی بر اون متصور باشین. موجودات چند بعدی حداقل سه بعد مکانی دارند به خاطر همین زمان پذیر هستند و مفهوم زمان در اون ها با جهان ماده متفاوت هست. این بحث کاملا متفاوت با جهان کاملا غیر مادی است.
 

elham_un

عضو جدید
بله این ایه حرفی از زمان خلقت نزده
و من هم در پاسخ دوستمون علمی کاربردی اندکی بحث کردم
اما عالم ملکوت حاوی زمان هست
هو الاول و الاخر و ظاهر و باطن خداوند رو منظور هست
که اولین و اخرینه ازل و ابد آیا منظور عالم مجردات و ملکوت نیست؟
 

olel_albab

مدیر تالار ریاضی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
بله این ایه حرفی از زمان خلقت نزده
و من هم در پاسخ دوستمون علمی کاربردی اندکی بحث کردم
اما عالم ملکوت حاوی زمان هست
هو الاول و الاخر و ظاهر و باطن خداوند رو منظور هست
که اولین و اخرینه ازل و ابد آیا منظور عالم مجردات و ملکوت نیست؟
منظور از اول و آخر در این آیه زمانی نیست، خداوند خالق زمان و مکان هست، بعد چطور میشه مخلوقی رو به خالق نسبت بدیم؟ منظور از اول و آخر و همین طور ظاهر و باطن بودن در این آیه احاطه کامل خداوند به همه موجودات داره، چه رتبه ای و جه مرتبه ای. یعنی خداوند منشا همه چیز هست، آخر همه چیز هم هست. وجودش حد و حصر نداره
 

Unline

عضو جدید
سلام

فقط من یه موردی رو عرض کنم که تقریبا همه رو شامل میشه و همین موضوع من رو خسته کرده و دیگه هیچ انگیزه ای برای بحث کردن در این موارد ندارم

اون هم تناقضی هست که بین عقاید برخی دوستان و حرف هایی که می زنند وجود داره - عقایدشون بر این مبنا هست که چیزی یا موجودی یا ... به نام "خدا" وجود داره که "بی نهایت" هست

همین کلمه ی بی نهایت که هم در عقاید من وجود داره و هم دوستان باعث یک سری اختلافات شده - به فرض می فرمایند : خداوند ساخت - خداوند خشمگین شد - خداوند قهر کرد - غضب کرد - شاد شد - و از این داستان ها !

حالا این واژه ی "بی نهایت" واقعا یک همچین تعاریف انسان واری رو میشه بهش نسبت داد ؟ شادی - ناراحتی - خشم - ساخت و ساز - مشکل کجاست حالا ؟ اینجاست :

همین الان جلوی سیستم نشستید - احتمالا پشت میز کامپیوتر شما یک دیوار وجود داره - خوب اون رو نگاه کنید ! جالبه ؟ نه ! دیواره !

خوب اگر از قریب به اتفاق دوستان سوال کنیم که این چی هست ؟ میگن دیواره - حالا من می پرسم چرا نمیشه از دیوار رد شد؟ نهایتا میگن که خوب سفته نمیشه رد شد !

حالا یکم ریز میشیم روی موضوع - میگن اکثر فضای یک اتم فضای خالیه - یه قسمتی به نام هسته داره و یه سری مدار و الکترون و ... ! خوب وقتی اکثر فضاش خالیه و دیوار از چیزی ساخته شده که اکثر فضاش خالیه چرا اکثر فضای دیوار خالی نیست ؟ چرا نمیشه اون سمتش رو دید ؟ حالا این ها سوالاتی هستند که توضیحات علمی خاص خودشون رو دارند منتها مهم همون سوال ها هستند - سوال هایی که ما روبه پاسخ های قانع کننده تر ارتباط میدن و همین سوال ها که در ذهن افراد صورت می گیره باعث میشن که تفاوت علم بین افراد شکل بگیره

یه نفر از دیوار فقط همین دیوار رو میبینه - ممکنه چند دفعه هم با سر رفته باشه توی دیوار منتها هرگز از خودش نپرسیده که چرا سر من درد گرفت ؟

حالا همین نگاه رو روی آیات متمرکز کنیم - در آیات گفته شده که به فرض خداوند خشمگین شد ! الان موضوعی که من رو آزار میده اینه که بسیاری از افراد همین معنی رو در نظر می گیرند - خشم ! در بینهایت احساساتی که مربوط به سیستم عصبی هستند راه دارند ؟ خشم؟ !!!! یا مثلا ساخت و ساز و اینکه خداوند "گِل بازی" بکنه !

