استفان هاکینگ : خدا خالق جهان نیست!

وضعیت
موضوع بسته شده است.

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه بار گفتم تفسیر قران فقط کار شیعیان رافضی است متن زدن زنان توسط مردان رو که ترجمه تحت واژه به واژه است رو بنده نمیگم عینا از ترجمه قران نوشته محمد علمی درامده هر کسی هم یه کم عربی بلد باشه میفهمه واضربو هن یعنی چی بنابراین اینکه مردان قوامین بر زنانند و میتوانند اونها را بزنند یک اصل غیر قابل تفسیره و این توصیه فقط در قرانه بدون تفسیره.
[QUOTE=araghi;6335299]ترس از قدرت طبیعت خالق تمامی توهومات بشر است او سعی میکن با ساخت و توسل به ابر قدرتی بر ترسش فائق آید بعبارتی ترس عامل اصلی ساخت خدا توسط انسان است .[/QUOTE]

چه ترسی؟! این چیزیه که مادیگرایان از خودشان ساختن! اگه از قدرت طبیعت میترسیدن، خب خود طبیعت رو می پرستیدن دیگه! نه اینکه یه ابرقدرت دیگه بسازن که حالا باید بیان از او بترسن و عبادتش کنن!

[QUOTE=araghi;6354361]شما می فرمایید 68 درصد از گیتی را انرژی تاریک و 27 درصد انرا ماده تاریک و فقط 5 درصد از باقیمانده را ماده موجود تشکیل می دهد این هم خوبست و هم از تئوری های خیلی جدیده ضمنا cosmological constant هم پیش بینی دوم را تعریف میکنه حالا نکته مهم اینجاست که بشر میتواند محاسبه کند و یک صفت موجبه آنهم مقدار سهم ماده تاریک از کل گیتی را محاسبه و اعلام کند این یعنی این مواد مقدار دارند و چون مقدار دارند وجود دارند[/QUOTE]


عزیز من! منظور دوستمون این بود که علوم تجربی هنوز خیلی تا کامل شدن راه دارن و خیلی از پدیده های هستی رو هنوز نتونستن به طور کامل بشناسن! پس چنین علوم ناقصی چگونه می تونن در مورد لزوم یا عدم لزوم خالق حکم بدن؟!

[QUOTE=araghi;6355795]چرا فکر میکنید دانشمندان کوته فکرند ولی دکانداران دین دانشمندند؟چه جوری به این نتیجه رسیده اید[/QUOTE]


بنده هم با دوستمون موافقم! یعنی کسانی مثل هاوکینگ رو با اینکه در یکی از زمینه های علم تخصص دارند، به خاطر چنین سخنانی کوته فکر میدونم! اما چرا؟!
اول اینکه : ایشان و کسانی که از ایشان دفاع می کنند، از این نکته بدیهی غافلند که، هر شاخه و زمینه از علم، دارای وظیفه، کارکرد و رسالت متفاوتی است! ایشان و امثال ایشان، که در زمینه علوم تجربی فعالیت می کنند، نباید وارد حیطه علوم انسانی و مسائل فرامادی و متافیزیکی شوند! زیرا کارکرد علوم تجربی، کشف و تئوریزه کردن قوانین حاکم بر جهان مادی است نه حکم دادن در مورد مسائلی که به علوم الهیات و فلسفه و از این قبیل مربوط است! پس هاوکینگ در این مورد یک حرف غیر علمی و در خارج از حوزه صلاحیت تخصصی خودش بیان کرده! دوستانی هم که از ایشان دفاع می کنند دچار همین اشتباه شده اند پس بهتر است انقدر به او و امثال او استناد نکرده و به این بحث غیر علمی و غیر عقلی ادامه ندهند!
دوم : ایشان که به دلیل معلولیتشان، بیش از همکاران خود مورد توجه جامعه قرار گرفته اند، هر از چند گاهی که از کانون توجه رسانه ای خارج می شوند، با پراندن چنین سخنان جنجال آفرینی دوباره خود را مطرح می کنند که باری ایشان منافع مالی هم دارد! این حرف ایشان هم می تواند از این قبیل باشد!
دلایل دیگری هم هست که بعدا بهشون خواهیم پرداخت!

[QUOTE=araghi;6359379]اینجوری که شما مرقوم داشتید بالاخره خدا در شش روز یا دوره جهان را خلق کرد . از چی ؟ گفت کن بعد فیکون شد؟ اگر اینه که با آیات قران سوره فصلت در تضاد چون اونجا میگه ما دو روز زمین رو خلق کردیم بعد چهار روز کوه و دریا گذاشتیم روش بعد به خلق آسمان پرداختیم کهبصورت دود بود این یعنی خدا دود رو آسمان کرده و در بین اینهمه کهکشان ها و کواکب فقط زمین رو ساخته !
از طرفی میفرمایید او در شش روز یا دوره زمین و آسمان را خلق کرد و تمام شد خوب یعنی حالا هیچ خلقی در شرف تکوین نیست؟ یعنی جهان در حال صیرورت و شدن نیست ؟ اگر هست که هست پس هنوز خلقت تمام نشده و روز یا دوره ششم نیامده ! که اینهم با ایات در تضاده؟!یه نگاه دیگه در فصلت میگه دوروز زمین ساختیم و چهار روز کوه ودریا روش گذاشتیم و دو روز آسمان را از دود کردیم آسمان خوب این میشه 8 روز !
اگه مسیح هم پیامبر خداست اون میگه شش روز ساختو رو ز هفتم رفت استراحت و یهود میگه هفت روز طول کشید قضیه چیه؟
ادم کدومه حوا کدومه آخه جون اگه دینتم خوب بخونی میبینی خدا تا کنون دوبار نسل بشر را نابود کرده یه بار وقتی نسل هفتم قابیل دو باره قتل کرد و دروغ گفت خدا بشر را نابود کرد و یه بار دیگه هم به نوح گفت بچه هاتو بردار برو با یه تعداد گاو خر یه کشتی بساز میخوام بقیه را غرق کنم ! آخه با سواد این قصه ها رو با تحلیل های استفان میتونی مقایسه کنی!؟کجای کاری ؟برو یه ذره در مورد دینت تحقیق کن همینجوری وا نستا رو بقبله به خدا بگو "
بگو خدا یکیست "!
خرد نگهدارت[/QUOTE]

این نوشته ها، نشان می دهند که شما، درک صحیحی از آموزه های دین حق و تاریخ ادیان ندارید! خلقت جهان، دارای ابعاد و مراتب مختلف و متفاوتی هست که شما همشو با هم قاطی کردین! در سطح اول، هستی و وجود جهان، مطرحه! در این سطح فرمان " کن فیکون = موجود باش! پس موجود شد! " مصداق پیدا می کند! در این سطح، آفرینش دفعی بوده و نه تدریجی! اینکه به قول شما " از چی؟ " ما نمیدونیم! دانشمندان هم نمی دونن که قبل از انفجار بزرگ( به فرض اینکه چنین چیزی باشه) چی بوده!
اما در سطح بعدی آفرینش که تدریجی و مرحله مرحله صورت گرفته، مسئله مراحل ششگانه تکوین زمین وآسمانها مطرح میشه که بحثش طولانیه! فقط اشاره کنم که در سوره نازعات، به وضوح، خلقت زمین را بعد از آسمان ها بیان فرموده و در این سوره که شما اشاره کردید، واژه " ثم " در مورد آفرینش آسمان، به معنی تاخیر بیانی تفسیر شده نه بیان تاخیر زمانی! و همچنین، چهار مرحله ای که برای شکل دادن زمین، بیان شده، متفاوت از شش مرحله کلی آفرینش آسمان ها و زمین هستند! یعنی آسمان ها و زمین در شش مرحله و دوران به صورت کنونی شکل گرفته اند و زمین در چهار مرحله کلی به صورت کنونی شکل گرفته است!
زبان عربی دارای ظرافتهای زیادی است که عدم دقت در آنها، موجب ترجمه غیر دقیق و نادرست و در نتیجه فهم غلط می شود! مثلا در همین سوره فصلت، و در آیه بعدی، خلقت آسمان (و نه آسمانها) رو از دود بیان فرموده که به زبان امروزی همان " گاز " ترجمه میشه!
در مورد ادیان مسیحیت و یهودیت هم همونطور که در تاپیک های متعددی عرض کرده ام، بر اساس شواهد و مدارک تاریخی و محتوایی، این ادیان توسط کابالا ئیست های نفوذی، تحریف شده اند و نمیشه به کتب اونها به طور کامل استناد کرد. پس اختلاف اونها با قرآن رو نمیشه دلیل بر تناقض در تعداد مراحل آفرینش دونست!
در مورد پاراگراف آخرتون هم لازمه عرض کنم که شما یعنی منابع دین ما رو خوب خوندی؟! نظرات شما که چیز دیگه ای رو نشون میده! استفانی جون شما چه تحلیلی ارائه کرده واقعا؟! مطلقا هیچ! فقط گفته طبق قوانین فیزیکی که تا حالا پیدا شدن، نیازی نیست که خدا جهان رو آفریده باشه! یک حرف غیر علمی و عامیانه از یک آدم مشهور که در بالا به برخی انگیزه های بیانش و دلایل نادرست بودنش اشاره کرده ام!

[QUOTE=Unline;6360394]دوستانی که دائم دم از اعتقاد میزنید و برای اثبات اعتقادتون مطالب 4 تا وبلاگ رو کپی و پیست می کنید و به امثال هاوکینگ میگید کوته فکر !!!!!

لازم هست عرض کنم که ای کاش همه ی ما به کوته فکری چنین دانشمندانی بودیم

زیبایی اعتقاد اونها به این هست که
همه چیز رو زیر سوال می برند و تا درکش نکنند بهش اعتقاد پیدا نمی کنند - بر اساس قصه هایی که از پدرشون شنیده اند معتقد نمی شوند و سعی می کنند همه چیز رو پیدا کنند

واضحه که اگر خداوند وجود داشته باشه با مشخصاتی که شما میگید - درکش غیر ممکنه - این دانشمند هم به همین موضوع داره اشاره می کنه -
بر اساس قوانین علمی نمیشه وجودش رو اثبات کرد

و
کاملا حرفش صحیحه - هیچکس نمیتونه وجود خدا رو اثبات کنه به کمک علم - چون اگر محدود میشد به علم ما دیگه خدا نبود

بعد شما به استفن هاوکینگ میگید کوته فکر ؟ خیلی پاسخ جالبی بود - پاسخی هم که برای اثبات اعتقاداتتون دادید جالب بود !
کپی و پیست ! اگر فکری هم باشه در سر اون افرادیه که خدا رو هم زیر سوال می برند و همیشه دغدغه ی اثباتش وجودشون رو فرا گرفته - نه کسی که از پدرش شنیده که خدا هست و میاد اینجا ازش دفاع می کنه و ادعای تفکر داره ! هرموقع شما به اندازه ی این دانشمندان فکر کردید و به همین نتایج فضاحت بارتون رسیدید و اینقدر مطمئن تونستید درباره ی خدا حرف بزنید اجازه دارید به اونها بگید کوته فکر

اگر میگید خدا بی نهایته اینقدر اثباتش نکنید - خدایی که بی نهایته اثبات ناپذیره - فقط میتونید بگید هست و در یک کلام بگید اعتقاد قلبی من این رو میگه - نه این که با 4 تا داستان بخواهید خدا رو اثبات علمی بکنید

خداوند فقط از طریق قلب و دل قابل اثباته - و من حق رو به این دانشمند عزیز میدم - نهایت خداشناسی رو نشون میده که کسی تلاش کنه خدا رو با علم اثبات بکنه و نتونه - و نباید هم بتونه ! و این نشون میده که خداوند بی نهایته و در ذهن نمی گنجه

حالا بهتره به اینکه کوته فکر کجاست فکر کنید

بدرود
[/QUOTE]

دوست عزیز! علاوه بر مطالبی که در بالا عرض کردم، باید بگم که شما دچار خلط مبحث شدی! البته از جهاتی میشه گفت درست میگی ولی کلا نه!
اولا که شما نگران نباش! شوربختانه، امثال هاوکینگ در اینجا کم نیستن! همچنین کم نیستن آدمایی که همه دین شون رو با مطالعه دقیق و تفکر عمیق بررسی و قبول کرده اند! اینکه شما می گویی بر اساس قوانین علمی نمی توان وجود خدا رو اثبات کرد، از جهاتی درسته و بر همین اساس هم نمیشه عدم وجودشو اثبات کرد! ولی از جهات دیگر، حرف شما صحیح نیست! به این معنی که نفس وجود قوانین علمی، و اینکه عالم خلقت بر اساس قانون و نظم بنا شده، بیانگر لزوم وجود ناظم و قانونگذاری است که این قوانین رو وضع کرده باشه! این خود بحثی مفصل است...در مورد جملات پایانیتون هم فکر کنم با مطالبی که عرض کردم فهمیده باشید که کار این قبیل دانشمندان، از لحاظ همان اصول علمی ای که از آن دم می زنند، غیر موجه، غیر علمی و غیر قابل دفاعه!



[
QUOTE=araghi;6360931]من نمیدونم خدای تو با خدای دیگران چه فرق هایی داره فقط میدونم دینگرایان بر این فرضیه اند که یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود !؟ با این مقدمه قصه خلقت رو آغاز میکنند بعد میگن اگه هوسرانی نکنی اگر مشروب نخوری اگر .... اون دنیا همه اینها رو بهت میدیم ! ما اجازه میدیم جنایتکاران جنایت کنند ،ظالمان ظلم کنند ،استحمارگران گولت بزنند ،خلاصه هر کی هر کاری میخواد با شما استحمارزدگان بکنه و بعدا اون دنیا میندازیمشون تو آنیش جهنم میسوزن میشینیم قهقه میخندیم که اونا دارند میسوزند یکم دلمون و دل خدا شاد میشه اما چون اونا یکبار مردند دوباره نمیمیرند و خدا هم که نمیخواد یه عمر اونا رو شگنجه کنه دوباره آزاد میشن و میان بهشت چون هر کس " بقدر ذره ای خطا مکافات میشه و بواسطه ذره ای ثواب قراره پاداش بگیره " خیلی با مزه و پر از محتوا ست که هر با سوادیو قانع میکنه ! نه! اقلا شما که قانع میشوید .
خرد نگهدارت[/
QUOTE]

سخنان شما باز هم نشان از کم اطلاعی شما از اصول، مبانی و فلسفه احکام دین حق داره! این گونه سخنان که از جانب خیلی از هم عقیده های شما هم بیان میشن، در مورد ادیان تحریف شده قابل طرح هستند نه دین حق و اسلام ناب تحریف نشده!


[
QUOTE=araghi;6360942]چند جای کتاب قران بسیار خوب و قوی سخن رانده :
"مردان قوامین بر زنان هستند اگر خطایی کردند انها را نصیحت کنید گوش نکردند رختخوابتان را جدا کنید گوش نکردند
بزنیدشان "و یا میگه زنان شما مزرعه کشاورزیتان هستند هر جا .........)"
ببینم شما هم از همین خدا صحبت میکنید یا یه خدای دیگست ؟
اگه بگی اینها تو قران نیست اونوقت میگم فقط یه کتاب داری اونو مقدس میدونی و هیچوقت نخوندیش[/
QUOTE]

علاوه بر مطالبی که در بالا عرض کردم، و با تاکید مجدد بر آنها، خدمت شما بگم که ترجمه و تفسیر آیات قرآن، یک بحث تحصصی و عمیقه که کار هر کسی نیست! درک سطحی ما از این آیات موجب همین گونه ایرادگیری های نادرست میشود! مثلا آیه ای که شما ترجمه غیر دقیق آن را نقل کرده ای، در تاپیک " آیا اسلام دستور به کتک زدن زنان می دهد " بررسی شده که توصیه می کنم یه سر بزنید!

