معماری با مصالحی از جنس دل

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل.اشتباهي ترين اتفاق دنياست....بسته ميشود آنجا كه نبايد...كنده ميشود از جاييكه نبايد...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دنیایم پر از تنهاییست...
این را می توانی از عنکبوتی بپرسی که سالهاست بر در خانه ام تار تنیده است بدون آنکه حتی یک بار خانه اش آسیب دیده باشد...
 

abyss ocean

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

دلتنگم،
مثل مادر بي سوادي
که دلش هواي بچه اش را کرده
ولي بلد نيست شماره اش را بگيره.

 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنها شده ام و............ آسمان بارانیست....... چتری ندارمو.....کسی نیست که چتر من شود..... چشمانم تر است ولی کسی نمی داند که من گریانم........ در حالی که سیل من از سیل باران بیشتر است......... آری زیباییش همین است ......... که در زیر باران کسی اشکهایت را نمی بیند
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خاطره هات که زیاد میشن به نعداد عکسای روی دیوار اتاقت اضافه میشه اما
همیشه دلت واسه کسی تنگ میشه
که
نمیتونی عکسشو بزنی به دیوار...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]امشب از آن شبهاست . . .

از آن شبهایی که فقط خدا میداند

چه ها میگویم: از آن گفتنهای خیس

و از آن غرور های بلند و مرتفع خبری نیست . . .

فقط خدا و من ! ! !

امشب شب من و اوست . . .
[/FONT]

 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلـــــــــم میگـــــــــیرد

وقـــــــــــتـی مــــــــــــــــیدآنم

در دنـــــــــــــیآیِ بــــــــــه این بــــــــزرگی

هیچ دلـــــی نیســت کــه بـــرآیِ مـن تنـــگ شـــود...

 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]همیشه بهم میگفت زندگیمی....[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]وقتی رفت من بهش گفتم:مگه من زندگیت نیستم؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گفت آدم برای رسین به عشقش باید از زندگیش بگذره....[/FONT]
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کـاش آسـمان حرف کــویر را می فهمیـد

و اشـک خود را نثـار گـونه های خشـک او میکرد

کـاش واژه حقیـقت آنقـدر با لبـها صمیـمی بود

که بـرای بیـان کردنـش به شهـامت نیـازی نبود

کـاش دلهـا آنقـدر خالـص بودند که دعاها،

قبل از پایـین آمدن دستها مستجـاب میشد

کـاش شـمع،حقیـقت محبت را در تـقلای بـال پرسـوز پـروانه می دیـد

و او را بـاور می کـرد

کـاش مهتـاب، با کـوچه های تاریـک شب آشـنا تر بود

کـاش بهار آنقـدر مـهربان بود

که داغ را بدسـت خـزان نمی سـپرد

کـاش فـریاد آنقـدر بی صدا بود

که حـرمت سـکوت را نمی شـکست

کـاش در قامـوس غصـه ها، شـکوه لبـخند در معـنی داغ اشـک گـم نمی شد

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تتمه حروف ها را هم كه جمع كنم مي شود يك دنيا دلتنگي ... مي شود يك دنيا بي قراري !

از حساب و كتاب اين كلمات هيچ سر در نمي آورم .

هنوز نمي دانم چگونه مي شود كه

گذر اين همه لحظه هاي بي بهانه ، بيشتر

صبرم مي دهد تا اميد رهايي ...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تقدیم به او که رفت و مرا تنها گذاشت با فریادهای سرد:

تو نیستی که ببینی چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاریست
چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست
چگونه جای تو در جان زندگی سبز است ,چگونه!
هنوز پنجره باز است تو از بلندی ایوان به باغ می نگری
تمام گنجشکان که در نبودن تو مرا به باد ملامت گرفته اند تو را بهنام صدا می کنند
تو نیستی که ببینی چگونه پیچیده است طنین شعر نگاه تو در ترانه من
تو نیستی که ببینی چگونه می گردد نسیم روح تو در باغ بی جوانه منچراغ, آینه, دیوار, بی تو غمگینند!
تو نیستی که ببینی چگونه با دیوار به مهربان یک دوست از تو می گویم.
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اي كسي كه بدون تو زندگي را با همه ي زيبايي هايش براي لحظه اي

هر چند نا چيز هم نمي خواهم

اي كسي كه زندگي را در چشمان بهاري ات

معنا مي كنم كاش مي دانستي اين قلب كوچك و عطش زده ام چگونه با ديدارت

بال و پري براي رهايي مي يابد بدون تو برگي در خزان زندگي ام برگي خزان ديده

در بهار زندگي برگي زرد و خشكيده كه با كوچكترين تلنگري زندگي را بدرود خواهم گفت

و رفتنت مانند طوفاني است كه هرگز مرا بر روي شاخه باقي نخواهد گذاشت

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من می دانم ؛
می دانم روزی از کوچه دلتنگی هايم گذر خواهی کرد .
من آن روز٬ کوچه را با اشک هايم آب خواهم داد تا ؛
بوی خوش آمدن يار همه را با خبر کند ؛
و به انتظار ديرينه ی من پايان دهد .
من تو را ٬
عشقت را ٬
حتی دوست نداشتن هايت را ٬
در سينه ام ٬
در خيالم و در روحم حبس خواهم کرد.