نمیدونم چرا اینها رو درست تفسیر نمی کنند - اگر خدایی که به او اعتقاد دارید بی نهایت هست - کتابش هم باید دارای آیاتی باشد که بی نهایت معنی دارند

برای هر لحظه - برای هر دوره ی زمانی - قرآن با علم اختلافی نداره - این علم ماست که متوجه قرآن نیست - اتم رو به کوچکترین ذرات تجزیه می کنند منتها قرآن رو فقط از رو می خونند و یا نهایتا معنیش رو مطالعه می کنند و اونهایی هم که خیلی کارشون درسته تفسیر چندین سال قبل رو مطالعه می کنند - این میشه که این همه اختلاف به وجود میاد

کاملا روک عرض کنم - من نه بنده ی چنین خدای محدودی هستم و نه می پرستمش و نه حتی ذره ای به وجودش اعتقاد دارم - چیزی که من می پرستم فراتر از این حرف هاست که دغدغه اش گل بازی و یا گناه و ثواب 4 تا ادمی مثل من باشه

به یک برنامه ی کامپیوتری دقت کنید - برنامه نویسش میاد برنامه رو می نویسه و حالات بسیار زیادی رو براش تعیین می کنه - به فرض یک بازی شطرنج - میلیون ها حالت براش تعریف میشه و بهش استقلال عمل داده میشه که در هر شرایطی "خودش" تصمیم منطقی بگیره - هرگز وقتی آقای کاسپاروف مشغول بازی با یک ابر رایانه بود - برنامه نویس اون بازی و سازنده ی اون رایانه اونجا نبودند تا در مواقع ضروری دست ببرند توی بازی تا بازی بیچاره جلوی آقای کاسپاروف کم نیاره - اونها کارشون رو انجام داده بودند و برنامه مسیر طبیعی خودش رو طی می کرد - منتها اگر برنامه نویسی نبود - برنامه ای هم نبود

حالا چرا ما باید خدا رو دائم وارد همه ی امور کنیم و از آیات همونطور که به نظر میان نتیجه بگیریم ؟ تابلوی لبخند ژوکوند هم در نگاه اول یک نقاضی معمولی و شاید زشت به نظر میاد - چی باعث شده که بشه مونالیزای معروف ؟ چون نوع نگاهی که بهش شده تفاوت داشته و اگر نگاه دقیقی وجود نداشت ارزش این تابلو هم با قاب های دیواری که در هر خانه ای وجود داره تفاوتی نداشت

و حالا قرآن - اگر به قرآن هم به این سبک نگاه شود - آیه + معنی | شاید در حدی من رو ندونید که چنین حرفی رو از من بشنوید منتها از نظر من هیچ ارزشی نداره این کتاب - مگر در حالتی که چیزی رو ازش بیرون بکشیم که درش وجود داره - به عنوان یک کتاب آسمانی چیزی که من عقیده دارم اینه که حتی معنی آیات این کتاب در روز پس از نزولش تغییر کردند و با اون روز تطبیق پیدا کردند ! دیگه الان که 1500 سال می گذره منتها کسی به خودش زحمت نمیده که از این کتاب درست استفاده کنه

و صاحبان نظر ( البته به عقیده ی خودشون ) هم واقعا جو بحث ها رو با صحبت های احساسی و سبک وزن خودشون متشنج می کنند - دوستان اگر قرار باشه آیات قرآن اینطور خونده بشن مطمئن باشید تمام قوانین علوم رد میشن چون با اونها تطابقی ندارند - چون در زمان اعراب مسئله ی بهشت و جهنم مطرح شده بوده و جنات تجری من تحتها الانهار و حالا مسائل جدیدی مثل جهان های موازی - ریسمان و ... پیش روی ما هستند و من دیدم که خیلی از مراجع!! به راحتی یک آیه می خونند و اونها رو رد می کنند ! چرا ؟ چون معتقدند کتاب خدا رو زیر سوال برده اند ! و به نظرم چیزی که زیر سواله مغز اونهاست نه نظریات علمی و یا کتاب خدا


مثال برنامه نویس رو هم مطرح کردم که بگم اینکه یک انسان هست با این همه محدودیت - چیزی ابداع می کنه که اصلا نیازی نیست در حین اجرا دستی درش ببره و با توجه به تغییرات خودش تصمیم می گیره که باید چه کاری انجام بده