در ضمن پست های بعدی تون رو هم دیدم ولی فعلا وقت ادامه بحثو ندارم متاسفانه! انشا ا... بعدا!
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب اگه مسلمان نیستی "یعنی هنوز تسلیم نشدی " اگر برخی از آیات قران رو قبول نداری و بعضیشونو قبول داری ؟ اگر برای طرفدار جمع کردن معتقدی فقط باید ایات خوب رو ذکر کرد و وقتی طرف تسلیم شد (مسلمان شد) اونوقت با چماق بقیه آیات رو میزنیم تو مخش خوب این روش خوبه و بارها هم اجرا شده و فقط وقتی لو رفتند گفتند "خدعه بود" او کی اهل فلسفه و منطق هستی باشه بگو ببینم :
هر گاه دو قضیه داشته باشیم یکیش سالبه و دیگری موجبه که جمع آنها امکان پذیر نباشه ولی رفع هر دو ممکن باشه به این دو قضیه چی میگن ؟
بزار برات مثال بزنم :
تمام ایات قران خوب هستند
هیچیک از آیات قران خوب نیستند
یکی سالبه است و دیگری موجبه جمعشان امکان پذیر نیست در عین حال رفع یکی موجب قبول دیگری هم نیست .
به این دو قضیه میگن متضاد و رابطشون تضاده
میخوای از در تضاد اثبات نفی کنی ؟ یا میخوای با رفع یکی پذیرش دیگری رو الزام اور کنی ؟ به این یکی نمیرسی چون دچار تناقض میشی و چون در تضاد و تناقض باید هشت چیز رو شرط بدانی (وحدت موضوع و محمول و مکان ،جر و کل ،شرط و اضافه و در آخر زمان ) انوقت با این مقدمه درخور بحث فلسفی میدونمت در غیر اینصورت با زبان ساده ادامه خواهم داد تا اثبات کنی هاوکینگ یا امثالهم کوته فکرند و یا نظریه پردازان قرون وسطی

متاسفانه باب شده که هرکس یه موضوع پیدا می کنه و اون رو به صحبت هایی ربط میده که خودش دوست داره ! مثلا موضوع خدا و وجودش رو به آیات سوره ی نسا پیوند میدید که نمیدونم چه ربطی داره ؟ عزیزم - مگه بنده مسلمون هستم و یا گفتم که مسلمونم که شما با من و یا دیگران با قرآن بحث می کنید ؟ سعی کنید فلسفی صحبت کنید نه یک سری صحبت های تکراری ! مد شده که تا کسی می خواد ادعا کنه در مورد معلوماتش همین آیه ها رو مثال میزنه و همین سوالات رو میپرسه - نمونه اش همین آیه ی سوره ی نسا - قرآن این همه آیات خوب هم داره شما چرا اونها رو ملاک قرار نمیدی ؟ و اصلا الان چرا موضوع رو به قرآن ارتباط میدی و استیون هاوکینگ و نظریه اش رو چرا به قرآن متصل می کنی ؟ اگر شما میتونی بحث رو منحرف نکنی و فلسفی ( با فلسفه ی خودت ) صحبت کنی بهتره

به این دلیل که من این طور بحث می کنم و اصلا هم علاقه ای ندارم وقتی میتونم از ذهنم استفاده کنم اعتقادات مردم و کتاب مقدسشون و ... رو زیر سوال ببرم

موضوع بحث من خداست و به قرآن هم کاری ندارم - شما از صحبتات معلومه که نظر هیچکس برات اهمیتی نداره چه موافق چه مخالف و واقعا مخاطب شما 2 تا از این مدل پاسخ ها رو که ببینه دیگه بحث رو ادامه نمیده

بحث از موضوع کتاب The Great Design هاوکینگ شروع شده - منتها دلیلی نداره شما بحث رو ببری به سمتی که خودت دوست داری و همه باهات هماهنگ بشن

فرض کن اینجا جمعی شامل انواع و اقسام یهودی و مسیحی و کلیمی و زرتشتی و ... حضور دارند و شما می خواهی در این مورد بحث کنی

پس اینقدر آیات رو نشون ما نده که ممکنه ما هم به اونها بی اعتقاد باشیم و اصلا ندونیم چی هستند - شما طبق اصول و فلسفه ی خودت صحبت کن و ضمنا یک پست که میدی یه مقدار صبر کن و نظرات دیگران رو هم بشنو

قرار نیست کسی اینجا نظرش رو به بقیه قالب بکنه عزیزم - چیزی که شما میگی ممکنه به نظر بقیه خنده دار بیاد و بقیه هم ممکنه نظراتشون شما رو به خنده بندازه ولی چیزی که هست اینه که نباید سعی کنی قالب کنی نظرت رو

اگر به صورت منطقی تونستی به بقیه بفهمونیش خیلی خوبه و اگر نه نیازی به جدل نیست - هرکس اعتقاد خودش رو داره و قرار نیست همه یه جور فکر کنند

در پایان هم باید عرض کنم وقتی در مورد قرآن صحبت می کنید و بعضا ادعای فهم مطالبش و مطالعه روی اون رو دارید - مثل دکانداران دینی جملاتش رو معنی نکنید

در قرآن گفته شده باید دست دزد رو قطع کرد - آیا این واقعا معنی بریدن دست میده ؟ یا تفسیر داره ؟

در کنارش شما حتما میدونی که ضرب شدید و زخم و یا کبودی دیه ی سنگینی داره - پس وقتی صحبت از زدن میشه باید در حدی باشه که اون موضوع زیر سوال نره و حتما نباید در آیه ذکر بشه - وقتی 2 تا معادله به شما میدن و شما از یکیش x رو به دست میاری - باید خودت بذاریش در یکی از معادلات و y رو هم به دست بیاری - راجع به تمام جملات این کتاب میشه خیلی بهتر فکر کرد

نه که بیایم و بگیم که آقا گفته بزنید پس شما بزن خانومت رو بترکون که برات چایی نریخته - اگر اینجوری آیات رو معنی می کنی که با عوام مردم فرقی نداری ! و وقتی فرقی نداری که چرا از اععتقاداتشون ایراد می گیری !

در مورد آیه ای هم که سوال کردید - زنانی که حالت روحی طبیعی دارند هرگز کارشون به جایی نمیرسه که کتک بخورند - در علم روانشناسی بیماری ای وجود داره به نام مزوخیسم همونطور که اطلاع دارید یا خودآزادی

و دسته ای از افراد هستند که حتما باید اونها رو به صورت خفیف تنبیه کنی تا آرامش پیدا کنند و این آیه میتونه این دسته از افراد رو شامل بشه - اگر شما در مورد یک فرد سالم و عادی همه ی حقوق و قوانین اخلاقی و مادی رو رعایت کنید چرا اصلا باید مشکلی پیش بیاد که کار به دعوا کشیده بشه ؟ چرا از آیه سو استفاده می کنید ؟ این هم اصلا مربوط به اسلام نیست - در تمام دنیا وقتی کسی با "زبون خوش" به راه درست هدایت نمیشه تنبیه رو پیش می گیرند - اعدام - صندلی الکتریکی و اینها که در به فرض مکزیک ( کشور فرضی نا مسلمان ) اجرا میشه هم در قرآن اومده ؟ حالا شما همسرت رو نزن اگه موارد قبلی روش جواب نداد - ایرادی نداره - این قوانین در مورد مردان هم ذکر شده منتها چون زنان توانایی انجامش رو ندارند به مردان و قانونمدارن واگذار شده

به هر حال اگر اینطور بحث پیش بره اصلا قشنگ نیست اینها رو هم عرض کردم که شاااااااااید جوابی باشه برای سوالات تکراری و مغرضانه ی شما

منتها بهتره موضوع رو عوض کنیم و از قرآن و اسلام بیایم بیرون و روی موضوع به صورت فلسفی کار کنیم - شاید اونطوری بهتر بتونیم نظر خودمون رو بیان کنیم - اینطوری نه در حوزه ی کاری ما هست نه به نظریه ی هاوکینگ ارتباط مستقیم داره

بحث رو علمی پیش ببرید - ممنون میشم

موفق باشید

 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
"دين ايده مقلوبی در بطن خود دارد که مقدسات، يا محرمات يا مانند آن ناميده می شوند. و معنای مقدس و محرم بودن شان اين است که شما نبايد يک کلمه حرفی که از دیدگاه شنونده بد جلوه میکند در مورد اين ايده ها يا انگاره ها بزنيد . مبادا چنين کنيد! چرا نبايد؟ چون که نبايد . اگر کردید چه میشود ؟بدون ذکر دلیل خواهند گفت تو از آموزه های دینمان چیزی نمیدانی ؟! "
 

محمودپور

عضو جدید
کاربر ممتاز
این پست حذف شد.
-------------------------------------
اول خواستم جواب بعضی ها رو بدم بعد دیدم جوابشون رو بزودی خودشون در زندگی می گیرن.

صدق الله العلی العظیم.
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر کسی کتاب استفان هاینگ رو که پدرش پزشک بوده و مادرش فلسفه ،اقتصاد و سیاست رو تو دانشگاه های معتبر خونده و حودش بیش از صد مقاله و چندین کتاب عمومی از جمله بریف هیستوری او تایم و چندین کتاب تخصصی معتبر دیگه از جمله Black holes in general relativity را نوشته خوانده و انتقادی بر این کتب داره در خدمتم رفع ابهام کنم اما اگر از ابتدا منظورتان ریچارد داوکینز نگارنده کتاب توهوم خدا بوده و اشتباها یه عالم علوم تجربی را وارد این بحث ها کردین که هیچ ، میریم سراغ کتاب توهوم یا پندار خدا نوشته داوکینز
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینها کتب استفانه با کدومش مشکل دارین .؟:
· Hawking, S. W.; Penrose, R. (1970). "The Singularities of Gravitational Collapse and Cosmology". Proceedings of the Royal Society A: Mathematical, Physical and Engineering Sciences.
· Hawking, S. (1971). "Gravitational Radiation from Colliding Black Holes". Physical Review Letters .
· Hawking, S.W. (1972). "Black holes in general relativity". Communications in Mathematical Physics .
· Hawking, S. W. (1974). "Black hole explosions?".
· Hawking, S.W. (1982). "The development of irregularities in a single bubble inflationary universe". Physics Letters B .
· Hartle, J.; Hawking, S. (1983). "Wave function of the Universe". Physical Review .
· Hawking, S. (2005). "Information loss in black holes". Physical Review .
اینها هم کتب عمومیشه :

· A Brief History of Time (1988)
[SUP]][/SUP]· Black Holes and Baby Universes and Other Essays (1993)
· The Universe in a Nutshell (2001)
· On The Shoulders of Giants (2002)·
A Briefer History of Time (2005)
· God Created the Integers: The Mathematical Breakthroughs That Changed History (2005)[SUP][][/SUP]
· The Grand Design (2010)
مشکلتون با کدوم یکی از کتاباشه ؟ من اون کتاب عقیده بزرگ رو توش نمیبینم استارتر اونو لطفا بذاره تا همه بخونند .و اگر منظور استارتر گرند دیزاینه (طرح بزرگ یا مجلل)که در این کتاب میگه "لازم نیست خدا توضیحی در باب اصل گیتی بده ، موضوع بیگ بنگ یک نتیجه منطقی از قوانین فیزیکه ...........
. ...........God is not necessary to explain the origins of the universe, and that the Big Bang is a consequence of the laws of physics alone و در ادامه میگه
Hawking has said; "One can't prove that God doesn't exist, but science makes God unnecessary.
کسی نمیتونه اثبات کنه خدا وجود نداره اما علم میگه نیازی به خدا نیست شبیه همون نتیحه ای که انشتین هم که بهش میگن کافر معتقد بهش رسیده بود
خردگرایان بدون تحریف نظر دیگران را مینویسند ولی هیچ دلیلی ندارد که به انها کوته فکر بگیم یا بگیم آموزه دینی نداری یا از این چیزا که مقدسین بهش عادت کرده اند .علیرغم اینکه این شخصیت مهم و معتبر میگوید نمیتوان اثبات کرد ولی به وجودش هم نیاز نیست بنده میگویم چون به وجودش نیاز نیست دلیلی بر اثبات وجود چیزی که به وجودش نیازی نیست ، هم نیست در غیر اینصورت بشر باید راه می افتاد همه چیزایی که نیستند و بوجودشان هم نیازی نبوده را اول بسازه بعد نامگذاری کنه بعد اثبات کنه که هست یا نیست ؟!
اینم کتاب ریچارد داوکینز
the god Delusion
اگر با این یکی مشکل دارین بدم بخونیدش بعد اظهار نظر
خرد نگهدارتان
 
آخرین ویرایش:

Unline

عضو جدید
همونطور که عرض کردم

ما یه چیزی می نویسیم و شما هرطور که می خواهی می خونیش - فکر می کنم به اندازه ی کافی منطقی توضیحش دادم و اینقدر ایرادی که شما از موضوع میگیری دلیلش اینه که اصلا حرفی رو که من زدم رو نقل قول نمی کنی

چیزی رو نقل می کنی از من - که خودت رو برای جواب دادنش آماده کردی و این اون چیزی نیست که من گفتم


به هر حال فکر می کنم موضوع دیگه جالب نیست - کتاب های داوکینز هم که اگر وارد بحثشون بشیم ( مثل ساعت ساز نابینا ) که دیگه واویلاست با این شرایط

به هر حال ار محضر شما استفاده بردیم منتها در پایان شما فقط با خودتون صحبت می کردید و از صحبت های ما فرضیه های بی ارتباط به صحبت هامون ایجاد می کردید و درباره ی اونها حرف میزدید

ولی خوب در بحث کردن حوصله ی زیادی دارید و چارچوب صحبت از دستتون خارج نمیشه و احساسات به شما غلبه نمی کنه که جای تحسین داره

به هر حال ممنون

موفق باشید
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه بار دیگه به چیزهایی که نوشتید و پاسخ هایی که دادم رجوع کنید حتما نتیجه بهتری خواهید گرفت
خرد نگهدارت
همونطور که عرض کردم

ما یه چیزی می نویسیم و شما هرطور که می خواهی می خونیش - فکر می کنم به اندازه ی کافی منطقی توضیحش دادم و اینقدر ایرادی که شما از موضوع میگیری دلیلش اینه که اصلا حرفی رو که من زدم رو نقل قول نمی کنی

چیزی رو نقل می کنی از من - که خودت رو برای جواب دادنش آماده کردی و این اون چیزی نیست که من گفتم


به هر حال فکر می کنم موضوع دیگه جالب نیست - کتاب های داوکینز هم که اگر وارد بحثشون بشیم ( مثل ساعت ساز نابینا ) که دیگه واویلاست با این شرایط

به هر حال ار محضر شما استفاده بردیم منتها در پایان شما فقط با خودتون صحبت می کردید و از صحبت های ما فرضیه های بی ارتباط به صحبت هامون ایجاد می کردید و درباره ی اونها حرف میزدید

ولی خوب در بحث کردن حوصله ی زیادی دارید و چارچوب صحبت از دستتون خارج نمیشه و احساسات به شما غلبه نمی کنه که جای تحسین داره

به هر حال ممنون

موفق باشید
 

mor1360

عضو جدید
[QUOTE=araghi;6362891]خوب شما تلاش کن همه رو عوض کن بگو اینا تو قران نیست شاید وقتی عربی بنویسم و است سوره و آیه بیارم میفهمی توقران هست یا نه ؟ خوب اگر مردان قوامین بر زنان نیستند بگو تفسیر امروز این ایه چیه ؟ اگر زنان مزرعه نیستند پس چیند ؟
خرد نگهدارت[/
QUOTE]

تفسیر این آیه و مانند این آیه در نت و از منابع صحیح، به راحتی در دسترسه! ولی مشکل شما این نیست! مشکل شما از جای دیگس که در ادامه بهش می پردازیم!

