رد پای احساس ...

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ردی
که
بر دلها میماند
ماندگارتر
از
رد در برف هست
و کاش بعضی از این ردها
که به دلمان میزنند
مثل
همان
رد در برف بود
حداقل
زود محو میشد
نه اینکه
تا همیشه
همراهت میاید
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]وجودم از تمنای تو سرشار است
زمان در بستر شب خواب و بیدار است

هوا آرام شب خاموش راه آسمان ها باز
خیالم چون کبوترهای وحشی می کند پرواز[/FONT]
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]رد گام هایت را که می گیرم
از تو دور تر می شوم
گویی کفش هایت را بر عکس پوشیده ای ! !

[/h]
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
یــ ــاد گــ ــــرفــ ــــتم

دســ ـتانـ ـم اینـ ـبار کـ ـه یـ ــخ کــ ـرد

دیگــ ـر دستـ ـانـ ـت را نگــ ــیرم

آستــ ـین هایــ ـم از تـ ـو با ارزشـ ـتر و ماندنـ ـی ترنــ ـد.
 

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز


روی دیوار
روی سایه ایـــــ که به جا مانده از تو
چشــــم می کشم و دهانی که بخندد
به این همه تنهایی و انتـــظار ...
این خانه بعد از تو فقـــــط دیوار استـــــ
و تکه ذغالی که خطــــ می کشد
نیامدنتـــــــــ را ...

شده این خونه زندون و تو نیستی ...
 

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
محشره این ترانه

محشره این ترانه

من جهان بینی ندارم
من الفبای جدیدم
من فقط عشق فقط تو
من به آرامش رسیدم
.
.
.
قرن ها میان و میرن
یک چرا بدون پاسخ
من و تو هزار سال بعد
عشق زندگی تناسخ
به دنیا اومدم تا عاشقت باشم
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به ديدارم بيا هرشب

در اين تنهايي نمناک و باراني

به ديدارم بيا هرشب

در اين تنهايي تنها و تاريک غمي مانند

دلم تنگ است...

صدايم کن...

که زير سر پوش سياهي ها دلم تنگ است!
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
داشتم زندگیمو میکردم ....... داشتی زندگیتو میکردی

ولی باز خوشحالم که تو اومدی تو زندگیم

دارم زندگیمو میکنم

داری زندگیتو میکنی

اما تو توی زندگی منی

میخوام منم توی زندگی تو باشم
 

**yosam**

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=4]زندگی زیباست
به زیبایی چشمهای پُف کرده ازهِق هِق های شَبانه ...
به زیبایی بغــض نَفَس گیـر روزانه...
به زیبای قلب تکه تکه شُده اَز شکستنهای بیشمار ...
بـه زیبایی نفسی که از تَنگی بالا نمیایـد ...
به زیبایی تمام شُدن تدریجی من ...
آری ...
زندگی زیباست ...
[/h]
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم سفر می خواهد !
نه برای رسیدن به جایی . . .
فقط برای رفتن . . . !

دیوانگی محض است
آرزوی ِ تکرار ِ روزهای با تو بودن
چه فایده ؟!!
وقتی قرار است در پس آن روزهای خوب
رفتنت دوباره تکرار شود!!!

زندگی زیباست
به زیبایی چشمهای پُف کرده ازهِق هِق های شَبانه ...
به زیبایی بغــض نَفَس گیـر روزانه...
به زیبای قلب تکه تکه شُده اَز شکستنهای بیشمار ...
بـه زیبایی نفسی که از تَنگی بالا نمیایـد ...
به زیبایی تمام شُدن تدریجی من ...
آری ...
زندگی زیباست ...

با وجودت و متنای قشنگت واقعا به تایپیک معنا دادی:gol:

خوش اومدی:gol:
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman,times,serif]بیا فرار کنیم به جایی دیگردر دور دست ها که در دسترس ..هیچ ..دستی نباشیم آنوقت من دستهای گرمت را برای همیشه دارم و مرفه ترین آدم دنیا میشوم ...[/FONT]

 

Melina666

عضو جدید
جـالبـ ه .. بـ ه یـ ه عشق قدیمے بـرخورد مےکنے ..



بـعد بـ ه یـاد ِ همه ے اون روزـات، بچگیـات ، دیوونـ ه بآزیـات پـوزخنــد مےزنے ؛


ولے نگـاش کـ ه کردے .. . نگات کـ ه کـرد ..



یهـو قـلبت مےلرزـه ، وجـودت یخ مےکنـ ه ..

یـ ه قطرـه اشک درست بـ ه یاد ِ همون روزـا ، همون بچیگےـآ و دیوونـ ه بازیـا تـو چشـات حلقـ ه مےشـ ه
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی
وقتهایی میاد
که دستانم
به لرزه در میاد
و انوقت هست
که ممیفهمم
دوباره
یادت به سراغم امده بود
و من
دوباره
با سرانگشتانم
نامت را
روی میز
حکاکی کردم
 

maryam-25

عضو جدید
آنقدر آرامم ،

که شک دارم به بودنم !

ترسم نه از طوفان ،

از مرداب شدن روحی ست

که هم قافیه ی پرواز

ترانه می سازد !!!
 

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot] [/FONT]
[h=5][FONT=&quot]تــــــــو را از خــودمــ راندمــ[/FONT]....

[FONT=&quot]وتا مدتهـــــــــــا[/FONT]

[FONT=&quot]به تمــاشایــ رفتنتـــــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ نشستمـــ ـ ـ ـ ـ ـ[/FONT]

[FONT=&quot]فکــر میکنیـــد همینــــ[/FONT]

[FONT=&quot]برایـــ یکــ عمر زجــــر کشیدنمـــــ کافیــ نیستـــ[/FONT]
[/h]
http://
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گلوله سربی را به درون قلبم
میچکانم
تا دیگر
کسی
مرا
به یاد نیاورد
ولی
گلوله های
غیر سربی
خیلی وقت
هست
مرا از پا در اورده
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

مي دانم روزي با تن خسته و خيس

سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهاي چشمم فرود مي آيي در ميان انبوه

مژگانم ميزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم را براي هميشه مي بندم تا ديگر دوريت را حس نکنم...
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2234

Similar threads

بالا