بعد خداوند اینقدر محدود هست که جهانی خلق بکنه و اینقدر محدودیت درش باشه که دائما مجبور بشه دست ببره توش ؟ به قول خودمون آپدیتش کنه ! مطمئن باشید اگر این جهان اینگونه بود اصلا در کالبد زمان امتداد پیدا نمی کرد و در همون لحظات اولیه از بین میرفت - جهانی که با انفجار بخ وجود اومده ( انفجار معمولا از بین برنده هست ) مطمئن باشید همون لحظه ی خلقتش اینقدری رمز و راز داره که ما رو تا آخر عمر معطوف خودش بکنه که حتی نتونیم به 3 ثانیه بعدش فکر کنیم - و من تعجب می کنم که بعضی دوستان چطور اینقدر راحت پاسخ همه ی سوالات رو میدن با استناد به آیات - و اینقدر پاسخ های بی محتوایی ارائه میدن و در پایان هم تصور می کنند که چه کار ساده ای انجام دادند و موضوع به این سادگی چرا تا به حال پاسخی بهش داده نشده بود !

مرلین منسون رو باید بشناسید - هنرمندی که در جامعه ی ما که مصداق شیطان پرستی هست و در جوامع غربی هم عامل انحراف جوانان شناخته میشه

منتها نظر من در مورد ایشون کاملا متفاوت است و نظرم این هست که کسی که معنی حرف های ایشون رو متوجه نشه کاملا منحرف میشه - قرآن هم کتابیست که منبعش بی نهایت هست و من عقیده دارم کسی که قرآن رو درست متوجه نشه به انحراف ابدی کشیده میشه - انحرافی که سرشار از غرور و خودپسندی و خود بزرگ بینیست و اگر روی قرآن فکر نشه من احساس می کنم که واقعا خواننده اش رو منحرف خواهد کرد - چرا که خواننده علمی که باید دریافت بکنه رو دریافت نمی کنه و فقط غرورش رو دریافت می کنه - غروری که باعث میشه احساس کنه علامه شده و همیشه خودرای باشه و نظر همه رو رد بکنه !

مرلین منسون میگه :

Im Not a Slave To a god That Doesn't Exist

یعنی من بنده ی خدایی نیستم که وجود نداره - و من هم باهاش معتقدم - یک همچین خدای ناقصی که در مغز بسیاری از افراد جا خوش کرده اصلا خدا نیست - چه رسید به اینکه وجود داشته باشه - ولی خوب این جمله از سمت همون افرادی که این خدا رو می پرستند نماد شیطان پرستی و کفر به وجود خداست !

به همین دلیل در ادامه خطاب به اینگونه افرا میگه :

I Never Really Hated a One True God - But The god Of The People I Hated

یعنی من هرگز حس بدی به خدای یگانه نداشتم - از خدایی متنفرم که از مردمی که می پرستندش تنفر دارم - یعنی همون خدای ناقص و فانی !

و خوب اینطور شده که ایشون شده نماد شیطان پرستی و شرک و کفر و ... در صورتی که خوب اگر اینطور باشه میتونید بنده رو هم یک شیطان پرست و کافر و مشرک خطاب کنید چون یک همچین خدای خنده داری در مغز من جایی بهش اختصاص داده نمیشه - خدا بی نهایت است - در مغز نمی گنجد و هرکس ادعا دارد که او را درک کرده ( با مغز نه با قلب ) مطمئن باشد که چیزی که پرستش می کند خدا نیست و کافر است


دوستان صحبت هایی که کردم کلی بودند و فقط مربوط به این تاپیک نمیشد - راستش من اینقدر روی این مسائل فکر کردم که حس می کنم مغزم از کار افتاده و اصلا نمیتونم یک کلمه راجع بهشون حرف بزنم دیگه و هر دری که باز می کردم به هزاران در دیگه برخورد می کرد و خوب صراحتا عرض کنم که ذهن من توان پاسخ دادن به این سوالات رو نداره به خصوص وقتی بحث متمرکز هست روی خدا !