[
QUOTE=araghi;6362965]پیش فرضاتون را نمیفهمم !من از دشمن بودن و نبودن صحبت نمیکنم دارم یه فرضیه رو در برابر فرضیه های دیگه قرار میدم یه فرضیه میگه "ما خلق نکردیم جن و انسان رو مگر برای عبادت"
بعد میگه برین عبادت کنید و اونهایی که نمیکنند میرن دنبال ظلم نگران نباشید ما هستیم و بعدا به حسابشون میرسیم شما فعلا عبادتو بکن تا تو اون دنیا در حالی که یه غلمان خوشگل پیشته و یه حوری زیبا پیش مردته اون ظالما ببینند که یه من ماست چقدر کره داره !ما اونا را میسوزونیم در حالی که شما دارید از زندگیتو لذت میبرید در حالیکه سالها پیش چسدت پوسیده و قرار نیست دنیای ماورا مثل دنیای ماده باشه و التذاذاتش مثل هم ! خوب از نظر من دارند گولت میزنند . اینا خیلی کودکانه است .
ببین اگه منظور قران و خدای قران اینه که زمین همون جهان با بیش از ده ها کهکشان بزرگتر از راه شیری خوب این برای 14 قرن پیش مشتری داشته ولی الان کلاس اولی ها قبول ندارند به این ترتیب اگر زمین هم نابود بشه جهان هست و هر روز کهکشان های جدیدی داره تولید میکنه یکسری میرن و یکسری دیگه میان و این یعنی جهان انتهایی ندارد و در ریاضیات خوندی چیزی که از یکسر انتها نداره نمیتونه سر دیگرش محدود باشه عقل هم همینو میگه چون وقتی خودتو در سر + بینهایت هستی قرار بدی انوقت مجبور میشی بگی اونسرش هم تو بینهایته یعنی ماده از هر سو که فکر کنی لایتنهی است و چیزی که ابدی و ازلیست ماده است حالا فرض کن یه خدایی هم باشه و بشه مجانب برای هستی و فرض کن هستی هم یه هذلولی باشه اونوقت قاعدتا ایندو همو قطع نمیکنن یعنی یه خدا داریم که ابدی و ازلیست و یه ماده داریم که ابدی و ازلیست و قاعدتا کاری هم با هم ندارند حالا که خدا نقشی در خلقت نداره پس وجودش به چه درد میخوره ؟[/
QUOTE]

اینکه شما چنین نظری دارید و احکام دین رو کودکانه می دونید، عجیب نیست! یک دلیل ساده داره و اون اینه که شما فقط سطح و پوسته دین رو می بینی! و البته با دین حق و اسلام ناب آشنایی اندکی داری! مشخصه که شما تحت تاثیر اندیشه های سلفی قرار گرفته و شناختی که از اسلام دارید، از اون طریقه! من هم اگر در شرایط شما بودم، ممکن بود، با مروری بر اعتقادات انحرافی و غیر منطقی سلفیان و مذاهب نزدیک به آنها، از هر چه دین و آیین هست رویگردان بشوم و بدون تحقیق و تفکر و جستجوی دین حق، به جرگه آتئیست های جهان بپیوندم! ولی بنده، بیشتر تحقیق کردم و مسلکهای مختلف و مذهبی که از اجدادم بهم رسیده بود، دوباره و عمیق تر بررسی نمودم! در نتیجه در این دام گرفتار نشدم! نمیگم که الآن همه چیزو میدونم و...، ولی در حد خودم، سعی می کنم، در همه مسائل، تفکر و تحلیل منطقی داشته باشم و بدون دلیل، چیزی رو رد یا قبول نکنم!
خب بپردازیم به حرفای شما؛ شما چه فرضیه ای رو در مقابل دیگری قرار داده ای؟! این ها که فرضیه نیستن! هدف خداوند از خلقت ما، رسیدنمون به تکامل نهایی و سعادت ابدی است و این، از طریق عبادت حاصل میشه ولی آیا عبادت فقط چند تا ذکر و خم و راست شدنه؟! هرگز! اینها جزئی از شعائر دین و عبادت محسوب میشن! عبادت یعنی رعایت قوانین و احکامی که ما رو در همه جنبه های مادی و معنوی به رشد و کمال نزدیکتر کنه! یعنی انسان بودن و انسانی زیستن! این خیلی بحث مفصلیه که در این مجال اندک نمیگنجه!
حرفای شما در مورد نظر قرآن در مورد زمین و جهان هم نادرست و نارساست! اینو ما هم عقلمون میرسه یعنی شما فکر می کنی این همه آدم عاقل و بالغ عقلشون به اندازه همون بچه کلاس اولی که شما مثال زدی کار نمیکنه! عجب! اینکه جهان پر از کهکشان هاست و بعد از نابودی زمین به حیات خودش ادامه میده که چیزی بدیهیه! اگه دقیق و عمیق در آموزه های دین حق تفکر کنی، خواهی دید که سخن از نابودی جهان در قیامت، محدود به منظومه شمسی خودمونه و نه همه جهان مادی! قبل از ما و پس از ما هم تمدن های متعددی در کهکشان ها شکل گرفته و خواهند گرفت و روزی هم به پایان کار خودشون در این سطح از هستی(جهان مادی) خواهند رسید! و این عظمت خلقت و خالق آن را بیش از پیش نمایان می کنه!

همین فرضیه ای که مطرح کردی از اساس ایراد داره و نشون میده که درک درستی از مفهوم خدا و خلقت نداری! چون شما خدا و جهان رو دو چیز جدا و منفصل از هم فرض کردی! در حالیکه جهان خلقت و این دنیای مادی که بعدی از آن است، همگی، جلوه ای از ذات هستی است! این ذات، که در فلسفه و الهیات در پی شناخت بهتر صفات آن هستیم، همان چیزی است که خدایش نام داده ایم! پس جهان و خدا مفاهیمی به هم پیوسته اند و نه جدا از هم! خدا، همان "هستی حقیقی" و "وجود مطلق" است! درک این نکته عمیق و فهم مفهوم ژرف آن، نیاز به تفکر و بحث بسیار بیشتری داره که از حوصله اینجا خارج است! اگه خواستی یکم در حد درک اندک خودم برات توضیح خواهم داد! پس مبنای استدلال شما نادرسته و در طبیعتا نتیجه گیریتون هم!


[
QUOTE=araghi;6363014]اینکه خدا تو قرانش چی رو امر کرده و چی رو نهی کرده منظورم نیست دارم میگم اگر قران رو قبول داری باید حد اقل یکبار اونهم به زبان فارسی بخونیش بعد دلیل بیاری بگی مثلا به استناد این آیه مردان قوامین بر زنان نیستند و یا زنان مزرعه نیستند و یا مثل مرد ها ارٍث میبرند و خیلی تفاوت های دیگه مثل اینکه "اگر زنانتان خطا کردند اونها را در خانه حبس کنید " این چیزا امروز مشتری نداره خردگرایان میگن زن و مرد مکمل همدیگرند هیچکدوم در خلقت کامل نیستند حقوق اجتماعی یکسانی دارند و هیچکدوم خریدنی و فروختنی نیستند اینکه تو قران بیاد که زن آزاده رو صدقاتهن و کنیزان را اجوروهن این خیلی زشته شما بعنوان یک مهندس قبول داری که یه مرد بیاد با هزار سکه تحت نام مهریه بخردت؟[/QUOTE]
[
QUOTE=araghi;6363561]میشه لطفا یه آیه معرفی کنید که گفته قران بذارید زیر بغلتون! بعدش به چه حقی مرد به هر شکلی می تونه زنشو بزنه ؟! مگه زن حق نداره فکر کنه ؟! چرا مرد قوام بر زنه؟ کجای دنیای متمدن امروز می پذیره که مردان قوامین زنانند ؟! کدوم حقوقی به مر اجازه داده که فکر کنه از زن ها بهتر فکر میکنه ؟! فکر کنم یه مقدار قران رو با مفسرانش همراه کردی چیزی که امیرالمومنین ابوبکر گفت هر کس قران را تفسیر کند از ما نیست و به همین علت امروز اهل تسنن شیعیان را که مفسرا ن بسیاری در قران دارند با تفاسیر متفاوت زافضی می دانند . اصولا چیزی تفسیر میخواد که ناقصه مثل بچه ای که میگه " ما آ خام" بعد ممانش میگه منظورش اینه که مامان آب میخوام ؟
شما چه جوری واژه صریح واضربوهن " را میگید قران بذار زیر بغلت؟ بعدشم میگه پس اگر فرمان بردند پس مجوئید .... یعنی این موضوع تا فرمان بردن از مرد ادامه خواهد داشت .[/
QUOTE]
[
QUOTE=araghi;6363655]این یکی تفسیرش چیه ؟
نساوکم حرث لکم فاتوا احرثکم انی شئتم .... "زنان شما کشتزارند مر شما را پس بیایید کشتزار خود را هر جا خواستید .....این تفسیرش چیه ؟ یه آخوندی در مجلسی سخن میراند فرمود حتی در اتوبوس ؟!اینو واقع میگم فایلشو هم دارم ! ولی وقتی شنیدم فقط مطمئن شدم خیلی از مدنیت دور شده[/
QUOTE]

جناب "عراقی" ! تفسیر صحیح این آیات، در نت براحتی در دسترسه و با چیزی که شما میگید خیلی فاصله داره! شما اون تاپیکی که معرفی کردمو مشخصه ندیده گرفتی!
مشکل شما دقیقا همینجاست! یعنی با طرز فکر و روشی که فرد مورد اشاره شما داشت اگه بخوای پیش بری، به همین جایی که الان هستی میرسی! چون منطقی نیست! کی گفته " اصولا چیزی تفسیر می خواد که ناقص باشه" ؟! چرا یک طرفه و طبق میل خود قضاوت می کنی؟! بر همه صاحبان عقل سلیم واضح و روشنه که علاوه بر حالت بالا، چیزهای دیگری هم نیاز به تفسیر دارند و از آن جمله، مفاهیمی که به دلیل پیچیدگی و چند بعدی بودنشون، نیازمند تفسیرشون هستیم! قرآن دارای معانی و سطوح مختلفیه که برخی از اونها، جز با تفسیر بدست نمیان! سطح عقل و شعور انسانها در هر زمان و مکان یکسان نیست و خدا هم قرآن رو طوری نازل کرده که هر کس به اندازه درک خودش بتونه استفاده ببره! اگه به شما و امثال شما باشه که فقط باید به ظاهر توجه کنیم و منطق رو تعطیل، به جایی می رسیم و خوارج و وهابیها و خیلی مذاهب انحرافی دیگه بهش رسیدن!
ما شیعیان(البته نه همه کسانی که اسم شیعه رو خودشون گذاشتن) معتقدیم که اسلام ناب، آخرین و کامل ترین دین آسمانیست. یعنی برای تمام نیازهای زندگی انسانی در همه زمان ها و مکان ها حکم و دستور مشخص و متناسب داره! لازمه این مطلب اینه که با حفظ اصول اساسی، برای مسائل هر زمان و مکان و دوره خاص، با استفاده از منابع معرفتی از قبیل وحی،سنت، عقل، اجماع و... حکم متناسب تعیین و صادر میشه! به عبارت دیگه، دینی که مدعی کامل بودنه، باید پویا و دینامیک بوده و بتونه با شرایط زمانی و مکانی مختلف، با حفظ اصول و هسته اصلی، فروع و دستورات خودشو به روز و آپدیت بکنه! و اسلام ناب(تشیع) چنین است! وگرنه مانند ادیان و مذاهب دیگر، در وضعیت قرنها قبل، منجمد و متحجر خواهد ماند! درست مثل آنتی ویروسی که چند ساله آپدیت نشده و در نتیجه در مقابل نسخه های جدید بد افزارها (مثل مکاتب بشری از قبیل اومانیسم و...) حرفی برای گفتن نداره! بر همین اساس هست که در میان همه ادیان و مذاهب، این تشیع هست که آماج بیشترین و شدیدترین حملات از جانب کابالائیستها و مذاهب و مکاتب دست ساخته اونها( مانند یهودیت و مسیحیت تحریف شده، وهابیت و بهائیت و انواع ایسم ها ) قرار گرفته!
جالب اینجاست که مسلک هایی که هیچ اشتراک ظاهری با هم ندارن، در مقابل تشیع و طرفداران تفکر آن( حتی غیر شیعه مانند مقاومت های ضد صهیونیستی) علنا با هم متحد و هم صدا شده و هماهنگ عمل می کنند! (مثل وهابی ها و صهیونیست ها و مسیحیان و سکولارها و...!) به همین دلیله که در جایی مثل اروپا، جلوی تبلیغ و ساخت مساجد وهابیان مانعی نیست، ولی شیعیان واقعی با انواع موانع روبرو میشوند! چون درک کردن که این مکتب، برای عقاید باطل آنها خطرناکه! سخن بسیار است و ......


[
QUOTE=araghi;6365512]خوب اولش بشر همین کار و کرد خورشید پرست شد بعد ......رومی ها انواع خدا رو ساختند و بعضی شرقی ها غول چراغ جادو رو ساختند و این قصه در هنر هفتم هم بارها به نمایش گذاشته شد که موسی با عصاش رود نیل رو باز کرد و از این قصه های توهومی .
اینکه علوم تجربی در حال تکوین و تکامل حرفی توش نیست ولی اینکه چون اون در حال تکوینه بیاییم قصه دکانداران دین روکه هیچ محتوایی نداره و اینهمه یافته های علمی رو فدای این نوع نظریه پردازان کنیم انتخابی بسیار غیر علمی تری است . من بیام بپذیرم که با پای چپ برم دستشویی یا با پای راست بعد بشینم فقط عبادت کنم که بعدا میخوام برم بهشت حوری بازی ! این خیلی بی محتوا و غیر قابل مقایسه با فرضیه های قوی و پر محتوای علمی است .[/
QUOTE]

[
QUOTE=araghi;6365513]اینکه اون محقق کوته فکره یا دراز فکره مشکل من نیست اینکه تو کتابشو خونده باشی و ازش ایراد بگیری و با دلیل از او انتقاد کنی با ارزشه حالا تو بگی با اون یکی که گفته کوته فکر موافقم یا نیستم ارزشی نداره اول ببین خودت تو چه درجه علمی هستی بعد کتاباشونو بخون بعد محقق وارانه بگو این ادم نمیفهمه اینجوری میشی مرد میدونه دیالوگ[/QUOTE]


مشکل اینجاست که شما در حرفای بنده دقت کافی نکرده و منظور منو نمیگیری! اولا که تاریخ ادیان رو اشتباه متوجه شدی! دوما که هدف و رسالت و وظیفه علوم تجربی رو با علوم ماورایی و معنوی قاطی کرده ای! سوما اینکه از احکام و دستورات دینی تنها ظاهرشون رو میبینی و به فرعیات گیر میدی! اگه دقت کرده بودی، بنده برخی دلایل نادرستی کار هاوکینگ و امثال اونو بیان نموده ام! حالا شما چرا اون بخش از حرفای منو ندیدی یا نخواستی که ببینی، نمیدونم؟!( البته میدونم! چی بگم که نگفتنم بهتره!)