 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman,times,serif]
[/FONT][FONT=times new roman,times,serif]اینکــه بـاید فـرامـوشت می کـردم[/FONT]​
[FONT=times new roman,times,serif]
را فــرامــوش کـــردم
تـو تکـراری تـرـن "حضـــور" روزگـار منــی
و مــن عجیب؛
بـه بــودن تــــو...
از آنسـوی فاصـله هــا
خــو گــرفتـه ام...
[/FONT]
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

[FONT=times new roman,times,serif]
[/FONT]

[FONT=times new roman,times,serif]روز خزان پاییزی پرستویی دیدم در حال مهاجرت[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]
[/FONT]

[FONT=times new roman,times,serif]گفتم چوبه دیار یار میروی به او بگو دوستش دارم و منتظرش می مانم[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]
[/FONT]

[FONT=times new roman,times,serif]سالها گذشت......[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]
[/FONT]

[FONT=times new roman,times,serif]پرستو نفس نفس زنان آمد و گفت دوستش بدار ولی [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]
[/FONT]

[FONT=times new roman,times,serif]منتظرش نمان!!![/FONT]
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تـــــو کجـــــــــــایی سهـــــــــــــراب ؟

چشم ها را بستند و چــــــــــه بـــــــا دل کردند وای سهراب کجایی آخـــــــــــــــــر ؟؟؟..

زخم ها بر دل عاشق کردند خــــــــون به چشمان شقایق کردند آب را گـــــــل کردند تـــــــو کجایی سهراب ؟؟؟؟

که همین نزدیکی عشق را دار زدند ،

همه جا سایه ی دیوار زدند

ای سهراب کجایی که ببینی حالا دل خوش مثقالــــــــــــــــی است!

دل خوش سیـــــــــــــــــــــری چند ؟؟؟؟

صبـــــــــــــــــر کن سهـــــــــــــــراب...!

قایقت جـــــــــــــــا دارد ؟؟

 

abyss ocean

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

این روزها "بــی" در دنیای من غوغا میکند!
بــی‌کس ، بــی‌مار ، بــی‌زار ، بــی‌چاره بــی‌تاب ، بــی‌دار ، بــی‌یار ،
بــی‌دل ، بـی‌ریخت،بــی‌صدا ، بــی‌جان ، بــی‌نوا

بــی‌حس ، بــی‌عقل ، بــی‌خبر ، بـی‌نشان ، بــی‌بال ، بــی‌وفا ، بــی‌کلام
،بــی‌جواب ، بــی‌شمار ، بــی‌نفس ، بــی‌هوا ، بــی‌خود،بــی‌داد ، بــی‌روح
، بــی‌هدف ، بــی‌راه ، بــی‌همزبان
بــی‌تو بــی‌تو بــی‌تو......
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بسی گفتند: دل از عشق برگیـــــر

كه نیرنگ است و افسون است وجادو است

ولی ما دل به او بستیم و دیدیم

كه این زهر است امّا نوش دارو است

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وامانده ام که تا به کجا می توان گریخت,
از این همیشه ها که ندارند باورم ,
حال مرا نپرس که هنجارها مرامجبور می کنند بگویم که بهترم...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خسته ام

از همه چیز...

از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد

خسته ام از اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند

نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم

خدایا...

شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند

من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام

می پذیری؟

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بگو سرگرم چي بودي که اينقدر ساکت و سردي

خودت آرامشم بودي خودت دلواپسم کردي

ته قلبت هنوز بايد يه احساسي به من باشه

چقدر بايد بمونم تا يکي مثل تو پيدا شه

تو روز و روزگار من بي تو روزاي شادي نيست

تو دنياي مني اما به دنيا اعتمادي نيست

تو روز و روزگار من بي تو روزاي شادي نيست

تو دنياي مني اما به دنيا اعتمادي نيست

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این روزها جای خالی "تو" را با عروسکی پر میکنم

همانند توست، مرا "دوست ندارد"

احساس ندارد!

اما هر چه هست "دلشکستن" یاد ندارد
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بعضـــی حــرفـــــارو نمیشـــــه گفتــــــــ

بـــایــــــد خـــــورد !


ولــــی بعضـــی حـرفــــــارو

نــه میشــه گفتــــــ ، نــه میشــه خـورد !

میمـــونــــه ســــــر
دل !

میشــــــــه
دلتنگـــــــی ...

میشــــــــه
بغـــــــــــض ...

میشــــــــه
سکـوتــــــــ ...

میشــــــــه همـــــون وقتــی کــــه

خــودتـــــم نمـیدونــی چـــــه مـرگتـــــه !!!!
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دور میمانم که نزدیک بماند

دلم تنگ است برای کسی که نمی داند...

نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم...

می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد....

پس بگذار که نداند بی او تنهایم...

دور میمانم که نزدیک بماند...





 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من که دیگر نیستم حالا چه فرقی می‌کند؟
بی حضور یک نفر دنیا چه فرقی می‌کند؟
لا به لای ازدحام این همه بود و نبود
هستی‌ام با نیستی آیا چه فرقی می‌کند؟
با شما هستم شمایی که مرا نشنیده‌اید!
با شما خانم و یا آقا چه فرقی می‌کند؟
این‌که هر شب یک نفر از خویش خالی می‌شود
واقعاً در چشم آدم‌ها چه فرقی می‌کند؟
من به هر حال آمدم تا با تو باشم مهربانِ
واقعیٌتباش یا رویا چه فرقی می‌کند؟
واقعیت باش، رویا باش یا اصلاً نباش!
من که دیگر نیستم حالا چه فرقی می‌کند؟





 
بالا