در هر صورت دلیل اینکه دیگر قصد ندارم روی این موضوعات بحث کنم همینه چون مطمئنا نه حرف های بنده برای شما قابل درک خواهند بود و نه بنده میتونم فرمایشات شما رو با توجه به افکار خودم درک کنم

فقط تقاضا دارم یک مقدار بیشتر در کتاب خدایی که بهش معتقدید غرق بشید - مطمئن هستم اگر غرق بشید در اون - دیگر اجازه ی بعضی اظهار نظرهای سر سری و عجولانه رو به خودتون نمیدید

بابت پرحرفی هایم هم من روببخشید - با تشکر از حضور مفید شما در این تاپیک
 

olel_albab

مدیر تالار ریاضی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
برای من مساله وجود مهمه، من هستم و فکر می کنم، واقعیت های جهان رو میبینم، البته سعی می کنم در ورای این واقعیت ها حقیقت رو کشف کنم، من فکر می کنم تفاوت نگرش ها از اینجا شروع میشه، من برای کسی تصمیم نمی گیرم، من نمی گم دنیا رو چطور باید می ساختند، نمی گم دنیایی که خدا ساخته اگر این طور نباشه من قبولش ندارم. بیشتر سعی میکنم ارتباط بین این واقعیت ها رو پیدا کنم نه اینکه چی باید میشده ولی نشده.
سرمنشا تفکرات همینه، افراد طی تحقیقاتی که می کنند به نتایجی میرسند، به چیز هایی باور پیدا می کنند و این عقیده رو رشد می دند در نهایت فضایی عقلانی یا احساسی و یا ترکیبی از این دو تشکیل می دند. بنابراین مبنا خیلی مهمه، یک وقت هست شما در جمعی بحث می کنین که معتقدین به مکتب مشاء هستند یک طور بحث می کنین، یک وقت هست در جمع عرفا میشینین یک طور بحث می کنین، یک وقت در بین صدرایی ها میشینین یک طور بحث می کنین، یک وقت بین نوکانتی ها و هگلیسم ها می شینین به گونه ای دیگر بحث می کنین. متاسفانه در نت به علت مجازی بودن ادم ها و امکان ورود افراد مختلف به بحث و عدم مشخص بودن خط فکر و مشرب نتیجه گیری و استدلالشون، مبانی بحث مشخص نیست. بلا استثنا همه به اصل اجتماع نقیضین و ارتفاع اون و مباحث منطقی پایبند هستند ولی مشکل از اینجا شروع میشه نقیض چی؟ در نت و جمع های این چنینی اصول موضوعه افراد با هم متفاوت هست و این میشه اساس درک نشدن.
باید چاره ای اندیشید;)
:D
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوستان اهل علم و تحقیق
توی اینترنت یه چرخ میزدم برخوردم به این سایت
سایت خوبیه
مستندهای علمی رو زیرنویس کرده
یکی از مستندهاش رد نظریه داروین از راه علم و کشفیات جدیده
توصیه می کنم حتما ببینید
البته یکم حجمش بالاس:D

لینک دانلود
 

dmst

عضو جدید
سلام ...........
راستش من فکر میکنم قبل از ما انسانهای دیگه ای روی زمین بودن ............البته فک میکنم فقط از لحاظ ظاهر به ما شبیه بودن . این سوالیه که چندین ساله تو ذهنم یدک میکشم .لطفا قبل از هر پاسخی ایه 30 سوره بقره رو چند بار دقیق بخونید و خیلی به زمان افعالش توجه کنید تا بعد بگم دلیلم برای سوالی که پرسیدم چیه ؟؟؟شاید داروین زیادم بیراه نرفته باشه ...شاید مغایرتی بین قران و نظریات داروین نباشه؟؟؟؟
 

pepper

کاربر فعال
خوب کدوم یکی ازینا اون یکیو نقض می کنه؟

یعنی این دوتا مساله هم پوشانی دارند

انسان هم یک موجود دو وجهیه
روح و جسم
چه اشکال داره یه تکامل جسمانی برا آدم در نظر بگیریم و بگیم وقتی این جسم به تکامل مطلوب رسید خدا هم بهش شعور داد
یا اینطور فرض کنیم وقتی خدا آدم آفرید از قالب که قبلا آفریده بود استفاده کرد
 

dmst

عضو جدید
خوب کدوم یکی ازینا اون یکیو نقض می کنه؟

یعنی این دوتا مساله هم پوشانی دارند

انسان هم یک موجود دو وجهیه
روح و جسم
چه اشکال داره یه تکامل جسمانی برا آدم در نظر بگیریم و بگیم وقتی این جسم به تکامل مطلوب رسید خدا هم بهش شعور داد
یا اینطور فرض کنیم وقتی خدا آدم آفرید از قالب که قبلا آفریده بود استفاده کرد

شاید منظورمو دست نگفتم شما ایه 30 بقره رو خوندین؟ ........منظورم چیزیه که به مراتب وحشتناکتر از چیزیه که شما برداشت کردین .........البته از برداشت شما هم خوشم اومد... ولی تو اون ایه فرشته ها از خدا میپرسن ایا چیزی خلق میکنه که در زمین فساد میکنه و خون میریزه ؟؟؟ فک میکنید فرشته ها علم غیب داشتن ؟؟؟ از کجا میدونستن انسان فسادگره ؟؟؟
 