[
QUOTE=araghi;6365516]شما در دلیل آوردن مرقوم داشتید :.......
! اینکه به قول شما " از چی؟ " ما نمیدونیم! .......... شما از دریچه نمیدانم میان تو دلیل بیارید خوب خودت قضاوت کن کسی که چیزی رو نمیدونه میاد یکی دیگر و حالی کنه مطالب زیر روبخون :
نیستی یا هست و یا نیست
اگر نیستی هست خود یک نوع هستی است
اگر نیستی نیست پس هر چه هست هستی است .
وقتی هر چه هت هستی است خدا نقشی نخواهد داشت و سوالات شما و دیگر الهیون فقط سوالاتی انحرافی است برای به استحمار کشیدن ذهن کنجاو بشر .[/
QUOTE]

نکته اصلی همینجاست! همینو در بالا ازت خواستم که اگه بخوای، برات بیشتر توضیح بدم! (البته در حد خودم) ؛ عزیز من! همونطور که در بالا اشاره نمودم، خدا و آفرینش از هم جدا و منفصل نیستند! دقیقا همین "هستی" که شما میگی، همون خداست! و خداوند حقیقت هستی و وجود مطلقه! سایر موجودات هم جلوه هایی از این حقیقت یگانه هستند که دارای مراتب و سطوح وجودی مختلفی می باشند! این یک برهان عقلی مفصله که علاوه بر اثبات وجود خدا، یگانه بودن او را هم اثبات میکنه! به این معنی که هیچ دوئیتی و یا کلا تعددی در ذات هستی راه نداره! از لحاظ عقلی، هستی یکیست و لا غیر حالت دیگری امکان نداره! برای اینکه درک این نکته اساسی در مورد ذات خداوند برای ذهن محدود ما راحت تر بشه، میشه از مثال هایی استفاده کرد که قبلا در تاپیک " اکتشاف کشتی نوح " یکی از مثال هاشو زده ام! پس نتیجه ای که شما گرفتی در مورد الهیون دین حق صدق نمیکنه بلکه در مورد به قول شما دکانداران ادیان تحریف شده و مکاتب بشری و غیر الهی صادقه!


[
QUOTE=araghi;6365517]آنکس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند[/QUOTE]

همینطوره! بدتر از این، آنکس است که نداند و فکر کند که عالم دهر است! مشکلی که اکثر جوانان امروز، تحت تاثیر تفکرات اومانیستی بهش مبتلا شده اند!

[
QUOTE=araghi;6365519]نمیخواد در موضوع خلقت به این اون توسل کنی چون مسلمانی کتاب قران رو داری در قران سوره فصلت آمده "سپس به خلق آسمان پرداختیم و ان بصورت دود بود " خیلی ساده میتونی بفهمی دود مقدم بر خلقت آسمانه و چون دود یه ماده است میشه درک کرد ماده قبل از تغییر شکلش توسط مهندسی که انرا خدا نامیده اید وجود داشته . چرا مهندس ؟چون اونها هستند که چیزی رو به چیز دیگر تبدیل میکنند[/QUOTE]
[
QUOTE=araghi;6365521]یه بار گفتم تفسیر قران فقط کار شیعیان رافضی است متن زدن زنان توسط مردان رو که ترجمه تحت واژه به واژه است رو بنده نمیگم عینا از ترجمه قران نوشته محمد حسنی علمی درامده هر کسی هم یه کم عربی بلد باشه میفهمه واضربو هن یعنی چی بنابراین اینکه مردان قوامین بر زنانند و میتوانند اونها ربزنند یک اصل غیر قابل تفسیره و این توصیه فقط در قرانه و حتی بر بر ها هم اینرا قبول نکردند[/QUOTE]

این نوشته ها نشون میدن که شما بدون دقت و درک صحیح سخنان بنده، فقط در پی قالب کردن تفکرات خودتون که مخلوطی از وهابیت و اومانیسم هست(!) به مخاطبان هستید! خب اینکه وجود دود یا به زبان امروز " گاز"، مقدم بر شکل دهی ( و نه خلقت؛ به مراحل و سطوح خلقت که اشاره کردم دقت نمی کنی ) آسمان هست درسته و بنده هم خلاف اینو نگفتم، حالا چیو می خوای ثابت کنی؟!
اصطلاح "شیعیان رافضی" هم که مورد استفاده وهابیان است خیلی جالب و مضحکه! در مورد علت دشمنی با تشیع هم در بالا اشاره ای داشتم پس تکرار نمی کنم! همچنین در مورد گیر دادن به ظاهر آیات بهتره به تاپیکی که معرفی کردم و همچنین سایت های تفسیر شیعه مراجعه کنی تا مفهوم درست آیات رو متوجه بشی و فقط در پوسته دین سیر نکنی!


[
QUOTE=araghi;6365527]خوب اگه مسلمان نیستی "یعنی هنوز تسلیم نشدی " اگر برخی از آیات قران رو قبول نداری و بعضیشونو قبول داری ؟ اگر برای طرفدار جمع کردن معتقدی فقط باید ایات خوب رو ذکر کرد و وقتی طرف تسلیم شد (مسلمان شد) اونوقت با چماق بقیه آیات رو میزنیم تو مخش خوب این روش خوبه و بارها هم اجرا شده و فقط وقتی لو رفتند گفتند "خدعه بود" او کی اهل فلسفه و منطق هستی باشه بگو ببینم :
هر گاه دو قضیه داشته باشیم یکیش سالبه و دیگری موجبه که جمع آنها امکان پذیر نباشه ولی رفع هر دو ممکن باشه به این دو قضیه چی میگن ؟
بزار برات مثال بزنم :
تمام ایات قران خوب هستند
هیچیک از آیات قران خوب نیستند
یکی سالبه است و دیگری موجبه جمعشان امکان پذیر نیست در عین حال رفع یکی موجب قبول دیگری هم نیست .
به این دو قضیه میگن متضاد و رابطشون تضاده
میخوای از در تضاد اثبات نفی کنی ؟ یا میخوای با رفع یکی پذیرش دیگری رو الزام اور کنی ؟ به این یکی نمیرسی چون دچار تناقض میشی و چون در تضاد و تناقض باید هشت چیز رو شرط بدانی (وحدت موضوع و محمول و مکان ،جر و کل ،شرط و اضافه و در آخر زمان ) انوقت با این مقدمه درخور بحث فلسفی میدونمت در غیر اینصورت با زبان ساده ادامه خواهم داد تا اثبات کنی هاوکینگ یا امثالهم کوته فکرند و یا نظریه پردازان قرون وسطی[/
QUOTE]
[
QUOTE=araghi;6365552]"دين ايده مقلوبی در بطن خود دارد که مقدسات، يا محرمات يا مانند آن ناميده می شوند. و معنای مقدس و محرم بودن شان اين است که شما نبايد يک کلمه حرفی که از دیدگاه شنونده بد جلوه میکند در مورد اين ايده ها يا انگاره ها بزنيد . مبادا چنين کنيد! چرا نبايد؟ چون که نبايد . اگر کردید چه میشود ؟بدون ذکر دلیل خواهند گفت تو از آموزه های دینمان چیزی نمیدانی ؟! "[/QUOTE]

این روش به قول شما " خدعه " هیچ گاه در تشیع به کار نرفته چون منطق محکمی داره و اتفاقا در مسلکهای دیگر مثل وهابیت کاربرد زیادی داشته که جوانان ساده لوح رو به دام انداخته و از اونها، بمب های متحرک و یا قصاب انسان می سازه که نمونه هاشو هر روز شاهد هستیم!
مثلا با این اصطلاحات قلمبه، می خوای بگی خیلی باسوادی؟! حالا خوبه طرف صحبتت نظراتش به شما نزدیک بوده ولی شما در مقابل ایشون هم موضع گیری می کنی!!!
نقل قول آخری هم باز در مورد ادیان و مذاهب تحریفی و دست ساز صادق هست و نه دین حق! شما می تونی در یک مرکز دینی شیعه، در یک بحث منطقی همه مقدسات رو زیر سوال ببری و در موردش مناظره کنی و مطمئن باشی که به سوالاتت پاسخ داده میشه! نه اینکه مثل برخی مذاهب دیگه تکفیر بشی و جونت به خطر بیفته! پس اگر واقعا به دنبال حقیقت هستی، بیشتر و دقیقتر تحقیق و تفکر کن و بدون اطلاع کافی در مورد همه ادیان و مکاتب، یکسان قضاوت نکن!
 

پروانه شیرازی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
...

...

اینکه خدا تو قرانش چی رو امر کرده و چی رو نهی کرده منظورم نیست دارم میگم اگر قران رو قبول داری باید حد اقل یکبار اونهم به زبان فارسی بخونیش بعد دلیل بیاری بگی مثلا به استناد این آیه مردان قوامین بر زنان نیستند و یا زنان مزرعه نیستند و یا مثل مرد ها ارٍث میبرند و خیلی تفاوت های دیگه مثل اینکه "اگر زنانتان خطا کردند اونها را در خانه حبس کنید " این چیزا امروز مشتری نداره خردگرایان میگن زن و مرد مکمل همدیگرند هیچکدوم در خلقت کامل نیستند حقوق اجتماعی یکسانی دارند و هیچکدوم خریدنی و فروختنی نیستند اینکه تو قران بیاد که زن آزاده رو صدقاتهن و کنیزان را اجوروهن این خیلی زشته شما بعنوان یک مهندس قبول داری که یه مرد بیاد با هزار سکه تحت نام مهریه بخردت؟

خداوند در آیه ۱۸۷ سوره بقره مرد و زن را به عنوان لباس یک دیگر معرفی می کند. از جمله کاربردهایی که لباس برای هر یک دارد پوشاندن عیوب و حفظ از تعرضات بیرونی و خارجی چون گرما و سرما و مانند آن و هم چنین آراستن ایشان است. افزون بر این لباس بودن زن و شوهر می تواند به معنای آرامش بخشی به یک دیگر نیز باشد؛ زیرا هر یک از آن ها در هنگام زوجیت است که آرامش و سکونی به دیگری می بخشد و او را از اضطراب و تشویش حفظ می کند. بر این اساس زن و شوهر جامه و لباس یک دیگر برای حفظ از اضطراب و تشویش می باشند و نوعی آرامش را در یک دیگر ایجاد می کنند.(مجمع البیان ، شیخ طبرسی ، ج ۱ و ۲ ، ص ۵۱۴)
 

پروانه شیرازی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پیش فرضاتون را نمیفهمم !من از دشمن بودن و نبودن صحبت نمیکنم دارم یه فرضیه رو در برابر فرضیه های دیگه قرار میدم یه فرضیه میگه "ما خلق نکردیم جن و انسان رو مگر برای عبادت"
بعد میگه برین عبادت کنید و اونهایی که نمیکنند میرن دنبال ظلم نگران نباشید ما هستیم و بعدا به حسابشون میرسیم شما فعلا عبادتو بکن تا تو اون دنیا در حالی که یه غلمان خوشگل پیشته و یه حوری زیبا پیش مردته اون ظالما ببینند که یه من ماست چقدر کره داره !ما اونا را میسوزونیم در حالی که شما دارید از زندگیتو لذت میبرید در حالیکه سالها پیش چسدت پوسیده و قرار نیست دنیای ماورا مثل دنیای ماده باشه و التذاذاتش مثل هم ! خوب از نظر من دارند گولت میزنند . اینا خیلی کودکانه است .
ببین اگه منظور قران و خدای قران اینه که زمین همون جهان با بیش از ده ها کهکشان بزرگتر از راه شیری خوب این برای 14 قرن پیش مشتری داشته ولی الان کلاس اولی ها قبول ندارند به این ترتیب اگر زمین هم نابود بشه جهان هست و هر روز کهکشان های جدیدی داره تولید میکنه یکسری میرن و یکسری دیگه میان و این یعنی جهان انتهایی ندارد و در ریاضیات خوندی چیزی که از یکسر انتها نداره نمیتونه سر دیگرش محدود باشه عقل هم همینو میگه چون وقتی خودتو در سر + بینهایت هستی قرار بدی انوقت مجبور میشی بگی اونسرش هم تو بینهایته یعنی ماده از هر سو که فکر کنی لایتنهی است و چیزی که ابدی و ازلیست ماده است حالا فرض کن یه خدایی هم باشه و بشه مجانب برای هستی و فرض کن هستی هم یه هذلولی باشه اونوقت قاعدتا ایندو همو قطع نمیکنن یعنی یه خدا داریم که ابدی و ازلیست و یه ماده داریم که ابدی و ازلیست و قاعدتا کاری هم با هم ندارند حالا که خدا نقشی در خلقت نداره پس وجودش به چه درد میخوره ؟

خیلی عذر میخوام شما خودت چطور بهوجود آمدی؟؟؟واقعا" سئوال شده واسم یعنی امکان داره که با عقل ناقص یک انسان به این دنیا آمدی؟با جرقه ی دو شیء به هم ؟؟ با رعدو برق؟با چی؟؟؟؟چی؟؟؟شما به نظر من پوچ نگری و هدفی نداری چون نمیدونی ازکجا آمدی و به کجا میری و منظورتون از خرد نگهدارتونو نمیفهمم آخه خرد چطور میتونه منو نگداری کنه ؟؟؟؟ ازبلاها از ناراحتی ها از .....چطور؟؟؟میتونه به ندای درونیم گوش بده ؟میتونه آرزومو برآورده کنه ؟:surprised:
 

mor1360

عضو جدید
همونطور که عرض کردم

ما یه چیزی می نویسیم و شما هرطور که می خواهی می خونیش - فکر می کنم به اندازه ی کافی منطقی توضیحش دادم و اینقدر ایرادی که شما از موضوع میگیری دلیلش اینه که اصلا حرفی رو که من زدم رو نقل قول نمی کنی

چیزی رو نقل می کنی از من - که خودت رو برای جواب دادنش آماده کردی و این اون چیزی نیست که من گفتم


به هر حال فکر می کنم موضوع دیگه جالب نیست - کتاب های داوکینز هم که اگر وارد بحثشون بشیم ( مثل ساعت ساز نابینا ) که دیگه واویلاست با این شرایط

به هر حال ار محضر شما استفاده بردیم منتها در پایان شما فقط با خودتون صحبت می کردید و از صحبت های ما فرضیه های بی ارتباط به صحبت هامون ایجاد می کردید و درباره ی اونها حرف میزدید

ولی خوب در بحث کردن حوصله ی زیادی دارید و چارچوب صحبت از دستتون خارج نمیشه و احساسات به شما غلبه نمی کنه که جای تحسین داره

به هر حال ممنون

موفق باشید

دوست عزیز! از طرز برخورد جناب عراقی ناراحت نشید و تعجب هم نکنید! این روش غالب کسانیه که تحت تاثیر تفکرات غیر منطقی وهابیت و امثال اون قرار گرفته اند! البته ایشون پیشرفت هم داشتن و به دلیل ذهن فعالشون، از اون آموزه ها فاصله گرفتن و به جرگه مادی گرایان وارد شده اند ولی روش بحثشون از تفکر قبلی شون برجای مونده!
 