سیامک ترکاشون

متخصص مباحث اجرایی عمران
کاربر ممتاز
سلام ...........
راستش من فکر میکنم قبل از ما انسانهای دیگه ای روی زمین بودن ............البته فک میکنم فقط از لحاظ ظاهر به ما شبیه بودن . این سوالیه که چندین ساله تو ذهنم یدک میکشم .لطفا قبل از هر پاسخی ایه 30 سوره بقره رو چند بار دقیق بخونید و خیلی به زمان افعالش توجه کنید تا بعد بگم دلیلم برای سوالی که پرسیدم چیه ؟؟؟شاید داروین زیادم بیراه نرفته باشه ...شاید مغایرتی بین قران و نظریات داروین نباشه؟؟؟؟
نددر خیلی از جاهای دیگر قران وکتب اسمانی دیگر پیامبران اوالعزم هم امده: نگاه کن وبنگر در احوال اقوامی که بسیار نیرومندتر از شما بودند وبعلت طغیان نابود شدند. اشاره شما می تواند با توجه به این قبیل اشارات مکرر در قران بنظر من درست باشد.(بقیه مختارند بپذیرند یا رد کنند). برای خداوند که در اخر (سوره یاسین می گوید): انما اذ اراد شیا کن فیکون- هر چه اراده کند :خلق الساعه است وشکل می گیرد-چنین اموری بسیار کوچک است- من تکامل داروینی باین صورت که انسان تدریجی از :کرومانیونها وسین انتروپها ونیاندرتالها و...از طایفه میمون نما ها شکل گرفته را قبول ندارم-اما اخیرا در انگلستان دانشمندان با مطالعه روی استخوانها و DNA انسانهای میمون نما (یا برعکس) باین نتیجه رسیده اند این گونه ها متفاوت از هم بوده اند ولی انسانها این میمونهای شبیه خود را بصورت کلنی در کنار خود پذیرفته و5000!سال با انها زندگی کرده اند واز نیرو ی انها استفاده می کرده اند. بله تکامل وجود دارد ولی همه طبقات جدا خلق شده اند .وفق دادن انها با شرایط محیط را نباید نتیجه گیری انها ازهم قلمداد کرد. تکامل به معنای وفق پیدا کردن با محیط می تواند همفاز با قران باشد.این نفس موضوع را عوض نمی کند.مثل بچه ای که از پدر ومادر شرقی در اروپا متولد می شود وخلق وخوی انها را می گیرد.وحتی تکلم او بزبان مادری لهجه پیدا می کند تا چه برسد به افعال وکردار.
 

dmst

عضو جدید
نددر خیلی از جاهای دیگر قران وکتب اسمانی دیگر پیامبران اوالعزم هم امده: نگاه کن وبنگر در احوال اقوامی که بسیار نیرومندتر از شما بودند وبعلت طغیان نابود شدند. اشاره شما می تواند با توجه به این قبیل اشارات مکرر در قران بنظر من درست باشد.(بقیه مختارند بپذیرند یا رد کنند). برای خداوند که در اخر (سوره یاسین می گوید): انما اذ اراد شیا کن فیکون- هر چه اراده کند :خلق الساعه است وشکل می گیرد-چنین اموری بسیار کوچک است- من تکامل داروینی باین صورت که انسان تدریجی از :کرومانیونها وسین انتروپها ونیاندرتالها و...از طایفه میمون نما ها شکل گرفته را قبول ندارم-اما اخیرا در انگلستان دانشمندان با مطالعه روی استخوانها و DNA انسانهای میمون نما (یا برعکس) باین نتیجه رسیده اند این گونه ها متفاوت از هم بوده اند ولی انسانها این میمونهای شبیه خود را بصورت کلنی در کنار خود پذیرفته و5000!سال با انها زندگی کرده اند واز نیرو ی انها استفاده می کرده اند. بله تکامل وجود دارد ولی همه طبقات جدا خلق شده اند .وفق دادن انها با شرایط محیط را نباید نتیجه گیری انها ازهم قلمداد کرد. تکامل به معنای وفق پیدا کردن با محیط می تواند همفاز با قران باشد.این نفس موضوع را عوض نمی کند.مثل بچه ای که از پدر ومادر شرقی در اروپا متولد می شود وخلق وخوی انها را می گیرد.وحتی تکلم او بزبان مادری لهجه پیدا می کند تا چه برسد به افعال وکردار.