Unline

عضو جدید
نه عزیزم من ناراحت نمیشم ایشون بعضی صحبت هاشون واقعا خوبه منتها بعضی جاها ( به نظر من ) زیاده روی می کنند

نه مثل خانم شیرازی خوبه که کلا میگن سرنوشت و نگه داری و بهبود زندگی و ... همه اش دست خداست و من نمیدونم ایشون استفاده از محتویات سرشون رو به کدوم بخش از زندگیشون اختصاص دادند

و نه مثل دوست عزیزم آقای araghi که دیگه کلا میخوان همه چیز رو نقض کنند - نقض کردن با زیر سوال بردن تفاوت داره ( به نظر من )

به هر حال موضوع بدی نبود ولی برای بحث یک سری اتفاق نظرهایی هم لازمه که بشه به کمکش پیرامون اختلاف نظرها هم صحبت کرد

منتها در این مورد وضعیت فرق داره گویا - امیدوارم بحث به نتیجه برسه - از صحبت های همدیگه هم ناراحت نشید - هرکسی عقاید خودش رو داره

بدرود
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببین میگم در قران خدا گفته مردان قوامین بر زنان هستند حالا یا قبول داری که هستند یا قبول نداری اینکه یه جای دیگه قران یه حرف دیگری گفته موضوع بحث نیست در همین آیه حق زدن زنان به مردان داده شده بازم یا دادن این حقو قبول داری یا نداری ؟ اگه قبول داری که هیچ شما واقعا یک مسلمان تمام عیاری .
شیخ طبرسی و امثالهم نمیتونند مثل قران بگند و بنویسند خود قران مدعی است که هیچکس نمیتونه مثل ما ایه بیاره بنابراین این افراد رو در برابر آیات قرار نده که موضوع بحث نیست
خداوند در آیه ۱۸۷ سوره بقره مرد و زن را به عنوان لباس یک دیگر معرفی می کند. از جمله کاربردهایی که لباس برای هر یک دارد پوشاندن عیوب و حفظ از تعرضات بیرونی و خارجی چون گرما و سرما و مانند آن و هم چنین آراستن ایشان است. افزون بر این لباس بودن زن و شوهر می تواند به معنای آرامش بخشی به یک دیگر نیز باشد؛ زیرا هر یک از آن ها در هنگام زوجیت است که آرامش و سکونی به دیگری می بخشد و او را از اضطراب و تشویش حفظ می کند. بر این اساس زن و شوهر جامه و لباس یک دیگر برای حفظ از اضطراب و تشویش می باشند و نوعی آرامش را در یک دیگر ایجاد می کنند.(مجمع البیان ، شیخ طبرسی ، ج ۱ و ۲ ، ص ۵۱۴)
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از ویژگی های تسلیم شدگان امروز ایران تحت افکار به ارث رسیده از جنگ قادسیه اینستکه به طرف دیالوگ خود عناوینی میچسبانند مثلا کمونیست ،وهابی ،مادیگرا و از این چیزا بزار بهت بگم دوران دیکتاتوری کمونیست ها تمام شده و دوران نظریه پردازان دینی هم رو به زرتم المقابره نه شیعیان حرف منطقی برای گفتن دارند که جز کوچکی از خانواده مسلمانان جهانند و نه مسلمانان اهل تسنن همه اینا بزودی مغازشونو تعطیل خواهند کرد یه روز حاج احمد اقا کسروی بعنوان اولین خردگرای ایران این افکار رو کنار گذاشت و یه روز هم ارسطو اولین خرد گرای جهان در برابر افکار پوسیده افلاطون ایستاد اینها اولین ها بودند و نسل این افکار در حال رشد و تکوینه چه بخواهید و جه نخواهید افکار به ارث رسیده از هجوم مسلمین در جنگ تحمیلی قادسیه را کنار خواهید گذاشت .
انقدر پاک و عزیزی که حیفم آید شما را بخدا بسپارم
خرد نگهدارتان
دوست عزیز! از طرز برخورد جناب عراقی ناراحت نشید و تعجب هم نکنید! این روش غالب کسانیه که تحت تاثیر تفکرات غیر منطقی وهابیت و امثال اون قرار گرفته اند! البته ایشون پیشرفت هم داشتن و به دلیل ذهن فعالشون، از اون آموزه ها فاصله گرفتن و به جرگه مادی گرایان وارد شده اند ولی روش بحثشون از تفکر قبلی شون برجای مونده!
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
اون اواتاری که گذاشتی سمبل آدمیست که بر حسب شخصیتش در فیلمی که نشان داده شده تابع افکار پوسیده به ارث رسیده از خردجمعی مسخ شدگان نیست هیچوقت از انچه که خردت میگوید دوری نکن افکار ارسطو و افلاطون را کنار هم بگذار (در تاپیک میز گردی با شما به انها اشاره کرده ام )و کتب احمد کسروی را بخوان تو میتوانی یکی از اعضای خردگرایان شوی بیشتر تلاش کن
خرد نگهدارت
نه عزیزم من ناراحت نمیشم ایشون بعضی صحبت هاشون واقعا خوبه منتها بعضی جاها ( به نظر من ) زیاده روی می کنند

نه مثل خانم شیرازی خوبه که کلا میگن سرنوشت و نگه داری و بهبود زندگی و ... همه اش دست خداست و من نمیدونم ایشون استفاده از محتویات سرشون رو به کدوم بخش از زندگیشون اختصاص دادند

و نه مثل دوست عزیزم آقای araghi که دیگه کلا میخوان همه چیز رو نقض کنند - نقض کردن با زیر سوال بردن تفاوت داره ( به نظر من )

به هر حال موضوع بدی نبود ولی برای بحث یک سری اتفاق نظرهایی هم لازمه که بشه به کمکش پیرامون اختلاف نظرها هم صحبت کرد

منتها در این مورد وضعیت فرق داره گویا - امیدوارم بحث به نتیجه برسه - از صحبت های همدیگه هم ناراحت نشید - هرکسی عقاید خودش رو داره

بدرود
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
آره خردت میتونه ازت محافظت کنه میتونه اجازه نده تسلیم اسطوره بشی میتونه خودتو اسطوره کنه پوسته تسلیم شدن را پاره کن و از متابعت هر دستور و فرمان نابجایی از هر کتابی که میخواد باشه پرهیز کن .
دوست عزیز من کسی نیستم جز ترکیبی از سی ،هاش ، او ،ان و چند املاح فلزی که پس از خاموش شدن انرژی داخلی ناشی از این مواد به شکل اولیه خودم یعنی همون عناصر بر میگردم چون جمع انرژی و ماده در جهان مقدار ثابتی است سالهای نوریست که این موازنه بهم نریخته اگر شرایط زیست را برای نوکلوئیک اسید ها فراهم بشه موجود زنده خواهند ساخت .
تو امروز در کجای هستی هستی ؟ از حیث مکان ؟ میتونی بگی ؟ نه نمیتونی ولی اگر به نسبیت توجه کنی تو نسبت به موجودی که بینهایت دورتر از تو در هستی قرار داره یه بینهایتی چون از هر طرف که فکر کنی همین وضع رو داری در واقع میتونی فرض کنی که تو در مبدا مختصاتی که موجودات دیگر در هستی را بینهایت دور از خودت تصور میکنی .
خوب از حیث زمان کجایی ؟ میتونی بگی ؟ نه حتما نمیتونی بگی چون معتقدی زمان مخلوقه تازه این زمانی که میشناسی فقط بدرد کره زمین میخوره نه برای تبیین هستی پس کجای زمانی ؟کدوم زمان ؟ یکم فکر کن تا بهت بگم
خیلی عذر میخوام شما خودت چطور بهوجود آمدی؟؟؟واقعا" سئوال شده واسم یعنی امکان داره که با عقل ناقص یک انسان به این دنیا آمدی؟با جرقه ی دو شیء به هم ؟؟ با رعدو برق؟با چی؟؟؟؟چی؟؟؟شما به نظر من پوچ نگری و هدفی نداری چون نمیدونی ازکجا آمدی و به کجا میری و منظورتون از خرد نگهدارتونو نمیفهمم آخه خرد چطور میتونه منو نگداری کنه ؟؟؟؟ ازبلاها از ناراحتی ها از .....چطور؟؟؟میتونه به ندای درونیم گوش بده ؟میتونه آرزومو برآورده کنه ؟:surprised:
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سرکار خانم شیرازی
و اما در بعد زمان فاصله کره زمین از دیگر ستارگان کهکشان راه شیری چقدره ؟ فاصله کهکشان راه شیری از ابر کهکشانی که قراره از کنار کهکشان راه شیری عبور کنه چقدره ؟ و یا ..... حتما با واژه سال نوری آشنایی یک سال نوری چند ساله ؟ شاید بدونی شاید ندونی ولی بلافاصله میگی خیلی ساله ! وقتی میگن فاصله زمین از فلان ستاره میلیون ها سال نوریه انوقت چی ؟ حالا فرض کن موجودی در یک ستاره از یک کهکشانی که سالهای نوری با ما فاصله داره زندگی میکنه که سیارش و کهکشان ممکنه مثل کهکشان راه شیری میلیارد ها سال عمر داشته باشه یعنی میلیارها سال نوری قبل از تو موجوداتی اومدند و رفتن پس زمان تولد من نسبت به کسی که میلیاردها سال نوری قبل از من بدنیا اومده در بینهایت سال بعد از او قرار داره و بلعکس زمان تولید من نسبت به موجودی که در کهکشانی دیگر در میلیارد ها سال نوری بدنیا میاید در بعلاوه بینهایت از من قرار داره بعبارتی من در صفر زمان نسبت به موجودات اطراف خودم قرار دارم . دلیل دیگه اینکه ستاره ای که امروز در اسمان میدرخشه و من میبینمش و سالها سال نوری هم از من فاصله داره ممکنه نابود شده باشه و تازه نورش به من رسیده باشه به همین ترتیب کهکشان ما نسبت به دیگر کهکشان ها در موقعیتی مشابه قرار داره اینا یعنی زمان یک عامل گول زننده برای موجودیست که فقط خودش و اطرافشو میبینه یه مفهوم دیگش اینه که تو هم الان زنده ای هم هنوز بدنیا نیامدی و هم سالهاست که مردی (از چند منظر ) ولی از نگاه موجودات همزمان و هم مکان خودت در واقع تو در صفر مکان و زمانی
اینجوری خیلی پیچیده شد راحت تر اینه که زمان قراردادی بشر را که فقط مربوط به کره زمینه و حتی در زهره معتبر نیست رو کنار بگذاری ووقتی کنار گذاشتیش دیگه نمیتونی بگی کی زمین و در نهایت گیتی خلق شد .این سوال برات بی معنی میشه .
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا سرکار خانم شیرازی به عبارات زیر خوب فکر کن :
نیستی و عدم چیه ؟ آیا نیستی وجود داره ؟ اگر نیستی یا عدم وجود داره چه شکلیه ؟ چه مشخصاتی داره ؟ ماده است ؟ضد ماده است ؟ در هر حال اگر بگی نیستی وجود داره اونوقت میگم نیستی یک نوع هستی است .
اگر بگی نیستی وجود نداره اونوقت هر چه که هست هستی است و خالقی نمیخواد . در هر حال انچه را که خدا نام نهادی بی نقش میشه او یا باید عدم را هست کرده باشد که در اینصورت برای عدم و نیستی باید تعریفی ارائه کرد و اگر تعریفی ارائه شود انوقت میره در لیست نوعی دیگر از هستی قرار میگیره و یا مجبوریم بپذیریم نیستی وجود ندارد .
پذیرش نبود نیستی منطقی تره چون هستی ابدیست و جرم و انرژی جهان مقدار ثابتی است . به این ترتیب نقش خدایت فقط تبدیل یک هستی به هستی دیگر است همانطور که پیامبر هم فرموده "سپس به خلق آسمان پرداختیم و او به شکل دود بود " خوب بر اساس فرموده پیامبر خدا دود را به آسمان تبدیل کرده این کاریست که مهندسین هم میکنند مثلا شما از مقداری سیمان و ماسه و ... یه خونه میسازید حالا فرق شما با اونیکه دود رو آسمان میکنه چیه ؟ اینطوری که مشاهده میشه اون سازه های بزرگی رو از ماده میسازه . اما نمیتونه عدم را هست کنه چون عدم وجود نداره .ضمنا اگر خواستی تعدادی هزار پا درست کنی راهشو بهت بگم و یا اگر خواستی از سلول های بنیادی انسان درست کنی باید علمشو بیاموزی ظاهرا انسان پیچیده ترین مخلوق در تئوری های الهیون است که در برابر فرضیه داروین اینو میگن "ما همه چیز را از اب افریدیم " اینجا آب عامل اولیه است . جای دیگه میگه ما ادم را از گل و لای افریدیم " اینجا ماده اولیه گل و لای است . و جای دیگه میگه او را از لجن افریدیم و در مورد حوا میگه ما حوا را از دنده چپ ادم افریدیم " اینجا میشه سلول بنیادی .
اگر تا اینجا رو پذیرفتی اونوقت میرم سر قضیه فضای چهار بعدی و تعریف تسرک ها .
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
جناب مور
شما بنظر میاد ادم ژرف نگری هستید و ترجمه آیات برایتان کفایت نمیکند اما برای اینکه بنده را هم ژرف نگر فرمایید مرا ریفر ندهید به فلان سایت از خودتان هر چه دارید بنویسید .
اما میریم یه آیه رو ژرف نگری کنیم :
آیه اول سوره تحریم :
"ترجمه : ای پیامبر چرا حرام میکنی آنچه را که ما بر تو حلال کردیم تا زنانت را خشنود نمایی ؟!
و اما ژرف نگری :
به نظر میاد پیامبر بر خلاف قوانین خدا عمل کرده و حلال خدا را حرام کرده تا زنانش را خشنود کند پس خدا عصبانی میشه و خطاب به او "نه بشر" میگه چرا خلاف خواست من عمل میکنی ؟
یه ذره ژرف تر میشیم میریم سراغ شان نزول :
قدیما در کتاب قمشه ای اومده بود " پیامبر با ماریه در خانه حفصه خلوت کرده بود که حفصه از راه میرسه و به پیامبر میگه چرا تو خانه من ؟ پیامبر میگه اینو به عایشه نگو من حرومش میکنم . بعد حفصه دختر عمر " عمر سردار پیامبر " موضوع رو به عایشه میگه و پیامبر همه زنان رو بر خودش حرام میکنه که این آیه نازل میشه .(این شان در کتاب سیوطی ترجمه علیمحمد شریعتمداری هم وجود دارد )
اخیرا شان این آیه رو یه جور دیگه نوشتند :
پیامبر با اجازه عمر در خانه حفصه با ماریه خلوت کرده بود ..........بقیش یکیست فقط اینجا عمر (پدر حفصه)هم شریک شده .
بریم عمیق تر یا به ترجمه فارسی آیات اکتفا میکنی ؟
منم میتونم بگم بسم در بسم الله عمقش اینه که "ب" یعنی باران و "س" یعنی سیل و "م " می اورد به این ترتیب عمقش میشه باران سیل می آورد
بهتر بیخیال عمق شوی
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سرکار خانم شیرازی
حالا میخوام بگم چطور خرد میتونه از شما محافظت کنه برای اینکار چند سوال برای شناخت عقل میذارم
1)معني عقل با لقوه چيست ؟
2)آيا عقل فعال منفعل هم هست ؟
3)آيا قوه عاقله بسيط کامل است ؟
4)چگونه عقل صور خياليه را مطالعه ميکند؟
5)چه برهاني بر تجرد عقول فعاله است؟
6)آيا عقل مجرد است ؟
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سرکار خانم شیرازی
در انسان يک خاصيتي هست به نام جستجوي حقيقت که عقل رهبري اين حس را عهده دار است اگر انساني به چيزي شک کند در آن موضوع کاوش مي کند و اگر در مفهومي تحقيق کند يقينا آنرا تکميل تر ميکند براي همينه که روحانيون مي گويند در هر موضوعي ميتوان شک کرد مگر در دين چون در دين هدف يقين است و ايمان آنوقت ايمان است که توام با يقين باشد پس شک در دين بد است لابد شنيده ايد که بعضي ها مي گويند "لا تجسس فی الدين" به عبارتي شک در دين حرام است بنابر اين عقل در دين مزاحم است چون ايحاد شک مي کند.در هيچ جاي قران نمي بينيد که مردم را به شک دعوت کنند همه جا دعوت به ايمان است.اما این دوستان شک خوب هم دارند ! چرا که مستند به قران گفته میشود :
سوره الزخرف آيه21
ما گذشتگان خود را بر طريقه ايي يافتيم و به دنبال آنها مي رويم . اينجاست که پیامبر مي گويد به کار گذشتگان خود شک کنيد!و به دنبال راه من بياييد تا ديگر از هر چه شک است خلاص شويد مگر شک در تعداد رکعت خوانده شده در نماز که آنهم از اجماع آقايان سر درآورده وبدعتي از سوي شيعيان حلي گرا در دين ناب است .
پس در اسلام يک شک مجاز داريم که به آن شک مقدس ميگويندو مفهوم آن اين است که اگر پدر و مادرت گفتند به راه اسلام نرو تو مجازي که شک کني و خلاف خواست آنها عمل کنی به همین ترتیب است که اگر نرفتن به راه گذشتگان را شک مقدس میدانی پس امروز که عقاید اسلام از تونل 1400 سال و اندی گذشته باید بتوانی به کار گذشتکان باستناد سخن پیامبر و قران شک کنی و بار دیگر در دینت تحققیق نمایی
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سرکار خانم شیرازی
اما در مورد عقل ،ارسطو دکارت بو علي سينا ملا صدرا و تقي جعفری يکسري حرفهايي در اين زمينه ها گفته اند که به درد کلاس و مدرسه مي خوره و در زندگي اجتمايي مردم اثري ندارند اما براي اينکه شما هم از درک اين مطالب بي نصيب نباشيد آنها را به زبان ساده تر به نقد خواهم کشيد تا بدانيد مجرد بودن و يا بسيط بودن عقل راه نجاتی برای مدافعان نیست .
مسلمين مي گويند عقل بودن با بالقوه بودن سازگار نيست چون آنها عقل را مجرد ميدانند و مجرد بودن ميتواند با بالفعل بودن مساوي شود به زبان ساده تر آنها عقل را که ادراک معقولات ميکند مجرد از ماده ميدانند و بر اين پايه آنرا بالقوه نميدانند و بعد تجرد عقل را به چند شاخه تقسيم ميکنند تا نهايتا بگويند سرچشمه عقل خداست(عقل قاهره) و رودخانه آن پیامبر است .
افلاطون مدعي است نفس در عالمي قبل ار اين عالم بوده و در آنجا با حقايق آشنا شده بعد اومده در بدن حبس شده و بدن مانع نفس در ابراز دانشش شده پس هر چه را که بشر کشف ميکند قبلا آنرا نفس بلد بوده به اين ميگند مجرد بودن و بالفعل بودن عقل مثل تعریفی که برای روح میشه.پیامبر هم که خدا را دانا به هر چيز عنوان کرده در واقع به شيوه افلاطوني عقل را تعريف کرده با اين تفاوت که بعدا پيروان او با تقسيم بندي عقل به مجرد تام مانند عقل قاهره که از ماده بي نياز است و مجرد غير تام مانند نفس ناطقه که به ماده نياز مند است نظريه افلاطون را باصطلاح خودشان تصحيح ميکنند همان کاري را که با روح کرده اند .به عبارتي مسلمين شيوه کاملا يکنواختي در بيان موهوماتي که ساخته اند دارند.و تکميِل کننده اين نظریات نهايتا ملا صدراست که مي گويد هر معقولي در مرتبه خود عاقل هم هست و بين عقل و عاقل و معقول اتحاديست که برپايه فرضيه حرکت جوهری ، همه به سوي معبود ميشتابند.و اما ارسطو گفته حالت نفس آنگاه که تعقل مي کند مثل حالت سيبي است که داره شيرين و قرمز ميشه ، به اين نوع انديشه در تعريف عقل ميگند انديشه ارسطويي که همان عقل بالقوه است. بر اساس اين تفسير ماده قابليت انديشيدن را در خود دارد و هم زمان با رشد سلول هاي مغز قوه انديشيدن شکو فا تر مي شود.حالا شما بگوييد عقل بالقوه است يا بالفعل ؟يقينا شما هم خواهيد گفت که عقل بالقوه است پس مجرد نيست يعني بدون بدن وجود ندارد و چون مجرد نيست بسيط هم نيست و چون بسيط نيست نوع قاهره آنهم نمي تواند وجود داشته باشد.و اينهم راه ديگري بر نفي وجود خداست.
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
1- در مورد عمق جداگونه برات یه مورد عمقی نوشتم اگه بازم عمق آیات رو خواستی برات بزارم .
2- در مورد خوندن تفاسیر منو به نت و اینور اونور ریفر نده اگه بلدی خودت تفسیر مورد علاقتو بذار تا در همون موضوع که دوست داری برات بنویسم فعلا تفسیر مردان قوامین زنانند رو بزار تا ببینیم موضوع چیه و اینکه مرد میتونه زنو به هر علت و به هر شکلی بزنه از کجا درامده و تفسیرش چیه ؟ در مورد اینکه زنانتان مزارع کشاورزیتونن هم تفسیرتو بزار ببینیم موضوع چیه ؟
3-خوب معتقدی چون من سطح و پوسته رو مبینم به نظرم مطالب کودکانه است خوب شما بگو عمقی هم بگو تو جهنم قراره چه اتفاقی بیفته و تو بهشت چی ؟ اینکه در قران امده بر تخت زرین میشونند انهایی رو پروندشونو میدن دست یمینشان موضوعش عمقیه یا سطحی اگر اینا سطحی پس قران همش چیزای سطحی نوشته و عمقش اینه که متعالی بشی ؟متعالی بشی که چی بشه ؟ چی باید متعالی بشه ؟اون دین نابه کدومه فرقش با اون نانابه چیه ؟ یه ذره بازش کن تا فرق دین اسلام ناب و اسلام نا ناب و اسلام صفوی و اسلام نبوی و بقیه انواع اصلامو اسلامو بدونیم . اونایی که 12 تا امام دارن همه نابند یا اونهایی که 6 تایی اند یا اونهایی که 4 تایی اند ؟ یا اونهایی که امام و امامت جزو اصول دینشون نیست ؟ یا اونهایی که علی اللهی ان ؟یا اونهایی که امام زمونیند ؟ بالاخره کدوم نابه ؟
4- شما میفرمایید "هدف خداوند از خلقت ما، رسیدنمون به تکامل نهایی و سعادت ابدی است و این، از طریق عبادت حاصل میشه" یپس شما آیه " ما خلق نکردیم جن و انسان رو مگر برای عبادت " ترجمشو غلط میدونید و فکر میکنید عمقش اینه که به تکامل نهایی و سعادت ابدی برسی ؟! خوب ویژگی های تکامل نهایی چیه ؟ یعنی یه سری دیگه تکامل مادی بعد از سیر تکامل داروینه ؟ یا یه چیز غریبیه که تاکنون کسی مثلشون ندیده ؟ مثل کمال مطلق ؟ جمال مطلق؟ و یکسری چیزای مطلق دیگه ساخت ذهن انسان توهوم گرا ؟ برای سعادت ابدی منظورت همون مدینه فاضله معروفه؟ سعادت ابدی چه صیغه ایه ؟ الان که مردی میری تو سعادت ابدی ؟! این سعادت ابدی با سعادت اخروی با سعادت دنیوی فرقشون چیه ؟ آیا اینا فقط یه مشت واژگان من دراوردی بدون امکان شبیه سازیشه ؟

شما میگید :تفسیر این آیه و مانند این آیه در نت و از منابع صحیح، به راحتی در دسترسه! ولی مشکل شما این نیست! مشکل شما از جای دیگس که در ادامه بهش می پردازیم!

ما خلق نکردیم جن و انسان رو مگر برای عبادت" این که عین متن قرانه

بعد میگه برین عبادت کنید و اونهایی که نمیکنند میرن دنبال ظلم نگران نباشید ما هستیم و بعدا به حسابشون میرسیم شما فعلا عبادتو بکن تا تو اون دنیا در حالی که یه غلمان خوشگل پیشته و یه حوری زیبا پیش مردته اون ظالما ببینند که یه من ماست چقدر کره داره !ما اونا را میسوزونیم در حالی که شما دارید از زندگیتو لذت میبرید در حالیکه سالها پیش چسدت پوسیده و قرار نیست دنیای ماورا مثل دنیای ماده باشه و التذاذاتش مثل هم ! خوب از نظر من دارند گولت میزنند . اینا خیلی کودکانه است .
ببین اگه منظور قران و خدای قران اینه که زمین همون جهان با بیش از ده ها کهکشان بزرگتر از راه شیری خوب این برای 14 قرن پیش مشتری داشته ولی الان کلاس اولی ها قبول ندارند به این ترتیب اگر زمین هم نابود بشه جهان هست و هر روز کهکشان های جدیدی داره تولید میکنه یکسری میرن و یکسری دیگه میان و این یعنی جهان انتهایی ندارد و در ریاضیات خوندی چیزی که از یکسر انتها نداره نمیتونه سر دیگرش محدود باشه عقل هم همینو میگه چون وقتی خودتو در سر + بینهایت هستی قرار بدی انوقت مجبور میشی بگی اونسرش هم تو بینهایته یعنی ماده از هر سو که فکر کنی لایتنهی است و چیزی که ابدی و ازلیست ماده است حالا فرض کن یه خدایی هم باشه و بشه مجانب برای هستی و فرض کن هستی هم یه هذلولی باشه اونوقت قاعدتا ایندو همو قطع نمیکنن یعنی یه خدا داریم که ابدی و ازلیست و یه ماده داریم که ابدی و ازلیست و قاعدتا کاری هم با هم ندارند حالا که خدا نقشی در خلقت نداره پس وجودش به چه درد میخوره ؟[/
QUOTE]

اینکه شما چنین نظری دارید و احکام دین رو کودکانه می دونید، عجیب نیست! یک دلیل ساده داره و اون اینه که شما فقط سطح و پوسته دین رو می بینی! و البته با دین حق و اسلام ناب آشنایی اندکی داری! مشخصه که شما تحت تاثیر اندیشه های سلفی قرار گرفته و شناختی که از اسلام دارید، از اون طریقه! من هم اگر در شرایط شما بودم، ممکن بود، با مروری بر اعتقادات انحرافی و غیر منطقی سلفیان و مذاهب نزدیک به آنها، از هر چه دین و آیین هست رویگردان بشوم و بدون تحقیق و تفکر و جستجوی دین حق، به جرگه آتئیست های جهان بپیوندم! ولی بنده، بیشتر تحقیق کردم و مسلکهای مختلف و مذهبی که از اجدادم بهم رسیده بود، دوباره و عمیق تر بررسی نمودم! در نتیجه در این دام گرفتار نشدم! نمیگم که الآن همه چیزو میدونم و...، ولی در حد خودم، سعی می کنم، در همه مسائل، تفکر و تحلیل منطقی داشته باشم و بدون دلیل، چیزی رو رد یا قبول نکنم!
خب بپردازیم به حرفای شما؛ شما چه فرضیه ای رو در مقابل دیگری قرار داده ای؟! این ها که فرضیه نیستن! هدف خداوند از خلقت ما، رسیدنمون به تکامل نهایی و سعادت ابدی است و این، از طریق عبادت حاصل میشه ولی آیا عبادت فقط چند تا ذکر و خم و راست شدنه؟! هرگز! اینها جزئی از شعائر دین و عبادت محسوب میشن! عبادت یعنی رعایت قوانین و احکامی که ما رو در همه جنبه های مادی و معنوی به رشد و کمال نزدیکتر کنه! یعنی انسان بودن و انسانی زیستن! این خیلی بحث مفصلیه که در این مجال اندک نمیگنجه! انسان بودن بحث مفصلی اینجا جاش نیست یعنی چی ؟ نبفهمم؟

 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
این قسمتو خوب اومدی بله این بدیهیه که گیتی به حیاتش ادامه میده معنی این جملت یعنی جهان ابدی است . و چیزی که ابدیست نمیتونه ازلی نباشه چون سر ازلش در لحظه ابد تو منهای بینهایته به این ترتیب دو حالت داریم یا خدایت هیچ نقشی در خلقت ندارد و یا خدایت از گل ،یا آب ،یا خون بسته یا ..... ادم رو ساخت کاری که علم ژنتیک الان بلده و از دود طبق سوره فصلت هفت آسمان رو ساخته . این قسمت رو هم علم نوین بویژه استفان نفی میکنه بعبارتی شما هم میرسید به این نتیجه که هستی نیازی به خلقت نداره .
حرفای شما در مورد نظر قرآن در مورد زمین و جهان هم نادرست و نارساست! اینو ما هم عقلمون میرسه یعنی شما فکر می کنی این همه آدم عاقل و بالغ عقلشون به اندازه همون بچه کلاس اولی که شما مثال زدی کار نمیکنه! عجب! اینکه جهان پر از کهکشان هاست و بعد از نابودی زمین به حیات خودش ادامه میده که چیزی بدیهیه!
 

پروانه شیرازی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حالا سرکار خانم شیرازی به عبارات زیر خوب فکر کن :
نیستی و عدم چیه ؟ آیا نیستی وجود داره ؟ اگر نیستی یا عدم وجود داره چه شکلیه ؟ چه مشخصاتی داره ؟ ماده است ؟ضد ماده است ؟ در هر حال اگر بگی نیستی وجود داره اونوقت میگم نیستی یک نوع هستی است .
اگر بگی نیستی وجود نداره اونوقت هر چه که هست هستی است و خالقی نمیخواد . در هر حال انچه را که خدا نام نهادی بی نقش میشه او یا باید عدم را هست کرده باشد که در اینصورت برای عدم و نیستی باید تعریفی ارائه کرد و اگر تعریفی ارائه شود انوقت میره در لیست نوعی دیگر از هستی قرار میگیره و یا مجبوریم بپذیریم نیستی وجود ندارد .
پذیرش نبود نیستی منطقی تره چون هستی ابدیست و جرم و انرژی جهان مقدار ثابتی است . به این ترتیب نقش خدایت فقط تبدیل یک هستی به هستی دیگر است همانطور که پیامبر هم فرموده "سپس به خلق آسمان پرداختیم و او به شکل دود بود " خوب بر اساس فرموده پیامبر خدا دود را به آسمان تبدیل کرده این کاریست که مهندسین هم میکنند مثلا شما از مقداری سیمان و ماسه و ... یه خونه میسازید حالا فرق شما با اونیکه دود رو آسمان میکنه چیه ؟ اینطوری که مشاهده میشه اون سازه های بزرگی رو از ماده میسازه . اما نمیتونه عدم را هست کنه چون عدم وجود نداره .ضمنا اگر خواستی تعدادی هزار پا درست کنی راهشو بهت بگم و یا اگر خواستی از سلول های بنیادی انسان درست کنی باید علمشو بیاموزی ظاهرا انسان پیچیده ترین مخلوق در تئوری های الهیون است که در برابر فرضیه داروین اینو میگن "ما همه چیز را از اب افریدیم " اینجا آب عامل اولیه است . جای دیگه میگه ما ادم را از گل و لای افریدیم " اینجا ماده اولیه گل و لای است . و جای دیگه میگه او را از لجن افریدیم و در مورد حوا میگه ما حوا را از دنده چپ ادم افریدیم " اینجا میشه سلول بنیادی .
اگر تا اینجا رو پذیرفتی اونوقت میرم سر قضیه فضای چهار بعدی و تعریف تسرک ها .