سلام .....................
بله منظورم همینه شاید چیزی که قران به نام ادم ازش یاد میکنه با اون انسانهای به قول شما میمون نما فرق داشته باشه ............حالا میدونید قسمت وحشتناکش چیه؟ که نژاد این ادم با اون انسان قاطی شده باشه .........................................اونوقت خیلی بد میشه ..به نظرتون همچین چیزی امکان داره؟؟؟
 

سیامک ترکاشون

متخصص مباحث اجرایی عمران
کاربر ممتاز
سلام .....................
بله منظورم همینه شاید چیزی که قران به نام ادم ازش یاد میکنه با اون انسانهای به قول شما میمون نما فرق داشته باشه ............حالا میدونید قسمت وحشتناکش چیه؟ که نژاد این ادم با اون انسان قاطی شده باشه .........................................اونوقت خیلی بد میشه ..به نظرتون همچین چیزی امکان داره؟؟؟
با سلام : متاسفانه همین دانشمندان (این موضوع مال 20 روز !قبل است ودر انگلیس مطرح است.اگر دوستی دارید بگویید برایتان بفرستد-تیوری داروین کامل رفت زیر سیوال!) -گفته اند شواهدی است که انسان خلقت جدا وخلق الساعه خدا واز نسل ادم- با برخی از این میمونهای انسان نما - امیزش داشته است.و باعث ایجاد نسلهای دو گانه :انسان-حیوان شده است. مانند بومیان وحشی اعماق امازون که نیمه خمیده راه میروند و قوس ا برویی برجسته دارند ودر عین حال چهره بسیار شبیه انسان دارند. مثال دیگر :البته با پوزش از عزیزان: می دانید دانشمندان منشا ویروس مهلک :ایدز را نتیجه امیزش :انسان ومیمون نماها دانسته اند .این ویروس احیانا قرنها بحالت کمون در پروسه انتقال ژنتیکی جهش وموتاسیون یافته وباین وضع خطرناک ومقاوم در برابر انتی ویروسها در امده است.وهوشمند!!شده است وبراحتی در برابر داروهای ازمایشی تغیر جهت می دهد.-این نیز دلیل دیگر این خطاها وسقوطهای اخلاقی بشر!. چنین ادمی! حتی ابتدایی -با این بازیچه هر لحظه شدن بدست شیطان را چه لایق در باغ عدن زیستن.! تبعید شد به سیاره ای بسیار ناچیزوپست:زمین در میان این همه سیارات عالی تر -تا براستی مفهوم کلمه:"ادم".شود. وافسوس با اینهمه کژی وکاستی وسقوط اخلاقی فعلی هنوز :منم-منم!-میکند وبخود مغرور. چرا که بعد از 3000سال مثلا موفق شد -همین ابی را که میخورد-بفهمد ساختمان ملکولی ان چیست!.من نفی اینهمه پیشرفت را ندارم.انسان تلاش بسیار تحسین انگیزی کرده ودارد-اما نباید بخود :غره ومغرور شود وفکر کند شناخت ان ذات عظیم و خالق مدبر را می توان در ازمایشگاه علوم تجربی مانند:H20!! شناسایی پیوند اتمی کرد!.با عرض پوزش از این مثالها-اما اگر بخواهم وارد مکانیک کوانتا شوم -مجبور به شرح وتفصیل خواهم شد که جای ان اینجا نیستر دوستان براستی برایتان عجیب نیست در زمان پیامبر که هنوز مردم وفلاسفه زمین را مسطح ومستدیز فرض می کردند در سوره یاسین از شناوری ماه وخورشید در مدارات (دایره وبیضی که در قرن 17 بشر بدان رسید ) صحبت شد. پس لطف کنید با غور و مداقه وبررسی بیشتری در ان بنگرید. با تشکر.
 
آخرین ویرایش:

dmst

عضو جدید
با سلام : متاسفانه همین دانشمندان (این موضوع مال 20 روز !قبل است ودر انگلیس مطرح است.اگر دوستی دارید بگویید برایتان بفرستد-تیوری داروین کامل رفت زیر سیوال!) -گفته اند شواهدی است که انسان خلقت جدا وخلق الساعه خدا واز نسل ادم- با برخی از این میمونهای انسان نما - امیزش داشته است.و باعث ایجاد نسلهای دو گانه :انسان-حیوان شده است. مانند بومیان وحشی اعماق امازون که نیمه خمیده راه میروند و قوس ا برویی برجسته دارند ودر عین حال چهره بسیار شبیه انسان دارند. مثال دیگر :البته با پوزش از عزیزان: می دانید دانشمندان منشا ویروس مهلک :ایدز را نتیجه امیزش :انسان ومیمون نماها دانسته اند .این ویروس احیانا قرنها بحالت کمون در پروسه انتقال ژنتیکی جهش وموتاسیون یافته وباین وضع خطرناک ومقاوم در برابر انتی ویروسها در امده است.وهوشمند!!شده است وبراحتی در برابر داروهای ازمایشی تغیر جهت می دهد.-این نیز دلیل دیگر این خطاها وسقوطهای اخلاقی بشر!. چنین ادمی! حتی ابتدایی -با این بازیچه هر لحظه شدن بدست شیطان را چه لایق در باغ عدن زیستن.! تبعید شد به سیاره ای بسیار ناچیزوپست:زمین در میان این همه سیارات عالی تر -تا براستی مفهوم کلمه:"ادم".شود. وافسوس با اینهمه کژی وکاستی وسقوط اخلاقی فعلی هنوز :منم-منم!-میکند وبخود مغرور. چرا که بعد از 3000سال مثلا موفق شد -همین ابی را که میخورد-بفهمد ساختمان ملکولی ان چیست!.من نفی اینهمه پیشرفت را ندارم.انسان تلاش بسیار تحسین انگیزی کرده ودارد-اما نباید بخود :غره ومغرور شود وفکر کند شناخت ان ذات عظیم و خالق مدبر را می توان در ازمایشگاه علوم تجربی مانند:H20!! شناسایی پیوند اتمی کرد!.با عرض پوزش از این مثالها-اما اگر بخواهم وارد مکانیک کوانتا شوم -مجبور به شرح وتفصیل خواهم شد که جای ان اینجا نیستر دوستان براستی برایتان عجیب نیست در زمان پیامبر که هنوز مردم وفلاسفه زمین را مسطح ومستدیز فرض می کردند در سوره یاسین از شناوری ماه وخورشید در مدارات (دایره وبیضی که در قرن 17 بشر بدان رسید ) صحبت شد. پس لطف کنید با غور و مداقه وبررسی بیشتری در ان بنگرید. با تشکر.
سلام .....
الان با درست فرض کردن این نوشته ها ..که امیدوارم درست نباشه ..انسان بودنمونم .البته عذر میخوام . داره زیر سوال میره ..چه برسه به مسلمونی ....حالا من گیج و مات تو این دنیای وحشی دنبال چی قراره باشم این جور موقع هاست که با خودم میگم مردن حتی اگه قرار به جهنم باشه از این سردر گمی خیلی بهتره ........البته منم مثل همه بعد از نوشتن این جمله ها خودمو میزنم به کوچه علی چپ و به روی خودم نمیارم که دورو ورم چه خبر ..............................البته شاید همین خوب فراموش کردن دلیل خوبی برای انسان بودنم باشه ........................راستی در مورد مکانیک کوانتوم یا هولوگرافی اطلاعات دارین ؟چند تا سوال دارم ؟ احتمالا تو تایپک های دیگه دیدین موضوع پایان نامه من در مورد هولوگرافیه ........موضوع بسیار کاربردی و جالبیه ولی نمیدونم چرا زیاد بهش بها نمیدن و نمیدونم چرا همه به موهومات ربطش میدن ؟ بهتر نیست اصول علمی هولوگرافی جدای از تخیلاتی که بهش مربوطه فقط به خاطر علمی بودنش ارزشمند تر بررسی بشه ؟ هدفم اینه که بعد که سرم خلوت تر بشه در مورد دستگاه های اندازه گیری به وسیله هولوگرافی تحقیق کنم ... هر چی بیشتر در موردش اطلاعات جمع میکنم بیشتر برام جالب میشه ....
 