:confused:
 

پروانه شیرازی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آره خردت میتونه ازت محافظت کنه میتونه اجازه نده تسلیم اسطوره بشی میتونه خودتو اسطوره کنه پوسته تسلیم شدن را پاره کن و از متابعت هر دستور و فرمان نابجایی از هر کتابی که میخواد باشه پرهیز کن .
دوست عزیز من کسی نیستم جز ترکیبی از سی ،هاش ، او ،ان و چند املاح فلزی که پس از خاموش شدن انرژی داخلی ناشی از این مواد به شکل اولیه خودم یعنی همون عناصر بر میگردم چون جمع انرژی و ماده در جهان مقدار ثابتی است سالهای نوریست که این موازنه بهم نریخته اگر شرایط زیست را برای نوکلوئیک اسید ها فراهم بشه موجود زنده خواهند ساخت .
تو امروز در کجای هستی هستی ؟ از حیث مکان ؟ میتونی بگی ؟ نه نمیتونی ولی اگر به نسبیت توجه کنی تو نسبت به موجودی که بینهایت دورتر از تو در هستی قرار داره یه بینهایتی چون از هر طرف که فکر کنی همین وضع رو داری در واقع میتونی فرض کنی که تو در مبدا مختصاتی که موجودات دیگر در هستی را بینهایت دور از خودت تصور میکنی .
خوب از حیث زمان کجایی ؟ میتونی بگی ؟ نه حتما نمیتونی بگی چون معتقدی زمان مخلوقه تازه این زمانی که میشناسی فقط بدرد کره زمین میخوره نه برای تبیین هستی پس کجای زمانی ؟کدوم زمان ؟ یکم فکر کن تا بهت بگم

من فک میکنم شما فلسفه خوندی بعد خودت قاطی کردی اینچیزایی که میگی فقط ازنظر علمی درسته ولی ازنظر عقلی هیچکدومو من نمیتونم بپذیرم میدونید چرا؟؟؟اخه از نظر من هنوز هم همین خرد رو خدا آفریده و اون بوده که من الان هستم و خردم رو دارم راهنما قرار میدم و اگر اون نبود منی هم نبود که انقدر بی انصافانه بگم ای خرد تو نگهدار من باش یکم این علمو بذارید کنار و با عقل خودتون فکر کنید خالی از جهان مادی یک لحظه فکر کافیه البته همین یک لحظه شاید سالیان سال طول بکشه نمیدونم فک کنم شما ترجیح میدید که به روند خودتون پیش برید به هر حال از مصاحبت با شما خرسند شدم ......حق نگهدارتان
 

mor1360

عضو جدید
[QUOTE=Unline;6368500]نه عزیزم من ناراحت نمیشم ایشون بعضی صحبت هاشون واقعا خوبه منتها بعضی جاها ( به نظر من ) زیاده روی می کنند

نه مثل خانم شیرازی خوبه که کلا میگن سرنوشت و نگه داری و بهبود زندگی و ... همه اش دست خداست و من نمیدونم ایشون استفاده از محتویات سرشون رو به کدوم بخش از زندگیشون اختصاص دادند

و نه مثل دوست عزیزم آقای
araghi که دیگه کلا میخوان همه چیز رو نقض کنند - نقض کردن با زیر سوال بردن تفاوت داره ( به نظر من )

به هر حال موضوع بدی نبود ولی برای بحث یک سری اتفاق نظرهایی هم لازمه که بشه به کمکش پیرامون اختلاف نظرها هم صحبت کرد

منتها در این مورد وضعیت فرق داره گویا - امیدوارم بحث به نتیجه برسه - از صحبت های همدیگه هم ناراحت نشید - هرکسی عقاید خودش رو داره

بدرود
[/QUOTE]


دلیل زیاده روی ایشون رو که بهش اشاره کردم و با این روند، بعیده به نتیجه ای برسیم! چون ایشون بدون درک سخن طرف مقابل، تنها در حال حکم صادر کردن بر طبق خواسته خودشونن! به متن های زیر که دقت کنید متوجه همین موضوع میشید که ایشون کمترین تلاشی برای فهم منظور بنده نکردن وگرنه چنین مطالبی رو ادامه نمیدادن! ایشون در بخش هایی که جواب شبهه هاشون داده شده اصلا جواب رو ندیده گرفتن و به روی خودشون هم نمیارن که جوابی داده شده و به جای پرداختن به اون، به بحث های حاشیه ای می پردازن و یا با مطرح کردن بحث هایی که جاشون در تالار تخصصی فلسفه هست، می خوان بحثو یه جورایی بپیچونن! بنده همین روش رو در کسان دیگری که اکثرا تحت تاثیر وهابیت یا اومانیسم بوده اند زیاد دیده ام! ایشون که از هر دو تفکر نشانه هایی دارن! به هر حال اگر شما در این مواردی که بین ما بحث شد، نظر منطقی و قابل طرحی دارید، خوشحال می شوم بیان کنید!

[QUOTE=araghi;6369085]ببین میگم در قران خدا گفته مردان قوامین بر زنان هستند حالا یا قبول داری که هستند یا قبول نداری اینکه یه جای دیگه قران یه حرف دیگری گفته موضوع بحث نیست در همین آیه حق زدن زنان به مردان داده شده بازم یا دادن این حقو قبول داری یا نداری ؟ اگه قبول داری که هیچ شما واقعا یک مسلمان تمام عیاری .
شیخ طبرسی و امثالهم نمیتونند مثل قران بگند و بنویسند خود قران مدعی است که هیچکس نمیتونه مثل ما ایه بیاره بنابراین این افراد رو در برابر آیات قرار نده که موضوع بحث نیست[/
QUOTE]
[
QUOTE=araghi;6369088]یکی از ویژگی های تسلیم شدگان امروز ایران تحت افکار به ارث رسیده از جنگ قادسیه اینستکه به طرف دیالوگ خود عناوینی میچسبانند مثلا کمونیست ،وهابی ،مادیگرا و از این چیزا بزار بهت بگم دوران دیکتاتوری کمونیست ها تمام شده و دوران نظریه پردازان دینی هم رو به زرتم المقابره نه شیعیان حرف منطقی برای گفتن دارند که جز کوچکی از خانواده مسلمانان جهانند و نه مسلمانان اهل تسنن همه اینا بزودی مغازشونو تعطیل خواهند کرد یه روز حاج احمد اقا کسروی بعنوان اولین خردگرای ایران این افکار رو کنار گذاشت و یه روز هم ارسطو اولین خرد گرای جهان در برابر افکار پوسیده افلاطون ایستاد اینها اولین ها بودند و نسل این افکار در حال رشد و تکوینه چه بخواهید و جه نخواهید افکار به ارث رسیده از هجوم مسلمین در جنگ تحمیلی قادسیه را کنار خواهید گذاشت .
انقدر پاک و عزیزی که حیفم آید شما را بخدا بسپارم
خرد نگهدارتان[/
QUOTE]


متاسفانه کاملا مشخصه که شما نتونستی و یا نخواستی که نوشته های بنده رو متوجه بشی! توصیه می کنم یک بار دیگه پست های قبلی بنده رو با دقت بیشتر مرور کنی! البته بدون پیش داوری! یکم به عقلت فرصت بیشتری بده تا در مورد سخنان بنده تفکر و تعقل کنه نه اینکه موضوعات حاشیه ای رو مطرح کنی تا بحث بی نتیجه و سردرگم بشه!
همچنین مشخصه که از تاریخ و ادیان هم اطلاعات کاملی نداری! فقط چند تا کتاب خوندی و فکر کردی که همه چیو فهمیدی! نه جانم! این خردی که این همه ازش دم میزنی، مختص شما و همفکرای شما نیست! کمی منصفانه بیندیش!

[QUOTE=araghi;6369090]آره خردت میتونه ازت محافظت کنه میتونه اجازه نده تسلیم اسطوره بشی میتونه خودتو اسطوره کنه پوسته تسلیم شدن را پاره کن و از متابعت هر دستور و فرمان نابجایی از هر کتابی که میخواد باشه پرهیز کن .
دوست عزیز من کسی نیستم جز ترکیبی از سی ،هاش ، او ،ان و چند املاح فلزی که پس از خاموش شدن انرژی داخلی ناشی از این مواد به شکل اولیه خودم یعنی همون عناصر بر میگردم چون جمع انرژی و ماده در جهان مقدار ثابتی است سالهای نوریست که این موازنه بهم نریخته اگر شرایط زیست را برای نوکلوئیک اسید ها فراهم بشه موجود زنده خواهند ساخت .
تو امروز در کجای هستی هستی ؟ از حیث مکان ؟ میتونی بگی ؟ نه نمیتونی ولی اگر به نسبیت توجه کنی تو نسبت به موجودی که بینهایت دورتر از تو در هستی قرار داره یه بینهایتی چون از هر طرف که فکر کنی همین وضع رو داری در واقع میتونی فرض کنی که تو در مبدا مختصاتی که موجودات دیگر در هستی را بینهایت دور از خودت تصور میکنی .
خوب از حیث زمان کجایی ؟ میتونی بگی ؟ نه حتما نمیتونی بگی چون معتقدی زمان مخلوقه تازه این زمانی که میشناسی فقط بدرد کره زمین میخوره نه برای تبیین هستی پس کجای زمانی ؟کدوم زمان ؟ یکم فکر کن تا بهت بگم[/
QUOTE]


خیلی سطحی و خنده دار فکر و بحث میکنی! همینایی که میگی، بطلان عقاید شما رو نشون میدن! " انرژی داخلی " دیگه چه صیغه ایه؟! چون نه اینکه مادیگرایانی مثل شما نتونستن روح رو رد کنن و چنین چیزی از خودشون ساختند؟! شما به ما بگو که فرق بین بدن یک انسان زنده 1 دقیقه قبل از مرگ با بدن همون انسان در 1 دقیقه بعد از مرگ چیست؟! همون عناصر، همون ترکیبات شیمیایی، همون اسیدهای آمینه، همون اندامها ...! بدون هیچ گونه تغییر مادی! بدون هیچ تغییر شرایط محیطی! عزیز من! کمی، فقط کمی عمیق تر بیندیش و از اون خرد کذایی بهتر استفاده کن!
اتفاقا همین که موازنه های طبیعت به هم نریخته اند، یکی از دلایل حساب و کتاب دار بودن هستی و قانونمندی اونه! و هر قانونی یک قانونگذار دارد!
پاراگراف آخر هم که چیز خاصی نمیشه ازش نتیجه گرفت! مخلوق بودن یا نبودن زمان نمیتونه چیزی رو اثبات یا نفی کنه! کلا فضا و زمان، مفاهیمی هستند که هر کس میتونه در سطوح مختلف و در دستگاه های مختصاتی متفاوتی تعریفشون کنه! مفاهیمی نا متناهی که بسته به اینکه مبدا مختصات هرکس در کجای اونها باشه، دارای تعاریف نسبی و متفاوتی می شوند! چنین چیزی هیچ تناقضی با مخلوق بودن اونها نداره! نوع استدلال شما و نتیجه گیریتون واقعا ... نارساست!

[QUOTE=araghi;6369092]سرکار خانم شیرازی
و اما در بعد زمان فاصله کره زمین از دیگر ستارگان کهکشان راه شیری چقدره ؟ فاصله کهکشان راه شیری از ابر کهکشانی که قراره از کنار کهکشان راه شیری عبور کنه چقدره ؟ و یا ..... حتما با واژه سال نوری آشنایی یک سال نوری چند ساله ؟ شاید بدونی شاید ندونی ولی بلافاصله میگی خیلی ساله ! وقتی میگن فاصله زمین از فلان ستاره میلیون ها سال نوریه انوقت چی ؟ حالا فرض کن موجودی در یک ستاره از یک کهکشانی که سالهای نوری با ما فاصله داره زندگی میکنه که سیارش و کهکشان ممکنه مثل کهکشان راه شیری میلیارد ها سال عمر داشته باشه یعنی میلیارها سال نوری قبل از تو موجوداتی اومدند و رفتن پس زمان تولد من نسبت به کسی که میلیاردها سال نوری قبل از من بدنیا اومده در بینهایت سال بعد از او قرار داره و بلعکس زمان تولید من نسبت به موجودی که در کهکشانی دیگر در میلیارد ها سال نوری بدنیا میاید در بعلاوه بینهایت از من قرار داره بعبارتی من در صفر زمان نسبت به موجودات اطراف خودم قرار دارم . دلیل دیگه اینکه ستاره ای که امروز در اسمان میدرخشه و من میبینمش و سالها سال نوری هم از من فاصله داره ممکنه نابود شده باشه و تازه نورش به من رسیده باشه به همین ترتیب کهکشان ما نسبت به دیگر کهکشان ها در موقعیتی مشابه قرار داره اینا یعنی زمان یک عامل گول زننده برای موجودیست که فقط خودش و اطرافشو میبینه یه مفهوم دیگش اینه که تو هم الان زنده ای هم هنوز بدنیا نیامدی و هم سالهاست که مردی (از چند منظر ) ولی از نگاه موجودات همزمان و هم مکان خودت در واقع تو در صفر مکان و زمانی
اینجوری خیلی پیچیده شد راحت تر اینه که زمان قراردادی بشر را که فقط مربوط به کره زمینه و حتی در زهره معتبر نیست رو کنار بگذاری ووقتی کنار گذاشتیش دیگه نمیتونی بگی کی زمین و در نهایت گیتی خلق شد .این سوال برات بی معنی میشه .[/
QUOTE]


بابا دانشمند! بابا آی کیو! مشخصه چیزایی که خوندی و قبول کردی رو هم درست درک نکردی! مشکل شما در همین درک نادرست از تعاریف و مفاهیم هستش! یعنی چی که " یک سال نوری چند ساله؟! " خب یک سال نوری، دقیقا یک ساله! مفهوم زمان و مکان رو قاطی کردی جانم!
چیزی که در ادامه گفتی و از نظرت خیلی پیچیدس(!) که البته مسئله ساده ای هم هست، چیو اثبات می کنه؟! چرا چون نمیتونی بگی گیتی کی خلق شد، خلقت باید بی معنی بشه؟! اینم شد منطق و دلیل آخه؟! مشکل شما اینه که خدا و خلقت رو در سطح عقل ناقص بشری پایین می آوری!
همونطور که قبلا هم گفتم و ندیده گرفتی، این بحث ها، نمیتونن وجود خدا و خلقت اون رو نفی کنن! چون وظیفه و کارکرد علم فیزیک و کلا علوم تجربی اینها نیست! این علوم تنها نظم ها و قانون های موجود در پدیده های طبیعی رو پیدا و بیان می کنند نه بیشتر! انگار که بگی " بر اساس آخرین تئوری های علم اقتصاد، بیماری هموفیلی قابل درمان هست!!! " دلایل بیان چنین سخنانی از هاوکینگ رو هم گفته ام که باز هم خودتو به کوچه علی چپ زدی و حرفای او و کتابهاشو به رخ ما میکشی! عزیز من! این بحث و این منطق از پایه و اساس، ایراد داره! بیهوده تلاش نکن!