سیامک ترکاشون

متخصص مباحث اجرایی عمران
کاربر ممتاز
سلام .....
الان با درست فرض کردن این نوشته ها ..که امیدوارم درست نباشه ..انسان بودنمونم .البته عذر میخوام . داره زیر سوال میره ..چه برسه به مسلمونی ....حالا من گیج و مات تو این دنیای وحشی دنبال چی قراره باشم این جور موقع هاست که با خودم میگم مردن حتی اگه قرار به جهنم باشه از این سردر گمی خیلی بهتره ........البته منم مثل همه بعد از نوشتن این جمله ها خودمو میزنم به کوچه علی چپ و به روی خودم نمیارم که دورو ورم چه خبر ..............................البته شاید همین خوب فراموش کردن دلیل خوبی برای انسان بودنم باشه ........................راستی در مورد مکانیک کوانتوم یا هولوگرافی اطلاعات دارین ؟چند تا سوال دارم ؟ احتمالا تو تایپک های دیگه دیدین موضوع پایان نامه من در مورد هولوگرافیه ........موضوع بسیار کاربردی و جالبیه ولی نمیدونم چرا زیاد بهش بها نمیدن و نمیدونم چرا همه به موهومات ربطش میدن ؟ بهتر نیست اصول علمی هولوگرافی جدای از تخیلاتی که بهش مربوطه فقط به خاطر علمی بودنش ارزشمند تر بررسی بشه ؟ هدفم اینه که بعد که سرم خلوت تر بشه در مورد دستگاه های اندازه گیری به وسیله هولوگرافی تحقیق کنم ... هر چی بیشتر در موردش اطلاعات جمع میکنم بیشتر برام جالب میشه ....

دوست عزیز: هدف من ناراحت کردن شما نبود.
1- خود منهم مثل بقیه هزار ایراد دارم. ما باید اول انسان بمعنی اخلاق : انچه که خداوند ازروح خود در ما دمید باشیم انرا به لجن نکشیم. صرف مسلمان بودن قط بشرط عمل کردن به احکام (نماز وروزه و...) که خدا هیچ احتیاجی باین دولا راست شدنهای ما (تازه در همین هم حواسمان پرت !.وگاه اسباب واثاثیه گمشده و قرارهای فراموش شده خود وشماره تلفن!! را بیاد می اوریم.) ما ندارد. مثل یک ورزشکار -یا یک عارف ذن ومراقبه-که با استمرار به موارد بالا میرسند-ما هم با استمرار وحواس جمع به بسیاری از ناشناخته ها خواهیم رسید. اسم فقط مسلمانی داشتن ویدک کشیدن -ولی از فضایل اسلام بدور بودن- را دارید در میان مشتی حیوان دو پا که اعمال خود را با این دین پاک - توجیه می کنند (من سو استفاده اینطوری از اسم دین ندیده بودم) - وزن وکود ک ومعلول وپیر را :سر می برند براحتی هر روز مشاهده می کنید. بسیار متاسفم از ضرباتی که دین خدا با اعمال این حیوانات انسان نما در اذهان جهانیان دید وخواهد دید. جالب است که این حیوانات وحشی احتمالا امید رفتن به بهشت را هم دارند.!!.جل اخالق.!.
2- این ناراحتی شما نشان از ایمان شفاف وپاک شما دارد.وگرنه برایتان اهمیت نداشت. انسانیت ومسلمانی شما با این حیوانات :هار-فرق دارد. نا امید نشوید.
3-ریشه تمام ادیان -یکی است:توحید-فضایل انسانی داشتن-خلق خدا را دوست داشتن(نه سر بریدن!)- نان خود را با دیگران قسمت کردن-تفکر در عظمت خالق از تفکر در شناخت خود.(جهان فعلی هنوز در همین خود شناسی مانده است ویا ناقص است-وعجب انکه می خواهد ما ورا را بشناسد.). یک مثال واقعی بزنم: پارسال اوباما در اجلاس جراهان مغز امریکا سخن جالبی گفت:اوگفت :ما هنوز فاصله بین دو گوش خود را کامل نشناخته ایم(منظورش مغز درون جمجمه بود ) ولی میلیاردها دلاراز مالیات شهروندان را خرج رصد کردن وازمایشهای سیاراتی با صدها سال نوری از خود می کنیم.
4- دوستانی به سفرهای عهد عتیق(تورات)ویا جدید (انجیل های چند گانه)اشاره کرده وگفته بودند قران همانها را برداشت کرده است. خیر عزیزان! باین صورت که تصور می فرمایید نیست.-با توجه به اینکه ریشه تمام ادیان اسمانی(نه دست ساز بشر مثل: 300000! فرقه :گاو ومار و...پرستی در فقط هند.ویا بودیسم و...) - حداقل بروایت تاریخ -یکی است.بدیهی است باید هم یک سری مفاهیم همسان را تکرار کنند. اگر در انها دست درازی انسان را حذف کنیم.-این هم فرصت بسیار زیاد خالق به ما درخود سازی و جبران خطایاست. پیامبران جز رنج وازار وبقتل رسیدن چه سود مادی بزعم اقایان مادی بردند.؟!.

5-درمورد هولوگرا فی وهولو گرامها هم اگرچه رشته تخصص من نیست وباید از شما بیاموزم -چشم.
 
بالا