[QUOTE=araghi;6369094]حالا سرکار خانم شیرازی به عبارات زیر خوب فکر کن :
نیستی و عدم چیه ؟ آیا نیستی وجود داره ؟ اگر نیستی یا عدم وجود داره چه شکلیه ؟ چه مشخصاتی داره ؟ ماده است ؟ضد ماده است ؟ در هر حال اگر بگی نیستی وجود داره اونوقت میگم نیستی یک نوع هستی است .
اگر بگی نیستی وجود نداره اونوقت هر چه که هست هستی است و خالقی نمیخواد . در هر حال انچه را که خدا نام نهادی بی نقش میشه او یا باید عدم را هست کرده باشد که در اینصورت برای عدم و نیستی باید تعریفی ارائه کرد و اگر تعریفی ارائه شود انوقت میره در لیست نوعی دیگر از هستی قرار میگیره و یا مجبوریم بپذیریم نیستی وجود ندارد .
پذیرش نبود نیستی منطقی تره چون هستی ابدیست و جرم و انرژی جهان مقدار ثابتی است . به این ترتیب نقش خدایت فقط تبدیل یک هستی به هستی دیگر است همانطور که پیامبر هم فرموده "سپس به خلق آسمان پرداختیم و او به شکل دود بود " خوب بر اساس فرموده پیامبر خدا دود را به آسمان تبدیل کرده این کاریست که مهندسین هم میکنند مثلا شما از مقداری سیمان و ماسه و ... یه خونه میسازید حالا فرق شما با اونیکه دود رو آسمان میکنه چیه ؟ اینطوری که مشاهده میشه اون سازه های بزرگی رو از ماده میسازه . اما نمیتونه عدم را هست کنه چون عدم وجود نداره .ضمنا اگر خواستی تعدادی هزار پا درست کنی راهشو بهت بگم و یا اگر خواستی از سلول های بنیادی انسان درست کنی باید علمشو بیاموزی ظاهرا انسان پیچیده ترین مخلوق در تئوری های الهیون است که در برابر فرضیه داروین اینو میگن "ما همه چیز را از اب افریدیم " اینجا آب عامل اولیه است . جای دیگه میگه ما ادم را از گل و لای افریدیم " اینجا ماده اولیه گل و لای است . و جای دیگه میگه او را از لجن افریدیم و در مورد حوا میگه ما حوا را از دنده چپ ادم افریدیم " اینجا میشه سلول بنیادی .
اگر تا اینجا رو پذیرفتی اونوقت میرم سر قضیه فضای چهار بعدی و تعریف تسرک ها .[/
QUOTE]


باز هم تاکید موکد کنم! پست قبلی بنده رو نخوندی و یا مصلحتا ندیده گرفته ای و یا شاید هم واقعا نفهمیدیش! واقعا متاسفم! عزیز من! تکرار کنم که ما همون "هستی ابدی " که شما ازش دم می زنی رو " خدا " می نامیم! و با برهان ها و فلسفه های فطری و عقلی مختلف، صفات او را شناخته و اثبات می کنیم! شما خدا رو مثل ادیان و مذاهب تحریف شده، چیزی مثل بت و شبیه انسان و جدا از سایر موجودات هستی فرض کرده ای! وقتی میگم شما درک صحیحی از خدا نداری، ناراحت نشو! یکم بیشتر بیندیش! مراتب خلقت( مرتبه و سطح خلق و هست شدن، و مرحله شکل دهی و تکامل به صورت کنونی) رو هم که توضیح داده ام و نمی دونم چرا شما متوجه نمیشی! عجیبه!

[QUOTE=araghi;6369137]جناب مور
شما بنظر میاد ادم ژرف نگری هستید و ترجمه آیات برایتان کفایت نمیکند اما برای اینکه بنده را هم ژرف نگر فرمایید مرا ریفر ندهید به فلان سایت از خودتان هر چه دارید بنویسید .
اما میریم یه آیه رو ژرف نگری کنیم :
آیه اول سوره تحریم :
"ترجمه : ای پیامبر چرا حرام میکنی آنچه را ما بر تو حلال کردیم تا زنانت را خشنود نمایی ؟!
و اما ژرف نگری :
به نظر میاد پیامبر بر خلاف قوانین خدا عمل کرده و حلال خدا را حرام کرده تا زنانش را خشنود کند پس خدا عصبانی میشه و خطاب به او "نه بشر" میگه چرا خلاف خواست من عمل میکنی ؟
یه ذره ژرف تر میشیم میریم سراغ شان نزول :
قدیما در کتاب قمشه ای اومده بود " پیامبر با ماریه در خانه حفصه خلوت کرده بود که حفصه از راه میرسه و به پیامبر میگه چرا تو خانه من ؟ پیامبر میگه اینو به عایشه نگو من حرومش میکنم . بعد حفصه دختر عمر " عمر سردار پیامبر " موضوع رو به عایشه میگه و پیامبر همه زنان رو بر خودش حرام میکنه که این آیه نازل میشه .
اخیرا شان این آیه رو یه جور دیگه نوشتند :
پیامبر با اجازه عمر در خانه حفصه با ماریه خلوت کرده بود ..........بقیش یکیست فقط اینجا عمر هم شریک جرم شده .
بریم عمیق تر یا به ترجمه فارسی آیات اکتفا میکنی ؟
منم میتونم بگم بسم در بسم الله عمقش اینه که "ب" یعنی باران و "س" یعنی سیل و "م " می اورد به این ترتیب عمقش میشه باران سیل می آورد
بهتر بیخیال عمق شوی[/
QUOTE]


چرا رجوع به سایت یا مطالب دیگران، از نظر شما نادرست است؟! بر اساس چه منطقی؟! چرا وقتی از هاوکینگ و امثال او مطلب نقل می کنی، رجوع به دیگران قابل قبول است ولی وقتی بر خلاف نظر شما شد، نادرست می شود؟! منطقی بیندیش و بحث کن!
در مورد مثالی که آوردی؛ دیدی گفتم فقط تو ظواهر دین سیر می کنی؟! از همین جا و همین مثال بفهم که سبک اندیشیدن و منطقت مشکل داره! امیدوارم بتونی تصحیحش کنی!
از کجای آیه به این نتیجه رسیدی که پیامبر(ص) نافرمانی خدا رو کرده و موجب خشم خدا شده؟! آیا خدا می فرماید از کار واجبی کوتاهی شده است؟! اینجا که تهدید و عتابی در کار نیست! فقط یک سوال و توصیه ضمنی به اینکه پیامبر(ص) به خاطر خشنودی زنان، از کارهایی که مجاز به انجامش هست لازم نیست خودداری کند! چون پیامبر(ص) به خاطر مهربانی زیادشون، برای خوشایند همسرانشون از حق خود که اختیار استفادشو داشتند( نه یک کار واجب)،صرف نظر کرده بوده اند! خداوند به پیامبر(ص) توصیه میکنه که لازم نیست این کار رو بکنی! هیچ خشم و تهدید و... در اینجا بیان نشده! داستان هایی هم که در این مورد نقل شده اند، هیچ کدام با این آیه و آیات بعدیش تطابق کامل ندارند و چندان قابل استناد نمی باشند! همونطور که قبلا هم گفتم، با استناد به روایات حاشیه ای و غیر قطعی و مسائل حاشیه ای، از اصل بحث فرار نکن! مثال آخر هم که واقعا مسخره بود! و ارزش بحث نداره! تفسیر واستدلال هم روش و منطق اسلوب خاص خودشو داره و یلخی نیست! به جای این حرفا و مثالهای مضحک، یکم بیشتر و بهتر و بدون پیشداوری در اصول و مبانی دین و مذهب حق تحقیق کن! و بدون تفکر کافی، حکم صادر نکن!

[QUOTE=araghi;6369195]سرکار خانم شیرازی
حالا میخوام بگم چطور خرد میتونه از شما محافظت کنه برای اینکار چند سوال برای شناخت عقل میذارم
1)معني عقل با لقوه چيست ؟
2)آيا عقل فعال منفعل هم هست ؟
3)آيا قوه عاقله بسيط کامل است ؟
4)چگونه عقل صور خياليه را مطالعه ميکند؟
5)چه برهاني بر تجرد عقول فعاله است؟
6)آيا عقل مجرد است ؟[/
QUOTE]

[
QUOTE=araghi;6369198]سرکار خانم شیرازی
در انسان يک خاصيتي هست به نام جستجوي حقيقت که عقل رهبري اين حس را عهده دار است اگر انساني به چيزي شک کند در آن موضوع کاوش مي کند و اگر در مفهومي تحقيق کند يقينا آنرا تکميل تر ميکند براي همينه که روحانيون مي گويند در هر موضوعي ميتوان شک کرد مگر در دين چون در دين هدف يقين است و ايمان آنوقت ايمان است که توام با يقين باشد پس شک در دين بد است لابد شنيده ايد که بعضي ها مي گويند "لا تجسس فی الدين" به عبارتي شک در دين حرام است بنابر اين عقل در دين مزاحم است چون ايحاد شک مي کند.در هيچ جاي قران نمي بينيد که مردم را به شک دعوت کنند همه جا دعوت به ايمان است.اما این دوستان شک خوب هم دارند ! چرا که مستند به قران گفته میشود :
سوره الزخرف آيه21
ما گذشتگان خود را بر طريقه ايي يافتيم و به دنبال آنها مي رويم . اينجاست که پیامبر مي گويد به کار گذشتگان خود شک کنيد!و به دنبال راه من بياييد تا ديگر از هر چه شک است خلاص شويد مگر شک در تعداد رکعت خوانده شده در نماز که آنهم از اجماع آقايان سر درآورده وبدعتي از سوي شيعيان حلي گرا در دين ناب است .
پس در اسلام يک شک مجاز داريم که به آن شک مقدس ميگويندو مفهوم آن اين است که اگر پدر و مادرت گفتند به راه اسلام نرو تو مجازي که شک کني و خلاف خواست آنها عمل کنی به همین ترتیب است که اگر نرفتن به راه گذشتگان را شک مقدس میدانی پس امروز که عقاید اسلام از تونل 1400 سال و اندی گذشته باید بتوانی به کار گذشتکان باستناد سخن پیامبر و قران شک کنی و بار دیگر در دینت تحققیق نمایی[/
QUOTE]


واقعا این منطق تو منو کشته!!! شما همونطور که قبلا گفتم، اسلام و دین رو از دریچه مذاهب انحرافی شناختید و فکر می کنید، همه مثل همند! در مذاهبی که منطق ضعیف و سطحی دارند، همین طور است که شما می گویی! ولی در مذهب حق، شما تا در همه چیز شک نکنی و از راه های مختلف عقلی و... برایت اثبات نشوند، ایمانت سطحی است و ارزش چندانی ندارد!

[QUOTE=araghi;6369207]سرکار خانم شیرازی
اما در مورد عقل ،ارسطو دکارت بو علي سينا ملا صدرا و تقي جعفری يکسري حرفهايي در اين زمينه ها گفته اند که به درد کلاس و مدرسه مي خوره و در زندگي اجتمايي مردم اثري ندارند اما براي اينکه شما هم از درک اين مطالب بي نصيب نباشيد آنها را به زبان ساده تر به نقد خواهم کشيد تا بدانيد مجرد بودن و يا بسيط بودن عقل راه نجاتی برای مدافعان نیست .
مسلمين مي گويند عقل بودن با بالقوه بودن سازگار نيست چون آنها عقل را مجرد ميدانند و مجرد بودن ميتواند با بالفعل بودن مساوي شود به زبان ساده تر آنها عقل را که ادراک معقولات ميکند مجرد از ماده ميدانند و بر اين پايه آنرا بالقوه نميدانند و بعد تجرد عقل را به چند شاخه تقسيم ميکنند تا نهايتا بگويند سرچشمه عقل خداست و رودخانه آن پیامبر است .
افلاطون مدعي است نفس در عالمي قبل ار اين عالم بوده و در آنجا با حقايق آشنا شده بعد اومده در بدن حبس شده و بدن مانع نفس در ابراز دانشش شده پس هر چه را که بشر کشف ميکند قبلا آنرا نفس بلد بوده به اين ميگند مجرد بودن و بالفعل بودن عقل مثل روح .پیامبر هم که خدا را دانا به هر چيز عنوان کرده در واقع به شيوه افلاطوني عقل را تعريف کرده با اين تفاوت که بعدا پيروان او با تقسيم بندي عقل به مجرد تام مانند عقل قاهره که از ماده بي نياز است و مجرد غير تام مانند نفس ناطقه که به ماده نياز مند است نظريه افلاطون را باصطلاح خودشان تصحيح ميکنند همان کاري را که با روح کرده اند .به عبارتي مسلمين شيوه کاملا يکنواختي در بيان موهوماتي که ساخته اند دارند.و تکميِل کننده اين نظریات نهايتا ملا صدراست که مي گويد هر معقولي در مرتبه خود عاقل هم هست و بين عقل و عاقل و معقول اتحاديست که برپايه فرضيه حرکت جوهری ، همه به سوي معبود ميشتابند.و اما ارسطو گفته حالت نفس آنگاه که تعقل مي کند مثل حالت سيبي است که داره شيرين و قرمز ميشه ، به اين نوع انديشه در تعريف عقل ميگند انديشه ارسطويي که همان عقل بالقوه است. بر اساس اين تفسير ماده قابليت انديشيدن را در خود دارد و هم زمان با رشد سلول هاي مغز قوه انديشيدن شکو فا تر مي شود.حالا شما بگوييد عقل بالقوه است يا بالفعل ؟يقينا شما هم خواهيد گفت که عقل بالقوه است پس مجرد نيست يعني بدون بدن وجود ندارد و چون مجرد نيست بسيط هم نيست و چون بسيط نيست نوع قاهره آنهم نمي تواند وجود داشته باشد.و اينهم راه ديگري بر نفي وجود خداست.[/
QUOTE]

باز هم با حرفای قلمبه سلمبه که جاشون تو تالار تخصصی فلسفه است می خوای حقانیت خودتو اثبات کنی؟! عزیز من! این هایی که گفتی و برای خودت نتیجه گرفتی، برو با فلاسفه در میون بزار تا جوابتو بدن! هر کدوم از این مفاهیم( عقل، تجرد و...) دارای انواع و مراتب مختلفی هستند پس شما " عقل مجرد تام " رو با " عقل انسانی " که یکی از " قوای نفس " است، اشتباه نگیرید تا به نتایج اشتباه نرسید!

درضمن، باز هم تاکید کنم که پست های قبلی و همچنین این پست بنده رو با دقت و تامل بیشتری بخوانید و بفهمید! در جواب دادن عجله نکن!


در نهایت خرد مطلق(خدا) {از گمراهی} نگهدارت!
 

پروانه شیرازی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه عزیزم من ناراحت نمیشم ایشون بعضی صحبت هاشون واقعا خوبه منتها بعضی جاها ( به نظر من ) زیاده روی می کنند

نه مثل خانم شیرازی خوبه که کلا میگن سرنوشت و نگه داری و بهبود زندگی و ... همه اش دست خداست و من نمیدونم ایشون استفاده از محتویات سرشون رو به کدوم بخش از زندگیشون اختصاص دادند

و نه مثل دوست عزیزم آقای araghi که دیگه کلا میخوان همه چیز رو نقض کنند - نقض کردن با زیر سوال بردن تفاوت داره ( به نظر من )

به هر حال موضوع بدی نبود ولی برای بحث یک سری اتفاق نظرهایی هم لازمه که بشه به کمکش پیرامون اختلاف نظرها هم صحبت کرد

منتها در این مورد وضعیت فرق داره گویا - امیدوارم بحث به نتیجه برسه - از صحبت های همدیگه هم ناراحت نشید - هرکسی عقاید خودش رو داره

بدرود

من متعادلم چون آقای عراقی دارن نقض میکنن من موظف هستم از دینو عقایدم دفاع کنم بله تا خدا نباشه من نیستم تا هستم به خاطر وجود اون هست زندگیم دست خودمه چون اختیار دارم اما نه اینکه هرنوع اختیاری وهر نوع کاریو انجام بدم به قول خودتون ما یه چیزی مینویسیم و شما هرطور که دلتون میخواد میخونیدش شما منو به طور کامل نمیشناسیدو هرکسی عقاید خودشو داره من تعصبی برخورد نکردم و نمیکنم :smile:موفق باشید
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما معتقدی یک سال نوری یک ساله مطابق آنچه نوشتی باور های شما بر همین پایه استوار است .میدونی سرعت نور چقدره ؟ اگه یکی بتونه با سرعت نور حرکت کنه هر لحظه معادل چند سال زندگی تو در کره زمین حرکت کرده ؟برو فزضیه نسبیت روبخون با توسل به معادلات شرودینگر اونوقت میتونی بفهمی قضیه چیه به نظر میاد هنوز تو مرحله علوم پایه ای یکم دیگه درس بخون
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا